جفری: ما خواهان تغییر رفتار حکومت سوریه هستیم نه تغییر اسد

فرستاده ویژه رییس جمهور آمریکا در ائتلاف جهانی ضد «داعش» به «الشرق الاوسط»: ایران باید کاملا خاک سوریه را ترک کند

جفری: ما خواهان تغییر رفتار حکومت سوریه هستیم نه تغییر اسد
TT

جفری: ما خواهان تغییر رفتار حکومت سوریه هستیم نه تغییر اسد

جفری: ما خواهان تغییر رفتار حکومت سوریه هستیم نه تغییر اسد

جیمز جفری فرستاده ویژه رییس جمهور آمریکا در امور سوریه و در ائتلاف جهانی ضد «داعش» روز پنجشنبه (۹ مه) به «الشرق الاوسط» گفت «مسکو به واشنگتن گفت که چنانچه روسیه عملیات نظامی «محدود» در ادلب برای جلوگیری از حملات گروه «هیات تحریر الشام» به پایگاه روسی حمیمیم انجام دهد فشار واشنگتن افزایش می یابد. این پایگاه در نزدیکی لاذقیه قرار دارد.
او افزود «چنانچه عملیات نظامی در شمال غرب سوریه ادامه پیدا کند فشار دولت آمریکا نیز افزایش می یابد».
جفری خاطر نشان کرد «واشنگتن برنامه ای برای تغییر رژیم و آقای بشار اسد ندارد. آمریکا به رویکرد فشار و تحریم اقتصادی حکومت دمشق و متحدانش و حضور نظامی در شمال شرق سوریه و جلوگیری از عادی سازی روابط کشورهای عربی و غربی از یک سو و حکومت بشار اسد از سوی دیگر ادامه می دهد تا در نهایت «حکومت جدید با سیاست های جدید درباره مردم و کشورهای همسایه ایجاد شود». او به پیشرفت فراوان در م‍ذاکرات ترکیه درباره ایجاد «منطقه امنیتی» در بخش شرقی فرات در مرز بین سوریه و ترکیه اشاره کرد.
جفری یادآور شد «آمریکا خواهان خروج نیروهای ایرانی از سوریه پس از فرآیند سیاسی است. این یک خواسته عملی است. وضعیت نیروهای خارجی در سوریه باید مثل شرایط پیش از ۲۰۱۱ شود».
جفری گفت «باید آمار دقیقی درباره نیروهای دریایی مستقر در منطقه تنظیم شود چرا که ما متوجه سیگنال های خطرناک و جدی در خصوص تهدیدهای ایران شدیم. واشنگتن به ایران اجازه نمی دهد تا خلا در شمال شرق سوریه را پر کند».
متن گفتگوی تلفنی «الشرق الاوسط» با جیمز جفری در زیر می آید:
نظر دولت آمریکا درباره تنش کنونی در ادلب چیست؟ من و همکارانم در حال تماس و رایزنی با روس ها و ترک ها و اپوزیسیون درباره این موضوع هستیم. ما آشکارا به همه گروه ها ابلاغ کردیم که خواهان توقف عملیات نظامی هستیم. چنانچه پرزیدنت ترامپ در سپتامبر گفت عملیات نظامی گسترده در ادلب یک ماجراجویی خواهد بود و ما از آن حمایت نمی کنیم. دغدغه ما تنها به خاطر حمله شیمیایی نیست بلکه عملیات نظامی منجر به افزایش شمار پناهندگان و آوارگان می شود. عملیات نظامی منجر به انتقال عوامل تروریستی از ادلب به جاهای دیگر می شود. همه این عوامل درست هستند. حکومت و روسیه از لحاظ ژئواستراتژیکی هنوز راهکار نظامی و نه سیاسی را در پیش گرفته اند. این دست یابی به راهکار سیاسی با توجه به قطعنامه ۲۲۵۴ را پیچیده تر می کند. حکومت سوریه و هوادارانش مقصر اصلی اجرا نشدن این قطعنامه هستند. این به نظر ما یک فاجعه تمام عیار است. شما گزینه دیگری به جز تماس و رایزنی برای جلوگیری از افزایش تنش و عملیات نظامی در پیش گرفته اید؟ من به رویدادها تنها به دید نظامی نگاه نمی کنم. ما ابزارهای سیاسی و اقتصادی و نظامی درباره سوریه دراختیار داریم: تداوم حضور نظامی ما برای مبارزه با «داعش» در شمال شرق سوریه و جلوگیری از پر کردن خلا در شمال شرق سوریه توسط کشورها و گروه های دیگر و حمایت از حملات اسرائیل علیه تاسیسات و نیروهای ایرانی در سوریه و جلوگیری از دسترسی رژیم به پول های جمع آوری شده برای بازسازی کشور و جلوگیری از تلاش های حکومت و روسیه برای بازگشت پناهجویان و جلوگیری از به رسمیت شناختن حکومت سوریه در اتحادیه عرب یا کشورهای دیگر و اعمال تحریم با همکاری اروپایی ها علیه رژیم سوریه.
پس اینها ابزارهای اقتصادی و دیپلماتیک هستند؟
این ابزارهای در اختیار ما هستند. شاید ما با بهره گیری از این ابزارها موفق به توقف عملیات نظامی نشویم اما دیدگاه پرزیدنت ترامپ در موارد خاص مثل حمله شیمیایی کاملا روشن است. ما در موارد دیگر از ابزارهای غیر نظامی برای افزایش فشار به رژیم و متحدانش استفاده می کنم تا این پیام را برسانیم که عملیات نظامی غیر قابل قبول است. آیا زمان عملیات نظامی در ادلب با احتمال دست یابی واشنگتن و آنکارا به توافق بر سر ایجاد «منطقه امنیتی» در شمال شرق سوریه ارتباط دارد؟ نمی خواهم وارد جزئیات شوم. روسیه به صراحت به ما گفت که حمله به ادلب یک عملیات نظامی محدود خواهد بود و در واقع واکنش به حمله های پیاپی گروه «هیات تحریر الشام» به پایگاه حمیمیم است. روس ها می گویند پایگاه روسیه مورد چندین حمله قرار گرفته که البته ما نمی توانیم این خبر را تایید کنیم. عملیات نظامی تا الان که محدود بوده اما همین حملات منجر به کشته شدن صد نفر و آواره شدن ده ها هزار نفر شده است. این عملیات باید متوقف شود. ما در شرایط کنونی هیچ تصوری از خواسته روسیه یا حکومت سوریه نداریم.
اما بی گمان رژیم سوریه به وضوح اعلام کرد که با توافق سوچی و آتش بس مخالف است و ادلب را به عنوان منطقه تحت کنترل خود می خواهد. در مورد منطقه امنیتی، آیا این خبر که آمریکا و ترکیه بر سر کلیات به توافق رسیده اما هنوز درباره مرزهای این منطقه اختلاف نظر دارند درست است؟ 
نمی خواهم وارد جزئیات شوم. اما باید گفت: این منطقه در همه مناطق مرزی ترکیه و سوریه در شرق فرات ایجاد می شود. اختلاف نظر درباره عمق این منطقه هنوز وجود دارد. آمریکا و ترکیه درباره نحوه تامین امنیت نیروهای دو کشور در منطقه در حال رایزنی هستند که پیشرفت زیادی درباره این مسائل داشتیم. اما ما خواهان این هستیم که هر چه زودتر به توافق نهایی برسیم. 
 عبد الله اوجالان رهبر حزب کارگران کردستان درباره حمایت از گفتگو میان «نیروهای دموکراتیک سوریه»‌و رژیم دمشق و عدم سخت گیری به حکومت آنکارا بیانیه داده است. آیا بخشی از گفتگوهای آمریکا و ترکیه درباره منطقه امنیتی همین بیانیه نبوده است؟ باید این سوال را از کسانی که از دیدگاه ترکیه و اوجالان اطلاع بیشتری دارند پرسید. اما من تاکید می کنم که ما با آقای اوجالان یا حلقه نزدیک به او هماهنگی نکردیم.
شما به ترکیه و اسراییل و ژنو سفر کردید. گر پدرسون فرستاده ویژه سازمان ملل در امور سوریه طرحی درباره گردهمایی بین گروه آستانه و گروه کوچک مطرح کرد. نظر واشنگتن دراین باره چیست؟
البته بنده طرح معینی تا حالا از زبان آقای پدرسون نشنیده ام. پدرسون گفت که باید به شیوه بهتر از «گروه کوچک» و «گروه کشورهای ضامن در آستانه» برای فعالیت و رایزنی دست یافت. او در این باره چندین ایده دارد که بر قطعنامه ۲۲۵۴ مبتنی هستند.  این قطعنامه «گروه بین المللی حمایت از سوریه» را به عنوان مسئول رایزنی و مشورت با فرستاده سازمان ملل معرفی کرده است. فعالیت گروه بین المللی حمایت از سوریه متوقف شده است. پدرسون به دنبال ایجاد یک فرمول است. این فکر بدی نیست اما ما خواهان اطلاع از جزئیات و اعلام تصمیم نهایی هستیم.
آمریکا بارها به ایران هشدار داده است. ناوگروه «آبراهام لینکلن» به منطقه اعزام شده است. آیا افزایش تنش نظامی به مرحله جدی رسیده است؟
اولا: اظهارات کاخ سفید و وزارت دفاع و مایک پمپئو وزیر امور خارجه درباره ایران و استقرار نیروهای دریایی آمریکایی در منطقه روشن و واضح است. این اظهارات به دلیل وجود سیگنال های جدی درباره تهدیدهای ایران مطرح شده اند. بنابراین ما باید دیدگاه آمریکا دراین باره را جدی بگیریم.
حضور آمریکا هدف های متعددی دارد: مبارزه با «داعش» و مهار ایران و عملیات نظامی دیگری که توسط پرزیدنت ترامپ اعلام می شوند. ایران در منطقه فعالیت می کند. ما رویکرد مهار ایران را در پیش گرفته ایم و در برابر فعالیت های ایران در سوریه و عراق و لبنان و «حزب الله» و یمن واکنش نشان می دهیم. این بر کسی پوشیده نیست. همه این کشورها عرصه فعالیت ایران هستند. هدف اصلی ما به عنوان مثال در شمال شرق سوریه شکست «داعش» و اطمینان از عدم وجود خلا و ایجاد منطقه امنیتی است که نگرانی ترکیه برای عدم ثبات را برطرف کند. ما در خصوص فعالیت های ایران در منطقه از ابزارهای تحریم اقتصادی و نظامی استفاده می کنیم.
آمریکا و متحدان اروپایی اش درباره حضور نظامی در آینده در شمال شرق سوریه به توافق رسیده اند؟ ما با همکاری متحدان محلی برنامه ای برای برقراری ثبات در شمال شرق سوریه و شکست «داعش» داریم. اما در خصوص نیروهای مستقر در سوریه باید گفت که پرزیدنت ترامپ رویکرد خروج تدریجی و مسئولانه را در پیش گرفته است. این سیاست ما است و پرزیدنت ترامپ خواهان ماندن شماری از نیروها برای یک مدت معین است. تعداد نیروهایی که می مانند توسط ما تعیین می شوند که با دیدگاه متحدانمان در ائتلاف ضد «داعش» نیز همسویی خواهد داشت. ما در حال رایزنی درباره حضور نیروهای غیر آمریکایی هستیم و دیدگاه های مثبتی تا حالا دریافت کردیم. حومه دیرالزور شاهد اعتراضاتی به «نیروهای دموکراتیک سوریه» بود. آمریکا و ائتلاف ضد «داعش» چه اقداماتی برای تامین خواسته های مردم انجام داده اند؟ گفتنی است ائتلاف ضد «داعش» با توجه به خواست ساکنان شمال شرق سوریه برای مبارزه با «داعش» حضور دارد. ما در آنجا حکمرانی نمی کنیم و تنها کمک هایی در اختیار مردم قرار می دهیم. بی گمان ما نگرانیم چرا که برخی متحدانمان که با «داعش» مبارزه می کنند شرایط مناسبی ندارند. ما خواهان همکاری همه گروه ها با یکدیگر هستیم. اما ما تنها به نیروهای خود دستور می دهیم و وظیفه دستور دادن به گروه های دیگر را نداریم. نظر واشنگتن درباره حمله های مکرر اسرائیل در سوریه چیست؟ آیا آمریکا خواهان خروج کامل ایران از سوریه است؟‌آیا چنین چیزی عملی است؟ ما خواهان این هستیم که آرایش حضور نیروهای خارجی در سوریه در پایان فرآیند سیاسی به پیش از ۲۰۱۱ برگردد. این خواسته با قطعنامه ۲۲۵۴ انطباق دارد و در نهایت حکومتی در سوریه سرکار بیاید که رفتار متفاوتی در پیش بگیرد. این هدف اصلی آمریکا است. نیروهای ایرانی از جمله گروه هایی هستند که باید خاک سوریه را ترک کنند. نیروهای ایرانی امنیت اسرائیل را در معرض خطر قرار داده و باعث افزایش ناامنی و بی ثباتی در سوریه شده اند. ما خواهان خروج همه نیروهای خارجی هستیم. این خواسته غیر واقعی نیست. موارد بسیاری از تحولات سیاسی بوده که خروج نیروهای خارجی کشورهای دیگر را به دنبال داشته است. اسراییل به عنوان مثال با توافق صلح خاک سینا را ترک کرد. نظر آمریکا درباره بشار اسد رییس جمهور سوریه چیست؟ ما سیاست خاصی درباره تغییر نظام و آقای اسد نداریم. ما تابع قطعنامه ۲۲۵۴ هستیم که در شورای امنیت و با موافقت روسیه تصویب شد. در این قطعنامه به تغییر قانون اساسی و برگزاری انتخابات زیر نظر سازمان ملل و تغییر حکومت اشاره شده است. واژه حکومت چند بار در این قطعنامه به کار رفته چرا که حکومت کنونی غیر قابل قبول و جنایتکار و وحشی است. ما خواهان تغییر بوده و بر آن پافشاری می کنیم. سیاست فشار در سوریه تغییر نمی کند مگر اینکه حکومت سوریه رفتار متفاوتی با مردم و همسایگانش در پیش بگیرد. این سیاست ما است. ما به دنبال تغییر یک فرد معین نیستیم. آیا فکر می کنید کمیته تدوین قانون اساسی به زودی تشکیل می شود؟
ما قویا از پدرسون فرستاده سازمان ملل در امور سوریه و آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل حمایت می کنیم. پدرسون فرد شجاعی است و با برخورداری از حمایت دبیر کل سازمان ملل می تواند قطعنامه ۲۲۵۴ را اجرا کند. دی میستورا نتوانست این کار را انجام دهد چرا که رژیم سوریه از همکاری با جامعه بین الملل و شورای امنیت سرباز می زند. این غیر قابل قبول است. بنابراین ما به تلاش برای ایجاد ابزارهای فشار به حکومت سوریه و متحدانش ادامه می دهیم تا اینکه رژیم سوریه وادار به همکاری در فرآیند سیاسی شود.
راهکار در سوریه سیاسی است نه نظامی. راهکار سیاسی مبتنی بر تغییر رفتار رژیم است. ما برای رسیدن به این هدف از همه شیوه های فشار برای تغییر شرایط استفاده می کنیم.
درباره بازسازی چطور؟
ما می گوییم که نباید قبل از تغییر رفتار رژیم پولی برای بازسازی خرج شود. اروپایی ها و سازمان ملل و کشورهای عربی دیدگاه واحدی در این باره دارند.
نظر شما درباره عادی سازی روابط چیست؟
نه. ما با ایجاد مشروعیت دوباره به رژیم مخالفیم. ما سیاست خود را در عمل نشان می دهیم. اگر عملیات نظامی در ادلب ادامه پیدا کنید فشار آمریکا افزایش می یابد. چگونه؟ این تصمیم توسط پرزیدنت ترامپ گرفته می شود.



تام هنکس درگفت‌وگو با « الشرق الاوسط»: در حرفه‌ای دلنشین مشغولم، اما امروز مهم‌ترین مسئله زندگی من نیست

تام هنکس درگفت‌وگو با « الشرق الاوسط»: در حرفه‌ای دلنشین مشغولم، اما امروز مهم‌ترین مسئله زندگی من نیست
TT

تام هنکس درگفت‌وگو با « الشرق الاوسط»: در حرفه‌ای دلنشین مشغولم، اما امروز مهم‌ترین مسئله زندگی من نیست

تام هنکس درگفت‌وگو با « الشرق الاوسط»: در حرفه‌ای دلنشین مشغولم، اما امروز مهم‌ترین مسئله زندگی من نیست

تام هنکس(64ساله) برای کسب اعتماد بخش بزرگی از تماشاگران تلاش کرد و در این کار موفق شد. مانند کاری که موجب جذب بسیار زیاد مخاطبان در انتخاب‌های موفق در اکثر نقش‌هایی که بازی کرده.
درشخصیت سینمایی‌اش نوعی سادگی ایفای نقش وجود دارد، صرف نظر از وضعیت آن در درون فیلم. اما این سادگی نتیجه بی ارتباط بودن با درون آن شخصیت یا ناکامی در تلفیق معانی آن به تبع نقش نیست که روی صفحه ظاهر می‌شود.
درظاهر او در فیلم «فارست گامپ» ( کاری از رابرت زمیکس، 1994) آدمی ساده‌لوح، در «انزوا» (Cast Away )خوش‍‌بینی است که به حکیمی تبدیل می‌شود(زمیکس2000)، جوانی خنده‌رو و مضحک در «بزرگ»(پنی مارشال1988) ظاهر می‌شود سپس آدمی بی گناه و پیچیده در ابهام در«جو علیه آتشفشان»(جان پاتریک استانلی1990). اگر به آن فیلم‌ها کارهای کاملاً عاطفی‌اش مانند « هربارمی‌گوییم خداحافظ»(موشی مزراحی1986) و «بی‌خوابی در سیاتل»(نورا افرون1993) مجموعه‌ای از نقش‌هایی که با موفقیت بازی کرده کامل می‌شود تا اولین موفقیت‌های سریع او که با فیلم «شلپ شلوپ »( Splash رن هوارد، 1984) شروع شد با قدرت به پیش برود.
تام هنکس در«فیلادلفیا» ساخته جاناتان دَمی، اولین آزمون حقیقی خود با دراما به معنای عمیق خود روبه روشد. ماجرایی که نه داستان عشق رمانتیک میان دو جوان است و نه وضعیت‌های خنده‌دار در کمدی دم دستی است. در این فیلم که ( با ضعف‌ها و نقطه قوت‌هایش) با استقبال وسیعی روبه رو شد، نقش وکیل مدافعی را بازی کرد که از کارش در یک موسسه اخراج شده بعد از اینکه مشخص می‌شود تمایلات همجنسگرایانه دارد. علیه مؤسسه اقامه دعوا می‌کند و از وکیل دیگری(دنزل واشنگتن) کمک می‌گیرد که در استقامت(از نظرحرفه‌ای و جنسی) معروف است.
درسال 1998 نقش اول «نجات سرباز رایان» را بازی کرد و این شروع همکاری او با استیون اسپیلبرگ بود که پس ازآن با هم چند کار مشترک تلویزیونی کردند. با اسپیلبرگ در فیلم‌های «اگر می‌توانی من را بگیر»(2002) و «ترمینال»(2004) نقش ایفا کرد و سپس برای بار چهارم در «پل جاسوس‌ها»(2015) به هم رسیدند. سال 2017 باز هم با هم دیدار کردند و اسپیلبرگ فیلم «پست» را ساخت.
همچنان بسیاری «اگه می‌تونی منو بگیر» را در کنار همه کارهایی که اسپیلبرگ با نقش اول تام هنکس کارگردانی کرده ترجیح می‌دهند، اما دومی فیلم‌های خوب ارائه داد و درآنها ایفای نقش چشم‌گیری کرد مانند؛ «راه سبز»(فرانک دارابونت1999) و «جاده تباهی»( تولید اسپیلبرگ اما سام مندس بود که سال 2002 کارگردانی آن را به عهده داشت).
 فیلم جدید هنکس «اخبار جهان»(News of the World) دومین همکاری او با کارگردان پل گرین‌گرس است. اولین همکاری آنها سال 2013 در «کاپیتان فلیپس» بود.
بخش زیادی از گفت‌وگوی ما –که به دلیل این شرایط- ازطریق «زوم» انجام شد پیرامون این فیلم جدید چرخید.
یک فیلم نادر
*بعد از «پست» این نقش دوم تو به عنوان روزنامه‌نگار هست(می‌خندیم) نه به معنای جدید و معاصر آن، «اخبار جهان» اما همان طور که در فیلم می‌بینیم، از شهری در غرب امریکای قدیم به شهری دیگری منتقل می‌شوی تا خبرها را بخوانی. نمی‌دانستم چنین حرفه‌ای وجود داشته. هیچ فیلم وسترنی پیش از این اشاره‌ای به این حرفه نکرده بود و من هرچه از این ژانر دم دست بود را تماشا کرده‌ام.
-بیشتر چیزهایی که در فیلم می‌بینی را نویسنده کتاب پاولت جایلز گذاشته و واقعاً افرادی بودند که بین شهرها و مناطق می‌چرخیدند تا اخبار منتشر شده در مطبوعات را درمقابل «چند سنت» بخوانند. اینها اصلاً اساس نسخه معاصر اینترنت و سوشیال مدیا بودند. سیر و سفرشان آنها را واقعاً در معرض خطرقرارمی‌داد. در این بخش فیلم حقیقتی واقعی را منعکس می‌کند که به قول تو قبلاً در هیچ فیلمی نیامده است.
* مسئله دختری که در کودکی ربوده می‌شود و به دست قبیله‌ای از ساکنان بومی تربیت می‌شود هست. در اینجا فیلم چقدر با واقعیت ارتباط دارد؟
-یک رابطه واقعی. براساس تاریخ حقیقی واقعاً تعدادی کودک توسط ساکنان اصلی ربوده می‌شدند و به دست آنها بزرگ شدند که برخی ازآنها ترجیح دادند به همان ربایندگان برگردند تا در کنف جامعه سفید بزرگ شوند. شگفت انگیز بود که چطور اغلب آنها بازگشت به آن قبایل را ترجیح می‌دادند به جای آنکه در جامعه مدرن غربی بمانند. وضعیت عبارت بود از فرهنگ و ضد فرهنگ و طبیعت و ضد طبیعت.
* حوادث در شمال ایالت تگزاس و پنج سال پس از جنگ داخلی امریکا اتفاق می‌افتند، اما آثار آن جنگ به نظر مانند شکاف‌هایی درجامعه می‌رسند. این تصور خاص من است یا فیلم هم دنبال این بود؟
-دقیقاً همین طور است. بله جنگ پنج سال قبل تمام شده، اما خاطراتش هنوز مانده. جنگ‌ها برای کسانی که تجربه می‌کنند بعد از پنج سال فراموش نمی‌شوند. براین اساس و با آنچه اکنون به تو گفتم، به نظرنمی‌رسد فیلم عبارت از ثبت تاریخی باشد. هدف این نبود اما باید از واقعیت نشأت می‌گرفت.
*مسائل دیگری هست که دراین فیلم با فیلم‌های وسترن دیگر متفاوتند. اینکه اولین فیلم وسترن توست...
-بدون شک. این روزها فیلم‌های وسترن زیادی وجود ندارد. تا جایی که این یک فیلم نادری است که ژانر آن به قفسه‌ها حواله شده. درمقابل فیلم‌های علمی-تخیلی بسیارند. تهیه چنین فیلم‌هایی یا فیلم‌های دیگر که در تاریخ جدید روی می‌دهند ساده است تا برگشتن به فیلم‌های اسب‌ها و تپانچه‌ها.
* این فیلم به تو فرصت داد سوار اسب بشوی و هفت‌تیر بکشی. تفاوتش با فیلم‌های قبلی موجب شد این را انتخاب کنی؟
-ازجهت تفاوتش با کارهای قبلی‌ام بله. این گوشه ذهنم بود اما اصل تفاوت فیلم با دیگر فیلم‌های وسترن است. واقعی‌تر است و درگیری با هفت‌تیر در نهایت اتفاق نمی‌افتد. البته اواسط فیلم یک درگیری اتفاق می‌افتد. مبارزه بزرگی که به آن عادت کردیم نیست.
*این دومین بار است که تو و پل گرین‌گرس پس از «کاپیتان فلیپس» به هم می‌رسید، کدام یک سناریو را به دیگری داد؟ آیا کارگردان به خاطر اینکه دوست داشت باز هم با هم همکاری کنید تو را انتخاب کرد؟
-برعکس. من بودم که او را انتخاب کردم. روشی که این طرح درآن متولد شد خیلی ساده بود. فیلمنامه و کتاب را خواندیم و گفتم ایده ممتازی است و می‌تواند فیلم خوبی بشود. برخی اخیراً از من می‌پرسند، آیا برای ساخت این فیلم با استیون(اسپیلبرگ) درتماس بودم. اما جواب نه است. چون اولین کسی که به فکرم رسید پل گرین‌گرس بود به این دلیل که اسپیلبرگ واقعا مشغول است و چنین طرحی قبل از تولید وقت زیادی از او می‌خواهد.
* پل گرین‌گرس و استیون اسپیلبرگ چه فرقی با هم دارند؟ به نظرت اگر اسپیلبرگ کارگردان فیلم بود چطور می‌شد؟
-سئوال خوبی است. اگر اسپیلبرگ کارگردان بود، فیلم متفاوتی از آب درمی‌آمد. اولین نقطه اختلاف اینکه پل با فیلم‌هایش از منظر آبژکتیو برخورد می‌کند و استیون از منظر سابژکتیو. همان طور که می‌دانی تفاوت بسیار است. در نتیجه این فیلم به طور کامل فرق می‌کرد اگر اسپیلبرگ کارگردان آن بود. نمی‌گویم بهتر یا بدتر، بلکه متفاوت.
باید اضافه کنم که این فیلم آماده فیلمبرداری نمی‌شد اگر دختر نوجوان هلنا زنگل را پیدا نمی‌کردیم... شاید اگر او نبود فیلم آماده نمی‌شد.
*چطور؟
-هلنا دختر 11 ساله است و ما باید منتظر می‌ماندیم تا به سن سیزده سالگی برسد. و البته استعداد ذاتی دارد. وقتی کارگردان چیزی از او می‌خواست بی هیچ درنگی و فوری و خیلی راحت آن خواسته را برآورده می‌کرد. نقش را طوری بازی کرد که انگار سال 1870 زندگی می‌کند.
مسائل مهم
*جزء شرط‌های کار این بود که دختر کوچک نابازیگر باشد؟
-این مسئله را چند ماه پیش از شروع فیلمبرداری بررسی کردیم. پل گرین‌گرس و من به این نتیجه رسیدیم که باید دنبال دختری بگردیم که تجربه بازیگری نداشته باشد. همین طور تصمیم گرفتیم کار ساخت فیلم پیش از پیداکردن دختر شروع نمی‌شود. بعد از اینکه کارگردان او را پیدا کرد و دوباره او را دیدیم به نظرم رسید چیزی دارد که مناسب شخصیتی است که نقشش را ایفا می‌کند. آلمانی تبار است و بخش زیادی از نقشش صامت است. مدتی طولانی پیش از فیلمبرداری او را ندیدم، نکته جالب توجه اینکه به اندازه کافی از فیلمبرداری سردرمی‌آورد. خیلی برایش عجیب و غریب نبود. آن قدر که به طور رها و بی مقدمه به شخصیت می‌پرداخت فکرنمی‌کرد. این موجب جذب من به بازی او شد.
*یکی از نوه‌های تو در همین سن و سال است... تو پدر خوبی هستی؟
- به کسی که ادعا می‌کند پدر خوبی است یا پدر خوبی نیست اعتماد نمی‌کنم. باید از بچه‌ها پرسید. اما به طور شخصی می‌توانم بگویم من بزرگ‌ترین پدر بزرگ دنیام(می‌خندد) یا شاید چیزی از مسئله نمی‌دانم. اما آنچه می‌دانم این است که هرچه فرصت می‌کنم با او می‌گذرانم. بهترین کاری که می‌توانی بکنی اینکه بنشینی و از دور مراقبش باشی. نوه بزرگم نه ساله است و به نظرم زندگی‌اش پربارتر و غنی‌تر از زندگی که من داشتم باشد. دوست دارم کنار آنها روی میز شام بنشینم و از ظرف‌های‌شان غذا بقاپم(می‌خندد).
*تو الآن در سن شصت و چهارسالگی هستی...
-ممنون که یادآوری کردی(می‌خندد)
*امروز چه مسائلی در زندگی تو از بقیه چیزها مهم‌ترند؟
-درحال حاضر مسئله مهم برای من این است که با افرادی که دوست دارم ارتباط داشته باشم و لحظه‌هایی که دوباره متولد نمی‌شوند. در حرفه‌ای عالی و دلنشین مشغولم که به من احساس خوشبختی زیادی می‌بخشد، اما امروز مهم‌ترین مسئله زندگی من نیست. احساس می‌کنم وقتی به سمت کار می‌روم روزهایی را که مرا با کسانی که دوست دارم گردهم می‌آورد از دست می‌دهم. این احساس را قبلاً تجربه نکرده بودم. پس از پایان هر فیلمی که درآن نقش بازی کرده‌ام احساس راحتی زیادی می‌کنم. این با وجود عشق و علاقه‌ام به هنرپیشگی و جاهایی است که فیلم‌ها به من می‌بخشند و ماجراجویی‌های براساس طبیعت هرفیلم ازسرمی‌گذرانم.
*شخصیت تو در فیلم «اخبار جهان» به نظر ساده می‌آید، اما چیزهای زیادی در درون می‌گذرند. چطور با احساساتت در مقابل دختر و شخصیت‌های دیگر تعامل کردی؟
-این درنتیجه احساساتی می‌آید که هنرپیشه در برابر داستان و شخصیت‌هایی که با آنها روبه رومی‌شود درخود ذخیره می‌کند. همه اینها در رمان پاولت جایلز وجود دارند. (کارگردان) پل روی سناریو کار کرد و به آن بعدی اضافه کرد به طوری که سفر در اوج حوادثی  صورت می‌گیرد که میان حرکت بدنی و آنچه در درون به موازات آن اتفاق می‌افتد درمی‌آمیزد، چون حادثه معمولاً بر بدن و روح اثرمی‌گذراد. برای من مفاهیم زیادی وجود داشت که فیلم و داستانش داشتند. نه فقط موضع کاپیتان کِد نسبت به دختر، بلکه تصمیم او برای کنار زدن فکر رها کردن او در نزدیک‌ترین شهر و دفاع از آن و تلاش برای رساندن او به یکی از بستگانش(خواهر مادر مرحومش).
*آنجا هم تصمیم دیگری گرفت...
-دقیقاً. تصمیم گرفت نمی‌خواهد او را رها کند. خاله دختر همدل بود اما شوهرش به دنبال نیروی کاری بود که با او در مزرعه کار کند نه بیشتر.
*مهم این است که می‌بینیم توی فیلم تصمیم گرفتی به همان جایی که دختر را گذاشتی برگردی و نجاتش بدهی پیش از آنکه او را بسته به ستونی در باغ ببینی. تصمیمت را گرفتی پیش از آنکه این وضعیت را ببینی.
-درست است. به خانه متروک برگشت و به اطراف آن نگاه کرد و تصمیم گرفت که زندگی‌اش در سال‌های اخیر تغییرکرده. فراموش نکن که او خیلی زود در فیلم می‌گوید، او کنار گروهی که درآن جنگ داخلی شکست خوردند ایستاد و زنش را از دست داد و باورهایش بعد از آن تغییر کردند. همین طور او مشغول کاری است که سعی می‌کند فاصله‌ها را کم کند.
مردمی که می‌آیند تا به اخباری که از مطبوعات می‌خواند گوش کنند همان مخاطبانی هستند که بعداً به رادیو گوش می‌دهند و سپس دور تلویزیون حلقه می‌زنند. بخش خبری تا به امروز مردم را دور خود جمع می‌کنند. او دوست داشت در این میدان اثرگذار باشد.