شرط‌بندی ایران روی وقت‌کشی؛ تهران به مذاکرات وین برمی‌گردد

حادثه ممانعت از کار بازرسان آژانس: اروپایی‌ها هشدار می‌دهند و آمریکایی‌ها تهدید می‌کنند

شرط‌بندی ایران روی وقت‌کشی؛ تهران به مذاکرات وین برمی‌گردد
TT

شرط‌بندی ایران روی وقت‌کشی؛ تهران به مذاکرات وین برمی‌گردد

شرط‌بندی ایران روی وقت‌کشی؛ تهران به مذاکرات وین برمی‌گردد

جلسات شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، که در حال حاضر در وین در حال برگزاری است، بار دیگر، شاهد یک «مچ اندازی» بین مدیر آژانس رافائل گروسی، با حمایت ایالات متحده و اروپایی‌ها، و طرف ایرانی است. اختلاف جدید به گفته آژانس ناشی از نقض محتوای توافق‌نامه ای که ایران در ۱۲ سپتامبر بین دو طرف در تهران منعقد کرده‌است که بر اساس آن، آژانس مجاز به کار بر روی نگهداری تجهیزات نظارتی مختلف نصب شده در سایت‌های هسته ای ایران است، خواه با تعمیر هر گونه نقصی یا تغییر تراشه‌های حافظه دوربین‌های نظارتی، اما بدون مشاهده محتویات آنها.
ایران، همان‌طور که آژانس تأکید می‌کند و تهران اعتراف، بازرسان بین‌المللی از دسترسی به مجتمع تسا در شهر کرج، در غرب تهران، که کارگاهی برای تولید قطعات سانتریفیوژ است، منع شدند. بر اساس همان بیانیه، آنچه اتفاق افتاد تنها مورد مخالفتی است که آژانس در فعالیت‌های خود بین ۲۰ تا ۲۲ این ماه با آن روبرو شده‌است. دو روایت وجود دارد: روایت اول از سوی مدیر آژانس است که بیان می‌کند رفتار تهران «با شرایط مورد توافق مندرج در بیانیه مشترک ۱۲ سپتامبر مغایرت دارد». بیانیه می‌افزاید، «همه فعالیت‌های آژانس در بیانیه مشترک ذکر شده، در مورد همه تجهیزات، همه امکانات و کلیه سایت‌های ایرانی، برای حفظ تداوم مأموریت نظارتی لازم است». با این حال، ایران این قرائت را رد می‌کند و از زبان کاظم غریب آبادی سفیر خود در سازمان‌های بین‌المللی در وین در توییتی می‌گوید که ایران «در جریان مذاکرات در تهران و وین روشن کرد که چون مجتمع کرج هنوز تحت تحقیقات امنیتی و قضائی قرار دارد، تجهیزات مرتبط با این مجتمع مشمول سرویس شدن نمی‌شوند». سفیر ایران اضافه می‌کند: گزارش مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مورد دوربین‌های مجتمع تسای کرج دقیق نبوده و فراتر از تفاهمات حاصله در بیانیه مشترک است. غریب آبادی می‌افزاید: به همین دلیل است که عبارت «تجهیزات تعریف‌شده» در بیانیه مشترک به کار رفته‌است؛ زیرا به گفته او بیانیه مشترک رئیس سازمان انرژی اتمی ایران و مدیرکل آژانس در ۱۲ سپتامبر بر مبنای حسن نیت ایران و به منظور تعویض کارت حافظه «تجهیزات تعریف‌شده» به دست آمده بود. به گفته رسانه‌های محلی، سخنان غریب آبادی در مورد «تحقیقات امنیتی و قضایی» تأسیسات کرج، به آنچه تهران «عملیات خرابکاری» می‌نامد اشاره دارد که در اواخر ماه ژوئن انجام شد. غریب‌آبادی در صفحه توئیتر خود نوشت: «عمیقاً باعث تأسف است که آژانس پس از سه حمله تروریستی طی یک سال گذشته در تأسیسات هسته‌ای ایران، هنوز آن‌ها را محکوم نکرده‌است». با این حال، مهم‌ترین نکته در آنچه در توئیت غریب آبادی بیان شد، این است که وی تصریح می‌کند که هرگونه تصمیمی که ایران در رابطه با نهادهای نظارتی اتخاذ می‌کند «فقط بر اساس ملاحظات سیاسی است، نه قانونی، و آژانس نمی‌تواند آن را یکی از حقوق خود تلقی کند». این عبارت به نظر می‌رسد به دلیل «کشسان بودن» و مشروط به تفاسیر مختلف، یعنی توافق‌نامه‌هایی که با آژانس بین‌المللی منعقد شده‌است، ظاهر می‌شود.
با توجه به تنش کنونی بین ایران از یک سو و کشورهای غربی به رهبری ایالات متحده از سوی دیگر، انتظار می‌رفت که آخرین حادثه منجر به تنش بیشتر در زمینه تأخیر ایران در پذیرش بازگشت به مذاکرات وین شود که از ژوئن گذشته منجمد شده‌است. در حالی که مقامات غربی از هر فرصتی برای فشار آوردن به تهران برای درخواست از سرگیری مذاکرات استفاده می‌کنند. به گفته منابع اروپایی مرتبط با این پرونده، طرف ایرانی برای به دست آوردن زمان بیشتر از شرکت در مذاکرات خودداری می‌کند، که به آن اجازه می‌دهد برنامه هسته ای خود را، به ویژه در زمینه استقرار سانتریفیوژهای مدرن و تولید اورانیوم غنی شده تسریع بخشد. بر اساس آخرین گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، ایران در حال افزایش ذخایر اورانیوم غنی شده خود به سطح ۶۰ درصد است.
مقامات هسته ای ایران پیشتر اعلام کرده بودند که می‌توانند از این میزان هم فراتر روند. منابع غربی تخمین می‌زنند که ایران می‌خواهد پیشرفت هسته ای بیشتری داشته باشد و دارای کارت فشار قوی بر مذاکره کنندگان در وین است و هدف آن این است که بتواند برای رسیدن به آستانه هسته ای شدن تهدید کند. از این رو، اختلاف بر سر تأسیسات کرج تنها یک «جزئیات» کوچک در یک فرایند وسیع تر است.
طبیعی بود که واکنش‌هایی در محکومیت «ناکامی» ایران در اجرای تعهدات خود در بیانیه مشترک صادر شود. اولین واکنش از سوی ایالات متحده بود، به طوری که که سفیر آن در آژانس اعلام کرد، کشورش «عمیقاً نگران» سوء استفاده تهران است. در این بیانیه آمده‌است: «ایران باید به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اجازه دسترسی لازم (به سایت کرج) را بدون تأخیر بیشتر بدهد و اگر ایران این کار را انجام ندهد، (ایالات متحده) رایزنی‌های گسترده‌ای را با سایر اعضای شورای حکام در روزهای آینده انجام خواهد داد تا پاسخ مناسب داده شود». در بیانیه آمریکا هشدار داده شده‌است که در سطح شورای حکام از اقدامات «تنبیهی» علیه ایران استفاده و در عین حال به جنبه «دیپلماتیک» محدود می‌شود. بیانیه ایالات متحده بدون وارد شدن به جزئیات به کلیات بسنده کرد و دربارهٔ آنچه تهران ممکن است بعداً با آن روبرو شود، اشاره به میان نیامده است. پس از آن بیانیه اروپایی منتشر شد که شامل «نگرانی عمیق» در مورد رفتار تهران در مغایرت با محتوای توافقنامه ۱۲ سپتامبر بود. در این بیانیه از تهران خواسته شده‌است تا بازرسان آژانس را بدون تأخیر به تأسیسات کرج راه دهد و از مدیر آژانس می‌خواهد که به شورای حکام در مورد تحولات این پرونده اطلاع‌رسانی کند.
واقعیت امر این است که تهران سال‌ها بر فوت و فن تعامل با آژانس مسلط شده‌است. برای تأیید این امر کافی است به سال گذشته مراجعه کنید، زیرا آژانس سه بار (در فوریه، ژوئن و آخرین بار در ماه جاری) از پاسخ شدید به تهران خودداری کرده‌است، یا در مورد موانعی که بر سر راه بازرسان خود ایجاد می‌کند، یا در مورد تسریع برنامه هسته ای خود، که تقریباً تمام کنترل‌های مقرر در توافق‌نامه تابستان ۲۰۱۵ را نقض کرده‌است. در سه مورد، بی میلی غرب با عدم ارائه فرصت برای بهانه جویی تهران مرتبط بود، یا عدم پذیرش آغاز مذاکرات با گروه ۴+۱ (فرانسه، بریتانیا، آلمان، روسیه و چین) در ماه فوریه، یا اجتناب از هرگونه تصمیم یا محکومیت دلیل بازگشت پرونده هسته ای به شورای امنیت، که تهران قاطعانه آن را رد می‌کند.
آنچه در این ماه اتفاق افتاد واضح‌ترین شاهد و مدرک از «تاکتیک» ایران است. بالاترین نهادها هشدار دادند که هرگونه محکومیت ایران به دلیل عدم ارائه پاسخ‌های رضایت بخش به سوالات آژانس در خصوص کشف آثار مواد هسته ای ناشی از فعالیت‌های بشری در سه مکان، با «گام منفی» روبرو خواهد شد، به این معنی که مذاکرات از بین می‌رود. به موازات آن، تهران گروسی که قبلاً از استقبال از وی خودداری کرده بود، را دعوت کرد و امضای قرارداد جدیدی با وی در ابعاد محدود را پذیرفت. این امر نمایندگان وین را «متقاعد» کرد که از محکوم کردن عملکرد ایران عقب‌نشینی کرده و احتمال از سرگیری مذاکرات را حفظ کنند. در حقیقت، تهران از طریق بیانیه‌های عمومی «با اعصاب غربی‌ها» بازی می‌کند.
منابع اروپایی می‌گویند که تهران هنوز تاریخ تقریبی برای پذیرش بازگشت به مذاکره و عوامل تعیین‌کننده آن را مشخص نکرده‌است و به ملاحظات کلی بسنده می‌کند که باعث می‌شود طرف آمریکایی تهدید کند که مذاکرات «به‌طور نامحدود باز نخواهد ماند» و آماده اجرای یک طرح جایگزین ناشناخته است. شبکه CNN به نقل از یکی از مقامات وزارت خارجه آمریکا گفت واشینگتن در حال کار بر روی یک «برنامه احتمالی» است که در صورت ادامه ایران به پیشرفت هسته ای خود و خودداری از بازگشت به مذاکرات آن را پیاده کند. وی افزود واشینگتن و متحدانش مدت زیادی منتظر نمی‌مانند تا این کشور به مذاکرات هسته ای بازگردد. آخرین بیانیه ای که تهران صادر کرد، بیانیه دو روز پیش وزیر امور خارجه این کشور، حسین امیرعبداللهیان بود، مبنی بر اینکه «به زودی» به مذاکرات بازمی‌گردد. اما هیچ‌کس نمی‌داند این عبارت دقیقاً به چه معناست و تهران برای پذیرفتن بازگشت به مذاکرات چه شرایطی را رعایت می‌کند، توجه داشته باشید که هرگونه از سرگیری این روند پس از شش دور و وقفه ای بیش از صد روز، لزوماً به این معنا نیست که آنچه ناظران در زمان حسن روحانی، رئیس‌جمهور سابق نتوانستند به دست آورند، در دوران ریاست جمهوری تندروتر زنده خواهند ماند. بین فوریت از یک سو و تعلل از طرف دیگر، ناظران اروپایی هستند که معتقدند طرف ایرانی متقاعد شده‌است که واشینگتن، که در شرایط تحقیرآمیز از جنگ در افغانستان بیرون می‌آید، ریسک ورود به جنگ جدیدی با ایران را نخواهد داشت، این بدان معناست که می‌بیند که دریچه مانور برای آن باز است و بنابراین به دنبال تضمین‌هایی است که از دورهای اضافی مذاکرات به دست خواهد آورد.



مذاکرات هسته‌ای؛ سردی واشنگتن، انتظار محتاطانه تهران

پرچم‌های ایران در مرکز تهران، چهارشنبه (آژانس عکس اروپا)
پرچم‌های ایران در مرکز تهران، چهارشنبه (آژانس عکس اروپا)
TT

مذاکرات هسته‌ای؛ سردی واشنگتن، انتظار محتاطانه تهران

پرچم‌های ایران در مرکز تهران، چهارشنبه (آژانس عکس اروپا)
پرچم‌های ایران در مرکز تهران، چهارشنبه (آژانس عکس اروپا)

واکنش سرد آمریکا به درخواست‌های مکرر ایران برای ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای، تنها بی‌اعتنایی دیپلماتیک نیست؛ برای بسیاری شبیه «بازی با اعصاب» در آستانه دوره‌ای حساس در تهران است. در حالی‌که واشنگتن درگیر پرونده‌های خارجی متعدد است، ایران زیر فشار بحران اقتصادی و ابهام در آینده قدرت پس از علی خامنئی، با فرسایش داخلی روبه‌رو است. تهران پیام‌های «آمادگی مشروط» می‌فرستد، اما آمریکا ترجیح می‌دهد منتظر بماند؛ شاید برای فروپاشی بیشتر، شاید برای صحنه سیاسی تازه‌ای که توازن قدرت در ایران را دوباره تعریف کند.

در هفته‌های گذشته، مقامات ایرانی بارها از آمادگی برای «مذاکرات جدی» با آمریکا درباره برنامه هسته‌ای گفته‌اند، اما واشنگتن پاسخی نداده است. ایران خود را مایل به گفت‌وگو «با شروط عادلانه» نشان می‌دهد، اما آمریکا عجله‌ای نمی‌بیند؛ رویکردی که به‌گفته برخی کارشناسان، ترکیبی از تاکتیک و اولویت‌بندی در شرایطی است که ایران با تنش‌های اقتصادی و سیاسی شدید و ابهام در آینده رهبری مواجه است.

پرونده ایران و اولویت‌های واشنگتن

پاتریک کلاسون، مدیر پژوهش در «انستیتوی واشنگتن» به الشرق الاوسط می‌گوید سردی آمریکا به‌معنای رد کامل نیست؛ بلکه پیامد فضای سیاسی شلوغ آمریکاست: «از ونزوئلا تا اوکراین، به‌علاوه فشارهای داخلی.» او اضافه می‌کند که دولت دونالد ترامپ معتقد است برنامه هسته‌ای ایران «در سال‌های اخیر دچار عقب‌گرد شده و تهدید فوری نیست»، بنابراین پرونده «فوریت ندارد». به گفته او، استیو ویتکوف، مذاکره‌کننده ارشد آمریکا، مسئول پرونده‌هایی است که کاخ سفید آنها را فوری‌تر می‌داند.

کلاسون می‌گوید این وضعیت به آمریکا «فرصت» می‌دهد چون نمی‌خواهد وارد مذاکراتی پیچیده و پرهزینه شود، آن‌هم بدون نشانه‌های واقعی از آمادگی ایران برای امتیازدهی فراتر از حرف.

پیام‌های «گشایش مشروط» از تهران

تهران هم‌زمان پیام‌های دیپلماتیک خود را تقویت کرده است. عباس عراقچی، وزیر خارجه، در گفت‌وگو با خبرگزاری «کیودو» گفت ایران همچنان «به دیپلماسی باز» است، اما «قانع نشده» که آمریکا آماده گفت‌وگوهای «واقعی و جدی» است. او مدعی شد واشنگتن هنوز با «منطق تحمیل» برخورد می‌کند و بازگشت به میز مذاکره باید بر پایه «نتایج عادلانه» باشد.

ایران حتی پیشنهاد همکاری فنی به ژاپن داده تا از تجربه این کشور در مدیریت پیامدهای بحران‌های هسته‌ای برای تقویت امنیت تأسیسات آسیب‌دیده خود – در حملات منتسب به آمریکا و اسرائیل – استفاده کند؛ اقدامی که اعتراف ضمنی به حجم خسارت‌هاست، هرچند عراقچی همچنان این حملات را «نقض بزرگ قوانین بین‌المللی» می‌داند.

اما این گشایش فنی به‌معنای تغییر موضع نیست. ایران همچنان بر «حق غنی‌سازی» تحت معاهده عدم‌اشاعه پافشاری می‌کند و هرگونه محدودیت جدید را به توقف تحریم‌ها و به رسمیت شناختن «ماهیت صلح‌آمیز» برنامه هسته‌ای مشروط می‌داند.

شکاف قدرت در داخل ایران

در داخل، صحنه سیاسی پیچیده‌تر شده است. کلاسون از «درگیری لفظی بی‌سابقه» بین مسئولان و بحث‌های علنی درباره سناریوهای پس از خامنئی سخن می‌گوید؛ نشانه‌ای از شکاف جدی در رأس قدرت.

فرزین ندیمی، پژوهشگر ایرانی، به الشرق الاوسط می‌گوید دو اردوگاه اصلی شکل گرفته‌اند: یکی خامنئی و نهادهای وابسته به او، و دیگری حسن روحانی و تیمش که می‌خواهند در آینده سیاسی نقش اصلی داشته باشند. به‌گفته او، سپاه پاسداران اکنون «در موقعیت ناظر» است اما در صورت غیبت خامنئی ممکن است به بازیگر اصلی تبدیل شود و رقابت شدیدی با روحانی آغاز شود «اگر قبل از آن حذف نشود.»

ایران هم‌زمان با بحرانی اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کند: کاهش بیش از ۱۰ درصدی ارزش پول ملی در ده روز، کمبود آب، قطعی برق‌های مکرر، و سیاست‌های اقتصادی که «ناتوان» توصیف می‌شوند. کلاسون گرانی بنزین را مثال می‌زند که با وجود قیمت بالا برای مصرف اضافه، همچنان کمتر از هزینه واردات است؛ وارداتی که ۴ میلیارد دلار در سال خرج برمی‌دارد. کارشناسان این وضعیت را «نمونه روشن ناکارآمدی حکمرانی» می‌دانند.

تشدید موشکی و آماده‌سازی برای رویارویی با اسرائیل

باراک بارفی، پژوهشگر مؤسسه «نیو آمریکا»، به الشرق الاوسط می‌گوید ایران هیچ نشانه‌ای از کاهش برنامه هسته‌ای یا موشکی نشان نمی‌دهد؛ بلکه در حال «انباشت» موشک برای مواجهه احتمالی با اسرائیل است. به گفته او، تهران به‌دنبال توانایی در «فرسایش» سامانه‌های دفاعی اسرائیل با پرتاب‌های متعدد است.

بارفی درعین‌حال احتمال حمله قریب‌الوقوع اسرائیل را کم می‌داند؛ به‌دلیل نیاز تل‌آویو به حفظ «آزادی عمل» در آسمان ایران و نگرانی از احیای پدافند هوایی ایران. همچنین اسرائیل از «فرسایش جامعه» و خطر شکست در یک حمله ناتمام به‌ویژه با نزدیک‌شدن انتخابات میان‌دوره‌ای آمریکا در ۲۰۲۶ بیم دارد.

استراتژی انتظار در واشنگتن، خرید زمان در تهران

در مجموع، آمریکا در موقعیتی است که می‌تواند صبر کند؛ در مقابل، ایران تلاش دارد زمان بخرد. با تشدید فشارهای داخلی و رقابت جناحی، تهران بیش از هر زمان به یک تنش‌زدایی خارجی نیاز دارد؛ اما واشنگتن می‌داند هر مذاکره جدیدی به ابزارهای فشار بیشتر نیاز دارد، چه از مسیر تحریم‌ها چه از مسیر تداوم «نبرد بین جنگ‌ها» توسط اسرائیل.

به همین دلیل، سردی آمریکا نه یک «نه» قطعی، بلکه بخشی از راهبردی برای تماشای تحولات داخلی ایران و بهره‌گیری از تغییر موازنه‌هاست.

در نهایت، تنها سناریویی که می‌تواند پنجره واقعی مذاکره را باز کند، ورود ایران به مرحله «پسا‌خامنئی» است؛ زمانی که ساختار قدرت باید بازچینی شود و اقتصاد فرسوده و جامعه ناراضی، حکومت را به سمت امتیازدهی بیشتر سوق دهد.


یوسی کوهن: آرشیو هسته‌ای را دزدیدیم و ایرانی‌ها دچار هیستری شدند

نتانیاهو به اسناد آرشیو هسته‌ای ایران اشاره می‌کند؛ اسنادی که نقش محسن فخری‌زاده در برنامهٔ تسلیحات هسته‌ای تهران را آشکار می‌سازد (آرشیوی – رویترز)
نتانیاهو به اسناد آرشیو هسته‌ای ایران اشاره می‌کند؛ اسنادی که نقش محسن فخری‌زاده در برنامهٔ تسلیحات هسته‌ای تهران را آشکار می‌سازد (آرشیوی – رویترز)
TT

یوسی کوهن: آرشیو هسته‌ای را دزدیدیم و ایرانی‌ها دچار هیستری شدند

نتانیاهو به اسناد آرشیو هسته‌ای ایران اشاره می‌کند؛ اسنادی که نقش محسن فخری‌زاده در برنامهٔ تسلیحات هسته‌ای تهران را آشکار می‌سازد (آرشیوی – رویترز)
نتانیاهو به اسناد آرشیو هسته‌ای ایران اشاره می‌کند؛ اسنادی که نقش محسن فخری‌زاده در برنامهٔ تسلیحات هسته‌ای تهران را آشکار می‌سازد (آرشیوی – رویترز)

روزنامهٔ «الشرق الأوسط» امروز بخش دوم یک خوانش مفصل از کتاب مدیر پیشین سازمان اطلاعات اسرائیل (موساد)، یوسی کوهن، را منتشر می‌کند. این کتاب با عنوان «با نیرنگ‌ها برای خود جنگی می‌سازی» به زبان عبری منتشر شده است، اما عنوان نسخهٔ انگلیسی متفاوت است: «شمشیر آزادی: اسرائیل، موساد و جنگ پنهان».
بخش امروز به جزئیات سرقت آرشیو هسته‌ای ایران از قلب تهران و ترور دانشمند برجستهٔ هسته‌ای ایران، محسن فخری‌زاده، می‌پردازد.

در قلب ایران

موضوع سرقت آرشیو هسته‌ای مهم‌ترین دستاوردی است که کوهن در دوران ریاست خود بر موساد به آن رسیده است. او نمی‌تواند از توضیح این عملیات بگذرد؛ عملیاتی که جایگاه او را به عنوان فرمانده‌ای تثبیت می‌کند که بر عملیاتی عظیم، پیچیده، به‌شدت حساس و بسیار پرخطر نظارت کرده است. او این عملیات را الگویی برای بهترین فرمانده عملیات می‌داند. این پروژهٔ زندگی اوست؛ نردبانی که شاید در صورت ورود به کار سیاسی، او را به سمت نخست‌وزیری برساند. شیوه‌ای که کوهن داستان را روایت می‌کند، همچون نقشهٔ راهی مفصل است که با مهندسی دقیق ترسیم شده و بخش بزرگی از کتاب را به خود اختصاص می‌دهد؛ او در چند فصل به آن بازمی‌گردد و دوباره شرحش می‌دهد.
کوهن می‌گوید که از سال ۲۰۱۶ تصمیم به سرقت آرشیو هسته‌ای در تهران گرفته بود. او تأکید می‌کند که این تصمیم پس از حدود ده سال فعالیت در داخل ایران اتخاذ شد. او فاش می‌کند که یک هستهٔ موساد شامل مردان و زنان، شروع به فعالیت در خاک ایران کرد و به‌تدریج رشد کرد تا جایی که موفق شد به منظومهٔ حکومتی تهران نفوذ کند. او جزئیات زیادی ارائه نمی‌دهد، اما تصویری کلی مطرح می‌کند که بر این ایده بنا شده است: «فرض کن کارگردانی هستی که می‌خواهی برای چنین نفوذی سناریوی یک فیلم بنویسی؛ چه می‌کنی؟».
در اینجا او به ادعای ایرانی‌ها پاسخ می‌دهد که گفته بودند اسرائیل از طریق عوامل انسانی به ایران نفوذ نکرده و تنها از فناوری‌های بسیار پیشرفته استفاده کرده است. او می‌گوید که واقعاً از فناوری و هوش مصنوعی استفاده کرده‌اند، اما اضافه می‌کند: «موفقیت عملیات اسرائیل در ایران بدون استفاده از عنصر انسانی غیرممکن است». او تأکید می‌کند که «دانشمند هسته‌ای که با نهایت پنهانکاری کار می‌کرد، نمی‌دانست که دشمنش حتی در قلب تأسیسات هسته‌ای نطنز ــ که در سطح هزار دونم مربع و در عمق هشت‌متری زیر زمین ساخته شده ــ برایش مأمور کاشته است».

جلد نسخهٔ عبری کتاب

کوهن روایتش را با این سخن آغاز می‌کند که توانسته چندین ایرانی را به‌عنوان عامل جذب کند، وقتی خود را به‌عنوان یک وکیل و تاجر لبنانی با نام «اوسکار» معرفی کرده بود. یکی از کسانی که در دام او افتاد، یک دانشمند هسته‌ای بود که دستیار دانشمند مسئول پروژهٔ هسته‌ای، دکتر محسن فخری‌زاده، بود؛ همان کسی که در سال ۲۰۲۰ در قلب ایران ترور شد. او می‌گوید فخری‌زاده در غرب فردی حاشیه‌ای تلقی می‌شد، اما آرشیوی که از ایران سرقت شد نشان داد که او مرد شماره یک پروژهٔ هسته‌ای بوده است.
کوهن نام این دستیار فخری‌زاده را «فرید» می‌گذارد و می‌گوید فرید گزارشی دربارهٔ ساخت سانتریفیوژهای غنی‌سازی اورانیوم به او رسانده بود؛ گزارشی که نشان می‌داد، برخلاف تصور دستگاه‌های اطلاعاتی غرب دانش اصلی از پاکستان آمده بود، نه کرهٔ شمالی.
کوهن همچنین دربارهٔ واحد موساد که در خاک ایران فعالیت می‌کرد سخن می‌گوید؛ از بزرگی تعداد اعضای آن و نوع فعالیتشان، به‌گونه‌ای که خودش باور نمی‌کند چگونه این شبکه توانست سال‌ها فعالیت کند بدون آن‌که دستگاه اطلاعاتی ایران آن را کشف کند. او اشاره می‌کند که این شبکه شامل کارمندان ارشد، استادان دانشگاه، مهندسان و متخصصان بوده است.

ترور فخری‌زاده

او روایت می‌کند که چگونه ترور فخری‌زاده عملیاتی بود که ماه‌ها طول کشید تا آماده شود، پس از آن‌که از نقش او در مدیریت پروژهٔ هسته‌ای اطمینان حاصل شد. می‌گوید: «باید سلاح‌ها و تجهیزات به‌تدریج وارد خاک ایران می‌شد. سلاح‌هایی خودکار که با سیستم کنترل از راه دور عمل می‌کردند؛ یک تیربار که از راه دور فعال می‌شود و دارای رایانه‌ای مجهز به هوش مصنوعی است و وزن آن، همراه با تمام لوازم جانبی، کمتر از یک تُن نیست. همهٔ این تجهیزات تکه‌تکه قاچاق شد، با تغییر مسیرهای قاچاق تا کشف نشود. پس از سرهم‌بندی دوباره، لازم بود آن را به محل اجرای عملیات منتقل کنیم؛ روی پایهٔ یک کامیون، همراه با دستگاه خودتخریبی که تضمین کند آثار عملیات از بین برود.»
فخری‌زاده به سفر با کاروانی طولانی از خودروها عادت داشت. اما در روزهای جمعه، محافظانش به پنج خودرو اکتفا می‌کردند. او با لجاجت اصرار داشت خود، رانندگی کند؛ با خودرویی خانوادگی از نوع «نیسان تیانا» مشکی، که زرهی نبود و شیشه‌هایش ضدگلوله نبودند.
واحد موساد فعال در ایران گزارش می‌دهد که کاروان حرکت کرده است. عناصر این واحد ــ ایرانی و غیرایرانی ــ پراکنده می‌شوند. خودروی نخست محافظان طبق عادت با سرعت جلو می‌رود تا مسیر را بررسی کند، سپس سرعت کم می‌کند تا کاروان به آن برسد. فخری‌زاده ناچار می‌شود سرعتش را کاهش دهد تا بدون مزاحمت در خیابان، به مقصدش برسد؛ درست همان‌گونه که موساد پیش‌بینی کرده بود.
از نقطه‌ای دور، جایی که تک‌تیرانداز نشسته و همه‌چیز را با پخش زنده زیر نظر دارد ــ پخش زنده‌ای که در تل‌آویو هم دیده می‌شد ــ تیراندازی آغاز می‌شود. خودرو متوقف می‌شود و فخری‌زاده از ماشین پیاده می‌شود تا پشت درِ آن پناه بگیرد، اما تک‌تیرانداز تیراندازی را ادامه می‌دهد. پانزده گلوله او را به‌سختی مجروح می‌کند. و او می‌میرد.
همسرش که کنار او در خودرو بود و حتی خراشی برنداشته بود، به‌سویش دوید و سرش را در آغوش گرفت. اسرائیلی‌ها از تل‌آویو، به‌صورت زنده دیدند که چگونه محافظان پریشان رسیدند و سر هم فریاد کشیدند؛ تا آن‌که انفجار کامیونی که چند ده متر دورتر بود ــ بخشی از برنامهٔ خودتخریبی ــ صدایشان را خاموش کرد. با آن انفجار، جنگی داخلی میان دستگاه اطلاعاتی و سپاه پاسداران نیز آغاز شد: چه کسی مسئول این نفوذ امنیتی است؟

عکسی از فرماندهان و دانشمندان کشته‌شده

تصاویر فرماندهان نظامی و دانشمندان هسته‌ای ایرانی که در حملات اسرائیل در جنگ اخیر کشته شدند، در قبرستان بهشت زهرا، جنوب تهران، ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۵ ( رويترز)

سرقت آرشیو هسته‌ای

کوهن دوباره به موضوع آرشیو هسته‌ای بازمی‌گردد و می‌گوید واحد موساد در ایران پس از تکمیل آمادگی برای یورش و سرقت آرشیو، دریافت که مقامات ایرانی آرشیو را با سه کامیون به ساختمانی دیگر در محلهٔ «شهرباد» [کهریزک]تهران منتقل کرده‌اند. این اتفاق در ژانویه ۲۰۱۷ رخ داد. بنابراین مجبور شد دوباره نقشهٔ عملیات را بازطراحی کند و یک پایگاه مراقبت تازه بنا کند.
او توضیح می‌دهد که چنین عملیاتی به صدها نفر نیاز دارد: گروهی برای مراقبت نه تنها از مقر آرشیو، بلکه از کل محله؛ محله‌ای که باید طی چند ماه زیر نظر می‌گرفتند تا رفتار ساکنان آن شناخته شود و با نیروهای بیرونی که ممکن است عملیات را مختل کنند اشتباه گرفته نشوند. گروهی دیگر که در پناهگاه‌هایی با کامیون‌ها برای پشتیبانی موساد مستقر شوند.
تیمی حرفه‌ای متخصص در یورش به اماکن سری محافظت‌شده و باز کردن قفل ۳۲ گاوصندوق.
تیم محافظت امنیتی. تیمی برای مدیریت لجستیک و برنامه‌ریزی واکنش در صورت کشف عملیات.
ابزارهای کار، دستگاه‌های انتقال و تجهیزات اختلال سیستم‌ها.
کوهن فاش می‌کند که یکی از ابزارهای مورد استفاده موساد در عملیات، جرثقیلی با ارتفاع ۶ متر بود. او می‌گوید تیم او در ایران میدانی تمرینی تشکیل داد که در آن همهٔ جنبه‌های عملیات را تمرین کردند. بخشی از اعضا کنار گذاشته شدند، چون نتوانستند در تمرین‌ها دوام بیاورند.
بر اساس گفتهٔ کوهن، تیم عملیاتی باید این مأموریت را در مدت زمانی بسیار کوتاه، از ساعت ده شبِ ۳۱ ژانویه تا پنج صبح انجام می‌دادند و سپس سریعاً می‌گریختند؛ زیرا نگهبانان شیفت بعدی قرار بود ساعت هفت صبح برسند. در نهایت، نیروهای موساد عملیات را در ساعت ۵:۰۰ منهای یک دقیقه، یعنی ۴:۵۹ بامداد به پایان رساندند. او فاش می‌کند که عملیات در حالت عادی به زمان بیشتری نیاز داشت، اما اطلاعاتی رسیده بود که نشان می‌داد مقامات ایرانی تصمیم گرفته‌اند آرشیو را دوباره به انباری سوم منتقل کنند. بنابراین، اجرای عملیات تسریع و برای روز ۳۰ ژانویه برنامه‌ریزی شد، اما فرماندهٔ میدانی درخواست زمان بیشتری کرد. کوهن تنها یک روز اضافه به او داد، و به همین ترتیب عملیات در ۳۱ ژانویه انجام شد.
کوهن می‌گوید که از آغاز تا پایان عملیات در جریان جزئیات اجرای آن بود؛ زیرا همه‌چیز به‌صورت پخش زنده به تل‌آویو منتقل می‌شد (همان‌گونه که بعدها در ترور فخری‌زاده نیز تکرار شد).
به دلیل حجم بسیار زیاد اسناد، اعضای تیم بخشی از آن‌ها را فیلم‌برداری می‌کردند تا تیم کارشناسی در اتاق عملیات تل‌آویو بررسی کند؛ اگر تأیید می‌شد آن سند را می‌بردند و اگر تأیید نمی‌شد در محل باقی می‌گذاشتند. برای احتیاط، اسناد هم فیلم‌برداری و هم روی دیسک‌ها اسکن شدند، و نیروهای موساد نسخهٔ اصلی را با خود بردند تا در برابر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی سندیت داشته باشد.
کوهن می‌گوید ایرانی‌ها اسناد را در پوشه‌هایی با رنگ‌بندی نگه می‌داشتند، و او دستور داده بود تمام اسناد قرمز و سیاه جمع‌آوری شود؛ زیرا می‌دانستند این رنگ‌ها نشان‌دهندهٔ بالاترین درجهٔ حساسیت و خطر اسناد است.

صاروخ إيراني يعرض بجانب لافتة تحمل صورة المرشد علي خامنئي وقادة من «الحرس الثوري» بأحد شوارع طهران قُتلوا في هجمات إسرائيلية (رويترز)

حاصل «غنیمت» عملیات: ۵۵ هزار سند و ۱۸۳ دیسک که شامل ۵۲ هزار سند دیگر می‌شد. او تأکید می‌کند که بیشتر اسناد مهم به‌صورت اصلی به اسرائیل منتقل شد و دربردارندهٔ شواهدی است مبنی بر این‌که ایران برای یک پروژهٔ کامل تسلیحات هسته‌ای برنامه‌ریزی کرده بود، از جمله ساخت کلاهک‌های هسته‌ای برای موشک‌ها.
در ادامه، کوهن روایت می‌کند که ایرانی‌ها پس از عملیات چگونه رفتار کردند. او می‌گوید: «بعد از آن‌که واحد ما همراه با آرشیو محل را ترک کرد، همچنان آن محل را زیر نظر داشتیم. می‌دیدیم که چگونه شوکه شدند و دچار هیستری. ده‌ها هزار نیروی پلیس، اطلاعات و سپاه پاسداران را بسیج کردند تا نیروهای ما را پیدا کنند؛ نیروهایی که تنها ۲۵ نفر بودند و از چندین ملیت گوناگون. آنان ایست‌های بازرسی ایجاد کردند، حرکت زمینی و پروازها را متوقف کردند. بعدها فهمیدیم که رهبر عالی، علی خامنه‌ای، سرقت آرشیو را یک فاجعهٔ ملی دانسته بود.»
کوهن می‌گوید نیروهای اسرائیلی از فاصلهٔ دو ساعته (از ساعت پنج تا هفت صبح) برای ناپدید شدن استفاده کردند. او فاش می‌کند که نیروها فوراً در چند منطقهٔ مختلف تهران پراکنده شدند؛ برخی در آپارتمان‌هایی که از قبل آماده شده بود پنهان شدند، برخی بلافاصله از کشور خارج شدند، و بقیه با وجود همهٔ تدابیر امنیتی ایران، بعدها قاچاقی خارج شدند.
مدیر پیشین موساد می‌گوید که یک دقیقه پس از پایان عملیات، جریان را به نتانیاهو اطلاع داده و سپس با وزیر خارجهٔ آمریکا، مایک پومپئو ــ که پیش‌تر رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) بود ــ تماس گرفته است. پومپئو در واکنش گفت: «این یکی از جسورانه‌ترین عملیات‌های اطلاعاتی در تاریخ است.» سپس نتانیاهو با رئیس‌جمهوری دونالد ترامپ تماس گرفت و او را از سرقت آرشیو هسته‌ای ایران باخبر کرد. بعد از آن، نسخه‌ای از مواد آرشیو ایران، همراه با گزارشی ۳۶ صفحه‌ای که محتویات اسناد را به‌طور کامل توضیح می‌داد و تردید برخی دستگاه‌ها دربارهٔ واقعیت برنامهٔ هسته‌ای ایران را برطرف می‌کرد، به سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا، بریتانیا، روسیه، فرانسه، آلمان و چین و نیز آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تحویل داده شد.
در ۳۰ آوریل، نتانیاهو در یک کنفرانس مطبوعاتی رسمی، عملیات را با عنوان: «ایران دروغ می‌گوید» اعلام کرد. و هشت روز بعد از آن، ترامپ خروج از توافق هسته‌ای با ایران را اعلام نمود.


واشنگتن فشار منطقه‌ای علیه ایران را تشدید می‌کند

جان هیرلی، معاون وزیر خزانه‌داری ایالات متحده (رویترز)
جان هیرلی، معاون وزیر خزانه‌داری ایالات متحده (رویترز)
TT

واشنگتن فشار منطقه‌ای علیه ایران را تشدید می‌کند

جان هیرلی، معاون وزیر خزانه‌داری ایالات متحده (رویترز)
جان هیرلی، معاون وزیر خزانه‌داری ایالات متحده (رویترز)

جان هیرلی، معاون وزیر خزانه‌داری ایالات متحده در امور مبارزه با تروریسم و اطلاعات مالی، اعلام کرد که به‌منظور اجرای کارزار فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران، سفری به خاورمیانه و اروپا انجام خواهد داد.

در بیانیه وزارت خزانه‌داری ایالات متحده آمده است که جان هیرلی – که بالاترین مقام مسئول تحریم‌ها در این وزارتخانه است – در نخستین سفر خود به خاورمیانه از زمان تصدی این سمت، به اسرائیل، امارات متحده عربی، ترکیه و لبنان سفر می‌کند.

پس از آغاز دومین دوره ریاست‌جمهوری، دونالد ترامپ بار دیگر کارزار «فشار حداکثری» علیه ایران را اعمال کرد؛ کارزاری که شامل تلاش‌هایی برای جلوگیری از دستیابی تهران به سلاح هسته‌ای است. در ماه ژوئن گذشته، ایالات متحده مواضع هسته‌ای ایران را هدف حمله قرار داد.

در این بیانیه آمده است که سفر هیرلی «بر تقویت همکاری با شماری از شرکای کلیدی برای اجرای کارزار فشار حداکثری رئیس‌جمهور دونالد ترامپ علیه ایران و افزایش تدابیر با هدف جلوگیری از دسترسی گروه‌های تروریستی به نظام مالی جهانی» متمرکز است.

هیرلی همچنین با شرکای خود «برای اجرای تحریم‌ها و اقداماتی که سازمان ملل متحد به‌دلیل ناتوانی ایران در عمل به تعهدات بین‌المللی‌اش بار دیگر اعمال کرده، همکاری خواهد کرد».

هیرلی در بیانیه‌ای اظهار کرد: «رئیس‌جمهور ترامپ به‌روشنی اعلام کرده است که فعالیت‌های تروریستی و بی‌ثبات‌کننده ایران باید با فشاری مستمر و هماهنگ مواجه شود». وی افزود: «مشتاق دیدار با شرکایمان هستم تا تلاش‌هایمان را برای محروم‌سازی تهران و نمایندگانش از دسترسی مالی که برای دور زدن تحریم‌های بین‌المللی، تأمین مالی خشونت و تضعیف ثبات منطقه به آن وابسته‌اند، هماهنگ کنیم».

تحریم‌های سازمان ملل

دونالد ترامپ در دوره نخست ریاست‌جمهوری خود دستور خروج ایالات متحده از توافق سال ۲۰۱۵ میان ایران و قدرت‌های جهانی را صادر کرد؛ توافقی که محدودیت‌های سخت‌گیرانه‌ای بر فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم در تهران اعمال می‌کرد و در مقابل، تحریم‌ها را کاهش می‌داد.

در ماه سپتامبر گذشته، سازمان ملل متحد پس از پایان اعتبار قطعنامه شماره ۲۲۳۱ شورای امنیت – که توافق هسته‌ای را تصویب کرده بود – بار دیگر تحریم‌های بین‌المللی علیه تهران را اعمال کرد. این قطعنامه منجر به تعلیق شش قطعنامه پیشین سازمان ملل شده بود که شامل تحریم‌های گسترده‌ای از جمله ممنوعیت تجارت تسلیحات با ایران می‌شد.

قدرت‌های غربی ایران را متهم می‌کنند که برنامه‌ای مخفی برای توسعه توانایی ساخت سلاح هسته‌ای از طریق غنی‌سازی اورانیوم تا سطح بالایی از خلوص شکافت‌پذیر دارد. این کشورها می‌گویند این سطوح از غنی‌سازی فراتر از آن چیزی است که برای یک برنامه غیرنظامی انرژی هسته‌ای قابل توجیه باشد. تهران تأکید دارد که برنامه هسته‌ای‌اش کاملاً برای اهداف غیرنظامی است.

در جریان حضور هیرلی در اسرائیل، بیانیه وزارت خزانه‌داری اشاره کرد که وی درباره راه‌های تقویت همکاری میان دو کشور برای حمایت از کارزار فشار حداکثری علیه ایران، به‌ویژه در مقابله با نمایندگان منطقه‌ای آن، گفت‌وگو خواهد کرد.

در امارات متحده عربی، هیرلی «بر اهمیت شراکت قوی میان ایالات متحده و امارات در چارچوب فشار حداکثری علیه ایران و مبارزه با پول‌شویی و تأمین مالی تروریسم» تأکید خواهد کرد. همچنین «نشان خواهد داد که چگونه تقویت و اجرای مؤثر کنترل‌های مربوط به تأمین مالی غیرقانونی، به تعمیق روابط اقتصادی میان دو کشور کمک می‌کند و جایگاه امارات را به‌عنوان یک مرکز مالی جهانی در قرن آینده تقویت می‌کند».

در ترکیه، وزارت خزانه‌داری ایالات متحده اعلام کرد که هیرلی درباره راه‌های همکاری میان واشنگتن و آنکارا «برای مهار نفوذ مخرب منطقه‌ای و جلوگیری از دور زدن تحریم‌ها» گفت‌وگو خواهد کرد. همچنین بر «اهمیت اجرای کنترل‌های قوی بر تأمین مالی غیرقانونی همراه با اجرای مؤثر» تأکید خواهد کرد.

اعلام طرح دولت ترامپ برای تشدید فشارهای حداکثری پس از آن صورت گرفت که دهلی‌نو اعلام کرد از ایالات متحده مهلتی ۶ ماهه دریافت کرده است تا پیش از خروج از سرمایه‌گذاری شرکت‌های هندی در بندر چابهار ایران، وضعیت آن‌ها را سامان دهد؛ پیش از آنکه مشمول تحریم‌ها شوند. این موضوع را وزارت امور خارجه هند اعلام کرد.

در همین حال، جیم ریش، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس سنای ایالات متحده، هشدار داد که ایران «در پی تجدید تسلیحات است و تهدیدی برای جامعه جهانی به‌شمار می‌رود» و خواستار «بستن شکاف‌های موجود در نظام تحریم‌های اعمال‌شده علیه این کشور به‌صورت فوری» شد.

ریش روز جمعه در پیامی در پلتفرم «ایکس» نوشت: «ایران و چین نمی‌توانند کسی را فریب دهند»؛ اشاره‌ای به گزارش‌هایی مبنی بر واردات مقادیر زیادی از ماده «پِرکلرات سدیم» از چین توسط تهران در سال ۲۰۲۵. این ماده در تولید سوخت موشک کاربرد دارد.

رهبری ایران به‌شدت بر سیاست «اقتصاد مقاومتی» به عنوان راهبردی برای خودکفایی در برابر تحریم‌های غربی و تقویت تجارت با چین، روسیه و برخی کشورهای همسایه تکیه دارد.