واکنش سرد آمریکا به درخواستهای مکرر ایران برای ازسرگیری مذاکرات هستهای، تنها بیاعتنایی دیپلماتیک نیست؛ برای بسیاری شبیه «بازی با اعصاب» در آستانه دورهای حساس در تهران است. در حالیکه واشنگتن درگیر پروندههای خارجی متعدد است، ایران زیر فشار بحران اقتصادی و ابهام در آینده قدرت پس از علی خامنئی، با فرسایش داخلی روبهرو است. تهران پیامهای «آمادگی مشروط» میفرستد، اما آمریکا ترجیح میدهد منتظر بماند؛ شاید برای فروپاشی بیشتر، شاید برای صحنه سیاسی تازهای که توازن قدرت در ایران را دوباره تعریف کند.
در هفتههای گذشته، مقامات ایرانی بارها از آمادگی برای «مذاکرات جدی» با آمریکا درباره برنامه هستهای گفتهاند، اما واشنگتن پاسخی نداده است. ایران خود را مایل به گفتوگو «با شروط عادلانه» نشان میدهد، اما آمریکا عجلهای نمیبیند؛ رویکردی که بهگفته برخی کارشناسان، ترکیبی از تاکتیک و اولویتبندی در شرایطی است که ایران با تنشهای اقتصادی و سیاسی شدید و ابهام در آینده رهبری مواجه است.
پرونده ایران و اولویتهای واشنگتن
پاتریک کلاسون، مدیر پژوهش در «انستیتوی واشنگتن» به الشرق الاوسط میگوید سردی آمریکا بهمعنای رد کامل نیست؛ بلکه پیامد فضای سیاسی شلوغ آمریکاست: «از ونزوئلا تا اوکراین، بهعلاوه فشارهای داخلی.» او اضافه میکند که دولت دونالد ترامپ معتقد است برنامه هستهای ایران «در سالهای اخیر دچار عقبگرد شده و تهدید فوری نیست»، بنابراین پرونده «فوریت ندارد». به گفته او، استیو ویتکوف، مذاکرهکننده ارشد آمریکا، مسئول پروندههایی است که کاخ سفید آنها را فوریتر میداند.
کلاسون میگوید این وضعیت به آمریکا «فرصت» میدهد چون نمیخواهد وارد مذاکراتی پیچیده و پرهزینه شود، آنهم بدون نشانههای واقعی از آمادگی ایران برای امتیازدهی فراتر از حرف.
پیامهای «گشایش مشروط» از تهران
تهران همزمان پیامهای دیپلماتیک خود را تقویت کرده است. عباس عراقچی، وزیر خارجه، در گفتوگو با خبرگزاری «کیودو» گفت ایران همچنان «به دیپلماسی باز» است، اما «قانع نشده» که آمریکا آماده گفتوگوهای «واقعی و جدی» است. او مدعی شد واشنگتن هنوز با «منطق تحمیل» برخورد میکند و بازگشت به میز مذاکره باید بر پایه «نتایج عادلانه» باشد.
ایران حتی پیشنهاد همکاری فنی به ژاپن داده تا از تجربه این کشور در مدیریت پیامدهای بحرانهای هستهای برای تقویت امنیت تأسیسات آسیبدیده خود – در حملات منتسب به آمریکا و اسرائیل – استفاده کند؛ اقدامی که اعتراف ضمنی به حجم خسارتهاست، هرچند عراقچی همچنان این حملات را «نقض بزرگ قوانین بینالمللی» میداند.
اما این گشایش فنی بهمعنای تغییر موضع نیست. ایران همچنان بر «حق غنیسازی» تحت معاهده عدماشاعه پافشاری میکند و هرگونه محدودیت جدید را به توقف تحریمها و به رسمیت شناختن «ماهیت صلحآمیز» برنامه هستهای مشروط میداند.
شکاف قدرت در داخل ایران
در داخل، صحنه سیاسی پیچیدهتر شده است. کلاسون از «درگیری لفظی بیسابقه» بین مسئولان و بحثهای علنی درباره سناریوهای پس از خامنئی سخن میگوید؛ نشانهای از شکاف جدی در رأس قدرت.
فرزین ندیمی، پژوهشگر ایرانی، به الشرق الاوسط میگوید دو اردوگاه اصلی شکل گرفتهاند: یکی خامنئی و نهادهای وابسته به او، و دیگری حسن روحانی و تیمش که میخواهند در آینده سیاسی نقش اصلی داشته باشند. بهگفته او، سپاه پاسداران اکنون «در موقعیت ناظر» است اما در صورت غیبت خامنئی ممکن است به بازیگر اصلی تبدیل شود و رقابت شدیدی با روحانی آغاز شود «اگر قبل از آن حذف نشود.»
ایران همزمان با بحرانی اقتصادی دستوپنجه نرم میکند: کاهش بیش از ۱۰ درصدی ارزش پول ملی در ده روز، کمبود آب، قطعی برقهای مکرر، و سیاستهای اقتصادی که «ناتوان» توصیف میشوند. کلاسون گرانی بنزین را مثال میزند که با وجود قیمت بالا برای مصرف اضافه، همچنان کمتر از هزینه واردات است؛ وارداتی که ۴ میلیارد دلار در سال خرج برمیدارد. کارشناسان این وضعیت را «نمونه روشن ناکارآمدی حکمرانی» میدانند.
تشدید موشکی و آمادهسازی برای رویارویی با اسرائیل
باراک بارفی، پژوهشگر مؤسسه «نیو آمریکا»، به الشرق الاوسط میگوید ایران هیچ نشانهای از کاهش برنامه هستهای یا موشکی نشان نمیدهد؛ بلکه در حال «انباشت» موشک برای مواجهه احتمالی با اسرائیل است. به گفته او، تهران بهدنبال توانایی در «فرسایش» سامانههای دفاعی اسرائیل با پرتابهای متعدد است.
بارفی درعینحال احتمال حمله قریبالوقوع اسرائیل را کم میداند؛ بهدلیل نیاز تلآویو به حفظ «آزادی عمل» در آسمان ایران و نگرانی از احیای پدافند هوایی ایران. همچنین اسرائیل از «فرسایش جامعه» و خطر شکست در یک حمله ناتمام بهویژه با نزدیکشدن انتخابات میاندورهای آمریکا در ۲۰۲۶ بیم دارد.
استراتژی انتظار در واشنگتن، خرید زمان در تهران
در مجموع، آمریکا در موقعیتی است که میتواند صبر کند؛ در مقابل، ایران تلاش دارد زمان بخرد. با تشدید فشارهای داخلی و رقابت جناحی، تهران بیش از هر زمان به یک تنشزدایی خارجی نیاز دارد؛ اما واشنگتن میداند هر مذاکره جدیدی به ابزارهای فشار بیشتر نیاز دارد، چه از مسیر تحریمها چه از مسیر تداوم «نبرد بین جنگها» توسط اسرائیل.
به همین دلیل، سردی آمریکا نه یک «نه» قطعی، بلکه بخشی از راهبردی برای تماشای تحولات داخلی ایران و بهرهگیری از تغییر موازنههاست.
در نهایت، تنها سناریویی که میتواند پنجره واقعی مذاکره را باز کند، ورود ایران به مرحله «پساخامنئی» است؛ زمانی که ساختار قدرت باید بازچینی شود و اقتصاد فرسوده و جامعه ناراضی، حکومت را به سمت امتیازدهی بیشتر سوق دهد.



