وزیر فرهنگ عراق: عراقی ها در نمایشگاه کتاب ریاض سنگ تمام گذاشتند

دکتر حسن ناظم گفت بزرگ ترین نمایشگاه کتاب عربی در ریاض برپا شد

    
 
شاهزاده بدر بن عبد الله وزیر فرهنگ سعودی و دکتر حسن ناظم همتای عراقی اش در نمایشگاه بین المللی کتاب ریاض (عکس: بشیر صالح)
       شاهزاده بدر بن عبد الله وزیر فرهنگ سعودی و دکتر حسن ناظم همتای عراقی اش در نمایشگاه بین المللی کتاب ریاض (عکس: بشیر صالح)
TT

وزیر فرهنگ عراق: عراقی ها در نمایشگاه کتاب ریاض سنگ تمام گذاشتند

    
 
شاهزاده بدر بن عبد الله وزیر فرهنگ سعودی و دکتر حسن ناظم همتای عراقی اش در نمایشگاه بین المللی کتاب ریاض (عکس: بشیر صالح)
       شاهزاده بدر بن عبد الله وزیر فرهنگ سعودی و دکتر حسن ناظم همتای عراقی اش در نمایشگاه بین المللی کتاب ریاض (عکس: بشیر صالح)

دکتر حسن ناظم وزیر فرهنگ و گردشگری و آثار باستانی عراق گفت دوره کنونی نمایشگاه بین المللی کتاب از نظر دکوراسیون و حضور ناشران و اندازه نمایشگاه بسیار ویژه و غیر قابل مقایسه با دوره های سابق است و این بزرگ ترین نمایشگاه کتاب در جهان عرب به شمار می رود.
ناظم شنبه (۹ اکتبر) پس از پایان نمایشگاه بین المللی کتاب ریاض در گفتگو با «الشرق الاوسط» افزود «حضور عراق در این دوره بسیار خاص بود. عراقی ها در ضیافت سعودی و در این نمایشگاه نشاط و پویایی و فرهنگ در بزرگ ترین نمایشگاه کتاب عربی در ریاض دمیدند و سنگ تمام گذاشتند». عراق مهمان افتخاری این دوره نمایشگاه بین المللی کتاب ریاض بود. 
وزیر فرهنگ و گردشگری و آثار باستانی عراق اظهار کرد «دوره کنونی نمایشگاه بین المللی کتاب ریاض از نظر دکوراسیون و غرفه ها و اندازه بهتر از دوره پیشین و نمایشگاه های کتاب در کشورهای عربی برگزار شد».
او یادآور شد «نمایشگاه بزرگ و وسیع و همه چیز به شکل خیلی عالی تنظیم شده بود. بیش از هزار ناشر حضور داشتند که نسبت به دوره های پیشین نمایشگاه کتاب ریاض و نیز نمایشگاه های کتاب در کشورهای عربی بزرگ تر و وسیع تر و پرتعداد تر به شمار می رود».
ناظم در ادامه افزود «نکته دیگر که به گمانم اهمیت بسیار دارد برنامه های فرهنگی در حاشیه نمایشگاه بود که بسیار حرفه ای تنظیم شدند و فرهنگ عربی و فرهیختگان عرب و شاعران و پژوهشگران و دانشگاهیان را خیلی خوب معرفی کرد. همه در این نمایشگاه آراء و نظرات خود را مطرح و درباره آنها بحث و گفتگو کردند و این مساله این روزها حائز اهمیت است چون دیدار و گفتگو بین فرهیختگان و روشنفکران عرب کاهش پیدا کرده و اینجا فرصت مناسبی بود تا شاعران و پژوهشگران عرب دور هم جمع شوند و نظرات و آثار خود را پس از مدت نه چندان کوتاه پس از قرنطینه و محدودیت های کرونایی عرضه کنند. همه گیری کرونا روی حرکت فرهنگی هم تاثیر گذار بود».
تعامل بین دو فرهنگ عراقی و سعودی
دکتر حسن از حضور عراق در نمایشگاه بین المللی کتاب ریاض به عنوان ویژه یاد کرد و با ذوق زدگی در این باره افزود «به گواه همه حضور عراق در دوره کنونی نمایشگاه ویژه و عالی بود. گزارش ها و برنامه های تلویزیونی که حضور عراق در نمایشگاه ریاض را پوشش دادند از این رویکرد تعاملی بین فرهنگ عراقی و فرهنگ سعودی تعریف کردند. ده ها تن از فرهیختگان و پژوهشگران و محققان و اساتید دانشگاه و شاعران عراقی به دعوت دولت سعودی و بنا به دعوت وزارت فرهنگ و گردشگری و آثار باستانی عراق در نمایشگاه حضور پیدا کردند».
ناظم تاکید کرد «هیات عراقی از طریق هواپیمای اختصاصی ریاست جمهوری پرواز مستقیم از بغداد به ریاض داشتند و همین به تنهایی نشانگر اهمیت این دیدار و رویداد بود».
او افزود «شب های شعر مشترک با حضور شاعران عراقی و سعودی و سمینارهای نقد و اندیشه و کنسرت نصیر شمه و سعدون جابر از عراق و ده ها گردهمایی و کنسرت دیگر نشانگر اهمیت این برنامه و حضور گسترده و تمام قد محافل روشنفکری عراق در نمایشگاه بود. می توان گفت عراقی ها در آغوش دولت سعودی بودند و روح فرهنگ و نشاط و پویایی به این نمایشگاه دمیدند و سنگ تمام گذاشتند».
کتابخوان حرفه ای
دکتر حسن ناظم می گوید که نمایشگاه بین المللی کتاب ریاض فرصتی جبران ناپذیر برای خرید کتاب بود. 
او افزود «کتابخوان حرفه ای هستم و به همه غرفه ها سرزدم و صدها کتاب از نمایشگاه خریدم و در ۱۰ صندوق جا دادم و به قسمت بار هواپیما دادم. خیلی خوشحالم. ترجمه عربی کتاب «زندگی فضیلت مند در عصر سکولار» نوشته چارلز تیلور را در نمایشگاه پیدا کردم. تعجب کردم که ترجمه عربی کتاب را اینجا یافتم چون این کتاب از جمله کتاب های مهم و کلیدی است و امیدوارم که این کتاب در محافل فرهنگی عربی هم دست به دست بچرخد».
او خاطر نشان کرد «چاپ دوم کتاب «حقیقت و روش» گادامر هم اینجا پیدا کردم که از اهمیت برخوردار است. بنده و دکتر علی حاکم صالح برای ویراستاری این کتاب بسیار زحمت کشیدیم و ترجمه چاپ اول کتاب در ۲۰۰۷ را انجام دادیم و حالا چاپ دوم جدید و ویراستاری شده منتشر شده و فکر کنم که در دو روز اول تمام نسخه های این کتاب به فروش رفت. صدها کتاب از این نمایشگاه خریدم. نمایشگاه کتاب ریاض این فضا و امکانات را برای حضور ناشران ایجاد کرد به ویژه ناشرانی که کتاب هایشان گیر مردم نمی آید».
المتنبی در کنار معلقات
المتنبی نگین فرهنگ عراقی چند متر آن طرف تر از شاعران معلقات سبع در ریاض پایتخت سعودی حضور داشت. به گفته دکتر حسن ناظم این هم یکی از برنامه های غافلگیر کننده وزارت فرهنگ سعودی برای همتای عراقی اش بود.
او در این باره گفت «محوطه و اطراف نمایشگاه کتاب هم بسیار جالب توجه بود که به همراه هیات عراقی و جمعی از روشنفکران سعودی به آنجا رفتیم. آنجا قهوه خانه الزهاوی و قهوه خانه الشهبندر را الگوسازی و چیزی مثل خیابان المتنبی درست کرده بودند. خیابان المتنبی نماد فرهنگ عربی است و با شبیه سازی خیابان المتنبی در ریاض غافلگیر شدیم».



پلی میان سه رودخانه… ترجمه‌ای انگلیسی و تصویری از رؤیاهای نجیب محفوظ

نجیب محفوظ در بالکن کافه‌اش مشرف به میدان التحریر در قاهره، سال ۱۹۸۸ (فرانس پرس)
نجیب محفوظ در بالکن کافه‌اش مشرف به میدان التحریر در قاهره، سال ۱۹۸۸ (فرانس پرس)
TT

پلی میان سه رودخانه… ترجمه‌ای انگلیسی و تصویری از رؤیاهای نجیب محفوظ

نجیب محفوظ در بالکن کافه‌اش مشرف به میدان التحریر در قاهره، سال ۱۹۸۸ (فرانس پرس)
نجیب محفوظ در بالکن کافه‌اش مشرف به میدان التحریر در قاهره، سال ۱۹۸۸ (فرانس پرس)

با صداقتی نادر، رمان‌نویس لیبیایی-بریتانیایی «هشام مطر» ترجمه‌اش از کتاب «رؤیاهای آخر» نجیب محفوظ را با یک اعتراف آغاز می‌کند.
مطر در تنها دیدارشان در دهه ۹۰ میلادی، از محفوظ پرسید که نویسندگانی را که به زبانی غیر از زبان مادری‌شان می‌نویسند، چگونه می‌بیند؟

این پرسش بازتاب دغدغه‌های نویسنده‌ای جوان بود که در آمریکا متولد شده و مدتی در قاهره زندگی کرده بود، پیش از آنکه برای در امان ماندن از رژیم معمر قذافی (که پدر مخالفش را ربوده بود) به بریتانیا برود و در مدرسه‌ای شبانه‌روزی با هویتی جعلی نام‌نویسی کند.
و پاسخ محفوظ، همانند سبک روایت‌اش، کوتاه و هوشمندانه بود: «تو به همان زبانی تعلق داری که به آن می‌نویسی.»

«خودم را یافتم... رؤیاهای آخ

اما مطر اعتراف می‌کند که در بازخوانی‌های بعدی‌اش از آن گفتگو، چندین بار خود را در حال افزودن حاشیه‌ای یافت که محفوظ هرگز نگفته بود: خلاصه‌ای که می‌گفت: «هر زبان، رودخانه‌ای است با خاک و محیط خودش، با کرانه‌ها و جریان‌ها و سرچشمه و دهانه‌ای که در آن می‌خشکد. بنابراین، هر نویسنده باید در رودخانه زبانی شنا کند که با آن می‌نویسد.»

به این معنا، کتاب «خودم را یافتم... رؤیاهای آخر» که هفته گذشته توسط انتشارات «پنگوئن» منتشر شد، تلاشی است برای ساختن پلی میان سه رودخانه: زبان عربی که محفوظ متن اصلی‌اش را به آن نوشت، زبان انگلیسی که مطر آن را به آن برگرداند، و زبان لنز دوربین همسر آمریکایی‌اش «دیانا مطر» که عکس‌های او از قاهره در صفحات کتاب آمده است.

مطر با انتخاب سیاه و سفید تلاش کرده فاصله زمانی بین قاهره خودش و قاهره محفوظ را کم کند (عکس‌: دیانا مطر)

کاری دشوار بود؛ چرا که ترجمه آثار محفوظ، به‌ویژه، همواره با بحث و جدل‌هایی همراه بوده: گاهی به‌خاطر نادقیق بودن، گاهی به‌خاطر حذف بافت و گاهی هم به‌خاطر دستکاری در متن.
اندکی از این مسائل گریبان ترجمه مطر را هم گرفت.
مثلاً وقتی رؤیای شماره ۲۱۱ را ترجمه کرد، همان رؤیایی که محفوظ خود را در برابر رهبر انقلاب ۱۹۱۹، سعد زغلول، می‌یابد و در کنارش «امّ المصریین» (لقب همسرش، صفیه زغلول) ایستاده است. مطر این لقب را به‌اشتباه به «مصر» نسبت داد و آن را Mother Egypt (مادر مصر) ترجمه کرد.

عکس‌ها حال و هوای رؤیاها را کامل می‌کنند، هرچند هیچ‌کدام را مستقیماً ترجمه نمی‌کنند(عکس‌: دیانا مطر)

با این حال، در باقی موارد، ترجمه مطر (برنده جایزه پولیتزر) روان و با انگلیسی درخشانش سازگار است، و ساده‌گی داستان پروژه‌اش را نیز تداعی می‌کند: او کار را با ترجمه چند رؤیا برای همسرش در حالی که صبح‌گاهی در آشپزخانه قهوه می‌نوشید آغاز کرد و بعد دید ده‌ها رؤیا را ترجمه کرده است، و تصمیم گرفت اولین ترجمه منتشرشده‌اش همین باشد.
شاید روح ایجاز و اختصار زبانی که محفوظ در روایت رؤیاهای آخرش به‌کار برده، کار مطر را ساده‌تر کرده باشد.
بین هر رؤیا و رؤیای دیگر، عکس‌های دیانا مطر از قاهره — شهر محفوظ و الهام‌بخش او — با سایه‌ها، گردوغبار، خیالات و گاه جزئیات وهم‌انگیز، فضا را کامل می‌کنند، هرچند تلاش مستقیمی برای ترجمه تصویری رؤیاها نمی‌کنند.

مطر بیشتر عکس‌های کتاب را بین اواخر دهه ۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ گرفته است(عکس‌: دیانا مطر)

در اینجا او با محفوظ در عشق به قاهره شریک می‌شود؛ شهری که از همان جلسه تابستانی با نویسنده تنها برنده نوبل ادبیات عرب، الهام‌بخش او شد.
دیانا مطر با انتخاب سیاه و سفید و تکیه بر انتزاع در جاهایی که می‌توانست، گویی تلاش کرده پلی بسازد بین قاهره خودش و قاهره محفوظ.
هشام مطر در پایان مقدمه‌اش می‌نویسد که دلش می‌خواهد محفوظ را در حالی تصور کند که صفحات ترجمه را ورق می‌زند و با همان ایجاز همیشگی‌اش می‌گوید: «طبعاً: البته.»
اما شاید محتمل‌تر باشد که همان حکم نخستش را دوباره تکرار کند: «تو به همان زبانی تعلق داری که به آن می‌نویسی.»
شاید باید بپذیریم که ترجمه — نه‌فقط در این کتاب بلکه در همه‌جا — پلی است، نه آینه. و همین برایش کافی است.