آغاز اولین جشنواره بین المللی فیلم جده از فردا

محمد الترکی به الشرق الاوسط:‌ سعودی با برگزاری اولین جشنواره بین المللی فیلم چالش را پذیرفت 

آغاز اولین جشنواره بین المللی فیلم جده از فردا
TT

آغاز اولین جشنواره بین المللی فیلم جده از فردا

آغاز اولین جشنواره بین المللی فیلم جده از فردا

جده دوشنبه (۶ دسامبر) میزبان اولین جشنواره بین المللی فیلم در سعودی خواهد بود که به مدت ده روز در «البلد» محله تاریخی جده برگزار می شود. این محله از جمله مناطق مهم باستانی سعودی در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است.
محمد الترکی رییس کمیته «جشنواره بین المللی فیلم دریای سرخ» گفت «سینماگران بیش از ۶۷ کشور با ۳۴ زبان مختلف در این منطقه که میراث انسانی جهانی است گنجینه های هنری سینمایی خود را با ۱۳۸ فیلم کوتاه و بلند به نمایش می گذارند. این یک رویداد فرهنگی و هنری به زبان سینما یعنی نقطه تلاقی همه مردم بوده که شکوه و عظمت گذشته و اصالت حال را یکجا جمع می کند».
محمد الترکی از سعودی که در کارنامه خود تهیه کنندگی آثار سینمای متعدد هالیوود با نقش آفرینی ستارگان آمریکا و اروپا را دارد درباره این رویداد به «الشرق الاوسط» گفت «برگزاری این جشنواره یک چالش بود و سعودی آن را پذیرفت و تمام تلاش به کار گرفته شد تا دوره اول جشنواره بی رونق نباشد و در سطح بین المللی قابل قبول برگزار شود. متن این گفتگو در زیر می آید:
آیا مرحله گزینش فیلم دشوار بود؟ به خصوص اینکه فیلم های مطرح بین المللی بسیار زیاد هستند. چگونه این فیلم ها را برای شرکت در جشنواره متقاعد کردید؟ چطور سینماگران جذب این جشنواره شدند؟
چالش اصلی گزینش فیلم های برتر در میان شاهکارهای متعدد بود که این خود چالش جالب توجه و زیبایی است. بی تردید شاهکارهای سینمایی متعددی در جشنواره به نمایش گذاشته می شود و این مایه افتخار ماست که این آثار را تقدیم می کنیم.
برنامه های جذاب و متنوع با ایده های غنی و سبک های سینمایی گوناگون با زبان های متعدد در جشنواره دارد و برخی از این آثار درباره واقعیت فنی و مجازی هستند. نکته جالب توجه این است که در این جشنواره گزینه های متنوع و بسیاری در بخش آثار سعودی و عربی داریم و این خود بیانگر نشاط و پویایی حوزه سینما و تولید در منطقه است. بی تردید این جشنواره فرصت مناسبی برای معرفی سینماگران با استعداد جدید است و سوپرایزهای بسیاری داریم.
جشنواره بین المللی فیلم دریای سرخ چه چیز جدیدی به جشنواره های سینمایی دیگر و نیز به سینمای سعودی و مخاطب سعودی ارایه می کند؟
جشنواره بین المللی فیلم دریای سرخ دریچه جدیدی به روی یک بازار سینمایی جدید و نوپا است که شاید بتوان گفت پرشتاب ترین رشد صنعت سینما در جهان را از آن خود کرده. حالا که حوزه سینما در سعودی جان گرفته این جشنواره نقش کلیدی برای معرفی آثار و شاهکارهای ما به جهان خواهد داشت و پل ارتباطی بین سینماگران نوآور سعودی و عربی و سینماگران مطرح جهان خواهد بود.
این جشنواره را در دسامبر برگزار می کنیم تا دستچینی از شاهکارهای سینمای جهان در سال را به نمایش بگذاریم. به عنوان مثال مخاطبان می توانند در جشنواره آثار برتر جشنواره های گوناگون را در بخش «گزیده های جهان» مشاهده کنند. در حقیقت این فرصتی برای مخاطبان سعودی و عرب است تا این شاهکارها را ببینند.
جشنواره دریچه ای به روی سینمای سعودی و عربی و چکیده آثار برتر سال و فرصتی است تا مخاطبان سعودی فیلم های برتر و جدید و مطرح جهان را مشاهده کنند.
«کرونا» و مشکلاتش 
چگونه مشکلات احتمالی برای این جشنواره مثل برگزاری آن در محله تاریخی در مرکز شهر جده را رفع کردید؟
ما افتخار می کنیم که جشنواره در شهر تاریخی جده و در محله باستانی البلد برگزار می شود که در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده و این دلالت های متعددی دارد. سینما یک تجربه انسانی است که مردم و فرهنگ های مختلف را دور هم جمع می کند و حالا همه در این شهری که قطب بین المللی شده گرد هم می آیند. از نظر لجستیکی هدف این است که همه مهمانان این منطقه تاریخی باشیم و محله البلد قهرمان جشنواره باشد و این خود نیازمند برنامه ریزی و تدارکات بسیاری بود اما کارگروه و مسئولان ذیربط تمام تلاش خود را برای رسیدن به این هدف انجام دادند.
تمام پروژه های جدید با مانع و مشکل مواجه می شوند. چه موانع بزرگی برای برگزاری جشنواره فیلم دریای سرخ پشت سر گذاشتید؟
این جشنواره و صنعت سینمای سعودی در مقایسه با جشنواره های باسابقه ای مثل «کن» و «ونیز» و «برلین» نوپا اما در عین حال پررونق و مدرن است. ما از این مسایل به خوبی آگاهیم اما چالش را پذیرفتیم و داریم با زمان مسابقه می دهیم تا یک جشنواره سینمایی مطرح بین المللی برگزار کنیم. این اولین دوره جشنواره ما است اما می خواهیم که از همان ابتدا جشنواره مطرح و باشکوهی برگزار کنیم که دست چندم نباشد. 
تدارکات برای برگزاری این جشنواره از ۲۰۱۹ آغاز شد اما ما هم مثل بقیه جشنواره ها با بحران همه گیری جهانی مواجه و ناچار به تغییر برنامه هایمان شدیم.
برگزاری یک جشنواره بین المللی فیلم چالش بزرگی است اما چالش مهم تر آغاز به کار این جشنواره دقیقا در شرایط کنونی است و ما به دنبال برگزاری آن به صورتی هستیم که برای سعودی افتخار آفرین باشد.

فرش قرمز

حضور کدام یک از ستارگان جهان در جشنواره قطعی شده است؟
هدف تمرکز بر روی اهمیت نقش زن در سینما است و حضور کاترین دوونو ستاره سینمای جهان در مراسم افتتاحیه قطعی شده که یک مراسم قدردانی از او هم داریم. قدردانی از لیلی علوی ستاره سینمای عرب و هیفاء المنصور کارگردان سعودی از جمله برنامه های این جشنواره خواهد بود. هند صبری و یسرا و جمعی از ستارگان سینما و کارگردانان زن سعودی و عرب و خارجی در این جشنواره حضور خواهند داشت. سوپرایزهای متعددی برای مخاطبان داریم و چهره های مختلف و معروفی در طول دوره جشنواره و مراسم افتتاحیه شرکت خواهند کرد.
آیا صنعت سینما در سعودی تازه کار است یا اینکه صنعتی است که کارش را با استفاده از تجربه های دیگران آغاز کرده؟
سینمای سعودی نوپا و تازه کار است اما سینما در کل یک هنر جهانی بوده که مردم را دور هم جمع می کند. سینمای سعودی به معنای این نیست که سینمای دیگری بسازیم بلکه می خواهیم داستان های متفاوت با دیدگاه های متفاوت و سبک های نوین بازگو کنیم. سینما همیشه با ما بوده و هست اما امروز یک تحول فرهنگی و هنری منحصر به فرد در جریان است که آثار سینمای نوین و خلاقانه به نمایش می گذارد.
چه پروتکل هایی برای برگزاری امن و موفق این دوره بدون شیوع کرونا و گونه های جدید آن در نظر دارید چون آمار مبتلایان سویه «اومیکرون» در آمریکا و آمریکا در حال افزایش است؟
شیوع اپیدمی مشکل اضافی شده، آنهم زمانی که پای برگزاری یک جشنواره بین المللی مثل جشنواره فیلم دریای سرخ به میان می آید. دولت سعودی رویکرد زودهنگام و به موقع برای حفظ سلامتی شهروندان و مقیم و مهمانان در نظر گرفته است. اقدامات متعددی تا حالا انجام شده مثل واکسیناسیون دو نوبتی بیش از ۸۳ درصد مردم که باعث کاهش آمار روزانه مبتلایان به کمتر از ۴۰ بیمار شد.
ما در دوره تدارک برای جشنواره همکاری حداکثری با نهادهای نظام سلامت داشتیم و از مدل جشنواره های قبلی مثل کن و ونیز استفاده کردیم و استانداردهای بهینه برای حفظ سلامتی همه مردم را به کار بردیم.

الترکی و دنیای هالیوود

محمد الترکی نه تنها وارد دنیای هالیوود شد بلکه از نظر شخصی و کاری در هالیوود ارتباط تنگاتنگ دارد و روابط دوستی با بسیاری از هالیوودی ها برقرار کرده است. چطور این اتفاق افتاد؟ توصیه شما به افرادی که می خواهند به هالیوود بروند و آنجا تثبیت شوند چیست؟
 با تعداد زیادی از ستارگان و چهره های سینمایی با استعداد در دوره دانشگاه در بریتانیا آشنا شدم و روابط دوستی با آنها به خصوص هالیوودی ها برقرار کردم. با یکی از اعضای خانواده هیلتون و شخصیت ها و ستارگان مشهور صنعت سینما آشنا شدم و بعد برای ورود به دنیای تهیه کنندگی از این آشناها بهره گرفتم چون وقتی شروع به تهیه فیلم می کنیم باید روابط بسیار گرم و خوبی با گروه فیلمسازی و دست اندرکاران داشته باشیم و در حقیقت یک خانواده می شویم تا یک کار مردم پسند بسازیم. مثلا در جریان کارم با ریچارد گیر ملاقات کردم و سپس با هم برای ترویج فیلم به رم و نیویورک و لندن و ابوظبی و بقیه جاهای دنیا رفتیم.
بعد با زک افرون و دنیس کواید و هدر گراهام برای تهیه فیلم «به هر قیمتی» همکاری کردم که برای اولین بار در جشنواره فیلم ونیز روی پرده رفت. سپس به لندن و نیویورک و شهرهای دیگر رفتیم تا فیلم را به مخاطبان معرفی کنیم. 
علاوه بر تهیه کنندگی در بسیاری از رویدادها و برنامه های خیریه از جمله جشن خیریه امفار برای کمک به صنعت سینما شرکت کردم.
توصیه من به علاقمندان برای ورود به حوزه سینما این است که صبر و پشتکار داشته باشند و با تلاش خستگی ناپذیر می توانند به هدفشان برسند. موفقیت به سادگی به دست نمی آید و با پافشاری و پشتکار به آرزوهایت می رسی.

سینمای سعودی

برخی از کارگردانان سعودی می گویند که آثار سینمای سعودی زودهنگام از سالن ها جمع می شود و به رغم سالن های زیاد اما تعداد مخاطبان به جز در موارد نادر محدود است. نظر شما در این باره چیست؟
سینما در سعودی تا چند سال پیش صرفا یک رویا بود و وقتی تولید فیلم های بلند سعودی آغاز شد فقط در جشنواره ها به نمایش درمی آمدند.
امروز تولیدات سینمایی سعودی افزایش یافته و آثار محبوب و مردم پسند داریم و فیلم های جشنواره ها هم به نمایش گذاشته می شود. این پویایی مایه خوش بینی است.
سینمای سعودی نوپا است اما توان رقابت دارد و در عرصه داخلی و بین المللی حضور نیرومند خواهد داشت. ارزیابی تعداد مخاطبان و عملکرد سینمای سعودی بر اساس فروش گیشه های بلیت فروشی هنوز زودهنگام و بی انصافانه است. سینما در ۲۰۱۹ در سعودی بازگشت و بعد در ۲۰۲۰ کرونا آغاز شد و حالا داریم اولین جشنواره بین المللی فیلم را برگزار می کنیم. باید فرصت بدهیم تا قدری زمان بگذرد.. سوپرایزهای بسیاری در آینده خواهیم داشت.. ما خوش بینیم که سینمای سعودی دوره تحول و گذار از یک برنامه گذرا به صنعت سینمای یکپارچه را پشت سر می گذارد.



چرا ارنست همینگوی خودکشی کرد؟

همینگوی در دفتر کارش
همینگوی در دفتر کارش
TT

چرا ارنست همینگوی خودکشی کرد؟

همینگوی در دفتر کارش
همینگوی در دفتر کارش

ارنست همینگوی، نویسنده آمریکایی، پس از انتشار سه یا چهار رمان پیاپی، توانست به تمامی دروازه‌های افتخار ادبی دست یابد. اولین رمان او «خورشید همچنان می‌درخشد» (1926) بود که شهرتی گسترده پیدا کرد و بهترین فروش‌را داشت. این رمان یکی از بزرگترین رمان‌های ادبیات انگلیسی در قرن بیستم محسوب می‌شود. در این اثر، همینگوی فضای پاریس را با دقت تمام در دوره بین دو جنگ جهانی به تصویر می‌کشد. او درباره نسل گمشده، نسلی که جنگ جهانی اول را تجربه کرده و قادر به فراموشی آن نبوده، صحبت می‌کند.

سپس در سال 1929، همینگوی شاهکار دوم خود «وداع با اسلحه» را منتشر کرد. در عرض تنها چهار ماه، بیش از هشتاد هزار نسخه از آن به فروش رسید. این رمان به سرعت به یک نمایشنامه و سپس به یک فیلم سینمایی تبدیل شد و شهرت فراوانی به همراه پول زیادی برای او به ارمغان آورد. او در مصاحبه‌ای با یک خبرنگار اعلام کرد که صفحه آخر رمان را 39 بار نوشته و در نهایت در بار چهلم از آن راضی شده است. این رمان به نوعی شبیه به یک زندگی‌نامه است و در آن از عشق، جنگ، و پرستار ایتالیایی که او را از زخمی خطرناک در جبهه نجات داد، صحبت می‌کند. اما مشکل این است که او را نوع دیگری هم زخمی کرد: زخمی که ناشی از عشق و علاقه بود و هیچ درمانی نداشت.

در سال 1940، او شاهکار سوم خود «زنگ‌ها برای که به صدا درمی‌آید؟» را منتشر کرد که درباره جنگ داخلی اسپانیا بود و موفقیتی فوری و گسترده به دست آورد. از این رمان، در عرض یک سال، یک میلیون نسخه به فروش رسید! همینگوی برای تبدیل این رمان به فیلم، مبلغ 150 هزار دلار دریافت کرد که در آن زمان رکوردی بی‌سابقه بود. او خودش بازیگران اصلی فیلم، گری کوپر و اینگرید برگمن را انتخاب کرد.

در سال 1952، او شاهکار چهارم خود «پیرمرد و دریا» را منتشر کرد که موفقیتی بزرگ و فوری به دست آورد. شاید این آخرین ضربه نبوغ‌آمیز و بزرگترین دستاورد همینگوی در عرصه رمان‌نویسی بود. همینگوی در سال 1954 جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد، اما حتی زحمت سفر به استکهلم برای دریافت آن را هم به خود نداد. او تنها یک سخنرانی کوتاه را ارسال کرد که توسط دیگران به جای او خوانده شد. در این سخنرانی گفت: «زندگی نویسنده زندگی‌ای تنها است. او در میان فضایی از تنهایی، سکوت و انزوا کار می‌کند. اگر نویسنده‌ای به اندازه کافی خوب باشد، هر روز با مسأله وجود ابدیت یا عدم آن مواجه خواهد شد. به عبارت دیگر، سؤال مرگ و آنچه پس از آن می‌آید، سؤال جاودانگی یا فنا، همیشه او را دنبال خواهد کرد.»

به این ترتیب، به مسأله بزرگ یا معمای بزرگ بازمی‌گردیم که هیچ‌گاه به هیچ مخلوقی روی زمین پاسخ نخواهد داد.

سؤالی بدون پاسخ؟

اما سؤال باقی می‌ماند: چرا نویسنده‌ای که به چنین موفقیت بی‌نظیری دست یافته است، خودکشی می‌کند؟ چرا او پس از دریافت جایزه نوبل و رسیدن به اوج ادبیات آمریکا و جهان، خودکشی می‌کند؟ چرا او پس از اینکه رمان‌هایش فروش‌هایی باور نکردنی داشتند و میلیون‌ها دلار برایش به ارمغان آوردند، خودکشی می‌کند؟ چرا او نه در سن شصت سالگی، خودکشی می‌کند؟ او می‌توانست بیست سال یا حتی بیست و پنج سال دیگر زندگی کند. این سال‌ها زیباترین سال‌های زندگی، یعنی سال‌های بازنشستگی هستند، به‌ویژه اگر تمام این میلیون‌ها دلار را در حساب بانکی خود داشته باشید. این بازنشستگی طلایی است...

اما اگر دلیل را بدانید، تعجب نمی‌کنید.

در سال 2011، در روز 2 ژوئیه، یعنی پنجاه سال پس از خودکشی همینگوی، روزنامه نیویورک تایمز خبری منتشر کرد که به سرعت مانند بمب منفجر شد. این خبر نشان می‌داد که او به انتخاب خودکشی نکرده بلکه مجبور به انجام آن شده است. او توسط مأموران اطلاعات آمریکا (اف‌بی‌آی) به اتهام همکاری با رژیم کوبا تحت تعقیب بود. برای اثبات این ادعا، این روزنامه مشهور آمریکایی نامه‌ای از دوست او، هارون ادوارد هوتچنیر، را منتشر کرد که نور جدیدی بر مراحل آخر زندگی ارنست همینگوی افکند. دوست صمیمی او در این نامه چه می‌گوید که همه چیز را وارونه کرد؟ او می‌گوید: در یکی از روزها همینگوی با من تماس گرفت و گفت که از نظر روانی و جسمی بسیار خسته است. فهمیدم که او در حالت اضطراب شدیدی به سر می‌برد و نیاز دارد که مرا ببیند. بلافاصله به دیدارش رفتم و در آنجا او راز بزرگی را که او را آزار می‌داد و خواب را از چشمانش ربوده بود، برایم فاش کرد. او به من گفت: شما نمی‌دانید چه بر سر من می‌آید؟ من در خطر هستم. من شب و روز توسط مأموران اطلاعات تعقیب می‌شوم. تلفن من کنترل می‌شود، پست من تحت نظر است و زندگی من کاملاً زیر نظر است. دارم دیوانه می‌شوم!

سپس دوستش در ادامه نامه می‌نویسد...

اما نزدیکان او هیچ نشانه‌ای عملی از این موضوع مشاهده نکردند. به همین دلیل، آن‌ها باور داشتند که او به بیماری پارانویا مبتلا شده است؛ یعنی جنون هذیانی یا توهمات دیوانگی. این نویسنده مشهور در هوس و توهم احساس تعقیب شدن توسط سازمان‌های اطلاعاتی غرق شده بود. پس حقیقت چیست؟ آیا واقعاً تحت تعقیب بود یا اینکه به‌طور ذهنی دچار وسواس و توهم تعقیب شده بود؟

همچنین می‌دانیم که یکی از منتقدان پیش‌تر او را پس از آشنایی با وی به داشتن بیماری جنون و هیستری شخصیتی متهم کرده بود. در غیر این صورت، همه این نبوغ‌ها از کجا آمده است؟

بعدها آرشیوها نشان دادند که رئیس سازمان اطلاعات، ادگار هوور، که حتی روسای جمهور آمریکا را می‌ترساند، واقعاً همینگوی را به اتهام ارتباط با یک دشمن خارجی تحت نظر و شنود قرار داده بود. به همین دلیل، سازمان اطلاعات او را در همه جا، حتی در بیمارستان روانی و حتی در سواحل دریاها که او عاشق گردش در آنجا بود، تعقیب می‌کرد. آن‌ها او را به‌قدری تحت فشار قرار دادند که دیوانه‌اش کردند و او را به خودکشی واداشتند.

و بدتر از همه، او را به کارهایی متهم کردند که هیچ ارتباطی با آن‌ها نداشت. اگر یکی از مقامات اشتباه کند و به اشتباه تو را مورد لعنت قرار دهد، در حالی که تو کاملاً بی‌گناه هستی، چه کاری می‌توانی انجام دهی؟ به نظر می‌رسد این اتفاق برای ارنست همینگوی رخ داده است. در نتیجه، او قربانی اشتباهات و سرنوشت بی‌رحم شد. آن‌ها او را با شخص دیگری اشتباه گرفتند. جنایتکار واقعی فرار کرد و بی‌گناه هزینه را پرداخت!

هزینه نبوغ و شهرت بسیار سنگین است. بسیاری از افراد به خاطر آن دیوانه شده‌اند، رنج کشیده‌اند، قربانی شده‌اند یا خودکشی کرده‌اند.

چه نتیجه‌ای می‌توانیم از همه این‌ها بگیریم؟ این‌که اگر نابغه‌ای مشهور باشید، به‌سرعت وارد دایره خطر می‌شوید. مشکلات و مصائب بر سرتان فرود می‌آیند. فیلسوف مشهور فرانسوی، میشل سر، می‌گوید: من زندگینامه مشاهیر دانشمندان و فیلسوفان فرانسه را در طول 400 سال متوالی مطالعه کردم و حتی یک نفر از آن‌ها را نیافتم که با آرامش زندگی کرده باشد. همه آن‌ها به نوعی در معرض خطر بودند و گاهی حتی خطر ترور. همچنین می‌توان نتیجه گرفت که هزینه نبوغ و شهرت بسیار سنگین است. بسیاری از افراد به خاطر آن دیوانه شده‌اند، رنج کشیده‌اند، قربانی شده‌اند یا خودکشی کرده‌اند. آن‌ها سوختند تا راه را برای ما روشن کنند. بنابراین، اگر می‌خواهیم با آرامش زندگی کنیم، بهتر است انسان‌های عادی مانند بقیه مردم باشیم، نه بیشتر و نه کمتر. ما فکر می‌کردیم نبوغ یا شهرت نعمتی است، اما معلوم شد که یک نقمت واقعی است. تقریباً هیچ نابغه‌ای وجود ندارد که بهای شهرتش را به‌طور کامل و به روش‌های مختلف نپرداخته باشد: المتنبی در پنجاه سالگی کشته شد، ابن سینا به احتمال زیاد در پنجاه و هفت سالگی مسموم شد، جمال‌الدین افغانی در استانبول در پنجاه و نه سالگی مسموم شد، عبدالرحمن کواکبی توسط دولت عثمانی در قاهره در چهل و هفت سالگی کشته شد. دکارت در سوئد در پنجاه و چهار سالگی توسط یک کشیش کاتولیک اصولگرا که به او در قرص نان مقدس سم داد، مسموم شد! دکتر محمد الفاضل، رئیس دانشگاه دمشق و یکی از اساطیر حقوق سوری و جهانی، در پنجاه و هشت سالگی توسط طلایه‌داران جنگجوی «اخوان المسلمین» به ضرب گلوله کشته شد. فهرست طولانی است... وقتی همه این‌ها را کشف می‌کنیم، با آسودگی نفس می‌کشیم و هزار بار خدا را شکر می‌کنیم که نابغه نیستیم!