نمایشگاه کتاب ریاض؛ جشن فرهنگی و حضور گسترده زنان و جوانانhttps://persian.aawsat.com/home/article/3922711/%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%D8%9B-%D8%AC%D8%B4%D9%86-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%DA%AF%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86
نمایشگاه کتاب ریاض؛ جشن فرهنگی و حضور گسترده زنان و جوانان
بازدید چند هزار نفر در آخرین روز و اهدای جوایز به ناشران
جمعی از بازدید کنندگان نمایشگاه بین المللی کتاب ریاض
ریاض: میرزا الخویلدی
TT
TT
نمایشگاه کتاب ریاض؛ جشن فرهنگی و حضور گسترده زنان و جوانان
جمعی از بازدید کنندگان نمایشگاه بین المللی کتاب ریاض
نمایشگاه بین المللی کتاب ریاض ۲۰۲۲ روز شنبه (۸ اکتبر) به کار خود پایان داد. نمایشگاه امسال با عنوان «فصل های فرهنگ» برگزار شد.
چندین هزار نفر در روز آخر نمایشگاه از آن بازدید کردند. این دوره نمایشگاه شاهد حضور گسترده زنان و جوانان بود ومراسم اهدای جوایز به ناشران برگزار شد. این مراسم توسط کمیسیون ادبیات و نشر و ترجمه سعودی تنظیم شد و جوایز ۳۰۰ هزار ریالی به برندگان اهدا گردید.
مراسم اهدای جوایز در حاشیه نمایشگاه همچون یک جشن فرهنگی بود. دکتر محمد حسن علوان رئیس اجرایی کمیسیون ادبیات و نشر و ترجمه سعودی گفت «ما باور داریم که وجود صنعت نشر پیشرفته به معنای فرهنگ عربی پویا و همکاری و حضور گسترده و سازنده بین همه کنشگران فرهنگی در جهان عرب است».
یکهزار و ۲۰۰ انتشاراتی از ۳۲ کشور در دوره کنونی نمایشگاه بین المللی کتاب ریاض حضور داشتند و جمهوری تونس مهمان افتخاری نمایشگاه بود و ادبیات و هنر و میراث فرهنگی تونس مورد توجه مسئولان نمایشگاه بود و جمعی از اندیشمندان و فرهیختگان و هنرمندان تونسی در این نمایشگاه شرکت کردند.
زنان در تمامی برنامه های برگزاری و تنظیم و فرهنگ و هنر حضور قابل توجه داشتند و مشارکت موثری در راهروها و غرفه های نمایشگاه و خرید آثار حوزه اندیشه و رمان و فلسفه و علوم انسانی رقم زدند.
سوتلانا الکسیویچ نویسنده بلاروس برنده جایزه نوبل در یک اقدام بی سابقه در جهان عرب در یک میزگرد فرهنگی به میزبانی خالد الیحیا در این دوره نمایشگاه کتاب ریاض شرکت کرد.
نوابغ شعر عربیhttps://persian.aawsat.com/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1/5079976-%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%BA-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C
اعتراف میکنم که از روبه رو شدن با تمام این ویرانی که در حال حاضر شاهدش هستیم، ناتوانم. اما فلسفه تاریخ به ما میگوید که همین فجایع بزرگ، ملتها و جوامع را شکل میدهند. آیا فراموش کردهایم که چه بر سر این غرب متکبر آمد؟ آلمان پس از جنگ جهانی دوم تقریباً بهکلی ویران شد. با این وجود، از زیر آوار و خاکسترهایش برخاست و به اوج رسید. حتی پیش از آن، در جریان جنگ مذهبی میان کاتولیکها و پروتستانها در قرن هفدهم نیز ویران شده بود، جنگی که جان یکسوم یا شاید نیمی از جمعیتش را گرفت. همچنین فرانسه را در نظر بگیرید، کشوری که به دست هیتلر اشغال شد و در اعماق وجود خود تحقیر و خوار گردید. مردم گمان میکردند که دیگر هرگز قد علم نخواهد کرد. اما همه اینها با کمک یک رهبر تاریخی خارقالعاده به نام شارل دوگل، به گذشته پیوست. اینجا اهمیت مردان بزرگ در تاریخ نمایان میشود. در مورد ملت عرب نیز همین را میتوان گفت که هنوز سخن نهایی خود را نگفته است. لحظهاش بیگمان خواهد آمد، اما پس از آنکه در کوره رنجها ذوب و دگرگون شود. آرام باشید: «پشت ابرها طوفانی میبینم.» و منظورم از طوفان، طوفان دیگری است: طوفان اندیشه نو و روشنگری که جهان عرب را از تاریکیهای قرون وسطی به روشنایی عصر جدید خواهد برد. پس از آن است که آنها بر علم و تکنولوژی مسلط خواهند شد.
نزار قبانی
اما اکنون قصد ندارم به این موضوع بپردازم؛ بلکه میخواهم خود را در آغوش شعر بیندازم تا تسلی یابم، فراموش کنم و دلتنگیهایم را فرو نشانم.
«شک من در آنها شدت میگیرد تا
آنها را با دستانم لمس کنم»
المعری در دیوان اول خود، «سقط الزند»، این بیت مشهور را سروده بود:
وإني وإن كنت الأخير زمانه
لآت بما لم تستطعه الأوائل
چرا این را گفت؟ چون میدانست که پس از رشته طولانی و پیوستهای از شاعران عرب آمده است که از امرئ القیس تا ابوالطیب المتنبی امتداد داشتند. او از سختی آوردن چیزی جدید پس از همه این بزرگان آگاه بود. آیا شاعران جای خالی برای نغمه جدید گذاشتهاند؟ او از این کار بیم داشت و آن را تقریباً غیرممکن میدانست. باید بهویژه ذکر کرد که وی به عظمت شاعران پیش از خود، بهویژه المتنبی، احترام میگذاشت. المعری درباره او میگفت: «معجزه احمد را به من بدهید»، یعنی دیوان المتنبی را. با این حال، او توانست از ناممکن عبور کرده و چیزی تازه را بیاورد که برای پیشینیان ناشناخته بود و به فکرشان خطور نکرده بود. دلیلی برای این گفته او، قصیدهای است که با این بیت آغاز میشود:
غير مجدٍ في ملتي واعتقادي
نوح باكٍ ولا ترنم شاد
این قصیده در شعر عربی بینظیر است. و به نظرم المعری با سرودن این ابیات، از تمامی شاعران عرب فراتر رفته است:
صاح هذي قبورنا تملأ الرحب
فأين القبور من عهد عاد
سر إن اسطعت في الهواء رويداً
لا اختيالاً على رفات العباد
خفف الوطء ما أظن أديم
الأرض إلا من هذه الأجساد
اینجا معنی کاملاً نوآورانه و بیسابقهای در تاریخ شعر عربی وجود دارد. هیچکس نمیداند این افکار از کجا به ذهن او آمدهاند. به همین دلیل، المعری جوان واقعاً توانست به چیزی دست یابد که پیشینیان، از جمله خود المتنبی، نتوانستند به آن برسند. او دقیقاً برنامه خود را محقق ساخت، زیرا احساس میکرد در درونش نیروهای خلاقی وجود دارند که ماهیت و منشأ آنها را نمیشناسد. اما میدانست که روزی این نیروها شکوفا یا منفجر خواهند شد. المعری آگاه بود که در آستانه دستاوردی عظیم قرار دارد و میدانست که «نابینایی» خود را به شکلی شگفتانگیز پشت سر خواهد گذاشت.
و اکنون بگذارید این سئوال را مطرح کنیم:
اگر المعری احساس میکرد که در پایان دوران به دنیا آمده است، ما که هزار سال یا بیشتر پس از او آمدهایم، چه باید بگوییم؟ المتنبی نیز فکر میکرد که بیش از حد دیر به این دنیا آمده است:
أتى الزمان بنوه في شبيبته
فسرهم وأتيناه على الهرم
اما نبوغ شعری پایانناپذیر است و تمامشدنی نیست، و نبوغ فلسفی نیز چنین است. اگر خلاقیت پایان مییافت، کانت پس از دکارت، یا هگل پس از کانت، یا مارکس پس از هگل ظهور نمیکرد... و ارسطو نیز بهطور مستقیم پس از استادش افلاطون ظهور نمیکرد.
چرا درباره شعر در عصر حاضر صحبت نکنیم؟ آیا قصیده بدوی الجبل درباره المعری را در جشنواره معروف دمشق در سال ۱۹۴۴ با حضور بزرگان ادبیات عرب فراموش کردهایم؟ او میگوید:
أعمى تلفتت العصور فلم تجد
نوراً يضيء كنوره اللماح
من كان يحمل في جوانحه الضحى
هانت عليه أشعة المصباح
المجد ملك العبقرية وحدها
لا ملك جبار ولا سفاح
هنگامی که بدوی به اینجا رسید، طه حسین از شدت شوق برخاست و گفت: «دیگر خرگوشی باقی نماند»، یعنی از همه پیشی گرفته است. زیرا طه حسین میدانست که او نیز در این ابیات مورد خطاب است، نه تنها المعری.