جنبش اعتراضی ایران و آینده جمهوری اسلامی

 با پایان گرفتن انقلاب، نه به رهبر انقلاب نیازی هست، نه به پاسداران انقلاب، و طبیعتا کلّ جریان تندرو بلاموضوع می شود

درگیری بین معترضان و نیروهای پلیس در تظاهرات اعتراضی در پی کشته شدن مهسا امینی در تهران در 21 سپتامبر 2022 (EPA)
درگیری بین معترضان و نیروهای پلیس در تظاهرات اعتراضی در پی کشته شدن مهسا امینی در تهران در 21 سپتامبر 2022 (EPA)
TT

جنبش اعتراضی ایران و آینده جمهوری اسلامی

درگیری بین معترضان و نیروهای پلیس در تظاهرات اعتراضی در پی کشته شدن مهسا امینی در تهران در 21 سپتامبر 2022 (EPA)
درگیری بین معترضان و نیروهای پلیس در تظاهرات اعتراضی در پی کشته شدن مهسا امینی در تهران در 21 سپتامبر 2022 (EPA)


آیت‌الله علی خامنه‌ای از زمان به قدرت رسیدن در سال ۱۳۶۸، تا روی کار آمدن ابراهیم رئیسی در سال ۱۴۰۰، هیچ رئیس جمهوری را موافق میل و خط فکری خود نیافت. حتی محمود احمدی‌نژاد که با تظاهر به فرمانبرداری از آقای خامنه‌ای و با حمایت سپاه پاسداران بر سر کار آمد، رفته رفته بر اختلافاتش با رهبر ایران افزوده شد .

درگیری اکبر هاشمی‌رفسنجانی، محمد خاتمی و حسن روحانی با آقای خامنه‌ای عمدتا بر سر حمایت بی‌قید و شرط وی از جناح محافظه کار و تندرو و به قول عوام گذاشتن چوب لای چرخ دولت توسط ایشان بود. سیاست خارجی یکی از صحنه‌های درگیری آن سه تن با آقای خامنه‌ای و سپاه پاسداران، به خصوص سپاه قدس به شمار می‌رفت. نوع رابطه با جهان، خصوصا رابطه با آمریکا به علاوه سیاست‌های منطقه‌ای و موضوع صدور انقلاب در مرکز اختلافات آن سه تن با آقای خامنه‌ای قرار داشت. حساسیت نسبت به رابطه با آمریکا از سوی محافظه‌کاران به رهبری آقای خامنه‌ای شدید بوده و هنوز هم پابرجاست. دشمنی با آمریکا برای جناح رادیکال که هسته مرکزی قدرت را تشکیل می‌دهند دفاع از موجودیت و هویت آنان است. آشتی با آمریکا به منزله پایان انقلاب است. با پایان گرفتن انقلاب، نه به رهبر انقلاب نیازی هست، نه به پاسداران انقلاب، و طبیعتا کلّ جریان تندرو بلاموضوع می شود. سپاه پاسداران تاکید می کند که "مشکل آمریکا با ایران یک مشکل ایدئولوژیک، بنیادین و موجودیتی است که از طریق مذاکره و مصالحه و سازش حل و فصل نمی‌شود".

با پایان گرفتن دوران ریاست جمهوری حسن روحانی، آقای خامنه‌ای و سیستم حامی او تصمیم گرفتند به وضعیت کاریکاتورگونه دموکراسی در ایران برای همیشه خاتمه داده و از شرّ دو جناح اصلاح‌طلب (پیروان خط خاتمی) و میانه‌رو (پیروان خط هاشمی رفسنجانی) در داخل هرم قدرت، برای همیشه خلاص شوند. تندروها، طبیعتا به رهبری آقای خامنه‌ای، به این نتیجه رسیدند که از طریق حذف کاندیداهای ردۀ یک و حتی رده دو میانه‌رو و اصلاح‌طلب توسط شورای نگهبان، هیچ شانسی برای آنان باقی نگذاشته و با هدایت انتخابات به نتایج از پیش تعیین شده می‌توانند  تسلط خود را بر قوه مقننه و مجریه تثبیت کنند. طبیعی بود که این اقدام باعث می‌شد تنها کورسویِ امید بخش عظیمی از جامعه، از جمله طرفداران مدرنیته‌ که با سنت‌گرایان و فناتیک‌ها درگیر یک جنگ ۱۰۰ ساله‌ بوده‌اند، خاموش شود.

جدال بین سنت و مدرنیته از زمان به قدرت رسیدن رضا شاه و آغاز پروژه مدرنیزاسیون توسط او شدت گرفت و تا امروز ادامه داشته است. بخش عمده ای از محتوای فکری اعتراضات سال ۱۴۰۰ را همین درگیری مدرنیته با سنت شکل می‌دهد. در هر حال بخش ناراضی جامعه که حدود ۲۵ سال به نظریه اصلاح‌طلبان،  که اصلاحات از طریق صندوق رای امکان‌پذیر است دل بسته بودند، با واقعیت جدیدی روبرو شدند.  

کاندیدا‌های اصلاح طلب و میانه‌رو حذف شدند و نتیجه آن شد که گروهی عظیم، در انتخابات سال ۹۸ مجلس، به صندوق‌های رای پشت کردند. میزان مشارکت کمی بیش از ۴۰ درصد و کمترین میزان در ۱۱ دوره انتخابات مجلس شد. در استان تهران مشارکت از ۵۰ درصد در دوره قبل به ۲۶ درصد در آن دوره کاهش یافت و لذا از حدود ۱۰ میلیون واجدین شرایط حدود ۷.۵ میلیون نفر رای ندادند. اما همین مجلسِ برخوردار از ضعیف‌ترین پشتوانه را آقای خامنه‌ای "یکی از قوی‌ترین و انقلابی‌ترین مجالس دوران انقلاب" خواند.

از آنجا که یک نظرسنجی مستقل و قابل اتکا در ایران میسر نیست، نمی‌توان به دقت گفت چه درصدی از جامعه با جمهوری اسلامی مخالفند. اما شاید یکی از برجسته‌ترین یافته‌ها از بولتن سری فارس برای فرمانده سپاه، که توسط گروه هکری بلک ریوارد افشاء شد، تصویری است که نظرسنجی محرمانه خود نظام، از مردمسالاری دینی در ایران به ما می‌دهد. در گزارش آمده: "۷۰ درصد مردم تمایلی به حضور در راهپیمایی در حمایت از نظام و انقلاب ندارند. ۲۱.۴ درصد گزینه زیاد و خیلی زیاد و ۵.۹ درصد نیز گزینه تا حدودی را انتخاب کرده‌اند." از آنجا که هواداران نظام از یک راهپیمایی ساده به طرفداری از حکومت مورد علاقه‌شان دریغ نخواهند کرد، منطقی است که نتیجه گیری شود بین ۷۰ تا ۷۵ درصد جمعیت کشور حامی نظام نیستند.


یک معترض ایرانی تصاویر مهسا امینی را در جریان تظاهرات پس از کشته شدن او در مقابل کنسولگری ایران در استانبول در اکتبر گذشته در دست دارد (EPA)
 

گزارشهای متعددی در مورد اعتراضات آبان ۱۳۹۸ وجود دارد که همگی بر این نکته تاکید می‌کنند که ستون فقرات حرکت اعتراضی مزبور را "تهیدستان" تشکیل می‌دادند. علی مطهری، نماینده سابق مجلس در نطقی در مجلس گفت: "بر اساس اعتراف نهادهای اطلاعاتی معترضان آبان ۹۸ توده‌های فقیر جامعه بودند". با سرکوب گسترده اعتراضات مزبور که به گفته یدالله جوانی معاون سیاسی سپاه "در ۲۹ استان" (از ۳۱ استان) و "صدها شهر" شکل گرفت، نظام تقریبا مطمئن شده بود که برای سالیان دراز پتانسیل حرکت‌های اعتراضی را در کشور منکوب کرده است.

شورای نگهبان، به دنبال پروژه حذف کامل اصلاح‌طلبان و میانه‌روها، ابراهیم رئیسی و تیم همراه او را که قاطعا نالایقترین در میان همه دولت‌های بعد از انقلاب ۵۷ به شمار می‌روند بر سر کار آورد. در پی این حرکت، فرصت رسیدن به توافق هسته‌ای و برداشته شدن تحریم‌ها و آزادسازی پول‌های بلوکه شده که تیم بایدن آن را بوجود آورده بود، با برخوردِ از موضع بالا و طرح خواسته‌های غیر عملی (از جمله اصرار بر متوقف کردن تحقیقات مربوط به سایت‌های مشکوک توسط آژانس بین‌المللی انرژی اتمی) از دست رفت.

اعتماد به نفس و اطمینان از اینکه دیگر نیروئی جلودار جریان تندرو و فناتیک نیست باعث گردید که گشت ارشاد، که اینک با نام پلیس امنیت اخلاقی فعالیت می‌کرد، صحنه‌هائی تکان‌دهنده از بگیر و ببند دختران و زنان بر سر مسئله حجاب پدید بیاورد. ویدئوی برخوردها در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شد و خشم را زیر پوست جامعه به غلیان در می‌آورد. مرگ غم‌انگیز مهسا امینی 22 ساله در شهریور ماه، در پی یکی از همین برخوردهای گشت ارشاد، جرقه‌ای بود که آتشفشان خاموش خشم عمومی را فعال کرد. زن، زندگی، آزادی شعار محوری اعتراضات شد و زنان بطور بی‌سابقه ای رکن عمده جنبش را شکل دادند.

اما تفاوت عمده‌ای بین این موج جدید و اعتراضات سال ۱۳۹۸ مشهود بود. حمله گسترده به فروشگاه‌های زنجیره‌ای و بانک‌ها در سال 98 خبر از ترکیب جمعیتی‌ای می‌داد که بیشتر تهی‌دستان جامعه را در بر می‌گرفت. شعارها هم اکثرا محتوای معیشتی و اقتصادی داشت از جمله: فقر، کشتار، گرانی، مردم شدن قربانی - بنزین گرون تر شده، فقیر فقیرتر شده، هر چند که شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه‌ای هم تکرار می‌شد.

در اعتراضات اخیر، اما، شعارها عمدتا بر محور حقوق زنان و ابراز انزجار از دیکتاتوری استوار بود. نکته قابل توجه دیگری که خاستگاه دو حرکت اعتراضی ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ را از یکدیگر متمایز می‌کند استفاده معترضین آبان ۹۸ از شعارهائی نظیر: رضا شاه روحت شاد، ای شاه ایران، برگرد به ایران و"ایران که شاه نداره، حساب کتاب نداره" بود. در حالیکه شعارهای مذکور در اعتراضات اخیر شنیده نشد و یا بسیار به ندرت شنیده شد. این موضوع نشان می‌دهد که معترضین ۹۸ حساسیتی نسبت به مقوله دیکتاتوری نداشته‌اند و صرفا به دنبال آسایش اقتصادی بودند در حالی که معترضین امسال موضع شدیدا ضددیکتاتوری داشته و تمایلی نداشتند، حتی در ضدیت با جمهوری اسلامی، حکومتی مانند حکومت رضا شاه و محمد رضا شاه به ایران باز گردد.

اعتراضات امسال،  همچون تمام حرکت‌های اعتراضی گذشته، فاقد یک "رهبری با محبوبیت بالا و خارج از دسترس جمهوری اسلامی" بود و لذا ضربه‌پذیر بود.  مقایسه غلطی در میان معترضین رایج شده بود که استدلال می‌کردند کشورهائی که بهار عربی در آنها شکل گرفت هیچکدام رهبری مشخص و شناخته شده‌ای نداشتند. ایراد این استدلال در آنجا بود که دقیقا به همین دلیل همه آن جنبش‌ها پس از سقوط رژیم‌های مورد اعتراض، با شکست روبرو شدند. جنبش، برای موفقیت به رهبری با محبوبیت بالا نیاز دارد که ناراضیان را بسیج کند، به حرکت در آورد، متحد کند، جهت دهد و بالاخره پس از سقوط رژیم، خلاء قدرت را پر کند.

ضعف دیگر اعتراضات جاری عدم قابلیت جذب طبقات فرودست جامعه بوده است. از آنجا که موتور محرکه جنبش، دفاع از حقوق زنان و مخالفت با دیکتاتوری بوده بطور طبیعی شعارهای معیشتی بسیار کمرنگ بود و قشر عظیم کم درآمد جامعه را که دغدغه‌شان نان است به خود جذب نکرد. مسئله عجیب اینجاست که در تمام مدت عمر جمهوری اسلامی، هر که در کسوت رهبری مخالفین چه در داخل و چه در خارج ظاهر شده، از جمله رهبران اصلاح‌طلبان که از طبقات متوسط شهری آمده‌اند، حتی یک نفر صدای جمعیت عظیمی که بین ۳۰میلیون نفر تا حتی طبق برخی برآوردها ۷ دهک از ۱۰ جامعه را در بر می‌گیرد نشده است. همیشه بحث آزادی‌های اجتماعی و سیاسی مطرح بوده، که هر چند مقولاتی ارزشمند‌ند، اما اولویت نخست تهیدستان که در مشکلات معیشتی غرق‌ شده‌اند نیستند.


معترضان در استانبول بنرهایی نمادین در دست دارند که نشان دهنده پایان رژیم ایران است (رویترز)

آیت الله خمینی این مسئله را درک کرده بود. او مدام خصیصه اصلی انقلاب را این‌گونه برجسته می‌کرد: انقلاب کوخ نشینان، پابرهنه ها، انقلاب مستضعفین. وی می گفت: "سرتاسر ایران برای ضعفا مسکن می‌سازیم. آب و برق را مجانی می‌کنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی می‌کنیم برای طبقه مستمند" هر چند که حتی یک از آن وعده‌ها عملی نشد.  

تشریح وضعیت اقتصاد از هم پاشیده ایران نیاز به نوشته‌ای جداگانه دارد. اما همین اندازه کافی است که بدانیم قیمت مواد غذائی آنچنان سرسام آور بالا رفته که طبق جدیدترین گزارش بانک جهانی از حیث بالاترین میزان "تورم واقعی مواد غذائی" بین ۱۶۱ کشور، بعد از زیمبابوه و لبنان، ایران در مقام سوم قرار گرفته است. دولت رئیسی، تحت سیاست‌های دیکته شده توسط آیت الله خامنه‌ای، برای حل بحران اقتصادی، بجای تمرکز بر رفع تحریم‌های آمریکا، افزایش درآمد ارزی، آزاد سازی پول‌های بلوکه شده و جذب سرمایه گذاری خارجی و حفظ ارزش پول ملی، گزینه چاپ پول را برگزید که انفجار قیمت‌ها را به همراه داشته است. قیمت دلار که در ابتدای ریاست جمهوری رئیسی ۲۵۰۰۰ تومان بود، در تاریخ نگارش این مطلب به مرز ۴۲۰۰۰ تومان رسیده است. به عبارت ساده ظرف ۱۶ ماه، پول ملی حدود ۴۵ درصد از ارزش خود را از دست داده است. در حالی که کاهش ارزش پول ملی شتاب گرفته برخی کارشناسان درون ایران، ناآرامی‌های داخلی و بی ثباتی بوجود آمده را یکی از اصلی‌ترین دلایل این موضوع می‌دانند.

عامل دیگری که در ایران مایه نگرانی شد و موقعیت پول ایران را متزلزل‌تر کرد مسافرت اخیر آقای شی جین پینگ، رئیس جمهور چین به ریاض بود. هر چند که قبل از این سفر هم پکن با حجم مبادلات ۸۷ میلیارد دلار در سال بزرگترین شریک تجاری ریاض به شمار می‌رفت اما امضاء چندین تفاهم نامه به ارزش ۳۰ میلیارد دلار بین چین و سعودی و امضاء "توافق همکاری استراتژیک و جامع" بین دو کشور و تعهد طرفین به حمایت از منافع یکدیگر و تمامیت ارضی و دفاع از اصل عدم مداخله در امور داخلی دیگر کشورها این برداشت را در ایران تقویت کرد که چین دیگر نمی‌خواهد روی جمهوری اسلامی به عنوان منبع با ثبات تامین نفت حساب باز کند. اوضاع بی‌ثبات داخلی و درگیری مستمر در سیاست خارجی، به خصوص با آمریکا، امنیت انرژی را برای دومین اقتصاد بزرگ دنیا تضمین نمی کند. آقای شی، در ۲۰امین کنگره حزب کمونیست که در ماه اکتبر بر پا شد بر این نکته تاکید کرد که "امنیت انرژی" اولویت کلیدی چین است.

حمایت چین از "ابتکار امارات متحده عربی برای راه حل مسالمت آمیز در موضوع جزایر سه‌گانه" که در بیانیه نشست ریاض آمده بود، با توجه به جایگاه استثنائی چین در اقتصاد و سیاست خارجی جمهوری اسلامی، این گمان را که تفاهم نامه ۲۵ ساله چین با ایران دیگر موضوعیت خود را از دست داده است، ، سیاست‌مداران ایران را بهت‌زده و بازار ارز را متشنج‌تر کرد.

به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی برای برون رفت از گرداب مشکلات سیاسی و اقتصادی حاضر به تن دادن به امضاء توافق هسته‌ای شده است. امیر عبداللهیان روز سه شنبه ۲۹آذر بعد از جلسه دو ساعته با جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در اردن گفت که ایران حاضر است توافق هسته‌ای را بر اساس پیش‌نویسی که نتیجه ماهها چانه زنی‌های سخت و فشرده بوده است نهائی کند. دست یافتن به یک توافق نه تنها امکان فروش نفت توسط جمهوری اسلامی را بطور چشمگیری افزایش می‌دهد بلکه پول‌های بلوکه شده در بانک‌های خارجی که یک نماینده سازمان ملل حجم آن را بین ۱۰۰ تا ۱۲۰ میلیارد دلار اعلام کرد، آزاد خواهد کرد. این رقم هنگفتی است اما چیزی جز یک مسکّن نخواهد بود. در نهایت، حتی امضاء یک برجام جدید هم مشکل جمهوری اسلامی را حل نخواهد کرد.

هر توافقی بین جمهوری اسلامی و آمریکا ناپایدار است. آقای خامنه‌ای مذاکره و تنش‌زدائی با آمریکا را ممنوع کرده است چرا که ادامه دشمنی با آمریکا، چنانکه پیشتر بحث شد، راز بقاء نظام است. اما در تاریخ معاصر روابط بین‌الملل نمی‌توان نمونه‌ای پیدا کرد که دو کشور در تضاد آشتی‌ناپذیر با یکدیگر باشند، برای تنش‌زدائی هم مذاکره نکنند اما یک توافق بین آنها پایدار بماند. در اوج جنگ سرد چندین توافق به منظور کاهش تنش بین شوروی و آمریکا به امضاء رسید.

از طرفی، شکاف میان مخالفان و معترضین اعتراضات اخیر با حکومت چنان عمیق شده که حتی با خاموش شدن اعتراضات، خشم فروخفته سرکوب‌شدگان چون آتشی زیر خاکستر، به دنبال لحظه ای دیگر برای فوران، به حیات خود ادامه خواهد داد.

و بالاخره، دانش‌پژوهان اداره ملی تحقیقات اقتصادی آمریکا، در تحقیقی، با استفاده از نظریه بازی‌ها و ساختن مدل ریاضی نشان می‌دهند که «بقای دیکتاتورها به‌دلیل استفاده از زور یا ایدئولوژی نیست، بلکه به‌دلیل آن است که (درست یا غلط) جامعه را متقاعد می‌کنند که قابلیت اداره کشور را دارند». این مدل همچنین نشان می‌دهد که حتی اگر کارآمدی سیستم در اذهان عمومی جامعه زیر سوال برود، تا آن‌جا که شوک اقتصادی عظیم نباشد، نظام به بقای خود ادامه خواهد داد. طبق نتایج این پژوهش، با زیر سوال رفتن کارآئی سیستم در وجدان عمومی جامعه و سقوط اقتصاد، انقلاب برای تعویض نظام حاکم شکل می‌گیرد.

 

*تحلیلگر سیاسی و روزنامه نگار مستقل

 

ویژه "الشرق الآوسط*



مذاکرات هسته‌ای؛ سردی واشنگتن، انتظار محتاطانه تهران

پرچم‌های ایران در مرکز تهران، چهارشنبه (آژانس عکس اروپا)
پرچم‌های ایران در مرکز تهران، چهارشنبه (آژانس عکس اروپا)
TT

مذاکرات هسته‌ای؛ سردی واشنگتن، انتظار محتاطانه تهران

پرچم‌های ایران در مرکز تهران، چهارشنبه (آژانس عکس اروپا)
پرچم‌های ایران در مرکز تهران، چهارشنبه (آژانس عکس اروپا)

واکنش سرد آمریکا به درخواست‌های مکرر ایران برای ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای، تنها بی‌اعتنایی دیپلماتیک نیست؛ برای بسیاری شبیه «بازی با اعصاب» در آستانه دوره‌ای حساس در تهران است. در حالی‌که واشنگتن درگیر پرونده‌های خارجی متعدد است، ایران زیر فشار بحران اقتصادی و ابهام در آینده قدرت پس از علی خامنئی، با فرسایش داخلی روبه‌رو است. تهران پیام‌های «آمادگی مشروط» می‌فرستد، اما آمریکا ترجیح می‌دهد منتظر بماند؛ شاید برای فروپاشی بیشتر، شاید برای صحنه سیاسی تازه‌ای که توازن قدرت در ایران را دوباره تعریف کند.

در هفته‌های گذشته، مقامات ایرانی بارها از آمادگی برای «مذاکرات جدی» با آمریکا درباره برنامه هسته‌ای گفته‌اند، اما واشنگتن پاسخی نداده است. ایران خود را مایل به گفت‌وگو «با شروط عادلانه» نشان می‌دهد، اما آمریکا عجله‌ای نمی‌بیند؛ رویکردی که به‌گفته برخی کارشناسان، ترکیبی از تاکتیک و اولویت‌بندی در شرایطی است که ایران با تنش‌های اقتصادی و سیاسی شدید و ابهام در آینده رهبری مواجه است.

پرونده ایران و اولویت‌های واشنگتن

پاتریک کلاسون، مدیر پژوهش در «انستیتوی واشنگتن» به الشرق الاوسط می‌گوید سردی آمریکا به‌معنای رد کامل نیست؛ بلکه پیامد فضای سیاسی شلوغ آمریکاست: «از ونزوئلا تا اوکراین، به‌علاوه فشارهای داخلی.» او اضافه می‌کند که دولت دونالد ترامپ معتقد است برنامه هسته‌ای ایران «در سال‌های اخیر دچار عقب‌گرد شده و تهدید فوری نیست»، بنابراین پرونده «فوریت ندارد». به گفته او، استیو ویتکوف، مذاکره‌کننده ارشد آمریکا، مسئول پرونده‌هایی است که کاخ سفید آنها را فوری‌تر می‌داند.

کلاسون می‌گوید این وضعیت به آمریکا «فرصت» می‌دهد چون نمی‌خواهد وارد مذاکراتی پیچیده و پرهزینه شود، آن‌هم بدون نشانه‌های واقعی از آمادگی ایران برای امتیازدهی فراتر از حرف.

پیام‌های «گشایش مشروط» از تهران

تهران هم‌زمان پیام‌های دیپلماتیک خود را تقویت کرده است. عباس عراقچی، وزیر خارجه، در گفت‌وگو با خبرگزاری «کیودو» گفت ایران همچنان «به دیپلماسی باز» است، اما «قانع نشده» که آمریکا آماده گفت‌وگوهای «واقعی و جدی» است. او مدعی شد واشنگتن هنوز با «منطق تحمیل» برخورد می‌کند و بازگشت به میز مذاکره باید بر پایه «نتایج عادلانه» باشد.

ایران حتی پیشنهاد همکاری فنی به ژاپن داده تا از تجربه این کشور در مدیریت پیامدهای بحران‌های هسته‌ای برای تقویت امنیت تأسیسات آسیب‌دیده خود – در حملات منتسب به آمریکا و اسرائیل – استفاده کند؛ اقدامی که اعتراف ضمنی به حجم خسارت‌هاست، هرچند عراقچی همچنان این حملات را «نقض بزرگ قوانین بین‌المللی» می‌داند.

اما این گشایش فنی به‌معنای تغییر موضع نیست. ایران همچنان بر «حق غنی‌سازی» تحت معاهده عدم‌اشاعه پافشاری می‌کند و هرگونه محدودیت جدید را به توقف تحریم‌ها و به رسمیت شناختن «ماهیت صلح‌آمیز» برنامه هسته‌ای مشروط می‌داند.

شکاف قدرت در داخل ایران

در داخل، صحنه سیاسی پیچیده‌تر شده است. کلاسون از «درگیری لفظی بی‌سابقه» بین مسئولان و بحث‌های علنی درباره سناریوهای پس از خامنئی سخن می‌گوید؛ نشانه‌ای از شکاف جدی در رأس قدرت.

فرزین ندیمی، پژوهشگر ایرانی، به الشرق الاوسط می‌گوید دو اردوگاه اصلی شکل گرفته‌اند: یکی خامنئی و نهادهای وابسته به او، و دیگری حسن روحانی و تیمش که می‌خواهند در آینده سیاسی نقش اصلی داشته باشند. به‌گفته او، سپاه پاسداران اکنون «در موقعیت ناظر» است اما در صورت غیبت خامنئی ممکن است به بازیگر اصلی تبدیل شود و رقابت شدیدی با روحانی آغاز شود «اگر قبل از آن حذف نشود.»

ایران هم‌زمان با بحرانی اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کند: کاهش بیش از ۱۰ درصدی ارزش پول ملی در ده روز، کمبود آب، قطعی برق‌های مکرر، و سیاست‌های اقتصادی که «ناتوان» توصیف می‌شوند. کلاسون گرانی بنزین را مثال می‌زند که با وجود قیمت بالا برای مصرف اضافه، همچنان کمتر از هزینه واردات است؛ وارداتی که ۴ میلیارد دلار در سال خرج برمی‌دارد. کارشناسان این وضعیت را «نمونه روشن ناکارآمدی حکمرانی» می‌دانند.

تشدید موشکی و آماده‌سازی برای رویارویی با اسرائیل

باراک بارفی، پژوهشگر مؤسسه «نیو آمریکا»، به الشرق الاوسط می‌گوید ایران هیچ نشانه‌ای از کاهش برنامه هسته‌ای یا موشکی نشان نمی‌دهد؛ بلکه در حال «انباشت» موشک برای مواجهه احتمالی با اسرائیل است. به گفته او، تهران به‌دنبال توانایی در «فرسایش» سامانه‌های دفاعی اسرائیل با پرتاب‌های متعدد است.

بارفی درعین‌حال احتمال حمله قریب‌الوقوع اسرائیل را کم می‌داند؛ به‌دلیل نیاز تل‌آویو به حفظ «آزادی عمل» در آسمان ایران و نگرانی از احیای پدافند هوایی ایران. همچنین اسرائیل از «فرسایش جامعه» و خطر شکست در یک حمله ناتمام به‌ویژه با نزدیک‌شدن انتخابات میان‌دوره‌ای آمریکا در ۲۰۲۶ بیم دارد.

استراتژی انتظار در واشنگتن، خرید زمان در تهران

در مجموع، آمریکا در موقعیتی است که می‌تواند صبر کند؛ در مقابل، ایران تلاش دارد زمان بخرد. با تشدید فشارهای داخلی و رقابت جناحی، تهران بیش از هر زمان به یک تنش‌زدایی خارجی نیاز دارد؛ اما واشنگتن می‌داند هر مذاکره جدیدی به ابزارهای فشار بیشتر نیاز دارد، چه از مسیر تحریم‌ها چه از مسیر تداوم «نبرد بین جنگ‌ها» توسط اسرائیل.

به همین دلیل، سردی آمریکا نه یک «نه» قطعی، بلکه بخشی از راهبردی برای تماشای تحولات داخلی ایران و بهره‌گیری از تغییر موازنه‌هاست.

در نهایت، تنها سناریویی که می‌تواند پنجره واقعی مذاکره را باز کند، ورود ایران به مرحله «پسا‌خامنئی» است؛ زمانی که ساختار قدرت باید بازچینی شود و اقتصاد فرسوده و جامعه ناراضی، حکومت را به سمت امتیازدهی بیشتر سوق دهد.


یوسی کوهن: آرشیو هسته‌ای را دزدیدیم و ایرانی‌ها دچار هیستری شدند

نتانیاهو به اسناد آرشیو هسته‌ای ایران اشاره می‌کند؛ اسنادی که نقش محسن فخری‌زاده در برنامهٔ تسلیحات هسته‌ای تهران را آشکار می‌سازد (آرشیوی – رویترز)
نتانیاهو به اسناد آرشیو هسته‌ای ایران اشاره می‌کند؛ اسنادی که نقش محسن فخری‌زاده در برنامهٔ تسلیحات هسته‌ای تهران را آشکار می‌سازد (آرشیوی – رویترز)
TT

یوسی کوهن: آرشیو هسته‌ای را دزدیدیم و ایرانی‌ها دچار هیستری شدند

نتانیاهو به اسناد آرشیو هسته‌ای ایران اشاره می‌کند؛ اسنادی که نقش محسن فخری‌زاده در برنامهٔ تسلیحات هسته‌ای تهران را آشکار می‌سازد (آرشیوی – رویترز)
نتانیاهو به اسناد آرشیو هسته‌ای ایران اشاره می‌کند؛ اسنادی که نقش محسن فخری‌زاده در برنامهٔ تسلیحات هسته‌ای تهران را آشکار می‌سازد (آرشیوی – رویترز)

روزنامهٔ «الشرق الأوسط» امروز بخش دوم یک خوانش مفصل از کتاب مدیر پیشین سازمان اطلاعات اسرائیل (موساد)، یوسی کوهن، را منتشر می‌کند. این کتاب با عنوان «با نیرنگ‌ها برای خود جنگی می‌سازی» به زبان عبری منتشر شده است، اما عنوان نسخهٔ انگلیسی متفاوت است: «شمشیر آزادی: اسرائیل، موساد و جنگ پنهان».
بخش امروز به جزئیات سرقت آرشیو هسته‌ای ایران از قلب تهران و ترور دانشمند برجستهٔ هسته‌ای ایران، محسن فخری‌زاده، می‌پردازد.

در قلب ایران

موضوع سرقت آرشیو هسته‌ای مهم‌ترین دستاوردی است که کوهن در دوران ریاست خود بر موساد به آن رسیده است. او نمی‌تواند از توضیح این عملیات بگذرد؛ عملیاتی که جایگاه او را به عنوان فرمانده‌ای تثبیت می‌کند که بر عملیاتی عظیم، پیچیده، به‌شدت حساس و بسیار پرخطر نظارت کرده است. او این عملیات را الگویی برای بهترین فرمانده عملیات می‌داند. این پروژهٔ زندگی اوست؛ نردبانی که شاید در صورت ورود به کار سیاسی، او را به سمت نخست‌وزیری برساند. شیوه‌ای که کوهن داستان را روایت می‌کند، همچون نقشهٔ راهی مفصل است که با مهندسی دقیق ترسیم شده و بخش بزرگی از کتاب را به خود اختصاص می‌دهد؛ او در چند فصل به آن بازمی‌گردد و دوباره شرحش می‌دهد.
کوهن می‌گوید که از سال ۲۰۱۶ تصمیم به سرقت آرشیو هسته‌ای در تهران گرفته بود. او تأکید می‌کند که این تصمیم پس از حدود ده سال فعالیت در داخل ایران اتخاذ شد. او فاش می‌کند که یک هستهٔ موساد شامل مردان و زنان، شروع به فعالیت در خاک ایران کرد و به‌تدریج رشد کرد تا جایی که موفق شد به منظومهٔ حکومتی تهران نفوذ کند. او جزئیات زیادی ارائه نمی‌دهد، اما تصویری کلی مطرح می‌کند که بر این ایده بنا شده است: «فرض کن کارگردانی هستی که می‌خواهی برای چنین نفوذی سناریوی یک فیلم بنویسی؛ چه می‌کنی؟».
در اینجا او به ادعای ایرانی‌ها پاسخ می‌دهد که گفته بودند اسرائیل از طریق عوامل انسانی به ایران نفوذ نکرده و تنها از فناوری‌های بسیار پیشرفته استفاده کرده است. او می‌گوید که واقعاً از فناوری و هوش مصنوعی استفاده کرده‌اند، اما اضافه می‌کند: «موفقیت عملیات اسرائیل در ایران بدون استفاده از عنصر انسانی غیرممکن است». او تأکید می‌کند که «دانشمند هسته‌ای که با نهایت پنهانکاری کار می‌کرد، نمی‌دانست که دشمنش حتی در قلب تأسیسات هسته‌ای نطنز ــ که در سطح هزار دونم مربع و در عمق هشت‌متری زیر زمین ساخته شده ــ برایش مأمور کاشته است».

جلد نسخهٔ عبری کتاب

کوهن روایتش را با این سخن آغاز می‌کند که توانسته چندین ایرانی را به‌عنوان عامل جذب کند، وقتی خود را به‌عنوان یک وکیل و تاجر لبنانی با نام «اوسکار» معرفی کرده بود. یکی از کسانی که در دام او افتاد، یک دانشمند هسته‌ای بود که دستیار دانشمند مسئول پروژهٔ هسته‌ای، دکتر محسن فخری‌زاده، بود؛ همان کسی که در سال ۲۰۲۰ در قلب ایران ترور شد. او می‌گوید فخری‌زاده در غرب فردی حاشیه‌ای تلقی می‌شد، اما آرشیوی که از ایران سرقت شد نشان داد که او مرد شماره یک پروژهٔ هسته‌ای بوده است.
کوهن نام این دستیار فخری‌زاده را «فرید» می‌گذارد و می‌گوید فرید گزارشی دربارهٔ ساخت سانتریفیوژهای غنی‌سازی اورانیوم به او رسانده بود؛ گزارشی که نشان می‌داد، برخلاف تصور دستگاه‌های اطلاعاتی غرب دانش اصلی از پاکستان آمده بود، نه کرهٔ شمالی.
کوهن همچنین دربارهٔ واحد موساد که در خاک ایران فعالیت می‌کرد سخن می‌گوید؛ از بزرگی تعداد اعضای آن و نوع فعالیتشان، به‌گونه‌ای که خودش باور نمی‌کند چگونه این شبکه توانست سال‌ها فعالیت کند بدون آن‌که دستگاه اطلاعاتی ایران آن را کشف کند. او اشاره می‌کند که این شبکه شامل کارمندان ارشد، استادان دانشگاه، مهندسان و متخصصان بوده است.

ترور فخری‌زاده

او روایت می‌کند که چگونه ترور فخری‌زاده عملیاتی بود که ماه‌ها طول کشید تا آماده شود، پس از آن‌که از نقش او در مدیریت پروژهٔ هسته‌ای اطمینان حاصل شد. می‌گوید: «باید سلاح‌ها و تجهیزات به‌تدریج وارد خاک ایران می‌شد. سلاح‌هایی خودکار که با سیستم کنترل از راه دور عمل می‌کردند؛ یک تیربار که از راه دور فعال می‌شود و دارای رایانه‌ای مجهز به هوش مصنوعی است و وزن آن، همراه با تمام لوازم جانبی، کمتر از یک تُن نیست. همهٔ این تجهیزات تکه‌تکه قاچاق شد، با تغییر مسیرهای قاچاق تا کشف نشود. پس از سرهم‌بندی دوباره، لازم بود آن را به محل اجرای عملیات منتقل کنیم؛ روی پایهٔ یک کامیون، همراه با دستگاه خودتخریبی که تضمین کند آثار عملیات از بین برود.»
فخری‌زاده به سفر با کاروانی طولانی از خودروها عادت داشت. اما در روزهای جمعه، محافظانش به پنج خودرو اکتفا می‌کردند. او با لجاجت اصرار داشت خود، رانندگی کند؛ با خودرویی خانوادگی از نوع «نیسان تیانا» مشکی، که زرهی نبود و شیشه‌هایش ضدگلوله نبودند.
واحد موساد فعال در ایران گزارش می‌دهد که کاروان حرکت کرده است. عناصر این واحد ــ ایرانی و غیرایرانی ــ پراکنده می‌شوند. خودروی نخست محافظان طبق عادت با سرعت جلو می‌رود تا مسیر را بررسی کند، سپس سرعت کم می‌کند تا کاروان به آن برسد. فخری‌زاده ناچار می‌شود سرعتش را کاهش دهد تا بدون مزاحمت در خیابان، به مقصدش برسد؛ درست همان‌گونه که موساد پیش‌بینی کرده بود.
از نقطه‌ای دور، جایی که تک‌تیرانداز نشسته و همه‌چیز را با پخش زنده زیر نظر دارد ــ پخش زنده‌ای که در تل‌آویو هم دیده می‌شد ــ تیراندازی آغاز می‌شود. خودرو متوقف می‌شود و فخری‌زاده از ماشین پیاده می‌شود تا پشت درِ آن پناه بگیرد، اما تک‌تیرانداز تیراندازی را ادامه می‌دهد. پانزده گلوله او را به‌سختی مجروح می‌کند. و او می‌میرد.
همسرش که کنار او در خودرو بود و حتی خراشی برنداشته بود، به‌سویش دوید و سرش را در آغوش گرفت. اسرائیلی‌ها از تل‌آویو، به‌صورت زنده دیدند که چگونه محافظان پریشان رسیدند و سر هم فریاد کشیدند؛ تا آن‌که انفجار کامیونی که چند ده متر دورتر بود ــ بخشی از برنامهٔ خودتخریبی ــ صدایشان را خاموش کرد. با آن انفجار، جنگی داخلی میان دستگاه اطلاعاتی و سپاه پاسداران نیز آغاز شد: چه کسی مسئول این نفوذ امنیتی است؟

عکسی از فرماندهان و دانشمندان کشته‌شده

تصاویر فرماندهان نظامی و دانشمندان هسته‌ای ایرانی که در حملات اسرائیل در جنگ اخیر کشته شدند، در قبرستان بهشت زهرا، جنوب تهران، ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۵ ( رويترز)

سرقت آرشیو هسته‌ای

کوهن دوباره به موضوع آرشیو هسته‌ای بازمی‌گردد و می‌گوید واحد موساد در ایران پس از تکمیل آمادگی برای یورش و سرقت آرشیو، دریافت که مقامات ایرانی آرشیو را با سه کامیون به ساختمانی دیگر در محلهٔ «شهرباد» [کهریزک]تهران منتقل کرده‌اند. این اتفاق در ژانویه ۲۰۱۷ رخ داد. بنابراین مجبور شد دوباره نقشهٔ عملیات را بازطراحی کند و یک پایگاه مراقبت تازه بنا کند.
او توضیح می‌دهد که چنین عملیاتی به صدها نفر نیاز دارد: گروهی برای مراقبت نه تنها از مقر آرشیو، بلکه از کل محله؛ محله‌ای که باید طی چند ماه زیر نظر می‌گرفتند تا رفتار ساکنان آن شناخته شود و با نیروهای بیرونی که ممکن است عملیات را مختل کنند اشتباه گرفته نشوند. گروهی دیگر که در پناهگاه‌هایی با کامیون‌ها برای پشتیبانی موساد مستقر شوند.
تیمی حرفه‌ای متخصص در یورش به اماکن سری محافظت‌شده و باز کردن قفل ۳۲ گاوصندوق.
تیم محافظت امنیتی. تیمی برای مدیریت لجستیک و برنامه‌ریزی واکنش در صورت کشف عملیات.
ابزارهای کار، دستگاه‌های انتقال و تجهیزات اختلال سیستم‌ها.
کوهن فاش می‌کند که یکی از ابزارهای مورد استفاده موساد در عملیات، جرثقیلی با ارتفاع ۶ متر بود. او می‌گوید تیم او در ایران میدانی تمرینی تشکیل داد که در آن همهٔ جنبه‌های عملیات را تمرین کردند. بخشی از اعضا کنار گذاشته شدند، چون نتوانستند در تمرین‌ها دوام بیاورند.
بر اساس گفتهٔ کوهن، تیم عملیاتی باید این مأموریت را در مدت زمانی بسیار کوتاه، از ساعت ده شبِ ۳۱ ژانویه تا پنج صبح انجام می‌دادند و سپس سریعاً می‌گریختند؛ زیرا نگهبانان شیفت بعدی قرار بود ساعت هفت صبح برسند. در نهایت، نیروهای موساد عملیات را در ساعت ۵:۰۰ منهای یک دقیقه، یعنی ۴:۵۹ بامداد به پایان رساندند. او فاش می‌کند که عملیات در حالت عادی به زمان بیشتری نیاز داشت، اما اطلاعاتی رسیده بود که نشان می‌داد مقامات ایرانی تصمیم گرفته‌اند آرشیو را دوباره به انباری سوم منتقل کنند. بنابراین، اجرای عملیات تسریع و برای روز ۳۰ ژانویه برنامه‌ریزی شد، اما فرماندهٔ میدانی درخواست زمان بیشتری کرد. کوهن تنها یک روز اضافه به او داد، و به همین ترتیب عملیات در ۳۱ ژانویه انجام شد.
کوهن می‌گوید که از آغاز تا پایان عملیات در جریان جزئیات اجرای آن بود؛ زیرا همه‌چیز به‌صورت پخش زنده به تل‌آویو منتقل می‌شد (همان‌گونه که بعدها در ترور فخری‌زاده نیز تکرار شد).
به دلیل حجم بسیار زیاد اسناد، اعضای تیم بخشی از آن‌ها را فیلم‌برداری می‌کردند تا تیم کارشناسی در اتاق عملیات تل‌آویو بررسی کند؛ اگر تأیید می‌شد آن سند را می‌بردند و اگر تأیید نمی‌شد در محل باقی می‌گذاشتند. برای احتیاط، اسناد هم فیلم‌برداری و هم روی دیسک‌ها اسکن شدند، و نیروهای موساد نسخهٔ اصلی را با خود بردند تا در برابر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی سندیت داشته باشد.
کوهن می‌گوید ایرانی‌ها اسناد را در پوشه‌هایی با رنگ‌بندی نگه می‌داشتند، و او دستور داده بود تمام اسناد قرمز و سیاه جمع‌آوری شود؛ زیرا می‌دانستند این رنگ‌ها نشان‌دهندهٔ بالاترین درجهٔ حساسیت و خطر اسناد است.

صاروخ إيراني يعرض بجانب لافتة تحمل صورة المرشد علي خامنئي وقادة من «الحرس الثوري» بأحد شوارع طهران قُتلوا في هجمات إسرائيلية (رويترز)

حاصل «غنیمت» عملیات: ۵۵ هزار سند و ۱۸۳ دیسک که شامل ۵۲ هزار سند دیگر می‌شد. او تأکید می‌کند که بیشتر اسناد مهم به‌صورت اصلی به اسرائیل منتقل شد و دربردارندهٔ شواهدی است مبنی بر این‌که ایران برای یک پروژهٔ کامل تسلیحات هسته‌ای برنامه‌ریزی کرده بود، از جمله ساخت کلاهک‌های هسته‌ای برای موشک‌ها.
در ادامه، کوهن روایت می‌کند که ایرانی‌ها پس از عملیات چگونه رفتار کردند. او می‌گوید: «بعد از آن‌که واحد ما همراه با آرشیو محل را ترک کرد، همچنان آن محل را زیر نظر داشتیم. می‌دیدیم که چگونه شوکه شدند و دچار هیستری. ده‌ها هزار نیروی پلیس، اطلاعات و سپاه پاسداران را بسیج کردند تا نیروهای ما را پیدا کنند؛ نیروهایی که تنها ۲۵ نفر بودند و از چندین ملیت گوناگون. آنان ایست‌های بازرسی ایجاد کردند، حرکت زمینی و پروازها را متوقف کردند. بعدها فهمیدیم که رهبر عالی، علی خامنه‌ای، سرقت آرشیو را یک فاجعهٔ ملی دانسته بود.»
کوهن می‌گوید نیروهای اسرائیلی از فاصلهٔ دو ساعته (از ساعت پنج تا هفت صبح) برای ناپدید شدن استفاده کردند. او فاش می‌کند که نیروها فوراً در چند منطقهٔ مختلف تهران پراکنده شدند؛ برخی در آپارتمان‌هایی که از قبل آماده شده بود پنهان شدند، برخی بلافاصله از کشور خارج شدند، و بقیه با وجود همهٔ تدابیر امنیتی ایران، بعدها قاچاقی خارج شدند.
مدیر پیشین موساد می‌گوید که یک دقیقه پس از پایان عملیات، جریان را به نتانیاهو اطلاع داده و سپس با وزیر خارجهٔ آمریکا، مایک پومپئو ــ که پیش‌تر رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) بود ــ تماس گرفته است. پومپئو در واکنش گفت: «این یکی از جسورانه‌ترین عملیات‌های اطلاعاتی در تاریخ است.» سپس نتانیاهو با رئیس‌جمهوری دونالد ترامپ تماس گرفت و او را از سرقت آرشیو هسته‌ای ایران باخبر کرد. بعد از آن، نسخه‌ای از مواد آرشیو ایران، همراه با گزارشی ۳۶ صفحه‌ای که محتویات اسناد را به‌طور کامل توضیح می‌داد و تردید برخی دستگاه‌ها دربارهٔ واقعیت برنامهٔ هسته‌ای ایران را برطرف می‌کرد، به سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا، بریتانیا، روسیه، فرانسه، آلمان و چین و نیز آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تحویل داده شد.
در ۳۰ آوریل، نتانیاهو در یک کنفرانس مطبوعاتی رسمی، عملیات را با عنوان: «ایران دروغ می‌گوید» اعلام کرد. و هشت روز بعد از آن، ترامپ خروج از توافق هسته‌ای با ایران را اعلام نمود.


واشنگتن فشار منطقه‌ای علیه ایران را تشدید می‌کند

جان هیرلی، معاون وزیر خزانه‌داری ایالات متحده (رویترز)
جان هیرلی، معاون وزیر خزانه‌داری ایالات متحده (رویترز)
TT

واشنگتن فشار منطقه‌ای علیه ایران را تشدید می‌کند

جان هیرلی، معاون وزیر خزانه‌داری ایالات متحده (رویترز)
جان هیرلی، معاون وزیر خزانه‌داری ایالات متحده (رویترز)

جان هیرلی، معاون وزیر خزانه‌داری ایالات متحده در امور مبارزه با تروریسم و اطلاعات مالی، اعلام کرد که به‌منظور اجرای کارزار فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران، سفری به خاورمیانه و اروپا انجام خواهد داد.

در بیانیه وزارت خزانه‌داری ایالات متحده آمده است که جان هیرلی – که بالاترین مقام مسئول تحریم‌ها در این وزارتخانه است – در نخستین سفر خود به خاورمیانه از زمان تصدی این سمت، به اسرائیل، امارات متحده عربی، ترکیه و لبنان سفر می‌کند.

پس از آغاز دومین دوره ریاست‌جمهوری، دونالد ترامپ بار دیگر کارزار «فشار حداکثری» علیه ایران را اعمال کرد؛ کارزاری که شامل تلاش‌هایی برای جلوگیری از دستیابی تهران به سلاح هسته‌ای است. در ماه ژوئن گذشته، ایالات متحده مواضع هسته‌ای ایران را هدف حمله قرار داد.

در این بیانیه آمده است که سفر هیرلی «بر تقویت همکاری با شماری از شرکای کلیدی برای اجرای کارزار فشار حداکثری رئیس‌جمهور دونالد ترامپ علیه ایران و افزایش تدابیر با هدف جلوگیری از دسترسی گروه‌های تروریستی به نظام مالی جهانی» متمرکز است.

هیرلی همچنین با شرکای خود «برای اجرای تحریم‌ها و اقداماتی که سازمان ملل متحد به‌دلیل ناتوانی ایران در عمل به تعهدات بین‌المللی‌اش بار دیگر اعمال کرده، همکاری خواهد کرد».

هیرلی در بیانیه‌ای اظهار کرد: «رئیس‌جمهور ترامپ به‌روشنی اعلام کرده است که فعالیت‌های تروریستی و بی‌ثبات‌کننده ایران باید با فشاری مستمر و هماهنگ مواجه شود». وی افزود: «مشتاق دیدار با شرکایمان هستم تا تلاش‌هایمان را برای محروم‌سازی تهران و نمایندگانش از دسترسی مالی که برای دور زدن تحریم‌های بین‌المللی، تأمین مالی خشونت و تضعیف ثبات منطقه به آن وابسته‌اند، هماهنگ کنیم».

تحریم‌های سازمان ملل

دونالد ترامپ در دوره نخست ریاست‌جمهوری خود دستور خروج ایالات متحده از توافق سال ۲۰۱۵ میان ایران و قدرت‌های جهانی را صادر کرد؛ توافقی که محدودیت‌های سخت‌گیرانه‌ای بر فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم در تهران اعمال می‌کرد و در مقابل، تحریم‌ها را کاهش می‌داد.

در ماه سپتامبر گذشته، سازمان ملل متحد پس از پایان اعتبار قطعنامه شماره ۲۲۳۱ شورای امنیت – که توافق هسته‌ای را تصویب کرده بود – بار دیگر تحریم‌های بین‌المللی علیه تهران را اعمال کرد. این قطعنامه منجر به تعلیق شش قطعنامه پیشین سازمان ملل شده بود که شامل تحریم‌های گسترده‌ای از جمله ممنوعیت تجارت تسلیحات با ایران می‌شد.

قدرت‌های غربی ایران را متهم می‌کنند که برنامه‌ای مخفی برای توسعه توانایی ساخت سلاح هسته‌ای از طریق غنی‌سازی اورانیوم تا سطح بالایی از خلوص شکافت‌پذیر دارد. این کشورها می‌گویند این سطوح از غنی‌سازی فراتر از آن چیزی است که برای یک برنامه غیرنظامی انرژی هسته‌ای قابل توجیه باشد. تهران تأکید دارد که برنامه هسته‌ای‌اش کاملاً برای اهداف غیرنظامی است.

در جریان حضور هیرلی در اسرائیل، بیانیه وزارت خزانه‌داری اشاره کرد که وی درباره راه‌های تقویت همکاری میان دو کشور برای حمایت از کارزار فشار حداکثری علیه ایران، به‌ویژه در مقابله با نمایندگان منطقه‌ای آن، گفت‌وگو خواهد کرد.

در امارات متحده عربی، هیرلی «بر اهمیت شراکت قوی میان ایالات متحده و امارات در چارچوب فشار حداکثری علیه ایران و مبارزه با پول‌شویی و تأمین مالی تروریسم» تأکید خواهد کرد. همچنین «نشان خواهد داد که چگونه تقویت و اجرای مؤثر کنترل‌های مربوط به تأمین مالی غیرقانونی، به تعمیق روابط اقتصادی میان دو کشور کمک می‌کند و جایگاه امارات را به‌عنوان یک مرکز مالی جهانی در قرن آینده تقویت می‌کند».

در ترکیه، وزارت خزانه‌داری ایالات متحده اعلام کرد که هیرلی درباره راه‌های همکاری میان واشنگتن و آنکارا «برای مهار نفوذ مخرب منطقه‌ای و جلوگیری از دور زدن تحریم‌ها» گفت‌وگو خواهد کرد. همچنین بر «اهمیت اجرای کنترل‌های قوی بر تأمین مالی غیرقانونی همراه با اجرای مؤثر» تأکید خواهد کرد.

اعلام طرح دولت ترامپ برای تشدید فشارهای حداکثری پس از آن صورت گرفت که دهلی‌نو اعلام کرد از ایالات متحده مهلتی ۶ ماهه دریافت کرده است تا پیش از خروج از سرمایه‌گذاری شرکت‌های هندی در بندر چابهار ایران، وضعیت آن‌ها را سامان دهد؛ پیش از آنکه مشمول تحریم‌ها شوند. این موضوع را وزارت امور خارجه هند اعلام کرد.

در همین حال، جیم ریش، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس سنای ایالات متحده، هشدار داد که ایران «در پی تجدید تسلیحات است و تهدیدی برای جامعه جهانی به‌شمار می‌رود» و خواستار «بستن شکاف‌های موجود در نظام تحریم‌های اعمال‌شده علیه این کشور به‌صورت فوری» شد.

ریش روز جمعه در پیامی در پلتفرم «ایکس» نوشت: «ایران و چین نمی‌توانند کسی را فریب دهند»؛ اشاره‌ای به گزارش‌هایی مبنی بر واردات مقادیر زیادی از ماده «پِرکلرات سدیم» از چین توسط تهران در سال ۲۰۲۵. این ماده در تولید سوخت موشک کاربرد دارد.

رهبری ایران به‌شدت بر سیاست «اقتصاد مقاومتی» به عنوان راهبردی برای خودکفایی در برابر تحریم‌های غربی و تقویت تجارت با چین، روسیه و برخی کشورهای همسایه تکیه دارد.