بارزانی: به جلسه محرمانه رفتیم و آمریکایی‌ها گفتند، تصمیم به سرنگونی صدام گرفتیم

وی به «الشرق الاوسط» گفت که ترکیه شرط گذاشت که نیروهایش وارد موصل و کرکوک شوند و او به آمریکایی‌ها اطلاع داد که با آنها می‌جنگد

بارزانی: به جلسه محرمانه رفتیم و آمریکایی‌ها گفتند، تصمیم به سرنگونی صدام گرفتیم
TT

بارزانی: به جلسه محرمانه رفتیم و آمریکایی‌ها گفتند، تصمیم به سرنگونی صدام گرفتیم

بارزانی: به جلسه محرمانه رفتیم و آمریکایی‌ها گفتند، تصمیم به سرنگونی صدام گرفتیم

هر وقت به دیدار مسعود بارزانی می‌روم، دیدار به یک جلسه سه جانبه تبدیل می‌شود. سایه صدام حسین بر حضور سنگینی و در خاطرات را باز می‌کند. حرفه‌ام چنین خواست که داستان این دو مرد را دنبال کنم که هیجان‌انگیز و دردناک است. دو مرد با اراده‌ای آهنین بر صفحه‌ای داغ به نام عراق. صدام معتقد بود که روح ملت مأموریت بازگرداندن شکوه و عراق و عظمت خود را به او سپرده است. مسعود بر این باور است که او آنچه را که سرنوشت به او پیشنهاد داده، یعنی نقش پاسدار رؤیای کرد را انتخاب کرد. صدام جسورترین رهبر عراق در تعامل با خواسته‌های کردها بود. و بعد سنگدل‌ترین در واردساختن یک فاجعه استثنایی بر شهرها و روستاهای آنها بود. مسعود در حفظ جهت قطب‌نما که رهبر تاریخی کردها، پدرش ملامصطفی بارزانی مشخص کرده بود سرسخت بود.
هیچ کدام از این دو مرد نتوانست دیگری را حذف کند و این رابطه طولانی شاهد دست دادن‌های سخت و ضربات دردناک بود. دو دهه پیش، سرنوشت این نزاع را حل کرد. درست‌تر، امپراتوری آمریکا مداخله کرد و به عراق حمله برد. صدام راهی چوبه دار شد و مسعود بارزانی زیر دو پرچم فدرال عراق و پرچم اقلیم کردستان نشست. بارزانی در دستیابی به آنچه کردهای ترکیه، ایران و سوریه نتوانستند به دست آورند، موفق شد. او زمانی موفق شد که رؤیای یاسرعرفات دچار مشکل شد و محبتی بین آن دو مرد وجود داشت که با جزئیات هیجان انگیزی همراه بود.
قرن حاضر در عراق با صحنه‌ای آغاز شد که حکایت از ادامه‌ای طولانی دارد. در شمال، کردها همچنان از «منطقه پرواز ممنوع» سود می‌برند. در بغداد، رژیم بی چنگ و دندان صدام حسین ساکن است، بازرسان بین‌المللی را به بازی می‌گیرد و شرایط «نفت در برابر غذا» را دور می‌زند، اما وحشت موفقیتش در سرکوب دو خیزش کردی و شیعی پس از آنکه مجبور شد از کویت عقب‌نشینی کند، پیش چشم همه باقی ماند. 
مخالفان رؤیای قدیمی خود را برای سرنگونی رژیم حفظ کردند، اما دور از ذهن به نظر می‌رسید. با نیروهای خود نمی‌توانند ماشین نظامی صدام را شکست دهند. نیروی هوایی آمریکا اجاره‌ای نیست که به گروه‌های عراقی پوشش هوایی بدهد تا طبق برنامه‌های داخلی و منطقه‌ای خود پیشروی کنند. برای تغییر محاسبات و معادلات زلزله‌ای لازم بود و رسیدنش چندان طول نمی‌کشد.
هواپیماها و برج‌ها
11 سپتامبر در حافظه کردها طنینی دارد. در چنین روزی در سال 1961، ملا مصطفی بارزانی قیام کردها را آغاز کرد و اخگرهای آن شعله‌ور می‌مانند تا اینکه با حزب «بعث» که دو سال پیش قدرت را دوباره به دست گرفت، در سال 1970 به توافق رسید. و در آن لحظه آغازین، پسران ملامصطفی از جمله مسعود کنارش بودند.
اکنون ما در11 سپتامبر 2001 هستیم. مسعود در شهر دهوک بود و پسرش مسرور هم کنارش. روی صفحه تلویزیون هواپیمایی دید که به یک برج بلند برخورد کرد. در نگاه اول خیال کرد که این کانال در حال پخش فیلم است. سپس هواپیمای دومی را دید که برسر برج دیگری شیرجه زد. وقتی خبرهای فوری رسید، به اطرافیانش گفت که اتفاق بزرگ و خطرناکی در آمریکا در حال رخ دادن است. کاملا بعید بود که تصور کنیم کشوری با عنوانی شناخته شده جرأت حمله به قلب تنها ابرقدرت را داشته باشد و نمادهای هیبت و موفقیتش را هدف قرار دهد.
آمریکا یک قدرت بزرگ است و ماشین نظامی عظیمی دارد که می‌تواند به دورترین نقطه زمین برسد. حتی زمانی که معلوم شد، گروه «القاعده» پشت این حمله قرار دارد، سخت می‌توان پیش‌بینی کرد که رژیم صدام بهای سنگینی را بپردازد. تصور وجود رابطه بین رژیم صدام و «القاعده» دشوار بود، زیرا هر یک از آن دو از فرهنگ لغت متضاد دیگری بهره می‌برند، حتی اگردر نفرت از آمریکا یا اظهارات علیه آن مشابه باشند. علاوه بر این، اسامه بن لادن، رهبر «القاعده»، رژیم «بعث» را رژیمی «کافر» می‌دانست.
رهبر «حزب دمکرات کردستان» احساس کرد که مرحله جدیدی آغاز شده است، هرچند هنوز ابعاد مخاطرات آن مشخص نبود. او تصمیم گرفت روابط خود را با «اتحادیه میهنی کردستان» به رهبری جلال طالبانی ترمیم کند و نمایندگانی را به ترکیه، سوریه و ایران فرستاد تا تفسیر این کشورها از پیامدهای احتمالی «حملات نیویورک و واشنگتن» را بررسی کنند. سه کشور پرسشگر بودند و سعی می‌کردند پاسخ احتمالی آمریکا را بفهمند، اما پاسخی نداشتند.
ایران هیأت دیگری را درخواست کرد و به آنجا رفت. تهران در هتل «استقلال» (هیلتون) میزبان هیأت کرد بود، اما عمداً در همان مکان و در همان زمان میزبان هیئتی از رژیم صدام به ریاست طاهر جلیل حبوش، مدیر اطلاعات بود. لابی هتل شاهد دست دادن اعضای دو هیئت بود. بغداد مضطرب و سردرگم بود و به نوبه خود تلاش می‌کرد تا مرحله جدید را بفهمد و از خطرات آن اجتناب کند. به مسعود پیامی فرستاد و آمادگی خود را برای انجام «هر کاری که او بخواهد» اعلام کرد. با این حال، به نظر رهبر کردها بسیار دیرشده و  پیشنهاد « بعد از ویرانی عراق و نه تنها بصره ( بعد از مرگ سهراب)» رسید و هرگونه توافقی با رژیم دوام نخواهد آورد و « بار بزرگی بر دوش مردم کردستان» خواهد گذاشت.
آمریکا زخمی بود و می‌جوشید. جهان در باره پرده‌های بعدی خشمش  گمانه زنی می‌کرد. سال 2002 نشانه‌های پی در پی خواهد داشت که مسعود آنها را نشانه‌هایی برشمرد که به درک کمک می‌کنند. در 30 ژانویه، رئیس جمهوری جورج بوش، رژیم عراق را مورد انتقاد قرارداد و آن را در«محور شرارت» گنجاند که شامل ایران و کره شمالی می‌شد. در ماه بعد، کالین پاول، وزیر امور خارجه، از ضرورت تغییر رژیم عراق سخن به میان آورد و گفت، در صورت لزوم، آمریکا ممکن است این وظیفه را به تنهایی انجام دهد. تونی بلر، نخست وزیر بریتانیا، از پیوستن به این ارکستر دریغ نکرد.
مسعود بارزانی همچنان به پرسش کشیدن خاطرات خود که مملو از حوادث و تیتر است ادامه می‌دهد و سخاوتمندانه با تمایل «الشرق الاوسط» برای رسیدن به جزئیات رفتار می‌کند.
جلسه محرمانه سرنوشت ساز
در 17 فوریه 2002، مسعود پذیرای هیئتی از سیا بود. این هیئت از عبارات قابل توجهی استفاده کرد که «آمریکا تصمیم به حذف رژیم صدام گرفت»، «حمله از چند محور خواهد بود» و « نقش اقلیم در محاسبات ما اهمیت زیادی دارد و از شما دعوت می‌شود به واشنگتن سفر کنید». مسعود پاسخ داد که کردها از «هر فرآیندی که با هدف ایجاد یک عراق دموکراتیک، فدرال و متکثر باشد» حمایت خواهند کرد و آنها از آمریکا ضمانت می‌خواهند که « آینده مردم ما حفظ و مصون خواهد شد» و واشنگتن می‌تواند به کشورهای همسایه اطلاع دهد که «ما هیچ تهدیدی برای هیچ شخص یا طرفی نداریم و نخواهیم داشت.» او موافقت خود را برای پاسخ به درخواست واشنگتن تأیید کرد.
در اول آوریل، مسعود با حضور چند تن رهبران حزب خود، هیئتی از وزارت امور خارجه ایالات متحده به ریاست رایان کراکر، دستیار وزیر، را پذیرفت. این هیئت باز بر موضع آمریکا در قبال رژیم صدام تأکید کرد و به مسعود پیشنهاد داد که در چهاردهم همان ماه همزمان با سفر جلال طالبانی به واشنگتن سفر کند. این هیئت با ابراز خرسندی از آنچه به دست آمده است، اهمیت تنظیم روابط در داخل خانه کرد را توصیه کرد و خواستار رسیدگی به هرگونه تنش با ترکیه شد.
نشانه‌ها مشخص بود. اما بارزانی که در آتش مواضع کشورهای بزرگ و منطقه‌ای می‌سوخت، منتظر شنیدن سخنانی شفاف‌تر از عالی‌ترین مراکز تصمیم گیری بود.
در 15 آوریل، مسعود بارزانی همراه پسرش مسرور و هوشیار زیباری، یکی از رهبران حزب، وزیر خارجه بعدی، سوار هواپیمای شخصی شد که در فرودگاه فرانکفورت منتظرشان بود. هیأت کرد راهی آمریکا با حضور جلال طالبانی، پسرش بافیل، و یکی از رهبران حزبش، برهم صالح، رئیس جمهوری بعدی عراق، دوباره گرد هم می‌آید. این جلسه سرنوشت‌ساز در مهمانخانه‌ای که سرویس‌های آمریکایی در ویرجینیا انتخاب کردند، برگزار می‌شود. از طرف آمریکایی، ریچارد مک لافلین، معاون رئیس «سی آی ای»، ژنرال وین داونینگ از امنیت ملی و رایان کراکر از وزارت امور خارجه حضور داشتند. یعنی این دیدار با مشارکت و هماهنگی کاخ سفید، اطلاعات و امور خارجه بوده است.
طرف آمریکایی از لحنی بهره برد و اعلام کرد که تصمیم به سرنگونی صدام گرفته شده و هیچ راه برگشتی وجود ندارد. آنها از عبارات صریحی مانند« آمریکا تصمیم گرفته است که صدام باید از قدرت برکنار شود» و اینکه کردها « باید حقوق کامل خود را به دست آورند» و «آمریکا با اتخاذ سیستم فدرال در عراق موافق است» و اینکه «آمریکا اجازه هرگونه مداخله خارجی را نمی‌دهد» و اینکه «آمریکا امید زیادی به نقش کردها در جمع کردن و آماده سازی مخالفان عراقی دارد» استفاده کردند.
لحن طرف آمریکایی واضح و صریح بود. پاسخ کردها از همان جنس بود. تا زمانی که آمریکا تصمیم نهایی خود را برای سرنگونی رژیم صدام گرفته باشد، ما تمام تلاش خود را برای کمک به تحقق آن انجام خواهیم داد. « تا زمانی که آلترناتیو رژیم عراق یک نظام دموکراتیک باشد و فدرالیسم برای کردستان پذیرفته شود، ما هر کاری که بتوانیم انجام خواهیم داد و متعهد می‌شویم که برای متحد کردن مخالفان حرکت کنیم».
مسعود آن شب ایستگاه‌های دردناکی را در تعامل با قدرت‌های بزرگ و برخی کشورهای منطقه به یادآورد. او نقشی را که هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه پیشین آمریکا در متقاعد کردن شاه محمدرضا پهلوی برای امضای قرارداد الجزایر در سال 1975 با «آقای معاون»، صدام حسین ایفا کرد از یاد نمی‌برد. بر اساس این توافق، ایران تمام حمایت‌های خود از انقلاب کردستان را متوقف می‌کند که دچار فروپاشی وحشتناکی شده بود. او همچنین فراموش نمی‌کند اتحاد جماهیر شوروی که به کردهای عراق کمک‌های محدودی می‌کرد پس از امضای «پیمان دوستی و همکاری» با مسکو در سال 1972 از آنها روی گردان شد. در مورد کشورهای همسایه، آنها گاهی نشان می‌دهند کردهای نقشه‌های دیگر را می‌فهند، اما با کردهای خود به هیچ وجه مدارا نمی‌کنند. از در تحریک «برگه کردی» با کردها تعامل می‌کنند و از اپیدمی رسیدن به حقوق خود در نقشه‌های دیگر به حقوق خود می‌ترسند.
در 18 آوریل، هواپیمای شخصی هیئت کرد را به فرانکفورت بازگرداند. در آن شهر «من و مام جلال توافق کردیم که تمام تلاش و کوشش خود را به کار بگیریم و همه آمادگی‌های لازم را برای انطباق و هماهنگی با تحولات و تغییرات مورد انتظار انجام دهیم».
مسعود و هیئت همراه از فرانکفورت راهی پاریس شدند. مقامات فرانسوی متقاعد شده بودند که آمریکا تصمیم نهایی برای سرنگونی صدام حسین را گرفته است. به همین دلیل است که سئوالات آنها بر روی جایگزین متمرکز بود. مسعود مجدداً تاکید کرد، رسیدن به جایگزین باید با مشورت جناح‌های مخالف عراقی صورت گیرد و سیستم بعدی باید دموکراتیک و فدرال باشد و حقوق اجزای مختلف را تضمین کند.
هیئت پس از پاریس راهی دمشق شد. مسعود معتقد بود که روابط موجود با سوریه از زمان رئیس جمهوری حافظ اسد، کردها را ملزم به مشورت با رئیس جمهوری بشار اسد و ارکان حکومت او می‌کند. «پس از گفت‌وگو در باره وضعیت عمومی منطقه، از ما احتمال سرنگونی رژیم عراق را جویا شدند. من به آنها اطلاع دادم که تصمیم نهایی قبلاً گرفته شده است و احساس کردم که این مسئله آنها را بسیار خوشحال و شادشان کرد. در مورد آینده عراق به آنها اطمینان دادم که هیچ طرحی برای تجزیه عراق وجود ندارد و اجازه دخالت خارجی داده نخواهد شد. در مورد تاریخ اجرای تصمیم حذف رژیم عراق به آنها گفتم که این را فقط آمریکایی‌ها می‌دانند. معاون رئیس جمهوری سوریه کاملا متقاعد شده بود که آمریکا در عراق مداخله نظامی نخواهد کرد و آماده بود روی آن شرط بندی کند».
انتقاد واشنگتن از «تهدید ترکیه»
در آغاز تابستان، نشانه‌هایی رسید که نشان می‌داد آمریکا ممکن است از تصمیم خود برای سرنگونی رژیم برگشته، یا در آمادگی برای آن سست شده باشد. این مصادف بود با گفت‌وگوهای گسترده‌ای که هوشیار زیباری و نچیروان بارزانی در آمریکا انجام دادند. در 21 ژوئیه، هیئتی از متخصصان و کارشناسان آمریکایی به ریاست چارلز فتیس، معروف به «سام»، وارد اربیل شد.
گفت‌وگو با این تیم نشان داد که ترکیه نگران است که تغییر در عراق منجر به تشکیل دولت کردی شود. این مقام آمریکایی گفت: «ترکیه از آمریکا باج‌گیری زیادی می‌کند و پول زیادی می‌خواهد. ما آمدیم شرایط را ارزیابی کنیم و ترکیه به هیچ وجه اجازه دخالت در امور اقلیم را نخواهد داشت.» بروز گره ترکی با نزدیک شدن به تاریخ مداخله نظامی آمریکا افزایش می‌یابد.
در ماه ژوئیه، وزارت خارجه و دفاع ایالات متحده تعدادی از رهبران واپوزیسیون را به جلسه‌ای فراخواند. جلال طالبانی پیشنهاد مانور برای ارتقای سطح دیدارها با طرف آمریکایی را داد. مسعود در این جلسه شرکت نکرد زیرا سوریه با ورود هواپیمای شخصی که آمریکا برای انتقال او از قامشلو فرستاده بود موافقت نکرد. هوشیار زیباری نماینده مسعود در این دیدار بود که جلال طالبانی، ایاد علاوی، احمد چلبی، عبدالعزیز الحکیم و شریف علی بن الحسین نیز حضور داشتند. این هیئت با رامسفلد وزیر دفاع آمریکا و مایرز رئیس ستاد ارتش آمریکا دیدار کرد. رامسفلد قاطعانه گفت: «سیاست مهار عراق سیاست موفقی نیست. حمله به عراق باید همزمان از جنوب و شمال آغاز شود».
ایران نظاره‌گر نشانه‌های طوفان آمریکایی بود که به وزیدن بر رژیم صدام تهدید می‌کرد. میان آن کشور و حاکم عراق سال‌ها جنگ و دریایی از نفرت بود. برای ایران دشوار بود که علناً تأیید کند از تهاجم آمریکا حمایت می‌کند، که پیش بینی پیامدها و حدود آن برایش دشوار است. همان زمان، احساس می‌کرد که ریشه کن کردن رژیم صدام دیواری را از پیش رویش برمی‌دارد که مانع حرکتش در عراق و منطقه شده است. بهترین بیان برای تسهیل مأموریت آمریکا توسط ایران، مشارکت گروه‌های عراقی طرفدار آن در مذاکرات مخالفان قبل از جنگ و با هدف فراهم کردن زمینه عراقی برای ریشه کن ساختن رژیم به دست آمریکایی‌ها بود. تحولات بعدی نشان داد، ایران که تصمیم به تسهیل عملیات سرنگونی رژیم صدام گرفته بود، همزمان تصمیمی موازی اتخاذ کرد که ماهیت آن بی‌ثبات کردن حضور نظامی آمریکا در عراق و جلوگیری از استقرار یک رژیم باثبات و غرب‌گرا در بغداد بود. همچنین به نظر رسید که دمشق در توافق با ایران تصمیم مشابهی گرفته است. ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده «لشکر قدس» در «سپاه پاسداران» مأموریت دارد روند فرسایش ارتش آمریکا را که از دو طرف افغانستان و عراق در ارتباط است، ترتیب دهد.
آمريكا تصميم به جنگ را گرفت و دستگاه‌هايش غرق در یافتن بهانه‌هايي براي متقاعد كردن افكار عمومي آمريكا و بين‌المللي شدند؛ اتهامات رژیم بعث به ایجاد رابطه با «القاعده» به رهبری اسامه بن لادن و اتهام نگهداری از سلاح‌های کشتار جمعی. صحبت از آزمایشگاه‌های سیار بیولوژیکی به میان آمد. مسعود بارزانی تاکید می‌کند که حزب او از دور یا نزدیک در ارائه چنین بهانه‌هایی که در رسانه‌ها و همچنین خود شورای امنیت استفاده می‌شد، کمکی نکرده است.
گره ترکی
جنگ نزدیک شد و نگرانی‌های ترکیه شدت یافت. کسی آمده بود تا بارزانی را از محتوای دیدار مقامات ترکیه با ژنرال آمریکایی تامی فرانک، فرمانده ستاد مرکزی ارتش مطلع کند. هیئت ترک در این نشست چهار خواسته را مطرح کرد:
-هیچ کشور کردی نباید تأسیس یا تشکیل شود.
- نباید به کردها اجازه داد شهرهای موصل و کرکوک را کنترل کنند.
- ترکیه باید در رژیم جدید عراق نظر داشته باشد.
-کردها نباید در سرنگونی رژیم کنونی عراق شرکت کنند.
سفیر زلمی خلیل زاد، نماینده رئیس جمهوری آمریکا در اپوزیسیون، به کردها اطلاع داد که مشارکت ترکیه در ائتلافی که صدام را سرنگون می‌کند، مهم و ضروری است. در هفته‌های اخیر واضح بود که طرح آمریکا مستلزم فشار و محاصره رژیم صدام از جنوب و شمال بود. این به معنای شروع حرکت از خاک ترکیه و پیشروی از طریق گذرگاه مرزی زاخو است. موضع کردها روشن بود و مستلزم مخالفت با هرگونه مشارکت نظامی منطقه‌ای چه ایرانی و چه ترکی است. گفت‌وگوها پرتنش بود، به‌ویژه پس از اینکه مشخص شد ترکیه برای مشارکت در سرنگونی صدام و اجازه استفاده از اراضی‌اش به نیروهای آمریکایی، اعزام واحدهایی از نیروهای خود به موصل و کرکوک را شرط می‌گذارد. در یکی از جلسات، کاغذی به مسعود رسید که حاوی اظهارنظر رئیس مجلس ترکیه بود که در آن گفته، نیروهای ترکیه وارد شمال عراق می‌شوند و پیشمرگه‌ها را خلع سلاح می‌کنند.
پاسخ مسعود قاطعانه و خشن بود و خطاب به طرف آمریکایی گفت: «ما با آنها (سربازان ترکیه) خواهیم جنگید، چه با شما چه تنها بیایند. در مورد اول ما متهم به تروریسم می‌شویم و در مورد دوم رویارویی دو جانبه و در چارچوبی دیگر خواهد بود. گفت که می‌دانم ترکیه یک کشور است و ارتش قدرتمندی دارد، اما پیشمرگه‌ها ترجیح می‌دهند از روی اجساد آنها بگذرند تا اینکه سلاح‌هایشان را تحویل دهند. او پا را فراتر گذاشت و گفت حتی اگر تنها بمانم با آنها می‌جنگم و در زاخو منتظرشان خواهم بود».
رویارویی با ترکیه صورت نگرفت. طرف آمریکایی شرایط آن را نپذیرفت و پارلمان ترکیه نیز به نیروهای آمریکایی اجازه عبور از خاک کشورش را نداد، بنابراین نیروهای آمریکایی مستقر در کشتی‌های سواحل ترکیه مجبور شدند مقصد خود را تغییر دهند.
جنگ در راه است، اما دولت ایالات متحده متحدان خود را از تاریخ زدن اولین ضربه آگاه نکرد. در شب 19 تا 20 مارس 2003، جنگ آغاز شد تا چهره عراق و به همراه آن توازن منطقه تغییر کند.

زخم آمریکایی و خلأ بین‌المللی
حملات 11 سپتامبر زخمی عمیق در روح « تنها ابرقدرت» بر جای گذاشت. برخی از شاهین‌های دولت جورج دبلیو بوش بر این باور بودند که این حملات فرصتی بود تا نشان دهند، ایالات متحده مستحق عنوانی است که در روز فروپاشی دیوار برلین و خودکشی اتحاد جماهیر شوروی به دست آورد. در میان آنها هم کسانی معتقد بودند «جهانی که افراط گرایی و تروریسم را پرورش می‌دهد» می‌توان با زخم‌های نظامی درمان کرد که منجر به کاشتن بذر دموکراسی در بدن آن می‌شوند.
هیچ جبهه بین‌المللی با وزن کافی وجود نداشت تا آمریکا از ماجراجویی‌اش بازدارد. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، سرگرم حفظ دوباره خود فدراسیون روسیه از طوفان فروپاشی بود که در دوره سلفش، بوریس یلتسین می‌رفت دوباره بوزد پس از آنکه اتحاد جماهیر شوروی را در هم کوبیده بود. او همچنین نیاز داشت که توان و روحیه ارتش روسیه را احیا کند و جلوی غارت کشور به دست برخی از فرزندانش را بگیرد. خیلی زود بود که رئیس جمهوری که از راهروهای« کا گ ب» آمده بود فاش کند، پروژه بزرگی برای انتقام از غرب و مدل آن دارد. چین در ابتدای قرن علاقه‌ای نداشت که خود را در هیئت یک بوکسور بزرگ نشان دهد که نفوذ آمریکا در جهان را به چالش بکشد. برای تبدیل شدن به دومین اقتصاد بزرگ جهان، دستیابی به دستاوردهای بیشتر در مبارزه با فقر و شرکت در مسابقه تکنولوژیک به زمان بیشتری نیاز داشت.
مسعود بارزانی صحنه بین‌المللی را تماشا می‌کرد. اعتراض بزرگ بر زبان ژاک شیراک رئیس جمهوری فرانسه جاری شد. شیراک در حاشیه نشست سران ناتو که در پراگ برگزار شد به بوش گفت: «شروع جنگ به ثبات در منطقه ضربه می‌زند و یکی از پیامدهای آن به قدرت رساندن نیروهای وفادار به ایران در بغداد و تقویت نفوذ تهران در دمشق  همچنین در لبنان از طریق (حزب الله) خواهد شد و دیگر اینکه این جنگ مشروع نخواهد بود». دولت بوش مدت زیادی روی موضع برخی از اطراف در «قاره کهن» متمرکز نشد، به ویژه اینکه تونی بلر، نخست وزیر بریتانیا، شرکت در این سفر آمریکایی را انتخاب کرد.
جنگ در راه است. توجه به کشورهای هم مرز با عراق به ویژه ایران ضروری بود. بسیاری درگیر این سئوال پیچیده بودند: « آیا ایران خمینی می‌تواند مأموریت شیطان بزرگ آمریکایی را در ریشه کن کردن دشمن شماره یک خود صدام حسین تسهیل کند؟».
آماده باش ایرانی برای «پیروزی بزرگ»
با توجه به آنچه که هیئت کرد در جریان سفر محرمانه خود به آمریکا در آوریل 2002 شنید، کنفرانس اپوزیسیون عراق در آخرین ماه سال در لندن برگزار شد. در این کنفرانس حزب «الدعوه» و حزب کمونیست همچنین بعثی‌های طرفدار سوریه غایب بودند. مسعود علاقه‌مند بود که واقعیت موضع ایران را روشن کند، به ویژه اینکه تهران توان اثرگذاری تعیین کننده‌ای بر برخی از جریان‌های عراقی دارد.
مسعود می‌گوید: «تضادهایی که در کنفرانس مخالفان در لندن به وجود آمد، مرا بر آن داشت که به تهران سفر کنم. در آنجا با هاشمی رفسنجانی رئیس جمهوری سابق (آن زمان) دیدار کنم. علاقه‌مند بودم که موضع آنها را نه تنها در مورد جنگ آمریکا، بلکه در مورد فرمولی که برای ایجاد عراق فدرال مورد توافق قرار گرفت، بدانم که به معنای فرمول قانون اساسی برای اقلیم کردستان است. رفسنجانی طبق معمول انعطاف پذیر بود و با در نظر گرفتن توازن قوا و منافع کشورش واقع بینانه صحبت می‌کرد. گفت که سرنگونی صدام را یک پیروزی بزرگ می‌دانند، اما نمی‌توانند از روندی که منجر به سرنگونی او شود حمایت عمومی کنند. رفسنجانی نیز از عراق فدرال حمایت کرد و این بخش از گفت‌وگو برای ما بسیار مهم بود».
وی افزود: «در این سفر با ژنرال قاسم سلیمانی نیز دیدار کردم. او در آن مرحله شناخته شده نبود، آنطور که در سال‌های بعد اتفاق افتاد، اما مسئول پرونده عراق بود». مسعود همچنین با محمد باقر الحکیم ملاقات کرد و از او خواست که به هیئت «المجلس الاعلی» شیعیان توصیه کند «در بحث‌های مربوط به مرحله پس از رژیم واقع بینانه‌تر عمل کنند». بعدها که کنفرانس مخالفان عراق در صلاح الدین کردستان عراق برگزار شد، مشخص شد که تهران به متحدان خود چراغ سبز نشان داده است تا در روند سرنگونی رژیم شرکت کنند.
ایران ترجیح داد سرنگونی صدام را تسهیل کند. در همان زمان، به ژنرال سلیمانی سپرد برای بی‌ثبات کردن حضور نظامی آمریکا در عراق و جلوگیری از استقرار یک رژیم باثبات طرفدار غرب آماده باشد. از مسعود پرسیدم که آیا ایران اولین طرفی بود که دست به فرسایش حضور نظامی آمریکا در عراق زد و پاسخش مثبت بود. از او پرسیدم که آیا آمریکایی‌ها ایران را هدف دوم احتمالی پس از عراق می‌دانستند، گفت: «در آن زمان داستان‌هایی رواج یافت که می‌گفت عراق اولین اپیزود یک برنامه آمریکایی برای منطقه بود که بعداً شامل اقدام نظامی علیه ایران و سوریه می‌شود. حقیقت این است که در طول دیدارهایم با مقامات آمریکایی، چه غیرنظامی و چه نظامی، هرگز چنین رویکردی نشنیدم. آمریکایی‌ها هیچ اشاره‌ای در این زمینه نکردند. شاید چنین صحبت‌هایی صرفاً یک تحلیل بوده یا توسط طرف‌های دیگر برای ایجاد تنش بیشتر در منطقه مطرح شده باشد. آمریکایی‌ها از نقش ایران به من گلایه کردند. آنها بعداً از نقش سلیمانی در حمایت از گروه‌هایی که آنها را هدف قرار می‌دهند شکایت کردند، اما هرگز در مورد حمله به خود ایران یا سوریه صحبت نکردند که آن را متهم به باز کردن مرزهایش برای نفوذ شبه‌نظامیان و افراط‌گرایان برای مبارزه با نیروهای آمریکایی در عراق می‌کردند».

احمدی نژاد به عراق اشغالی می‌رود
بعدا تهران پیام‌های بیشتری ارسال می‌کند. زمانی که شورای حکومتی آمریکایی تشکیل شد، قطب‌های اپوزیسیون حامی ایران مانند دیگران در کرسی‌های آن توزیع شدند. پیام دیگری در سال 2007 فرستاده شد. هواپیمای حامل یک مسافر غیرعادی در فرودگاه بغداد فرود آمد. رئیس جمهوری محمود احمدی نژاد به عراق اشغالی آمد و گویی می‌خواست یادآوری کند که ایران بخشی از سرنوشت جغرافیایی عراق است و پس از خسته شدن آمریکایی‌ها و تصمیم به خروج، همسایه آن باقی خواهد ماند.
احمدی نژاد با چشمان خود شاهد استقرار گسترده ارتش آمریکا بود که حدود 170 هزار سرباز تخمین زده می‌شد. هوشیار زیباری، وزیر امور خارجه عراق، از نزدیکان مسعود و از اعضای رهبری در حزب وی، رئیس هیئت افتخاری همراه احمدی نژاد بود. تماس‌هایی برقرار شد که پست‌های بازرسی آمریکایی را متقاعد کرد کاروان وی را متوقف نکنند. اما یک ایست بازرسی برخلاف توافق رفتار کرد و معلوم شد که افراد آن امیدوار بودند با رئیس جمهوری میهمان عکس بگیرند. رئیس جمهوری ایران مشکلی نداشت، اما هیئت همراه به او توصیه کرد که از ماشینش پیاده نشود. غیبت عربی در بغداد تاثیرات خود را در صحنه آینده بر جای گذاشت که در برخی از ویژگی‌های خود آثار حضور ایرانی را در خود داشت.
مخالفت با فخرفروشی بر صدام 
رؤیای سرنگونی صدام با وجود آتش بس و توافقات، چندین دهه با مسعود بارزانی همراه بود. برای شرکت در هر طرحی علیه آقای بغداد، شرط می‌گذاشت که آلترناتیو باید دموکراتیک و فدرال باشد. مسعود سعی نکرد در زندان با صدام ملاقات کند. او به جلسات دادگاهش نرفت. او موضعش را این گونه خلاصه می‌کند: «فخر فروختن از ارزش‌های مردان نیست». با وجود اتفاقی که برای کردها به دست صدام افتاد، مسعود اعتراف می‌کند که این مرد در ابتدا در نزدیک شدن به حق خودگردانی کردها جسورترین بوده است.
دنیا سقوط مجسمه صدام را دنبال کرد و آن را پایان یک مرحله به حساب آورد. و او چنین بود. مسعود بارزانی از سقوط دشمنش راحت بود، اما از غرق شدن عراق در تسویه حساب‌های خونین که بسیارند، می‌ترسید. او نگران خلأی بود که حذف صدام از معادله برجای می‌گذارد، پس از آنکه دهه‌ها ستون فقرات رژیم بود. او از درگیری بین شیعه و سنی و بین عرب‌ها و کردها می‌ترسید. و اینکه قدرت‌های منطقه پا پیش بگذارند تا عراق را به عرصه‌ای برای رؤیاهای قدیمی و جدید خود اختصاص دهند. زمان نشان داد که ترس مسعود به جا بود، زیرا قبل از اینکه عراق نفسی تازه کند، خون در داخل و خارج بغداد به وفور ریخته شد.
ماشین نظامی آمریکا عراق را احاطه کرد و نتیجه از قبل مشخص بود. ارتش عراق نیز که از جنگ تلخ با ایران و پس از حمله به کویت خسته بیرون آمده بود، از محدودیت‌های محاصره رنج برد. بین دو ارتش رودر رو از نظر آمادگی، فن‌آوری و توانمندی فاصله بسیاری وجود داشت. علاوه بر این، ذهنیت خود صدام، ذهنیت یک جنگجوی زمان جنگ جهانی دوم است. در زمان جنگ با ایران، به جلسه نیروهای ارشد نظامی آمد و پوشه‌ای از رهبر شوروی جوزف استالین را با خود آورد.
مسعود می‌ترسید که نیروهای ارتش عراق در مناطق کردنشین در واکنش به عملیات انفال و تخریب هزاران روستا در معرض اقدامات تلافی جویانه قرار گیرند. او دستورات اکید خود را صادر کرد و به اهداف آن رسید. حدود 15 هزار افسر و سرباز تسلیم شدند، بنابراین آنها را در اردوگاه‌ها جمع کردند و قبل از خروج برای بازگشت به مناطق خود، غذا و مراقبت از آنها فراهم شد. مناطق کردستان عراق شاهد عملیات رزمی نبودند و ارتش قادر به مقابله با حملات هوایی آمریکا نبود.
وقتی رژیم صدام سقوط کرد، مسعود می‌گوید: « یاد آیه شریفه (قل اللهم مالك الملك تؤتي الملك من تشاء وتنـزع الملك ممن تشاء وتعز من تشاء وتذل من تشاء بيدك الخير إنك على كل شيء قدير/ بگو خدایا ای صاحب ملک، پادشاهی را به هر که خواهی می‌دهی و از هر که خواهی می‌گیری و هر که را بخواهی عزت می‌بخشی و هرکه را بخواهی خوار می‌سازی خیر در دست توست و تو برهر چیز توانایی)». همچنین روزی را به یاد آورد که در دوران کودکی به قصر الرحاب پس از قتل عام در سال 1958 رفت و در آنجا جمله‌ای خواند که یادآوری می‌کند «ستم ماندگار نیست».

حیرت و گمگشتگی در بغداد
 حالتی از حیرت و سرگشتگی بر بغداد حاکم شد. رژیم‌های متوالی پس از انقلاب 1958 جریان‌های عراقی را برای جمع شدن دور یک میز و رسیدن به نتایج مشترک آموزش ندادند، چه رسید به اینکه مسئله به نحوه اداره کشور مربوط بشود؟ احزاب مخالف صدام در بغداد مقر نداشتند. با عجله به پایتخت رفتند و مسعود و تیمش در هتل «برج الحیاة» اقامت کردند که به محلی برای مشورت و ملاقات تبدیل شد. نیروهایی که به بغداد بازگشتند آمادگی توافق را نداشتند و فرصت را از دست دادند. مسعود می‌گوید که آمریکا ژنرال جی گارنر را به عنوان فرماندار موقت عراق فرستاد و از جریان‌های عراقی خواست تا با تشکیل دولت موقت برای انتقال اختیارات به آن موافقت کنند. جریان‌های موجود به فکر توافق و امتیاز دادن عادت نداشتند و بیشتر آنها طوری رفتار می‌کردند که گویی فرصتی تاریخی برای کسب بیشترین سود را دارند. برای هفته‌ها، عراقی‌ها قادر به توافق بر سر فرمولی برای حکومتی نبودند که می‌توانست عراق را از دردهای بیشتر در امان نگه دارد.
احمد چلبی «از ضرورت تشکیل دولت آگاه بود. او بر لزوم توافق پافشاری می‌کرد و می‌گفت پیش از اینکه از تصمیمی که برگه‌ها را به هم می‌زند و موضوع را پیچیده می‌کند غافلگیر شویم باید این کار را انجام دهیم. وی چندین بار بر ضرورت حل مسئله تاکید کرد، اما موفق نشدیم. بعد از هر جلسه به نقطه اول برمی‌گشتیم. این سهم فلان حزب و آن برای حزب دیگر. رایزنی‌ها تفاوت‌های زیادی را نشان داد و آنچه چلبی پیش‌بینی می‌کرد درست بود. ژنرال گارنر مدت زیادی نمی‌ماند و بعد از او پل برمر می‌آید و تحول بزرگی رخ می‌دهد و آن تبدیل ایالات متحده با میل خود به یک قدرت اشغالگر است».
« حکم اعدام مرد مرده»
مسعود تصمیم بریمر برای انحلال ارتش عراق را به «صدور حکم اعدام برای یک مرده» تشبیه می‌کند. او توضیح می‌دهد: «حمله آمریکا منجر به متلاشی شدن و ازهم گسیختگی ارتش عراق شد. دیگر هیچ پادگان، تشکیلات، فرماندهی یا درجه وجود نداشت. تصمیم به انحلال هیچ توجیهی نداشت. اتخاذ تصمیمی سریع برای پیکربندی مجدد ارتش بر پایه‌های ملی و دموکراتیک سالم مفیدتر بود.» وی از وجود طرحی اظهار بی اطلاعی کرد که بر اساس آن افسران و سربازان عراقی در حفظ امنیت شهرها نقش داشته باشند تا از برخورد بین ارتش آمریکا و مردم جلوگیری شود. وی همچنین نقش حزبش در خارج ساختن ژنرال نزار الخزرجی رئیس سابق ستاد ارتش از بغداد را تکذیب کرد و تاکید کرد که «سیا بود که او را بیرون برد و ما به او اجازه دادیم از مناطق ما عبور کند». وی خاطرنشان می‌کند: « ظلمی که رژیم در حق مردم عراق با همه بخش‌های مختلف آن کرد، باعث شد که بسیاری در شمال و جنوب در روزهای ورود ارتش آمریکا با گل از آن استقبال کنند».

چوبه دار نه بالکن تاریخ
به احتمال زیاد صدام انتظار نداشت کاخ را جز به سمت تاریخ ترک کند. و در بالکن کنار صلاح الدین و ابوجعفر المنصور که بغداد را بنا کرد بنشیند. اما عراق ولیمه‌ای زهرآگین برای حاکمانش است. انتظار نداشت تاوان کاری را که اسامه بن لادن در نیویورک و واشنگتن کرد بپردازد. بین این دو مرد هیچ رشته‌ای جز نفرت متقابل وجود نداشت. او همچنین انتظار نداشت که یک خودروی زرهی آمریکایی مجسمه‌اش را از میدان فردوس به زیربکشد. و صفحه‌های تلویزیون صحنه بیرون آوردنش از یک حفره را پخش کنند. و پشت میله‌های زندان رانده شوند. و طناب دور گردنش بپیچد به همان روشی که او با خیلی‌ها کرد. و جسدش در «المنطقه الخضراء» در نزدیکی خانه کسی که حکم اعدامش را امضا کرد به نمایش درآید.
یاد حرف‌های یکی از رهبران عرب افتادم که به من گفت. «صحنه صدام در دست سربازان آمریکایی سخت بود. پیامی بی‌رحم، بدون توجه به اشتباهاتش. اما در نهایت او خوش شانس به حساب می‌آید، زیرا اگر به دست شبه نظامیانی می‌افتاد که از آن سوی مرز می‌آمدند، او را مانند نوری السعید در خیابان‌های بغداد می‌کشیدند. در هر صورت او فرصت تحقیر شدنش را از زندانبانان سلب کرد و این را آنها گواهی می‌دهند.»
دو حاکم عرب با دیدن صدام در دستان سربازان آمریکایی و سپس با دیدن اعدام او در میان فریادهای شادی و در زمانی که مورد انتقاد چندین حزب عراقی قرار گرفت، به شدت ناراحت شدند؛ اولی معمر قذافی و دیگری علی عبدالله صالح. و آن دو از ابراز نگرانی خود ابایی نداشتند. حقیقت این است که قذافی از زمانی که هواپیماهای آمریکایی به اقامتگاهش در پادگان باب العزیزیه در سال 1986 حمله کردند، گرفتار بیماری ترس از آمریکایی‌ها شد. آن شب، بارزانی به اصرار سرهنگ در طرابلس بود و شانس در نجات او پادرمیانی کرد.
حاکم عراق ترجیح می‌دهد بدون سرخم کردن به استقبال مرگ برود. یک روز، افسر آشفته، عبدالغنی الراوی، به من گفت که چگونه دستور شلیک گلوله به رهبر عبدالکریم قاسم را در مرکز رادیو داده است. قاسم خم نشد و از بستن چشم‌بند سرباز زد با اینکه از همرزمش عبدالسلام عارف تلخکام بود. مرسوم نیست که فرمانروای عراق آرام در بستر خود به استقبال مرگ برود.

 



عصبانیت نیمار از چمن ورزشگاه آزادی

  نیمار قبل از تمرین از زمین بازی بازدید می‌کند (باشگاه الهلال)
  نیمار قبل از تمرین از زمین بازی بازدید می‌کند (باشگاه الهلال)
TT

عصبانیت نیمار از چمن ورزشگاه آزادی

  نیمار قبل از تمرین از زمین بازی بازدید می‌کند (باشگاه الهلال)
  نیمار قبل از تمرین از زمین بازی بازدید می‌کند (باشگاه الهلال)

نیمار، بازیکن برزیلی الهلال، به نظر می‌رسد که نگران زمین چمن بی کیفیت ورزشگاه آزادی تهران است، جایی که این تیم سعودی روز چهارشنبه در مرحله دوم لیگ قهرمانان آسیا مقابل نساجی مازندران ایران بازی می‌کند.
تصاویر رسانه‌ها نشان می‌دهد که ستاره برزیلی قبل از شروع آخرین تمرینات الهلال برای آماده‌سازی برای بازی آسیایی، زمین این ورزشگاه را بررسی می‌کند.
فوتبال ایران یک بحران واقعی به ویژه در بخش زمین‌های چمن را تجربه می‌کند. بسیاری نگرانند که این زمین‌ها تهدیدی برای برجسته‌ترین ستاره‌های قاره آسیا باشد.
تصاویر و فیلم‌هایی که اخیراً در شبکه‌های اجتماعی از ورزشگاه آزادی ایران منتشر شده‌است، وضعیت بد این ورزشگاه معتبر را به خوبی نشان می‌دهد.
نیمار برزیلی، ستاره باشگاه الهلال از جمله کسانی بود که در این خصوص اظهار نظر کرد که از طریق حساب کاربری خود در سکوی X از زمین ورزشگاه محل بازی الهلال و نساجی ابراز نارضایتی کرد. نیمار نوشت: «این امکان‌پذیر نیست».

کلیپی که ستاره برزیلی دربارهٔ زمین بازی در شبکه‌های اجتماعی اظهار نظر کرد (الشرق الاوسط)

در همین زمینه، مشاری خان، مدیر تیم الاتحاد نیز مشاهدات رسمی خود را با نماینده کنفدراسیون فوتبال آسیا در خصوص زمین ضعیف ورزشگاه نقش جهان که قرار بود میزبان بازی با سپاهان باشد، ثبت کرد. با این حال، نقض مقررات منجر به لغو این بازی شد.
این وضعیت نوک پیکان انتقادات را به سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا نشانه رفت. برخی تعجب می‌کنند که برگزاری مسابقات در زمینی غیرآماده چگونه مجوز برگزاری می‌گیرد که ممکن است بازیکنان را در معرض آسیب دیدگی قرار دهد.
این وضعیت انتقاد بسیاری را برانگیخت، زیرا واضح به نظر می‌رسید که با توجه به این استادیوم‌های ناآماده، مسابقاتی که به چیزهای زیادی نیاز دارد، برای رسیدن به سطحی که واقعاً در خور نام یک تورنمنت قاره ای باشد، توسعه نخواهد یافت.
بنابراین زمان بازنگری و بهبودهای لازم برای تضمین امنیت بازیکنان و حفظ سطح عملکرد و رقابت در فوتبال آسیا فرا رسیده‌است.


(ای‌اف‌سی): دیدار الاتحاد و سپاهان را به دلیل شرایط غیرمترقبه لغو کردیم

من وصول نادي الاتحاد إلى الملعب (نادي الاتحاد)
من وصول نادي الاتحاد إلى الملعب (نادي الاتحاد)
TT

(ای‌اف‌سی): دیدار الاتحاد و سپاهان را به دلیل شرایط غیرمترقبه لغو کردیم

من وصول نادي الاتحاد إلى الملعب (نادي الاتحاد)
من وصول نادي الاتحاد إلى الملعب (نادي الاتحاد)

کنفدراسیون فوتبال آسیا از لغو بازی الاتحاد سعودی و سپاهان ایران خبر داد.

کنفدراسیون فوتبال آسیا در اطلاعیه‌ای اعلام کرد دیدار تیم‌های الاتحاد و سپاهان از گروه (C) لیگ قهرمانان آسیا که قرار بود امشب در اصفهان در مرکز ایران برگزار شود، به دلیل شرایط غیرمترقبه لغو شد.
کنفدراسیون فوتبال آسیا بر تعهد خود نسبت به تضمین ایمنی و امنیت بازیکنان، مسئولان مسابقات و تماشاگران تأکید کرد.
کنفدراسیون فوتبال آسیا در پایان این اطلاعیه که در وبسایت خود و یک ساعت پس از لغو بازی منتشر کرد، آورده‌است: این موضوع در حال حاضر به کمیسیون‌های مربوطه ارجاع خواهد شد.
روزنامه «الشرق الأوسط» به نقل از منابع خود اعلام کرده بود که تصمیم الاتحاد برای عدم برگزاری این بازی به دلیل نقض الزامات AFC توسط باشگاه میزبان بوده‌است.
طبق این گزارش، نماینده فدراسیون فوتبال سعودی، همراه تیم الاتحاد در ایران است و تمام اقدامات انجام شده براساس هماهنگی کامل بوده‌است.


«حزب کارگران کردستان» عمق آنکارا را هدف قرار داد

«حزب کارگران کردستان» عمق آنکارا را هدف قرار داد
TT

«حزب کارگران کردستان» عمق آنکارا را هدف قرار داد

«حزب کارگران کردستان» عمق آنکارا را هدف قرار داد

حزب کارگران کردستان که ترکیه و کشورهای غربی آن را در زمره گروه‌های تروریستی طبقه‌بندی می‌کنند، مسئولیت حمله انتحاری دیروز در عمق آنکارا را بر عهده گرفت، جایی که عاملان آن کشته و دو افسر پلیس زخمی شدند.
این حمله تروریستی افتتاحیه بیست و هشتمین جلسه پارلمان که ساعاتی پس از هدف قرار گرفتن مقر وزارت کشور ترکیه در نزدیکی ساختمان پارلمان برگزار شد را تحت الشعاع قرار داد.
رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه در سخنرانی خود در جلسه افتتاحیه، این حمله را محکوم و «سازمان‌های تروریستی» را تهدید کرد که به گفته او «آخرین نفس‌های خود را می‌کشند، زیرا ما دائماً آنها را محکم می‌زنیم».
علی یرلی کایا، وزیر کشور ترکیه نیز گفت: حمله تروریستی صبح دیروز مقر این وزارتخانه در منطقه کیزیلای را هدف قرار داد که توسط دو عامل انجام شد که یکی از آنها خود را منفجر کرد و دیگری کشته شد.
اردوغان بخش بزرگی از سخنرانی خود در پارلمان را به تلاش برای مبارزه با تروریسم اختصاص داد و تأکید کرد که تروریست‌ها «همیشه در رسیدن به اهداف خود یا سدکردن راه ما شکست خواهند خورد».
وی از نیروهای امنیتی که به مقابله با دو عامل تروریستی پرداختند، تمجید کرد و گفت: تروریست‌ها باید همیشه به خاطر داشته باشند که یک شب، غافلگیرانه به سراغ آنها خواهیم رفت.
وی با تأکید بر اینکه مبارزه با تروریسم در داخل و خارج از کشور ادامه خواهد داشت، گفت: دولت او «بی وقفه برای پاکسازی مرزهای جنوبی ما کار می‌کند و ما یک منطقه حائل در مرزهای خود با سوریه به عمق ۳۰ کیلومتر برای جلوگیری از نفوذ تروریست‌ها ایجاد کرده‌ایم».
کشورهای عربی و طرف‌های بین‌المللی حمله تروریستی در آنکارا را محکوم کردند. در همین رابطه، وزارت امور خارجه سعودی حمله تروریستی به اداره امنیت وزارت کشور ترکیه را به شدت محکوم کرد.
این وزارتخانه بر محکومیت کامل هر گونه خشونت، تروریسم و افراط گرایی تأکید کرد و بر حمایت پادشاهی از همه تلاش‌هایی که با هدف از بین بردن تروریسم و افراط گرایی در همه اشکال و مظاهر آن و خشکاندن منابع مالی آن انجام می‌شود، تأکید کرد.
ریاض در پایان برای مجروحان شفای عاجل و برای ترکیه و مردم برادرش امنیت آرزو کرد.


هشدار حزب سوسیال ترقی خواه لبنان درباره برچسب زدن به اعتراضات سویداء


معترضان در سویداء عکس شیخ حکمت الهجری (چپ) و عکس سلطان پاشا الاطرش رهبر تاریخی دروزی ها را در تظاهرات ۱۵ سپتامبر بلند کردند (آژانس عکس اروپا)
معترضان در سویداء عکس شیخ حکمت الهجری (چپ) و عکس سلطان پاشا الاطرش رهبر تاریخی دروزی ها را در تظاهرات ۱۵ سپتامبر بلند کردند (آژانس عکس اروپا)
TT

هشدار حزب سوسیال ترقی خواه لبنان درباره برچسب زدن به اعتراضات سویداء


معترضان در سویداء عکس شیخ حکمت الهجری (چپ) و عکس سلطان پاشا الاطرش رهبر تاریخی دروزی ها را در تظاهرات ۱۵ سپتامبر بلند کردند (آژانس عکس اروپا)
معترضان در سویداء عکس شیخ حکمت الهجری (چپ) و عکس سلطان پاشا الاطرش رهبر تاریخی دروزی ها را در تظاهرات ۱۵ سپتامبر بلند کردند (آژانس عکس اروپا)

حزب سوسیال ترقی خواه لبنان درباره بدنام کردن اعتراضات مردم سویداء در سوریه هشدار داد و ضمن مخالفت با فتنه طائفه ای و مذهبی از مواضع شیخ العقل حکمت الهجری رهبر معنوی دروزی ها تمجید کرد.
اعتراضات مردم سویداء با شعار تغییر سیاسی و حکومت پرزیدنت بشار اسد وارد ششمین هفته خود شد. در این راستا حزب سوسیال ترقی خواه لبنان در بیانیه ای گفت «با حمایت از انقلاب و خواسته های به حق و مشترک مردم سوریه برای آزادی و برابری و کرامت به عنوان موضع سیاسی و بنیادین این حزب اعلام می کنیم که هر گونه اظهار نظر و سخن فتنه انگیز و فتنه مذهبی و طائفه ای را محکوم می کنیم چرا که این اقدامات در راستای بدنام کردن و تحریف اعتراضات جاری در سویداء است که همچون بقیه مناطق سوریه راهپیمایی می کنند».
این بیانیه اضافه کرد «با درود دوباره به جناب شیخ عقل و رهبر معنوی دروزی ها شیخ حکمت الهجری از مواضع او در راستای یکپارچگی سوریه و وحدت مردم سوریه تمجید می کنیم. او به خوبی به خطر بهره برداری و انحراف احتمالی این اعتراضات از سوی تجزیه طلبان و فتنه گران مذهبی و منطقه ای هشیار است».
الهجری در پی حمایت خود از اعتراضات مردم سویداء علیه بشار اسد به یک رهبر ملی در سویداء تبدیل شده است. او از جمله چهره هایی است که خواستار «جهاد علیه رژیم ایران» و شبه نظامیان ایران در سوریه شد و ایران را «رژیم اشغالگر» خواند.


هدف گذاری سهم ۳.۵ درصدی توریسم در تولید ناخالص داخلی عمان





طلال بن حمید الخصیبی رئیس اداره مجوزهای گردشگری و خدمات سرمایه گذاری عمان 
طلال بن حمید الخصیبی رئیس اداره مجوزهای گردشگری و خدمات سرمایه گذاری عمان 
TT

هدف گذاری سهم ۳.۵ درصدی توریسم در تولید ناخالص داخلی عمان





طلال بن حمید الخصیبی رئیس اداره مجوزهای گردشگری و خدمات سرمایه گذاری عمان 
طلال بن حمید الخصیبی رئیس اداره مجوزهای گردشگری و خدمات سرمایه گذاری عمان 

یکی از مقامات وزارت میراث ملی و گردشگری پادشاهی عمان گفت که این کشور در نظر دارد تا سال ۲۰۳۰ سهم بخش گردشگری در تولید ناخالص داخلی را به ۳.۵ درصد برساند.
به گزارش خبرگزاری عمان تولید ناخالص داخلی عمان در شش ماه نخست سال ۲۰۲۳ بالغ بر حدود ۱۷ میلیارد ریال (۴۴.۱ میلیارد دلار) بوده است. این رقم در مدت مشابه سال گذشته ۱۶.۷ میلیارد ریال (۴۳.۳ میلیارد دلار) اعلام شده بود.
طلال بن حمید الخصیبی رئیس اداره مجوزهای گردشگری و خدمات سرمایه گذاری عمان در حاشیه مراسم روز جهانی گردشگری در ریاض در گفتگو با «الشرق الاوسط» گفت «پارسال ۲.۹ میلیون نفر گردشگر داشتیم و پیش بینی می کنیم که تعداد گردشگران در سال جاری به ۳.۶ میلیون نفر برسد. تعداد هتل آرپاتمان ها تا سال ۲۰۲۵ به ۳۳ هزار دستگاه افزایش پیدا خواهد کرد».
یک میلیون و ۵۴۸ هزار و ۶۳۰ گردشگر خارجی از ژانویه تا مه ۲۰۲۳ وارد عمان شدند که این رقم نسبت به مدت مشابه سال ۲۰۲۲ افزایش ۹۵.۱ درصدی داشته است.
الخصیبی درباره سرمایه گذاری های هدف گذاری شده در حوزه گردشگری اضافه کرد «هدف دولت سرمایه گذاری ۳ میلیارد ریال (پول ملی عمان) در این بخش از ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۵ است».
مرکز ملی آمار عمان گفت «هتل های سه ستاره و چهار ستاره و پنج ستاره در عمان تا پایان ماه ژوئیه ۲۰۲۳ حدود ۱۲۲ میلیون و ۵۳۰ هزار ریال عمانی (حدود ۳۱۸ میلیون دلار) درآمد داشتند که درآمد این هتل ها نسبت به مدت مشابه سال ۲۰۲۲ که ۹۵ میلیون و ۸۴۲ هزار ریال عمانی بوده افزایش ۲۷.۸ درصدی داشته است.
حضور مسافران در هتل ها در پایان ماه ژوئیه ۲۰۲۳ به یک میلیون و ۹۸ هزار و ۱۵۷ نفر رسیده است که نسبت به ۸۷۲ هزار و ۷۹۶ نفر در مدت مشابه سال ۲۰۲۲ افزایش ۲۵.۸ درصدی داشته است. نرخ هتلداری رشد ۱۰.۳ درصدی را ثبت کرده است.
حدود ۹۲۴ هزار و ۱۲۷ گردشگر از جشنواره «پائیز ظفار» بازدید کردند که این رقم نسبت به مدت مشابه سال ۲۰۲۲ افزایش ۱۷ درصدی داشته است. این جشنواره در استان ظفار برگزار می شود و تعداد بازدید کنندگان از آن در ۲۰۲۲، ۷۹۲ هزار و ۹۸۰ نفر بود.


چرا اعتراضات روزانه درعا شبانه شد؟

متداولة //////// محتجون في بلدة الكرك بريف درعا
متداولة //////// محتجون في بلدة الكرك بريف درعا
TT

چرا اعتراضات روزانه درعا شبانه شد؟

متداولة //////// محتجون في بلدة الكرك بريف درعا
متداولة //////// محتجون في بلدة الكرك بريف درعا

اعتراضات گسترده ضد حکومتی در استان درعا به تازگی به راهپیمایی شبانه کشیده شد. اعتراضاتی که دو ماه پیش به طور گسترده و در روز روشن در درعا واقع در جنوب سوریه آغاز شد با تداوم قیام اهالی منطقه جبل حوران در همسایگی سویداء ادامه پیدا کرده است.
لیث الحورانی فعال رسانه ای از شهر درعا البلد به «الشرق الاوسط» گفت «دغدغه های امنیتی و بگیر و ببندهای گسترده و برخورد دستگاه های امنیتی با اهالی استان درعا به خصوص پس از توافقات مصالحه نقش عمده در بروز اعتراضات شبانه دارد چرا که بازداشت ها گسترده است یا اینکه باج خواهی می کنند یا رشوه های آنچنانی از افرادی که تحت پیگرند می گیرند تا اسمشان را از فهرست افراد مورد پیگرد خط بزنند. ضمنا ما در درعا عملیات ترور فله ای را هم داریم، به عبارتی لیدرهای اعتراضات خشونت پرهیز یا تحرکات مسلحانه در این استان مورد برخورد و هدف هستند».
او افزود «اهالی درعا بر خلاف ساکنان استان دروزی نشین سویداء مرجعیت مذهبی یا غیر نظامی یا سیاسی ندارند. از این رو دغدغه ها درباره تبدیل شدن استان درعا به مهد دوباره یک پروژه براندازی یا تغییر افزایش یافته است».
او خاطر نشان کرد «اهالی درعا به شدت از سرکوب گسترده هراس دارند چون تجربه اعتراضات سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۸ در استان درعا را به یاد دارند که تقریبا هر خانه ای یک کشته یا مفقود الاثر یا زندانی دارد. درعا در آن دوره عرصه عملیات نظامی و درگیری بین رژیم سوریه و متحدانش و گروه های اپوزیسیون بوده و این عملیات چیزی به جز ویرانی و کشتار و قربانی و آوارگی برای اهالی درعا به ارمغان نداشته است».
لیث الحورانی اضافه کرد «فضای این استان پس از توافق بین گروه های مخالف و رژیم به سمت بی اعتمادی به جامعه جهانی است چون اهالی معتقدند که جامعه جهانی به وظایف خود در قبال آنها عمل نکرده و این استان و اهالی آن به خصوص در سال ۲۰۱۸ گزینه های دشواری داشتند که ناشی از وضعیت نظامی استان در آن زمان بود. وضعیتی که از سوی روسیه و رژیم سوریه و متحدانش در درعا تحمیل شد. اگر جامعه بین الملل در آن زمان مثل وضع کنونی سویدا پشت درعا ایستاده بود وضع به کلی فرق می کرد».
احمد که به دلایل امنیتی نخواست اسم واقعی اش منتشر شود یکی از لیدرهای اعتراضات گسترده در استان درعا است. او در گفتگو با «الشرق الاوسط» گفت «اعتراضات در استان درعا محدود است چون سرکوب گسترده است و تدابیر امنیتی شدید اعمال می شود و گروه های بومی وابسته به دستگاه های امنیتی در هر شهر و روستا حضور چشمگیر دارند».
ایست بازرسی در ورودی و خروجی روستاها و شهرستان های درعا نصب شده و پاسگاه ها و پایگاه های امنیتی در این مناطق وجود دارند. همزمان با آغاز اعتراضات اخیر در درعا و سویداء رژیم سوریه نیروهای بیشتری برای ایست ها و پاسگاه های منطقه ارسال کرده است و به همین دلیل معترضان از بیم انتقام جویی ماموران و بازداشت های فله ای دستگاه های امنیتی و عناصر محلی وابسته به آن به تجمع های شبانه روی آورده اند.

اعتراضات پیشین در درعا البلد (آرشیو)

رژیم سوریه سه ماه پیش طی بخشنامه ای اعلام کرد افراد مورد پیگرد امنیتی و سربازی اجباری در درعا به شرطی عفو می شوند که سلاحشان را زمین بگذارند و تعهد کتبی دهند علیه رژیم سوریه فعالیت نکنند. اکثریت جوانان استان درعا که می خواهند اسمشان از فهرست افراد مورد پیگرد خط بخورد و خدمت سربازی شان عقب بیفتد این تعهدات کتبی را امضا کردند.
رژیم سوریه با اعتراضات اخیر در درعا و سویداء که دو ماه پیش آغاز شد گفت که طبق بخشنامه ای که برای اهالی استان درعا صادر کرده ساکنان این استان می توانند به طور قانونی مهاجرت کنند. اکثریت جوانان سوریه امروزه تمایل به مهاجرت دارند به خصوص اینکه وضع اقتصادی و امنیتی در استان درعا خراب تر شده است.
ده ها نفر از اهالی استان درعا که تحت کنترل نیروهای رژیم سوریه و هوادارانش قرار دارد شب جمعه (۲۹ سپتامبر) در اعتراضات شبانه شرکت کردند. فعالان عکس های معترضان را در شهرستان کرک شرقی در حومه شرقی درعا و جلوی مسجد العمری در شهر درعا البلد منتشر کردند که شعارهای سیاسی از جمله اجرای قطعنامه ۲۲۴۵ شورای امنیت و برکناری رئیس جمهور سوریه و آزادی زندانیان و حمایت از اعتراضات گسترده استان سویداء سردادند.
بخش های بزرگی از استان درعا قبل از سال ۲۰۱۸ از کنترل رژیم سوریه خارج شد و دست گروه های اپوزیسیون افتاد.


چه کسی رخت رابین هود در شمال انگلیس را قطع کرد؟


تصویر هوایی از درخت «سیکامور گپ» قطع شده در پارک ملی نورثامبرلند (رویترز)
تصویر هوایی از درخت «سیکامور گپ» قطع شده در پارک ملی نورثامبرلند (رویترز)
TT

چه کسی رخت رابین هود در شمال انگلیس را قطع کرد؟


تصویر هوایی از درخت «سیکامور گپ» قطع شده در پارک ملی نورثامبرلند (رویترز)
تصویر هوایی از درخت «سیکامور گپ» قطع شده در پارک ملی نورثامبرلند (رویترز)

موج ناراحتی و خشم کاربران شبکه های اجتماعی و رسانه های بریتانیا از دو روز پیش با انبوهی از پیام های محبت و محکومیت و خشم آغاز شد. عده ای از کاربران توییتر سعی کردند با تحلیل و تفسیر ببینند که چه کسی پشت قطع درخت محبوب بوده و چرا این حادثه احساسات مردم را تا این حد برانگیخته است؛ به خصوص اینکه ماجرا مربوط به سلبریتی ها یا جرم و جنایت نبوده بلکه درخت مورد علاقه آنها که نماد زیبایی طبیعی بی همتا در حافظه مردم و یک مقصد گردشگری در شمال شرق انگلیس بود قطع شد. درخت شناخته شده سیکامور گپ که شاید به نظر عده ای معروف ترین درخت در بریتانیا باشد در دامنه دو تپه با یک منظره طبیعی زیبا در شمال شرق انگلیس قرار داشت. این درخت افرا به دلیل جایی که در آن قرار داشت به درخت سیکامور گپ معروف شده بود که به معنای درخت افرایی است که میان دو تپه قرار دارد. سیکامور گپ نزدیک دیوار قدیمی و تاریخی هادریان متعلق به دوره رومی ها قرار داشت. دیوار هادریان در فهرست میراث فرهنگی یونسکو ثبت شده و سیکامور گپ نیز عنوان «درخت سال» را در سال ۲۰۱۶ از آن خود کرد.

درخت «سیکامورگپ» یک گنج طبیعی محبوب در بریتانیا بود (فرانس پرس)

جنایت در شب طوفانی

ساکنان منطقه فردای یک شب طوفانی دیدند که این درخت کهنسال (حدود ۳۰۰ ساله) از تنه قطع شده و روی باقیمانده دیوار هادریان افتاده است.
تحقیقات پلیس برای یافتن فردی که این درخت و بخشی از میراث طبیعی انگلیس را تخریب کرد آغاز شد. پلیس گفت که نوجوان ۱۶ ساله ای را به اتهام قطع درخت بازداشت کرده است، با این حال عده بسیاری قانع نشدند و کاربران شبکه های اجتماعی شروع کردند به کامنت و نظر دادن درباره حادثه. همه به اتفاق نظر بر این باورند که توان جسمانی یک نوجوان به اندازه ای نیست که به تنهایی یک درخت را قطع کند و ماجرا فراتر از رفتار سر به هوای یک نوجوان است و شاید چندین نفر به دلایلی در قطع معروف ترین درخت بریتانیا شریکند. پلیس نورثامبرلند که پرونده را دنبال می کند گفت که تحقیق در مورد این خرابکاری ادامه دارد و یک مرد شصت و چند ساله بازداشت شده است.

پلیس در محل قطع درخت حضور دارد و تحقیق می کند (رویترز)

پلیس در این باره جدی است. فنی منزیس بازرس ارشد اداره آگاهی پلیس نورثامبرلند گفت «تخریب عمدی این درخت که یک نماد شناخته شده جهانی و یک گنج بومی بود باعث بروز شوک و وحشت و خشم در شمال شرق بریتانیا و فراتر از منطقه شده است».
او افزود «امیدوارم این بازداشت دوم نشان دهد که این موضوع را چقدر جدی گرفته ایم و تعهد ما به یافتن عاملان و اجرای عدالت در مورد آنها چقدر جدی است».
مندز خاطر نشان کرد «تحقیق حتی پس از بازداشت دوم ادامه خواهد داشت و به مردم توصیه می کنیم در صورت داشتن اطلاعات در این مورد با پلیس تماس بگیرند».

درخت رابین هود

سازمان پارک ها و موسسه حفظ منابع طبیعی بریتانیا «نشنال تراست» که مسئول نگهداری و مراقبت از این درخت بوده گفت که این درخت در سال های ۱۸۶۰ تا ۱۸۹۰ کاشته شده و به اسم «درخت رابین هود» معروف است. این درخت افرا در سال ۱۹۹۱ در فیلم «رابین هود شاهزاده دزدان» نمایش داده شده بود و بدین ترتیب «سیکامور گپ» از جمله درختان پرطرفدار برای عکس گرفتن شد. عکس های فراوانی پس از قطع «سیکامور گپ» از آن در شبکه های اجتماعی و روزنامه های بریتانیا منتشر شد و عده بسیاری از محل درخت قطع شده بازدید کردند و برخی هم در آن مکان به نشانه اندوه و ناراحتی گل گذاشتند.

سکانسی از فیلم «رابین هود» با درخت «سیکامور گپ» (برادران وارنر)

فرانس پرس با برخی از هواداران این درخت که برایشان یک نماد تاریخی بود گفتگو کرد.
تونی گیتس مدیر سازمان پارک ملی نورثامبرلند گفت «حس می کنم که واقعا چیزی از دست رفته است».
او افزود «مردم اشک ریختند. پیام های بسیاری در شبکه های اجتماعی و وبسایت این سازمان از افرادی که برای قطع درخت ناراحت شدند دریافت کردیم».
سازمان نشنال تراست، موسسه حفاظت منابع طبیعی بریتانیا در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) درباره قطع این درخت گفت که «این حادثه ناراحت کننده و تکان دهنده است». گروه های هایکینگ نیز با ابراز تاسف از قطع «سیکامور گپ» درباره خاطرات خوش خود در محل درخت گفتند. راین نوتمن تکنیسین ۴۰ ساله به فرانس پرس گفت «واقعا شرم آور است که فردی این منظره طبیعی زیبا را تخریب کند». کاربر زنی در «فیس بوک»‌ نوشت «اوایل سال جاری رفتم بالای تپه و بافتنی کردم و همسرم و پسرم از بالای دیوار نزدیک درخت بالا رفتند». مردی تعریف می کند که جلوی «سیکامور گپ» به شریک زندگی اش پیشنهاد ازدواج داده است.
تونی گیتس خاطر نشان کرد «برخی عزیزانشان را اطراف این درخت خاک کرده اند».

مرد و زنی به درخت قطع شده نگاه می کنند (رویترز)

مالک بار معروف نزدیک این درخت گفت که به فردی که اطلاعاتی درباره حادثه قطع درخت دارد جایزه نقدی می دهد. تعدادی از کارفرمایان نیز برای عملیات جستجوی عاملان حادثه کمک مالی ارایه کردند. علاوه بر حال و هوای اندوه و غم از دست دادن درخت محبوب کسبه و مالکان بارهای منطقه ابراز نگرانی می کنند که قطع این درخت موجب کسادی کسب و کارهایشان می شود. بحث مقابله با تغییر اقلیم و حفاظت از طبیعت ابزاری در دست سیاستمداران بریتانیایی شده است. در شرایطی که حزب محافظه کار حاکم که دست از انجام تعهداتش درباره حفاظت از محیط زیست برداشته قطع این درخت می تواند به نمادی برای رویارویی های احتمالی بین محافظان طبیعت و گروه هایی تبدیل شود که در پی تجارت و پول درآوردن از زمین های وسیع هستند. شاید قصه درخت رابین هود هنوز به آخر نرسیده چرا که کارشناسان نشنال تراست در حال بررسی گزینه های گوناگون هستند که یا درختی مثل درخت رابین هود را از جای دیگر به محل این درخت منتقل کنند یا اینکه بگذارند درخت دوباره رشد کند.


حذف بیش از ۱۰ میلیون محتوای تندرو و افراطی

حذف بیش از ۱۰ میلیون محتوای تندرو و افراطی
TT

حذف بیش از ۱۰ میلیون محتوای تندرو و افراطی

حذف بیش از ۱۰ میلیون محتوای تندرو و افراطی

مرکز جهانی مبارزه با تفکرات افراطی (اعتدال) و تلگرام با همکاری در راستای جلوگیری از ترویج و تبلیغات گروه های افراطی موفق به حذف ۱۰ میلیون و ۵۶۵ هزار و ۱۷۸ محتوای تندرو و افراطی و مسدود کردن دو هزار و ۶۹ کانال تبلیغ و ترویج محتوای افراطی متعلق به گروه های تروریستی «داعش» و «هیئت تحریر شام» و «القاعده» در سه ماه سوم سال ۲۰۲۳ (ژوئیه و سپتامبر) شدند.
گروه تروریستی «داعش» در مدت یاد شده ۴ میلیون و ۶۲۱ هزار و ۹۱۶ محتوای افراطی و خشن در ۹۹۷ کانال و گروه تروریستی «هیئت تحریر شام» ۳ میلیون و ۸۸۸ هزار و ۸۶۳ محتوای افراطی و خشن در ۵۰۳ کانال و گروه تروریستی «القاعده» ۲ میلیون و ۵۴ هزار و ۳۹۹ محتوا در ۵۶۹ کانال خود منتشر کردند.

تلگرام و مرکز مبارزه با ایدئولوژی افراطی (اعتدال) موفق به حذف بیش از ده میلیون محتوای خشن و افراطی و مسدود کردن دو هزار و ۶۹ کانال شدند (واس)

گروه تروریستی «داعش» در میان سه گروه مورد هدف فعال تر بوده و یک میلیون و ۳۴۴ هزار و ۴۸۳ محتوای خشن و افراطی در روز ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۳ منتشر کرده بود.
گروه تروریستی «القاعده» بیشتر از بقیه گروه های هدف کانال دارد. این گروه تنها در یک روز یعنی ۱۶ اوت ۲۰۲۳ موفق به راه اندازی ۴۳ کانال شده بود.
همکاری بین مرکز جهانی مبارزه با تفکرات افراطی (اعتدال) و تلگرام فوریه ۲۰۲۲ شروع شد و این دو نهاد تا سپتامبر ۲۰۲۳ موفق به حذف ۳۸ میلیون و ۷۹۹ هزار و ۱۵۷ محتوای افراطی و خشن و مسدود کردن ۱۲ هزار و ۲۸۷ کانال افراطی شدند.


روز ملی سعودی؛ تولیدات مناسبتی توسط منابع انسانی سعودی

TT

روز ملی سعودی؛ تولیدات مناسبتی توسط منابع انسانی سعودی

تم توسيع نطاق جائزة التميّز الإعلامي لليوم الوطني بداية من نسختها الرابعة هذا العام لتصبح سنوية على امتداد العام (واس)
تم توسيع نطاق جائزة التميّز الإعلامي لليوم الوطني بداية من نسختها الرابعة هذا العام لتصبح سنوية على امتداد العام (واس)

کلیپ ها و فیلم های کوتاه مناسبی و سرودهای ملی بخشی از مراسم جشن روز ملی و دیگر رویدادهای ملی در سعودی است. نهادها و ارگان های دولتی و خصوصی در رویدادهای ملی و دیگر مناسبات با بازاریابی تولیداتشان و ارایه پرفورمنس های مناسبتی و نیز از طریق تولید کلیپ های ملی پرمحتوا به اشکال و سوژه های مختلف حضور دارند و همین باعث تقویت حال و هوای شادمانی و وطن دوستی به عنوان یک مسئولیت اجتماعی و ملی می شود.
محتواهای مناسبتی به خصوص در روز ملی یکی از بازوهای قدرت نرمی است که هدف تصویر سازی ذهنی و جذب مخاطبان حداکثری و دسترسی به همه گروه های جامعه را دنبال می کنند. محتواهای مناسبتی معمولا هویت هر بخش و سازمان را بازگو و پیشینه تاریخی و میراث ملی سعودی را برجسته می کنند.
اکثر ارگان ها قبلا برای تولید محتوای بصری مناسبتی -رویدادهای ملی و غیره- یا کلیپ های تبلیغاتی فلان ارگان یا فلان موسسه خصوصی یا دولتی از کمپانی های پروداکشن خارجی کمک می گرفتند. اما وضعیت حالا تغییر کرده چون کمپانی های پروداکشن سعودی نیز حضور فعالانه در بازار دارند و تولیدات سعودی افزایش پیدا کرده است. تقاضا برای محتوا سازی در مناسبت های ملی یا رویدادهای موثر همچون شیوع کووید ۱۹ و تعطیلی های سراسری افزایش پیدا می کند و محتواها بخشی از کارزار تبلیغاتی و ارتباطاتی ارگان های مختلف می شود یا اینکه خود این محتواها کارکرد ارتباطاتی پیدا می کنند.

جایزه رسانه برتر

تلاش و کوشش ها برای تشویق و تقویت ارتباط بین رسانه ها و افراد با مناسبت های ملی ادامه دارد و صرفا به بخش خصوصی محدود نیست بلکه دولت برای ارتقای کیفیت و افزایش رقابت در این مناسبت ها تلاش می کند. وزارت اطلاع رسانی در سپتامبر ۲۰۱۹ جایزه سالانه رسانه برتر را راه اندازی کرد که طی آن محصولات رسانه ای نوآورانه مناسبتی روز ملی مورد قدردانی قرار می گیرند. «جایزه رسانه برتر در روز ملی» هدف افزایش تعامل افراد و نهادها با این مناسبت با شکوه را دنبال می کند و رسانه ها با تولید خلاقانه رسانه ای شرکت کرده و نقش اهل رسانه و نوآوران آن در این مناسبت ملی برجسته می شود و کارزارها و تولیدات رسانه ای برتر دولتی و خصوصی و شهروند خبرنگاران در کانون توجه قرار می گیرد.
جایزه رسانه برتر در روز ملی از بخش های مختلفی مثل «کلیپ ویدیوی برتر بخش خصوصی» و «تولید برتر رادیویی» تشکیل می شود که نشانگر اهمیت فزاینده به تولیدات کوتاه بصری و شنیداری در مناسبت های ملی است.

بیش از میلیون ریال تولیدات با فناوری پیشرفته

«الشرق الاوسط» از منابع اختصاصی دریافته که هزینه تولید کلیپ ویدیوهای کوتاه ویژه جشن روز ملی با فناوری پیشرفته و نوین در بازار تولید از ۲۰۰ هزار ریال تا بیش از یک میلیون ریال سعودی است که این متوسط هزینه های نرمال به شمار می رود.
برخی از فیلم های کوتاه و کلیپ ویدیوها درباره سعودی در شبکه های اجتماعی ماندگار شده و این آثار به یاد ماندنی جوایز متعددی همچون «جایزه رسانه برتر» را دریافت کردند و در شبکه های اجتماعی پربازدید بودند.

غازی القصیبی برنده دو جایزه

ویدیو کلیپ ملی «لانها المجد نحن منها و هی منا» تولیدی «مایسترو پیتزا» به جایزه «کلیپ ویدیوی برتر بخش خصوصی و غیر انتفاعی» در سال ۲۰۱۹ دست یافت. در این کلیپ جمعی از طلایه داران و چهره های برجسته سعودی در طول تاریخ همچون خمیس بن رمثان و غالیه البقمی و خلبان عایض الشمرانی و برادران شما و طیور شلوی در یک قاب جمع شده و سرود آن برگرفته از قصیده «نحن الحجاز و نحن نجد» غازی القصیبی وزیر و سفیر فقید سعودی است.
ابتکار «تتخیل الوطن بدونهم؟»‌ تولید شده از سوی فدراسیون امنیت سایبری سعودی یک کلیپ ویدیو به مدت یک دقیقه و ده ثانیه تهیه کرده بود که برنده «رسانه برتر» در سال ۲۰۱۹ شد. این کلیپ ویدیو بخشی از تلاش های برنامه نویسان سعودی و فناوری و پیشرفت تکنولوژی در جامعه را نشان می دهد.
وزارت ورزش در سال ۲۰۲۰ جایزه «کارزار رسانه ای دولتی» به نام «ما بعده وطن»‌ را از آن خود کرد که ضمن روایت پیشرفت در بخش ورزش سعودی نسبت به سال های قبلی «تبدیل شدن رویاها به واقعیت» را به تصویر می کشد.
جایزه «رسانه برتر» در بخش «کلیپ ویدیوی بخش خصوصی و غیر انتفاعی» در سال ۲۰۲۰ به «نبنی وطنا یسکن فینا» تولید شده شرکت «توسعه شهری رتال» رسید. این کلیپ ویدیو مراحل حمایت و توانمند سازی منابع انسانی جوان سعودی را تا وقت حاضر روایت می کند و یک فایل صوتی از غازی القصیبی وزیر و سفیر فقید سعودی ضمیمه آن شده. غازی القصیبی خواستار افزایش اعتماد به نفس در جوانان در محیط شغلی شده است و بدین ترتیب غازی القصیبی برای دومین بار برنده «رسانه برتر» شد.
این تولیدات صوتی و تصویری رواج گسترده داشتند و در شبکه های اجتماعی مثل ایکس و یوتیوب و غیره پربازدید بودند.
«الشرق الاوسط» وارد پشت پرده این صنعت موثر رسانه ای شده و با شماری از آگاهان به روند این صنعت به گفتگو نشسته است. این تولیدات توانستند پربازدید شوند و تاثیر گذار باشند.

قدرت نرم موثر

یوسف المطیری رئیس گروه ارتباطات و بازاریابی مرکز فرهنگی جهانی ملک عبد العزیز (اثراء) گفت «این نهاد به مناسبت نود و یکمین جشن روز ملی سعودی سرود «هاتها» را با اجرای «عایض» خواننده سعودی تولید کرد. این اثر تا به امروز رواج دارد و گسترش پیدا می کند و نمونه آن را در جمع خوانی هواداران باشگاه النصر سعودی در مراسم استقبال از کریستیانو رونالدو دیدیم که از شبکه های جهانی گوناگون پخش شد. این بخشی از قدرت نرم موثر است. یا برای مثال سرود «نغنی للوطن» را داریم که به سبک اپرت اجرا شد و آهنگ آن برگرفته از فولکلور متنوع و غنی سعودی بود و زیبایی و تنوع مناطق مختلف کشور را روایت کرد.
المطیری در ادامه گفتگو با «الشرق الاوسط» خاطر نشان کرد «فیلم های کوتاه و اصناف گوناگون تولیدات هنری بخشی از جشن روز ملی شده اند که ارگان ها و برندهای تجاری مختلف برای ساپورت و اجرای آنها با هم رقابت می کنند و این تولیدات در کانون توجه مخاطبان داخل کشور و خارج کشور قرار می گیرند. مخاطبان امروزه منتظر عرضه نوآوری های هنری هستند. موسسات و نهادهای تولید کننده با این تولیدات نشان می دهند که چقدر به این تنوع فرهنگی و هنری و چهره متمدنانه سعودی و پیشرفت کنونی کشور افتخار می کنند. ایده های تولیدات مناسبتی هر ساله متنوع تر می شوند و بی گمان گسترش بیشتری پیدا می کنند و ماندگار می شوند. به همین دلیل است که هر کدام از موسسات و نهادها تلاش می کنند تا حد امکانشان محتوای با کیفیت بالای هنری و فرهنگی و هویت طلبانه تولید کنند».
عبد الرحمان السبیعی رئیس اجرایی کمپانی پروداکشن «مکانه» با اشاره به کمپانی های تولید سعودی و خارجی برای تولیدات مناسبتی به ویژه روز ملی گفت «شرکت های سعودی در چندین سال گذشته از شرکت های خارجی جلو زده اند چون کمپانی های سعودی کیفیت تولیدی بالاتر و آگاهی بیشتری درباره وجوه مختلف روز ملی سعودی و سلیقه جامعه دارند و حالا که سطح کیفیت شرکت های سعودی افزایش پیدا کرده صدر نشین شده اند. اما با این حال شرکت های تولید خارجی از نظر تجربه حرف اول را می زنند». او افزود «در جشن امسال روز ملی عرضه تولیدات مشترک کمپانی های تولیدی سعودی و خارجی را می بینیم».
سرودهای ملی سریع تر ورد زبان ها می شوند
السبیعی در ادامه گفتگو با «الشرق الاوسط» درباره تم های محبوب تر محتوای ملی در جامعه اضافه کرد «ترانه های ملی عمدتا سریع تر از بقیه آهنگ ها ورد زبان ها می شوند. حالا که رقابت افزایش پیدا کرده است و حتی ترانه های بلند نیز توان رقابت با ترانه ها و کلیپ ویدیوهای کوتاه دارند و گسترش پیدا می کنند؛ به خصوص اینکه کمپانی های پروداکشن فناوری خلاقانه مثل cgi دارند و صرفا روی حضور سلبریتی ها و یا چهره های موثر اجتماعی در تولیداتشان حساب نمی کنند‍».
السبیعی خاطر نشان کرد «هزینه متوسط تولیدات خوب ۷۰۰ هزار ریال سعودی است اما تولیدات با فناوری بالا به طور متوسط یک میلیون و نیم ریال سعودی خرج دارند و تولیدات نادر و بسیار کمی نیز با بودجه ۳ تا ۵ میلیون ریالی داریم».
هلیل العنزی منتقد و کارشناس بازاریابی و صنعت تبلیغات گفت «آگاهی بخش های بازاریابی در ارگان ها و شرکت های کوچک و بزرگ سعودی افزایش یافته و تهیه کلیپ ویدیوها و تولیدات بصری از اهمیت بیشتری برخوردار شدند. در عین حال آگاهی مخاطبان نیز افزایش پیدا کرده و شبکه های اجتماعی نیز گسترش بیشتری دارند. این عوامل مهم برای رونق کسب و کارها هستند».
ساپورت واقعی کمپانی های پروداکشن سعودی
العنزی در ادامه گفت «شرکت های تولید سعودی که حداکثر ۲۵۰ کمپانی بر اساس آمارهای جدید هستند واقعا از حمایت برخوردارند. به همین دلیل تعداد شرکت های نوآور در حوزه «فیلم نامه نویسی و برنامه ریزی و تهیه و تولید» افزایش یافته و این شرکت ها آگاهی و درک بیشتری از رفتار مخاطبان و نحوه جذب آنان به طور روزمره دارند و تولیداتی عرضه می کنند که شرکت های خارجی نمی توانند مثل آنها را عرضه کنند. این نقطه قوت کمپانی های سعودی است که نیازمند افزایش حمایتند».
او اظهار کرد «سوژه خوب و جدید اصل موضوع است اما در کنار آن موارد متعدد دیگری هستند که شرکت های تولید سعودی می توانند در آن حوزه ها عملکرد درخشان داشته باشند مثل لباس سعودی و اجرای رقص های محلی و جزئیات تاریخی محلی در شهرها و مناطق مختلف».
العنزی معتقد است که «در اوایل بخش خصوصی با تقاضای انبوه برای تولید کلیپ ویدیوها و فیلم و تولیدات مناسبتی و غیره روبرو بود چون بخش خصوصی امکان دسترسی سریع به مخاطب را دارد اما رفته رفته تقاضا برای بخش خصوصی و بخش دولتی برابر شد و هر دو امکان جذب مخاطبان را دارند».
العنزی توضیح داد «فارغ از هزینه تولید کلیپ ویدیوها اما تولیدات بسیار کم هزینه و با کیفیت پایین نیز داریم که در جذب مخاطبان و رساندن پیام خود موفق عمل کرده اند. در مقابل تولیدات دیگری هستند که با بودجه کلان ساخته می شوند اما پیام را به مخاطب نمی دهند چون در کل هدف اصلی رسیدن پیام به مخاطب است. عوامل متعددی در عملکرد درخشان کنونی موثر هستند. برای مثال کیفیت فیلمبرداری تولیدات سینمایی و نیز دستگاه ها و تصویربرداری بهتر شده و نیز چهره های سینمایی با استعداد در حوزه تولید و بازیگری و کارگردانی هستند و همه اینها باعث می شود تولیدات سینمایی به مراتب بهتر و با کیفیت تر از آب دربیایند».
تولیدات بصری و نوآوری های نوین صنعت تولید در جشن روز ملی امسال سعودی نیز ادامه پیدا کرد. نوآوری های جدید صنعت تولید یکی از وجوه اصلی جشن های مناسبتی در سعودی شده است.


سعودی؛ بزرگ‌ترین داستان قرن، روز ملی خود را جشن می‌گیرد

سعودی؛ بزرگ‌ترین داستان قرن، روز ملی خود را جشن می‌گیرد
TT

سعودی؛ بزرگ‌ترین داستان قرن، روز ملی خود را جشن می‌گیرد

سعودی؛ بزرگ‌ترین داستان قرن، روز ملی خود را جشن می‌گیرد

سعودی‌ها به مناسبت نود و سومین سالروز ملی این کشور، مصادف با ۲۳ سپتامبر هر سال، رویدادها و ویژگی‌های مهمی از تاریخ کشور خود را به یاد می‌آورند؛ یک سیر طولانی که بیش از یک قرن را در بر می‌گیرد و با مرحله سوم تأسیس به دست ملک عبدالعزیز شروع می‌شود. هنگامی که تصمیم گرفت، در حالی که هنوز بیست ساله نشده بود، به ریاض بازگردد و داشته‌ها و ملک پدران و اجدادش را بازپس گیرد تا ماجرای بازگرداندن پایتخت دولت همچنان مهم و اولین سنگ بنای تأسیس پادشاهی عربی سعودی باشد و اکنون حضوری جهانی را به ثبت رسانده و به ستونی در معادلات بین‌المللی تبدیل شده است.

ملک عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود بنیانگذار پادشاهی عربی سعودی

پس از او، پسرانش مراحل نوسازی و سازندگی را در زمان پادشاهان: سعود، فیصل، خالد، فهد و عبدالله (رحمهم الله) ادامه دادند تا اینکه به مرحله «مدرن سازی» و ساختن دولت آینده در دوران ملک سلمان بن عبدالعزیز و ولیعهد او، شاهزاده محمد بن سلمان، نخست‌وزیر برسد، طی آن و در عرض چند سال، کشور به کارگاهی برای ساختن دولت آینده تبدیل شد. ریاض، پایتخت، با ساختمان‌های بلند و آسمان خراش‌هایش، گسترش کافه‌ها و مراکز تفریحی و جاده‌های مدرن، الگویی برای شهرهای مدرن و برای بقیه شهرهای پادشاهی شده‌است. سایر مناطق نیز از طریق احیای اقتصادی و گردشگری مورد توجه حکومت قرار گرفتند.

خادم حرمین شریفین ملک سلمان بن عبدالعزیز

علیرغم گستردگی چالش‌ها در صحنه کنونی، سعودی تحت رهبری ملک سلمان بن عبدالعزیز و ولیعهد او، شاهزاده محمد بن سلمان، در ثبت حضور چشمگیر کشور در معادلات بین‌المللی، ساختن کشور آینده و تدوین سیاست‌های آن به صورت متوازن، موفق بوده‌است و ضمن حصول اطمینان از احقاق حقوق و برقراری عدالت، توسعه و مدرنیته را از دغدغه‌های خود قرار داده و با تصویب طرح‌های مختلف کشور را به سوی افق‌های وسیع توسعه جهت داده‌است.
خادم حرمین، ملک سلمان بن عبدالعزیز، هفتمین پادشاه دولت مدرن سعودی، از زمان به دست گرفتن زمام قدرت در کشورش، با تصمیمات و دستورات قابل توجهی ویژگی‌های دوران سلطنت خود را ترسیم کرده‌است. او ضمن حفظ دستاوردهای قبلی که توسط پیشینیان به دست آمده بود، نقشه ای را برای آینده ترسیم کرده‌است.
همان گونه که ملک عبدالعزیز مؤسس مواضعی را ثبت کرد که حاکی از برخورداری وی از خرد، ابزار و مؤلفه‌های یک رهبر موفق، کارکشتگی و شجاعت و تحلیل و خوانش دقیق وقایع و حقایق، به دور از احساسات، عواطف و ماجراجویی‌های محاسبه نشده‌است، ملک سلمان مسیر پدر بنیانگذار خود را ادامه داد و از همان ابزارهایی استفاده کرد که بسته به شرایط، رویدادها و داده‌ها دنبال می‌کرد. این همان چیزی است که وی از زمانی که زمام قدرت را در کشورش به دست گرفت، بر آن تأکید کرد و گفت: «امروز ملت عربی و اسلامی ما بیش از همیشه به اتحاد و همبستگی نیاز دارد. در این کشوری که خداوند آن را به عنوان نقطه شروع پیام خود و هدایت مسلمانان برگزیده است، ما به مسیر خود در اتخاذ هر چیزی که صفوف، وحدت کلمه و دفاع از مسائل ملت ما باشد، و با پیروی از تعالیم دین واقعی اسلام؛ دین صلح و رحمت و اعتدال ادامه خواهیم داد».
ولیعهد سعودی از «کاریزمای رهبری» برخوردار است. وی از زمان ورود به عرصه سیاست در کشورش، دغدغه بسیاری از پرونده‌ها و مسائل سیاسی، اقتصادی، توسعه ای، فکری و اجتماعی با ابعاد داخلی، منطقه ای و بین‌المللی را داشته‌است. او موفق شد بر اساس استراتژی روشنی که فراتر از پیشنهادهای سنتی و راه حل‌های عاطفی و موقت است، پایه ای محکم ایجاد کند که از آن سیاست جدیدی برای کشورش از طریق مکانیسم‌ها و کار نهادی، ترسیم کند که با واقعیت و آینده در کنار هم سروکار دارد. ولیعهد همچنین اقدامات و تصمیمات قابل توجهی را آغاز کرد که یک مسیر عملی آینده بود که بسیاری از آنها روی زمین محقق شدند. دغدغه شاهزاده محمد بن سلمان این بود که از عناصر قدرت و پتانسیل عظیمی که کشورش از آن برخوردار است استفاده کند و به نفت به عنوان تنها منبع برای دستیابی به درآمد کشور از طریق کالایی تمام‌شدنی که بازار آن شاهد نوسانات قیمتی است، تکیه نکند. ولیعهد همچنین بعد از اینکه به این باور رسید که سعودی‌ها تنها از ۱۰ درصد از قدرت و پتانسیل کشورشان استفاده کرده‌اند، معتقد شد که آینده شگفت‌انگیزی در انتظار کشورش در روزهای آینده است، کشوری که پتانسیل بارور و امیدوارکننده ای دارد. او همچنین معتقد بود که موقعیت استراتژیک کشورش که بین سه تنگه از مهم‌ترین آبراه‌های جهان قرار دارد، به آن اجازه می‌دهد تا منطقه ای محوری بین سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا باشد.

شاهزاده محمد بن سلمان ولیعهد پادشاهی عربی سعودی (واس)

شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، در مصاحبه ای مفصل با برت بایر، خبرنگار سیاسی ارشد در شبکه آمریکایی فوکس نیوز، از شهر نیوم گفت: پادشاهی «بزرگ‌ترین داستان موفقیت قرن بیست و یکم، و داستان این قرن است».
شاهزاده محمد بن سلمان با اشاره به اینکه سعودی در حال حاضر سریع‌ترین کشور در حال رشد در همه بخش هاست، گفت: هدف ما این است که همیشه در سعودی بهترین‌ها را به دست آوریم و چالش‌ها را به فرصت تبدیل کنیم. چشم‌انداز ۲۰۳۰ جاه طلبانه است و ما سریع تر به اهداف آن دست یافتیم و اهداف جدیدی را با جاه طلبی بیشتر تعیین کردیم.
شاهزاده محمد بن سلمان توضیح داد: «پادشاهی عربی سعودی سریع‌ترین رشد تولید ناخالص داخلی را در میان گروه ۲۰ برای دو سال متوالی به دست آورد».
ولیعهد سعودی همچنین گفت که پادشاهی تلاش کرد به «گروه هفت کشور بزرگ» بپیوندد، اما برخی کشورها می‌خواستند شرط و شروط خود را بر ما دیکته کنند. ولیعهد افزود: من زمان خود را بر پیگیری منافع سعودی و مردم آن متمرکز می‌کنم. وی افزود: «ملت سعودی به تغییر اعتقاد دارند و آنها هستند که برای تحقق آن فشار می‌آورند و من یکی از آنها هستم».
شاهزاده محمد بن سلمان گفت: «سرمایه‌گذاری ما در بخش گردشگری سهم آن را در تولید ناخالص داخلی از ۳ درصد به ۷ درصد افزایش داده‌است». وی افزود: بخش گردشگری در سعودی «۴۰ میلیون بازدیدکننده داشته‌است و ما ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون را در سال ۲۰۳۰ هدف گذاری کرده‌ایم».