سوریه از «وبا»ی کودکی تا «کرونا»ی پیری

سوریه از «وبا»ی کودکی تا «کرونا»ی پیری
TT

سوریه از «وبا»ی کودکی تا «کرونا»ی پیری

سوریه از «وبا»ی کودکی تا «کرونا»ی پیری

کودک 9ساله‌ای بودم که به خانه برگشتم و به مادرم گفتم، وبا در خیابان‌ها می‌چرخد و «شفاخانه الحمیات» عین التل نزدیک به خانه‌ ما در محله الهلک حلب پر از جنازه‌هایی شده که شهرداری می‌خواهد بسوزاند. انگار خبراز پیروزی تیم «الاهلی» بر «العربی» می‌دادم؛ بعداً نام اولی را به «الاتحاد» و نام تیم دوم را به «الحریه» تغییردادند.
دستم را چسبید و منبع اطلاعاتم را جویا شد. با تمسخر به او اشاره کردم:« خودت می‌توانی به شفاخانه الحمیات بروی و آنجا با چشم خودت وبا را ببینی که در راهروهای شفاخانه قدیمی پرسه می‌زند». بیمارستانی که بیرون از شهر و نزدیک کارگاه‌های پنبه زنی‌ و محله‌های کشاورزان تبیعد شده بود. کشاورزانی که تازه به شهر آمده بودند. خانواده من چند سالی قبل ازآنها آمده بود و همین پیش بودن به آنها این امتیاز را داده بود تا به نزدیکان جدید که مایل به جابه‌حایی و سکونت در شهر حلب بودند، مشاوره بدهند.
چند روز پیش ازآن، مصیبت سالانه وبا شروع شده بود و «شفاخانه الحمیات» نزدیک مدرسه «المنصور» ما بود که روی خط فاصل میان دو منطقه «المیدان» (محل سکونت طبقه متوسط ارمنی) و «الهلک پایین» و «الهلک بالا»، محله فقیرنشین قدیمی که مهد چپ‌های سوریه در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد بود، قرار داشت. ملغمه‌ای از ساکنان محله به مسئله رشد چپ کمک می‌کرد؛ کشاورزان مهاجر به شهر، ارمنیان تهیدست، ترک‌هایی که همه به کفاش تبدیل شده بودند، کردها و چسبیده بودن آن محله به منطقه «عین التل» که بیشتر کارگاه‌های پنبه‌زنی درآن قرارداشتند و افکار چپ و افراد وابسته به نیروهای مقاومت فلسطینی به خصوص «جبهه مردمی برای آزادی فلسطین».
مادرم مانند همه مادرهای دیگر راهی برای محافظت ما از وبایی که در خیابان‌ها آقایی می‌کرد نداشت جز اینکه ما را درآب گرم بخواباند و پوست ما را صابون بکشد تا وبا را از پوست‌مان دور کند. همچنین تعویذ و دعاهایی که از زبان مادرم نمی‌افتادند.
در زمان تحقیق هنوز وحشتی را به یاد می‌آورم که در چشمان مادرم نشست، وقتی خیلی راحت به او گفتم من و دوستانم از دیوار شفاخانه بالا رفتیم و با چشمان خود دیدیم وبا وارد بدن بیماران می‌شود و آنها را می‌کشد و شهرداری آمده تا جنازه‌ها را بسوزاند.
-2-
وبا مسافر سالانه بود، ده‌ها هزار نفر را درو می‌کرد و همچون قاتلی کارکشته که کسی جلودارش نبود می‌رفت. یادم نمی‌آید چه زمانی این شبح از پرسه زدن در خیابان‌ها دست کشید. فکر می‌کنم در اواخر دهه هفتاد. خاطرات هولناکش هنوز خواب از چشم ما می‌گیرد و با هر وبای جدیدی دوباره برمی‌گردند، اما در روزهای گذشته حس کردم این ویروس جدید بی شک ما را به پایان جهان می‌کشاند. جرأت فکرکردن به این یا تصورش را نداشتم که سراسر جهان بتواند دروازهایش را ببندد و رودها با همان جنون همیشگی آن طور که زمانه و بادها می‌خواهند به جریان خود ادامه بدهند و گنجشک‌ها هرجا که دلشان خواست لانه بسازند.
به امکان برگشت انواع جانورانی فکرکردم که منقرض شده‌اند. زرافه سفیدی را تصور کردم که شنیدم چند روز پیش صیادان حرفه‌ای آخرین نمونه نسلش را در یک کشور افریقایی کشتند، چطور در خیابان‌ آکسفورد لندن می‌چرخد. تصورمی‌کنم همه انواع منقرض شده حیوانات دوباره زنده شده‌اند و درخیابان‌ها و خانه‌های تنگ و بارها با ما شریک شده‌اند. از این تصویرخوشم می‌آید که لیوان کنیاکی با بچه فیلی بخورم که خودش را روی صندلی باری ول داده باشد و مانند ما عاشقان باخته اشک می‌ریزد.
اما این حیوانات که با ما در زندگی شریک شده‌اند، اگر تصمیم بگیرند از ما به خاطر بلایی که برسر مام‌زمین آوردیم انتقام بگیرند و باز تصمیم بگیرند ما را به طور کامل بیرون بیاندازند و نسل جدیدی از بشر را تولید کنند که کمتر با زمین و با خودش بی رحم باشد چطور؟
با اینکه من هیچ وقت از هوادارن محافظت از محیط زیست نبوده‌ام، اما احساس می‌کنم به سمت آنها تمایل دارم تا وحشت را از زندگی‌ام دور کنم که واقعا در معرض تهدید است به خصوص توسط ویروس بزرگ و باشکوه «کرونا» که تکلیفش را با ما که جوانی را پشت سرگذاشته‌ایم و هنوز به پیری و سالخوردگی پا نگذاشته‌ایم، روشن نکرده است.
-3-
در زمان نوشتن رمان اخیرم«لم یُصلّ علیهم احد/کسی برآنها نماز نخواند» که تحقیق و نوشتش یازده سال زمان برد، بیشتر کتاب‌های تاریخ حلب را خواندم. نتیجه این بود که هیچ دهه کاملی نبوده که وبای مرگباری به حلب سفرنکرده باشد. کم خطرترین این وباها «طاعون»ی بود که بلاد و عباد را نابود کرد و به قول اهل حلب«فوق الموتة عص القبر/بالای مرگ فشار قبر» یعنی بالای شراط دشوار زندگی، وباها هم از راه می‌رسند. اما این ضرب‌المثل در زمان‌های مختلف در حلب به کار می‌رفت، در زلزله معروف 1822که «طاعون» به شکل وحشتناکی در شهر شیوع یافت. ضربه‌ای بود که کمر شهر را شکست و تا پیش از پنجاه سال پیش نتوانست کمر راست کند و آثار آن فاجعه را پاک کند. دو سوم شهر را ویران ساخت و بیش از بیست و پنج هزار نفر، یعنی تقریبا یک چهارم یا یک سوم ساکنان شهر جان باختند. مطالعه تاریخ حلب به این یا آن شکل به معنای مطالعه تاریخ وباست. تاجر اهل حلب یوسف جرجس الخوری در کتاب خاطرات روزانه‌اش «حوادث روزانه حلب 1771-1805» درباره حلب می‌گوید که چند سال پیش چاپ شد و نقاب ازچهره تاریخ پنهان شهر کهن برمی‌دارد. از «طاعون»ی که سال 1787 درشهر شایع شد می‌گوید و صحنه‌های هولناکی را توصیف می‌کند و نام برخی قربانیان را می‌آورد.
در رمانم تصویری که بتواند بی رحمی وباها را نشان دهد بهتر از صحنه شهر خالی ندیدم وقتی که حنا و رفیقش زکریا به آن می‌رسند. تصویری است که فتنه مرگباری برایم رقم زد و هنوز از کودکی به یاد دارم چطور به خواسته مادر محبوس بودیم و جهان را از لای درزهای در می‌دیدیم و وبا در خیابان‌ها پرسه می‌زد و قربانی درو می‌کرد در حالی که بوی اجساد سوخته در فضای شهر می‌پیچید و از گلدسته‌های مساجد دعای دفع بلا می‌آمد و با اشک‌های داغ خبر از ناتوانی خود می‌دادند.
-4-
هنوز براین باورم که بشرامروزی در هرجا گروگان شرکت‌های بزرگ‌اند. در یک غفلت ما از سبک زندگی‌مان استقبال کرده‌ایم یا ناخواسته برما تحمیل شد. هیچ کسی از ما نپرسید می‌خواهیم در «مرحله فکس» بمانیم یا به «مرحله اینترنت» برویم. می‌توانیم همه دست‌آوردهای پیرامون خودمان را بشماریم که بشریت به آنها مباهات می‌کند، بی آنکه از خود بپرسد چه هزینه‌هایی باید برای آنها بپردازد. علاوه براینکه تصویر همچنان همان است که بود، آمدن وبا به پشیمانی ربط دارد در زمانی که دیگر ندامت سودی ندارد. این یک توهم است که زندگی صدسال پیش با رحم و شفقت‌تر بود، زندگی همیشه بر سنگدلی مستمر‎می‌نوازد. آنچه می‌گوییم که زندگی معاصر دریدن خویشتن است و فاصله گرفتن ما از خوشبختی نتیجه نزدیک شدن ما به نمونه زندگی معاصر مبتنی بر تملک اشیاء است نیز توهمی بیش نیست. زندگی دست از این برنداشته که آزمونی موقتی است و نباید آن را جدای از پنهان سازی حقایق توسط سیاست‌مداران و گروه‌های تحقیقات علمی محاکمه کرد که به نظرم به بالاترین مراحل پیشرفت رسیده‌اند. یقین کامل دارم که آنها می‌توانند تولید زندگی را برگردانند یا مرگ را متوقف کنند. اما در این لحظه هولناک در مقابل این ویروس که جهان را به معنای واقعی و نه مجازی تعطیل کرده، دست و پا بسته مانده‌اند. همین سیاست مخفی ساختن اسرار همچنان حاکم است و به این زودیها جوابی برای این سئوال نمی‌یابیم که: این ویروس از کجا آمد؟ همچنانکه تاکنون جوابی برای این نیافته‌ایم که: «داعش» از کجا آمد؟ و چه کسی زندگی ده‌ها هزار قربانی را جبران می‌کند.
با هروبایی بشر بدل به لاشه‌ای می‌شود که از آن باید فاصله گرفت و تصاویر تشییع جنازه‌ها درسراسر جهان خیلی آسان به ما می‌گویند، مرگ واقعا سخت است و جهان علیرغم اختلاف زاویه با سوریه دراین مشقت شریک است.
-5-
اینجا و اکنون. سوری‌ها یک بار دیگر چشم به راه مرگ بی‌هدف در جامه جدید نشسته‌اند و من یکی ازآنها هستم. به عنوان یک ملت همه انواع مرگ را تجربه کردیم. ده‌ها هزار نفر از بهترین جوانان سوریه زیرشکنجه جان باختند. شهرهای سوریه زیر بمباران نابود شدند. در جنگ بی پایان، بیش از نیم میلیون سوری کشته شدند و این جدای از میلیون‌ها مهاجر و آواره است.
امروز ویروس «کرونا» در نسخه‌ای جدید با تبختر می‌گردد و همه ما درسوریه بی هیچ توش و توانی یا یقینی که از عهده مقابله با آن برآییم، چشم به راه آنیم. همه ما از عمق وجودمان می‌دانیم که ما برای نظام ملتی اضافی هستیم؛ نظامی که با یک چهارم ساکنان می‌تواند به زندگی خود ادامه بدهد حالا اگر سه چهارم ساکنان کشور بمیرند چه می‌شود؟ کسی نمی‌پرسد چرا در بیمارستان‌های سوریه به اندازه کافی «کپسول» اکسیژن وجود ندارد چون مجموعه پزشکی تقریبا وجود ندارد. در حالتی کم نظیر، کسی نیست که به این سئوال گوش بدهد و مسئولیت آن را به عهده بگیرد چون در اعماق سوری‌ها این باور عجیب رشد می‌کند، کسی که از جنگ جان سالم به در ببرد بدون شک از هرشری نجات می‌یابد و کسی در دریا غرق شده باشد در آب جویبار خفه نمی‌شود. اما کسی چه می‌داند، شاید جویبار بدل به طوفانی بشود هولناک که همه ما را به سمت هاویه و کوره‌هایی بکشاند که همه ما را به یک مشت خاکستر بدل می‌کنند.



«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند
TT

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

جشنواره «فیلم‌های کوتاه بیروت» (Beirutshorts) سال به سال و در هر دوره تحولی چشمگیر را تجربه می‌کند. از آنجا که پیش از این حدود 1000 فیلم کوتاه برای شرکت در این جشنواره ارسال می‌شد، اکنون این تعداد به بیش از 3000 فیلم رسیده و افق‌های آن گسترش یافته است، به طوری که انتخاب‌های بیشتری از سراسر جهان را ارائه می‌دهد که سطح نمایش‌ها را هم از لحاظ عربی و جهانی ارتقا می‌دهد.
این جشنواره به عنوان چهارمین جشنواره مهم عربی پس از جشنواره‌های «قرطاج سینمایی»، «قاهره سینمایی» و «اسکندریه سینمایی» که شایستگی دریافت جایزه اسکار را دارند، شناخته می‌شود.
سام لحود، مدیر و سازمان‌دهنده جشنواره، اشاره می‌کند که این دسته‌بندی بالاترین سطح اعتبار جهانی برای جشنواره‌های سینمایی است. او به «الشرق الأوسط» گفت: «ما منتظر نتایج سه فیلم کوتاه لبنانی هستیم که امسال برای جایزه اسکار نامزد شده‌اند. همچنین در دوره فعلی، سه فیلم دیگر از میان فیلم‌های «حرفه‌ای» برای شرکت در مسابقه سال آینده انتخاب خواهند شد».

من الأفلام اللبنانية المشاركة «بلايندي» للطالب غي قسيس... (الجهة المنظمة)

این فیلم‌ها از سه مرحله برای رسیدن به اسکار عبور می‌کنند: ابتدا شایستگی کسب نامزدی را پیدا می‌کنند، سپس وارد فهرست کوتاه می‌شوند و در نهایت برای دریافت جایزه رقابت می‌کنند.
در دوره نوزدهم جشنواره که از 3 تا 7 نوامبر برگزار می‌شود، 85 فیلم کوتاه از لبنان و دیگر کشورهای جهان به نمایش گذاشته خواهد شد. این فیلم‌ها شامل آثار فارغ‌التحصیلان جدید و دانشجویان کارگردانی از لبنان هستند. لحود در این باره توضیح می‌دهد: «ما این فیلم‌ها را بر اساس استانداردهای بالایی انتخاب کرده‌ایم که شامل 13 فیلم به عنوان پروژه‌های فارغ‌التحصیلی و 15 فیلم از دانشجویان سال‌های دوم و سوم است. در مسابقه رسمی جشنواره، 41 فیلم از لبنان و دیگر کشورها حضور دارند. همچنین 8 فیلم از لبنان و دیگر کشورهای جهان در مسابقه «زمین، صلح و عدالت» شرکت دارند.»
فیلم‌های کوتاه در این جشنواره از ژانرهای مختلفی همچون داستانی، مستند، اجتماعی، تجربی و انیمیشن هستند. از جمله فیلم‌های لبنانی شرکت‌کننده می‌توان به «در جایی اما نه اینجا»، «این نافرمانی» و «نه تنها ترس دارم، بلکه غمگینم» اشاره کرد.
کشورهای مختلفی همچون مجارستان، اسپانیا، آمریکا، کرواتیا، سعودی، اتریش و برزیل نیز در جشنواره حضور دارند.
لحود در مورد جدیدترین ویژگی‌های این دوره، می‌گوید: «ما همیشه تلاش می‌کنیم که دوره‌های جشنواره را به روز و پیشرفته کنیم. هیئت داوری امسال شامل مدیران برنامه‌های جشنواره‌های رسمی از جشنواره‌های جهانی است. امسال ما میزبان مدیران از برلین سینمایی، لوکارنو و کلرمون-فیران هستیم. همچنین تعدادی از فیلم‌سازان لبنانی مانند کارولین لبکی و بازیگران مانند رودریگ سلیمان و السا زغیب نیز حضور دارند.»
جشنواره بیروت برای فیلم‌های کوتاه برای اولین بار با مؤسسه متروپولیس سینماتیک همکاری می‌کند و تمامی نمایش‌های جشنواره در این مؤسسه برگزار خواهد شد. لحود در این باره می‌گوید: «این اولین بار است که دو مؤسسه سینمایی در یک همکاری مشترک شرکت دارند. سازمان‌دهندگان این جشنواره (جامعه سینمایی بیروت) و متروپولیس دو نهاد پیشرو در برگزاری جشنواره‌های سینمایی در لبنان هستند. امیدواریم که این نوع همکاری‌ها با جشنواره‌های دیگر در آینده نیز گسترش یابد.»

تبرز مواهب إخراجية شبابية في «بيروت للأفلام القصيرة»... (الجهة المنظمة)

یکی از شگفتی‌های جشنواره امسال، اهدای جوایز مالی به ارزش تقریبی 3500 دلار است. همچنین فیلمی که جایزه تماشاگران را کسب کند، صاحب آن به فرانسه سفر کرده و در جشنواره کلرمون-فیران شرکت خواهد کرد.
لحود ادامه می‌دهد: «امسال فیلم‌های لبنانی را به جشنواره فرانسوی کلرمون-فیران خواهیم برد که از 30 ژانویه تا 8 فوریه برگزار می‌شود. انتخاب شخصیت‌های برجسته از جشنواره‌های جهانی هدفش نزدیک‌تر شدن به سطح فیلم‌های لبنانی است. وقتی آنها فیلمی را در محیط خود می‌بینند، ارتباط بهتری با موضوع آن برقرار می‌کنند.»
لحود در مورد سطح فیلم‌های جشنواره توضیح می‌دهد:
«اکثر فیلم‌ها فیلم‌های جوانانه‌ای هستند که با موضوعات متنوع و ایده‌های جسورانه به مسائل مختلف از جمله عدالت، جنگ‌ها و داستان‌های اجتماعی پرداخته‌اند. این فیلم‌های کوتاه از تکنیک‌های پیشرفته‌ای بهره می‌برند که با استانداردهای جهانی همخوانی دارد. همچنین همکاری‌هایی با برلین سینمایی داشته‌ایم و دو قسمت از روند برگزاری جشنواره سال گذشته را به نمایش خواهیم گذاشت و 12 فیلمی که در آن جشنواره شرکت داشتند، به نمایش درمی‌آیند.»


سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
TT

سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)

کمتر از دو ماه تا پایان سال جاری باقی مانده است، اما نتایج حاصل از فروش فیلم‌های سعودی در سال جاری، از موفقیت‌هایی بی‌سابقه سخن می‌گویند. «گیشه‌ی فروش» فیلم‌های سعودی از آغاز سال تا نیمه‌ی ماه گذشته، اکتبر، ۲۳ درصد از مجموع درآمد حاصل از همه‌ فیلم‌هایی را که در سالن‌های پادشاهی عربى سعودى به نمایش درآمده‌اند، به خود اختصاص داده است. این رقم چندان اندک نیست، همان‌گونه که ممکن است در ابتدا به نظر برسد، زیرا سهم فیلم‌های سعودی در مقایسه با کل فیلم‌های عربی و خارجی که در سالن‌های این کشور نمایش داده می‌شوند، از ۴ درصد فراتر نمی‌رود.
در واقع، بازار سینمای سعودى طی حدود پنج سال گذشته شاهد جهش چشمگیری در تعداد فیلم‌های تولیدشده در داخل کشور بوده است، فیلم‌هایی که راه خود را به آسانی به سالن‌های نمایش باز کرده‌اند.
این موفقیتی است که سعودى نه از نظر شمار فیلم‌سازان و نه از نظر تعداد تماشاگران انتظارش را نداشت، اما با شتابی چشمگیر به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل شده است.

فیلم «هوپال» (الشرق الأوسط)

پایه‌گذاری سینما

از سال ۲۰۱۸، هنگامی که عهد جدید توسعه و فرهنگ در سعودى پایه‌گذاری و اجرای آن آغاز شد، نتایج برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده در حوزه‌های گوناگون به‌روشنی پدیدار شد. هر زمینه‌ای را که بنگری، امروز بهتر از گذشته است: از توسعه‌ی اجتماعی و فرهنگی گرفته تا هنر، اقتصاد، علم و ابزارهای گوناگون دانش.
سینما نیز جایگاهی ویژه در توجه مسئولان یافت؛ مؤسسات حمایت و تولید و انجمن‌های سینمایی تأسیس شد، در حالی که سالن‌های سینما در شهرهای مختلف کشور گسترش یافتند. ناشران نیز توجه خود به انتشار کتاب‌های سینمایی را افزایش دادند. افزون بر این، دو جشنواره سینمایی نیز راه‌اندازی شد: یکی ویژه‌ فیلم‌های محلی و خلیجی (یعنی «جشنواره فیلم‌های سعودی») و دیگری با ابعاد جهانی («جشنواره بین‌المللی فیلم دریای سرخ»).
بخش بزرگی از این تلاش‌ها نتیجه‌ی تأسیس «هیئت فیلم‌های سعودی» به ریاست عبدالله آل‌عیاف است؛ کسی که از پیشینه‌ای سینمایی برخوردار است و فعالیتش از سال‌های نخستین این قرن آغاز شد. انتخاب او و نیز سایر رؤسا و مدیران بخش‌های مختلف، نه‌تنها از نظر گزینش اشخاص موفقیت‌آمیز بود، بلکه از نظر ایجاد و تضمین زیرساخت‌های هنری، تولیدی و فرهنگیِ لازم برای رشد سینمای بومی نیز بسیار مؤثر واقع شد.

پوستر فیلم سعودی «شباب البومب ۲» (الشرق الأوسط)

مقایسه‌ها

بر اساس بررسی‌های بی‌طرفانه و کارشناسانه، در جهان عرب (و حتی در بیشتر کشورهای جهان) تجربه‌ای مشابه با این میزان تلاش و دستیابی به نتایج در زمانی چنین کوتاه وجود ندارد. مؤسسات مشابهی در برخی کشورها تأسیس شده بودند، اما بسیاری از آن‌ها نتوانستند با انرژی و تداوم لازم ادامه دهند یا در فعالیت‌هایی تبلیغاتی برای منافع حاکمیت حل شدند.
آنچه در تجربه سعودى تحسین‌برانگیز است، گام‌های استوار، سنجیده و هدفمند آن در راه تحقق یک صنعت سینمایی جامع است.
اگر به اعداد بازگردیم، کافی است بگوییم که در سال گذشته، ۲۰۲۴، سهم درآمد فیلم‌های سعودی از بازار داخلی از ۸ درصد فراتر نرفت. این بدان معناست که آنچه در نه ماه و نیم نخست سال جاری به دست آمده، تقریباً سه برابر آن مقدار است.
ارزیابی فیلم‌هایی که این موفقیت را رقم زده‌اند، با دلایل موفقیت تجاری‌شان تفاوت دارد؛ برخی از فیلم‌های موفق از سطح هنری آگاهی‌بخشی برخوردارند، مانند «هوپال» که در میان فیلم‌های سعودی در رتبه‌ دوم قرار گرفت و ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار فروش داشت. برخی دیگر کاملاً عامه‌پسندند، مانند «شباب البومب ۲» به کارگردانی حازم فوده که با ۷ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار، از نظر فروش در رتبه‌ نخست ایستاد. این فیلم از نوع کاملاً تجاری و مردمی است.
نکته‌ جالب آن است که تقریباً تمام فیلم‌های سعودی تولیدشده در پنج سال اخیر (اگر نگوییم همه‌ آن‌ها) با دقت و برنامه‌ریزی ساخته شده‌اند و موضوعاتی را مطرح کرده‌اند که به فرد و جامعه مربوط است — خواه در قالب کمدی، خواه درام یا خیال‌پردازی. بنابراین، حتی آن دسته از فیلم‌هایی که بر پایه‌ی جذب مستقیم تماشاگران عام ساخته شده‌اند (مانند «آواز زاغ» از محمد السلمان و دو فیلم «شباب البومب») نیز با خواسته‌ها و علایق مخاطبان خود ارتباط برقرار کرده‌اند.
فیلم «هوپال» ساخته‌ عبدالعزیز الشلاحی و پیش از آن «نوره» اثر توفیق الزایدی، به عنوان نمونه، با نگاه به تاریخ پیش از سال ۲۰۱۸ آن را میراث و سنت تلقی کردند و بر همین اساس نیز در داخل و خارج از کشور با استقبال روبه‌رو شدند. برخی دیگر نیز از ژانر هیجان و تعلیق برای رساندن پیام خود بهره گرفتند، مانند آثار لعلی کلثمی.

جشنواره و همایش

این تمام ماجرا نیست. چند روز پیش، سومین دوره‌ «فروم فیلم سعودی» با موفقیتی چشمگیر به پایان رسید — نه فقط به این دلیل که جانی دپ از مهمانان دعوت‌شده برای سخن گفتن درباره‌ تجربه‌ بازیگری خود بود، بلکه به این خاطر که این فروم، با توجه به اهداف اعلام‌شده‌اش در زمینه‌ پیوند دادن سینمای سعودی به چرخه‌ اقتصادی و تجاری فیلم در جهان و جذب سرمایه‌ها و همکاری‌های بین‌المللی، ثابت کرد نماینده‌ای شایسته برای وضعیت کنونی و آرمان‌های سینمای سعودى است.
در روزهای آینده نیز، دوره‌ تازه‌ای از «همایش نقد سینمایی» برگزار خواهد شد که همه‌ جنبه‌های مربوط به زندگی نقد فیلم، پیوند آن با سینما، مخاطبان و نقش فرهنگی و روشنگرانه‌اش را بررسی می‌کند.
این مسیری است نسبتاً کوتاه، اما از نظر عملی سرشار از دستاورد؛ هرچند هنوز راهی طولانی برای تحقق اهداف در همه‌ زمینه‌های هنری و صنعتی سینما در پیش است.


«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
TT

«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)

بیش از ۸۰ رقصنده و رقصنده‌ـ‌هنرمند از فارغ‌التحصیلان مؤسسات هنری و از مناطق و اقوام گوناگون سوریه، خود را برای اجرای نخستین نمایشِ موزیکالِ صحنه‌ای پس از به‌دست گرفتن زمام قدرت توسط حاکمیت جدید در کشور آماده می‌کنند.
در این نمایش که بازیگر بزرگ سوری مونا واصف نقش اصلی آن را بر عهده دارد، هنرمند تئاتر نوار بُلبل، بازیگر برجسته ناهِد حَلَبی، بازیگر ولید دَبّس و گروهی دیگر نیز شرکت دارند. اجراهای این اثر از ۳ تا ۵ نوامبر در تالار اپرای دمشق برگزار می‌شود.

در همین زمینه، کارگردان اثر احمد زهیر گفت: نمایش «وردة إشبیلیة» یا «تاج‌العروس» اثری موسیقایی است که دو سال پیش در خارج از سوریه اجرا شده بود، اما این‌بار با دیدگاهی تازه آماده شده تا میان گذشته و حال پیوندی برقرار کند، آن‌گونه که خود گفت «پس از پیروزی سوری‌ها» نمایشی نو با شکلی متفاوت از نسخهٔ نخست پدید آمده است.

او در نشست خبریِ معرفی نمایش در دمشق توضیح داد که بازگشت اجراها به تالار اپرا «پیامی روشن دارد مبنی بر این‌که سوریه از نظر هنری و فرهنگی در حال بهبود است و دوباره نور می‌گیرد»، و تأکید کرد که «هنر توان آن را دارد که همگام با تحولات حرکت کند و در روند توسعه و بازسازی سهیم باشد».
تولیدکنندگان این نمایش قصد دارند گروهی دائمی برای نمایش‌های موزیکال و نمایشی در دمشق پایه‌گذاری کنند تا اجراهای هنری در سوریه و خارج از آن استمرار یابد.

یادِ اندلس بر صحنهٔ سوریه (پوستر رسمی)

نوار بُلبل در گفت‌وگو با الشرق الأوسط اظهار کرد: این نمایش «سفری هنری است که یاد دوران‌هایی را زنده می‌کند که در آن موسیقی، رقص و شعر بازتاب‌دهندهٔ هویت و زیبایی ما بود». او افزود که هدف نمایش، زنده‌کردن پیوند میان هنر و احساس و نیز اثبات حضور تئاتر سوری است.
این نمایش نخستین حضور بُلبل در سوریه پس از بیش از ده سال دوری است، و به گفتهٔ او این خود «نشانه‌ای از تداوم حیات هنر سوری، با وجود همهٔ چالش‌ها» به شمار می‌آید.
محمد عمر، نویسندهٔ متن نمایش، گفت این اثر «یادآور گذشتهٔ درخشانِ تمدن عربی و اسلامی در اندلس است»، اما در عین حال «تصویری زیباشناسانه از سوریهٔ نوین ارائه می‌دهد؛ سوریه‌ای دوست‌دار، فراتر از اختلافات، و در حال بازسازیِ خود در عرصه‌های هنری و فرهنگی»، سوریه‌ای که «دوباره پل‌های ارتباط را به سوی همه می‌گشاید».
ناهِد حَلَبی، بازیگر نامدار، نیز معتقد است که «امروز تماشاگر سوری بیش از هر زمان دیگری آماده و مشتاق چنین گونه‌ای از هنر است که برای نخستین بار در این ابعاد و با چنین حرفه‌ای‌گری در کشور اجرا می‌شود».

از نشست خبری نمایش «وردة إشبیلیة» (سانا)

دست‌اندرکاران نمایش امید دارند که موفقیت آن آغازگر مجموعه‌ای از اجراهای موزیکال در تالار اپرا باشد.
به گفتهٔ ولید دَبّس، «سرمایه‌گذاری در هنرها معیار رشد کشورها و نماد تصویر تمدنی آن‌هاست».
اجرای نمایش را مؤسسهٔ «موزاییک» پشتیبانی می‌کند؛ نهادی که بر اساس دیدگاه خود تأکید دارد: «هنر و موسیقی بخشی اصیل از تمدن کهن سوریه‌اند».
نمایندهٔ این مؤسسه رانیا قَطَف بر اهمیت تقویت حضور این هنرها در داخل کشور و تداوم همکاری‌های نهادی برای حمایت پایدار از آن‌ها تأکید کرد.