قطار به سمت هانا؛ لذتى كه پراكندگى مي گيرد

لذتی روایی که پراکندگی حوادث قطع می‌کند

قطار به سمت هانا؛ لذتى كه  پراكندگى مي گيرد
TT

قطار به سمت هانا؛ لذتى كه پراكندگى مي گيرد

قطار به سمت هانا؛ لذتى كه  پراكندگى مي گيرد

این روزها به خاطر قرنطینه اجباری و ازترس دست دادن با مهمان ناخوانده‌ای به نام «ویروس کرونا» سراغ کتابخانه‌ام رفتم تا میوه‌های رسیده را بچینم که هنوز خورده نشده‌اند و تعداد قابل توجهی کتاب یافتم؛ مجموعه‌های شعر و کتاب‌های نقد که چند مبحث و بخش از آنها را خواندم و کنار گذاشتم. چند پژوهش دانشگاهی که مجبور بودم تا آخر ادامه دهم و چند رمان هم. از میان همه آنها رمان تنها اثری ادبی است که تا به آخر نرسانی نمی‌توانی آن را زمین بگذاری. البته قصدم رمان‌ها جذاب است و یکی ازآنها رمان نویسنده فقید سعد محمد رحیم است(1957-2018) به نام «القطار... الی منزل هانا/قطار به سمت خانه هانا». همیشه وقتی ادیب و دوستی از میان ما می‌رود کام‌مان تلخ می‌شود و اندهگین می‌شویم. با خودمان عهد می‌کنیم، ما باید با مطالعه و تأمل چنین ادیبانی را باز تولید کنیم، شاید بخشی از این نتیجه وفایی است که احساس می‌کنیم و شاید هم بخشی ازآن نتیجه هیبت مرگ است که اثرش را برجان‌های ما می‌گذارد، طوری که درآن لحظه خلأ زمانی و ابداعی را که درگذشت ادیب برجای می‌گذارد احساس می‌کنیم. برگردم سر قطار سعد محمد رحیم، رمانی که به خاطرساخت روایی‌، زبان روشن و درعین حال گنگ آن، تداخل زمانی و نزدیک شدنش به خاطرات نمی‌توانی خودت را از آن رها کنی؛ مانند دفترچه خاطراتی جذاب که همه جزئیات روزانه را کودکانه و هراسناک و برخی صحنه‌های عاشقانه روایت می‌کند. اما هر اثری بازخوردهای مختلفی می‌یابد که برخی ازآنها گاه متناقض‌اند.
به نظر من رمان «قطار... به سمت خانه هانا» داستانی عاشقانه است و آن طور که یک منتقد در مقدمه آن نوشته رمانی پلیسی نیست. فاضل ثامر در مقدمه کتاب که سال2018 توسط اتحادیه ادبا و نویسندگان عراق پس از مرگ رحیم منتشر شد، نوشته این رمان «پلیسی» است و فضاهای آن به نوشته‌های آگاتا کریستی نزدیک‌اند. این منتقد به اشاراتی که در خود رمان وجود دارند استناد می‌کند؛ مادر «هانا» خانم «ژاکلین» با همسرش «دیوید» باستان شناس بریتانیایی به عراق آمد و رمان‌های پلیسی می‌نویسد. این مشابهت درست است چون آگاتا کریستی نویسنده رمان‌های پلیسی بود. تشابه دراین حد پذیرفته است، اما من با توصیف فاضل ثامر موافق نیستم که این رمان پلیسی است چون ما درسراسر رمان به صحنه پلیسی برنمی‌خوریم، شاید به صحنه‌هایی درمیان بربخوریم که اندکی به فضاهای کارآگاهی نزدیک می‌شوند، اما آن صحنه‌ها ناتمام می‌مانند و به طور کامل به اثر روایی پیوند نمی‌خورند که به برخی جزئیات اشاره خواهم کرد.
حوادث رمان در دو مکان و زمان مختلف اتفاق می‌افتند. مکان اول الحُنینه، منطقه باستانی در عراق و درسال 1967 است. مکان دوم لندن سال 2005. قهرمان رمان، باستان شناسی عراقی است به نام «رمزی عبدالصمد» از شهر موصل. او در لندن شاگرد یکی از دانشمندان باستان شناسی به نام «دیوید» بوده و «دیوید» با زنش «ژاکلین» سال 1967 در پایگاه باستان‌شناسی «الحُنینه» کارمی‌کردند. «رمزی» جوان به آنها در حفاری کمک می‌کند. «دیوید» دختری به نام «هانا» داشت که با پسری به نام «سام» دوست بود و از هند برگشته بودند. با هم اختلاف داشتند. «هانا» دختری زیبا بود و نویسنده توصیفات بسیاری در زیبایی او می‌آورد. بعد از اینکه از دوستش «سام» جدا می‌شود همان روز به سمت «رمزی» جوان می‌رود که همکار پدرش درکار حفاری آثار باستانی بود. روز بعد «هانا» به لندن برمی‌گردد و تا سال 2005 او را نمی‌بیند. این بدان معناست که زمان روایی خیلی از جزئیات این دوره را برای ما خلاصه می‌کند که درآن «رمزی» با یک معلم ازدواج کرده و صاحب دختر وپسری شده و سال‌ها بعد همسرش گرفتار بیماری سرطان شد و براثرآن مرد. «رمزی» هم به دلیل جنگ داخلی درعراق بعد از بازنشستگی اجباری با دختر پزشکش رحاب و پسرش نزار به لندن می‌رود.
ساکن آپارتمانی در حومه لندن می‌شود و پس ازآن سفرجدیدش را شروع می‌کند و آن جست‌وجوی «هانا» است. البته دراین مدت پروفسور«دیوید» پدر«هانا» و زنش «ژاکلین» نویسنده رمان‌های پلیسی مرده‌اند. «هانا» که اکنون به شصت سالگی نزدیک می‌شود، سال‌ها تنها مانده تا اینکه «رمزی» او را پیدا می‌کند و به خانه‌اش می‌رسد و با او می‌نشیند و تلاش می‌کند تا او را به یاد بیاورد که به گفته رمان او را از یاد برده بود. او را به یاد آورد، همچون نخی کم جان و بی رنگ از گذشته. دوستی قوی یافتند و لحظات عاشقانه‌ای را تجربه کردند درحالی که پیربودند. درست مانند رمان «عشق در زمان وبا»، جایی که عاشق جوان وقتی به محبوبه‌اش می‌رسد که پا به سن هفتاد و پنج سالگی گذاشته بود. سوار قایقی تجاری می‌شود و پرچم ابتلا به بیماری وبا را برافراشته می‌کند بدون آنکه کسی در لحظه‌های عشق دیوانه مزاحمشان بشود.
« رمزی» نیز این اینگونه با «هانا» ماند، اما فقط یک بار با او ازآن گرما و صمیمیت برخودار شد. «هانا» دچار ناراحتی شدید جسمی شد که بعدا مشخص می‌شود گرفتار همان بیماری است که مادرش به آن مبتلا بوده؛« سرطان رحم» و رمان درهمین جا به پایان می‌رسد. من با ثامر موافقم که می‌نویسد:« این احتمال را می‌دهم که رمان به شکلی از اشکال ناقص مانده یا کامل نشده است...» این نکته‌ای نیست که می‌خواستم بگویم، بلکه چند نکته دیگر وجود دارد. برای نمونه شخصیت‌ها و حوادثی وارد رمان می‌شوند که هیچ ارتباطی با بدنه آن ندارند و اگر آن صحنه‌ها را حذف کنیم هیچ اثری بر کار نخواهند گذاشت. برای مثال دو مرد وارد می‌شوند(یکی ازآنها شکل و شمایلی شبیه به جیمز باند دارد و دیگری با هیکل درشت و پیپی که گوشه دهانش چسبانده ما را به یاد چرچیل می‌اندازد هرچند شبیه او نباشد) دکتر «رمزی» را می‌برند و ازاو بازجویی می‌کنند. «رمزی» ازآنها می‌پرسد: شما کی هستید؟ و یکی ازآنها به اوپاسخ می‌دهد:« من دکتر واتسون هستم و این هم همکارم مستر جان و این هم میس لیلی. ما آسیبی به شما نمی‌رسانیم و درنهایت به نفع شماست». از او سراغ چیزی به نام «حلقه گمشده» را می‌گیرند، بازجویی اما خیلی نرم و آسان بود به طوری که لم می‌دهند و با هم سیگاری دود می‌کنند. دوبار از او می‌پرسند، اما جوابی نمی‌شنوند و بی آنکه این ماجرا اثری بر روند رمان داشته باشد؛ رمانی که بر لحظه عاشقانه بنا شده که «هانا» در اواخر دهه شصت میلادی در جان «رمزی» کاشت. یکی دیگر از صحنه‌ها دیدار «رمزی» با زنی پاتیل بود به اسم «امیلی» که در قطار می‌بیند و با هم پیاده می‌شوند. تاکسی می‌گیرد و داد می‌زند تا از او 20 یورویی بخواهد اما او در جیبش جز 50 یورویی پیدا نمی‌کند. زن مست آن را از او می‌قاپد و چند روز بعد به طور اتفاقی باز او را می‌بیند و این دیدارها چند بار تکرار می‌شوند. شروع می‌کند با نخ‌هایی او را به دکتر «واتسون» گره زدن، اما ما به عنوان خواننده نتیجه‌ای از این پیوند نمی‌گیریم که نویسنده نمی‌تواند آن را نشان دهد یا ما را به این نتیجه برساند که اینها یک باند هستند که تلاش می‌کنند دکتر «رمزی» را گرفتار کنند و رمان تمام می‌شود بی آنکه بفهمیم نتیجه این دوستی چه می‌شود.
این سه ماجرا: باندی که از«رمزی» درباره حلقه گمشده بازجویی می‌کنند و دو زنی که «رمزی» می‌بیند، نخی وجود ندارد که آنها را به بافت رمان وصل کند. اگر این صحنه‌ها از رمان حذف بشوند هیچ آسیبی به کار وارد نمی‌شود. در نتیجه ورود آنها به رمان غیرحرفه‌ای است و هیچ رابطه معنا داری با دیگر نخ‌های رمان ندارند. اینگونه است که صفحات رمان به دفتر خاطرات تبدیل می‌شوند به این معنا که در برخی صفحاتش ماجراها را به طور روزانه روایت می‌کند و این روایت ربطی به روند رمان ندارد.
خلاصه اینکه این رمان، داستان عشق جوانی است که از آن دختر جوان بریتانیایی محروم مانده و یک ساعتی طول می‌کشد، اما طعم آن یک ساعت که با «هانا» می‌گذراند، چهل سال طول می‌کشد. نتوانست ازآن لحظه خلاص شود تا اینکه بار دیگر با او دیدار کرد بعد ازاین که پژمرده شده بود. قطار به سمت مقصدهای مختلف می‌رود، اما سمت گرم‌تر برای او رفتن قطار به سمت «هانا» است.



«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند
TT

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

جشنواره «فیلم‌های کوتاه بیروت» (Beirutshorts) سال به سال و در هر دوره تحولی چشمگیر را تجربه می‌کند. از آنجا که پیش از این حدود 1000 فیلم کوتاه برای شرکت در این جشنواره ارسال می‌شد، اکنون این تعداد به بیش از 3000 فیلم رسیده و افق‌های آن گسترش یافته است، به طوری که انتخاب‌های بیشتری از سراسر جهان را ارائه می‌دهد که سطح نمایش‌ها را هم از لحاظ عربی و جهانی ارتقا می‌دهد.
این جشنواره به عنوان چهارمین جشنواره مهم عربی پس از جشنواره‌های «قرطاج سینمایی»، «قاهره سینمایی» و «اسکندریه سینمایی» که شایستگی دریافت جایزه اسکار را دارند، شناخته می‌شود.
سام لحود، مدیر و سازمان‌دهنده جشنواره، اشاره می‌کند که این دسته‌بندی بالاترین سطح اعتبار جهانی برای جشنواره‌های سینمایی است. او به «الشرق الأوسط» گفت: «ما منتظر نتایج سه فیلم کوتاه لبنانی هستیم که امسال برای جایزه اسکار نامزد شده‌اند. همچنین در دوره فعلی، سه فیلم دیگر از میان فیلم‌های «حرفه‌ای» برای شرکت در مسابقه سال آینده انتخاب خواهند شد».

من الأفلام اللبنانية المشاركة «بلايندي» للطالب غي قسيس... (الجهة المنظمة)

این فیلم‌ها از سه مرحله برای رسیدن به اسکار عبور می‌کنند: ابتدا شایستگی کسب نامزدی را پیدا می‌کنند، سپس وارد فهرست کوتاه می‌شوند و در نهایت برای دریافت جایزه رقابت می‌کنند.
در دوره نوزدهم جشنواره که از 3 تا 7 نوامبر برگزار می‌شود، 85 فیلم کوتاه از لبنان و دیگر کشورهای جهان به نمایش گذاشته خواهد شد. این فیلم‌ها شامل آثار فارغ‌التحصیلان جدید و دانشجویان کارگردانی از لبنان هستند. لحود در این باره توضیح می‌دهد: «ما این فیلم‌ها را بر اساس استانداردهای بالایی انتخاب کرده‌ایم که شامل 13 فیلم به عنوان پروژه‌های فارغ‌التحصیلی و 15 فیلم از دانشجویان سال‌های دوم و سوم است. در مسابقه رسمی جشنواره، 41 فیلم از لبنان و دیگر کشورها حضور دارند. همچنین 8 فیلم از لبنان و دیگر کشورهای جهان در مسابقه «زمین، صلح و عدالت» شرکت دارند.»
فیلم‌های کوتاه در این جشنواره از ژانرهای مختلفی همچون داستانی، مستند، اجتماعی، تجربی و انیمیشن هستند. از جمله فیلم‌های لبنانی شرکت‌کننده می‌توان به «در جایی اما نه اینجا»، «این نافرمانی» و «نه تنها ترس دارم، بلکه غمگینم» اشاره کرد.
کشورهای مختلفی همچون مجارستان، اسپانیا، آمریکا، کرواتیا، سعودی، اتریش و برزیل نیز در جشنواره حضور دارند.
لحود در مورد جدیدترین ویژگی‌های این دوره، می‌گوید: «ما همیشه تلاش می‌کنیم که دوره‌های جشنواره را به روز و پیشرفته کنیم. هیئت داوری امسال شامل مدیران برنامه‌های جشنواره‌های رسمی از جشنواره‌های جهانی است. امسال ما میزبان مدیران از برلین سینمایی، لوکارنو و کلرمون-فیران هستیم. همچنین تعدادی از فیلم‌سازان لبنانی مانند کارولین لبکی و بازیگران مانند رودریگ سلیمان و السا زغیب نیز حضور دارند.»
جشنواره بیروت برای فیلم‌های کوتاه برای اولین بار با مؤسسه متروپولیس سینماتیک همکاری می‌کند و تمامی نمایش‌های جشنواره در این مؤسسه برگزار خواهد شد. لحود در این باره می‌گوید: «این اولین بار است که دو مؤسسه سینمایی در یک همکاری مشترک شرکت دارند. سازمان‌دهندگان این جشنواره (جامعه سینمایی بیروت) و متروپولیس دو نهاد پیشرو در برگزاری جشنواره‌های سینمایی در لبنان هستند. امیدواریم که این نوع همکاری‌ها با جشنواره‌های دیگر در آینده نیز گسترش یابد.»

تبرز مواهب إخراجية شبابية في «بيروت للأفلام القصيرة»... (الجهة المنظمة)

یکی از شگفتی‌های جشنواره امسال، اهدای جوایز مالی به ارزش تقریبی 3500 دلار است. همچنین فیلمی که جایزه تماشاگران را کسب کند، صاحب آن به فرانسه سفر کرده و در جشنواره کلرمون-فیران شرکت خواهد کرد.
لحود ادامه می‌دهد: «امسال فیلم‌های لبنانی را به جشنواره فرانسوی کلرمون-فیران خواهیم برد که از 30 ژانویه تا 8 فوریه برگزار می‌شود. انتخاب شخصیت‌های برجسته از جشنواره‌های جهانی هدفش نزدیک‌تر شدن به سطح فیلم‌های لبنانی است. وقتی آنها فیلمی را در محیط خود می‌بینند، ارتباط بهتری با موضوع آن برقرار می‌کنند.»
لحود در مورد سطح فیلم‌های جشنواره توضیح می‌دهد:
«اکثر فیلم‌ها فیلم‌های جوانانه‌ای هستند که با موضوعات متنوع و ایده‌های جسورانه به مسائل مختلف از جمله عدالت، جنگ‌ها و داستان‌های اجتماعی پرداخته‌اند. این فیلم‌های کوتاه از تکنیک‌های پیشرفته‌ای بهره می‌برند که با استانداردهای جهانی همخوانی دارد. همچنین همکاری‌هایی با برلین سینمایی داشته‌ایم و دو قسمت از روند برگزاری جشنواره سال گذشته را به نمایش خواهیم گذاشت و 12 فیلمی که در آن جشنواره شرکت داشتند، به نمایش درمی‌آیند.»


سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
TT

سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)

کمتر از دو ماه تا پایان سال جاری باقی مانده است، اما نتایج حاصل از فروش فیلم‌های سعودی در سال جاری، از موفقیت‌هایی بی‌سابقه سخن می‌گویند. «گیشه‌ی فروش» فیلم‌های سعودی از آغاز سال تا نیمه‌ی ماه گذشته، اکتبر، ۲۳ درصد از مجموع درآمد حاصل از همه‌ فیلم‌هایی را که در سالن‌های پادشاهی عربى سعودى به نمایش درآمده‌اند، به خود اختصاص داده است. این رقم چندان اندک نیست، همان‌گونه که ممکن است در ابتدا به نظر برسد، زیرا سهم فیلم‌های سعودی در مقایسه با کل فیلم‌های عربی و خارجی که در سالن‌های این کشور نمایش داده می‌شوند، از ۴ درصد فراتر نمی‌رود.
در واقع، بازار سینمای سعودى طی حدود پنج سال گذشته شاهد جهش چشمگیری در تعداد فیلم‌های تولیدشده در داخل کشور بوده است، فیلم‌هایی که راه خود را به آسانی به سالن‌های نمایش باز کرده‌اند.
این موفقیتی است که سعودى نه از نظر شمار فیلم‌سازان و نه از نظر تعداد تماشاگران انتظارش را نداشت، اما با شتابی چشمگیر به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل شده است.

فیلم «هوپال» (الشرق الأوسط)

پایه‌گذاری سینما

از سال ۲۰۱۸، هنگامی که عهد جدید توسعه و فرهنگ در سعودى پایه‌گذاری و اجرای آن آغاز شد، نتایج برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده در حوزه‌های گوناگون به‌روشنی پدیدار شد. هر زمینه‌ای را که بنگری، امروز بهتر از گذشته است: از توسعه‌ی اجتماعی و فرهنگی گرفته تا هنر، اقتصاد، علم و ابزارهای گوناگون دانش.
سینما نیز جایگاهی ویژه در توجه مسئولان یافت؛ مؤسسات حمایت و تولید و انجمن‌های سینمایی تأسیس شد، در حالی که سالن‌های سینما در شهرهای مختلف کشور گسترش یافتند. ناشران نیز توجه خود به انتشار کتاب‌های سینمایی را افزایش دادند. افزون بر این، دو جشنواره سینمایی نیز راه‌اندازی شد: یکی ویژه‌ فیلم‌های محلی و خلیجی (یعنی «جشنواره فیلم‌های سعودی») و دیگری با ابعاد جهانی («جشنواره بین‌المللی فیلم دریای سرخ»).
بخش بزرگی از این تلاش‌ها نتیجه‌ی تأسیس «هیئت فیلم‌های سعودی» به ریاست عبدالله آل‌عیاف است؛ کسی که از پیشینه‌ای سینمایی برخوردار است و فعالیتش از سال‌های نخستین این قرن آغاز شد. انتخاب او و نیز سایر رؤسا و مدیران بخش‌های مختلف، نه‌تنها از نظر گزینش اشخاص موفقیت‌آمیز بود، بلکه از نظر ایجاد و تضمین زیرساخت‌های هنری، تولیدی و فرهنگیِ لازم برای رشد سینمای بومی نیز بسیار مؤثر واقع شد.

پوستر فیلم سعودی «شباب البومب ۲» (الشرق الأوسط)

مقایسه‌ها

بر اساس بررسی‌های بی‌طرفانه و کارشناسانه، در جهان عرب (و حتی در بیشتر کشورهای جهان) تجربه‌ای مشابه با این میزان تلاش و دستیابی به نتایج در زمانی چنین کوتاه وجود ندارد. مؤسسات مشابهی در برخی کشورها تأسیس شده بودند، اما بسیاری از آن‌ها نتوانستند با انرژی و تداوم لازم ادامه دهند یا در فعالیت‌هایی تبلیغاتی برای منافع حاکمیت حل شدند.
آنچه در تجربه سعودى تحسین‌برانگیز است، گام‌های استوار، سنجیده و هدفمند آن در راه تحقق یک صنعت سینمایی جامع است.
اگر به اعداد بازگردیم، کافی است بگوییم که در سال گذشته، ۲۰۲۴، سهم درآمد فیلم‌های سعودی از بازار داخلی از ۸ درصد فراتر نرفت. این بدان معناست که آنچه در نه ماه و نیم نخست سال جاری به دست آمده، تقریباً سه برابر آن مقدار است.
ارزیابی فیلم‌هایی که این موفقیت را رقم زده‌اند، با دلایل موفقیت تجاری‌شان تفاوت دارد؛ برخی از فیلم‌های موفق از سطح هنری آگاهی‌بخشی برخوردارند، مانند «هوپال» که در میان فیلم‌های سعودی در رتبه‌ دوم قرار گرفت و ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار فروش داشت. برخی دیگر کاملاً عامه‌پسندند، مانند «شباب البومب ۲» به کارگردانی حازم فوده که با ۷ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار، از نظر فروش در رتبه‌ نخست ایستاد. این فیلم از نوع کاملاً تجاری و مردمی است.
نکته‌ جالب آن است که تقریباً تمام فیلم‌های سعودی تولیدشده در پنج سال اخیر (اگر نگوییم همه‌ آن‌ها) با دقت و برنامه‌ریزی ساخته شده‌اند و موضوعاتی را مطرح کرده‌اند که به فرد و جامعه مربوط است — خواه در قالب کمدی، خواه درام یا خیال‌پردازی. بنابراین، حتی آن دسته از فیلم‌هایی که بر پایه‌ی جذب مستقیم تماشاگران عام ساخته شده‌اند (مانند «آواز زاغ» از محمد السلمان و دو فیلم «شباب البومب») نیز با خواسته‌ها و علایق مخاطبان خود ارتباط برقرار کرده‌اند.
فیلم «هوپال» ساخته‌ عبدالعزیز الشلاحی و پیش از آن «نوره» اثر توفیق الزایدی، به عنوان نمونه، با نگاه به تاریخ پیش از سال ۲۰۱۸ آن را میراث و سنت تلقی کردند و بر همین اساس نیز در داخل و خارج از کشور با استقبال روبه‌رو شدند. برخی دیگر نیز از ژانر هیجان و تعلیق برای رساندن پیام خود بهره گرفتند، مانند آثار لعلی کلثمی.

جشنواره و همایش

این تمام ماجرا نیست. چند روز پیش، سومین دوره‌ «فروم فیلم سعودی» با موفقیتی چشمگیر به پایان رسید — نه فقط به این دلیل که جانی دپ از مهمانان دعوت‌شده برای سخن گفتن درباره‌ تجربه‌ بازیگری خود بود، بلکه به این خاطر که این فروم، با توجه به اهداف اعلام‌شده‌اش در زمینه‌ پیوند دادن سینمای سعودی به چرخه‌ اقتصادی و تجاری فیلم در جهان و جذب سرمایه‌ها و همکاری‌های بین‌المللی، ثابت کرد نماینده‌ای شایسته برای وضعیت کنونی و آرمان‌های سینمای سعودى است.
در روزهای آینده نیز، دوره‌ تازه‌ای از «همایش نقد سینمایی» برگزار خواهد شد که همه‌ جنبه‌های مربوط به زندگی نقد فیلم، پیوند آن با سینما، مخاطبان و نقش فرهنگی و روشنگرانه‌اش را بررسی می‌کند.
این مسیری است نسبتاً کوتاه، اما از نظر عملی سرشار از دستاورد؛ هرچند هنوز راهی طولانی برای تحقق اهداف در همه‌ زمینه‌های هنری و صنعتی سینما در پیش است.


«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
TT

«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)

بیش از ۸۰ رقصنده و رقصنده‌ـ‌هنرمند از فارغ‌التحصیلان مؤسسات هنری و از مناطق و اقوام گوناگون سوریه، خود را برای اجرای نخستین نمایشِ موزیکالِ صحنه‌ای پس از به‌دست گرفتن زمام قدرت توسط حاکمیت جدید در کشور آماده می‌کنند.
در این نمایش که بازیگر بزرگ سوری مونا واصف نقش اصلی آن را بر عهده دارد، هنرمند تئاتر نوار بُلبل، بازیگر برجسته ناهِد حَلَبی، بازیگر ولید دَبّس و گروهی دیگر نیز شرکت دارند. اجراهای این اثر از ۳ تا ۵ نوامبر در تالار اپرای دمشق برگزار می‌شود.

در همین زمینه، کارگردان اثر احمد زهیر گفت: نمایش «وردة إشبیلیة» یا «تاج‌العروس» اثری موسیقایی است که دو سال پیش در خارج از سوریه اجرا شده بود، اما این‌بار با دیدگاهی تازه آماده شده تا میان گذشته و حال پیوندی برقرار کند، آن‌گونه که خود گفت «پس از پیروزی سوری‌ها» نمایشی نو با شکلی متفاوت از نسخهٔ نخست پدید آمده است.

او در نشست خبریِ معرفی نمایش در دمشق توضیح داد که بازگشت اجراها به تالار اپرا «پیامی روشن دارد مبنی بر این‌که سوریه از نظر هنری و فرهنگی در حال بهبود است و دوباره نور می‌گیرد»، و تأکید کرد که «هنر توان آن را دارد که همگام با تحولات حرکت کند و در روند توسعه و بازسازی سهیم باشد».
تولیدکنندگان این نمایش قصد دارند گروهی دائمی برای نمایش‌های موزیکال و نمایشی در دمشق پایه‌گذاری کنند تا اجراهای هنری در سوریه و خارج از آن استمرار یابد.

یادِ اندلس بر صحنهٔ سوریه (پوستر رسمی)

نوار بُلبل در گفت‌وگو با الشرق الأوسط اظهار کرد: این نمایش «سفری هنری است که یاد دوران‌هایی را زنده می‌کند که در آن موسیقی، رقص و شعر بازتاب‌دهندهٔ هویت و زیبایی ما بود». او افزود که هدف نمایش، زنده‌کردن پیوند میان هنر و احساس و نیز اثبات حضور تئاتر سوری است.
این نمایش نخستین حضور بُلبل در سوریه پس از بیش از ده سال دوری است، و به گفتهٔ او این خود «نشانه‌ای از تداوم حیات هنر سوری، با وجود همهٔ چالش‌ها» به شمار می‌آید.
محمد عمر، نویسندهٔ متن نمایش، گفت این اثر «یادآور گذشتهٔ درخشانِ تمدن عربی و اسلامی در اندلس است»، اما در عین حال «تصویری زیباشناسانه از سوریهٔ نوین ارائه می‌دهد؛ سوریه‌ای دوست‌دار، فراتر از اختلافات، و در حال بازسازیِ خود در عرصه‌های هنری و فرهنگی»، سوریه‌ای که «دوباره پل‌های ارتباط را به سوی همه می‌گشاید».
ناهِد حَلَبی، بازیگر نامدار، نیز معتقد است که «امروز تماشاگر سوری بیش از هر زمان دیگری آماده و مشتاق چنین گونه‌ای از هنر است که برای نخستین بار در این ابعاد و با چنین حرفه‌ای‌گری در کشور اجرا می‌شود».

از نشست خبری نمایش «وردة إشبیلیة» (سانا)

دست‌اندرکاران نمایش امید دارند که موفقیت آن آغازگر مجموعه‌ای از اجراهای موزیکال در تالار اپرا باشد.
به گفتهٔ ولید دَبّس، «سرمایه‌گذاری در هنرها معیار رشد کشورها و نماد تصویر تمدنی آن‌هاست».
اجرای نمایش را مؤسسهٔ «موزاییک» پشتیبانی می‌کند؛ نهادی که بر اساس دیدگاه خود تأکید دارد: «هنر و موسیقی بخشی اصیل از تمدن کهن سوریه‌اند».
نمایندهٔ این مؤسسه رانیا قَطَف بر اهمیت تقویت حضور این هنرها در داخل کشور و تداوم همکاری‌های نهادی برای حمایت پایدار از آن‌ها تأکید کرد.