پيشگامان نوگرايي شعر عربي با شعرهایی از عشق و وبا

پيشگامان نوگرايي شعر عربي با شعرهایی از عشق و وبا
TT

پيشگامان نوگرايي شعر عربي با شعرهایی از عشق و وبا

پيشگامان نوگرايي شعر عربي با شعرهایی از عشق و وبا

عشق در همه جلوه‌های مختلفش هیچ وقت در زندگی بشری ماجرایی گذرا  یا تجملی زائد نبوده که بتوانند هر تصمیم بگیرند از آن بی‌نیاز بشوند، بلکه احساس مرتبط به وجود آنهاست، درست مانند پیوند قلب و شاهرگ و صخره‌ای که می‌تواند آنها را از متلاشی شدن حفظ کند و کمک همیشگی که بدون آن زندگی بدل به بیابان می‌شود. اما آن اکسیر جادویی که خلایق بیشترین پیوندهای خود با شادی و امید و سرزندگی را به آن بسته‌اند، معمولا جز با رنج نمی‌آید و تهدید مرگ را به همراه خود دارد. چون عشق عمیق از دل احساسات می‌آید تا گردش خون و تپش‌های قلب و جوشش ناب‌ترین احساس‌ها را به اوج برساند. توان بدن را برای تاب آوردن به ته می‌رساند و آن را با مرگ عریان رودرو می‌سازد. همچنین عشق که کششی است سخت برای به دست آوردن آنچه دست نیافتنی، در برخی گونه‌ها نوعی قتل است خواه عمد باشد یا به خطا. امرؤ القیس در معلقه‌اش خطاب به محبوبه‌اش گلایه کنان می‌گوید:
« اغرّک منّی ان حُبّک قاتلی/ و انک مهما تأمری القلبَ یفعل؟»
«غرّه به این شده‌ای که عشقت می‌کشدم/ و هرچه بگویی دل همان می‌کند؟»
و بسیاری اوقات چشم زن‌های محبوب نزد عرب به ابزار کشتن عامدانه تبدیل می‌شوند، همچنان که نزد خود امرؤ القیس بود:
« و ما ذرّفت عیناک الا لتضربنی/ بسهمیک فی اعشار قلبٍ مقتّلٍ»
«چشمان تو اشک ریزان نمی‌شوند مگر برای نشاندن/ تیری دردل قلب کشته شده»
 داستان برای جریر نیز همین بود که ماجرای قتل را تعمیم می‌دهد و فریاد می‌زند:
«ان العیون التی فی طرفها حورٌ/ قتلتنا ثم لم یحیین قتلانا»
چشمانی که گوشه‌شان سیاه است/ ما را کشتند و کشته‌های ما را زنده نکردند»
همین وضع درباره آفتاب زدگی هم جریان دارد که آدمی را به مرز جنون یا گاهی مرگ می‌کشاند. و کسی که ضربه عشق بخورد بی شک به همان سرنوشت دچار می‌شود آن طور که برای عاشقان بنی عذره و برجسته‌ترین‌شان عروه و قیس و کثیّر و جمیل پیش آمد.
هربرگشت جست‌وجوگرانه به میراث شعری و ادبی ما و همین طور میراث جهانی حتما نمونه‌های بسیاری درباره رابطه عشق و مرگ و بیماری از جهتی و جنون و دیوانگی از جهتی دیگر نشان دهد. و پیش ازآنکه زیگموند فروید درباره رابطه محکم میان عشق و مرگ یا اروس و تاناتوس بگوید، بشار بن بُرد مرگ زنی که دلش را خون کرده را راه حل کم هزینه‌ عشق و رنج‌های جانگدازش می‌بیند و می‌خواند:
«من حبّها اتمنی لو یصادفنی/ من نحو قریتها ناع فینعاها/
کما اقول: فراقٌ لا لقاء له/ و تضمر النفس یأساً ثم تسلاها»
« از عشق او آرزو می‌کنم کسی را ببینم/ که از سوی کوی‌شان ناله کنان براو مرثیه می‌خواند/
تا بگویم: فراقی که پسش دیدار نیست/ جان یأسی پنهان می‌کند و بعد آرام می‌گیرد»
در کتاب «مصارع العشاق» نوشته احمد بن الحسن السرّاج عاشقان به عنوان موجودات درهم شکسته ظاهر می‌شوند که به سرعت گُرمی‌گیرند و عشق به نظرمی‌رسد به بیماری نزدیک‌تر است تا چیزی دیگر. با اینکه تا جایی که می‌دانیم آن زمان خبری از ویروس کرونا نبود، علائمی که نویسنده از عاشقان می‌دهد، از تعرّق گرفته تا بالا رفتن دمای بدن و تپش بالای قلب و تنگی نفس و سرعت گرفتن آن، خیلی با نشانه‌های منسوب به ویروسی که امروزه درجهان گسترده شده تفاوتی ندارند. جدای از این مرگ عاشق وقتی که چشمش به زیبایی صاعقه‌وار محبوب می‌افتد، به شکل ناله‌ای سریع درمی‌آید که جانش از پیراهن پیکر نحیف رها می‌شود. لاغری بیماری تبدیل به تصویر کلیشه‌ای عشق رمانتیک غربی شد جایی که دنیوی با دینی درمی‌آمیخت و شاعران دل به دخترکان سل زده یا لاغرمردنی و بسیار زردروی می‌دادند.
همچنین رمان نیز به همین مسئله نزدیک می‌شود و عشق درآنها دست نیافتنی و آمیخته به زیبایی ناگزیر عاشق را به راه هلاک می‌کشاند. دراثر برجسته «مرگ در ونیز» توماس مان ماجرای نویسنده شصت ساله گوستاو اشنباخ را روایت می‌کند که زادگاهش مونیخ را ترک کرد و به شهر جذاب ایتالیایی رفت. از جهتی به دنبال آرامش و امنیت بود و از جهتی دیگر امکان نوشتن و بازگرداندن روح نوآوری. اما دیدار نوجوان زیبا روی تادزیو همه معادله‌ها را به هم می‌ریزد و او را در تنگنای انتخاب دشوار میان زندگی و نویسندگی قرار می‌دهد، به گونه‌ای که احساس می‌کند همه کتاب‌های جهان نمی‌توانند آن والایی که از چهره نوجوان روبه رویش ساطع بود را به او بدهند. وقتی هم وبا به جان محله‌های شهر و معابر آبی‌اش می‌افتد، نویسنده پیر، جوان زیباروی و خانواده‌اش را گم می‌کند و طولی نمی‌کشد که گرفتار وبای گسترش یافته می‌شود و در کوچه‌های آلوده شهر جان می‌دهد و قربانی دوندگی عقیم خود به دنبال سراب زیبایی می‌شود که دست‌یابی به آن دشوار است. اگر توماس مان قصد داشت با این رمانش چهره تیره و تار اروپای در معرض تهدید وبای روبه رشد فاشیزم را ترسیم کند، این اثر روایی‌اش به نظر پیش‌بینی زودهنگام می‌رسد درباره آنچه ویروس کرونا برشهر و اطرافش ‌آورد و خسارت‌های فاجعه‌باری که برآن وارد می‌کند. رمان مشهور گابریل گارسیا مارکز«عشق در زمان وبا» اما چیزی نیست جز تأکیدی اضافی بر مقوله معروف فروید درباره دیالتیک ابدی میان عشق و مرگ. نکته قابل توجه اینجا این است که ایده وبا بخشی از رمان و حوادث پیاپی آن نبوده و ارتباطی با خط سیر حوادث داستان ندارد مگر در فصل آخر آن. جایی که فلورنتینو تصمیم می‌گیرد ماه عسلش را با محبوبه‌اش فرمینا روی یک کشتی بگذراند و از کاپیتان می‌خواهد روی رودخانه بماند و علامت وبا را روی کابین برافراشته کند. و کاپیتان از او می‌پرسد: تا کی؟ عاشق پیر جواب می‌دهد: برای همیشه.
بسیاری از پژوهشگران و منتقدان نوگرایی در شعر عربی از جهتی دیگر سرگرم مسئله تقدم زمانی شدند که برخی ازآنها به نازک الملائکه نسبت می‌دهند و برخی دیگر به بدر شاکر السیاب. به دور از این جنجال نقدی که علت آن ابهام در تاریخ سروده شدن دو شعر «هل کان حباً؟/آیا عشقی بود؟» و «الکولیرا/وبا» و تاریخ سپردن آنها به چاپ است، به احتمال زیاد هیچ یک از پژوهشگران به این نکته توجه نکرده‌اند که دو متن پایه‌گذرانه‌ای که بدر شاکر السیاب و نازک الملائکه طرح نوگرایی شعر درجهان عرب را با آنها آغاز کردند، هر دو درباره دوگانه عشق و مرگ‌اند که فروید در روانکاوی‌هایش درباره آن سحن گفته و رمان مارکز هم به آن نزدیک شده بود. درست است که سرایندگان «انشودة المطر/سرود باران» و «قرارة الموجه/آرامش موج» این کار را با تصور و تصمیم قبلی نکرده‌اند چون شعر از ناخودآگاه بسیار تاریک و پیچیده جاری می‌شود، اما خود این جوشش به تصادف بعد استثنایی و نماد ویژه خود را می‌بخشد. شاید السیاب که اصرار داشت پای قصیده «هل کان حباً» تاریخ 29-11-1946 بگذارد هدفش نهادن دلیلی ملموس برای این بود که او چند ماهی زودتر از قصیده الملائکه مورخ اواخر سال 1947 شعرش را سروده است. از جهت فنی و سبک ارزش بیشتر ازآن سروده السیاب است که در جنبه آهنگینش نمود می‌یابد. ریتمی که نظام دو مصرعی را می‌شکند و قصیده را از نسق ابیات همانند به نسق متفاوت می‌برد که معانی آن را تصاویر و ایده‌ها مشخص می‌کنند. اما این قصیده درجنبه‌های دیگر خیلی با سروده‌های زودهنگام السیاب تفاوت ندارد که آکنده از اندوه رمانتیک و دغدغه‌های عاطفی پراکنده میان دلدادگی به زن محبوب و میان شک و حسد خواب‌رُبا: کم تمنی قلبی الملکوم لو لم تستجیبی/ من بعید للهوی او من قریب/آه لو لم تعربی قبل التلاقی من حبیب/ ای ثغر مسّ هاتیک الشفاها/ ساکبا شکواه،آهاً ثم آها/غیر انی جاهلٌ معنی سئوالی عن هواها/ اهو شی من هواها یا هواها/ لیت قلبی لمحة من ذلک الضوء السجین/ اهو حبّ کلّ هذا؟ خبرینی».
در طرف دیگر معادله نازک الملائکه با گام‌های مطمئن قدم برسرزمین بکر نوگرایی می‌گذارد تا درزنانه کردن شعرعربی که قرن‌ها پیش ازاو در انحصار مردان بود، مشارکت کند. اما انتخاب مصیبت وبا برای اینکه دست‌مایه ماجراجویی نازک پیشگام نوگرایی باشد مسئله‌ بدون دلالت نیست. لحن سوگوارانه قصیده نشان می‌دهد شاعر هرچند با آگاهی درونی به نقشی که جامعه مردسالار به زن شاعر از زمان الخنساء تحمیل کرد تا در قالب سوگواری و ناله و حسرت خلاصه شود، به سمت تکامل می‌رود. (البته دراین میان استثناهایی هم وجود داشته است).
شاعر برای بیان فاجعه از بحر خبب استفاده می‌کند و این انتخاب فقط برای دوری گزیدن از اوزان سفت و محکم«مردانه» نیست بلکه به این دلیل است که با حرکت روان تکه تکه شده و تصاویری مرگ دست‌جمعی می‌خواند:
« اصغ الی وقع خطی الآتین/فی صمت الفجر، اصغ/ انظر رکب الباکین/ موتی موتی ضاع العدد/ موتی موتی، لم یبق غد/ الکولیرا فی کهف الرعب مع الاشلاء/ فی صمت الابد القاسی، حیث الموت دواء/ الموت الموت الموت/ فی شخص الکولیرا القاسی ینتقم الموت».



«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند
TT

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

جشنواره «فیلم‌های کوتاه بیروت» (Beirutshorts) سال به سال و در هر دوره تحولی چشمگیر را تجربه می‌کند. از آنجا که پیش از این حدود 1000 فیلم کوتاه برای شرکت در این جشنواره ارسال می‌شد، اکنون این تعداد به بیش از 3000 فیلم رسیده و افق‌های آن گسترش یافته است، به طوری که انتخاب‌های بیشتری از سراسر جهان را ارائه می‌دهد که سطح نمایش‌ها را هم از لحاظ عربی و جهانی ارتقا می‌دهد.
این جشنواره به عنوان چهارمین جشنواره مهم عربی پس از جشنواره‌های «قرطاج سینمایی»، «قاهره سینمایی» و «اسکندریه سینمایی» که شایستگی دریافت جایزه اسکار را دارند، شناخته می‌شود.
سام لحود، مدیر و سازمان‌دهنده جشنواره، اشاره می‌کند که این دسته‌بندی بالاترین سطح اعتبار جهانی برای جشنواره‌های سینمایی است. او به «الشرق الأوسط» گفت: «ما منتظر نتایج سه فیلم کوتاه لبنانی هستیم که امسال برای جایزه اسکار نامزد شده‌اند. همچنین در دوره فعلی، سه فیلم دیگر از میان فیلم‌های «حرفه‌ای» برای شرکت در مسابقه سال آینده انتخاب خواهند شد».

من الأفلام اللبنانية المشاركة «بلايندي» للطالب غي قسيس... (الجهة المنظمة)

این فیلم‌ها از سه مرحله برای رسیدن به اسکار عبور می‌کنند: ابتدا شایستگی کسب نامزدی را پیدا می‌کنند، سپس وارد فهرست کوتاه می‌شوند و در نهایت برای دریافت جایزه رقابت می‌کنند.
در دوره نوزدهم جشنواره که از 3 تا 7 نوامبر برگزار می‌شود، 85 فیلم کوتاه از لبنان و دیگر کشورهای جهان به نمایش گذاشته خواهد شد. این فیلم‌ها شامل آثار فارغ‌التحصیلان جدید و دانشجویان کارگردانی از لبنان هستند. لحود در این باره توضیح می‌دهد: «ما این فیلم‌ها را بر اساس استانداردهای بالایی انتخاب کرده‌ایم که شامل 13 فیلم به عنوان پروژه‌های فارغ‌التحصیلی و 15 فیلم از دانشجویان سال‌های دوم و سوم است. در مسابقه رسمی جشنواره، 41 فیلم از لبنان و دیگر کشورها حضور دارند. همچنین 8 فیلم از لبنان و دیگر کشورهای جهان در مسابقه «زمین، صلح و عدالت» شرکت دارند.»
فیلم‌های کوتاه در این جشنواره از ژانرهای مختلفی همچون داستانی، مستند، اجتماعی، تجربی و انیمیشن هستند. از جمله فیلم‌های لبنانی شرکت‌کننده می‌توان به «در جایی اما نه اینجا»، «این نافرمانی» و «نه تنها ترس دارم، بلکه غمگینم» اشاره کرد.
کشورهای مختلفی همچون مجارستان، اسپانیا، آمریکا، کرواتیا، سعودی، اتریش و برزیل نیز در جشنواره حضور دارند.
لحود در مورد جدیدترین ویژگی‌های این دوره، می‌گوید: «ما همیشه تلاش می‌کنیم که دوره‌های جشنواره را به روز و پیشرفته کنیم. هیئت داوری امسال شامل مدیران برنامه‌های جشنواره‌های رسمی از جشنواره‌های جهانی است. امسال ما میزبان مدیران از برلین سینمایی، لوکارنو و کلرمون-فیران هستیم. همچنین تعدادی از فیلم‌سازان لبنانی مانند کارولین لبکی و بازیگران مانند رودریگ سلیمان و السا زغیب نیز حضور دارند.»
جشنواره بیروت برای فیلم‌های کوتاه برای اولین بار با مؤسسه متروپولیس سینماتیک همکاری می‌کند و تمامی نمایش‌های جشنواره در این مؤسسه برگزار خواهد شد. لحود در این باره می‌گوید: «این اولین بار است که دو مؤسسه سینمایی در یک همکاری مشترک شرکت دارند. سازمان‌دهندگان این جشنواره (جامعه سینمایی بیروت) و متروپولیس دو نهاد پیشرو در برگزاری جشنواره‌های سینمایی در لبنان هستند. امیدواریم که این نوع همکاری‌ها با جشنواره‌های دیگر در آینده نیز گسترش یابد.»

تبرز مواهب إخراجية شبابية في «بيروت للأفلام القصيرة»... (الجهة المنظمة)

یکی از شگفتی‌های جشنواره امسال، اهدای جوایز مالی به ارزش تقریبی 3500 دلار است. همچنین فیلمی که جایزه تماشاگران را کسب کند، صاحب آن به فرانسه سفر کرده و در جشنواره کلرمون-فیران شرکت خواهد کرد.
لحود ادامه می‌دهد: «امسال فیلم‌های لبنانی را به جشنواره فرانسوی کلرمون-فیران خواهیم برد که از 30 ژانویه تا 8 فوریه برگزار می‌شود. انتخاب شخصیت‌های برجسته از جشنواره‌های جهانی هدفش نزدیک‌تر شدن به سطح فیلم‌های لبنانی است. وقتی آنها فیلمی را در محیط خود می‌بینند، ارتباط بهتری با موضوع آن برقرار می‌کنند.»
لحود در مورد سطح فیلم‌های جشنواره توضیح می‌دهد:
«اکثر فیلم‌ها فیلم‌های جوانانه‌ای هستند که با موضوعات متنوع و ایده‌های جسورانه به مسائل مختلف از جمله عدالت، جنگ‌ها و داستان‌های اجتماعی پرداخته‌اند. این فیلم‌های کوتاه از تکنیک‌های پیشرفته‌ای بهره می‌برند که با استانداردهای جهانی همخوانی دارد. همچنین همکاری‌هایی با برلین سینمایی داشته‌ایم و دو قسمت از روند برگزاری جشنواره سال گذشته را به نمایش خواهیم گذاشت و 12 فیلمی که در آن جشنواره شرکت داشتند، به نمایش درمی‌آیند.»


سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
TT

سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)

کمتر از دو ماه تا پایان سال جاری باقی مانده است، اما نتایج حاصل از فروش فیلم‌های سعودی در سال جاری، از موفقیت‌هایی بی‌سابقه سخن می‌گویند. «گیشه‌ی فروش» فیلم‌های سعودی از آغاز سال تا نیمه‌ی ماه گذشته، اکتبر، ۲۳ درصد از مجموع درآمد حاصل از همه‌ فیلم‌هایی را که در سالن‌های پادشاهی عربى سعودى به نمایش درآمده‌اند، به خود اختصاص داده است. این رقم چندان اندک نیست، همان‌گونه که ممکن است در ابتدا به نظر برسد، زیرا سهم فیلم‌های سعودی در مقایسه با کل فیلم‌های عربی و خارجی که در سالن‌های این کشور نمایش داده می‌شوند، از ۴ درصد فراتر نمی‌رود.
در واقع، بازار سینمای سعودى طی حدود پنج سال گذشته شاهد جهش چشمگیری در تعداد فیلم‌های تولیدشده در داخل کشور بوده است، فیلم‌هایی که راه خود را به آسانی به سالن‌های نمایش باز کرده‌اند.
این موفقیتی است که سعودى نه از نظر شمار فیلم‌سازان و نه از نظر تعداد تماشاگران انتظارش را نداشت، اما با شتابی چشمگیر به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل شده است.

فیلم «هوپال» (الشرق الأوسط)

پایه‌گذاری سینما

از سال ۲۰۱۸، هنگامی که عهد جدید توسعه و فرهنگ در سعودى پایه‌گذاری و اجرای آن آغاز شد، نتایج برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده در حوزه‌های گوناگون به‌روشنی پدیدار شد. هر زمینه‌ای را که بنگری، امروز بهتر از گذشته است: از توسعه‌ی اجتماعی و فرهنگی گرفته تا هنر، اقتصاد، علم و ابزارهای گوناگون دانش.
سینما نیز جایگاهی ویژه در توجه مسئولان یافت؛ مؤسسات حمایت و تولید و انجمن‌های سینمایی تأسیس شد، در حالی که سالن‌های سینما در شهرهای مختلف کشور گسترش یافتند. ناشران نیز توجه خود به انتشار کتاب‌های سینمایی را افزایش دادند. افزون بر این، دو جشنواره سینمایی نیز راه‌اندازی شد: یکی ویژه‌ فیلم‌های محلی و خلیجی (یعنی «جشنواره فیلم‌های سعودی») و دیگری با ابعاد جهانی («جشنواره بین‌المللی فیلم دریای سرخ»).
بخش بزرگی از این تلاش‌ها نتیجه‌ی تأسیس «هیئت فیلم‌های سعودی» به ریاست عبدالله آل‌عیاف است؛ کسی که از پیشینه‌ای سینمایی برخوردار است و فعالیتش از سال‌های نخستین این قرن آغاز شد. انتخاب او و نیز سایر رؤسا و مدیران بخش‌های مختلف، نه‌تنها از نظر گزینش اشخاص موفقیت‌آمیز بود، بلکه از نظر ایجاد و تضمین زیرساخت‌های هنری، تولیدی و فرهنگیِ لازم برای رشد سینمای بومی نیز بسیار مؤثر واقع شد.

پوستر فیلم سعودی «شباب البومب ۲» (الشرق الأوسط)

مقایسه‌ها

بر اساس بررسی‌های بی‌طرفانه و کارشناسانه، در جهان عرب (و حتی در بیشتر کشورهای جهان) تجربه‌ای مشابه با این میزان تلاش و دستیابی به نتایج در زمانی چنین کوتاه وجود ندارد. مؤسسات مشابهی در برخی کشورها تأسیس شده بودند، اما بسیاری از آن‌ها نتوانستند با انرژی و تداوم لازم ادامه دهند یا در فعالیت‌هایی تبلیغاتی برای منافع حاکمیت حل شدند.
آنچه در تجربه سعودى تحسین‌برانگیز است، گام‌های استوار، سنجیده و هدفمند آن در راه تحقق یک صنعت سینمایی جامع است.
اگر به اعداد بازگردیم، کافی است بگوییم که در سال گذشته، ۲۰۲۴، سهم درآمد فیلم‌های سعودی از بازار داخلی از ۸ درصد فراتر نرفت. این بدان معناست که آنچه در نه ماه و نیم نخست سال جاری به دست آمده، تقریباً سه برابر آن مقدار است.
ارزیابی فیلم‌هایی که این موفقیت را رقم زده‌اند، با دلایل موفقیت تجاری‌شان تفاوت دارد؛ برخی از فیلم‌های موفق از سطح هنری آگاهی‌بخشی برخوردارند، مانند «هوپال» که در میان فیلم‌های سعودی در رتبه‌ دوم قرار گرفت و ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار فروش داشت. برخی دیگر کاملاً عامه‌پسندند، مانند «شباب البومب ۲» به کارگردانی حازم فوده که با ۷ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار، از نظر فروش در رتبه‌ نخست ایستاد. این فیلم از نوع کاملاً تجاری و مردمی است.
نکته‌ جالب آن است که تقریباً تمام فیلم‌های سعودی تولیدشده در پنج سال اخیر (اگر نگوییم همه‌ آن‌ها) با دقت و برنامه‌ریزی ساخته شده‌اند و موضوعاتی را مطرح کرده‌اند که به فرد و جامعه مربوط است — خواه در قالب کمدی، خواه درام یا خیال‌پردازی. بنابراین، حتی آن دسته از فیلم‌هایی که بر پایه‌ی جذب مستقیم تماشاگران عام ساخته شده‌اند (مانند «آواز زاغ» از محمد السلمان و دو فیلم «شباب البومب») نیز با خواسته‌ها و علایق مخاطبان خود ارتباط برقرار کرده‌اند.
فیلم «هوپال» ساخته‌ عبدالعزیز الشلاحی و پیش از آن «نوره» اثر توفیق الزایدی، به عنوان نمونه، با نگاه به تاریخ پیش از سال ۲۰۱۸ آن را میراث و سنت تلقی کردند و بر همین اساس نیز در داخل و خارج از کشور با استقبال روبه‌رو شدند. برخی دیگر نیز از ژانر هیجان و تعلیق برای رساندن پیام خود بهره گرفتند، مانند آثار لعلی کلثمی.

جشنواره و همایش

این تمام ماجرا نیست. چند روز پیش، سومین دوره‌ «فروم فیلم سعودی» با موفقیتی چشمگیر به پایان رسید — نه فقط به این دلیل که جانی دپ از مهمانان دعوت‌شده برای سخن گفتن درباره‌ تجربه‌ بازیگری خود بود، بلکه به این خاطر که این فروم، با توجه به اهداف اعلام‌شده‌اش در زمینه‌ پیوند دادن سینمای سعودی به چرخه‌ اقتصادی و تجاری فیلم در جهان و جذب سرمایه‌ها و همکاری‌های بین‌المللی، ثابت کرد نماینده‌ای شایسته برای وضعیت کنونی و آرمان‌های سینمای سعودى است.
در روزهای آینده نیز، دوره‌ تازه‌ای از «همایش نقد سینمایی» برگزار خواهد شد که همه‌ جنبه‌های مربوط به زندگی نقد فیلم، پیوند آن با سینما، مخاطبان و نقش فرهنگی و روشنگرانه‌اش را بررسی می‌کند.
این مسیری است نسبتاً کوتاه، اما از نظر عملی سرشار از دستاورد؛ هرچند هنوز راهی طولانی برای تحقق اهداف در همه‌ زمینه‌های هنری و صنعتی سینما در پیش است.


«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
TT

«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)

بیش از ۸۰ رقصنده و رقصنده‌ـ‌هنرمند از فارغ‌التحصیلان مؤسسات هنری و از مناطق و اقوام گوناگون سوریه، خود را برای اجرای نخستین نمایشِ موزیکالِ صحنه‌ای پس از به‌دست گرفتن زمام قدرت توسط حاکمیت جدید در کشور آماده می‌کنند.
در این نمایش که بازیگر بزرگ سوری مونا واصف نقش اصلی آن را بر عهده دارد، هنرمند تئاتر نوار بُلبل، بازیگر برجسته ناهِد حَلَبی، بازیگر ولید دَبّس و گروهی دیگر نیز شرکت دارند. اجراهای این اثر از ۳ تا ۵ نوامبر در تالار اپرای دمشق برگزار می‌شود.

در همین زمینه، کارگردان اثر احمد زهیر گفت: نمایش «وردة إشبیلیة» یا «تاج‌العروس» اثری موسیقایی است که دو سال پیش در خارج از سوریه اجرا شده بود، اما این‌بار با دیدگاهی تازه آماده شده تا میان گذشته و حال پیوندی برقرار کند، آن‌گونه که خود گفت «پس از پیروزی سوری‌ها» نمایشی نو با شکلی متفاوت از نسخهٔ نخست پدید آمده است.

او در نشست خبریِ معرفی نمایش در دمشق توضیح داد که بازگشت اجراها به تالار اپرا «پیامی روشن دارد مبنی بر این‌که سوریه از نظر هنری و فرهنگی در حال بهبود است و دوباره نور می‌گیرد»، و تأکید کرد که «هنر توان آن را دارد که همگام با تحولات حرکت کند و در روند توسعه و بازسازی سهیم باشد».
تولیدکنندگان این نمایش قصد دارند گروهی دائمی برای نمایش‌های موزیکال و نمایشی در دمشق پایه‌گذاری کنند تا اجراهای هنری در سوریه و خارج از آن استمرار یابد.

یادِ اندلس بر صحنهٔ سوریه (پوستر رسمی)

نوار بُلبل در گفت‌وگو با الشرق الأوسط اظهار کرد: این نمایش «سفری هنری است که یاد دوران‌هایی را زنده می‌کند که در آن موسیقی، رقص و شعر بازتاب‌دهندهٔ هویت و زیبایی ما بود». او افزود که هدف نمایش، زنده‌کردن پیوند میان هنر و احساس و نیز اثبات حضور تئاتر سوری است.
این نمایش نخستین حضور بُلبل در سوریه پس از بیش از ده سال دوری است، و به گفتهٔ او این خود «نشانه‌ای از تداوم حیات هنر سوری، با وجود همهٔ چالش‌ها» به شمار می‌آید.
محمد عمر، نویسندهٔ متن نمایش، گفت این اثر «یادآور گذشتهٔ درخشانِ تمدن عربی و اسلامی در اندلس است»، اما در عین حال «تصویری زیباشناسانه از سوریهٔ نوین ارائه می‌دهد؛ سوریه‌ای دوست‌دار، فراتر از اختلافات، و در حال بازسازیِ خود در عرصه‌های هنری و فرهنگی»، سوریه‌ای که «دوباره پل‌های ارتباط را به سوی همه می‌گشاید».
ناهِد حَلَبی، بازیگر نامدار، نیز معتقد است که «امروز تماشاگر سوری بیش از هر زمان دیگری آماده و مشتاق چنین گونه‌ای از هنر است که برای نخستین بار در این ابعاد و با چنین حرفه‌ای‌گری در کشور اجرا می‌شود».

از نشست خبری نمایش «وردة إشبیلیة» (سانا)

دست‌اندرکاران نمایش امید دارند که موفقیت آن آغازگر مجموعه‌ای از اجراهای موزیکال در تالار اپرا باشد.
به گفتهٔ ولید دَبّس، «سرمایه‌گذاری در هنرها معیار رشد کشورها و نماد تصویر تمدنی آن‌هاست».
اجرای نمایش را مؤسسهٔ «موزاییک» پشتیبانی می‌کند؛ نهادی که بر اساس دیدگاه خود تأکید دارد: «هنر و موسیقی بخشی اصیل از تمدن کهن سوریه‌اند».
نمایندهٔ این مؤسسه رانیا قَطَف بر اهمیت تقویت حضور این هنرها در داخل کشور و تداوم همکاری‌های نهادی برای حمایت پایدار از آن‌ها تأکید کرد.