«الشرق الاوسط» متن کامل توافق میان اسرائیل و لبنان را منتشر کردhttps://persian.aawsat.com/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A8/5085723-%D8%A7%D9%84%D8%B4%D8%B1%D9%82-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D9%85%D8%AA%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%81%D9%82-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D9%84-%D9%88-%D9%84%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%AF
«الشرق الاوسط» متن کامل توافق میان اسرائیل و لبنان را منتشر کرد
دود ناشی از بمباران بیروت (خبرگزاری فرانسه)
روزنامه «الشرق الاوسط» به متن کامل توافق آتشبس میان اسرائیل و لبنان دست یافته است. این توافق که قرار است امشب (سهشنبه) در جلسه کامل کابینه اسرائیل بررسی شود، شامل 13 بند به شرح زیر است:
1. حزبالله و دیگر گروههای مسلح در خاک لبنان هیچ اقدام تهاجمی علیه اسرائیل انجام نخواهند داد.
2. اسرائیل نیز هیچ عملیات نظامی تهاجمی علیه اهدافی در لبنان، چه از زمین، هوا یا دریا، انجام نخواهد داد.
3. اسرائیل و لبنان اهمیت قطعنامه شماره 1701 شورای امنیت سازمان ملل متحد را به رسمیت میشناسند.
4. دو طرف حق دفاع از خود را در چارچوب پیمانهای بینالمللی محفوظ میدانند.
5. نیروهای امنیتی و نظامی رسمی لبنان تنها نهادهای مجاز به حمل سلاح و استفاده از نیرو در جنوب لبنان خواهند بود.
6. هرگونه فروش، تأمین یا تولید تسلیحات یا مواد مرتبط با تسلیحات در لبنان تحت نظارت و کنترل دولت لبنان خواهد بود.
7. تمامی تأسیسات غیرقانونی تولید تسلیحات و مواد مرتبط با آن برچیده خواهند شد.
8. تمام زیرساختها و پایگاههای نظامی غیرقانونی برچیده و هرگونه تسلیحات غیرمجاز مطابق با این توافق مصادره خواهند شد.
9. کمیتهای مورد توافق اسرائیل و لبنان برای نظارت و کمک به اجرای این تعهدات تشکیل خواهد شد.
10. اسرائیل و لبنان هرگونه نقض احتمالی این تعهدات را به کمیته و نیروهای «یونیفیل» (نیروهای موقت سازمان ملل در لبنان) گزارش خواهند داد.
11. لبنان نیروهای امنیتی و ارتش خود را در تمام مرزها، گذرگاهها و خط تعیینشده برای منطقه جنوبی مستقر خواهد کرد.
12. اسرائیل طی 60 روز نیروهای خود را بهتدریج از جنوب لبنان به سمت خط آبی عقب خواهد کشید.
13. ایالات متحده مذاکرات غیرمستقیم میان اسرائیل و لبنان را برای توافق بر سر ترسیم مرزهای زمینی هدایت خواهد کرد.
پایان دنیای «مواد مخدر» در لبنانhttps://persian.aawsat.com/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A8/5203194-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D8%AE%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%84%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%86
تصویری از خبرگزاری سعودی (واس) در 25 آوریل گذشته كه نشان میدهد یکی از اعضای اداره کل مبارزه با مواد مخدر، کیسههای كشف شده قرصهای کپتاگون در جده را به نمایش میگذارد. این قرصها در محمولهای از انار پنهان شده بودند (آ.ف.ب)
تصویری از خبرگزاری سعودی (واس) در 25 آوریل گذشته كه نشان میدهد یکی از اعضای اداره کل مبارزه با مواد مخدر، کیسههای كشف شده قرصهای کپتاگون در جده را به نمایش میگذارد. این قرصها در محمولهای از انار پنهان شده بودند (آ.ف.ب)
در محیط امنیتی لبنان، امیدواری واضحی وجود دارد که سال 2026 ممکن است سال پایان «دنیای مواد مخدر» باشد؛ دنیایی که جنگ داخلی لبنان و تبعات آن از جنگهای دیگر زمینهساز شکوفایی آن شدهاند و محیط ایدهآلی را برای رشد این تجارت ایجاد کردهاند. این مواد مخدر، که از لبنان و سوریه از طریق اردن به کشورهای خلیج، و بهویژه سعودی وارد میشد، به یکی از محصولات اصلی قاچاق تبدیل شده بود که تجار از طریق آن درآمدهای کلانی بهدست میآوردند، درآمدهایی که اکنون تامینکننده مالی برخی کشورها و گروههای مسلح شده است.
منبع این امیدواری، پیشرفتهای چشمگیری است که در مرز لبنان و سوریه با پایان دوران رژیم سوریه و خروج «تیپ چهارم» از مرزها بهدست آمده است. پس از آن، تجار مخدر که در «منطقه خاکستری» داخل مرزهای سوریه حضور داشتند، اخراج شدند.
یک مسئول امنیتی لبنانی به روزنامه «الشرق الأوسط» گفته است که آغاز جنگ در سوریه جرقهای برای رونق تجارت مواد مخدر بود، اما پایان جنگ بهنوبه خود، آغاز پایان این تجارت بود. این تجارت در تمامی مراحلش از تولید، انبارداری، و توزیع ضربات امنیتی سنگینی را متحمل شد.
از سال 2023 تا 2024، منطقه مرزی سوریه به پناهگاهی امن برای تجار مواد مخدر تبدیل شده بود. این تجار در روستاهایی مستقر شدند و در آنها خانههایی خریدند که تحت حمایت نیروهای امنیتی سوریه و بهویژه اعضای «تیپ چهارم» قرار داشت. این گروهها شریک تجاری این افراد بودند. با سقوط رژیم، این تجار به لبنان بازگشتند و به راحتی به شکار ارتش لبنان تبدیل شدند که در تعقیب آنها بود و برخی را دستگیر و برخی دیگر را کشته است.
توسعه بهعنوان سلاح
بر اساس ارزیابیهای امنیتی لبنان، این موضوع به یک «مرحلهای از توسعه» نیاز دارد که باید در مناطق محروم لبنان مانند بقاع و عکار پیادهسازی شود. این توسعه میتواند بهعنوان عامل کمکی برای فشار امنیتی شدید بر تجار مواد مخدر عمل کند و به آنها بهانههایی که از فقر و محرومیت استفاده میکنند تا اهالی این مناطق را از «راه ممنوعه» که سالهاست از این مناطق عبور میکند، دور کند. برخی از این تجار بهگونهای تبدیل به افرادی شبیه به «رابین هود» میشوند که هدایای خود را توزیع کرده و به مردم کمک میکنند. اما این کمکها بدون هزینه نیست.
یک منبع امنیتی لبنانی به «الشرق الأوسط» گفته است که یک تاجر معروف مواد مخدر، که هزینههای تحصیل برخی از دانشجویان دانشگاهی را تأمین میکرد، آنها را بعدها به ابزارهایی برای توزیع مواد مخدر در دانشگاهها و مدارس تبدیل میکرد.
دوران شکوفایی و صعود «رابین هود»
از تجارتی که حجم آن پیش از بحران سوریه 1.3 میلیون قرص بود، این عدد پس از بحران به 3 میلیون رسید و سپس به 400 هزار کاهش یافت. یک منبع امنیتی لبنانی میگوید: «آنها زمانی فقیر بودند و سپس فرمانروا شدند، اما حالا دوباره به فقر برگشتهاند.»
«شکوه» تجار مواد مخدر در منطقه بقاع لبنان پس از فروپاشی مالی که در اواخر سال 2019 کشور را درگیر کرد، بهدنبال فروپاشی سیاسی دولت لبنان و بنبست سیاسی که با پایان دوره ریاستجمهوری میشل عون و تأخیر در انتخاب جانشین او تشدید شده بود، دوباره بهوجود آمد.
این افراد از نیازی که مردم منطقه تحت فشار آن قرار داشتند، بهره بردند؛ نیازهایی که بهویژه در مناطق محروم با کمتوجهی رسمی و فقر مزمن که بهدور از بحران ارز ملی ریشه در تاریخ سیاست لبنان داشت، بهوجود آمده بود. به گفته اهالی منطقه، این وضعیت تا حدی به یک روند دائمی در سیاست تبدیل شده است.
در این شرایط، بسیاری از جوانان و مردان به دام این تجارت افتادند، بهویژه با کشف «ستاره در حال صعود» در دنیای مواد مخدر، یعنی قرصهای کپتاگون، که با تأثیر مستقیم بحران سوریه از سال 2011 به لبنان وارد شد و به تولید و صادرات آن سرعت بخشید. تجار سوری، که برخی از آنها در قدرت و امنیت نقش داشتند، بهطور فعال در این فرآیند مشارکت داشتند. این تجارت در مناطقی که مرزهای لبنان و سوریه را میسازند، که بهطور سنتی بهدلیل سستی کنترل امنیتی شناخته میشود، به سرعت گسترش یافت.
قدرت اجتماعی و سیاسی تجار
تجار بزرگ مواد مخدر در لبنان دیگر تنها به کسب درآمد محدود نمیپرداختند، بلکه برخی از آنها حتی به جایگاههای اجتماعی و سیاسی دست یافتند. برخی از آنها حتی برای انتخابات کاندیدا شدند یا به فکر نامزدی در انتخابات بودند. برخی دیگر خود را بهعنوان «رابین هود» معرفی میکردند که از ثروتمندان میگرفت و به فقرا میبخشید. این افراد پروژههایی برای آبیاری، برق، و کمکهای اجتماعی ارائه میدادند و برای مردم منطقه در حل مشکلات قانونی میانجیگری میکردند. حتی با سیاستمداران و مقامات رده بالا تماس میگرفتند تا برای اهالی منطقه شغل تأمین کنند. بهطور کلی، این «دولت در دولت» در حال رشد بود و از همکاری با نیروهای اجرایی که در هر دو طرف مرزها فعال بودند، بهره میبرد.
معادله بسیار ساده بود: «صادرات مواد مخدر به دشمنان... و دریافت ارز خارجی»، و « حق کمیسیون» که این تجار از این تجارت بسیار پردرآمد بهدست میآوردند، کافی بود تا کمک مالی به دولت یا دولتی کوچک فراهم کنند. یکی از تجار میگوید: «کافی است یکی از ده محمولهها عبور کند تا من سود کرده و راحت باشم.»
داستان کپتاگون
کپتاگون یک «انقلاب» در دنیای مواد مخدر به شمار میآید؛ زیرا نیازی به کشاورزی ندارد و بنابراین هیچ زمین کشاورزی در معرض عوامل طبیعی و انسانی قرار نمیگیرد، همچنین این ماده محدود به فصل خاصی نیست. تولید و بستهبندی آن بسیار ساده است و در فرآیند قاچاق و حملونقل نیز شناسایی آن دشوار است؛ زیرا معمولاً نمیتوان آن را با استفاده از دستگاههای معمولی کشف کرد.
اما، اگرچه توزیع و قاچاق کپتاگون معمولاً بهطور مخفیانه انجام میشود، اما تولید آن بهراحتی پنهان نمیماند. تولید کپتاگون نیاز به کارخانه دارد و در طی فرایند تولید، بوی بد و شدیدی منتشر میشود که پنهان کردن کارخانهها را دشوار میکند. به همین دلیل، تولیدکنندگان برای پنهان کردن این کارگاهها به سراغ افرادی با نفوذ رفته و آنها را با پول اغوا میکردند، و همچنین از مالکان املاک دورافتاده از مناطق مسکونی برای استفاده از املاکشان بهره میبردند.
تجار کپتاگون از «منطقه خاکستری» که در آن کشورهایی که هنوز این ماده را بهعنوان مواد مخدر به رسمیت نشناختهاند یا در تأخیر در این زمینه بودند، بهره میبردند. لبنان یکی از این کشورها بود که در آن مواد مخدر بهطور رسمی ممنوع نبود. نیروهای امنیتی معمولاً تجار را دستگیر میکردند و آنها را بهطور معمول بهخاطر داشتن اشیای غیرقانونی دیگر مانند سلاح یا انواع دیگر مواد مخدر مجازات میکردند.
شاهزادگان راهها و فرمولهای سری
این تجارت ابتدا در عراق و سوریه گسترش یافت. برخی از رانندگان کامیونهای حملونقل خارجی برای مقابله با خستگی و کسالت ناشی از ساعتها رانندگی، از آن استفاده میکردند تا انرژی بیشتری پیدا کنند. پس از سال 2000، این ماده بهعنوان یک ماده مخدر شناخته شد. بین سالهای 2007 تا 2011، ظهور «شاهزادگان راهها»، یعنی تجار مواد مخدر که وظیفه حمل و انتقال کپتاگون از کارخانه به مصرفکنندگان را بر عهده داشتند، بهویژه در کشورهای حوزه خلیج، شدت یافت.
کارخانههای تولید کپتاگون ابتدا در مناطق مرزی سوریه متمرکز بودند، اما با آغاز جنگ سوریه، بسیاری از تجار به لبنان مهاجرت کرده و در این کشور کارخانههایی بهراه انداختند و با همکاران لبنانی خود در این تجارت شریک شدند.
جالب اینجا بود که این تجار راز فرمول ساخت کپتاگون را مخفی نگه داشتند و آن را به همکاران لبنانی خود منتقل نکردند. این مسئله در اعترافات تعدادی از تجار که توسط اطلاعات نظامی لبنان دستگیر شدند، روشن شد. برخی از تجار فرمول این ماده را کشف کردند یا حداقل به آن نزدیک شدند و در نتیجه انواع «کپتاگونهای تقلبی» به بازار عرضه شد که کیفیت کمتری داشتند. حاشیه سود زیاد باعث شد که افراد بیشتری به این تجارت وارد شوند. یک قرص که هزینه آن کمتر از 20 سنت است، ممکن است به 20 دلار برسد و در بازار خردهفروشی گاهی حتی بیش از 50 دلار فروخته شود.
با شروع بحران سوریه، گروههای افراطی مناطق مرزی را تصرف کردند و کارخانهها را ویران کردند. تجار به مناطق تحت کنترل دولت سوریه یا لبنان فرار کردند. اما این گروهها بهزودی متوجه اشتباه خود شدند، بهویژه بین سالهای 2012 و 2014، و برخی از آنها بهدنبال بهرهبرداری از درآمدهای تجارت کپتاگون وارد این جریان شدند و بهتدریج این ماده به یک منبع اصلی تأمین مالی آنها تبدیل شد.
در بین سالهای 2012 و 2023، دوران اوج سودآوری تجار کپتاگون بود. تجارت این ماده بهویژه در این دوره بسیار رونق یافت، بهطوری که چهار یا پنج تاجر بزرگ تقریبا تمامی قاچاق به کشورهای حوزه خلیج را در دست داشتند. در این زمان، تجار وارد مرحله رقابت در «ظاهر» کپتاگون شدند؛ برخی از آنها قرصها را برشته میکردند تا شبیه به شن بیابانی شوند، یا آنها را با نشانهها و علائم تجاری مشخص کرده و رنگ میکردند.
ورود رسمی سوریه و «واگنر»
در اواسط سال 2012، مقامات بلندپایه سوریه نیز وارد این تجارت شدند. آنها در تولید و تجارت دخالت نکردند، اما روند انتقال مواد مخدر را تسهیل کرده و برای عبور کالاها از اراضی سوریه «کوپن» صادر میکردند و در ازای آن «هزینه» معینی دریافت میکردند. در این دوره، تجار کپتاگون به بسیاری از نقاط جهان سفر میکردند، اما بیروت مکان مورد علاقه آنها بود. آنها در پایتخت لبنان رستورانها و کافههایی افتتاح کردند که پوششی عالی برای درآمدهایشان بهحساب میآمد.
فرآیند تولید و توزیع کپتاگون چند مرحله دارد که با خرید مواد اولیه شروع میشود، موادی که بهطور قانونی در بازار موجود بودند. اکثر مواد مورد استفاده برای تولید کپتاگون بهطور قانونی در دسترس بودند چرا که کاربردهای دیگری مانند استفاده در داروسازی، شویندهها، آفتکشها و کودهای شیمیایی نیز داشتند. تجار با صاحبان فروشگاههای بزرگ و سوپرمارکتها همکاری میکردند تا کالاها را بهقیمتهای ارزان برای خود وارد کنند. حتی دستگاههای مخصوص تولید نیز بهراحتی در دسترس بودند، زیرا عمدتا توسط کارخانههای داروسازی یا تولیدکنندگان مواد شیمیایی و صنعتی به کار میرفتند.
بیشتر کارخانهها در منطقه مرزی سوریه متمرکز بودند، اما برخی از آنها در دوران جنگ به مناطق کوهستانی لبنان منتقل شدند. خانههای دورافتاده یا کارخانههای متروکه و مزارع دام هدف تجار قرار گرفتند و آنها این مکانها را با قیمتهای جذاب اجاره کردند. بعداً برخی از روستاهای سوریه به پناهگاههایی برای تجار تبدیل شدند، از جمله روستای «جرماش»، که به پناهگاه محبوب برای فراریان از دست نیروهای امنیتی لبنان تبدیل شد.
در دوران جنگ سوریه، تجارت مواد مخدر رونق بیسابقهای پیدا کرد. مرزهای لبنان و سوریه و همچنین مرز سوریه و اردن بهطور کامل از کنترل خارج شدند. برخلاف تصویر جنگها و درگیریهای شدید میان گروههای مختلف، تجار با تمامی طرفها روابط خوبی داشتند. همه از درآمدهای این تجارت بهرهبرداری میکردند. در این میان، دولت سوریه، روسیه، ایران و حزبالله نیز از مسیرهای قاچاق مواد مخدر برای انتقال سلاح به مناطق محاصرهشده یا مناطق دور از دسترس استفاده میکردند و گاهی اوقات حتی افراد مسلح نیز از این مسیرها منتقل میشدند.
گروه «واگنر» روسی نیز یک پل هوایی برای انتقال کپتاگون به لیبی ایجاد کرده بود و به ازای هر صندوق از این ماده، 5000 دلار دریافت میکرد.
بین سالهای 2014 و 2020، بسیاری از تجار به لبنان نقل مکان کردند. آنها از کنترل گروههای افراطی بر مناطق مرزی وسیع و بحران داخلی در لبنان که منجر به شکافهای سیاسی عمیق شده بود، بهره میبردند. در این دوران، هر کسی که شغلی مناسب نداشت، به تجارت مواد مخدر روی میآورد. همین موضوع باعث شد که مواد مخدر با کیفیت پایینتری به بازار وارد شود.
در این دوره، نفوذ ارتش لبنان بر مرزها بهویژه بعد از شکستهایش در برابر حملات گروههای افراطی و ربوده شدن سربازان تضعیف شد. تجار برخی مناطق را تحت تسلط خود درآوردند و راههای خاصی بین لبنان و سوریه برای قاچاق مواد مخدر ساختند. برخی از آنها حتی وارد سیاست لبنان شدند و از طریق حمایت از برخی نامزدهای انتخاباتی، بهدنبال دستیابی به قدرت بودند.
اعلام جنگ علیه مواد مخدره
با برقراری وضعیت امنیتی در لبنان و تقویت نقش تجار مواد مخدره، لبنان جنگی علیه مواد مخدره اعلام کرد. در مناطق بعلبک و مرز با سوریه، نقش اصلی بر عهده ارتش لبنان بود، چرا که ارتش در آنجا حضور داشت. اما در بنادر و مناطق داخلی، نقش نیروهای امنیت داخلی لبنان مهمتر بود.
جنگ علیه تجار مواد مخدر در بعلبک از سوی اطلاعات ارتش لبنان آغاز شد. در ابتدا، کارخانههای تولید کبتاگون مورد حمله قرار گرفتند و واحدهای تولیدی آنها منهدم شدند. اما تجار «مسالمتجو» به سرعت تبدیل به افرادی خونریز شدند و کمتر مأموریتی بود که بدون درگیری میان ارتش و تجار به پایان میرسید. تجار از بعلبک به مناطق کوهستانی و صعبالعبور گریختند، اما ارتش همچنان به تعقیب آنها ادامه داد. یک مقام امنیتی لبنانی به «الشرق الأوسط» گفت که به مقامات و افسران مبارزه با مواد مخدر پیشنهادات مالی وسوسهکنندهای ارائه شده بود، بهویژه اینکه خسارت سال اول مواجهه با ارتش به حدود 200 میلیون دلار رسید.
برای مقابله با حملات ارتش، تجار به ساخت کارخانههای «موبایل» یا کارخانههای متحرک روی کامیونها روی آوردند که قادر به جابهجایی سریع بودند. با این حال، معایب این کارخانهها این بود که هنگام آغاز تولید، به دلیل سرعت پایین حرکت، دچار مشکل میشدند.
جنگ سرها و نبرد «ابو سله»
جنگ علیه مواد مخدر به جنگی علیه سران باندهای مواد مخدر تبدیل شد. ارتش لبنان شروع به هدف قرار دادن سران باندها کرد و برخی از آنها با استفاده از پهپادها و حملات هوایی هدف قرار گرفتند. یکی از بزرگترین تجار مواد مخدر در بعلبک که به «ابو سله» معروف بود، هدفی خاص برای ارتش شد و پس از آن، تجار مواد مخدر بهطور موقت از دیدرس پنهان شدند و زیر فشار اقدامات امنیتی به مخفیگاههای خود پناه بردند.
علی منذر زعتر، معروف به «ابو سله»، از ابتدا در تجارت مواد مخدر دست داشت و نام «ابو سله» را از زمانی که در حومه شرقی بیروت در حال توزیع مواد مخدر بود، به دست آورد. او بهطور فیزیکی از یک سبد (سله) برای دریافت پول از مشتریانش و تحویل مواد مخدر به آنها استفاده میکرد. اما پس از مدتی، «ابو سله» به یکی از بزرگترین و معروفترین تجار مواد مخدر تبدیل شد و بهحدی قدرت پیدا کرد که یک ارتش کوچک از مبارزان و پخشکنندگان مواد مخدر تحت فرمان او قرار داشت.
وقتی ارتش لبنان برنامهریزی برای دستگیری «ابو سله» را آغاز کرد، اطلاعات ارتش فاش کرد که او 346 ایست بازرسی برای محافظت از خود ایجاد کرده بود. این ایستهای بازرسی شامل دوربینهای مداربسته و نقاط مخفی شده در قالب کافههای «اکسپرس» بودند که در تمام مسیرهای منتهی به خانه او نصب شده بودند.
پس از 8 ماه برنامهریزی، ارتش لبنان عملیات دستگیری «ابو سله» را در جریان یک مهمانی شام که او برای دوستانش برگزار کرده بود، انجام داد. در این عملیات، برخی از دوربینها تحت کنترل قرار گرفتند و مسیر آنها تغییر داده شد. رئیس اداره اطلاعات ارتش لبنان برای پنهان کردن هویت خود، همسرش را به یک رستوران در بیروت برد که او میدانست «ابو سله» برای نظارت بر آن مکان، از آنجا اطلاعات جمعآوری میکند.
عملیات دستگیری «ابو سله» بهشدت مخفیانه بود و تنها 7 نفر از آن اطلاع داشتند که هدف از این عملیات «مارلبورو» (نام مستعار برای «ابو سله») بود تا او متوجه نشود که چه چیزی برای او در حال تدارک است.
«ابو سله» توانست از این کمین فرار کند، چرا که از همسرش بهعنوان سپر استفاده کرده بود و در نتیجه یک نفر از ارتش لبنان کشته شد. او پس از این فرار به سوریه رفت، اما پس از سقوط رژیم سوریه به لبنان برگشت و در نهایت هدف حمله هوایی ارتش لبنان قرار گرفت که منجر به کشته شدن او شد.
«ابو سله» پیش از کشته شدن در یک کمین، مسئول حملهای بود که منجر به کشته شدن تعدادی از سربازان ارتش لبنان و زخمی شدن یک افسر شد. این عملیات، تأثیر عمیقی بر نگرشهای امنیتی در لبنان داشت، زیرا «ابو سله» به عنوان شماره یک در میان تجار مواد مخدر لبنان شناخته میشد. او در دانشگاهها و مدارس نفوذ زیادی داشت و این مناطق بهعنوان «منطقه فروش» او شناخته میشدند. برای ترویج مواد مخدر در این اماکن، او هزینه تحصیل دانشآموزان و دانشجویان را پرداخت میکرد یا افراد وابسته به خود را در آنها ثبتنام میکرد تا مواد مخدر را در بین دانشآموزان و دانشجویان توزیع کنند.
سقوط الفاشر به دست «نیروهای پشتیبانی سریع»... شکست نظامی یا معامله سیاسی؟https://persian.aawsat.com/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A8/5203012-%D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7-%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%A7%D8%B4%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D8%B4%D8%AA%DB%8C%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D8%B9-%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D8%AA-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C-%DB%8C%D8%A7-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D8%9F
زنان سودانی در شهر الفاشر که بیش از یک سال در اقلیم دارفور در محاصره «قوات الدعم السریع» بود، برای دریافت وعدههای غذایی رایگان گرد هم آمدهاند (خبرگزاری فرانسه)
سقوط الفاشر به دست «نیروهای پشتیبانی سریع»... شکست نظامی یا معامله سیاسی؟
زنان سودانی در شهر الفاشر که بیش از یک سال در اقلیم دارفور در محاصره «قوات الدعم السریع» بود، برای دریافت وعدههای غذایی رایگان گرد هم آمدهاند (خبرگزاری فرانسه)
«نیروهای پشتیبانی سریع» اعلام کردند که کنترل شهر راهبردی الفاشر، بزرگترین شهر در اقلیم دارفور، را در دست گرفتهاند و همچنین بر مقر «لشکر ششم پیادهنظام» ــ آخرین پایگاه ارتش در این اقلیم ــ مسلط شدهاند. هرچند سقوط این شهر از هفتهها پیش قابل پیشبینی بود، اما اکنون پرسشهای گستردهای را درباره فروپاشی احتمالی نیروهای دولتی در شهر برانگیخته است.
محاصره الفاشر از ۱۰ مهٔ ۲۰۲۴ آغاز شد، زمانیکه «نیروهای پشتیبانی سریع» شهر را از چهار جهت در محاصره گرفتند و جنبشهای مسلحی را که از ارتش پشتیبانی میکردند، متهم کردند که «تعهد خود مبنی بر عدم مشارکت در جنگ» را نقض کردهاند.
در نوامبر ۲۰۲۳، «جنبش ارتش آزادیبخش سودان» به رهبری منی اَركو مناوی، «جنبش عدالت و برابری» به رهبری جبریل ابراهیم، و چند گروه کوچک دیگر از موضع بیطرفی خود عدول کردند و اعلام نمودند که در کنار ارتش علیه «نیروهای پشتیبانی سریع» خواهند جنگید.
در آن زمان، «نیروهای پشتیبانی سریع» بر مناطق غرب، مرکز، شرق و جنوب دارفور تسلط یافته بودند و تنها شمال دارفور با شهر الفاشر و لشکر ششم پیادهنظام در کنترل ارتش باقی مانده بود. مناوی ــ حاکم اقلیم دارفور و فرمانده نیروهای موسوم به «نیروی مشترک جنبشهای مسلح» که از ارتش حمایت میکردند ــ گفت توافق بر بیطرفی پس از سه هفته از آغاز جنگ در ۱۵ آوریل ۲۰۲۳ صورت گرفت تا درگیری میان ارتش و «پشتیبانی سریع» محدود بماند و غیرنظامیان در امان باشند.
پناهگاهی زیرزمینی که آوارگان در شهر الفاشر سودان برای در امان ماندن از بمباران به آن پناه میبرند (رویترز)
اما او افزود که این موضع را پس از گسترش «دامنه نقضها» و وقوع «اقداماتی در حد نسلکشی» تغییر دادهاند. مناوی و جبریل ابراهیم در ۱۶ نوامبر ۲۰۲۳ بهطور رسمی پایان بیطرفی را اعلام کردند و به پایتخت موقت، پورتسودان، منتقل شدند.
شهری در محاصره و فروپاشی تدریجی
در ماه مهٔ ۲۰۲۴، «نیروهای پشتیبانی سریع» محاصرهای سخت بر الفاشر اعمال کردند؛ راهها را بستند و مانع ورود کالا و کمکهای بشردوستانه شدند. این وضعیت بحرانی انسانی ایجاد کرد و کمبود شدید غذا، دارو و سوخت، شهر را به جزیرهای منزوی و بیارتباط با بیرون تبدیل نمود. درگیریها بهصورت روزانه در اطراف شهر جریان داشت تا سرانجام «پشتیبانی سریع» وارد مرکز آن شد.
کوشش ارتش برای رساندن تدارکات از راه هوایی ناکام ماند، زیرا پدافند هوایی «پشتیبانی سریع» چندین هواپیمای ارتش را سرنگون کرد و توانست نیروی هوایی را از کار بیندازد. در نتیجه، ارسال تدارکات نظامی، پزشکی و غذایی متوقف شد و این امر پیشروی تدریجی «پشتیبانی سریع» به سوی مواضع ارتش را آسان کرد.
یک منبع میدانی در گفتوگو با فعال رسانهای محمد خلیفه اظهار کرد: «روزهای پایانی پیش از سقوط شهر، شاهد نبردهای شدیدی در چند محور بود که راه را برای حمله نهایی به مقر لشکر ششم پیادهنظام هموار کرد. شمار نیروهای مستقر در داخل مقر زیاد نبود و نبرد بزرگی در نگرفت، زیرا عملاً لشکر از سپتامبر گذشته در دست (پشتیبانی سریع) بود.»
به گفته او، «نیروهای پشتیبانی سریع» تا محدوده میان دو نیرو در حوالی اداره مهندسی و بهداری نظامی پیشروی کرده و به مقر لشکر نزدیک شده بودند و این وضعیت از حدود یک ماه پیش از سقوط نهایی، حلقه محاصره را تنگتر کرده بود. وی افزود: «(پشتیبانی سریع) با شدت حمله میکرد و گاه به دیوارهای مقر لشکر میرسید، سپس عقب رانده میشد، اما همیشه بخشی از مواضع تصرفشده را حفظ میکرد تا حلقه محاصره را تنگتر کند.»
آتشسوزی و دود در اردوگاه «زمزم» نزدیک شهر الفاشر در اقلیم دارفور در ماه آوریل گذشته (خبرگزاری فرانسه)
این منبع تأیید کرد که «نیروهای پشتیبانی سریع» در هفتههای اخیر مواضع مهمی چون اردوگاه نیفاشا، اردوگاه آوارگان ابو شوک، محله درجه، اداره مهندسی، ساختمان یونامید، خانه میهمانان، وزارت دارایی و مقر حاکم ایالت را تصرف کردند؛ مواضعی که ارتش بر آنها برای دفاع تکیه داشت. وی افزود: «از آغاز اکتبر، محدوده کنترل ارتش به حدود سه کیلومتر مربع کاهش یافت تا سرانجام بهطور کامل سقوط کرد.»
عقبنشینی جزئی و بیم از آینده
به گفته همین منبع، فرماندهان ارتش و نیروی مشترک به این نتیجه رسیدند که امکان رساندن پشتیبانی نظامی یا غذایی وجود ندارد، بنابراین درباره چگونگی عقبنشینی و تأمین امنیت آن رایزنی کردند، اما این گفتوگوها بهدلیل نبود تضمین کافی ناتمام ماند.
او افزود: «فرماندهان به محور غربی منتقل شدند و هنگام سقوط لشکر، تنها شمار اندکی از نیروها در مقر حضور داشتند، زیرا بیشتر آنان به منطقهای در محور غربی به وسعت کمتر از دو کیلومتر مربع عقبنشسته بودند.» ارتش به نیروهای داوطلب دستور داده بود که به منطقههای طوله و کورما بروند؛ برخی از آنان کشته شدند و گروهی دیگر توانستند فرار کنند.
با وجود اهمیت حادثه، ارتش و نیروی مشترک هیچ بیانیه رسمی صادر نکردند. در مقابل، مناوی ــ حاکم اقلیم دارفور ــ در حساب خود در پلتفرم «ایکس» نوشت: «سقوط الفاشر به معنای واگذاری آینده دارفور به گروههای خشونتطلب یا منافع فساد و وابستگی نیست.»
کارشناسان نظامی این فروپاشی را تحولی خطرناک در مسیر جنگ سودان توصیف کردهاند، زیرا الفاشر آخرین پایگاه ارتش در دارفور بود و سقوط آن به معنای تسلط کامل «پشتیبانی سریع» بر این اقلیم است. برخی تحلیلگران احتمال دادهاند که نیروهای «پشتیبانی سریع» پس از این، به سوی شرق دارفور حرکت کنند تا مناطقی را که پیشتر از آن عقبنشینی کرده بودند، بازپس گیرند؛ روندی که میتواند پیامدهای سیاسی و نظامی تازهای رقم بزند.
شهری که به نماد خستگی و ناکامی بدل شد
بدینسان، الفاشر یکی از تراژیکترین فصلهای جنگ سودان را پشت سر گذاشت. شهری که بیش از یک سال زیر بمباران، گرسنگی و انزوا تاب آورد، اکنون به نماد شکستی تلخ بدل شده است؛ شهری که زمانی نشانه مقاومت در برابر جنگ و تفرقه بود، اما سرانجام با فروپاشیاش، آینه تمامنمای خستگی، گرسنگی و رهاشدگی شد.
زمین خونین الفاشر؛ تصاویر ماهوارهای از کشتار هزاران غیرنظامی پرده برداشتندhttps://persian.aawsat.com/%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A8/5202858-%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D9%88%D9%86%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D8%9B-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%BA%DB%8C%D8%B1%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%86%D8%AF
این تصویر ماهوارهای که توسط شرکت «ایرباس دیاِس» گرفته شده، اجسامی را بر روی زمین در نزدیکی آنچه احتمالاً خودروهای متعلق به «نیروهای پشتیبانی سریع» در محله «الدرجه الاولی» شهر الفاشر است، نشان میدهد. (آسوشیتدپرس)
زمین خونین الفاشر؛ تصاویر ماهوارهای از کشتار هزاران غیرنظامی پرده برداشتند
این تصویر ماهوارهای که توسط شرکت «ایرباس دیاِس» گرفته شده، اجسامی را بر روی زمین در نزدیکی آنچه احتمالاً خودروهای متعلق به «نیروهای پشتیبانی سریع» در محله «الدرجه الاولی» شهر الفاشر است، نشان میدهد. (آسوشیتدپرس)
گزارشی از روزنامه بریتانیایی «تلگراف» با استناد به تصاویر ماهوارهای، از وقوع کشتارهای گسترده در شهر الفاشر، مرکز ایالت شمال دارفور در غرب سودان، پرده برداشت. این شهر پس از بیش از یک سال و نیم محاصره، به دست «نیروهای پشتیبانی سریع» سقوط کرده است.
تصاویر نشان میدهد که شنهای داغ اطراف شهر با خون بیش از دو هزار غیرنظامی رنگین شده است.
طبق این گزارش، «برکههای خون غلیظ و پیکرهای انباشته» چنان زیادند که از فضا نیز بهوضوح دیده میشوند. گروههای شبهنظامی مدافع شهر در کنار ارتش سودان اعلام کردند که نیروهای پشتیبانی سریع «جنایتهای هولناکی علیه غیرنظامیان بیدفاع مرتکب شدهاند» و افزودند که بیشتر قربانیان از میان زنان، کودکان و سالخوردگان هستند.
تصویر ماهوارهای از اجساد در محله «الدراجه» شهر الفاشر. (آزمایشگاه پژوهش در امور انسانیِ دانشکده بهداشت عمومی دانشگاه ییل آمریکا)
کشورها و سازمانهای منطقهای و بینالمللی، و نیز گزارشهای محلی، نیروهای پشتیبانی سریع را متهم کردهاند که در شهر الفاشر، قتلعامهایی «نزدیک به نسلکشی» انجام دادهاند.
بر پایه گزارشهای میدانی، نیروهای پشتیبانی سریع «کارزار رعب و وحشت» در شهر به راه انداختند و فجایع توصیفناپذیری، از جمله «اعدام بیش از دو هزار غیرنظامی بیسلاح» از روز یکشنبه گذشته مرتکب شدند.
گزارشها و تصاویر ماهوارهای منتشرشده شواهد متعددی از این جنایتها ارائه میدهند.
یکی از ویدیوهای منتشرشده، کودکسربازی را نشان میدهد که مردی بالغ را با خونسردی میکشد. ویدیوهای دیگری نیز دیده میشود که در آنها، افراد نیروهای پشتیبانی سریع پس از وانمودکردن به آزادی گروگانها، آنان را تیرباران میکنند.
خون و پیکرهای رهاشده در خیابانهای شهر الفاشر که توسط تصاویر ماهوارهای رصد شدهاند. (آزمایشگاه پژوهش در امور انسانیِ دانشکده بهداشت عمومی دانشگاه ییل آمریکا)این تصویر ماهوارهای که توسط شرکت «ایرباس دیاِس» گرفته شده، اجسامی را بر روی زمین در نزدیکی آنچه احتمالاً خودروهای متعلق به «نیروهای پشتیبانی سریع» در محله «الدرجه الاولی» شهر الفاشر است، نشان میدهد. (آسوشیتدپرس)
اگرچه هنوز آمار نهایی کشتهها تأیید نشده است، اما تصاویر ماهوارهای گرفتهشده پس از سقوط شهر ــ در پایان هفته گذشته و پس از ۱۸ ماه محاصره ــ شواهدی از کشتارهای دستهجمعی ارائه میدهد.
تحلیل انجامشده توسط «آزمایشگاه پژوهش در امور انسانی» وابسته به دانشکده بهداشت عمومی دانشگاه ییل آمریکا، که روند محاصره را با استفاده از تصاویر ماهوارهای و منابع باز پیگیری میکند، نشان میدهد که در نقاط مختلف شهر، «تودههایی هماندازه بدن انسان» دیده میشود و رنگ زمین در بخشهایی به سرخی گراییده است که بهاحتمال قوی «نشانه خون یا خاک آلوده به خون» است.
این اجساد در اطراف خودروها و در امتداد خاکریزهایی دیده میشوند که نیروهای پشتیبانی سریع پیرامون شهر ایجاد کردهاند. گزارشهایی نیز وجود دارد مبنی بر اینکه غیرنظامیان هنگام تلاش برای فرار هدف تیراندازی قرار گرفتهاند.
آزمایشگاه پژوهش امور انسانی دانشگاه ییل همچنین از «عملیات پاکسازی خانهبهخانه» در برخی محلهها خبر داده است.
بر اساس یافتههای این مرکز، شهر الفاشر در حال تجربه «عملیاتی نظاممند و عامدانه برای پاکسازی قومی» علیه گروههای نژادی سودانی است.
بیش از ۲۵۰ هزار نفر که از گرسنگی و بمباران گریخته بودند، به شهر پناه آوردند؛ شهری که آخرین پایگاه ارتش در منطقه پهناور دارفور به شمار میرفت.
بهگفته گزارش تلگراف، تصاویر تحلیلشده نشان میدهد که اجساد انسانی در اطراف پایگاههای نیروهای پشتیبانی سریع دیده میشود و لکههای قرمز روی زمین، بهاحتمال زیاد، آثار خون است.
در حاشیههای شهر نیز پیکرهایی شناسایی شده که صحت ویدیوهای منتشرشده در شبکههای اجتماعی درباره اعدام جمعی غیرنظامیان هنگام فرار را تقویت میکند. تصاویر ماهوارهای همچنین موج گستردهای از آوارگی به سمت جنوب را نشان میدهد.
ناتانیل ریموند، مدیر آزمایشگاه پژوهش در امور انسانی، به «خبرگزاری فرانسه» گفت: «سطح خشونت و تعداد حوادث در دارفور فراتر از هر آن چیزی است که تاکنون دیدهام.»
او افزود که در اختیار داشتن تجهیزات هوایی توسط نیروهای پشتیبانی سریع «عملاً پنهانشدن از دید آنها را ناممکن کرده است، زیرا میتوانند از آسمان همهچیز را ببینند».
آوارگان سودانی که پس از سقوط شهر الفاشر به دست «نیروهای پشتیبانی سریع» از آن گریختهاند، به شهر «طویله» در غرب دارفور رسیدهاند. (فرانسپرس)
این مرکز پژوهشی در بیانیهای تأکید کرد: «جامعه جهانی باید فوراً اقدام کند و بیشترین فشار ممکن را بر نیروهای پشتیبانی سریع و حامیان آنها برای توقف کشتار وارد آورد.»
این بیانیه یادآور شد که رویدادهای مستند در الفاشر «جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت» بهشمار میروند.
شهر الفاشر، مرکز ایالت شمال دارفور، در ماههای گذشته کانون درگیریهای خونین میان ارتش سودان و نیروهای پشتیبانی سریع بوده است؛ جنگی که از آوریل ۲۰۲۳ آغاز شد.
نیروهای مشترک در بیانیهای اعلام کردند: «نیروهای پشتیبانی سریع جنایتهای هولناکی علیه غیرنظامیان بیدفاع در شهر الفاشر مرتکب شدند و در روزهای ۲۶ و ۲۷ اکتبر بیش از دو هزار شهروند بیسلاح را، عمدتاً از میان زنان، کودکان و سالخوردگان، اعدام و قتلعام کردند.»
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة