«افشاگر» آرشیو شکنجه سوری هویت خود را برای «الشرق الأوسط» فاش کرد

«شاهد دوقلوی قیصر» گفت: خون قربانیان با سقوط اسد پیروز شد.. او نسبت به نادیده گرفتن عدالت توسط حکومت جدید هشدار داد

«افشاگر» آرشیو شکنجه سوری هویت خود را برای «الشرق الأوسط» فاش کرد
TT

«افشاگر» آرشیو شکنجه سوری هویت خود را برای «الشرق الأوسط» فاش کرد

«افشاگر» آرشیو شکنجه سوری هویت خود را برای «الشرق الأوسط» فاش کرد

برای سال‌ها، جهان این دو نفر را فقط با نام‌های «قیصر» و «سامی» می‌شناخت. این دو نام از سال ۲۰۱۴ با پرونده شکنجه در زندان‌های سوریه پیوند خورده بودند. تصاویر وحشتناکی که آنها از سوریه قاچاق کردند، وجدان جهانی را تکان داد و ایالات متحده را وادار به اعمال تحریم‌های شدید علیه رژیم بشار اسد کرد؛ قانونی که به نام «قانون قیصر» شناخته می‌شود.

این تصاویر همچنین در دادگاه‌های کشورهای غربی برای محکوم کردن افسران سوری به جرم شکنجه و نقض حقوق بشر استفاده شد؛ افسرانی که در دوره خدمت‌شان در سوریه این جنایات را مرتکب شده و سپس فرار کرده بودند.

اما سامی، «شاهد دوقلوی قیصر» کیست؟

در نخستین مصاحبه‌اش با «الشرق الأوسط»، سامی هویت واقعی خود را فاش کرد: او «اسامه عثمان» است و اکنون رئیس «سازمان گروه پرونده‌های قیصر» است. اسامه پیش از انقلاب سوریه در سال ۲۰۱۱، که از اعتراضات مسالمت‌آمیز آغاز و به سرعت به حمام خون تبدیل شد، به‌عنوان مهندس عمران کار می‌کرد.

او در منطقه‌ای از حومه دمشق زندگی می‌کرد که بین مناطق تحت کنترل مخالفان و نیروهای دولتی تقسیم شده بود. منطقه تحت سکونت سامی در کنترل مخالفان وابسته به «ارتش آزاد» بود، اما فردی که بعدها به نام «قیصر» شناخته شد، در مناطق تحت کنترل نیروهای رژیم فعالیت می‌کرد.

وظیفه قیصر عادی نبود؛ او مأمور مستندسازی مرگ‌ها در بازداشتگاه‌های امنیتی سوریه بود. این مستندسازی با تصاویر انجام می‌شد: اجسادی با سرهای ناقص، قربانیانی بدون چشم، بدن‌هایی که آثار شکنجه شدید و گرسنگی بر آنها مشهود بود. اجسادی برهنه با شماره‌گذاری، زن‌ها، مردها و کودکان... بسیاری از قربانیان رسماً به اتهام «تروریسم» بازداشت شده بودند. اما چگونه ممکن است دختربچه‌ای مرتکب تروریسم شده باشد؟

بشاعت این جنایات باعث شد سامی و قیصر در مه ۲۰۱۱ همکاری خود را آغاز کنند. قیصر تصاویر را با حافظه‌های قابل‌حمل از مناطق رژیم قاچاق کرده و آنها را به سامی در مناطق تحت کنترل مخالفان می‌داد.

«قيصر» بمعطفه الأزرق الذي يخفي هويته خلال جلسة لمجلس النواب الأميركي في 2014 (غيتي)

«پدر، چرا آنها برهنه خوابیده‌اند؟»

سامی درباره سختی‌های این تجربه می‌گوید: «حتی فرزندانم نمی‌دانستند که پدرشان با اسم رمزی سامی شناخته می‌شود. یک شب، پسر کوچکم که نمی‌دانست چه می‌کنم، وارد شد و مرا دید که در حال مرور تصاویر هستم. پرسید: 'پدر، چرا این افراد برهنه خوابیده‌اند؟' او فکر می‌کرد آنها خوابیده‌اند. تحمل این درد و پنهان کردن آن از خانواده‌ام بسیار سخت بود.»

او ادامه داد: «من تصمیم خطرناکی گرفتم و نمی‌خواستم دیگران، به‌ویژه فرزندانم، از این تصمیم آسیب ببینند. باید آنها را از خطر و ترس محافظت می‌کردم.»

هزاران تصویر؛ سند جنایت

تلاش‌های سامی و قیصر منجر به خروج ده‌ها هزار تصویر از سوریه شد. این تصاویر در سال ۲۰۱۴ برای اولین بار منتشر شدند. امروز، این تصاویر بخشی از اسناد اتهامی علیه نیروهای امنیتی رژیم بشار اسد است.

سامی در پاسخ به اینکه چرا اکنون هویت خود را فاش کرده، گفت: «سوری‌ها جواب این سوال را می‌دانند. حفظ امنیت تیم و موفقیت کارمان ایجاب می‌کرد که هویت‌مان مخفی بماند. اما اکنون در سوریه‌ای جدید هستیم. می‌خواهم مردم بدانند چه اتفاقی افتاد و چه اطلاعات و مدارکی داریم که می‌تواند به عدالت انتقالی و ثبات سوریه کمک کند.»

 

 

پیام به سوری‌ها و جهان

 

سامی گفت: «هرگز فکر نمی‌کردم روزی این حرف را بزنم. مبارک باد سقوط اسد برای مردم سوریه. این پیروزی متعلق به تمامی شرافتمندان است. ۱۴ سال کار پنهانی و تحمل خطرات، امروز به آزادی‌ای منجر شد که بهای سنگینی برای آن پرداخته شد. ما به دفاع از کرامت انسان‌های سوری، هرجا که باشند، ادامه خواهیم داد.»

لزوم حسابرسی

او بر اهمیت «حسابرسی» در سوریه پس از سرنگونی رژیم سابق تأکید می‌کند و می‌گوید: «در این لحظات حساس که سوریه در آستانه ورود به مرحله‌ای جدید قرار دارد، پس از بیش از پنج دهه حکومت خانواده اسد، از دولت (جدید) می‌خواهیم که برای تحقق عدالت، حسابرسی از مرتکبان جنایات، و تضمین حقوق بشر به‌عنوان پایه‌ای برای ساخت آینده‌ای بهتر که همه سوری‌ها آرزوی آن را دارند، تلاش کند.»

او افزود: «در روزهای اخیر و وقایع پیش از آن، شاهد افزایش احتمال گسترش هرج‌ومرج ناشی از باقی‌مانده‌های رژیم سوریه بوده‌ایم. ورود بی‌برنامه شهروندان به زندان‌ها و مراکز بازداشت باعث از بین رفتن یا گم شدن اسناد و مدارک رسمی بسیار مهمی شده است که نقض حقوق بشر طی دهه‌های گذشته را افشا می‌کرد.»

او تأکید کرد: «مسئولیت کامل نابودی شواهد و از بین رفتن حقوق بازداشت‌شدگان و نجات‌یافتگان بر عهده مسئولان دستگاه‌های امنیتی رژیم سابق است، چه کسانی که کشور را ترک کرده‌اند و چه آنان که هنوز در مقام خود باقی هستند. همچنین، نیروهای فعلی که برای به دست گرفتن قدرت در دمشق آماده می‌شوند، مسئولیت دارند. با اینکه این وضعیت پس از آزادسازی کشور از رژیم سوریه قابل پیش‌بینی بود، اما مداخله فوری برای جمع‌آوری شواهد و اسناد از آرشیوهای قدیمی نهادهای امنیتی، وزارتخانه‌ها و سایر سازمان‌های دولتی ضروری است. ما نگران هستیم که ادامه کار کارمندان رژیم به آن‌ها امکان از بین بردن پرونده‌های مهمی را بدهد که جرایم رژیم گذشته را آشکار می‌کند.»

سرنوشت پرونده‌های حزب بعث

سامی معتقد است که «تمامی نهادهای رژیم سابق، پرونده‌های بسیار حساسی دارند؛ چه در حوزه امنیتی، چه مدنی و چه نظامی. نگرانی ما از نابودی پرونده‌های تمامی شاخه‌ها و دفاتر حزب بعث است؛ حزبی که همه سوری‌ها می‌دانند، نهادی امنیتی بود و مسئولان آن طی سال‌های انقلاب، انواع تهدیدهای جسمی و روحی را علیه مردم بزرگ ما اعمال کردند.»

 

او افزود: «امیدواریم این اقدام با مشارکت سازمان‌های حقوق بشری مرتبط با تحقیق و بررسی در نقض حقوق بشر انجام شود. تأخیر در شناسایی مکان‌های بازداشت رسمی و مخفی در مناطق آزادشده یا مناطق تحت کنترل مخالفان، همراه با گزارش‌ها درباره انتقال بازداشت‌شدگان به مکان‌های ناشناس پیش از سقوط رژیم و عدم ارائه کمک‌های پزشکی و انسانی به نجات‌یافتگان آزادشده در روزهای اخیر، نشان‌دهنده بی‌اعتنایی به جان این افراد است.»

 

او از مقامات فعلی خواست «گام‌های فوری و شفاف برای روشن کردن سرنوشت بازداشت‌شدگان و قربانیانی که در زندان‌های سوریه تحت شکنجه کشته شده‌اند، بردارند. همچنین مسئولان اداره زندان‌ها را متوقف کرده و اسناد مربوط به اسامی و تعداد قربانیان را برای اطمینان از حقوق خانواده‌ها در آگاهی از سرنوشت عزیزانشان ارائه دهند. دسترسی مردم سوریه به حقیقت، یک حق غیرقابل انکار است و وظیفه تمامی نهادهای مربوطه محسوب می‌شود. هرگونه تساهل با جنایتکاران، تحت هر عنوانی، نقض آشکار استانداردهای انسانی و قانونی است و راه را برای بازتولید ابزارهای سرکوب و نقض حقوق هموار می‌کند.»

ضرورت عدالت انتقالی

این فعال حقوق بشر سوریه تأکید کرد: «تحقق عدالت نیازمند حسابرسی از تمامی افرادی است که در جنایات علیه مردم سوریه دست داشته‌اند. صلح و ثبات در سوریه به عدالت انتقالی به‌عنوان یک اصل اساسی بستگی دارد. ما خواهان آشتی ملی بر پایه اصول عدالت و حسابرسی هستیم که حقوق همه اقشار ملت سوریه را در محیطی امن و پایدار تضمین کند و اجازه ندهد هیچ جنایتکاری بدون مجازات باقی بماند.»

انتقاد از «اپوزیسیون تحمیلی»

سامی از برخی گروه‌های اپوزیسیون سوریه، بدون ذکر نام، انتقاد کرده و گفت: «با توجه به ناکامی‌های سیاسی گذشته اپوزیسیونی که به مردم سوریه تحمیل شده، بر لزوم ارائه بیانیه‌هایی فوری برای اطمینان‌بخشی درباره دیدگاه‌ها و روش‌های مشارکت مردم در تصمیم‌گیری‌ها و آغاز ساخت جامعه‌ای تأکید می‌کنیم که به اراده مردم سوریه احترام گذاشته و حق تعیین سرنوشت آن‌ها را تضمین کند.»

او از مقامات فعلی خواست «زمینه را برای فعالیت تمامی نهادهای جامعه مدنی در داخل و خارج سوریه فراهم کرده و آن‌ها را تشویق کنند تا از تلاش‌ها برای تحقق عدالت انتقالی حمایت کرده و مردم سوریه را به‌طور منظم در جریان تحولات قرار دهند. همچنین خواستار ارائه کمک‌های انسانی و پزشکی به نجات‌یافتگان بازداشت و ناپدیدشدگی اجباری هستیم و باید اطمینان حاصل شود که هیچ فردی که در جنایات دست داشته از مجازات فرار نکند.»

جرایمی که مشمول مرور زمان نمی‌شوند

سامی تأکید کرد: «جنایات علیه بشریت و نسل‌کشی مشمول مرور زمان نمی‌شوند و نمی‌توان تحت هیچ شرایطی با آن‌ها مدارا کرد. سوریه‌ای که ما آرزویش را داریم، سوریه‌ای آزاد است که بر پایه عدالت و برابری بنا شده باشد. عدالت انتقالی که پیش‌زمینه آشتی ملی است، تنها راه برای ساخت آینده سوریه است. ما امیدواریم که سوریه اکنون در مسیر بهبودی باشد؛ سوریه‌ای که ۱۱ سال پیش، با هزاران چهره رنج‌کشیده و بدن‌های زخمی ترک کردیم.»

او افزود: «در میان این چهره‌ها، چهره پدر، مادر، خواهر و برادران و دوستانم را می‌دیدم. در تاریکی شب‌های طولانی به آن‌ها نگاه می‌کردم و با خود عهد بستم که پیروز شویم.» او اسامی دوستان خود که توسط رژیم کشته شدند، از جمله یحیی شوربجی، غیاث مطر، عبدالله عثمان، برهان غضبان و نورالدین زعتر را ذکر کرده و گفت: «به همه آن‌ها که می‌شناختم و نمی‌شناختم، رحمت خدا باد. خون شما پیروز شد و اسد سقوط کرد. لعنت تاریخ بر اسد باد.»

قهرمانان ناشناس

سامی از ارائه اطلاعات درباره نحوه خروج خود و «قیصر» سوریه و رسیدن به کشورهای غربی خودداری کرد و تنها در پاسخ به پرسشی گفت: «من اسامه عثمان هستم، مهندس عمران از ریف دمشق. بسیاری مرا می‌شناسند، حتی اگر با نام مستعار (سامی) پنهان شده باشم. این نام را به‌عنوان سپری در دوران سخت کاری بر این پرونده پیچیده انتخاب کردم؛ پرونده‌ای که بسیاری از قهرمانان ناشناس در ساختن آن سهم داشتند.»

 

 

او افزود: «من تنها نیستم. بسیاری از قهرمانان ناشناس ما را به این مرحله رساندند. پرونده قیصر نیازمند تلاش‌های عظیمی در اروپا و آمریکا بود؛ از طریق دادگاه‌ها و سازمان‌های سوریه‌ای که فشار زیادی را برای تصویب قانون قیصر یا قانون حمایت از غیرنظامیان اعمال کردند.»



«سامی»: قیصر با تصاویر قربانیان شکنجه پیش من آمد و خطرات و نگرانی‌ها را با یکدیگر تقسیم کردیم

عثمان در مصاحبه‌ای با «الشرق الأوسط» رژیم اسد، حزب‌الله، ایران و روسیه را مسئول جنایات علیه سوری‌ها می‌داند (AFP)
عثمان در مصاحبه‌ای با «الشرق الأوسط» رژیم اسد، حزب‌الله، ایران و روسیه را مسئول جنایات علیه سوری‌ها می‌داند (AFP)
TT

«سامی»: قیصر با تصاویر قربانیان شکنجه پیش من آمد و خطرات و نگرانی‌ها را با یکدیگر تقسیم کردیم

عثمان در مصاحبه‌ای با «الشرق الأوسط» رژیم اسد، حزب‌الله، ایران و روسیه را مسئول جنایات علیه سوری‌ها می‌داند (AFP)
عثمان در مصاحبه‌ای با «الشرق الأوسط» رژیم اسد، حزب‌الله، ایران و روسیه را مسئول جنایات علیه سوری‌ها می‌داند (AFP)

در طول ۱۰ سال گذشته، جهان در تلاش برای کشف هویت واقعی دو مرد بود: «سامی» و «قیصر». این دو مرد تصاویری از شکنجه در زندان‌های رژیم بشار اسد را افشا کردند که منجر به تصویب قانون «قیصر» در آمریکا و برگزاری دادگاه‌هایی در اروپا شد. پس از سقوط اسد، «سامی» تصمیم گرفت برای اولین بار هویت واقعی خود، اسامه عثمان، را از طریق «الشرق الأوسط» افشا کند. اما نگرانی او در اولین دیدار کوتاه باعث شد که نتوان داستان کامل «سامی» و «قیصر» را به نگارش درآورد. در این دیدار در پاریس با اسامه عثمان، او روایت می‌کند که چگونه «قیصر» و «سامی» شکل گرفتند و مسیرشان از حومه دمشق به دادگاه‌های جهانی برای پیگیری شکنجه‌گران کشیده شد.

وقتی شنیدی که بشار اسد از سوریه فرار کرده است، چه احساسی داشتی؟

- واقعیت این است که ما از تجربه شادی کامل در لحظه سقوط بشار اسد محروم شدیم. او نگفت: «من استعفا می‌دهم یا کناره‌گیری می‌کنم یا کشور را ترک می‌کنم.» بلکه به سادگی سوار هواپیمایش شد و کشور را ترک کرد. ما نمی‌دانستیم چگونه، و سقوط او در یک لحظه تایید نشد، بلکه چندین روز طول کشید تا مطمئن شویم که بشار اسد دیگر در سوریه نیست و سوریه تنها سوریه شده است؛ سوریه آزاد، نه سوریه اسد. به همین دلیل، شادی ما نیز ناقص بود و در طول این روزها با امید، ترس، اشتیاق و انتظار درآمیخته بود، تا زمانی که سرانجام مطمئن شدیم که بشار اسد برای همیشه از سوریه رفته است.

به «قیصر» رسیدیم

آیا شریک تو، «قیصر»، نیز همین واکنش را داشت؟

- در طول این روزها با «قیصر» تماسی نداشتم. احساسات ما متناقض بود و تلاش می‌کردیم به خبری قطعی در مورد سقوط بشار اسد و آنچه اتفاق خواهد افتاد، دست یابیم. واقعیت این است که ازدحام رویدادها و شادی آمیخته با نگرانی مانع از این شد که در این لحظه که ما برای رسیدن به آن تلاش کرده بودیم و سرانجام محقق شد، با «قیصر» تماس بگیرم. پس از آن، شاید از طریق شما، به او بگویم: «به «قیصر» رسیدیم.» چیزی که ما آرزویش را داشتیم تحقق یافت و اسد را سرنگون کردیم. نه فقط «سامی» و «قیصر»، بلکه خون این شهدا در زندان‌ها و خارج از آن، و تلاش‌های تمام سوری‌هایی که خون بسیاری دادند، ما را به این لحظه رساندند. ما آزاد هستیم و سوریه آزاد است.

آیا احساس می‌کنی تلاش این سال‌های طولانی بیهوده نبوده است؟

- من احساس می‌کنم مردم سوریه هزینه‌ای بسیار بیشتر از آنچه یک جنایتکاری مانند بشار اسد سزاوار آن بود، پرداخت کرده‌اند. او در تمام این سال‌ها نه به خاطر هوش، قدرت، یا محبوبیتش در میان مردم در قدرت باقی ماند، بلکه همه می‌دانیم که او تنها به وسیله دستگاه سرکوبگر امنیتی رژیم خود، هم‌پیمانانش و تمام افراد شبه‌نظامی جنایتکاری که به سوریه آورده بود، در قدرت باقی مانده بود.

آیا هم‌پیمانان اسد را شریک در شکنجه می‌دانی؟

- هم‌پیمانان اسد شریک در نابودی سوریه هستند. اما از جایگاه من در یک سازمان حقوق بشری، پرونده‌هایی دارم که مربوط به بازداشت‌شدگانی است که زیر شکنجه کشته شده‌اند. نمی‌توانم بگویم چه نهادی مسئول این شکنجه‌ها بوده است مگر آنچه را که مدارک و شواهد موجود تایید می‌کند. اما از نظر منطقی، بدیهی است که این هم‌پیمانان شریک در قتل تمام افرادی هستند که در سوریه کشته شده‌اند. هر قطره خونی که در سوریه ریخته شده، هم‌پیمانان اسد در آن شریک هستند. هر کسی که در شورای امنیت با وتوی قطعنامه‌ای که سوری‌ها را از سلطه بشار اسد و رژیم سرکوبگرش آزاد می‌کرد، دست بلند کرده است، نیز شریک است.

اولین تصویر و لحظه تصمیم‌گیری

چه زمانی ایده جمع‌آوری مدارک در مورد شکنجه در زندان‌های سوریه به وجود آمد؟

در آغاز انقلاب و تقریباً پس از دو ماه - فکر می‌کنم در ماه مه ۲۰۱۱ - با «قیصر» توافق کردیم که تصاویر ارسالی او که همان‌طور که به من گفت، نشانه‌های شکنجه شدید را نشان می‌دهد، جمع‌آوری شود. این اتفاق قبلاً در بخش شواهد قضایی رخ نمی‌داد، زیرا وظیفه این بخش تصویربرداری از حوادثی بود که یکی از طرفین آن از نهادهای دولتی یا اعضای نهادهای امنیتی و نظامی ارتش سوریه بود.
پس از آغاز انقلاب، این تصاویر شامل افرادی شد که نشانه‌های شکنجه شدید روی آنها مشاهده می‌شد و نشان می‌داد که مرگ آنها به شکل طبیعی یا بر اثر حادثه رخ نداده است. «قیصر» در این مرحله اصلاً نمی‌خواست حتی در تصویربرداری این فجایع شریک باشد. او می‌خواست کاملاً از این ماشین جنایتکار فاصله بگیرد؛ یا از طریق جدا شدن - که او و خانواده‌اش را به خطر می‌انداخت - یا از طریق بازنشستگی یا استعفا از ارتش به نوعی.

أسامة عثمان در مصاحبه با غسان شربل، سردبیر «الشرق الأوسط» (الشرق الأوسط)

در این دوره، مشکل مفقودین در قتل‌عام حماة در سال ۱۹۸۲ همچنان در ذهن من بود. ما در سوریه هزاران مورد داریم که دولت هرگز تایید نکرده که آنها بازداشت شده‌اند یا کشته شده‌اند.

از نظر قانونی، این افراد مفقود محسوب می‌شوند. و مفقود شدن آنها باعث مشکلات قانونی و اداری بسیاری می‌شود، از جمله در انتقال مالکیت، ارث، طلاق، و بسیاری از موارد انسانی دیگر برای خانواده‌هایشان. این مشکل بسیار بزرگ بود و بسیاری از خانواده‌های سوریه طی چندین دهه از آن رنج بردند. به همین دلیل به ذهنم رسید که جمع‌آوری این مدارک شاید برای خانواده‌های سوری دلیلی فراهم کند که نشان دهد عزیزانشان که در تظاهرات، خیابان‌ها، یا در یورش‌ها بازداشت شده بودند، قربانی شکنجه شده‌اند.
رغم وحشت این موضوع، اما حداقل می‌توانست مدرک قانونی واضح و همچنین آرامش‌بخشی را فراهم کند. یعنی تو از نظر روانی نمی‌توانی آرام باشی اگر یکی از نزدیکانت مفقود شده باشد. (اما) وقتی بدانی که او فوت کرده، دیگر فقط می‌گویی «لا حول ولا قوة إلا بالله». برخی مادران در مراحل بعدی با ما تماس می‌گرفتند و می‌گفتند: «فقط می‌خواهم مطمئن شوم.» آنها می‌خواستند به آرامش برسند و از این اشتیاق و دغدغه‌هایی که در دلشان وجود داشت – اینکه فرزندشان زیر شکنجه است یا اکنون کجاست و چه بلایی سر او می‌آید – خلاص شوند.
ما تصمیم گرفتیم که این اطلاعات را جمع‌آوری کنیم. گفتیم شاید (با توجه به اینکه) انقلاب مصر دو ماه طول کشید و انقلاب تونس سه ماه. شاید انقلاب سوریه نیز چند ماه طول بکشد و بتوانیم مدارکی که داریم را برای مردم سوریه منتشر کنیم. اما این ماجرا طولانی شد و ماه‌ها گذشت و ماشین جنایت رژیم در نقض خون‌ها، حرمات و دارایی‌های سوری‌ها شدت گرفت. در اینجا ما جمع‌آوری این اطلاعات را به شکل منظم آغاز کردیم. حتی به این فکر نمی‌کردیم که بعداً چه خواهیم کرد. در ترس زندگی می‌کردیم و صدای بمباران‌های بی‌هدف و یورش‌های کورکورانه رژیم را می‌شنیدیم.

وقتی «قیصر» اولین تصویر را به تو نشان داد، واکنش تو چه بود؟ تو باید تصمیم می‌گرفتی، یا این موضوع را فراموش کنی یا ادامه بدهی. چه احساسی داشتی؟

- از رژیم سوریه می‌توان هر چیزی را انتظار داشت، و ما از ابتدا برای مقابله با رژیمی جنایتکار آمادگی روانی داشتیم، زیرا آنچه در انقلاب سوریه از دستگیری‌ها و قتل‌ها زیر شکنجه رخ داد، چیز جدیدی نبود. چیزی که جدید بود، شدت و افزایش تعداد قتل‌ها به این شکلی بود که دیدیم، تا جایی که به ده‌ها نفر در روز می‌رسید. قبل از اینکه «قیصر» کارش را ترک کند، روزانه تعداد زیادی جسد برای عکسبرداری به او می‌رسید. تأکید می‌کنم آنچه در انقلاب سوریه رخ داد، همان چیزی بود که رژیم طی دهه‌ها در زندان‌های مختلف علیه سوری‌ها انجام می‌داد؛ رژیم حافظ اسد و سپس بشار اسد. چیزی که اکنون رخ داده، این است که این موضوع به دلیل انقلاب سوریه و تکنولوژی پیشرفته‌ای که اکنون در دسترس است، آشکار شده است.

تصویر قیصر با هویتی پنهان و پوشش آبی در جلسه‌ای در کنگره آمریکا برای تصویب قانون حفاظت از غیرنظامیان سوری (AFP)

وقتی تصاویر را دیدی، به «قیصر» چه گفتی؟

- در ابتدا، برای «قیصر» ترسیدم، زیرا ممکن بود هر لحظه خودش به تصویری مانند اینها تبدیل شود. بلافاصله تصمیم گرفتم که باید این تصاویر را جمع‌آوری کنیم، زیرا کاری که «قیصر» و بخشی که در آن در مؤسسه نظامی فعالیت می‌کرد، انجام می‌داد، می‌توانست اطلاعات زیادی را در اختیار ما بگذارد که بعدها مفید واقع شود. همان‌طور که قبلاً گفتم، در آن لحظه نه من و نه «قیصر» فکر نمی‌کردیم که این موضوع به دستگاه قضایی جهانی و تلاش‌هایی برای محاصره رژیم به دلیل این جنایات تبدیل شود.

آیا «قیصر» مشتاق بود؟

- «قیصر» دو گزینه پیش روی خود داشت: یا کار را ترک کند که این او و خانواده‌اش را به خطر می‌انداخت، یا راهی قانونی برای خروج از این کار پیدا کند. اما خودش می‌دید که تصمیم به کناره‌گیری شایسته ما و مردم ما نیست. یعنی من به هیچ وجه «قیصر» را تحت فشار قرار ندادم که به کار ادامه دهد. این تصمیمی مشترک بود و با توافق و قناعت هر دو طرف اتخاذ شد. ما خطرات، نگرانی‌ها و وظایف را هم در داخل و هم در خارج تقسیم کردیم.

آیا فکر می‌کردی این موضوع ممکن است هر لحظه جانت را بگیرد؟

- رژیم اسد خطری برای جان هر انسانی در سوریه بود، چه چیزی انجام داده باشد و چه نکرده باشد. یعنی وقتی شهری را با موشک‌های اسکاد، بشکه‌های انفجاری، توپخانه‌ها و خمپاره‌ها هدف قرار می‌دهی، قطعاً جان تمام غیرنظامیانی که در محدوده این سلاح‌ها هستند را تهدید می‌کنی. بنابراین، ما نیز جدا از این واقعیت نبودیم و از آن جدا زندگی نمی‌کردیم. ما دائماً در معرض این خطر بودیم، حتی قبل از انقلاب. شاید انقلاب بود که باعث تسریع این فرایند و آشکار کردن جنایات رژیم شد.
اقدام ما در این کار، یعنی آرشیو کردن این اطلاعات، قطعاً خطر ما را دوچندان کرد. اما در میانه این انقلاب، که همه برای آزادی خون خود را می‌دادند، من هرگز فکر نکردم که این کاری که انجام می‌دهم و خطراتی که با آن مواجه هستم، چیزی فراتر از دیگران باشد.

برعکس، من احساس می‌کردم که دارم وظیفه خود را به شیوه‌ای خاص در این انقلاب انجام می‌دهم.

گسترش گروه بر اساس نیاز

آیا در ابتدا فقط تو و «قیصر» در این موضوع فعالیت می‌کردید؟

- در ماه‌های اول، بله. همان‌طور که گفتم، موضوع بسیار محرمانه بود، حتی برای خانواده‌هایمان. بعد از آن، لازم بود تیمی بسازیم که ما را محافظت کند و از از دست رفتن این اطلاعات جلوگیری کند، در صورتی که یکی یا هر دوی ما کشته شویم. بنابراین تیم شروع به گسترش کرد، دو یا سه ماه پس از آغاز، و این روند ادامه یافت.
تیم اصلی که در سوریه تشکیل شد، در مراحل مختلف افراد دیگری را به خود جذب کرد، بسته به هدفی که می‌خواستیم در داخل یا بعد از خروج از کشور محقق کنیم.

چگونه محرمانگی را در تیم حفظ کردید؟

- واقعیت این است که محرمانگی مطلق نبود. نمی‌توانم ادعا کنم که در مرحله اول کاملاً محرمانه بودم. در مرحله‌ای که هنوز از کشور خارج نشده بودیم، تعداد افرادی که به این اطلاعات دسترسی داشتند بسیار محدود بود؛ تقریباً ۶ نفر. از جمله برادرم، «قیصر»، و سه نفر دیگر. همچنین همسرم نیز در جریان این موضوع بود. اگر بخواهید آنها را بشمارید، در مجموع ۷ نفر بودند.

آیا به خاطر دیدن این تصاویر حرکت کردی؟ تصویر اول از کجا بود؟ از زندان صیدنایا مثلاً؟

- تصاویر از بخش مدارک قضایی در شاخه پلیس نظامی می‌آمدند. این بدان معناست که این تصاویر مربوط به قربانیانی بودند که زیر شکنجه در شاخه‌های امنیتی پراکنده در دمشق کشته شده بودند. ما تصاویر مشخصی که روی آنها نوشته شده باشد مربوط به زندان صیدنایا هستند، نداریم.

شاخه ۲۲۷ و چشمان از دست رفته

کدام شاخه امنیتی بی‌رحم‌تر بود؟ آیا نوع شکنجه بین شاخه‌ها متفاوت بود؟

- پس از اینکه تصاویر را به صورت ابتدایی آرشیو کردم و آنها را بر اساس تعلقشان به شاخه‌های مختلف دسته‌بندی نمودم، مشخص شد که بیش از ۵۰ درصد قربانیان مربوط به شاخه ۲۱۵ بودند. این شاخه به نام «واحد حمله» شناخته می‌شود. در اصل شاخه‌ای امنیتی نیست، بلکه واحدی برای حمله و یورش است که باید با دیگر شاخه‌های امنیتی همکاری کند. اما بعدها به شاخه ۲۱۵ معروف شد و بیش از ۵۰ درصد از کشتار زندانیان زیر شکنجه را انجام داد.
نکته‌ای که توجه مرا جلب کرد این بود که در شاخه ۲۲۷ تعداد زیادی از زندانیان چشمان خود را از دست داده بودند. نمی‌توانم بگویم یا ادعا کنم که این چشم‌ها عمداً از کاسه خارج شده‌اند یا اینکه وقتی اجساد در فضای باز رها شده بودند، این اتفاق افتاده است. گاهی حشرات به چشمان اجساد حمله می‌کردند، و در بسیاری از تصاویر این تجمع حشرات بر روی چشم‌ها به وضوح قابل مشاهده است. ممکن است خشکی چشم باعث شده باشد که قربانی شبیه فردی باشد که چشمانش را از دست داده است یا اینکه حشرات آنها را خورده باشند.

آیا بیشتر کشتارها با گلوله بود یا ابزار تیز؟

- نمی‌توانم پاسخ دقیقی به این سوال بدهم زیرا این موضوع به پزشکان متخصص نیاز دارد. شاید نظر شخصی داشته باشم، اما به‌عنوان یک پرونده حقوقی نمی‌توانم از حدس و گمان صحبت کنم. به همین دلیل، وقتی به اروپا رسیدم، نسخه کاملی از این پرونده را به مقامات آلمانی ارائه دادم تا داده‌ها را بررسی کنند. وقتی امروز می‌گویم این اسناد بشار اسد را محکوم می‌کند، حرف من به تنهایی ارزشی ندارد زیرا متخصص نیستم. به همین دلیل، خواستم ارزش حقوقی به پرونده «قیصر» اضافه کنم و آن را از هرگونه استفاده رسانه‌ای یا سیاسی خارج کرده و به یک زمینه قانونی صرف ببرم.
من به مقامات آلمانی و فرانسوی مراجعه کردم و حتی درخواست کردم که شهادت من را بگیرند. این برای آن بود که اگر برای من یا «قیصر» اتفاقی بیفتد، اطلاعاتی که داریم از بین نرود. در آلمان تأیید شد که این پرونده حقیقی است و به مقامات سوریه مربوط می‌شود.

این اتفاق چه زمانی رخ داد؟

- همه این اتفاقات بعد از سال ۲۰۱۵ رخ داد. ارتباط با مقامات آلمانی از طریق دفتر «مرکز آلمانی حقوق و آزادی‌های اساسی» و با کمک یک وکیل سوری به نام ابراهیم القاسم صورت گرفت که در آن دوره با ما کار می‌کرد. شهادت خود را ارائه دادم و نسخه‌ای از پرونده را به دادستان فدرال تحویل دادم. بعد از یک سال یا بیشتر، تأیید شد که این پرونده مربوط به شکنجه و نقض حقوق بشر است و مسئولیت آن بر عهده دولت رژیم سوریه است.

آیا میان قربانیان کودکان و زنان وجود داشتند؟

- در بخشی از پرونده که به قربانیان زیر شکنجه اختصاص دارد، تنها یک تصویر از یک زن وجود دارد. اما اگر بخواهیم درباره افراد زیر ۱۸ سال صحبت کنیم، بله، کودکان هم وجود دارند. نه تنها کودکان، بلکه بیماران نیز بودند.
در بسیاری از تصاویر مشخص است که این افراد از بیمارستان‌ها ربوده شده‌اند یا در همان بیمارستان‌ها کشته شده‌اند.

نمی‌توانم قاطعانه بگویم، اما دستگاه‌های پزشکی که در بدن آنها دیده می‌شود، مانند لوله‌ها، دستگاه‌های اندازه‌گیری فشار خون و ضربان قلب، کاتتر و موارد دیگر، نشان می‌دهند که آنها بیمارانی بودند که به نوعی تحت درمان قرار داشتند و سپس کشته شده‌اند.

وقتی یک زندانی را می‌کشتند، این عمل را چه می‌نامیدند؟

- تنها چیزی که بر روی پرونده می‌نوشتند این بود: «مرگ بازداشت‌شده شماره فلان».

بدون توضیح علت؟

- بعدها گزارش‌هایی از قربانیان تنظیم می‌شد. اما این جزئیات را ترجیح می‌دهم که «قیصر» خودش توضیح دهد، چون این جزئیات به کار او مرتبط است. این بخش دقیق از کار در داخل شاخه‌های امنیتی یا پلیس نظامی مربوط به «قیصر» است. اگر صحبت کنم، یا نقل قول می‌کنم یا آنچه را که شنیده‌ام بازگو می‌کنم.

من شهادت‌های حقوقی خود را قبلاً به دستگاه قضایی آلمان و واحد جرایم جنگی فرانسه ارائه داده‌ام. بنابراین، نباید وارد جزئیاتی شوم که ممکن است به روند قانونی آسیب برساند. کار حقوقی و شواهد قضایی نباید در شبکه‌های اجتماعی یا رسانه‌ها به‌گونه‌ای مطرح شوند که ارزش قانونی خود را از دست بدهند.
ملت سوریه کاملاً می‌داند که من چه می‌گویم، زیرا ما بسیار از دست دادن ارزش قانونی شواهد دردناک را تجربه کرده‌ایم.

چند تصویر در این پرونده وجود دارد؟

- این پرونده شامل تصاویری از قربانیان شکنجه است و برای هر تصویر، چندین زاویه عکسبرداری وجود دارد.
گاهی ممکن است از یک جسد، بین ۲ تا ۵ یا ۶ عکس گرفته شود، بسته به جراحات و نشانه‌های متمایزی که روی بدن قربانی وجود دارد. به همین دلیل، ما کمتر از ۲۷۰۰۰ عکس برای کمتر از ۷۰۰۰ قربانی داریم.

خروج از سوریه

چه زمانی جمع‌آوری شواهد متوقف شد؟

- در پایان سال ۲۰۱۳، خطر بزرگی برای افرادی که این پرونده را مدیریت می‌کردند و اطلاعاتی که در اختیار داشتیم، به وجود آمد. می‌توانستیم بمانیم و داده‌های بیشتری جمع‌آوری کنیم، اما وقتی خطر وضعیت موجود را با سود جمع‌آوری تصاویر بیشتر مقایسه می‌کنید، به این نتیجه می‌رسید که بهتر است با اطلاعات موجود از کشور خارج شوید تا همه‌چیز از دست نرود و خانواده‌هایتان نیز شما را از دست ندهند.

چه زمانی و چگونه خارج شدید؟

- من شخصاً تحت تعقیب رژیم نبودم و به‌طور عادی در پایان سال ۲۰۱۳ به سمت لبنان خارج شدم. بعد از آن خانواده‌ها و «قیصر» نیز به من پیوستند و فرآیند مستندسازی متوقف شد. ما هیچ مدرکی پس از سپتامبر ۲۰۱۳ نداریم. کمتر از دو هفته در بیروت ماندم و به چند کشور سفر کردم تا توانستم خانواده‌ها و «قیصر» را نیز خارج کنم. پس از آن، یکی از ایستگاه‌های مهم این پرونده در قطر بود.

آیا «قیصر» نیز به بیروت رفت؟

- «قیصر» هنگام خروج من هنوز در سوریه بود و همچنان در سمت خود کار می‌کرد. او به بیروت نرفت و نمی‌خواهم به سؤالات دقیقی درباره نحوه خروج «قیصر» پاسخ دهم. این موضوع را به خودش و وکلایش واگذار می‌کنم.

در مورد ایستگاه قطر صحبت کردید. در آنجا چه اتفاقی افتاد؟

- در قطر، من و «قیصر» و تعدادی از همکاران حضور داشتیم. بار دیگر تأیید شد که «قیصر» واقعاً یکی از کارمندان نظام سوریه در مؤسسه نظامی بوده و این تصاویر واقعی و غیرجعلی هستند. این مرحله پیش از آن بود که من نسخه‌ای از این پرونده را به مقامات آلمانی تحویل دهم. در اینجا بود که جرقه اولیه زده شد و اسامی «سامی» و «قیصر» متولد شدند.

تولد اسامی «قیصر» و «سامی»

چه کسی نام‌های «قیصر» و «سامی» را انتخاب کرد؟ آیا خودتان این نام‌ها را انتخاب کردید؟

- «قیصر» به‌عنوان «شاهد اصلی» این پرونده نام‌گذاری شد، چرا که او مهم‌ترین و خطرناک‌ترین شاهد این پرونده بود. در زبان عربی، اصطلاح «الشاهد المَلِک» (شاهد اصلی) به‌کار می‌رود، اما این عبارت طولانی است. «قیصر» به‌عنوان معادلی کوتاه‌تر انتخاب شد. نمی‌توانم بگویم چه کسی از میان حاضران این نام را پیشنهاد کرد یا چه کسی آن را تأیید کرد، اما در نهایت این نام پذیرفته شد.

و «سامی»؟

- حاضران به من گفتند که تو هم باید اسمی داشته باشی. چندین نام پیشنهاد شد که آن‌ها را بی‌معنی و طولانی دیدم. نام «سامی» را ترجیح دادم. دوستی نزدیک داشتم که خیلی او را دوست داشتم، هرچند شاید ۱۵ سال است که او را ندیده‌ام. گفتم «سامی». این نام همچنین در زبان‌های دیگر نیز ساده و قابل استفاده است.

آیا اقامت شما در قطر طولانی بود؟

- اقامت ما محدود بود.

سپس به اروپا رفتید؟

- ابتدا به ترکیه رفتیم و سپس به اروپا.

سال‌های دشوار انقلاب

آیا حمایت مالی یا امنیتی از سوی کشورها یا سازمان‌ها دریافت کردید؟ این کار به منابع نیاز دارد.

- ما به‌عنوان افراد، هیچ حمایتی دریافت نکردیم.

در این مرحله با گروهی از سوری‌های مخالف همکاری می‌کردیم که این دیدارها را هماهنگ می‌کردند، بدون اینکه ما مستقیماً با میزبان در ارتباط باشیم. مثلاً در قطر، هرگز به‌طور مستقیم با مسئولان دولتی دیدار نکردیم.
پس از آن به ترکیه و سپس به اروپا رفتیم و به‌عنوان افراد مستقل، این مسئولیت را بر عهده گرفتیم. از روز اول انقلاب، داوطلبانه کار کردیم و تا به امروز به این شکل ادامه داده‌ایم.

کاهش توجه به پرونده سوریه

وقتی دیدم که توجه به پرونده سوریه بسیار کاهش یافته، و زمین در سوریه دوباره به دست رژیم افتاده و با دخالت روسیه، توجه بین‌المللی به تدریج کم‌رنگ شده، از خودم پرسیدم: چرا این همه خطر را به جان خریدم؟ آیا فایده این بود که به اروپا بیایم و پناهنده شوم؟ این چیزی نبود که برای آن از کشور خارج شدم یا برای خود و خانواده‌ام می‌خواستم.
در این زمان، مستقیماً با مقامات فرانسوی تماس گرفتم و گفتم: می‌خواهم نسخه‌ای از این پرونده را به شما تحویل دهم و شهادتم را در برابر واحد مقابله با جنایات جنگی فرانسه ارائه کنم، و این کار انجام شد.
فرانسه بر اساس اصل صلاحیت جهانی عمل نمی‌کرد، به این معنا که اگر مجرم یا قربانی فرانسوی یا مقیم فرانسه نباشند، دادگاه فرانسوی نمی‌تواند محاکمه‌ای برگزار کند. کشوری که این شرایط را داشت، آلمان بود.

ما تلاش کردیم تا مسیری حقوقی را پیش ببریم که یک اصل اساسی را تثبیت کند: این نظام، جنایتکار است، حقوق بشر را نقض کرده و نسل‌کشی مرتکب شده است. هدف این تلاش جلوگیری از بازسازی وجهه این نظام بود، حتی اگر رژیم به لحاظ نظامی غالب شود یا از سوی برخی کشورها به‌طور سیاسی پذیرفته شود.
ما چرخ سازش با رژیم را متوقف کردیم و بازسازی وجهه آن را بسیار دشوار کردیم. سیاست ممکن است بر اساس اصول اخلاقی عمل نکند، اما ما عرصه حقوقی را انتخاب کردیم و با کمترین امکانات موفق شدیم.
به همین دلیل، پرونده قیصر برای چندین سال تنها مانع در برابر ضعف انقلاب سوریه و بی‌توجهی جهان به آن بود. این پرونده در آن لحظه تنها مانع پهن شدن فرش قرمز برای بشار اسد در پایتخت‌های جهان بود.
به همین دلیل تصمیم گرفتم خطر را پراکنده کنیم. وقتی این پرونده در اختیار تعداد محدودی از افراد باشد که یا کاری انجام نمی‌دهند یا ممکن است در آینده کاری انجام دهند، این افراد ممکن است هدف قرار بگیرند. اما وقتی این پرونده به یک موضوع بین‌المللی و حقوقی تبدیل شود، و شهادت خود را ارائه دهی و نسخه‌ای از این پرونده را به چندین نهاد که می‌توانند روی آن کار کنند تحویل دهی، دیگر خطر تمرکز روی یک شخص کاهش می‌یابد.

پشت‌پرده قانون قیصر

چه کسی ایده رفتن به آمریکا را مطرح کرد؟

- ما ایده‌ای برای رفتن به آمریکا نداشتیم. فشارهایی از سوی برخی سازمان‌های سوری فعال در ایالات متحده برای ارائه این پرونده به دولت آمریکا به ما وارد شد. من معتقد بودم که دولت باراک اوباما علاقه‌ای به باز کردن این پرونده ندارد. زمانی که در اردن بودم، تصاویر اولیه این پرونده از طریق یکی از اعضای سابق مجلس سوریه به نام محمد برمو به دفتر وزارت خارجه آمریکا رسید. اما وزارت خارجه هیچ‌گونه علاقه‌ای به این موضوع نشان نداد.
حدود یک سال بعد، سازمان‌های سوری مستقر در ایالات متحده فشارهایی وارد کردند. آن‌ها به‌خوبی از پشت‌پرده تصمیم‌گیری در آمریکا آگاه بودند و می‌دانستند چگونه می‌توانند با استفاده از این پرونده تفاوتی ایجاد کنند، حتی اگر رئیس‌جمهور در کاخ سفید تمایلی به این کار نداشت. این یک نبرد طولانی بود که برادران ما در سازمان‌های سوری در آمریکا آن را پیش بردند و در نهایت به تصویب قانونی به نام «قانون حفاظت از غیرنظامیان سوری» انجامید که به افتخار «قیصر» نام‌گذاری شد.

آیا فکر می‌کنید «قانون قیصر» نقش مهمی در تضعیف نظام سوریه داشته است؟

- این پرسش تا حد زیادی نیاز به بررسی‌های عمیق دارد. شاید لازم باشد مطالعاتی انجام شود تا مشخص شود «قانون قیصر» چه تأثیری بر نظام سوریه گذاشته است. اما بدون شک این قانون بازسازی ماشین نظامی رژیم سوریه و حمایت از نیروهای آن، شبه‌نظامیان و حتی مزدورانی که از دیگر کشورها به خدمت گرفته شده بودند، را دشوار کرد.
در نهایت، این قانون یک قانون آمریکایی است که فقط در برخی نقاط با منافع سوری‌ها همپوشانی دارد. هرگز نمی‌گویم «قانون قیصر» فقط نتیجه پرونده قیصر است. تلاش‌های بزرگی از سوی سازمان‌های سوری در ایالات متحده انجام شد تا به این مرحله برسند. این قانون به افتخار قیصر نام‌گذاری شد، اما لزوماً ادامه مستقیم پرونده قیصر نیست.