زیباری: در تهران سخنان صریح در باره نقش واگذار شده به گروه‌ها شنیدیم

او به «الشرق الأوسط» گفت که نگران آینده عراق و اقلیم کردستان است و جدایی بین بغداد و واشنگتن را بسیار دشوار می‌داند

TT

زیباری: در تهران سخنان صریح در باره نقش واگذار شده به گروه‌ها شنیدیم

زيباري خلال المقابلة مع «الشرق الأوسط»
زيباري خلال المقابلة مع «الشرق الأوسط»

هوشیار زیباری، وزیر امور خارجه اسبق عراق، احتمال کاهش روابط عراق و آمریکا به سمت جدایی را با توجه به پیامدهای امنیتی و اقتصادی که می‌تواند به دنبال داشته باشد، رد کرد. وی در عین حال از مداخلات، سیاست‌های انحصاری، احساس در حاشیه بودن و تلاش برای تضعیف اقلیم کردستان که بر اساس قانون اساسی کنونی متولد شده است، ابراز نگرانی کرد. از آنجایی که زیباری در تولد رژیم پس از صدام حسین حضور داشت و 11 سال وزارت امور خارجه را برعهده داشت، «الشرق الأوسط» در مورد این پرونده‌ها با وی مصاحبه کرد که متن بخش اول را در ادامه می‌خوانید:

  • آیا نگران آینده عراق هستید؟

- بله، من واقعاً نگران هستم، زیرا عراق پس از سقوط رژیم صدام حسین - با کمال تأسف - با وجود همه تلاش‌هایی که انجام دادیم - به ثبات نرسید و از امنیت و ثبات سیاسی، امنیتی و اجتماعی برخوردار نشد تا پس از سالها جنگ و نبرد با همسایگان و در داخل دوباره سرپا بایستد. من واقعاً نگران هستم زیرا متأسفانه ما دولت خوبی تشکیل نداده‌ایم، یعنی حکمرانی حکیمانه در این کشور حاصل نشده است. در کشور حکمت.

  • آیا آنچه در حال حاضر شاهد آن هستیم، نبردی برای اخراج سربازان آمریکایی از عراق است؟

- نبرد نفوذ یک قدرت منطقه‌ای، مشخصا‌ً جمهوری اسلامی و آمریکا در خاک عراق به دلیل پیامدهای جنگ غزه و آشفتگی در خاورمیانه. موضوع حضور آمریکا بهانه‌ای برای پایان دادن به حضور آنها شده است در حالیکه هنوز برای امنیت کل منطقه و نه امنیت عراق نیاز به حضور آنها وجود دارد.من یکی از مذاکره کنندگان اصلی در توافقنامه خروج نیروهای آمریکایی و توافق چارچوب استراتژیک بودم، بنابراین پیشینه و اشراف نسبت به این موضوع دارم. این موضوع سیاسی شده است، اگرچه هنوز نیاز امنیتی عراق به آنها وجود دارد و تعداد آنها کم است، اما به یک موضوع سیاسی تبدیل شده است.10 فوریه از نظر من نقطه عطفی بود زیرا پارلمان عراق می‌خواست جلسه‌ای با حد نصاب کامل برای تصویب یا گذراندن تصمیم برای اخراج فوری آنها برگزار کند. اما نه از سوی بلوک‌های عربی سنی و نه بلوک کرد به طور کامل و نه حتی از سوی اکثر بلوک‌های شیعه، پاسخ لازم داده نشد. یعنی از بیش از 230 نماینده فقط حدود 75 نماینده حضور داشتند که اتفاق نظر، توافق و حد نصابی حاصل نشد و موضوع به تعویق افتاد.این موضوع اجرایی است نه تقنینی. یعنی دولت خود تصمیم می‌گیرد. خروج یا ماندن نیروهای آمریکایی موضوعی است که مربوط به تعهدات بین‌المللی عراق و تعهدات مربوط به اقتصاد ملی عراق است، بنابراین نمی‌توان به این موضوع یک جانبه نگاه کرد. بسیاری از کشورهای منطقه دارای پایگاه و حضور نظامی خارجی هستند، نه تنها آمریکایی، بلکه بریتانیایی و فرانسوی نیز. اما با تایید این دولت‌ها این اتفاق افتاد. این دولت‌ها هنوز هم دولت‌های مستقل هستند و این روابط تنظیم شده است. ما در عراق نیز سازمانی برای این رابطه داریم. اما این موضوع در درجه اول سیاسی است.

سختی جدایی از آمریکا

  • آیا عراق در حال حاضر جدایی از آمریکا را تحمل می‌کند؟

- در واقع بسیار بسیار دشوار است زیرا رابطه آمریکا با عراق و منطقه با مسائل بین‌المللی، منطقه‌ای و اقتصادی مرتبط است، بنابراین طلاق و جدایی از این رابطه دشوار است. همه کشورها نیاز به حمایت دارند. در چارچوب توافق راهبردی که با آنها مذاکره کردیم، فرصت‌ها و زمینه‌های زیادی را برای حمایت از اقتصاد، امنیت و توانمندی‌های عراق در اختیار ما قرار دادند، اما متأسفانه دولت‌های متوالی عراق از این فرصت موجود استفاده نکردند.

  • ۱۱ سال وزیر خارجه عراق بودی. من پاسخ روشن می‌خواهم آیا آمریکا درخواست ایجاد پایگاه‌های نظامی دائمی در عراق را داشته است؟

-این بحث در دوره انتقالی بین دولت جورج دبلیو بوش و دولت باراک اوباما وجود داشت. آینده این نیروها چگونه است؟ فکر این بود که ما کار را انجام دادیم، رژیم را سرنگون کردیم و نظم نوظهور جدیدی را ایجاد کردیم. ما به کشور کمک کردیم که قرارداد اجتماعی داشته باشد که قانون اساسی است، بگذارید مشکلاتشان را بین خودشان حل کنند. اما نیاز است که ما حضور محدود داشته باشیم، زیرا این اساس مذاکره بود. ما مذاکرات را در سال 2007 آغاز کردیم و در سال 2011 با ورود دولت اوباما توافقنامه خروج آنها را تکمیل کردیم.

اوباما در میان سربازانش در پایگاه آمریکایی ویکتوری در بغداد در سال 2009 (گتی)

در همان زمان، توافقنامه چارچوب راهبردی برای دوستی، توسعه و همکاری اقتصادی با ایالات متحده را امضا کردیم. بحث داغی بین رهبران نظامی که در عراق کار می‌کردند درگرفت و اکثریت فرماندهان کنونی ارتش ایالات متحده در عراق خدمت می‌کردند.

بنابراین ترس یا نگرانی داشتند که عقب نشینی ناگهانی به این شکل و کمک نکردن برخی نیروها، منافع آمریکا را با توجه به تروریسم یا سایر نیروهای طمعکار در عراق تهدید کند. اما اوباما تصمیم گرفت آنها را بیرون بکشد و به این توصیه توجه نکرد و من حدود 45 دقیقه با او صحبت کردم.

  • چه اتفاقی بین شما افتاد؟

- او در مبارزات انتخاباتی خود بود و عراق در آن زمان موضوع اصلی انتخابات بود. جان مک کین نامزد جمهوری‌خواهان بود. عراق کانون توجه برجسته هر دو اردوگاه بود. اوباما در حالی که در یک سفر تبلیغاتی به یکی از ایالت‌ها بود با من تماس تلفنی گرفت. پیام من به او این بود که ما معتقدیم عراق به طور کامل بهبود نیافته است، یعنی کشوری عادی یا طبیعی نیست. تهدیدات تروریستی و تهدیدات امنیتی وجود دارد. بنابراین، ما شما را تشویق نمی‌کنیم که برای عقب نشینی کامل نیروها عجله کنید. ما به این کمک و مساعدت شما در آموزش و آماده‌سازی نیروهای نظامی خود نیاز داریم. او موضوع را به این معنا در نظر گرفت: نه، من آمدم آمریکا را از شر جنگ‌های خارجی خلاص کنم. در افغانستان و عراق. ما می‌خواهیم روی وضعیت داخلی تمرکز کنیم. یک بحران مالی در بازار جهانی وجود داشت.همچنین در آن دوره، نخست وزیر نوری المالکی دید که عقب‌نشینی به واقعیت تبدیل شده است. او شروع به شکل گیری در مسیر خود به سمت هژمونی و کنترل بیشتر کرد و از روح قانون اساسی، دموکراسی و آزادی‌ها نسبت به سنی‌ها، کردها و حقوق‌ها رفت و رهبران سنی را در زمان مناسب هدف قرار داد. این باعث ایجاد احساس بزرگی از به حاشیه رانده شدن از سوی جامعه اهل سنت شد. جنگ داخلی در سوریه ادامه داشت و «داعش» در داخل خاک سوریه رشد کرد و سپس به عراق رفت.بعد از اینکه دولت ادعا کرد که نیروهای کافی و آموزش دیده‌ دارد که نیازی به کمک خارجی ندارند، دیدیم که این ارتش، این لشکرها و این تسلیحات عالی آمریکایی در عرض چند روز، زمانی که «داعش» موصل را اشغال کرد و به سمت کرکوک و صلاح الدین و دروازه‌های سامرا حرکت کرد و بغداد در معرض تهدید قرار گرفت از بین رفت. حقیقت این است که این ارتش در بیابان‌های عراق ذوب شد.در آن مقطع زمانی که وزیر امور خارجه بودم، این وظیفه بر دوش من افتاد. من یک وزیر تصمیم‌گیر بودم، نه فقط ویترین. وقتی احساس کردیم که تهدیدی واقعی برای دولت و کشور وجود دارد، با آمریکایی‌ها به توافق رسیدیم تا یادداشت‌هایی مبادله کنیم و درخواست کمک کنیم، زیرا این خطر قریب‌الوقوع و غیرمنتظره بود. هنوز هم تحقیقاتی در مورد چگونگی شکل‌گیری دعوت‌نامه در آن زمان وجود دارد که آنها در سال 2014 بازگشتند و به ما کمک کردند. آنها به اربیل، پایتخت اقلیم کردستان که توسط «داعش» در معرض تهدید بود، کمک کردند. سامرا در معرض تهدید بود.آمریکایی‌ها حضور داشتند و سپس ائتلاف بین‌المللی برای مبارزه با تروریسم از بسیاری کشورها تشکیل شد که در قطعنامه‌ها و کنفرانس‌های سازمان ملل به بیش از 60 کشور رسید و اساس حضور آنها همان چیزی است که ما بر سر آن توافق کردیم. طبیعتاً هرگونه لغو این تفاهم - تا بیت شعر بیشتری به تو اضافه کنم (صریح‌تر بگویم)- مستلزم تأیید طرفین است و مستلزم مهلت زمانی و اطلاع طرف مقابل است که کمتر از یک سال نباشد. امسال در آمریکا سال انتخابات است و برای هر رئیس‌جمهوری بسیار سخت است که چنین تصمیمی بگیرد در حالی که منطقه در آتش است و ما نمی‌دانیم کار به کجا می‌رود. به نظر من عراق نمی‌تواند از این رابطه خارج شود.

روایت ایران برای ساختن نمایندگان

  • آیا این دقیق است که بگوییم جنگ‌های موازی که پس از «طوفان الاقصی» در دریای سرخ، عراق، سوریه و لبنان آغاز شد، مؤید ایرانی شدن این بخش از جهان عرب در تصمیم گیری بود؟

-ایران در منطقه ما از یمن تا غزه و لبنان و سوریه و عراق بسیار تأثیرگذار است. آنها منکر این موضوع نیستند. محور مقاومت را سال‌ها پیش اعلام کردند. با (فرمانده فقید «سپاه قدس»)سردار سپهبد قاسم سلیمانی که در سال 2020 در فرودگاه بغداد هدف حمله نیروهای آمریکایی قرار گرفت، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی و مشاور امام خامنه‌ای و وزیر امور خارجه اسبق علی اکبر ولایتی در سالهای 2007-2008 گفت‌وگوهایی داشتم.

محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری اسبق ایران، زیباری را در آوریل 2007 در تهران پذیرفت (گتی)

ما با رئیس جمهوری و نخست وزیر در تهران بودیم و در حال گفتگو که یکی از خواسته‌هایشان این بود که شما کردها و شیعیان از دیکتاتوری خلاص شده‌اید، پس نباید به استکبار جهانی و آمریکایی‌ها اعتماد کنید. قرار است شما هم بخشی از محور مقاومت شوید.»

  • این سخن چه کسی بود؟

- اینها سخنان سه تن از سرانی که نام بردم با شخص خود من بود. پاسخ من این بود که ما نیازی به ورود به محور مقاومت و درگیری‌های جدید و جنگ‌های دیگر نداریم.

ما از جنگ و ماجراجویی خسته شد‌‌ایم و فرصتی برای ساختن کشورمان داریم و از شما می‌خواهیم در این زمینه به ما کمک کنید. شما می‌خواهید ما به مقاومتی در برابر کسانی تبدیل شویم که ما را آزاد کردند. این غیر منطقی است و من تصور نمی‌کنم کسی این روال را بپذیرد.اما این فرصت پس از گسترش «داعش» به دست آمد. دعوت امام سیستانی برای دفاع از عراق در برابر «داعش» و جهاد کفایی، فرصتی برای تشکیل «الحشد الشعبی» مهیا کرد. طبیعتاً بسیاری از نیت‌ها و کسانی که داوطلب شدند، در این موضوع جدی و اصیل بودند. اما (ایرانیان) وارد عمل شدند و شبه نظامیان وابسته به خود را تشکیل دادند و از این پوشش مذهبی و حکومتی بهره بردند. در حال حاضر «الحشد الشعبی» به واقعیت و نیرویی موازی با ارتش و شاید از نظر تسلیحات و توانمندی قوی‌تر تبدیل شده است.ماجرای محور مقاومت را با آنها مفصل در میان گذاشتیم (و به ما گفتند) اولاً نظام جمهوری اسلامی در معرض تهدید استکبار جهانی و صهیونیسم جهانی است، بنابراین ما باید از نظام خود محافظت کنیم و با مخالفان و دشمنان، خارج از کشورمان مبارزه کنیم و نیروهای نامنظم تشکیل دهیم. این یکی از پیشنهادات قاسم سلیمانی بود که شاید نتوانیم با تکنولوژی و توان خود وارد جنگ‌های متعارف با کشورهای بزرگ شویم، اما در جنگ‌های غیرمتعارف با تکیه بر نیروهای بومی که آموزش می‌دهیم و آماده می‌کنیم، می‌توانیم آنها را شکست دهیم. این چیزی است که در منطقه در حال وقوع است.ایران وجود دارد و این نیروهای وابسته یا نزدیک به آن اثرگذارند. اکثر آنها سازمان‌های خارج از حکومت هستند. طبیعتا نظرات مختلفی در مورد نحوه برخورد با این موضوع وجود دارد. بخشی می‌گوید: ما باید این شبه نظامیان را رها کنیم و با سر مقابله کنیم و این همان چیزی است که اسرائیلی‌ها پیشنهاد کردند. نظریه دیگری بر این است که این گروه‌های محلی را که به ما آسیب می‌رسانند و به دولت‌های ملی آنها حمله می‌کنند باید مهار کرد. این مناقشه وجود دارد.خوانشی دارم با این مضمون، همانطور که حملات 11 سپتامبر 2001 سیاست بین‌الملل را با حمله به برج‌های دوقلو در آمریکا تغییر داد، من معتقدم آنچه در «طوفان الأقصى» در 7 اکتبر گذشته رخ داد ممکن است قوانین بازی و سیاست در منطقه خاورمیانه را تغییر دهد. چون آنچه اتفاق افتاد با همه رویدادها و تقابل‌های قبلی اصلا متفاوت بود. بنابراین پیش‌بینی می‌کردم که این جنگ گسترش یابد و تنها به غزه یا کرانه باختری محدود نماند. در واقع، این همان چیزی است که اتفاق افتاد، از دریای سرخ و باب المندب تا غزه تا جنوب لبنان تا جولان تا القائم تا شمال شرق سوریه. تقریباً می‌توان آن را در همان قاب قرار داد.

تهدید رئیس جمهوری عراق توسط سلیمانی

  • آیا رژیم عراق پس از صدام حسین اثر انگشت قاسم سلیمانی را دارد؟

- واقعا تاثیرگذار بود. مؤثر بود. اتفاقی را با (نخست وزیر فقید لبنان) مرحوم رفیق الحریری به یاد دارم. او چندین بار به من اشاره کرد و توصیه می‌کرد که «مراقب باشید» رژیم سوریه در عراق دستور کار دارد و رژیم ایران در عراق دستور کار دارد. اما این دو دستور کار متفاوت است هرچند ممکن است در هدف نهایی که نزاع با آمریکایی‌ها باشد به هم برسند. اما این توصیه در واقع درست به نظر می‌رسد. سالها بعد این را دیدیم. نفوذ ایرانیان قطعاً گسترش یافته و بیشتر شده و وارد سطوح مالی، اقتصادی، امنیتی، دولتی، پارلمانی و قضایی شده است. آنها نفوذی دارند که هیچ کس نمی‌تواند آن را انکار کند.وقتی با آنها سر و کار داشتم، به آنها می‌گفتم با ما همانطور که هستیم، به عنوان کشوری که شما به آن احترام می‌گذارید، برخورد کنید. از در بیایید و می‌دانید چگونه و ما آماده همکاری با شما هستیم. ما مرز مشترک 1400 کیلومتری، فرهنگ، مذهب و تاریخ داریم. ما همه چیز داریم. اما مهمترین چیز این است که باید به این موضوع احترام بگذارید که این مردم، متحدان و دوستان شما، می‌خواهند کشوری متفاوت از عراق صدام بسازند. این موضوع اولین و آخرین نکته در تماس ما با آنها بود.با این حال، اوضاع پس از سال 2014 کاملاً تغییر کرد. بنابراین عراق شاهد بی‌ثبات سیاسی، امنیتی و اجتماعی بود. اشتباهات داخلی رهبران عراق. ما آمریکایی‌ها، ایرانی‌ها، ترکیه یا دیگر کشورها را مقصر نمی‌دانیم. این اشتباهات داخلی عراق باید توسط رهبرانی تشخیص داده شود که فرصت‌هایی برای فرار از این گذشته داشتند، اما موفق نشدند.

  • آیا ارتش آمریکا در زمان اشغال عراق به ترور قاسم سلیمانی فکر می‌کرد؟

- در اینجا واقعاً رازهای زیادی وجود دارد. اما او به بغداد، منطقه و سایر استان‌ها رفت و آمد داشت. او فردی عملیاتی بود، یعنی نظریه پرداز استراتژیست، اما عملیاتی در میدان و جسور. اواخر سفرهایش فاش شده و دفاتر و مشاورانی تقریباً تمام وقت در منطقه سبز داشت. یعنی تقریبا عمومی شد.

من تصور می‌کنم که به او هشدار داده شد که با هدف قرار گرفتن فاصله زیادی نداری. و شد آنچه شد. این موضوع (قتل سلیمانی) نتیجه نظارت دقیق بود و نه همان روزی که اتفاق افتاد. تصور می‌کنم تمام فعالیت‌ها و حرکات او به دقت زیر نظر بود. او پیام‌هایی دریافت کرد که وضعیت شما ناامن است.

  • آیا سبک قاسم سلیمانی حامل پیام‌های تهدیدآمیز بود؟

- او ذاتاً واقعاً دیپلمات بود، اما در مورد اهدافی که می‌خواست به آنها دست یابد، کوتاه نمی‌آمد. او رئیس جمهوری اسبق مام جلال (جلال طالبانی) را تهدید کرد.

رئیس جمهور فقید عراق جلال طالبانی و زیباری به همراه کمال خرازی وزیر امور خارجه اسبق ایران در سفر به تهران در سال 2003 (گتی)

  • چه زمانی؟

-زمانی که کردها، سنی‌ها و برخی رهبران شیعه تلاش‌ کردند از نوری المالکی، نخست‌وزیر سلب اعتماد کنند بعد از آنکه به سمت هژمونی و تلاش برای استبداد و تسلط و دور شدن از شرایط منافع مشترکی که برسر آنها توافق کردیم رفت، برای تهدید از یک پیام مکتوب استفاده کرد. در آن زمان دخالت او (سلیمانی) برای جلوگیری از این اتفاق بسیار تعیین کننده بود.

آینده اقلیم کردستان عراق

  • آیا نگران اقلیم کردستان عراق هستید؟

- آره. نگران و بسیار نگران آینده اقلیم کردستان هستم که با رودخانه‌های خون، فداکاری، مقاومت و سیاست واقعگرایی و دیپلماسی ساخته شده است. متأسفانه بزرگترین تهدید برای اقلیم در حال حاضر ناشی از تصمیمات خودسرانه دادگاه فدرال عراق است. اساس اقلیم و به رسمیت شناختن آن به عنوان یک نهاد قانونی، قانون اساسی است که اختیارات انحصاری دولت فدرال و اقلیم را مشخص می‌کند.واقعاً از همه طرف حمله وجود دارد. از نظر امنیتی، ما شاهد هستیم کسانی اقلیم را با پهپاد و موشک تهدید می‌کنند و منافع اقتصادی اقلیم، پالایشگاه‌ها، ترافیک هوایی تجاری و شرکت‌های خارجی را برای تضعیف اقتصاد اقلیم تهدید می‌کنند. همچنین موضوع توقف صادرات نفت، عراق از توقف صادرات نفت اقلیم ۷ میلیارد دلار ضرر کرد که قرار بود به خزانه دولت برود که بخشی از آن سهم اقلیم بود.آنها همچنین در همه سطوح، از موضوع انتخابات، حقوق اساسی و سهم اقلیم از بودجه عمومی کشور دخالت می‌کنند. دلیلش این است که ممکن است اقلیم در تصمیم‌گیری و مشارکت در برخی تصمیم گیری‌ها استقلال داشته باشد، اما استقلال داشته باشد یعنی اگر چیزی را دوست نداریم، نه می‌گوییم و هم جرات داریم. شاید این رویکرد دیگرانی را که عادت به «بله، آقا»گفتن در هر کاری دارند، راضی نمی‌کند.همچنین طبیعی است که اقلیم مشکلاتی دارد و من واقع‌بینانه و صریح آن را از شما پنهان نمی‌کنم. زمانی که نیروهای کرد متحد شده و یا یک گفتمان یا یک موضع را اتخاذ کرده‌اند، اقلیم همیشه قوی بوده است. در حال حاضر در مسائل راهبردی وحدت عمل و اندیشه داریم اما مسائل داخلی حل نشده وجود دارد.هدف اولیه اقلیم که ما به دنبال آن هستیم، مشروعیت بخشیدن مجدد به نهادهای اقلیم با برگزاری انتخابات پارلمانی جدید است. قرار بود در فوریه برگزار شود و اکنون به می موکول شده است. ما نمی‌دانیم این انتخابات تا چه زمانی مشمول تصمیمات دادگاه فدرال برای برهم زدن این مشروعیت خواهد بود. ما تلاش می‌کنیم تا این انتخابات در سریع‌ترین زمان ممکن برگزار شود.

  • چه کسی اقلیم را مجازات می‌کند؟ آیا آنها جریان‌هایی هستند که زمانی وجود اقلیم را پذیرفتند تا صدام را کنار بزنند و سپس با به قدرت رسیدن عقب نشینی کردند؟

- اصولاً این نیروها وجود دارند. شاید با اشاره خارجی و منطقه‌ای. خیلی واضح است زیرا اینها همان رهبرانی هستند که ما در زمان مخالفان از آنها محافظت کردیم و آنها را در آغوش گرفتیم. در واقع، پس از رسیدن به قدرت، احساس کردند که نیازی به شریک شدن با دیگرانی که به آنها کمک کرده‌اند، ندارند. این دیدگاه وجود دارد و منجر به ثبات در عراق نخواهد شد. این دیدگاه که کشور مال ماست، دولت مال ماست و ما به دیگران نیاز نداریم، شکست خود را به تجربه صدام حسین و کسانی که قبل از او بودند ثابت کرده است. عراق تنها با اجماع ملی و احترام به اجزای آن می‌تواند موفق شود. و هر طرف باید احساس کند که بخشی از این وضعیت است.

پرچم کردستان در مراسم نظامی در اربیل (AFP)

  • شما می‌گویید دادگاه فدرال یک سلاح است. در دست چه کسی؟

- همان گروهی که فکر می‌کردند نیازی به دیگران ندارد و ما می‌توانیم این دادگاه را سیاسی کنیم یا به عنوان سلاحی علیه مخالفان و دشمنان خود استفاده کنیم. در وهله اول درباره قانونی بودن این دادگاه صحبت طولانی و گسترد‌ه‌ای وجود دارد. شما از بزرگترین کارشناسان قانون اساسی می‌پرسید و می‌گویند این دادگاه برای اهداف و نیات خاصی تشکیل شده است. در حال حاضر احزاب مسلح و برخی جناح‌هایی که قدرت و سلاح در دست دارند و از سوی دیگر قوه قضائیه و دادگاه فدرال بر آن تسلط دارند. آنها بسیاری از مسائل و امور را کنترل می‌کنند.

به سئوال اول شما برگردم: بله، ما نگران آینده اقلیم و آینده عراق هستیم.

  • اگر بگوییم عراق بار دیگر به سمت بحران مولفه‌ها پیش می‌رود، درست است؟ دادگاه فدرال محمد الحلبوسی رئیس پارلمان را برکنار و شما را از رقابت‌های انتخاباتی حذف کرد؟ آیا در روابط جناح‌های شیعه با مولفه‌های سنی و کرد مشکلی وجود دارد؟

- مشکلات واقعی وجود دارد. من از شما پنهان نمی‌کنم. دیالوگ‌های جدی و واقعی هم وجود دارد. چه کسی پشت بمباران اربیل، فرودگاه اربیل یا منافع ما در سلیمانیه و برخی از تأسیسات حیاتی ما است؟

  • گفتند «موساد» را بمباران کردند...

- این دروغ و تهمت است. حتی مقامات عراقی که هنگام حمله موشکی بالستیک به یک تاجر به همراه خانواده و فرزندانش و کشته شدن یک دختر کمتر از یک سال از سایت بازدید کردند، بر این نظر بودند که این یک دروغ وحشتناک بود. «موساد» در بسیاری از کشورها حضور دارد و مخفیانه و به شیوه خودش کار می‌کند و برای نشستن و برنامه‌ریزی نیازی به علامت و نشانی ندارد. «موساد» وجود دارد و در قلب تهران به آنها حمله می‌کند و در بسیاری از پایتخت‌های دیگر حضور دارد.این برای دومین بار است که این تهمت بسیار آشکار و بی اساس را تکرار می‌کنند. از آنها پرسیدیم و به آنها گفتیم: شما کنسولگری بزرگی در اربیل دارید و ما با شما در ارتباط هستیم، ما دیدارهای مشترکی داریم و در یک کمیته امنیتی با دولت عراق با شما طرف هستیم. این توافقنامه امنیتی تأیید می‌کند که اگر یک طرف احساس می‌کند تهدیدی وجود دارد، باید طرف مقابل را مطلع کند. آنها همه این کارها را انجام ندادند.این یک پیام بود. بمباران اربیل پیامی برای نشان دادن قدرت آنها در زدن اهداف از راه دور بود. یک روز به سه کشور پاکستان، عراق در اربیل و سوریه در ادلب حمله کردند تا این پیام را به آمریکا و اسرائیل بدهند که «اگر به ما جسارت کنید نیروی بازدارنده داریم».

* موشک‌هایی که به اربیل اصابت کرد از خاک ایران پرتاب شد؟- آره. و آن را تصدیق کردند. «سپاه پاسداران ایران» آن را به رسمیت شناخت و با صدور بیانیه‌ای رسمی مسئولیت آن را بر عهده گرفت.

ساختمانی که در حمله موشکی ایران به اربیل ماه گذشته آسیب دید (AFP)

  • وقتی همسایگان از اقلیم می‌ترسند یا حداقل از آن نگران هستند، چگونه زندگی می‌کند؟ یعنی ترکیه نمی‌خواهد، سوریه نمی‌خواهد، ایران نمی‌خواهد، و اگر بغداد آن را رد کند؟

- در سال 91 به عنوان رهبرانی که در این اقلیم و پیگیری آن حضور داشتند با این چالش مواجه شدیم. زمانی که در سال 1992 رهبری جبهه کردستان خواستار برگزاری انتخابات در داخل عراق در اقلیم شد، چالش بزرگی بود، کشورهای همسایه، سوریه، ترکیه و ایران گردهم آمدند تا این اقلیم را محاصره و خفه کنند. حتی آمریکا، نزدیک‌ترین متحد و دوست ما، از ایده انتخابات حمایت نکرد. اما برای اولین بار، رهبری کردستان تصمیم درست و شجاعانه‌ای برای حرکت به سمت انتخابات گرفت و ما بر سر نتایج انتخابات به توافق رسیدیم و نهادهای اقلیم را تأسیس کردیم.در آن زمان ما همین فکر را به ایرانی‌ها، ترک‌ها و سوری‌ها رساندیم: ما تهدید نیستیم. ما می‌توانیم عامل کمک و ثبات باشیم و هرگز کاری بر خلاف منافع عالی امنیت ملی شما انجام نخواهیم داد. تجربه در طول سال‌ها کار نهادهای اقلیم ثابت کرده است که ما برای رفع نگرانی‌های امنیتی کشورهای همسایه تلاش کرده‌ایم. این اقلیم از سال 2005 که به رای همه مردم عراق تبدیل شد، قانونی است و این منطقه دارای مبنای قانونی و قانون اساسی است که در عراق به رسمیت شناخته شده است.

  • برای نمونه آیا قانع کردن رئیس جمهوری بشار اسد در مورد اقلیم برای شما مشکل بود؟

- سعی کردم. من بیش از یک بار در این مورد با آقای رئیس جمهوری صحبت کردم. اما آنها (سوری‌ها) اصلاً به این قانع نشدند. آنها ایده ایالت فدرال یا فدرال را اولین مرحله تقسیم ملت‌ها می‌دانند و این را به هیچ وجه پنهان نکردند. لذا در جلسات و گفتگوها از آن حمایت نمی‌کردند.

  • آیا احساس می‌کنید که این نقشه‌ها همیشه کردهای خود را مجازات می‌کنند؟

- برمی‌گردیم به حمله موشکی اخیر ایران به اربیل. من پیام را به شما گفتم. جمهوری اسلامی شاید نتواند با کشورهای بزرگی مانند آمریکا و حتی اسرائیل مقابله کند و از آن دوری می‌کند و با ابزارها و روش‌های دیگر با آن مبارزه می‌کند. اما برای نشان دادن قدرت خود به مردم و اجرای وعده‌های خود مبنی بر اینکه انتقام حمله تروریستی کرمان و هدف قرار دادن فرماندهان «سپاه پاسداران» در دمشق و رهبران «حزب الله» و «حماس» در بیروت و جنوب لبنان را خواهد گرفت، برای انتقام به سراغ ما آمد، زیرا آنها از طریق تئوری توطئه جهانی تصور خطایی دارند که اقلیم اسرائیل دوم است. بر این اساس ما را مجازات می‌کنند.

«هیچ کس آمریکا را دست کم نمی‌گیرد»

  • اگر این عملیات‌ها تشدید شود، به نظر شما آمریکا آماده دفاع از اقلیم است؟

- آمریکایی‌ها در اقلیم و همچنین در بغداد و الانبار حضور دارند. اگر متوجه شده باشید، گروه‌های مسلح همیشه اربیل، حریر و پایگاه عین الاسد در الانبار را هدف قرار می‌دهند. چرا هیچکس به پایگاه «ویکتوری» در فرودگاه بغداد که بزرگترین پایگاه است اشاره نمی‌کند؟ به نظر می‌رسد که آنها به مسائل مربوط به جابجایی، حمل و نقل هوایی و قاچاق پول علاقه دارند. آنها دنبال دردسر نیستند.

آمریکایی‌ها همیشه تایید می‌کنند که با موافقت دولت عراق در آنجا حضور دارند. این درست است و من پیشینه را برای شما توضیح دادم. برای آنها: اگر هر یک از منافع ما آسیب ببیند یا کنسولگری ما، شاید بزرگترین کنسولگری جهان، یا تاسیسات ما در فرودگاه اربیل هدف قرار گیرد، ما قاطعانه پاسخ خواهیم داد. پس از کشته شدن سه سرباز در پایگاه «برج 22» در شمال شرق اردن که امتداد پایگاه التنف است، واکنش آمریکا بسیار دقیق بود و سران مسئول این اقدام را هدف قرار دادند.

این بازدارندگی باعث کاهش حملات شد. اگر توجه کرده باشید، مدتی است که حملات فروکش کرده است، چه در شمال شرقی سوریه، چه به عین الاسد یا اربیل، زیرا دیدند آهن داغ است. آمریکا امکانات و توانایی‌های عظیمی دارد، اما هیچ کس نباید دولت‌ها و رهبری آمریکا را دست کم بگیرد. منظورم این است که اینها همان سران آمریکایی هستند که اکثر مردم از آنها ناامید بودند، آنها همان کسانی هستند که مداخله کردند و مانع از نفوذ «داعش» در اربیل یا بغداد شدند، از معاون رئیس جمهوری (آن زمان) جو بایدن تا دیگر رهبران موجود، از لوید آستین و جیک سالیوان. هیچ کس آنها را دست کم نمی‌گیرد. این کشور نهادها، منافع و استراتژی‌ها است.



احزاب شیعه عراق به جمع‌بندی درباره الحشد الشعبی نزدیک شدند

یک نیروی «الحشد الشعبی» در حال نگهبانی از دروازه‌ای در بغداد است که تصویر ابومهدی المهندس بر آن نصب شده است  (AFP)
یک نیروی «الحشد الشعبی» در حال نگهبانی از دروازه‌ای در بغداد است که تصویر ابومهدی المهندس بر آن نصب شده است (AFP)
TT

احزاب شیعه عراق به جمع‌بندی درباره الحشد الشعبی نزدیک شدند

یک نیروی «الحشد الشعبی» در حال نگهبانی از دروازه‌ای در بغداد است که تصویر ابومهدی المهندس بر آن نصب شده است  (AFP)
یک نیروی «الحشد الشعبی» در حال نگهبانی از دروازه‌ای در بغداد است که تصویر ابومهدی المهندس بر آن نصب شده است (AFP)

احزاب شیعه‌ای که در انتخابات اخیر عراق پیروز شده‌اند، به مرحلهٔ اتخاذ تصمیمی درباره سرنوشت «الحشد الشعبی» و گروه‌های مسلح همسو با تهران نزدیک می‌شوند. این فرایند در انتظار اجماع شیعی در داخل «چارچوب هماهنگی» است و نیازمند موافقت ایران و، در نهایت، مذاکراتی غیرسنتی با واشنگتن است.

«الشرق الاوسط» از منابعی در احزاب، گروه‌ها و نهادهای امنیتی اطلاع یافته است که طرف‌های شیعه اکنون پروندهٔ «الحشد الشعبی» و سلاح گروه‌ها را جدی گرفته‌اند. به گفتهٔ منابع، این اتفاق در لحظه‌ای رخ می‌دهد که عوامل متعددی بر پرونده فشار وارد می‌کنند؛ از جمله احساس این‌که نیروهای شیعه درگیر نزاع‌های ویرانگری شده‌اند که به نفوذشان در داخل الحشد مرتبط است.

اگر تصمیم سیاسی اتخاذ شود، توافق بر سر مسیر فنی برای حل، ادغام یا بازساختاردهی «الحشد الشعبی» زمان زیادی نخواهد برد. با این حال، این مسیر در معرض ملاحظات آمریکا قرار می‌گیرد.

منابع مختلف می‌گویند که پروندهٔ «الحشد الشعبی» پیچیده و چندلایه است. دلایل آن عبارتند از: درهم‌تنیدگی منافع میان بازیگران محلی، انتظار برای «تصمیم نهایی ضروری» از سوی ایران و نیاز به انطباق با خواسته‌های آمریکا درباره وضعیت جدید خاورمیانه که شرط آن «پایان‌دادن به همهٔ منابع تهدید» است.

عراق پیش‌تر نیروهای «سازمان بدر» را با سلاح‌هایشان در وزارت کشور ادغام کرد. رهبر این سازمان، هادی العامری، وارد فعالیت سیاسی شد و از سال ۲۰۰۳ تاکنون در پنج انتخابات عمومی شرکت کرده است.

با وجود اتهام برخی به وزارت کشور مبنی بر پیروی از رویکرد گروه‌های مسلح شیعی، مسئولان امنیتی می‌گویند فرایند ادغام، نیروهای مسلح را تحت تصمیم مرکزی وزیر کشور قرار داده است.

امروز وضعیت متفاوت است. تعدد گروه‌ها و تقاطع منافع رهبران آن‌ها و اختلاف دیدگاه‌ها درباره ادغام، خلع سلاح یا ورود به عرصهٔ سیاسی، شرایط را پیچیده کرده است.

«مرحلهٔ جدید»

یک رهبر برجستهٔ شیعه به «الشرق الاوسط» گفت: «عراق در مرحلهٔ آینده نیازی به استفاده از سلاح نخواهد داشت.» او افزود: «وضع کشور باثبات است و نیازمند تغییراتی در سطح امنیت است.»

تا چند سال پیش، این رهبر از سرسخت‌ترین مدافعان «محور مقاومت» و مخالفان خلع سلاح آن بود. با این حال، بسیاری از اعضای ائتلاف حاکم شیعی چند ماه پیش از انتخابات ۱۱ نوامبر ۲۰۲۵، تغییراتی در مواضع سیاسی خود ایجاد کردند.

دربارهٔ تفسیر این تغییر اختلاف نظر وجود دارد. برخی آن را نتیجهٔ حاشیهٔ آزادی سیاسی بیشتر برای گروه‌های شیعه به‌سبب عقب‌نشینی نفوذ ایران می‌دانند. برخی دیگر معتقدند تهران با هدف حفظ نفوذ خود در عراق، زمان می‌خرد و شرایط مذاکراتی خود را بهبود می‌بخشد.

منابع گفتند که بحث‌ها دربارهٔ «الحشد الشعبی» در مرکز مذاکرات تشکیل دولت جدید و انتخاب نامزد نخست‌وزیری قرار دارد. برخی نیروهای شیعه پیشنهاد می‌کنند برنامهٔ دولت جدید شامل بندهای روشن برای رسیدگی به این پرونده باشد.

نوری المالکی، رئیس ائتلاف «دولت قانون»، که درباره تشکیل ائتلاف حکومتی جدید مذاکره می‌کند، در ابتدای هفته اظهار داشت: «گروه‌ها می‌خواهند سلاح سنگین خود را تحویل دهند و در ساختار دولت ادغام شوند.»

هر نخست‌وزیر در عراق موظف است برنامهٔ دولت را برای رأی‌گیری هنگام کسب رأی اعتماد ارائه کند.

نیروهای شیعه در دو مسیر دشوار مذاکره می‌کنند: تقسیم سهمیه‌ها در دولت و انتخاب نامزد توافقی برای ریاست آن و تدوین برنامهٔ اصلاحی که با تغییرات ژئوپلیتیک منطقه هماهنگ باشد.

یک مسئول در «چارچوب هماهنگی» گفت که نشست‌های اخیر ائتلاف که قرار بود به تشکیل دولت اختصاص یابد، به بحث درباره آینده گروه‌ها و سیاست خارجی نیز پرداخت.

نزاع، نفوذ و خطرات

منابع گفتند که احزاب شیعه دارای شاخه‌های مسلح، به‌ویژه آن‌هایی که بیش از دیگران در نهادهای دولتی ادغام شده‌اند، به این نتیجه رسیده‌اند که ادامهٔ وضعیت کنونی «هیئت الحشد الشعبی» به‌عنوان ابزاری در نزاع داخلی، اکنون به خطری برای خود آن‌ها تبدیل شده است.

منابع افزودند: «رهبران احزاب شروع به نارضایتی از استفاده از الحشد در موازنه‌های محلی میان متحدان و رقبا کرده‌اند. همچنین برخی گروه‌ها در دوره‌های مختلف وارد تنش‌های منطقه‌ای شده‌اند.»

نخست‌وزیران پیشین، نوری المالکی و حیدر العبادی، علناً مواضعی انتقادی علیه «الحشد الشعبی» اتخاذ کرده بودند. این هیئت همواره هدف انتقاد سیاسی رهبران پرنفوذ شیعه بوده است.

اختلاف بر سر منصب رئیس «الحشد الشعبی» از برجسته‌ترین نشانه‌های نزاع در ماه‌های گذشته بوده است. گروه‌های شیعه برای کنترل این جایگاه رقابت می‌کنند. منابع افزودند که احزاب شیعه نگران رهاشدگی تصمیم امنیتی در داخل هیئت هستند؛ نهادی که کنترل آن بین طرف‌های مختلف دست‌به‌دست می‌شود.

یک منبع آگاه گفت: «افزایش نگرانی شیعه با عوامل فشار منطقه‌ای هم‌زمان شده است. در هر حال، بدون موافقت تهران هیچ اقدامی انجام نخواهد شد.» او افزود: «پروندهٔ الحشد الشعبی موضوعی داخلی نیست. شرایط داخلی نیازمند تغییراتی است، اما ورود به مرحلهٔ اجرا نیازمند کلمه‌ای روشن و قطعی از سوی تهران است.»

در ژانویه (دی) ۲۰۲۵، آیت‌الله علی خامنه‌ای به محمد شیاع السودانی، نخست‌وزیر عراق، «ضرورت تقویت و گسترش نقش الحشد الشعبی» را ابلاغ کرد. در آوریل (فروردین) گذشته، مجتبی حسینی، نماینده رهبر ایران در عراق، گفت تلاش‌های آمریکا برای حل گروه‌های مقاومت «آرزوهایی است که تحقق نخواهند یافت.»

رهبر شیعه معتقد است ایران ــ که «فصل الخطاب و تعیین‌کننده در این پرونده است» ــ دیگر مانند دو سال پیش نیست و انتظار نمی‌رود موضع سخت‌گیرانه اتخاذ کند. او افزود: «ایران در صورت موافقت، از شیوه‌های ادغام یا حل استفاده خواهد کرد که پیش‌تر در عراق امتحان شده و موفق بوده است.»

منابع موثق گفتند که در صورت صدور تصمیم سیاسی و دریافت «تأیید ایران»، مستشارانی مرتبط با «سپاه پاسداران» نقش مهمی در تعیین جزئیات فنی خواهند داشت.

مسیرهای فنی

هر طرف شیعه در «چارچوب هماهنگی» دیدگاه متفاوتی درباره وضعیت «الحشد الشعبی» دارد، اما ایده‌های اصلی در چند مسیر اساسی خلاصه می‌شود.

منابع گفتند که سازوکارهای فنی جدید نیستند؛ برخی از آن‌ها از ۸ سال پیش مطرح شده‌اند و بارها اصلاح یا افزودنی شده‌اند، اما به‌سبب نبود توافق کنار گذاشته می‌شدند.

مسیر اول: ادغام الحشد در ساختار دولت تا از تبدیل آن به نیروی موازی جلوگیری شود. اختلاف بر سر این است که ادغام باید فردی باشد یا واحدهای کامل.

مسیر دوم: کاهش تعداد نیروهای الحشد تا فرمانده کل نیروهای مسلح تحرکات آن‌ها را کنترل کند و بار مالی کاهش یابد.

مسیر سوم: حفظ ساختار فعلی الحشد، اما قطع ارتباط واحدها با گروه‌های سیاسی و شبه نظامیان و قرار گرفتن آن‌ها تحت فرماندهی نظامی تابع فرمانده کل نیروهای مسلح.
هر واحد در الحشد به یک گروه مسلح وابسته است و دستورهای متفاوتی از رهبران دریافت می‌کند که اغلب هماهنگ نیستند و در بسیاری شرایط به رئیس هیئت مراجعه نمی‌کنند.

حامیان مسیر «قطع ارتباط» معتقدند این مسیر میان حفظ وجود الحشد و قرار دادن آن تحت نظارت نظامی نهادی، بدون انحلال کامل، توازن ایجاد می‌کند.

یک رهبر شیعه گفت: «مسیر نهایی ممکن است ترکیبی از سه مسیر باشد.» او احتمال داد برخی شخصیت‌های وابسته به گروه‌ها به کار سیاسی روی آورند.

انتخابات اخیر شاهد پیشتازی فهرست‌هایی بود که نماینده شاخه‌های مسلح هستند؛ مانند ائتلاف «حقوق» ــ بازوی سیاسی «کتائب حزب‌الله» ــ با حدود ۶ کرسی و افزایش دوبرابری کرسی‌های «صادقون» ــ نماینده «عصائب اهل الحق» ــ به حدود ۲۶ کرسی در پارلمان جدید.

«مذاکرات غیرسنتی»

به گفته یک منبع غربی، پروندهٔ «الحشد الشعبی» در مذاکرات با طرف‌های آمریکایی مطرح خواهد شد. شکل نهایی مسیر فنی به نتایج این گفت‌وگوها بستگی دارد.

ایالات متحده خواهان خلع سلاح گروه‌هایی است که به گفته مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، «منابع عراق را به نفع ایران می‌دزدند.» او این موضوع را در تماس با نخست‌وزیر عراق در ۲۱ اکتبر ۲۰۲۵ بیان کرد.

منبع عراقی که خواست نامش فاش نشود گفت: «چارچوب هماهنگی پس از نتایج مثبت انتخابات اخیر، باید مستقیماً با این پرونده برخورد کند و نخست‌وزیر را از موضع گفت‌وگوکننده درباره سلاح دور نگه دارد.»

او احتمال داد که فضای مذاکراتی غیرسنتی با دامنهٔ وسیع میان نمایندگان چارچوب هماهنگی و مارک ساوایا، فرستاده آمریکا در عراق، شکل گیرد. ساوایا نقشی غیررسمی ایفا می‌کند، اما نارضایتی واشنگتن از تأخیر در حل پروندهٔ سلاح را منتقل خواهد کرد.


سخنرانی رئیس‌جمهوری لبنان؛ انتظار برای موضع «حزب‌الله» و دشواری‌های مخالفت با آن


جوزف عون ابتکار حل بحران با اسرائیل را از پادگان ارتش در جنوب اعلام می‌کند (ریاست‌جمهوری لبنان)
جوزف عون ابتکار حل بحران با اسرائیل را از پادگان ارتش در جنوب اعلام می‌کند (ریاست‌جمهوری لبنان)
TT

سخنرانی رئیس‌جمهوری لبنان؛ انتظار برای موضع «حزب‌الله» و دشواری‌های مخالفت با آن


جوزف عون ابتکار حل بحران با اسرائیل را از پادگان ارتش در جنوب اعلام می‌کند (ریاست‌جمهوری لبنان)
جوزف عون ابتکار حل بحران با اسرائیل را از پادگان ارتش در جنوب اعلام می‌کند (ریاست‌جمهوری لبنان)

محافل سیاسی لبنان در انتظار واکنش نیروهای سیاسی به ابتکاری هستند که رئیس‌جمهوری، عماد جوزف عون، برای پایان‌دادن به اشغال اسرائیل در جنوب، در سخنرانی خود به مناسبت هشتاد و دومین سالگرد استقلال لبنان از شهر صور مطرح کرد؛ ابتکاری با بار نمادین ملی که همه لبنانی‌ها را شامل می‌شود.

نخستین واکنش از سوی رئیس مجلس نمایندگان، نبیه بری، بود. او در گفت‌وگو با «الشرق الأوسط» اظهار کرد: «این سخنرانی، سخنانی استقلالی در روز استقلال بود؛ از نظر شکل، مکان، موضوع و محتوا.»

بری درباره سفر معاون سیاسی خود، علی حسن خلیل، به تهران و دیدارهای او با برخی مسئولان ایرانی پیگیر پرونده لبنان گفت این دیدارها «خوب و مثبت» بوده است. او تأکید کرد که «انتخابات پارلمانی در موعد مقرر (مه ۲۰۲۵) برگزار می‌شود و هیچ دلیلی برای تأخیر وجود ندارد و بر پایه قانون جاری و پس از پایان مهلت ثبت‌نام لبنانی‌های مقیم خارج انجام خواهد شد.»

ابتکار «تمام‌عیار»

اما واکنش بری به سخنان عون، پرسش درباره موضع هم‌پیمانش، حزب‌الله، را پیش می‌کشد؛ هرچند منابع نزدیک به «دوگانه شیعی» (حزب‌الله و جنبش امل) و محافل وابسته به آن، سخنرانی رئیس‌جمهوری را ابتکاری جامع و «تمام‌عیار» برای پایان‌دادن به اشغال جنوب توصیف می‌کنند؛ ابتکاری که جایی برای امتیازدهی در آن نیست و مخالفت با آن دشوار است. این منابع می‌گویند حزب‌الله احتمالاً نکاتی را برای روشن‌تر شدن برخی مفاد مطرح می‌کند، بدون آنکه اصل ابتکار را رد کند.

رؤسای جمهوری جوزف عون و پارلمان نبیه بری (ریاست‌جمهوری لبنان)

منابع یادشده به «الشرق الأوسط» گفتند حزب‌الله همچنان با بری در تماس است و در حال بررسی داخلی این ابتکار است. انتظار می‌رود این حزب موضع رسمی خود را در سخنرانی دبیرکل، شیخ نعیم قاسم، در سالگرد توافق توقف عملیات خصمانه اعلام کند؛ توافقی که با ضمانت آمریکا و فرانسه صادر شد و لبنان و حزب‌الله از ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴ تاکنون به آن پایبند بوده‌اند، برخلاف اسرائیل که از اجرای آن خودداری کرده است.

سقف قطعنامه ۱۷۰۱

منابع «دوگانه شیعی» تأکید کردند که عون با دعوت به مذاکره مسالمت‌آمیز با اسرائیل تحت نظارت طرف آمریکایی، اروپایی یا سازمان ملل، قصد داشت پیامی روشن منتقل کند؛ نه فقط در مخالفت با مذاکره مستقیم، بلکه در تأکید بر این‌که هر مذاکره‌ای باید بر پایه عقب‌نشینی اسرائیل تا مرزهای بین‌المللی و اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ باشد.

به گفته این منابع، ابتکار عون نقشه راهی برای آزادسازی جنوب است و او در آن، احساسات عمومی در مناطق شیعی را نیز در نظر داشته؛ احساساتی که در انتظار بازسازی شهرهای ویران‌شده و بازگشت ساکنان به خانه‌هایشان است. از این‌رو حزب‌الله ناگزیر است با واقع‌بینی واکنش نشان دهد، زیرا یافتن نقطه‌ضعفی برای توجیه رد یا دور زدن این ابتکار دشوار است.

بررسی موضع ایران

این منابع احتمال دادند که رهبری حزب‌الله برای بررسی دو موضوع با تهران در تماس باشد:

۱. دعوت عون از اسرائیل برای مذاکره مسالمت‌آمیز و درخواست از جامعه بین‌المللی برای فشار بر تل‌آویو تا بپذیرد تنها راه دستیابی به توافق نهایی برای توقف تجاوزات مرزی، گزینه دیپلماتیک است.
۲. درستی اخبار مربوط به ازسرگیری مذاکرات ایران و آمریکا؛ موضوعی که طبق نقل‌قول‌ها، در صدر گفت‌وگوهای نماینده خلیل با علی لاریجانی، دبیرکل شورای امنیت ملی ایران، و عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، قرار داشته است.

عون یگان‌های نظامی را در بازدید از پادگان بنوا برکات در صور، جنوب لبنان بررسی می‌کند (ریاست‌جمهوری لبنان)

منابع افزودند که فضای تهران نگرانی‌ای نسبت به احتمال تکرار حمله مشترک اسرائیل و آمریکا، همانند حمله قبلی، ندارد و حتی احتمال جنگ جدید را با وجود ادامه تهدیدهای بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل بعید می‌داند. این امر نشان‌دهنده ازسرگیری مذاکرات در فضایی به‌دور از رسانه‌هاست.

تحکیم موضع لبنان

منابع تأکید کردند که اجرای ابتکار و ترغیب آمریکا به فشار بر اسرائیل، اهمیت اساسی دارد تا امکان برخورد مثبت با طرح رئیس‌جمهوری فراهم شود؛ طرحی که از حمایت عربی و اروپایی نیز برخوردار است. آنان افزودند که حزب‌الله نباید موضع خود را مشروط به موافقت واشنگتن یا تل‌آویو کند، زیرا موافقت بی‌قید و شرط حزب، موضع لبنان را تقویت می‌کند و پشتیبانی ملی لازم برای ابتکار ریاست‌جمهوری را فراهم می‌آورد؛ موضوعی که می‌تواند فشارهای بین‌المللی و منطقه‌ای بر آمریکا و اسرائیل ایجاد کند.

درس حمایت از غزه

منابع سیاسی گفتند رهبری حزب‌الله باید موضع خود را با دقت و دور از شتاب‌زدگی تعیین کند؛ زیرا مخالفت آشکار با ابتکار ریاست‌جمهوری به معنای نادیده گرفتن درس تجربه حمایت از غزه است؛ تجربه‌ای که به سوء‌تقدیر از واکنش اسرائیل منجر شد و حزب را در داخل کشور در موقعیت انزوا قرار داد؛ به‌جز جنبش امل که همچنان تلاش می‌کند حزب را در مسیر پیوستن به «پروژه دولت» حفظ کند.

این منابع پرسیدند: «چرا چنین مزایده‌جویی شدیدی علیه عون؟» اشاره‌ای به موضع حزب «القوات اللبنانیة» که دولت را به‌خاطر تأخیر در اجرای انحصار سلاح در دست دولت نقد می‌کند، هرچند نام عون را مستقیم نمی‌برد.

آنان افزودند: «حزب‌الله تا چه زمانی می‌تواند واقعیت جنوب را نادیده بگیرد؟ آیا برای تنظیم روند عقب‌نشینی، به بهای سیاسی نیاز دارد تا پایگاه مردمی خود را راضی نگه دارد و در عین حال مسیر ورود ایران به مذاکرات با آمریکا را هموار کند؟» به‌ویژه که این «بها» در اساس به بازسازی مناطق ویران‌شده مربوط است و این امر بدون پذیرش انحصار سلاح ممکن نیست.

پروژه دولت

منابع ادامه دادند که پرسش اصلی این است: آیا حزب‌الله به این نتیجه رسیده که زمان کنار گذاشتن لباس نظامی و پیوستن مسالمت‌آمیز به پروژه دولت فرا رسیده یا همچنان بر سیاست انکار پافشاری خواهد کرد، درحالی‌که کشور در مرحله حساس و تعیین‌کننده‌ای قرار دارد و گزینه‌ای جز راه‌حل دیپلماتیک برای بحران جنوب باقی نمانده است؟

به گفته این منابع، حمایت از عون برای ایجاد اجماع ملی پشت ابتکار او ضروری است؛ ابتکاری که می‌تواند زمینه‌ساز فشار خارجی برای واداشتن اسرائیل به مذاکره مسالمت‌آمیز و بازگرداندن آرامش و ثبات به جنوب شود، به‌جای آنکه اسرائیل با فشار نظامی، لبنان را به سمت مذاکره مستقیم سوق دهد—گزینه‌ای که ناممکن است، هرچند برخی نیروهای داخلی شروع به ترویج آن کرده‌اند.


یوسی کوهن: «طرح جابه‌جایی موقت» مردم غزّه‌ را من آغاز کردم… و السیسی آن را ناکام گذاشت

غزّه‌ای‌هایی که به اردوگاه‌های آوارگی در جنوب نوار غزه پناه برده بودند، در ۱۱ اکتبر ۲۰۲۵ به خانه‌های خود در شمال بازمی‌گردند (رویترز)
غزّه‌ای‌هایی که به اردوگاه‌های آوارگی در جنوب نوار غزه پناه برده بودند، در ۱۱ اکتبر ۲۰۲۵ به خانه‌های خود در شمال بازمی‌گردند (رویترز)
TT

یوسی کوهن: «طرح جابه‌جایی موقت» مردم غزّه‌ را من آغاز کردم… و السیسی آن را ناکام گذاشت

غزّه‌ای‌هایی که به اردوگاه‌های آوارگی در جنوب نوار غزه پناه برده بودند، در ۱۱ اکتبر ۲۰۲۵ به خانه‌های خود در شمال بازمی‌گردند (رویترز)
غزّه‌ای‌هایی که به اردوگاه‌های آوارگی در جنوب نوار غزه پناه برده بودند، در ۱۱ اکتبر ۲۰۲۵ به خانه‌های خود در شمال بازمی‌گردند (رویترز)

مدیر پیشین دستگاه اطلاعات اسرائیل (موساد)، یوسی کوهن، در کتاب تازه منتشرشده‌اش با عنوان «با نیرنگ جنگی می‌سازی» فاش می‌کند که او صاحب طرحِ انتقال فلسطینی‌ها به خارج از نوار غزه در جریان جنگ کنونی بوده است؛ اما مدعی می‌شود که این ایده نه دربارهٔ انتقال دائم، بلکه «موقت» بوده است. کوهن در بخش پایانی این خوانش مفصل که «الشرق الاوسط» از کتاب او انجام داده، از شیوه‌های کار موساد و روش‌های جذب نیرو سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که در چارچوب مأموریت‌های اطلاعاتی‌اش، در لبنان نقش «کارشناس باستان‌شناسی» و در سودان نقش «تاجر چای» را ایفا کرده است.
نسخهٔ عبری کتاب کوهن با عنوان «با نیرنگ جنگی می‌سازی» منتشر شده، در حالی که نسخهٔ انگلیسی عنوان متفاوت: «شمشیر آزادی: اسرائیل، موساد و جنگ پنهان» را دارد .

اخراج مردم غزه... «جابجایی موقت»

کاروان‌های آوارگی از شمال غزه در ۲۳ سپتامبر گذشته (AP)

یوسی کوهن فاش می‌کند که او صاحب طرح انتقال حدود یک‌ونیم میلیون فلسطینی از غزه به صحرای سینا در مصر بوده؛ طرحی که به‌گفتهٔ او پاسخی به حملهٔ جنبش «حماس» در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بود. او می‌گوید طرحش بر این اساس بود که «این مهاجرت موقت باشد» و توضیح می‌دهد که کابینهٔ امنیتی اسرائیل با این طرح موافقت کرده و او مأمور شده بوده است تا کشورهای عربی را برای پذیرش آن قانع کند؛ با این استدلال که هدف آن، کاهش شمار تلفات غیرنظامیان است.
به گفتهٔ کوهن، او واقعاً به پایتخت‌های عربی سفر کرده اما دریافت که دولت‌های عربی نگران‌اند که این انتقال «موقت» به انتقالی دائمی تبدیل شود. او به آنها گفته که آماده است ضمانت‌های بین‌المللی بیاورد تا موقتی بودن مهاجرت تثبیت شود. در همین زمینه با آمریکا، بریتانیا، ژاپن، چین و هند نیز تماس‌هایی برقرار کرده است. اما رئیس‌جمهوری مصر، عبدالفتاح السیسی، موضوع را یکسره کرده و این طرح را به‌طور قاطع رد کرده است.
پس از آن، پیشنهادی مطرح شد که خود کوهن مسئولیت ریاست تیم مذاکره دربارهٔ تبادل اسرا را بر عهده بگیرد، اما همتایان او در دستگاه‌های امنیتی اسرائیل این پیشنهاد را ناکام گذاشتند.

تلاش‌های مصر برای توقف جنگ در غزه در نشست شرم‌الشیخ، برخلاف جهت‌گیری‌های اسرائیل بود(عکس از صفحهٔ سخنگوی ریاست‌جمهوری در فیسبوک)

غرور... و ناکامی تبلیغات اسرائیل

یوسی کوهن در کتاب خود بارها بر ضرورت تواضع رهبران اسرائیلی تأکید می‌کند، اما در همان حال، به‌نظر می‌رسد خود او نیز گرفتار تکرار اشتباهات برخاسته از غرور است. برای مثال، او تعجب می‌کند از این‌که چرا بسیاری در جهان در برابر اسرائیل می‌ایستند و چگونه حجم عظیمی از فیلم‌های ویدئویی از داخل غزه منتشر می‌شود.
کوهن به‌جای آن‌که اعمال وحشیانه‌ای را که علیه مردم غزه انجام شده و به کشته شدن ده‌ها هزار نفر از آنها به‌نام مبارزه با «حماس» منجر شده نقد کند، معتقد است مشکل در «ناکامی تبلیغات اسرائیل» است. او می‌گوید دولت اسرائیل تلاش کافی برای نشان دادن «حقایق» و تبلیغ مواضع خود نمی‌کند. در مقابل، او نادیده می‌گیرد که لابی اسرائیل در جهان نفوذ رسانه‌ای عظیمی دارد و نیز نادیده می‌گیرد که شمار زیادی از یهودیان خود در اعتراض‌ها علیه رفتارهای اسرائیل شرکت کردند.
کوهن از این هم فراتر می‌رود و می‌گوید رهبران اسرائیل از مردم فاصله گرفته‌اند، احساس انسانی و رحم نسبت به شهروندان اسرائیلی ندارند و به‌همین دلیل درد و رنج آنها را به‌خوبی درک نمی‌کنند و قادر نیستند بازتابی واقعی از این رنج برای افکار عمومی جهانی و حتی داخلی ارائه دهند. به‌نظر او، این موضوع جهان را در برابر تأثیر «حماس» و تبلیغات آن آسیب‌پذیر می‌کند.
او می‌گوید باوجود عملیات وحشیانه‌ای که ساکنان شهرک‌های غلاف غزه—که به‌عنوان طرفداران صلح شناخته می‌شدند—در معرض آن قرار گرفتند، از جمله «تجاوزهای گروهی، بریدن سرها، مُثله کردن اجساد و سوزاندن کودکان»، جهان از اسرائیل می‌خواهد جنگ را متوقف کند. روشن است که اسرائیل تأکید می‌کند نیروهای «حماس» این کارها را در عملیات «طوفان الاقصی» انجام داده‌اند، در حالی‌که خود جنبش این موارد را رد می‌کند.

کودکانی که در چادری در یک مدرسهٔ پناه‌دهندهٔ آوارگان در محلهٔ الرمال در شهر غزه غذا می‌خورند – ۵ نوامبر ۲۰۲۵ (AFP)

در این چارچوب، کوهن نوع تبلیغاتی را که اسرائیل باید در پیش بگیرد توضیح می‌دهد. او سخنان خالد مشعل، یکی از رهبران «حماس»، را نمونه‌ای برای این تبلیغات می‌داند؛ از جمله این‌که او گفته است راه‌حل دو کشور را نمی‌پذیرد و می‌خواهد با اشغال اسرائیلی در سراسر فلسطین «از نهر تا بحر» مقابله کند. کوهن در این‌جا تأکید می‌کند که نمی‌توان با کسی که حق تو برای وجود داشتن را به رسمیت نمی‌شناسد، صلح برقرار کرد. اما او طبعاً نادیده می‌گیرد که رهبری قانونی و رسمی ملت فلسطین، یعنی سازمان آزادی‌بخش فلسطین، که در توافقات اسلو اسرائیل را به رسمیت شناخته و خواستار تشکیل کشور فلسطینی در کنار اسرائیل بر ۲۲ درصد از خاک فلسطین است، خود هدف رفتارهای سرکوبگرانهٔ اسرائیل است؛ رفتاری که اسرائیل با تمام توان انجام می‌دهد تا این رهبری را تضعیف و حذف کند.

محمد علی کلی

کوهن می‌گوید که شیفتهٔ مشت‌زن فقید، محمد علی کلی، است؛ کسی که می‌گفت پیروزی و شکست دور از چشم تماشاگران رقم می‌خورَد، یعنی پیش از آن‌که وارد رینگ شود: «وقتی در مرحلهٔ تمرین هستم، یا در حال رانندگی‌ام، بسیار پیش‌تر از آن‌که روی رینگ شروع به رقص کنم، نتیجه رقم خورده است.»
کوهن می‌گوید: «من پسری بودم که خود را مأموری تجسم می‌کرد که با چشمان عقاب، با مکرِ روباه، و با توان ببر برای جهش جاسوسی می‌کند. و وقتی مأموریت را انجام می‌دهد، با صبر تک‌تیرانداز، و با بی‌ریایی جادوگر عمل می‌کند و این شانس را دارد که مأموریت‌هایی در بیروت، غزه، خارطوم و جاهای دیگر انجام دهد.»

جلد نسخهٔ عبری کتاب

او دربارهٔ ضرورت برتری یافتن مأمور موساد در برابر طرف مقابلش سخن می‌گوید. کوهن روایت می‌کند که چگونه در بعلبک لبنان در قالب شخصیت «کارشناس باستان‌شناسی» ظاهر شد، و در سودان نقش «علاقه‌مند به جمع‌آوری کیسه‌های چای» را در برابر یک تاجر چای لبنانی بازی کرد.
او شیوه‌های کار دستگاه اطلاعاتی اسرائیل در جذب و به‌کارگیری مأموران را افشا می‌کند؛ شیوه‌هایی که در واقع همان روش‌های بسیار قدیمی‌اند که از آغاز جاسوسی—هزاران سال پیش—به کار رفته‌اند: یافتن نقاط ضعف انسانی، بهره‌برداری از رفتارهای نابهنجار، جست‌وجوی منافع و تضاد منافع، و انگیزه‌ها (مالی، ایدئولوژیک، جنسی، روابط عاشقانه، نفرت، حسادت و غیره).
او با توجیه این روش‌ها می‌گوید: «هدف باید بداند که اگر همکاری نکند، چیزهای زیادی برای از دست دادن دارد، و این‌گونه است که در دام نیرنگ‌های اطلاعات اسرائیلی می‌افتد. و در بسیاری از مواقع، وقتی هدف یک افسر بلندپایهٔ ارتش سوریه یا یک دانشمند هسته‌ای ایرانی باشد، تو او را چنان در دام می‌اندازی که دست به کاری بزند که می‌توان آن را خیانت نامید. و هنگامی که در دام افتاد، تا آخرین لحظه از او بهره‌برداری می‌کنی، زیرا او را با افشای خیانتش تهدید می‌کنی.»

دختربچه‌ای فلسطینی که در خان‌یونس منتظر دریافت کمک غذایی است، در حالی که قحطی و موج‌های آوارگی در غزه طی ماه سپتامبر گذشته ادامه داشت (AFP)

«أحابیل»؛ شعار اصلی موساد

«أحابیل» (نیرنگ‌ها، دام‌ها) مهم‌ترین شعاری است که موساد از آن استفاده می‌کند: «با دام‌سازی برایت جنگی می‌سازی»؛ عبارتی که کوهن آن را عنوان نسخهٔ عبری کتاب خود قرار داده است (عنوان نسخهٔ انگلیسی کتاب متفاوت است: «شمشیر آزادی: اسرائیل، موساد و جنگ پنهان»).
او می‌گوید الگویش شخصیت کالان، قهرمان سریال بریتانیایی «کالان» است. و اضافه می‌کند که «کالان» یکی از نام‌های پوششی بوده که او در عملیاتش به کار برده است.

اسرائیل در جهان

کوهن می‌گوید «موساد» همهٔ تحولاتی را که مستقیماً یا غیرمستقیم بر اسرائیل اثر می‌گذارد، زیر نظر دارد. او توضیح می‌دهد که موساد با عمق و دقت به تحولات ایران، لبنان، سوریه، عراق، یمن و سازمان‌های مسلح وابسته به آنها توجه می‌کند. اما به باور او خطری وجود دارد که سراسر بشریت را تهدید می‌کند و باید در دستگاه‌های اطلاعاتی جایگاهی ویژه داشته باشد: بحران اقلیمی. او اشاره می‌کند که خودش—حتی پس از ترک منصب—به این موضوع علاقه‌مند بوده و همچنان هست.
اما مهم‌ترین پروژهٔ موساد، همکاری بین‌المللی در عرصهٔ اطلاعات است. کوهن روایت می‌کند که چگونه روابط موساد با دستگاه‌های اطلاعاتی سراسر جهان را توسعه داده است. او می‌گوید این روند از زمانی آغاز شد که سازمان «داعش» در سال ۲۰۱۶ اقدام به عملیات تروریستی در بلژیک کرد. در همان روز وقوع حمله، کوهن هشدار داغی دربارهٔ عملیات دریافت کرد؛ اما این هشدار دیر رسیده بود. با وجود این، او بلافاصله با همتای بلژیکی خود تماس گرفت، جزئیات را اطلاع داد و اطلاعات بیشتری در اختیار او گذاشت که به روند تحقیقات کمک کرد.
در همان سال، او به استرالیا دربارهٔ طرحی برای انفجار یک هواپیمای مسافربری که در خط ابوظبی–سیدنی فعالیت می‌کرد، خبر داد. به‌گفتهٔ کوهن، به لطف موساد آن عملیات خنثی شد و شبکهٔ تروریستی همراه با سلاح‌ها و مواد انفجاری آمادهٔ استفاده کشف و بازداشت شد.
کوهن فهرست بلندی از کشورهایی ارائه می‌دهد که به گفتهٔ او «مدیون» موساد هستند. او نقل‌قول‌هایی از همتایانش در دستگاه‌های اطلاعاتی آلمان، بریتانیا و فرانسه می‌آورد که به او گفته‌اند مردمشان مدیون اسرائیل‌اند، چرا که موساد سلول‌های تروریستی خطرناکی را کشف کرده بود. کوهن در عین حال تأکید می‌کند که اسرائیل نیز از همکاری با این سرویس‌ها منفعت برده است.
ترکیه نیز از این قاعده مستثنا نیست. کوهن می‌گوید با وجود روابط تیره‌وتار میان دو کشور، موساد تردید نکرد که اطلاعات مربوط به شبکه‌های تروریستی فعال در خاک ترکیه را در اختیار این کشور بگذارد. او می‌گوید:
«در تابستان ۲۰۱۸، اسرائیل به ترکیه کمک کرد تا اطلاعات مربوط به هسته‌های تروریستی که ۱۶ حمله انجام داده بودند، کشف شود؛ با وجود روابط بد میان دو کشور.»
او همچنین تأکید می‌کند که رئیس دستگاه اطلاعاتی ترکیه در آن زمان هاکان فیدان بود—که امروز وزیر خارجهٔ ترکیه است.

«رهبر قدرتمند کسی است که امتیاز می‌دهد»

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل (چپ)، در کنار یوسی کوهن که در ۷ دسامبر ۲۰۱۵ از سوی نتانیاهو به ریاست «موساد» منصوب شد (گتی)

کاملاً روشن است که کوهن در این کتاب تلاش دارد تصویری مثبت از موساد ارائه کند؛ اما در طول فصل‌های کتاب، خود او بیش از هر شخص دیگری برجسته شده —که البته قابل درک است، چون کتاب دربارهٔ مسیر کاری اوست. منتقدان خواهند گفت هدف کوهن آشکار است: رسیدن به سمت نخست‌وزیری اسرائیل.
او به‌گونه‌ای می‌نویسد که گویی می‌خواهد به همهٔ پرسش‌هایی که ممکن است در ذهن اسرائیلی‌ها و غیر اسرائیلی‌ها شکل بگیرد پاسخ دهد، تا آنها را قانع کند که در این شرایط دشوار، او بهترین گزینه برای رهبری کشور است.
کوهن میان دریایی از موضوعات می‌گذرد تا همهٔ طرف‌ها را راضی کند. اما مهم‌تر از همه این است که او نقل‌قول‌هایی از طرفداران خود در کتاب آورده—از میان یهودیان، عرب‌ها، راست‌گرایان، چپ‌گرایان، مذهبی‌ها، سکولارها، اسرائیلی‌ها و خارجی‌ها—تا نشان دهد دامنهٔ تحسین و حمایت از او بسیار گسترده است.
و برای کسانی که می‌خواهند اسرائیل در جنگی ابدی زندگی کند، کوهن می‌گوید: «پس از جنگ اکتبر ۱۹۷۳ هیچ‌کس باور نمی‌کرد که تنها پنج سال بعد توافق صلحی تاریخی با مصر امضا شود.»
او تأکید می‌کند: «رهبر قدرتمند کسی است که امتیاز می‌دهد.»
کوهن اشاره می‌کند که هنگام امضای «توافق ابراهیم» میان اسرائیل و چند کشور عربی گریه کرده است. او رهبران عربی را که با آنان دیدار کرده و نشانه‌هایی از تمایل واقعی به صلح در رفتارشان دیده، ستایش می‌کند.
با این حال، از نگاه او صلح تنها پس از نمایش قدرت امکان‌پذیر است.