اسد در سوریه و لبنان: ربع قرن ویرانی و استبداد

دولت‌های لبنان یا سرنگون می‌شدند یا دچار فلج سیاسی و تضعیف نمایندگی می‌شدند (بایگانی - گتی)
دولت‌های لبنان یا سرنگون می‌شدند یا دچار فلج سیاسی و تضعیف نمایندگی می‌شدند (بایگانی - گتی)
TT

اسد در سوریه و لبنان: ربع قرن ویرانی و استبداد

دولت‌های لبنان یا سرنگون می‌شدند یا دچار فلج سیاسی و تضعیف نمایندگی می‌شدند (بایگانی - گتی)
دولت‌های لبنان یا سرنگون می‌شدند یا دچار فلج سیاسی و تضعیف نمایندگی می‌شدند (بایگانی - گتی)

با آغاز قرن بیست‌ویکم، به نظر می‌رسید که چرخش زمان، چرخشیدر تاریخ را نیز به همراه دارد. سال ۲۰۰۰ را به یاد بیاوریم، سالی که چندین رویداد مهم در آن به وقوع پیوست.
در ۱۰ ژوئن، حافظ اسد درگذشت. بسیاری مانند قربانیانی که برای پدران سخت‌گیر خود گریه می‌کنند، برای او اشک ریختند. اما بسیاری دیگر در دل گفتند: «برای اولین بار، اسد کاری مفید انجام داد». حافظ، که عملاً رئیس دو کشور بود، در حالی چشم از جهان فروبست که دو اتفاق مهم در همان سال روی داد:
در مارس، او با رئیس‌جمهورى آمریکا، بیل کلینتون، در ژنو دیدار کرد تا درباره ازسرگیری مذاکرات سوری-اسرائیلی گفت‌وگو کند. اما نتیجه این بود که «صلح» پایان یافت، چرا که اسد شرافت را برگزید. حافظ که به نشستن هفت‌ساعته معروف بود، ناگهان به یاد آورد که در جوانی در دریاچه طبریا شنا می‌کرده و صلح بدون بازپس‌گیری تمامی آن قابل‌قبول نیست.
در ۲۵ می، اسرائیلی‌ها از جنوب لبنان عقب‌نشینی کردند، وعده‌ای که ایهود باراک داده بود. این عقب‌نشینی موجب خشم حامیان سوری و لبنانی اسد شد، چرا که بر ادامه مقاومت تأکید داشتند. از این رو، «مزارع شبعا» که اسرائیلی‌ها در ۱۹۶۷ از سوریه اشغال کرده بودند، بهانه‌ای برای ادامه جنگ شد. اما به زودی اعلام شد که این عقب‌نشینی به معنای «آزادسازی» است که توسط «حزب‌الله» با حمایت سوریه به دست آمده است.

حافظ اسد و بیل کلینتون، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، در ژنو در سال ۲۰۰۰ (گتی)

آموزش بشار و سیاستمداران لبنان

پس از مرگ حافظ، یکی از سوری‌ها داستانی طنزآمیز تعریف کرد: کشاورزی ساده‌لوح از درعا قصد داشت برای شرکت در مراسم تشییع حافظ اسد به دمشق برود. اما وقتی به پایتخت نزدیک شد، تابلویی دید که روی آن نوشته بود: «اسد جاودان است و نمی‌میرد». او تصور کرد خبر مرگ شایعه‌ای است که دشمنان پخش کرده‌اند، پس به خانه بازگشت.
این اشتباه کشاورز بی‌دلیل نبود. چرا که وقتی قدرت به بشار منتقل شد، مشخص شد که حافظ واقعاً جاودان است. باوجود تغییرات جزئی، تأثیرات ویرانگر حافظ همچنان در کاخ المهاجرین باقی ماند. بشار، که با دختری مدرن از لندن ازدواج کرده بود، همچنان «وصیت» پدر را ادامه داد: بگذار آتش‌ها شعله‌ور بمانند.
لبنان، «اتاق خواب» نظام سوریه، میدان آموزش بشار بود. او که از سال ۱۹۹۸ مسئولیت حضور نظامی سوریه در لبنان را بر عهده داشت، با سیاستمداران لبنانی ارتباط برقرار کرد. در این میان، بیشترین تأثیرات او بر سه نفر بود: حسن نصرالله، رفیق الحریری و امیل لحود.
او که در سال ۲۰۰۰ به عنوان «مرد آزادی‌بخش» تصویر شده بود، همه چیزهایی را نمایندگی می‌کرد که بشار نداشت. او از طریق یک «وراثت جمهوری‌خواهانه» منحصر به فرد به قدرت رسیده بود و اکنون مالکیت قدرت را در دست داشت. اگرچه پدرش، حافظ اسد، تأثیر قابل‌توجهی بر حسن نصرالله و موقعیت قوی در مذاکرات با ایران داشت، اما بشار جوان فاقد این ویژگی‌ها بود.

بادهای اسد، حریری، لحود و نصرالله را با عشق و نفرت درنوردیدند (بایگانی - خبرگزاری فرانسه)

حسن نصرالله، «جناب دبیر کل»، شرط لازم برای ادامه شعله‌ور ماندن آتش در همه جا را فراهم کرده بود.

مقاومت او تأثیری درمانی، همراه با جذابیت مرموزی برای بشار بی‌تجربه داشت، همان‌گونه که راسپوتین برای تزار نیکلاس و همسرش الکساندرا به نظر می‌رسید که راه‌حل درمانی برای فرزند بیمارشان دارد.
اما اگر محبت بشار به نصرالله عشقی به چیزی غیرممکن بود، محبت او به امیل لحود عشقی به چیزی ممکن بود. لحود، فرمانده ارتشی که دمشق او را در سال ۱۹۹۸ به ریاست جمهوری لبنان رساند، از نظر روحیه نظامی شباهت‌هایی به بشار داشت، که به خاطر «دکتر» بودنش یونیفورم نظامی بر تنش کردند، چرا که ریاست جمهوری سوریه برای نظامیان نوشته شده بود.
لحود، که فرمانده نیروی دریایی ارتش لبنان بود، با توجه به محدودیت تجهیزات این نیرو و وقت آزاد شغلی، زمان زیادی را صرف آفتاب گرفتن و روغن‌مالی بدنش در استخر «حمام نظامی» می‌کرد. در سال ۱۹۸۹، او به فرماندهی ارتش منصوب شد، چون به یک افسر مارونی بلندپایه نیاز بود که پس از سرکوب شورش میشل عون، این سمت را بپذیرد.
از سوی دیگر، رفیق الحریری برای بشار چندان خوشایند نبود. این تاجر ثروتمند، که با سخاوت به افسران سوری پول و هدیه می‌داد، با هدف کسب امتیاز سیاسی، نمی‌توانست الگویی از یک ثروتمند جذاب برای بشار باشد. بشار ثروتمندانی را می‌پسندید که با تواضع پول بپردازند و تنها آرزویشان این باشد که دارایی‌شان مصادره نشود.

دشمنی با رفیق الحریری

چندین عامل به دشمنی بشار با الحریری دامن می‌زد. شایع بود که الحریری به دلیل نفوذ و قدرت زیادش در جامعه سنی، تهدیدی برای رژیم علوی بشار محسوب می‌شد. او نه تنها جامعه سنی لبنان را متحد می‌کرد، بلکه نفوذ خود را به سنی‌های سوریه نیز گسترش می‌داد. علاوه بر این، گفته می‌شد که پروژه الحریری برای صلح منطقه‌ای می‌توانست ادامه توافق «اسلو» بین فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها در سال ۱۹۹۳ باشد.
الحریری خود را «عصامی: خودساخته» معرفی می‌کرد، کسی که موفقیت‌هایش را به تنهایی به دست آورده است. این توصیف اغلب برای بشار تحریک‌آمیز بود، زیرا با تصویر وراثت بشار و وابستگی‌اش به سیستم پدرش در تضاد قرار داشت.

بحران داخلی و منطقه‌ای

خروج اسرائیل از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰، بهانه رژیم سوریه برای نگه داشتن نیروهایش در لبنان را از بین برد. از طرفی، مرگ حافظ اسد شجاعت بیشتری به مخالفان داد. در همان سال، پاتریارک مارونی نصرالله صفیر، از عقب‌نشینی نیروهای سوری حمایت کرد و ندای اسقف‌های مارونی را منتشر ساخت که خواستار خروج فوری سوریه بودند.
در آوریل ۲۰۰۱، «دیدار قرنه شهوان» شکل گرفت که هسته اولیه مخالفان رژیم سوریه در لبنان بود. این حرکت، با همکاری ولید جنبلاط و حمایت صفیر، مصالحتی بین مسیحیان و دروزی‌ها ایجاد کرد که پایه‌های ملی‌گرایی لبنانی را تقویت کرد.

تشدید بحران

در سال ۲۰۰۳، حمله آمریکا به عراق و قیام کردهای سوریه در قامشلی شرایط منطقه را پیچیده‌تر کرد. بشار به جای پاسخگویی به این چالش‌ها، تروریست‌هایی را برای ایجاد ناآرامی در عراق فرستاد و تلاش کرد با تهدیدهای آمریکا مقابله کند.
در همین زمان، او به تجدید دوره ریاست جمهوری امیل لحود اصرار داشت، چرا که لحود به اعتقاد او تنها مارونی بود که می‌توانست به رژیم بشار اطمینان بدهد. اما در سپتامبر ۲۰۰۴، قطعنامه ۱۵۵۹ شورای امنیت صادر شد که خواستار خروج نیروهای خارجی و خلع سلاح شبه‌نظامیان در لبنان بود.
و کاملاً روشن بود که هدف‌های اصلی این قطعنامه بشار اسد، که باید نیروهایش را از لبنان خارج می‌کرد، و حسن نصرالله، که باید سلاح‌هایش را تحویل می‌داد، بودند. بنابراین، این دو نفر که مورد هدف قرار گرفته بودند، باید با اقدامی واکنشی پاسخ می‌دادند. این اقدام یا باید ولید جنبلاط را هدف قرار می‌داد، کسی که تمدید ریاست جمهوری امیل لحود او را به موقعیت مخالف مسیحی کشاند، یا رفیق الحریری، که از تمدید ریاست جمهوری لحود ناخشنود بود و این ناخشنودی او را با توهین مستقیم از سوی بشار اسد مواجه ساخت. به‌ویژه که شایعاتی درباره نقش الحریری در تصویب این قطعنامه وجود داشت.

ترور رفیق الحریری و پیامدهای آن

در ۱۴ فوریه ۲۰۰۵، جنایتی رخ داد که منجر به کشته شدن رفیق الحریری، وزیر باسل فلیحان و ۲۱ نفر از همراهانشان شد. این جنایت آغازگر سلسله‌ای از ترورها بود که سیاستمداران و روزنامه‌نگاران مخالف بشار اسد و حسن نصرالله را هدف قرار داد.
همان‌گونه که سوریه به دو بخش تقسیم شده بود، لبنان نیز به دو بخش تقسیم شد. در یک سو گروهی به نام «۸ مارس» بود که روز راهپیمایی بزرگ خود را برای تشکر از «سوریه اسد» جشن گرفتند، و در سوی دیگر گروه «۱۴ مارس» بود که راهپیمایی بزرگتری را علیه ترور الحریری برگزار کرد و خواستار خروج نیروهای سوری از لبنان شد.

لبنان «اتاق خواب» نظام سوری بود، جایی که بشار اسد آموزش دید (بایگانی - خبرگزاری فرانسه)

خروج نیروهای سوری از لبنان

سرانجام نیروهای سوری در ۳۰ آوریل لبنان را ترک کردند. حسن نصرالله اما تصمیم گرفت تفنگی به عنوان «تفنگ مقاومت» به فرمانده نیروهای سوری، رستم غزاله، اهدا کند تا سربازان سوری با ضعف و خواری لبنان را ترک نکنند.
با این حال، «نفرین الحریری» گریبانگیر غزاله شد، همان‌طور که گریبانگیر غازی کنعان، فرمانده پیشین او، شده بود. غزاله که در سال ۲۰۰۲ جایگزین غازی شد، در کنار او در جنایات و شکنجه‌هایی که در شهر عنجر و هتل بوریواژ بیروت انجام شد، شریک بود. همچنین او شبکه‌های قاچاق و مواد مخدر را مدیریت می‌کرد که درآمدهای آن میان او، نظام سوریه و هم‌پیمانانش در «محور مقاومت» تقسیم می‌شد.
در نهایت، شایعاتی وجود داشت که غزاله در سال ۲۰۱۵ به دلیل ترس از افشای اطلاعات مربوط به ترور الحریری کشته شد. غازی کنعان نیز که در سال ۲۰۰۱ به وزارت داخله سوریه منصوب شد، در همان سال با دو یا سه گلوله در دفترش کشته شد. مقامات رسمی ادعا کردند که او خودکشی کرده است، اما این ماجرا به طنزی تلخ تبدیل شد، زیرا خودکشی با چند گلوله به شوخی‌های مردم اضافه شد.

فساد مالی و ارتباط آن با ترور

جنایت علیه الحریری با رسوایی مالی بزرگی مرتبط بود که دو سال قبل از آن رخ داد. گفته می‌شود که افراد مرتبط با «نظام امنیتی مشترک لبنان-سوریه» دو میلیارد دلار از بانک المدینه به سرقت برده بودند، که این امر باعث سقوط این بانک شد.

نفوذ سوریه در لبنان
در دوره‌ای که به «عهد وصایت» معروف شد، نظریه‌ای بعثی تحت عنوان «عربیت لبنان» بر این کشور حاکم بود. این نظریه لبنان را ملزم می‌کرد که در همه شرایط کنار سوریه و ایران، علیه مصر، عراق، کشورهای خلیج و مغرب باشد.
در سال ۱۹۹۱، حافظ اسد توافق‌نامه‌ای به نام «معاهده برادری، همکاری و هماهنگی» را میان لبنان و سوریه امضا کرد که بر اساس آن، سیاست خارجی لبنان کاملاً به سیاست خارجی سوریه وابسته شد. این توافق‌نامه به دمشق اجازه داد تا بر تمامی انتصابات اداری و امنیتی لبنان نظارت داشته باشد و بر رسانه‌ها، قوه قضاییه و حتی نقشه اشتغال و سازمان‌های کارگری تأثیر بگذارد.
با به قدرت رسیدن بشار اسد، این سیاست ادامه یافت. اگرچه او در ابتدای دوره خود فضای محدودی برای فعالیت‌های مدنی در سوریه ایجاد کرد و در لبنان نیز نشانه‌هایی از گرایش به اقتصاد بازار آزاد دیده شد، این تغییرات دیرپا نبودند و کنترل سوریه بر لبنان همچنان برقرار ماند.
با پیشرفت در خصوصی‌سازی و گسترش اقتصادهای مافیایی موازی، وابستگی دولت سوریه به نیروی کار عظیمی که به لبنان صادر می‌شد، به‌عنوان راهی برای رهایی دولت از مسئولیت در قبال مردمش، افزایش یافت.

رویدادهای متعددی نشان می‌داد که قوانین اساسی روابط دو کشور همچنان پابرجاست. به‌عنوان مثال، بشار اسد به حوزه جدیدی دست انداخت و به احزاب مسیحی که به‌طور سنتی دشمن خاندان اسد بودند، نزدیک شد. او با بهره‌گیری از آنچه «حاشیه‌نشینی مسیحیان» نامیده می‌شد، در سال ۲۰۰۱ کریم بقرادونی را در رأس حزب کتائب تثبیت کرد؛ کسی که در طول سال‌ها از سیاست بشیری (سمیر جعجع) به سیاست بشاری (بشار اسد) تغییر جهت داده بود.

کنفرانس بیروت ۲۰۰۲

در کنفرانس سران عرب در بیروت در سال ۲۰۰۲ که منجر به ارائه ابتکار صلح عربی شد، قوانین حاکم بر روابط لبنان و سوریه همچنان مشهود بود. بشار اسد و امیل لحود در توافقی یاسر عرفات را از سخنرانی در کنفرانسی که قرار بود درباره فلسطین بحث کند، محروم کردند. این تصمیم به بهانه جلوگیری از ورود اسرائیلی‌ها به این گفت‌وگو اتخاذ شد. تنها رابطه‌ای که در آن سال‌ها قابل احترام بود، توسط نویسندگان و روشنفکران سوری شکل گرفت که آثار خود را در مطبوعات لبنانی منتشر می‌کردند و به بیروت سفر می‌کردند تا با همتایان لبنانی خود دوستی برقرار کنند. اما این رابطه نیز تلخی خاصی داشت، زیرا بسیاری از این نویسندگان سوری از زندان‌هایی آزاد شده بودند که در اوایل زندگی خود ۱۰ تا ۲۰ سال را در آن سپری کرده بودند.

با گشایش نسبی فضا، در مه ۲۰۰۶ صدها روشنفکر و فعال سوری همراه با همتایان لبنانی خود «بیانیه بیروت-دمشق» را امضا کردند که خواستار تصحیح روابط سوریه و لبنان، احترام به استقلال لبنان و پایان ترورهای سیاسی در این کشور بود. این بیانیه باعث بسته شدن فضای گشایش نسبی شد و برخی از امضاکنندگان سوری را با بازداشت‌های طولانی‌مدت، آزار و اخراج از کار مواجه کرد.

خروج نیروهای سوری از لبنان، احساس انزوا در «حزب‌الله» و متحدانش، و ظهور جنبش ملی ۱۴ مارس، ضرورت تغییر جهت را به وجود آورد. در این میان، جنگ با اسرائیل بار دیگر ابزار مناسبی برای تغییر مسیر به نظر می‌رسید. در ژوئیه ۲۰۰۶، «حزب‌الله» با ربودن دو سرباز اسرائیلی جنگی را آغاز کرد که حسن نصرالله آن را «پیروزی الهی» نامید.

این پیروزی، «حزب‌الله» را به نیرویی کلیدی در داخل لبنان تبدیل کرد و نقش ایران در لبنان آشکارتر از گذشته شد، در حالی که نفوذ سوریه به صورت مخفیانه ادامه یافت.

بحران‌های سیاسی و تحولات

این وضعیت منجر به ایجاد دوگانگی خطرناکی شد: از یک سو، اکثریتی مردمی و پارلمانی که در دولت فؤاد السنیوره نمایندگی داشت، و از سوی دیگر «پیروزی الهی» که با سلاح و اتحادهای خود از هرگونه حکومت باثباتی جلوگیری می‌کرد. این امر دولت‌ها را فلج کرد و حتی باعث تعطیلی بیروت با برپایی چادرها در مرکز شهر شد.
در سال ۲۰۰۷، حادثه‌ای بزرگ رخ داد: گروهی به نام «فتح‌الاسلام» ۲۷ سرباز لبنانی را در خواب به قتل رساند و جنگ‌های شدیدی در اردوگاه فلسطینی نهر البارد آغاز شد که تا پایان تابستان ادامه یافت و به ویرانی اردوگاه منجر شد. بعدها مشخص شد که شاكر العبسی، رهبر این گروه، ساخته و پرداخته دستگاه اطلاعاتی سوریه بود. او پس از فرار به دمشق، در شرایطی مبهم کشته شد.
در سال ۲۰۰۸، به‌عنوان بخشی از یک امتیاز ظاهری، برای اولین بار سفارت‌هایی بین لبنان و سوریه ایجاد شد. با این حال، آنچه به‌عنوان اذعان سوریه به استقلال لبنان تلقی می‌شد، همچنان با انواع مداخلات سوریه تضعیف می‌شد. تحت عناوینی چون «ثلث معطل» یا مخالفت با تسهیل کار دادگاه بین‌المللی درباره ترور رفیق الحریری، دولت‌ها سقوط می‌کردند یا به بحران‌های عمیق دچار می‌شدند.

دوران پس از انقلاب و سقوط اسد

زندگی سیاسی لبنان همچنان با بی‌ثباتی، اتهامات و ترور تهدید می‌شد. و در حالی که تحولات سوریه با انقلاب و تغییرات گسترده همراه شد، تاثیر این تغییرات بر لبنان همچنان یکی از موضوعات پیچیده و حساس باقی ماند.
وقتی انقلاب سوریه در سال ۲۰۱۱ آغاز شد، گویی نسیمی لطیف به سوی لبنان بیمار وزید؛ نسیمی که شاید به طوفانی تبدیل می‌شد و فساد انباشته را از میان می‌برد. واقعاً، جوانان لبنانی با تظاهرات مسالمت‌آمیز، روشن کردن شمع و نوشتن بیانیه‌ها، به شکلی خودجوش همبستگی خود را ابراز کردند. این بار، همبستگی با سوریه توسط آرمان آزادی و کرامت انسانی هدایت می‌شد، نه با عناوین سنتی مانند عربیت و مقاومت.
طرفداران دمشق و «حزب‌الله» به سرعت وارد عمل شدند و با تعرض به حامیان انقلاب و تلاش برای ایجاد ترس، واکنش نشان دادند. حتی سفارت جدید سوریه در بیروت نیز به دلیل تحریک چنین اقداماتی، هدف اتهام قرار گرفت.
در طرابلس، شهری که بیشترین حمایت آشکار را از انقلاب سوریه داشت، مجازات شدیدی اعمال شد. در سال ۲۰۱۳، دو انفجار در مساجد «التقوی» و «السلام» رخ داد که ۴۹ کشته و بیش از ۸۰۰ زخمی برجای گذاشت. تحقیقات بعدی نشان داد که گروهی تروریستی وابسته به دمشق پشت این حملات بودند.
در همین زمان، مسئله زندانیان اسلام‌گرای زندان رومیه شدت گرفت. این موضوع از سال ۲۰۰۰ و درگیری‌های «الضنیه» آغاز شده بود و با اتهامات مربوط به نبردهای نهر البارد در سال ۲۰۰۷، بیشتر شد. تعداد این زندانیان به ۱۲۰۰ نفر رسید، که توسط سیستم امنیتی لبنان با مدیریت دمشق بازداشت شده بودند. اما این افراد، که به «گوانتاناموی لبنان» منتقل شدند، هرگز محاکمه نشدند.

نفوذ سوریه و مسائل امنیتی

با آغاز انقلاب و جنگ داخلی سوریه، نفوذ دمشق در لبنان به فعالیت‌های پنهانی و زیرزمینی محدود شد. در سال ۲۰۱۲، پرونده میشل سماحه، وزیر پیشین و دوست نزدیک بشار اسد، به جریان افتاد. او به انتقال مواد منفجره از سوریه به لبنان و برنامه‌ریزی برای بمب‌گذاری متهم شد.

دمشق برای دور زدن تحریم‌های بین‌المللی به همکاری اقتصادی با «حزب‌الله» روی آورد، به ویژه در زمینه قاچاق مواد مخدر مانند کبتاگون. پس از تصویب «قانون قیصر» در سال ۲۰۱۹، این فعالیت‌ها شدت گرفت و میلیاردها دلار برای محور مقاومت درآمد ایجاد کرد.

مداخله نظامی «حزب‌الله»

«حزب‌الله» در سال ۲۰۱۳ با ادعای دفاع از مقام حضرت زینب، مداخله نظامی خود را در سوریه آغاز کرد. این مداخله به سرعت جنبه اشغال‌گری و جابه‌جایی جمعیت به خود گرفت. هم‌زمان، نظریه «اتحاد اقلیت‌ها» توسط متحدان مسیحی «حزب‌الله»، مانند جریان عون، ترویج شد. این نظریه تلاش داشت تا مسیحیان، شیعیان و علوی‌ها را در برابر اهل سنت و داعش متحد نشان دهد.

«حزب‌الله» با ادعای مقابله با داعش و دفاع از لبنان، مناطق مرزی سوریه را اشغال و ساکنان آنها را آواره کرد، که به بحران پناهجویان سوری در لبنان دامن زد.

لبنان رسمی سعی کرد از درگیری سوریه فاصله بگیرد. در سال ۲۰۱۲، رئیس‌جمهوری میشل سلیمان «اعلامیه بعبدا» را تصویب کرد که شامل توافق همه جناح‌ها، از جمله «حزب‌الله»، برای عدم مداخله در سوریه بود. اما ایران به سرعت «حزب‌الله» را به مداخله واداشت.

در این میان، در روز ۴ اوت ۲۰۲۰، بیروت شاهد بزرگ‌ترین فاجعه در تاریخ معاصر خود بود. این انفجار که به «بزرگ‌ترین انفجار غیرهسته‌ای تاریخ» توصیف شد، یادآور زلزله‌ای بود که در قرن ششم میلادی این شهر را ویران کرد.

دوستان اسد در لبنان... پرونده‌ای از جنایات و رسوایی‌ها (بایگانی - سانا)

گفته‌های زیادی درباره اینکه نزدیکان به نظام اسد از طریق معاملات و قاچاق، نیترات آمونیومی را به لبنان آورده‌اند که انفجار آن یک‌چهارم شهر بیروت را ویران کرد، مطرح شد. بیشتر از آن، درباره فضایی که توسط «مقاومت» ایجاد شده و باعث تعطیلی دولت و جلوگیری از حساب‌کشی شده است، سخن گفته شد. پس از تهدید «وفیق صفا»، مسئول امنیتی «حزب‌الله»، به «برکناری» قاضی طارق البیطار، این پرونده به حالتی معلق درآمد و جامعه‌ای که مرگ را پذیرفته بود، خواهان پایان خاموشی شد.

در سال‌های پس از آغاز انقلاب سوریه، شمار زیادی از سوری‌ها، شامل خانواده‌ها و افراد، به بیروت آمدند؛ مردمانی از مناطق و طبقات و مذاهب مختلف. بین آنان و لبنانی‌ها روابط صمیمانه‌ای شکل گرفت که شامل دوستی‌ها، آشنایی‌های خانوادگی، غذاها، عادات و حتی ازدواج بین لبنانی‌ها و سوری‌ها بود.

با این حال، در کنار این روابط، بحرانی نیز وجود داشت که ناشی از خشونت نظام اسد و «حزب‌الله» بود. بحران پناهندگان سوری به یکی از مشکلات بزرگ لبنان تبدیل شد، کشوری که خود با بحران اقتصادی عمیقی دست‌وپنجه نرم می‌کند و روابط اجتماعی میان مردم آن نیز پر از سوءظن و خصومت است. قشرهای فقیرتر لبنان که به کارهای یدی وابسته‌اند، احساس کردند که با نیروی کار سوری رقابت دارند. این رقابت، باعث بروز احساسات نژادپرستانه و محدودیت‌های اعمال‌شده بر سوری‌ها شد و حتی برخی از آنان قربانی تخلفات و خشونت شدند.
در عین حال، بسیاری از لبنانی‌ها یادآور شدند که حل این بحران بدون همکاری نظام سوریه غیرممکن است. این افراد همچنین به اهمیت نیروی کار سوری در بخش‌های کلیدی اقتصاد لبنان اشاره کردند؛ از جمله ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نیروی کار در بخش کشاورزی، حضور گسترده در صنعت ساختمان و خدماتی مانند برق‌کاری، لوله‌کشی، و مکانیکی.

با سقوط اسد و فرار او به مسکو، لبنان نیز با عواقب سنگین این تحولات روبرو شد. باز شدن درهای زندان‌ها نشان داد که هنوز لبنانی‌هایی در زندان‌های سوریه هستند که نظام اسد وجود آنان را انکار کرده بود. برخی از این افراد آزاد شدند و جستجو برای دیگران ادامه دارد.

کارخانه‌های تسلیحاتی و تونل‌های مرزی که توسط اسرائیل منهدم شدند، و روابط سیاسی و مالی بین مقام‌های دو کشور، نیازمند تحقیقات بیشتری هستند. خطرناک‌تر از همه، برخی از همدستان اسد به لبنان پناه آوردند و تحت حمایت دولت لبنان و «حزب‌الله» قرار گرفتند.

ضروری است که دولت لبنان این افراد را به قربانیانشان تحویل دهد، نه تنها برای تحقق عدالت و کمک به سوریه، بلکه برای تضمین روابط سالم بین دو کشور در آینده. تنها در این صورت می‌توان گفت که این ربع قرن پر از استبداد و شکنجه، به‌طور واقعی پایان یافته است.

 



سازمان ملل «اعلامیه نیویورک» را تصویب کرد؛ حمایت از راه‌حل دو دولت و تشکیل کشور فلسطین


نشست مجمع عمومی سازمان ملل برای بررسی «اعلامیه نیویورک» (Reuters)
نشست مجمع عمومی سازمان ملل برای بررسی «اعلامیه نیویورک» (Reuters)
TT

سازمان ملل «اعلامیه نیویورک» را تصویب کرد؛ حمایت از راه‌حل دو دولت و تشکیل کشور فلسطین


نشست مجمع عمومی سازمان ملل برای بررسی «اعلامیه نیویورک» (Reuters)
نشست مجمع عمومی سازمان ملل برای بررسی «اعلامیه نیویورک» (Reuters)

مجمع عمومی سازمان ملل روز جمعه «اعلامیه نیویورک» را با حمایت از راه‌حل دو دولت و تشکیل کشور مستقل فلسطین تصویب کرد. ۱۴۲ کشور رأی موافق دادند، ۱۰ کشور مخالفت کردند و ۱۲ کشور رأی ممتنع دادند.

این اعلامیه هفت صفحه‌ای نتیجه کنفرانس بین‌المللی در سازمان ملل در ژوئیه گذشته است که با میزبانی پادشاهی عربی سعودی و فرانسه درباره بحران چند دهه‌ای برگزار شد. آمریکا و اسرائیل این کنفرانس را تحریم کردند.

نماینده اسرائیل در سازمان ملل، دنی دانون، هشدار داد تصویب این اعلامیه جنگ را طولانی‌تر کرده و روند مذاکره را تضعیف می‌کند.

مورگان اورتگاس، نماینده آمریکا، نیز این اقدام سازمان ملل را تبلیغاتی دانست که تلاش‌های دیپلماتیک برای پایان دادن به درگیری را تضعیف می‌کند. او تصویب «اعلامیه نیویورک» را پاداشی برای جنبش حماس توصیف کرد.

اسرائیل نزدیک به دو سال است که از ناتوانی مجمع عمومی و شورای امنیت در محکومیت حمله بی‌سابقه حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ که باعث آغاز جنگ غزه شد، انتقاد می‌کند.

با این حال، متن اعلامیه که با ابتکار فرانسه و پادشاهی عربی سعودی تهیه شده، در این زمینه صریح است. در آن آمده است: «حملات حماس علیه غیرنظامیان در ۷ اکتبر را محکوم می‌کنیم» و «حماس باید همه گروگان‌ها را آزاد کند».

اعلامیه همچنین تأکید می‌کند: «در چارچوب پایان جنگ در غزه، حماس باید حکومت خود را در این منطقه خاتمه دهد و سلاح‌هایش را با پشتیبانی و تعهد بین‌المللی به تشکیلات خودگردان فلسطین، در راستای تشکیل کشور مستقل و دارای حاکمیت فلسطین تحویل دهد».

اين اعلامیه خواستار توقف فوری جنگ غزه است، حملات اسرائیل علیه غیرنظامیان، زیرساخت‌ها، محاصره و گرسنگی در غزه را محکوم می‌کند و از استقرار «نیروی بین‌المللی موقت برای ثبات» در غزه با مجوز شورای امنیت سازمان ملل حمایت می‌کند.


لبنان نگران اظهارات نتانیاهو: مأموریت بَرّاک به نقطه صفر بازگشت

فرستاده آمریکایی تام بَرّاک پیش از دیدار با نخست‌وزیر نواف سلاح در سفر اخیرش به بیروت – هفته گذشته (EPA)
فرستاده آمریکایی تام بَرّاک پیش از دیدار با نخست‌وزیر نواف سلاح در سفر اخیرش به بیروت – هفته گذشته (EPA)
TT

لبنان نگران اظهارات نتانیاهو: مأموریت بَرّاک به نقطه صفر بازگشت

فرستاده آمریکایی تام بَرّاک پیش از دیدار با نخست‌وزیر نواف سلاح در سفر اخیرش به بیروت – هفته گذشته (EPA)
فرستاده آمریکایی تام بَرّاک پیش از دیدار با نخست‌وزیر نواف سلاح در سفر اخیرش به بیروت – هفته گذشته (EPA)

مقام‌های لبنانی با نگرانی به سخنان بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، واکنش نشان دادند. او خروج اسرائیل از لبنان را به خلع سلاح حزب‌الله مشروط کرده بود. منابع وزارتی این موضع را «نشانه‌ای منفی» توصیف کردند که بر مأموریت فرستاده آمریکایی، تام بَرّاک، تأثیر خواهد گذاشت. بَرّاک دوشنبه شب از تل‌آویو به بیروت رسید و قرار است سه‌شنبه با مقام‌های لبنانی دیدار کند.

منابع یادشده گفتند: «سخنان نتانیاهو مایه اطمینان نیست، به‌ویژه که حزب‌الله هر اقدام احتمالی را به خروج کامل اسرائیل از لبنان مشروط کرده است». این منابع افزودند این شرایط «مأموریت بَرّاک را ناکام گذاشته و به نقطه آغاز بازگردانده است». همچنین هشدار دادند که حزب‌الله تهدید کرده در واکنش به خیابان خواهد آمد.

نمایندگان بلوک «توسعه و آزادی» به رهبری نبیه بری، اظهارات نتانیاهو را «ایجاد اخلال و سردرگمی» پیش از سفر بَرّاک دانستند. آنها همچنین به واکنش مورگان اورتاگوس، معاون فرستاده ویژه آمریکا به خاورمیانه، اشاره کردند. او پیش‌تر از بَرّاک به بیروت رسیده و سخنان نتانیاهو را در شبکه «ایکس» بازنشر کرده و زیر آن نوشته بود: «سپاس». این منابع تأکید کردند «لازم است موضعی واحد و هماهنگ از سوی لبنان در برابر سخنان نتانیاهو اعلام شود».

۵ اوت، دولت لبنان به ارتش مأموریت داد طرحی برای خلع سلاح حزب‌الله آماده کند و تا پایان سال اجرا شود. این تصمیم با مخالفت حزب‌الله روبه‌رو شد و این گروه تهدید کرد برای اعتراض به خیابان می‌آید.

رئیس‌جمهور لبنان، جوزف عون، گفت: «دولت تصمیم‌هایی گرفته که تاکنون سابقه نداشته است. هیئت دولت جایگاه تبادل نظر و تصمیم‌گیری پس از بحث و بررسی است و این روند به‌درستی انجام می‌شود». او همچنین بر اهمیت جلب توجه عربی و بین‌المللی به لبنان با تقویت اعتماد تأکید کرد و در دیدار با هیئتی از «اتحادیه بازرگانان برای حمایت و توسعه» گفت: «لبنان فرصت‌های بسیاری دارد که باید از آنها به‌درستی استفاده شود. راه‌حل، خروج از بن‌بست‌های مذهبی و حزبی است. تنها حزب باید لبنان باشد و تنها مذهب، مذهب لبنانی. لبنانِ مذاهب کشور نمی‌سازد، این دولت است که باید از همه مذاهب حمایت کند و وطن را حفظ کند».

نواف سلام، نخست‌وزیر لبنان، نیز گفت: «اسرائیل باید به حاکمیت لبنان احترام بگذارد و از سرزمین‌هایی که همچنان اشغال کرده خارج شود. این اقدام به ارتش امکان می‌دهد استقرار خود را در جنوب تکمیل کند، به تجاوزها پایان دهد و اسرا را آزاد کند تا مسیر بازسازی و بهبود آغاز شود». او تأکید کرد: «ارتش لبنان متعلق به همه لبنانی‌هاست و تجهیز و تقویت آن پایه امنیت و ثبات است».

این سخنان در دیدار با دو عضو کنگره آمریکا، دارن لحود و استیو کوهن، مطرح شد. لحود در این دیدار از اقدامات دولت لبنان برای گسترش حاکمیت بر سراسر خاک کشور، محدود کردن سلاح در دست دولت و اصلاحات قضایی و مالی تمجید کرد و آنها را گامی مهم برای بازسازی اعتماد جامعه جهانی به لبنان دانست.

او افزود: «ارتش نقش اساسی در تأمین امنیت و ثبات دارد. من در کنگره تلاش می‌کنم تا حمایت از ارتش ادامه یابد». در این دیدار همچنین بر اهمیت تمدید مأموریت نیروهای یونیفل برای پشتیبانی از ارتش لبنان در جنوب تأکید شد.

از سوی دیگر، نتانیاهو تصمیم دولت لبنان برای خلع سلاح حزب‌الله را «بسیار مهم» خواند و گفت اسرائیل آماده کاهش حضور خود در جنوب لبنان است «اگر گام‌های اجرایی در این مسیر برداشته شود».

دفتر نتانیاهو اعلام کرد: «اسرائیل گام مهم دولت لبنان به رهبری جوزف عون و نواف سلام را به رسمیت می‌شناسد. این تصمیم بسیار مهم است. بر همین اساس، اسرائیل آماده است با لبنان همکاری کند تا حزب‌الله خلع سلاح شود و آینده‌ای امن‌تر و باثبات‌تر برای دو کشور رقم بخورد».

زیرنویس عکس:
آرشیوی از حمله هوایی اسرائیل به جنوب لبنان (Reuters)

طبق این بیانیه، اگر ارتش لبنان برای اجرای خلع سلاح حزب‌الله اقدام کند، اسرائیل نیز تدابیری متقابل، از جمله کاهش تدریجی حضور نیروهایش در هماهنگی با سازوکار امنیتی تحت رهبری آمریکا خواهد اندیشید.

این مواضع پس از دیدارهای بَرّاک در تل‌آویو مطرح شد. او میان لبنان و اسرائیل میانجی‌گری می‌کند. بَرّاک پیش‌تر گفته بود دولت لبنان «گام اول» را برداشته و اسرائیل باید اقدام متقابل انجام دهد. توافق آتش‌بس نوامبر گذشته به همین اصل «گام به گام» استوار بود. بر اساس آن، حزب‌الله باید از مرزها دور شود، سلاح تنها در اختیار نهادهای رسمی لبنان باشد و اسرائیل از مناطقی که در جنگ اخیر اشغال کرده خارج شود. با این حال، اسرائیل همچنان پنج ارتفاع استراتژیک را در کنترل دارد و حملات روزانه به مناطق لبنان ادامه دارد.

وزارت بهداشت لبنان اعلام کرد یک نفر در حمله پهپاد اسرائیلی به خودروی «رابید» در جاده عین‌المزراب در تبنین، شهرستان بنت‌جبیل، کشته شد. پهپاد دیگر اسرائیل نیز خودرویی را در جاده صربین هدف قرار داد اما موشک به خودرو اصابت نکرد و وسط جاده افتاد.

به گزارش «خبرگزاری ملی لبنان»، یکشنبه شب نیز «نیروی دشمن به کارخانه حرب در مسیر مرکبا - عدیسا وارد شد، آن را بازرسی کرد و بر درِ کارخانه برای مالک آن هشدار گذاشت».


طرح ارتش لبنان برای اجرای انحصار سلاح «زیر سقف پرهیز از درگیری»

نظامیان لبنانی در اردوگاه برج‌البراجنه پناهندگان فلسطینی در جنوب بیروت مستقر شده‌اند (AP)
نظامیان لبنانی در اردوگاه برج‌البراجنه پناهندگان فلسطینی در جنوب بیروت مستقر شده‌اند (AP)
TT

طرح ارتش لبنان برای اجرای انحصار سلاح «زیر سقف پرهیز از درگیری»

نظامیان لبنانی در اردوگاه برج‌البراجنه پناهندگان فلسطینی در جنوب بیروت مستقر شده‌اند (AP)
نظامیان لبنانی در اردوگاه برج‌البراجنه پناهندگان فلسطینی در جنوب بیروت مستقر شده‌اند (AP)

فرمانده ارتش لبنان، ژنرال رودولف هیکل، گفت ارتش «دژ مستحکم و خط دفاع مقدم همه لبنانی‌هاست». نگاه‌ها اکنون به سمت طرح ارتش برای اجرای تصمیم «انحصار سلاح» است؛ طرحی که بر اساس نشانه‌های اولیه، در چارچوب «پرهیز از درگیری» پیش می‌رود و نیازمند تمدید مهلت زمانی برای اجراست.

ژنرال هیکل هنگام حضور در مراسم تسلیت خانواده دو نظامی کشته‌شده در انفجار انبار مهمات متعلق به «حزب‌الله» در جنوب، اظهار کرد نیروهای ارتش «در سراسر کشور مأموریت‌های پیچیده و حساس انجام می‌دهند، به‌ویژه در جنوب که با خطرهای گوناگون روبه‌رو هستند و در شرایط سخت و در سایه ادامه حملات دشمن اسرائیلی فعالیت می‌کنند».

او پایداری خانواده‌های شهدا را ستود و گفت: «ارتش دژ مستحکم و خط مقدم دفاع همه لبنانی‌هاست و ایستادگی آن، یکی از عوامل اصلی بقای وطن است.» او افزود ارتش به شهدا افتخار می‌کند، به خانواده‌های آنان وفادار می‌ماند و مسئولیت‌هایش را ادامه خواهد داد، حتی اگر دشواری‌ها زیاد باشد.

جزئیات طرح ارتش

دولت لبنان در ۵ اوت، ارتش را مأمور کرد تا طرحی برای اجرای تصمیم «انحصار سلاح» از جمله سلاح «حزب‌الله» ارائه دهد. مهلت نخست این طرح تا پایان اوت تعیین شد و اجرای آن باید تا پایان سال جاری به انجام برسد. قرار است طرح در جلسه ۲ سپتامبر کابینه بررسی شود.

دو سرباز ارتش لبنان در یک خودروی زرهی در ورودی اردوگاه برج‌البراجنه در جنوب بیروت (EPA)

منابع دولتی می‌گویند طرح ارتش «زیر سقف پرهیز از درگیری با کسی» پیش می‌رود و ارتش درخواست تمدید مهلت کرده است تا زمان کافی برای اجرا داشته باشد. به گفته این منابع، مشخص نیست این راه‌حل به‌ویژه با توجه به مطالبات درج‌شده در سند آمریکایی، از نظر جامعه جهانی پذیرفته شود یا نه.

سفر نماینده آمریکا به بیروت

توماس بَرَک، فرستاده آمریکا، روز دوشنبه به بیروت می‌رسد. او را مورگان اورتاگوس همراهی می‌کند. طبق اطلاعات منابع لبنانی، در برنامه دیدارهای او، جلسه با فرماندهی ارتش برای بررسی مأموریت‌های عملیاتی و دستاوردها در زمینه جمع‌آوری سلاح در جنوب رود لیطانی پیش‌بینی شده است.

منابع می‌گویند نماینده آمریکا در جریان جزئیات طرح ارتش برای «انحصار سلاح» قرار خواهد گرفت. این موضوع پیش‌تر در سفرهای قبلی او به بیروت با مقامات لبنانی مطرح شده بود و در مرکز اولویت‌های میانجی‌گری واشنگتن قرار دارد.

گروهی از نیروهای ارتش لبنان در ورودی اردوگاه برج‌البراجنه در جنوب بیروت (AP)

همچنین بَرَک حامل پاسخ اسرائیل به خواسته‌های لبنان است. این خواسته‌ها هفته گذشته توسط او به تل‌آویو منتقل شد. منابع رسمی لبنانی می‌گویند هنوز پاسخی رسمی دریافت نشده و تنها بخشی از آن از طریق رسانه‌ها منتشر شده است.

موضع حزب‌الله

در آستانه این سفر، تماس‌های سیاسی برای مهار پیامدهای تصمیم دولت شدت گرفت. رئیس‌جمهور جوزف عون از طریق مشاور خود، ژنرال آندریه رحال، با حزب‌الله در ارتباط است. رابطه حزب با نخست‌وزیر نواف سلام تغییری نکرده و کانال ارتباطی بین سلام و رئیس پارلمان نبیه بری همچنان باز است.

حزب‌الله بار دیگر مخالفت خود را با تحویل سلاح اعلام کرد. علی مقداد، نماینده حزب در پارلمان، گفت: «مقاومت تا زمانی که اشغال ادامه دارد باقی می‌ماند. هرکس روی تحویل سلاح حساب کند، کرامت و موجودیتش را از دست می‌دهد.»

نیروهای مأموریت فرانسه در «یونیفیل» یک راکت‌انداز متعلق به «حزب‌الله» را در دره سلوقی جنوب لبنان باز می‌کنند (AP)

او خطاب به نیروهای داخلی افزود: «مسئله سلاح را کنار بگذارید، ابتدا اسرائیل را از سرزمین اشغالی بیرون کنید و اسیران را آزاد کنید، بعد می‌توانیم گفت‌وگو کنیم.» او تأکید کرد «جایگاه ارتش لبنان محترم است اما اجازه داشتن سلاح پیشرفته برای حفاظت از کشور به آن داده نمی‌شود.»