عدنان غریفی داستاننویس، مترجم و شاعر عرب اهل محمره(خرمشهر) و مقیم هلند در آستانه ۸۰ سالگی درگذشت.
به گزارش خانواده این نویسنده نوگرا، غریفی صبح امروز جمعه در آمستردام هلند به دلیل کهولت سن دار فانی را وداع گفت.
غریفی رئالنویس و از معدود بازماندگان ادبیات معروف به مکتب جنوب شمرده میشود و با بزرگان ادبی ایران همچون ابراهیم گلستان، نسیم خاکسار و ناصر تقوایی همدوره و همکار بوده است که با وقوع انقلاب ٥٧ سرانجام غریفی و دیگر نویسندگان همفکر او ناچار به دیار غربت پناه بردند.
در زمینه داستان آثاری همچون شنلپوش در مه، مادر نخل، چهار آپارتمان در تهرانپارس، مرغ عشق و سکه ها و در شعر آثاری همچون اینسوی عطر قبیله، یکی از این کمدی ها، به موشک بستن فرشتگان، برای خرمشهر امضا جمع می کنم و نخل مشتعل و در بخش ترجمه شعرهای تبعید و چشمان سگ مرده اثر عبدالوهاب البیاتی، مردان در آفتاب و ام سعد آثار غسان کنفانی از وی به یادگار مانده است.
او گویندگی رادیو، اوپراخوانی و روزنامه نگاری را نیز تجربه کرده و علاوه بر زبان عربی به عنوان زبان مادری به زبان های فارسی، انگلیسی، هلندی و ایتالیاتی مسلط بوده است.
وی در آخرین مصاحبه خود از ترجمه مدن الملح (شهرهای نمک) اثر عبدالرحمن منیف و ارائه آن به ناشر جهت چاپ خبر داده بود، اما تاکنون چاپ نشده است. از دیگر آثار چاپ نشده او می توان به دایرةالمعارف ۵ جلدی ادبیات عرب اشاره کرد.
او ارتباط تنگاتنگی با ادبیات عرب داشته به طوری که می گفت: عاشق و دیوانه نوشتههای «آدونیس» شاعر سوری بهویژه شعرهایش هستم. او نابغه و شاهکار است. «مظفر النواب» شاعر عراقی، هم دوست و همفکر من است.
نمونه هایی از شعر غریفی را میخوانید:
برای شط شط شط
برای آب آب آب
برای باد باد باد
و برای تو
عشق رفیع من: نخل
امضا جمع میکنم...
.......
آه ای شهامت مفقود
یک بار
تنها یک بار دیگر
تسخیرم کن...
......
وقتی که قوم من
گروه گروه به مسلخ میرفتند
من که بودم فائزه، که بودم
که باده را در جوار زیباترین نخل بنوشم؟
نخل من
کدام سوی را گزیده بود قوم من...
.......
نه عشق مرا ماند و نه غم، نی شادی
نه دار مرا، نه باغ و نی آبادی
من این همه داده ام ز کف تا شاید
روزی برسم به دولت آزادی