لبنان در روزهای دوشنبه آینده (۱۸ اکتبر)، ۱۳۵مین سالگرد تولد «ناسك الشخروب/ گوشهنشین الشخروب» را با عنوان « وشل من بحر /قطره چکانی از دریا»، با مشارکت محققان، نویسندگان، هنرمندان و علاقهمندان به ادبیات، و خانواده نعیمه جشن میگیرد. این مراسم از سال گذشته به دلیل جنگ به تعویق افتاده بود.
جشن میخائیل نعیمه ترکیبی از مطالعات علمی، موسیقی، قرائتهای نثری و شعری، و شهادات زنده از کسانی است که با او زندگی کرده و بخشی از عمر او را شریک بودهاند. این روز به روز ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ تبدیل میشود که علاوه بر ابعاد ادبی روحانی که در آثار نعیمه مشاهده میشود، ابعاد انسانی نیز به آن افزوده میشود.
در میان کسانی که شهادت میدهند، سامیه قربان، تریس ضاهر و رانا فیفونا هستند، افرادی که در دنیای ادبیات ناشناختهاند، اما آنها همسایگان نعیمه بوده و با او در ارتباط بودند و داستانهای او را نقل میکنند. چه کسی از تریس بیشتر او را میشناخت؟ تریس صاحب سالن زیبایی «سی جولی» بود که در طبقه همکف ساختمانی که نعیمه در آن زندگی میکرد، قرار داشت. این سالن برای دو دهه آخر زندگی او محل ملاقات و گفتوگو با نعیمه بود.
«جولی»، به معنای «زیبا» به زبان فرانسوی، نام کشتیای است که او را از لبنان به الناصرة در فلسطین برد، جایی که او برای ادامه تحصیل به آنجا رفت. «گویا زیبایی همان چیزی است که سرنوشت برای میخائیل نعیمه نوشته بود»، این جملهای است که نوهاش، سُهی نعیمه، در گفتوگو با «الشرق الاوسط» بیان میکند. او همراه با «جمعیت میخائیل نعیمه» (مِماسونا) این روز ادبی را که در «سالن برادران الرحبانی» در آنتلیاس برگزار میشود، آماده کردهاند.
ندا کِلّاس، دبیر کل جمعیت، جلسهها را در صبح آغاز میکند و سپس سخنرانی وزارت فرهنگ که حامی این جشن است، برگزار خواهد شد.
دکتر اولگا فلیونوا، محقق روسی، نیز در این مراسم سخنرانی خواهد کرد و از پژوهش علمی خود در مورد نعیمه که در سال ۲۰۲۳ برنده بهترین مقاله در مجله علمی «سوراه» روسیه شد، صحبت خواهد کرد.
اما شهادت رانا فیفونا متفاوت است، چون او نعیمه را از کودکی میشناخت و همسن با نوهاش سهی بود. او در کنار نعیمه بازی میکرد و او همیشه با آنها میخندید و زمانی را در کنارشان میگذراند. هرکدام از کسانی که شهادت دادهاند، نعیمه را از زاویهای خاص میشناختند و ارتباط خاصی با او داشتند، از حبیب یونس و اسکندر داغر گرفته تا خالد حمیدان، امیل معلوف، جوزف ابیضاهر، هنری زغیب، میخائیل مسعود و غالب غانم، و البته سهی حداد، نزدیکترین نوهاش.
چهل کتاب از میخائیل نعیمه باقی مانده است، اما دو کتاب از آنها جشن پنجاهمین سالگرد انتشارشان را جشن میگیرند.
اولین آنها «نجوى الغروب» است، کتابی که او در سن ۸۴ سالگی منتشر کرد، در سال ۱۹۷۳. سهی شاهد نوشتن این کتاب بود. او میگوید: «او این کتاب را در ابتدای بهار آغاز و در پایان تابستان آن را تمام کرد. نوشتن این کتاب ماهها طول کشید.» این کتاب شبیه به مناجاتی است که میخائیل نعیمه باخداوند میکند.
ندیم، پسر برادرش، بخشی از این کتاب را انتخاب کرد تا بر قبر نعیمه در الشخروب بگذارد.
در هنگام بازدید از قبر، میتوان خواند: «من کودک تو هستم، ای پروردگار. و این سرزمین زیبای مهربان که مرا در آغوش خود پذیرفته است، جز گهوارهای نیست که از آن به سوی تو گام برمیدارم.»
این کتاب برای سهی بسیار عزیز است، زیرا در آن، نعیمه دینامیک زندگیای که با مادرش می (دختر برادرش) و او در خانهشان در زلقا داشتند را توصیف کرده است، و تابستانهایی که آنها در بسکنتا میگذراندند. این بخش از کتاب در مراسم جشن توسط نزار طه حجّ احمد به صورت زنده خوانده خواهد شد.
کتاب دوم که پنجاه سال از انتشار آن میگذرد، «من وحي المسيح» است (منتشر شده در سال ۱۹۷۴). این کتاب نیز مناجاتی است که میخائیل نعیمه در برابر حضرت مسیح کرده است، رابطهای که او با مسیح داشت به شدت ایمانی بود، اما نه به صورت ایمانی سنتی یا سازمانی، بلکه ایمانی شخصی که خودش به آن اعتقاد داشت، همانطور که نعیمه چندین بار توضیح داده بود.
در این کتاب، او خطاب به حضرت مسیح میگوید: «آنچه از وحی تو نوشتهام، تنها قطرهای از دریای توست». این عبارت توسط سهی و گروه برگزارکننده مراسم برای عنوانگذاری این روز انتخاب شد، به این معنا که «آنچه در طول این جشن روایت میشود، تنها قطرهای از دریای میخائیل نعیمه است».
سهی، نوه میخائیل نعیمه، اضافه میکند: «با تمام احترامی که به بزرگان کشورم دارم، میخائیل نعیمه مانند هر فرد استثنایی دیگر در این دنیا، صدای خاص خود و اثر منحصر به فرد خود را داشت»، و ادامه میدهد: «از نظر شخصی، من او را میپرستم چون زیر دست او تربیت شدهام و در خانهاش متولد شدم، در حالی که پدرم از مادرم جدا شده بود. پس از تولدم، جد من، میخائیل، من را هدیهای از سوی خداوند در پایان زندگیاش میدانست و به همین دلیل، هر آنچه که انجام دهم، هیچگاه نمیتوانم چیزی از آنچه که به من داده است را جبران کنم».
سهی از میان آثار نعیمه، عاشق کتابهای «مرداد»، «مذکرات الأرقش»، «روز آخر» و «نجوی الغروب» است. اما کتابی که او قبل از مرگش منتشر کرد، «ومضات» بود که شامل قطعات و حکمتها است. سهی میگوید که میخائیل نعیمه حتی یک روز پیش از وفاتش در ۲۸ فوریه ۱۹۸۸، هنوز با دست خود مینوشت؛ او برای سهی نامهای نوشت و برایش آرزوی آیندهای درخشان کرد. دو روز قبل از این، او در یک تکه کاغذ تأملاتی نوشت و آن را در جیب کت خود گذاشت که سهی هنوز آن را نگه داشته است. مادر سهی، می (دختر برادر میخائیل)، هر چیزی که مربوط به او بود را حفظ میکرد، حتی تهسیگارهای آخرین او، جورابهایش و دستمال کاغذی که با آن دهانش را پاک کرد، زمانی که آخرین نفسها را میکشید. هر کسی که به خانه او برود، میتواند این اشیاء را مشاهده کند.
کتاب شعر «همس الجفون» که تنها دیوان شعری است که از میخائیل نعیمه منتشر شده، شامل بیش از ۱۰۰ شعر است و در طول مراسم جشن، برخی از آنها خوانده و به صورت موسیقی اجرا خواهند شد. این اشعار شامل «عراک»، «ترنیمه الریاح»، «فتش لقلبک» و «أغمض جفونک تبصر» است که در آن میگوید:
«إذا سماؤكَ يوماً - تحجبت بالغيوم - أغمضْ جفونكَ تبصرُ - خلفَ الغيومِ نجومْ»
(اگر آسمان تو روزی – با ابرها پنهان شود – پلکهایت را ببند، ببین – پشت ابرها ستارگان را.)
و پایان شعر:
«وعندما الموتُ يدنو - واللّحدُ يفغرُ فاهْ - أغمضْ جفونكَ تبصرْ - في اللّحدِ مهد الحياة».
(و وقتی مرگ نزدیک میشود – و قبر دهان خود را باز میکند – جفونت را ببند، ببین – در قبر مهد زندگی است.)

ویژگی خاص این جشن این است که تنها برای لذت علاقهمندان به نعیمه و دوستداران ادبیات نیست، بلکه حتی برای علاقهمندان به موسیقی، هنرهای تجسمی و آواز اوپرا نیز جالب خواهد بود. صدای نادین نصار، خواننده معروف، با اجرای قطعه میخائیل «إم دی پی»، به صورت اوپرا بدون موسیقی، به این برنامه رنگ و بوی خاصی میدهد.
موسیقیدان باسم جمال (باسم النعیمی) نیز قطعهای ویژه و الهام گرفته از محبت نعیمه را برای روح او اجرا خواهد کرد.
همچنین هنرمند شربل روحانا با عود خود، شعر «الطمأنینه» از نعیمه را اجرا میکند، که در آن آمده است: «سقف بيتي حديد، ركن بيتي حجر، فاعصفي يا رياح، وانتحب يا شجر/ سقف خانهام آهن است، گوشه خانهام سنگ است، پس طوفان کن ای باد، و گریه کن ای درخت.» علاوه بر آن، روحانا یک آهنگ دیگر که از سخنرانی نعیمه با عنوان «الخیال» اقتباس شده را میخواند، که آن را خودش تنظیم کرده است. این دو آهنگ از آلبوم آخر او هستند و این مراسم با آنها به پایان میرسد.
موسیقی از آثار میخائیل نعیمه، همانند نقاشیها و عکسهای هنری، تا زمانی که مهمانان در زمان استراحت در جشن حضور دارند، آنها را همراهی خواهد کرد. در پسزمینه، مهمانان به موسیقی که توسط موسیقیدان فقید ولید غلمیه در سال ۱۹۷۸ با نام «مرايا الحنين» (آینههای دلتنگی) ساخته شده، گوش خواهند داد. این موسیقی شامل ۷ بخش است که مراحل مختلف زندگی نعیمه را توصیف میکند. همچنین دو نقاشی از هنرمند ریما علم نمایش داده میشود؛ یکی از آنها الهام گرفته از کتاب «نجوی الغروب» و دیگری از فضای «من وحي المسيح». برادران عساف که چندین بار مجسمههایی از نعیمه ساختهاند، در این مراسم شرکت خواهند داشت و یکی از مشهورترین مجسمههایشان که در شخروب قرار دارد، به نمایش گذاشته میشود.
سهی که در این روز بزرگ به عنوان شاهد حضور خواهد داشت، میگوید: «میخائیل نعیمه خود من هست، هم در گفتار و هم در سکوت؛ همانطور که او در آغاز کتاب «مذکرات الأرقش» گفته است: «مردم به دو دسته تقسیم میشوند؛ سخنگوها و ساکتها. من قسمتی از انسانیت ساکت هستم و بقیه سخنگوها». سهی ادامه میدهد: «او قسمتی از من است که هم سخن میگوید و هم سکوت میکند. سالهایی که در حضور همیشگی او گذراندم، که همواره از انسانیت سرشار بود، همیشه محرک اصلی من خواهد بود تا او را برای دیگران معرفی کنم، همانطور که او را شناختم.»
این روز، اهمیت بزرگی دارد چرا که حضور میخائیل نعیمه و همنسلان انسانیاش، از جبران خلیل جبران گرفته تا امین الریحانی و مارون عبود، مانند یک حلق نجات در زمانی است که غرق در مادیت سطحی و تاریک میشود.

