دکتر مریم الهاشمی نویسنده و منتقد اماراتی در کتاب خود با عنوان «تحولات روایی در ادبیات اماراتی: رمان اماراتی جدید به عنوان نمونه - مطالعهای فنی»، که توسط «مرکز زبان عربی ابوظبی» منتشر شده به تحلیل برخی از رمانهای جدید اماراتی میپردازد و از این طریق تحولات روایی در ادبیات اماراتی را آشکار میسازد.
پژوهشگر در مقدمه کتاب، مسائلی را مطرح میکند که رمانها به آنها میپردازند، مانند مکان و زمان ظهور آنها و مراحل تاریخیشان. او به این نکته اشاره میکند که رابطه بین ژانر ادبی و متن، رابطهای پیچیده و متحول است، و رمان یکی از انواع ادبیات است که دارای شاخهها و تنوعهای گوناگون است، که ویژگیها و ریشههای آن در حماسه، شعر غنایی و ادبیات شفاهی نهفته است.
او همچنین به این موضوع اشاره دارد که رمان در ابتدا در اواخر قرن نوزدهم با وظیفه سرگرمی و شوخی آغاز شد، سپس به سمت آموزش و موعظه و هدایت توسعه یافت و در ابتدای قرن بیستم به یکی از سه گرایش اصلی تمایل پیدا کرد: گرایش رمانتیک، گرایش تاریخی و گرایش واقعگرایانه. او میگوید که مفهوم «رمان جدید» برای برخی از افراد یک مشکل اصطلاحی ایجاد کرده و این اصطلاح از محیطهای دیگر، مانند رمان فرانسوی جدید، قرض گرفته شده است.
دکتر الهاشمی معتقد است که امارات یکی از جوامع با تغییرات سریع و بازترین جوامع نسبت به دیگران است و این امر بر بیان واقعیت، هویت و زبانشناسی خلاقانه تأثیر گذاشته است؛ به طوری که رمان اماراتی شکوفا شده و انواع آن گسترش یافته، اهداف آن متنوعتر و منابع آن گستردهتر شده است. همچنین، این تحولات باعث تسریع در پیشرفت رمان اماراتی، سرپیچی از قالبهای کهن و پذیرش بسیاری از عناصر هنرهای دیگر شده که به رمان اماراتی در ادبیات معاصر کمک کرده است.
او میافزاید که رمان اماراتی یک متن تخیلی و روایتی است که حول شخصیتهایی میچرخد که در یک رویداد درگیر هستند، و در عین حال بازنمایی از زندگی، تجربه و کسب دانش است.
مؤلف در فصل اول با بررسی برخی از رمانهای اماراتی، گرایشات گفتمان روایی در رمان اماراتی جدید را معرفی کرده است، از جمله: گرایش تاریخی، واقعگرا و عجیب. در فصل دوم «توسعه تکنیکهای فنی روایی در رمان اماراتی جدید»، او به بسیاری از تکنیکهای فنی ویژه در نویسندگی رمان اماراتی پرداخته است، از جمله: تکنیک راوی، تکنیک زمانی، تکنیک مکانی، تکنیک گفتوگو، تکنیک شخصیت و تکنیک زبان.
رمان اماراتی
الهاشمی مسیر رمان اماراتی و تنوعی که آن را متمایز و همچنین نحوه بیان هویت فرهنگی جامعه اماراتی را رصد میکند. او رمان «ثلاثية الدال/ سهگانه دال» اثر نادیا النجار را که به دهه 1960 در امارات و حادثه آتشسوزی کشتی «دارا» پرداخته است، مورد بررسی قرار میدهد. این رمان از طریق روایت روان و پیوسته حوادث، میراث منطقه را معرفی میکند. سپس، او رمان «رحلة غريسة/ سفر غریسه» اثر فاطمه حمد بوعیسی الشامسی را بررسی میکند که در آن تاریخ و زندگینامه به هم پیوند خوردهاند و ترکیبی غنی از میراث، بازیهای محلی، لهجه، زندگی اجتماعی و اقتصادی را ارائه میدهد. این رمان به زندگی در امارات پیش از صد سال پرداخته است، به ویژه در مناطق عجمان و رأس الخیمه. سپس، رمان «یومیات روز/ روزنگاری رز» اثر ریم کمالی را معرفی میکند که به مسئله آموزش و توانمندسازی زنان پرداخته و تاریخ را در ارتباط با زندگی اجتماعی مطرح میسازد.
او همچنین رمان «ریاح من طشقند/ بادهایی از تاشکند» اثر منی التمیمی را معرفی میکند که تاریخ را به حال حاضر میاندازد و از اشتباهات گذشته با رویکردی اخلاقی عبرت میگیرد. سپس رمان «فی فمی لؤلؤه/ در دهانم مرواریدی است» اثر میسون القاسمی را مورد بررسی قرار میدهد که در آن نویسنده از دادههای تاریخی در گفتمان روایی خود استفاده کرده است.
نویسنده توضیح میدهد که اگرچه رمان و تاریخ به دو حوزه متفاوت تعلق دارند (تاریخ به واقعیت اتکا دارد و رمان به ماده تخیلی)، اما هر دو در قلمرو روایتگری قرار دارند و اکنون مبادلههای میان آنها از نظر ساختاری آسانتر شده است. او اشاره میکند که نگاه هنر به واقعیت به طور کلی بر اساس تخیل است و در این حالت با دو نوع حافظه روبرو هستیم: یکی حافظه تاریخی و ثبتشده که به تاریخ تعلق دارد، و دیگری حافظه زیباییشناختی که به بازی تخیل وابسته است.
گرایش واقعگرا
نویسنده در مورد گرایش واقعگرایانه در رمان اماراتی، اشاره میکند که در اثر روایی همافزایی میان هنر و آگاهی، خود و موضوع، ساختار هنری و ساختار اجتماعی موضوعی وجود دارد. رمان توانسته است واقعیت را به تصویر بکشد و آن را بازتاب دهد. همچنین، مخاطب این هنر از دیدگاه دیگری به آن نگاه خواهد کرد؛ دیدگاه خالق اثر که تجربه خود از واقعیت را به گونهای منتقل میکند که واقعیت از منظر این چشم خلاق به آینهای تبدیل میشود که خواننده میتواند در آن خود و جامعهاش را بیابد و همچنین زمان خاصی که در آن قرار دارد. رمان واقعگرا از جمله انواع رمانهایی است که بیشترین ظرفیت را برای ترکیب انواع مختلف ادبیات در درون خود دارد و آنها را در گفتمان روایی خود دوباره احیا میکند؛ همچون میراث، اسطوره، شعر، داستانهای مردمی، حماسه و ضربالمثل.
نویسنده به برخی از رمانهای واقعگرایانه اماراتی نیز اشاره میکند، مانند رمان «سفره غریسه» اثر فاطمه الشامسی که واقعیت یک ملت و تمدن آن را به تصویر میکشد و زندگی فردی را که برای لقمه نان مبارزه کرده است، بازگو میکند. همچنین رمان «کولاج/ کولاژ» اثر فتحیه النمر را بررسی میکند که به مسائل اجتماعی در جامعه اماراتی پرداخته است، مسائلی که به واسطه گشایشهای فرهنگی، تغییرات ارزشی و برخورد فرهنگی با دیگران به وجود آمدهاند. سپس رمانهای «الهائمون/ سرگشتهها» اثر نجیبه الرفاعی، «ریتاج» اثر حمد الحمادی، و «سین ترید ولداً/ سین پسری میخواهد» اثر لطیفه الحاج را معرفی میکند که موضوعاتی مانند ازدواج در جامعهای که از نظر اقتصادی و فرهنگی باز و پیشرفته است، و نگاه مرد به زن در جامعه مدرن را مطرح میکنند.
نویسنده میافزاید که رمان با طرح مسائل اجتماعی و واقعگرایانه به نوعی مستندنگاری جامعه و مشکلات آن در زمان نوشتن رمان یا زمان گفتمان روایی است؛ زیرا جامعه دائماً در حال تغییر و تحول است و در این میان، گفتمان روایی در آثار رمان مانند یک رصدگر مداوم این تحولات عمل میکند. رمان یکی از انواع ادبی است که بیشترین بار مسائل اجتماعی را بر دوش دارد و از طریق زبان و تکنیکهای روایی، اسرار و جزئیات آنها را آشکار میسازد.
گرایش عجیب
پژوهشگر به گرایش عجیب در رمان اماراتی اشاره کرده و توضیح میدهد که این گرایش بر اساس فرهنگ نویسنده و نگاه او به ادبیات دیگران است، به طوری که از واقعیت خارج شده و به چیزهایی غیر معمول پرداخته میشود که فراتر از تخیل انسان هستند. این نوع گفتمان روایی در امارات بر اساس جادو، تغییر شکل، احضار جن، و عجیببودن تخیلی است که در آن حرکت از طریق فضاهای غیبی، مرموز و ترسناک صورت میگیرد.
سپس پژوهشگر به بررسی برخی از رمانهای اماراتی که این گرایش را دنبال کردهاند، پرداخته است، از جمله: رمان «ثنایئة مجبل بن شهوان/ دوگانه مجبل پسر شهوان»، رمان «زينة الملكة/ زیور ملکه» اثر علی ابوالریش، رمان «عذراء وولي وساحر/ باکره و ولی و جادوگر» اثر سارا الجروان الکعبی، رمان «ربيع الغابة/ بهار جنگل» اثر جمال مطر، رمان «ك – ص: ثلاثية الحب والماء والتراب/ ک- ص: سه گانه عشق و آب و خاک» اثر علی ابوالریش و رمان «غرفة واحدة لا تكفي/ یک اتاق کافی نیست» اثر سلطان العميمي.
تکنیک زمانی و مکانی
در مورد تکنیک زمانی در رمان، نویسنده اشاره میکند که زمان یکی از اجزای اصلی هر اثر ادبی است؛ زیرا زمان در ادبیات زمان انسانی است و جزئی از ساختار متن ادبی محسوب میشود که ارتباط نزدیکی با عناصر دیگری دارد از جمله مکان. زمان حرکتی است که تنها در مکانی خاص اتفاق میافتد. علاوه بر این، زمان با شخصیتهای اثر، وقایع و زبان آن ارتباط دارد و خود به عنوان سازنده وقایع و تأثیرگذار در تحولات آنها عمل میکند.
نویسنده به تکنیک زمانی در رمانهای مختلفی اشاره میکند، از جمله در رمان «الهائمون» اثر نجیبه الرفاعی، رمان «یومیات روز» اثر ریم کمالی، رمان «ریاح من طشقند» اثر منی التمیمی و رمان «دائرة التوابل/ دایره ادویه» اثر صالحه عبید.
او همچنین بیان میکند که رمان اماراتی جدید به سمت فعالسازی ساختار زمانی بیشتر گرایش یافته است؛ این امر موجب تحول مهمی در استفاده از تکنیک زمانی به صورت یک ابزار هنری شده است که در متن روایی به وضوح حضور دارد. دیگر زمان تنها زمان حال یا گذشته نیست؛ بلکه ترکیبی از دو زمان مختلف از نظر بعد فرهنگی، مکانی، زبانی و ارزشی شده است. سپس، نویسنده به تکنیک فلش بک یا بازگشت به گذشته اشاره کرده و توضیح میدهد که این تکنیک ارتباط نزدیکی با تداخلهای ادبی در انواع مختلف دارد.
این توضیحات نشان میدهد که رمانهای اماراتی جدید نه تنها از نظر ساختار روایی پیچیدهتر شدهاند، بلکه از نظر استفاده از زمان و مکان در تکنیکهای ادبی خود نیز تغییرات چشمگیری داشتهاند.
تکنیک مکانی در رمان اماراتی
نویسنده در خصوص تکنیک مکانی در رمانهای اماراتی، اشاره میکند که نقش مکان در اثر روایی نمیتواند صرفاً یک نقش زینتی یا جدا از دیگر عناصر رمان باشد، بلکه مکان باید به عنوان عنصری با دلالات نمادین متعدد مطرح شود که این دلالات بسته به دیدگاه نویسنده و واکنشهای مختلف خوانندگان میتواند متفاوت باشد. به عبارت دیگر، مکان در رمان باید عنصری متداخل و یکپارچه با دیگر اجزای داستان باشد. پژوهشگر همچنین به برخی رمانهای اماراتی اشاره میکند که در آنها از تکنیک مکان بهطور مؤثر استفاده شده است و نقش مکان در این رمانها بررسی میشود. او به مسائلی مانند تنوع مکانها، فضای مکانی، نقش مکان در تخیل خواننده، نمادگرایی مکان، و همچنین نقشی که مکان در آشکار ساختن تاریخ و جزئیات زندگی دارد، پرداخته است. همچنین، او به اهمیت مکان در فعالسازی حواس و تحریک بینایی خواننده اشاره میکند، به گونهای که مکان خود به جزئی از داستان تبدیل میشود.
تکنیک گفتوگو در رمان
نویسنده سپس به بررسی تکنیک گفتوگو در رمانهای اماراتی میپردازد، اشاره کرده که گفتوگو گاهی به شخصیتها این امکان را میدهد که صدای خود را بهطور مستقل از خالق اثر بیان کنند، و در مواقعی دیگر نمیتوان بین صدای شخصیت و صدای نویسنده تمایز قائل شد. این موضوع ما را به مفهوم «تداخل ادبی» میبرد، جایی که صداهای مختلف در یک فضای مشترک میپیوندند.
او سپس به بررسی انواع تکنیک گفتوگو و چگونگی استفاده از آنها در خدمت دیدگاه خلاقانه نویسنده در برخی رمانهای اماراتی پرداخته است. برای مثال، در رمان «کمائن العتمة/ نهانگاههای تاریکی» اثر فاطمه المزروعی، تکنیک گفتوگو به خوبی توانسته خواننده را به عمق شخصیتها ببرد و این امر باعث شده که هیجان داستان در رابطه با تحول شخصیتها و نقش آنها در بخشهای بعدی داستان حفظ شود.
همچنین، در رمان «لیلة مجنونة/ شبی دیوانه» اثر محمد بن جرش، گفتوگو به گونهای در داستان به کار رفته که متناسب با سطح آگاهی شخصیتها و نقشهای آنها در روایت است. این تکنیک به خوبی آشفتگی درونی شخصیتها را نشان میدهد و بهطور مؤثری به بینظمی درونمایه آنها میپردازد. در نهایت، او به پسزمینه اجتماعی که اثر ادبی از آن نشأت میگیرد نیز اشاره میکند، همانطور که در رمان «رحلة غریسة» اثر فاطمه الشامسی، میبینیم که محیط اجتماعی و فرهنگی شخصیتها از طریق گفتوگو و تعاملات آنها بهطور مؤثری نمایان میشود.
نتیجهگیری
این تحلیلها نشان میدهد که رمانهای اماراتی جدید، با استفاده از تکنیکهای مختلف، از جمله زمان، مکان و گفتوگو، به شکلی نوآورانه به بازنمایی واقعیتهای اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی پرداختهاند. هر یک از این تکنیکها به نوعی در خدمت گفتمان نویسنده قرار گرفتهاند و به خواننده این امکان را میدهند که داستانها را نه تنها از منظر شخصیتها، بلکه از دیدگاههای مختلف و بهطور عمیقتر درک کند.




