«الشرق الاوسط» در جشنواره فیلم ونیز کاترین دنو و ژولیت بینوش در فیلم افتتاحیه رو در روی یکدیگر قرار می گیرند

کارگردان فیلم هیروکازو کوریدا و دو ستاره فیلم
کارگردان فیلم هیروکازو کوریدا و دو ستاره فیلم
TT

«الشرق الاوسط» در جشنواره فیلم ونیز کاترین دنو و ژولیت بینوش در فیلم افتتاحیه رو در روی یکدیگر قرار می گیرند

کارگردان فیلم هیروکازو کوریدا و دو ستاره فیلم
کارگردان فیلم هیروکازو کوریدا و دو ستاره فیلم

موضوع این فیلم خانوادگی به کارگردانی هیروکازو کوریدا است. کارگردان مهارت خاصی در بررسی مسائل و اسرار خانوادگی در فیلم هایش دارد. اسراری که با یک رویارویی غافلگیر کننده فاش می شوند.
کوریدا (۵۷ ساله) نه انگلیسی بلد است و نه فرانسوی اما او اولین فرصت برای کارگردانی فیلم خارجی در خارج ژاپن را غنیمت شمرد. این فیلم «حقیقت» نام دارد که فیلم افتتاحیه هفتاد و ششمین دوره جشنواره فیلم ونیز شد.
لومیر (ژولیت بینوش) فیلم نامه نویس به همراه همسرش هانک (ایتن هاوک) و دختر خردسالشان در نیویورک زندگی می کنند.
فیلم با لحظه ورود آنها به خانه مادر لومیر آغاز می شود؛ خانه بزرگی که فابین (کاترین دنو) در آن زندگی می کند. فیلم با صحنه ای از خانواده در حال ترک خانه تمام می شود. آنها چند هفته ای را در این خانه گذراندند.
فیلم پایان تا حدودی غم انگیزی دارد. موضوع فیلم رابطه بین مادر و دختر است.
فابین سخت مشغول کار است. کاترین دنو با کارگردانان فراوانی همکاری کرده است.
فابین قبل از ورود خانواده دخترش به سوالات یک خبرنگار ناشی به سردی پاسخ می دهد و گاهی با تعجب نگاهش می کند.
 
لایه های پنهان رابطه مادر و دختر با انتشار زندگینامه مادر رو می شود. وقتی دختر زندگینامه مادرش را می خواند وحشت می کند. مادرش از رویدادهای خیالی به عنوان واقعیت یاد می کند. به عنوان مثال مادر می گوید که خیلی به دخترش توجه داشته است. درگیری بین مادر و دختر به این دلیل اتفاق می افتد. مادر حتی به خودش زحمت دفاع از گفته هایش را هم نمی دهد.
مادر در کتاب زندگینامه درباره شوهرش و روابط خارج از چارچوب ازدواجش می نویسد. مشاجره بعدی بین مادر و دختر اتفاق می افتد. مادر به دخترش می گوید که تا حالا از کسی معذرت خواهی نکرده چه برسد از مردان.
همسر سابق او در چند صحنه ظاهر می شود و به رابطه پیچیده دیگری در زندگی فابین دامن می زند. او پدر لومیر است که سرزده به خانه می آید و بدون خداحافظی هم می رود. احتمالا کارگردان در این صدد بوده که روی رویارویی بین مادر و دختر دست بگذارد چرا که مادر (نقش یک بازیگر را در فیلم بازی می کند) در فیلم جدید خود نقش یک مادر بیمار را بازی می کند. شخصیت مادر در فیلم بر خلاف شخصیت واقعی است. او در فیلم از دخترش معذرت خواهی می کند اما برای دختر واقعی اش بهانه تراشی.
این فیلم مثل فیلم های قبلی کوریدا نیست. موضوع فیلم درباره گسستگی روابط یک خانواده است اما فرهنگ معرفی شده در فیلم با فرهنگ اصلی کارگردان تفاوت دارد. سناریو و اجرای این فیلم کاملا فرانسوی است.
کاترین دنو در یک نشست مطبوعاتی گفت «کوریدا نه انگلیسی بلد است و نه فرانسوی . اما ما هم با یکدیگر با زبان اشاره صحبت می کردیم».
برقراری ارتباط با این فیلم چندان دشوار نیست اما گویا فیلم توسط کوریدا ساخته نشده بلکه از سوی یک شرکت فرانسوی تولید شده است. این دقیقا همان چیزی است که در مورد فیلم «هیچ کس نمی داند» اصغر فرهادی کارگردان ایرانی اتفاق افتاد. این فیلم با بازیگران اسپانیایی در اسپانیا فیلمبرداری شده است.
فیلم حقیقت جلوه فیلم هایی است که غربی ها (به ویژه اروپایی ها) دوست دارند نگاه کنند. برخی از منتقدان سینما می گویند این فیلم تحفه سینما است و دقیقا همان چیزی است که هواداران فیلم های درام خانوادگی دوست دارند ببینند. علاوه بر این دو ستاره محبوب سینما نیز در آن بازی می کنند.
حقیقت کم اهمیت تر از فیلم های پیشین این کارگردان است. حالا درست است که فیلم دارای تم جدید بوده و از زوایای گوناگون به تنش در روابط مادر و دختر و دختر و همسرش پرداخته اما واقعا یک فیلم فرانسوی است.
فضای سردی بر فیلم حاکم است و تا حدودی کسل کننده. کوریدا در این فیلم بدون طنز پردازی تنها به روایت زندگی شخصیت ها اکتفا کرده است.



فیروز در نود سالگی... نغمه‌ای جاودان از لبنان

در هر خانه‌ای تصویری از او هست... فیروز، نماد لبنان، به نود سالگی رسید و هرگز پیر نشد (الشرق الأوسط)
در هر خانه‌ای تصویری از او هست... فیروز، نماد لبنان، به نود سالگی رسید و هرگز پیر نشد (الشرق الأوسط)
TT

فیروز در نود سالگی... نغمه‌ای جاودان از لبنان

در هر خانه‌ای تصویری از او هست... فیروز، نماد لبنان، به نود سالگی رسید و هرگز پیر نشد (الشرق الأوسط)
در هر خانه‌ای تصویری از او هست... فیروز، نماد لبنان، به نود سالگی رسید و هرگز پیر نشد (الشرق الأوسط)

او که انسی الحاج شاعر، «جاودانه»اش نامید، فیروزی که هر سال که می‌گذرد، پیوندش با دل‌ها عمیق‌تر و صدایش بیشتر در گوش‌ها و خاطره‌ها حک می‌شود. سال‌ها، حتی اگر نود باشد، برای یک اسطوره که زمان نامش را بر ستون‌های جاودانگی حک کرده است، چه اهمیتی دارند؟

فیروز سکوت را بر پرگویی و انزوا را بر اختلاط و حضور ترجیح داد (اینستاگرام)

در نود سالگی‌اش، «بانوی آواز» در خانه‌اش در یکی از روستاهای کوهستانی لبنان نشسته و حافظ خاطرات یک ملت است. لبنانی‌ها دوست دارند بگویند: «تا زمانی که فیروز خوب است، لبنان هم خوب است». گویی حضور او در جایی از این لبنان خسته، پشت دری بسته‌که تنها عده‌ای اندک آن را می‌کوبند، برای نگهداری این کشور از هم پاشیده کافی است. همان‌طور که یک ترانه صبحگاهی از او کافی است تا آفتاب بر خلیج بیروت بتابد:
«یا مینا الحبايب یا بیروت... یا شطّ اللی دايب یا بیروت... یا نجمة بحریّة عم تتمرجح عالمیّ...»

بانوی سکوت

نهاد حداد که به فیروز لبنان و عرب تبدیل شد، در خانه دوردستش شمع نود سالگی‌اش را در کنار فرزندانش خاموش می‌کند. فیروز هرگز اهل سر و صدا نبوده است و این روزها نیز زمانی برای جشن گرفتن نیست، چرا که شناب افزایش شمار قربانیان و ویرانی‌ها در این کشور سریع‌تر از سال‌های عمر است.
او که به عنوان «بانوی سکوت» شناخته می‌شود، کمتر سخن می‌گوید و بیشتر آواز می‌خواند. آوازش تاریخ هنر و موسیقی را سیراب کرده، اما سخنش اندک بوده است. این را می‌توان از تعداد کم مصاحبه‌هایش فهمید. بسیاری به او به خاطر این سکوت طولانی خرده گرفتند، اما او ترجیح داد از طریق ترانه‌ها پاسخ دهد.
در ترانه‌هایش که از مرز زمان و مکان می‌گذرند و در سخنان معدودی که از طریق رسانه‌ها بیان کرده، فیروز حرف‌های بسیاری زده است. افکارش از حکمتی ساده و فلسفه‌ای بی‌ادعا سرچشمه می‌گیرند.

«پادشاهی من جایی برای گریه ندارد»

فیروز در زندگی شخصی‌اش به ندرت از «من» سخن گفته است؛ شاید به خاطر خجالتی بودن یا برای حفظ هاله استثنایی‌اش. این موضوع حتی در ترانه‌هایش نیز دیده می‌شود. اما در برخی از آثار جدیدش، به ویژه در آهنگ «فیكن تنسوا» از آلبوم «كيفك إنت» (1991)، برای اولین بار «منِ» خود را آشکار کرد:
«أنا البيسمّوني الملكة وبالغار متوّج زمني ومملكتي ما فيها بكي وجبيني ولا مرة حني».

فیروز مادر

فیروز، همچنان که زندگی خصوصی‌اش را پشت عینک‌های تیره مخفی کرد، تلاش داشت زندگی خانوادگی‌اش را نیز دور از چشم‌ها نگه دارد. با این حال، جزئیات زیادی از تراژدی خانوادگی او به رسانه‌ها و حتی به ترانه‌هایش راه یافت.

فیروز در مصاحبه‌ای معروف با فریدریک میتران، همسرش عاصی الرحبانی را فردی «سخت‌گیر و دیکتاتور» توصیف کرد. اما با وجود چالش‌های زندگی مشترکشان، زمانی که عاصی بیمار شد، برایش چنین خواند:
«سألوني الناس عنك يا حبيبي كتبوا المكاتيب وأخذها الهوا».

فیروز، این صدای جاودانه، حتی در نود سالگی همچنان نماد یک ملت است و صدایش در خانه هر لبنانی جاودان باقی مانده است.
افتخارات بسیاری که زندگی فیروز را روشن کرده‌اند، با اندوه‌ها و آزمون‌های دشواری مانند از دست دادن دخترش لیال در اوج جوانی همراه بوده‌اند. در حالی که این فاجعه در ترانه‌ها و مصاحبه‌های مطبوعاتی حضور نداشت، داستان پسرش هَلی و بیماری او در کودکی، به طور غیرمستقیم، در آثاری چون «بکوخنا یا ابني» (۱۹۶۶) با کلمات شاعر میشال طراد و آهنگ‌سازی برادران الرحبانی انعکاس یافت.

فیروز نودمین سالگرد تولد خود را جشن می‌گیرد. او متولد 21 نوامبر 1934 است (فیس‌بوک)

«علوّاه لو فيّي يا عينيّي لأطير اتفقّدك يا رجوتي بعدك زغير...». روایت شده که این شعر به پسر نوزاد شاعر تقدیم شده بود، اما کلمات آن مورد توجه برادران الرحبانی قرار گرفت و با داستان فیروز و پسر بیمار او که به خاطر کنسرت‌ها و سفرهای هنری مجبور به ترک او می‌شد، همخوانی یافت.
فیروز در نود سالگی هنوز شخصاً از هَلی که از راه رفتن، شنیدن و صحبت کردن محروم است، مراقبت می‌کند. او در سال ۱۹۹۹ بار دیگر او را با صدای خود در ترانه «سلّملي عليه» به یاد آورد. برخی منابع می‌گویند این ترانه توسط او و زیاد درباره هَلی نوشته شده است:
«سلّملي عليه وقلّه إني بسلّم عليه وبوّسلي عينيه وقلّه إني ببوّس عينيه».

عکسی که دختر فیروز، ریما الرحبانی، در سال ۲۰۲۲ از مادرش همراه با دو برادرش هَلی و زیاد منتشر کرد (اینستاگرام)

مشهورترین سفیر لبنان

فیروز با صدایش نقشه وطن را ترسیم کرد و صدای خود را وقف افتخار لبنان نمود، همان‌طور که در ترانه «وعدي إلك» از نمایشنامه «أيام فخر الدين» (۱۹۶۶) می‌گوید. این عشق تنها در ترانه‌ها نبود؛ او حتی در شدیدترین سال‌های جنگ نیز همچون نگهبانی از کلیدهای کشور باقی ماند. وقتی موشکی به ساختمانی که او در آن سکونت داشت برخورد کرد، ترسید و سکوتش عمیق‌تر شد و به دعا پناه برد.
ترانه‌هایی که توسط عاشقان لبنان، عاصی و منصور الرحبانی، ساخته شده بود، چون گردنبندی الماس بر گلوی فیروز نشستند.

این ترانه‌ها در صدای او به سرودهای ملی تبدیل شدند و هر واژه و نغمه، افتخار او به لبنانی بودن را به نمایش گذاشتند.
شاعر جوزیف حرب شاید این عشق فیروزی به لبنان را از شمال تا جنوب در ترانه «إسوارة العروس» که فیلمون وهبی آهنگ‌سازی کرده بود، خلاصه کرده باشد:
«لمّا بغنّي اسمك بشوف صوتي غلي... إيدي صارت غيمة وجبيني علي».

در بزرگ‌ترین پایتخت‌های جهان، صدای فیروز طنین‌انداز شد:
«بمجدك احتميت بترابك الجنّة ع اسمك غنيت ع اسمك رح غنّي».
او وعده داد و وفا کرد، و لبنان در تمامی محافل بین‌المللی همراه او باقی ماند تا جایی که به مشهورترین سفیر این کشور در سراسر جهان تبدیل شد.
در نود سالگی، فیروز همچون شمعی بر پلکان بعلبک ایستاده است؛ روغن در چراغ می‌ریزد تا تاریکی را روشن کند. شاید قلعه زیر سنگینی سال‌ها و چالش‌ها بلرزد، اما سقوط نمی‌کند. صدای «بانو» پلی است که از دشت بقاع به بیروت، به جنوب، و تا فلسطین، دمشق و مکه امتداد می‌یابد. او همچنان شهرها را در آغوش می‌گیرد و از دیوارهای آتشین با ندای خود عبور می‌کند:
«بيتي أنا بيتك وما إلي حدا من كتر ما ناديتك وسع المدى... أنا عالوعد وقلبي طاير صوبك غنّية»