​جهان عرب چه می‌خواند؟

​جهان عرب چه می‌خواند؟
TT

​جهان عرب چه می‌خواند؟

​جهان عرب چه می‌خواند؟

موضوع مطالعه نویسندگان مصری در سال 2019 علاوه برترجمه‌های ادبی و شعر، طیفی از رمان و نمایشنامه و فلسفه و قصه و کتاب‌های فکری را دربرمی‌گیرد.
-بهیج اسماعیل:« میان شعر و ادب و علم و فلسفه زندگی می‌کنم.
 در حال نوشتن رمان «الذئب/گرگ» مجموعه کتاب‌های ارزشمندی خواندم. کتاب «الاسرار/ رازها» نوشته «دیباج شپرا» که در اصل پزشکی هندی تبار ساکن لندن است. نویسنده دراین کتاب پانصد صفحه‌ای سه محور مهم را بررسی می‌کند«من کیستم؟»، «از کجا آمده‌ام؟» و سوم و آخر با عنوان «من چرا اینجا هستم؟». سخن گفتن از این کتاب دشوار است اما بسیار صریح و هولناک به سه پرسش مهم من جواب داد.
در کنار خواندن نمایشنامه‌های شاعرانه صلاح عبدالصبور، کتاب « شهریار» ماکیاولی را هم خواندم.
کتاب «عجیب‌تر از خیال» نوشته راجی عنایت را خواندم و از داستان زندگی سلامه موسی و آخرین روزهای می زیاد در مصر لذت بردم. در زمینه فلسفه پنج اثر از دکتر زکریا ابراهیم استاد مشهور فلسفه خواندم از جمله «مشکل انسان»، «مشکل عشق»... به نظرم کسی که فرهیختگی را دوست دارد باید آثار دکترزکریا ابراهیم را بخواند.
-مصطفی نصر:
«کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد»

از کتاب نوسینده فقید علی ابوشادی «سینما و سیاست» خوشم آمد و خودم را سرزنش کردم چرا زودتر نخوانده بودم. او بین سیاست و سینما پل می‌زند به خصوص در زمان انورسادات که چراغ سبز به برخی سینماگران داده شد تا به عبدالناصر و دوره‌اش حمله کنند که با فیلم الکرنک شروع شد. فیلمی که از رمان نجیب محفوظ اقتباس شده بود.
از رمان عمرو کمال حموده با عنوان «سکر اسود/شکرسیاه» خوشم آمد. نویسنده دانش کم نظیرش درباره راه‌های تجارت جهانی درصنایع شکر را خوب به کاربرده. نویسنده از رابطه نزدیکی که مردان سرمایه داشته بهره برده و برای خواننده پرده از روی درگیری‌ها و رسوایی‌هاشان برمی‌دارد که برای اولین بار می‌شنود. اکنون رمان «کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد» مارکز را در دست دارم. به یاد درگذشت صالح علمانی که این رمان را از اسپانیایی به عربی ترجمه کرد. قصد دارم بقیه رمان‌های مارکز را بخوانم که صالح علمانی ترجمه کرد.
-اشرف العوضی:
از العقاد تا آسیا

مطالعه به کاری برنامه ریزی شده تبدیل شده است چون وقت چندانی برای مطالعه همه چیز که به دست‌مان می‌رسد نداریم. چون مشغول نوشتن رمانی درباره دهه بیست قرن پیش هستم، بیشترین مطالعه‌ام در همین راستا بوده. منابع تاریخی و خاطرات شخصی و مصاحبه‌های کسانی که درآن دوره زیسته‌اند. نسخه منحصر به فردی از کتاب «من» نوشته عباس محمود العقاد، نویسنده چیره دست و سرآمد به دستم رسید. این نسخه از چاپ اول «یک زندگی نوشت کاملا ویژه» است که به نظرم مهم‌ترین نوشته در این زمینه در قرن بیستم است.
چون عاشق آسیا هستم و همیشه به آنجا سفرمی‌کنم، داستان «سنگاپور خاطرات لی کوان یو» را دردست دارم که نخست وزیر اسبق سنگاپور راوی آن است. اوماجرای این شهر بی نظیر را می‌گوید که چطور به کشور کوچکی تبدیل شد. کشوری که اکنون ضرب المثل پایبندی و احترام به قانون و عدل شده است.
پنج رمان از محمد المنسی قندیل خواندم؛ «انکسار الروح/شکستن جان»، «قمر علی سمرقند/مهتابی بر سمرقند»،«یوم غائم فی البر الغربی/روزی ابری در صحرای غربی»، «انا عشقت/ من عاشق شدم» و اکنون رمان «کتیبة سوداء/ گردان سیاه» را در دست دارم.
کتاب «فلاح مصری فی بلاد الفرنجه/کشاورزی مصری در سرزمین فرنگ» نوشته خیری شبلی را خواندم. مجموعه کامل کارهای محمد السنباطی را دوباره خواندم چون امیدی به بازگشت اوج ادبیات والا نیست. از مطالعه دو جلد دایرة المعارف «هزار ویک شب» یا «شب‌های عربی» نوشته «اورلیش مارزوف و ریچارد فن لون» با ترجمه السید امام لذت بردم.
«هیپی» آخرین رمان «پائولو کوئیلو» را خواندم. همین طور رمان «همسر مکزیکی» ایمان یحیی را خواندم چون اولا عاشق یوسف ادریسم دوم رمان بسیار قوی بود. همچنین با خواندن رمان «طقس/حس و حال/آیین» نوشته امیرتاج السر لذت بردم.
نویسندگان خلیجی:
کتاب‌های اندیشه و بازگشت به تاریخ

دکتر نادر کاظم:
«راه‌های ابریشم»
شاید امسال در زندگی من سال مطالعه بود، ده‌ها کتاب خواندم اما به پیشنهاد 5 کتاب بسنده می‌کنم؛ کتاب اول «عرب‌ها» نوشته جهانگرد بریتانیایی تیم مکینتاش- سمیث است. در این کتاب تیم سعی می‌کند تاریخ عرب از سال 853 پیش از میلاد تا سال 2018 پس از میلاد را بنویسد.
کتاب دوم «راه ابریشم... تاریخ نوین جهان» نوشته پیتر فرانکوبان است. فرانکوبان قرائتی متفاوت و غنی از تاریخ جهان عرضه می‌کند با تتبع دقیق تاریخی راه‌هایی که غرب و شرق را به هم متصل کردند و شاهد ظهور و تأثیر متقابل تمدن‌ها و ادیان بزرگ درجهان بوده‌اند؛ هندوئیزم، بودیسم، یهود، مسیحیت و اسلام.
کتاب سوم « انسان خردمند... تاریخ مختصر نوع بشر» نوشته یوال نوح هراری است. این کتاب بسیار عالی، داستان انسان خردمند را با همه پیوندهای بیولوژیک و اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی و روانی و سیاسی تا به هندسه توارث و بیوتکنولوژی نشان می‌دهد. کتاب برای اولین بار سال 2011 به زبان عبری منتشر شد و سال 2014 به انگلیسی ترجمه شد و بعد هم به 45 زبان زنده جهان ترجمه شد و سال 2018 به عربی بسیار روان و آراسته ترجمه شد.
کتاب چهارم «امپراطور بیماری‌ها» نوشته سیدارتا موکرجی است که زندگینامه خود نوشت و حماسی از بیماری سرطان نوشته است. آشنایی بشر و علم طب با این بیماری سابقه 2500 ساله دارد. با اینکه موضوع علمی است اما به سبک روایی بسیار جذابی نوشته شده است.
کتاب پنجم « دموکراسی، خدایی که شکست خورد» اثر هانتز هرمان هوبا. نقدی ریشه‌ای بر اندیشه دموکراسی است. نویسنده نتیجه می‌گیرد که دموکراسی پیامدهای خطرناک بسیاری دارد که از ریخت و پاش اقتصادی و بالا رفتن میزان جرم و جنایت و به هم ریختن ارزش‌های رفتاری و اخلاقی و سهولت آغاز جنگ‌های فراگیر و ویرانگر آغاز می‌شوند و به تکه تکه شدن تمدن‌ها و ویران کردن‌شان منتهی می‌شود.
-دکتر صالح بن احمد السهیمی:
«گل‌های غرناطه» و «سرآمدی زبان»

از ابها در جنوب سعودی می‌گوید: شاید اولین کتابی که درسال 2019 خواندم «سرآمدی زبان» نوشته «وندی لیسر» باشد. کتاب از همان لحظه اول خواننده را جذب می‌کند و قدرت فوق‌العاده زبان مادری را براو آشکار می‌کند و تأثیرش بر زبان دومی. انگار نویسنده قصد دارد در جست‌وجوی راز سرآمدی نویسندگانی باشد که به انگلیسی می‌نویسند.
در این کتاب سلطه تأثیر در ساخت زبان نزد نویسندگان از طریق منابع مهم از جمله منبع تمدن، منبع دین و سیاست و خانواده را نشان می‌دهد. همه این منابع بر آگاهی زبانی نویسندگان اثر گذاشته و سپس همین آگاهی بر محصول فرهنگی آنها منعکس شده است.
از میان رمان‌های درخشان خیلی تحت تأثیر رمان «گل‌های غرناطه» نوشته جوردی پیرداکر ویلا قرار گرفتم. با این رمان در شهر غرناطه چرخیدم و مقاطع تاریخی و داستانی آن را کشف کردم.
عبدالله ناجی:
از رمان «نقاش» تا کتاب «اصل اشیاء»

مطالعه برای من زندگی دیگری است اگر خود زندگی حقیقی نباشد. سخنم را با اشاره به سه کتاب مختصرمی‌کنم: اول آنها رمان «نقاش زیرسینک ظرف‌شویی»اثر لافونسو کروش است. از نظر من این رمان خوانده نمی‌شود بلکه جمله جمله و کلمه کلمه بلعیده می‌شود ازبس زبانش شیرین و مضامین ابتکاری‌اش تازگی دارند. می‌توان گفت رمان زبان است علیرغم اینکه سرشار از ماجراها و تصاویر است.
کتاب دوم «اصل اشیاء» نوشته یولیوس لپیس است؛ کتابی که چشم تو را به آغاز فرهنگ بشری باز می‌کند. جست‌وجویی طولانی و عمیق در انتروپولوژی اجتماعی و فرهنگی است. ما را به نخستین مسکن بشری برمی‌گرداند، جایی که امنیت و آرامشش از سختی‌های جهان تأمین می‌شد. با او به سیر در اجزای تشکیل دهنده زندگی و انتقالش از مراحل مختلف می‌رویم. از شکارچی تا مخترع، از سکه‌های صدفی تا دفترچه چک، از طبل تا روزنامه و از قبیله تا حکومت.
کتاب سوم رمانی است کوتاه از استفان شتوایگ با عنوان «فروشنده کتاب‌های کهنه». سخنم را با جمله‌ای از آن کتاب مختصر می‌کنم که فکرمی‌کنم چکیده حرف آن است:« ما کتاب تولید نمی‌کنیم مگر اینکه پس از مرگ ارتباط‌‌مان را با بشر ادامه دهیم. با آن خودمان را مجهز می‌کنیم علیه سرسخت‌ترین دشمن همه زندگی، علیه زمانی که می‌گذرد... علیه فراموشی».
نویسندگان لبنانی رمان دوست دارند و ترجمه شده‌ها را ترجیح می‌دهند
نویسندگان لبنانی سرگرم مطالعه رمان و بازگشت به تاریخ‌اند، اما امسال سهم بیشتر را کتاب‌های ترجمه شده داشته‌اند که گفتند آنها را خوانده‌اند. اگر کتاب‌های ترجمه، خواه رمان باشند یا موضوعات دیگر، خوانندگان عادی را بیشتر جذب کنند، فرهنگیان شاید از این قاعده استثنا نباشند.
جنی الحسن:
«وصایا» را بیش از 20 بار خواندم

ازرمان «مستر نون» اثر نویسنده لبنانی نجوی برکات خوشم آمد. رمانی با زبانی جذاب و سبکی نوشته شده که آن را شایسته می‌سازد با رمان‌های جهانی رقابت کند. رمانی که به تو اجازه می‌دهد جزئیات زندگی شخصیت‌ها و مکان که بیروت باشد را تجربه کنی. با اینکه موضوع جنگ را دستمایه قرارداده، اما به دوره‌های پس از آن سرک می‌کشد و آثاری که برانسان می‌گذارد.
مجموعه اشعار «استیقط لکی تحلم/بیدار شو تا خواب ببینی» شاعر فلسطینی مرید البرغوثی را خواندم. واقع‌گرایی شعر مرید البرغوثی و لمس جزئیات زندگی روزمره یکی از عوامل جذابیت آن برای من است.
کتاب «وصایا» نوشته فادی عزام را نیزخواندم. تقریبا بیش از 20 بار خواندمش و هروقت نیازی به انگیزه یا انرژی معنوی داشته باشم سراغش می‌روم. یکی از کتاب‌های مهم « طرح ضد امریکا» نوشته نویسنده امریکایی فیلیپ روث است. اغلب آثار فیلیپ روث را خوانده‌ام و یکی از نویسندگان محبوب من است، اما این رمان بسیار برجسته بود چون با اینکه از مدت‌ها پیش آن را نوشته بود، اما برحال حاضر امریکایی قابل تطبیق است.
-غاده صبیح:
« خانه‌ام را ترک نمی‌کنم» از سلیم بطّی

به طور اساسی عاشق خواند رمان هستم و از میان آنچه خوانده‌ام، انتخابم رمان «خانه‌ام را ترک نمی‌کنم» نوشته سلیم بطّی یا «خانه‌ام ترکم نکرد» است... به نظرم این عنوان برای این رمان درست‌تر است.
دوبار پشت سرهم خواندمش و هنوز دوست دارم تورقش کنم. خیلی قوی است و به جرأت می‌توانم بگویم تصاویر و بیانش به گونه‌ای است که تو را ناچار می‌کند به خودت برگردی تا مطمئن بشوی معنای واقعی چیست.
از رمان «جزء مؤلم من حکایه/ بخشی دردناک از یک حکایت» نوشته امیر تاج السر خوشم آمد. احساس عجیبی است که تو این رمان آکنده از چندش را بخوانی... سعی کردم دست از خواندن بردارم، اما قهرمان رمان با همه جزئیات خشونت و قتلی که تجربه می‌کند مرا به جهانش برگرداند. از همان سطرهای اولی نویسنده اشاره می‌کند متن تا حدودی دردناک است...
-بسمه الخطیب:  
«زیباترین نظریه» نظریه فیزیکدان راولی

«ارق الروح و زمن المتاهة/ بی خوابی جان و روزگار گمراهی» اثر منتقد یُمنا العید را خواندم که یک اتوبیوگرافی است و شهادتی بر دوران و مردمانش که به سبک روایی سلیس و جذاب و زبانی غنی نوشته شده.
کتاب دیگر «دفتر بزرگ» اثر لاگوتا کریستف است. اولین رمان کریستف خیلی دیر ترجمه شد، اما این باز بهتر از این است که ترجمه نشود. رمانی است به معنای واقعی کلمه هولناک. خیلی ساده و سنگین توحش جنگ جهانی دوم به تصویر کشیده شده که نمونه مشابه ندارد. جالب اینکه کریستف دست‌نویس رمان را به انتشارات «گالیمار» فرستاده بود و آن را نپذیرفت، اما انتشارات «سوی» قبولش کرد. ناشر در معرفی این نویسنده غول نقش داشت.
«زیباترین نظریه» نوشته فیزیکدان کارلو روولی. مترجم آن عادل السیوی وقتی کتاب را به ایتالیایی خواند فهمید که خواننده عرب باید این جواهر اندیشه را بخواند. کتاب دیگری که خواندم « وقتی رو به مرگ می‌خوابم»(گور به گور) ویلیام فاکنر است. این رمان دست‌کمی از خشم و هیاهو ندارد.
-محمد الحجیری:
 بازگشت به جنگ‌های مذهبی

از کتاب «توپخانه آسمان» نوشته اسامه المقدسی خوشم آمد. این کتاب را ریما العیسی ترجمه کرده و انتشارات «دارالآداب» منتشر.
کتاب دیدار برنامه ریزی شده میان چند امریکایی‌ و چند عرب را روایت می‌کند. داستان رسیدن اولین گروه مبشران پروتسانت امریکایی به مناطق عربی امپراطوری عثمانی را دنبال می‌کند و رنج و کشتاری که به دنبال آن می‌آید. این رمان تاریخی بر آغاز روابط پیچیده و پیشرفته میان امریکا و جهان عرب پرتو افکنی می‌کند؛ پیش از جنگ سرد و پیش از شعارهای «مرگ برامریکا»ی خمینی.



«تابستان سوئیسی»: درمان توهمات حافظه عراقی... با اعتراف

«تابستان سوئیسی»: درمان توهمات حافظه عراقی... با اعتراف
TT

«تابستان سوئیسی»: درمان توهمات حافظه عراقی... با اعتراف

«تابستان سوئیسی»: درمان توهمات حافظه عراقی... با اعتراف

زمان داستان اصلی از لحظه قدرت گرفتن «قاتل» و کنترل او بر «حزب» و زندگی آغاز می‌شود

چهار عنصر اساسی پشت صحنه متفاوت دنیای رمان «صیف سویسری/ تابستان سوئیسی» نوشته إنعام کجه‌جی- انتشارات تکوین/ الرافدین ۲۰۲۴ - قرار دارد:
اول، حافظه روایی‌ای که پروژه نویسنده را به طور کلی شکل داده است.
دوم، منطق تمثیلی متضاد و حتی برخوردی که در این رمان به اوج خود می‌رسد.
سوم، نحوه به تصویر کشیدن جایگاه مکان غریب در روایت.
چهارم، حضور آشکار سبک اعتراف که در سراسر متن غالب است.
اما ساختارهای اصیل شکست در این رمان چیست؟ شاید بتوان گفت که این شکست‌ها، بخشی از استعاره‌های کلی این اثر هستند. چرا این را نمی‌توان حافظه روایی دانست؟ شاید، اما عنوان «تابستان سوئیسی» از همان ابتدا ما را آماده می‌کند که انتظار داستان‌های بزرگ و امیدهای عظیم را نداشته باشیم؛ ما فقط به یک تابستان سوئیسی می‌رویم! حداقل این چیزی است که از عنوان ساده و بی‌ادعای کتاب درک می‌شود.

حافظه روایی پیشنهادی

چهار شخصیت عراقی با دقت از سوی نمایندگان شرکت‌های دارویی سوئیس انتخاب می‌شوند تا به یک اقامتگاه دانشگاهی – که می‌توان آن را سرپناه یا آسایشگاه نامید – در حاشیه شهر بازل، سوئیس بروند. این سفر درمانی رایگان در اواخر هزاره انجام می‌شود و هدف آن معالجه بیماری‌ای صعب‌العلاج است که حافظه عراقی و توهمات ناشی از آن، به‌ویژه اعتیاد ایدئولوژیک نام دارد.
تعیین زمان این رویداد بسیار مهم است، زیرا این سفر چند سال پیش از اشغال عراق انجام می‌شود. این چهار شخصیت که در رمان بر اساس اهمیت‌شان معرفی می‌شوند عبارتند از: حاتم الحاتمی، یک بعثی ملی‌گرا که از کشورش فرار کرده است. بشیره حسون صاج آل محمود، یک زندانی کمونیست که در بازداشتگاه مورد تجاوز قرار گرفته و دخترش سندس نتیجه این زندان و فریب بوده است. غزوان البابلی، یک شیعه متدین که سابقاً در زندان‌های رژیم بعث بوده است. دلاله شمعون، یک مسیحی آشوری که به عنوان مبلغ دینی یَهُوَه، خدایی متفاوت از مذهب خود، فعالیت می‌کند.
در این اقامتگاه درمانی، دکتر بلاسم مسئول درمان این افراد است. در اینجا، تعادل نسبی بین شخصیت‌ها دیده می‌شود: دو مرد و دو زن. این چهار نفر، چهار نوع حافظه روایی متفاوت و شاید متضاد را در این رمان ارائه می‌دهند. اما سرنوشت آن‌ها در داستان متفاوت است؛ چراکه روایت حاتم الحاتمی، که یک مأمور امنیتی بعثی با ریشه‌های روستایی از جنوب عراق است، بخش عمده‌ای از رمان را به خود اختصاص می‌دهد. او تنها شخصیتی است که روایت از دیدگاه او و با ضمیر اول شخص بیان می‌شود، که این انتخاب، معنای خاصی در درک کل متن دارد.

زمان در رمان

از آنجایی که زمان منطق اصلی روایت است، دو اشاره زمانی در رمان وجود دارد که زمینه حافظه روایی را مشخص می‌کند: لحظه‌ای که «قاتل» قدرت را در حزب و زندگی به دست می‌گیرد – که همان لحظه‌ای است که پاکسازی‌های گسترده‌ای علیه مخالفان آغاز می‌شود. آیا می‌توان گفت که این لحظه، همان کشتار قاعة الخلد در سال ۱۹۷۹ است؟ زمان سفر درمانی در اواخر هزاره، که این سفر را به یک حافظه روایی از پیش تعیین‌شده تبدیل می‌کند.
در این روایت، قربانیان مختلفی را می‌بینیم: بشیره، غزوان، و دلاله، که هرکدام نوعی از قربانی‌شدن را تجربه کرده‌اند. اما این قربانیان، اسیر توهم ایدئولوژیک خود هستند، و داستان‌هایشان یک افسانه دروغین از مظلومیت را می‌سازد که از فرد شروع می‌شود و به ادعای گروهی تبدیل می‌شود. برای مثال: بشیره‌ نماینده سرکوب کمونیست‌ها و تجاوز در رژیم بعث است. غزوان البابلی نماینده روایت‌های مظلومیت شیعیان در دوران صدام است. دلاله، به‌عنوان یک آشوری مسیحی که به دینی جدید گرویده، تصویری از قربانی‌بودن را بازتعریف می‌کند.

روایت قاتل

اما در نهایت، «تابستان سوئیسی» بیشتر از آنکه داستان قربانیان باشد، داستان قاتلی است که به اعتراف می‌رسد. این قاتل کسی نیست جز حاتم الحاتمی، که بخش اعظم روایت را در اختیار دارد.
آیا توصیف او به عنوان قاتل اغراق‌آمیز است؟ نه چندان. شخصیت او بر دو اصل متضاد استوار است: کشتار مخالفان حزب و نظام. رسیدن به عشق واقعی و طلب بخشش، زمانی که سعی می‌کند بشیره را از دست همکاران سابق خود نجات دهد. رمان به‌جای پرداختن به جزئیات قتل‌ها، از نمادها و اشاره‌ها استفاده می‌کند. مثلاً: همسر الحاتمی از او فاصله می‌گیرد و از برقراری رابطه با او امتناع می‌کند. فصل‌هایی با عناوین کنایی مانند «جشن اعدام» نام‌گذاری شده‌اند. در مقابل این روایت فشرده، توصیف زندگی الحاتمی – رابطه او با قدرت و عشقش به بشیره – با جزئیات بیشتری بیان می‌شود.

نقش اعتراف در رمان

در این آسایشگاه در بازل، همه افراد – از قاتل تا قربانی – برای درمان حافظه خود مجبور به اعتراف می‌شوند. اعتراف، هسته مرکزی رمان است و چیزی مهم‌تر از آن در داستان وجود ندارد. اما این اعتراف تنها در صورتی معنا پیدا می‌کند که شرایط آن وجود داشته باشد. مکان: محیطی بیگانه، منضبط، و خالی از هیجانات حافظه ملتهب عراقی. صدای اعتراف‌کننده: تنها کسی که از زاویه دید اول‌شخص روایت می‌کند، حاتم الحاتمی است.
از ۱۵ فصلی که به داستان او اختصاص دارد، ۹ فصل با صدای خودش روایت می‌شود، در حالی که دیگر شخصیت‌ها چنین امتیازی ندارند. تنها سندس در فصل آخر، با صدای خود درباره سرنوشت شخصیت‌ها صحبت می‌کند.
«تابستان سوئیسی» یک رمان اعتراف است که به‌ندرت در فضای فرهنگی ما دیده می‌شود. این اثر موفق شده است از دام تقیه – که در فرهنگ و روایت‌های ما رایج است – عبور کند و به سطحی از صداقت برسد که کمتر در ادبیات عربی و عراقی تجربه شده است. این، ویژگی منحصربه‌فردی است که اثر إنعام کجه‌جی را برجسته می‌کند.