حمله جدید موشکی به پایگاه میزبان نیروهای آمریکایی در عراق

حملات تلافی‌جویانه آمریکا در واکنش به بمباران التاجی.. ژنرال مکنزی: حمله دیشب ما پیام روشنی به ایران داشت

حمله جدید موشکی به پایگاه میزبان نیروهای آمریکایی در عراق
TT

حمله جدید موشکی به پایگاه میزبان نیروهای آمریکایی در عراق

حمله جدید موشکی به پایگاه میزبان نیروهای آمریکایی در عراق

منابع امنیتی عراق و آمریکا در گفتگو با خبرگزاری فرانسه، از اصابت چندین موشک به پایگاه التاجی عراق، محل استقرار نیروهای ائتلاف ضد داعش خبر دادند. این دومین حمله موشکی به این پایگاه در یک هفته گذشته‌است.
به گزارش الشرق الاوسط، یک ژنرال عراقی مستقر در داخل این پایگاه نیز به خبرگزاری رویترز گفته‌است صدای اصابت حداقل ۱۰ راکت را به پایگاه شنیده‌است.
این حمله بیست و سومین حمله از پایان اکتبر تاکنون علیه منافع آمریکایی‌ها در عراق است که پس از کشته شدن شش عراقی از جمله پنج پلیس در حملات آمریکایی پنجشنبه شب در پاسخ به حمله خونین روز چهارشنبه انجام می‌شود.
 فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا (سنتکام) پیش از این گفته بود در حمله اول شامگاه چهارشنبه ۱۱ مارس/ ۲۱ اسفند ۱۸ راکت کاتیوشا به این پایگاه نظامی اصابت کرد. در این حمله ۱۲ نفر مجروح شدند.
این درحالی است که وزارت دفاع آمریکا بامداد روز جمعه اعلام کرد که پنج مقر تسلیحاتی شبه نظامیان شیعه عراق هدف عملیات نظامی قرار گرفته‌است.
پنتاگون بامداد (جمعه ۱۳ مارس) در بیانیه ای ضمن تأیید حملات هوایی به عراق، تأکید کرد که جنگنده‌های آمریکا در واکنش به حملات راکتی به اردوگاه التاجی در شمال بغداد، پایگاه‌های گردان‌های حزب‌الله عراق را هدف قرار داده‌اند که ۶ کشته و ۱۲ زخمی برجای گذاشته‌است.
ایالات متحده اعلام کرد که این عملیات که آن را "انتقام شاهین" خوانده‌است، علیه جناح‌های مسلح وفادار به ایران در عراق انجام داده‌است. واشینگتن این جناح‌ها را مسئول حمله موشکی به التاجی می‌داند.
در جریان این حملات، تلفات سنگینی در رده‌های ارشد به کتاب حزب‌الله و شبه نظامیان مورد حمایت حکومت ایران وارد شد.
خبرگزاری رویترز به نقل از دو مقام آمریکایی اعلام کرد که حملات تلافی‌جویانه آمریکا در پی حملات به نیروهای آمریکایی و بریتانیایی انجام شده‌است.
 علاوه بر استان‌های بابل و صلاح الدین، مراکز الحشد الشعبی در استان بصره در جنوب عراق نیز بمباران شده‌است.
جنگنده‌های آمریکایی پایگاه‌های وابسته به الحشد الشعبی در شهر البوکمال سوریه در نزدیکی مرز عراق را نیز بمباران کردند.
در این حملات مواضع شبه نظامیان «کتائب حزب‌الله»، «النجباء»، «سید الشهداء» و لشکر «حیدریون» هدف قرار گرفته‌است.
وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) بامداد جمعه ساعتی پس از انجام حملات هوایی به عراق، با صدور بیانیه‌ای آن را تأیید کرد.
در این بیانیه آمده که این حملات توسط هواپیماهای جنگی صورت گرفته و پهپادها و هواپیماهای بدون سرنشین هیچ نقشی در این حملات نداشته‌اند.
پنتاگون تأکید کرد که این حملات هوایی پایگاه‌های گردان‌های حزب‌الله را هدف قرار داد و در واکنش به حملات راکتی به اردوگاه التاجی در شمال بغداد انجام گرفت.
در اطلاعیه صادره از سوی وزارت دفاع آمریکا " پنتاگون " اعلام شده‌است: پنج انبار مهمات متعلق به سازمان کتائب حزب‌الله در عراق مورد حمله قرار گرفته و بدین ترتیب ظرفیت حمله احتمالی این سازمان در آینده بر علیه نیروهای آمریکا در حد قابل توجهی کاهش داده شده‌است.
در اطلاعیه مذکور آمده‌است: در بین مراکزی که مورد حمله قرار گرفتند، انبارهای اسلحه که در حمله بر علیه نیروهای آمریکایی و ائتلاف ترتیب می‌یابد، نیز قرار دارند.
در اطلاعیه پنتاگون ضمن اشاره به اینکه این حملات به شکلی متعادل و با هدف دفاعی ترتیب یافته‌است گفته شد: این گروه‌های تروریستی بایستی حملات خود بر علیه آمریکا و نیروهای ائتلاف را متوقف سازند. در غیر این صورت آماده باشند تا تاوان آن را در زمان و مکان مورد خواست ما پس دهند.
ژنرال کنت مکنزی فرمانده ستاد مرکزی نیروهای آمریکایی (سنتکام) در خصوص حملات اخیر آمریکا به مواضع شبه نظامیان حشد الشعبی و حزب‌الله عراق اظهار نظر کرد.
فرماندهی مرکزی آمریکا با تأکید بر اینکه آمریکا به سطح بازدارنده ای با ایران رسیده‌است، تأکید کرد ایران از نیابتی‌های خود برای حمله استفاده می‌کند و این حمله این را پیام داد که آمریکا با این مسئله موافقت نمی‌کند. وی گفت: «این حمله پیام واضحی به ایران است که ما هیچ حمله و تجاوز به خود را نمی‌پذیریم.»
فرمانده ستاد مرکزی آمریکا اعلام کرد که هدف ما ویران کردن تمام قدرت تسلیحاتی کتائب حزب‌الله عراق بود و در حال حاضر نیز ناوهای حامل جنگنده‌های آمریکایی با ادامه فعالیت در منطقه فرماندهی مرکزی آمریکا، تفویض اختیار شده‌اند تا در صورت رصد هر تهدیدی با آن مقابله کنند.



«دره‌ پروانه‌ها»… نسخه‌ی داستان‌های متناقض

«دره‌ پروانه‌ها»… نسخه‌ی داستان‌های متناقض
TT

«دره‌ پروانه‌ها»… نسخه‌ی داستان‌های متناقض

«دره‌ پروانه‌ها»… نسخه‌ی داستان‌های متناقض

در رمان «وادی الفراشات/ دره‌ پروانه‌ها» از ازهَر جرجیس (انتشارات مسکیلیانی - تونس / الرافدین - بغداد 2024) یک نظم روایی موضوعی خاص وجود دارد که به دنبال ردپاهای تقریباً ثابت در دو رمان قبلی از ازهَر جرجیس می‌گردد: «خواب در باغ گیلاس» 2019 و سپس «سنگ سعادت» 2022. این دو رمان یک مجموعه روایی با جهان‌ها و موضوعات تقریبا تکراری شکل داده‌اند. می‌توان گفت که تکرار ویژگی‌ای است که بیشتر چندگانه‌ها بر پایه‌ آن بنا می‌شوند، و حتی بدون ویژگی تکرار نمی‌توان یک سیستم روایی را به عنوان چندگانه توصیف کرد. این امر از آن جهت که به هیچ وجه ایرادی در اصول اساسی ندارد، بلکه نوشته‌های مختلف جهت‌گیری‌ها و موضوعات مختلفی در چارچوب کلی مجموعه خواهند داشت. اما تکرار فشار می‌آورد که اغلب منجر به تحولی یا ناپایداری در جهان روایی می‌شود. در دو رمان قبلی، دو موضوع عمده وجود داشت. رمان «خواب در باغ گیلاس» به بازگشت خیالی به کشور پس از تبعیدی طولانی پرداخته بود. و رمان «سنگ سعادت» به روایت اعتراض و دنیاهای بی‌خانمانی توجه داشت. آیا در رمان «دره‌ پروانه‌ها» موضوع جدیدی مطرح می‌شود؟

دفتر ارواح

آسان‌ترین روش برای نوشتن یک رمان موفق این است که از سیستم نسخه‌نویسی استفاده کنید. این باور در «دره‌ پروانه‌ها» به روش‌های مختلفی نمایان می‌شود. بیایید به یاد بیاوریم که این همان روشی است که در دو رمان قبلی هم استفاده شد و آن‌ها موفقیت چشم‌گیری را به دست آوردند، چه از نظر انتشار و خوانده‌شدن، یا از نظر رسیدن به جایگاه بالایی در جوایز رمان عربی. آیا این توجیه برای تکرار تلاش برای بار سوم کافی است؟ دلیل قانع‌کننده این است که سیستم نسخه‌نویسی نظم روایی لازم را برای دو رمان فراهم کرده است. بنابراین، راوی‌ای وجود دارد که ابتدا به ما می‌گوید، یک پایان از پیش نوشته‌شده در آغاز رمان برایمان آورده شده. آیا پیش‌بینی یا اطلاع‌رسانی از پیش در مورد پایان، کارکرد ساختاری اساسی در رمان دارد؟ احتمالاً پاسخ به این سؤال مرتبط است با یک مشکل اساسی که به خود سیستم نسخه‌نویسی ارتباط دارد. بیایید پاسخ را خلاصه کنیم و بپرسیم: چرا سیستم نسخه‌نویسی در نوشتن یک رمان موفق مؤثر است؟ به نظر من نسخه‌نویسی به رمان این امکان را می‌دهد که بسیاری از مسائل را انجام دهد که مهم‌ترین آن شاید این باشد که امکان بازنویسی داستان همانند یک منطق دیگر را فراهم می‌کند. این امکان، راهی مناسب برای پیشنهاد تاریخ جدیدی است که با تاریخ روایی پذیرفته‌شده کاملاً متفاوت یا حتی متناقض است. بنابراین، «دره‌ پروانه‌ها» چه تاریخی پیشنهاد می‌دهد؟تاریخ «ارواح» یا تاریخ «مرده‌ها»، وظیفه بزرگی است که «مرده‌ها» به «زنده‌ها» واگذار می‌کنند؛ زیرا نوشتن تاریخ خاص مرگ، کاری است که باید «زنده‌ها» انجام دهند، اما «مرده‌ها» هر آنچه که از دستشان بر می‌آمد انجام داده و مرده‌اند، و این مسئولیت را به زنده‌ها می‌سپارند که تاریخشان را بنویسند. اما چه نوع «ارواحی» را «عزیز جواد»، قهرمان داستان و راوی آن، می‌خواهد بنویسد؟ رمان برای خود نوع جدیدی از ارواح را پیشنهاد می‌کند، ارواح «پروانه‌های بی‌نام»، یا کسانی که حتی فرصتی برای داشتن نام خاصی نداشته‌اند. بخشی از وظیفه مورخ این است که اجساد ناشناسی که در پیاده‌روها یا در سطل‌های زباله افتاده‌اند را نامگذاری کند، قبل از اینکه آن‌ها را در یک حفره یا دامنه تپه‌ای خارج از پایتخت دفن کند، و قبرستان پیشنهادی را «دره‌ پروانه‌ها» می‌نامد. و به طور مفروض، یا همانطور که خود رمان از ابتدا با عنوانش پیشنهاد می‌دهد، جمع‌آوری پروانه‌های مرده از خیابان‌ها موضوع جایگزین برای موضوعات بزرگ است، مانند روایت زندگی در سرزمین دیکتاتور یا اینکه رمان به موضوع اعتراض مربوط باشد. پس آیا «دره‌ پروانه‌ها» می‌خواهد روایت را در مقابل شلوغی روایت‌های بزرگ تا حدودی به ریتم آرام‌تر خود بازگرداند؟

جمهوری وحشت

شاید تصادف کور، «عزیز جواد» را به کشف روایت «دره پروانه‌ها» هدایت کند؛ زمانی که او با تاکسی قدیمی جسدهای تازه را جمع‌آوری کرده و آنها را در دره کم‌عمق نزدیک شهر «دیالی» دفن می‌کند. این تصادف شباهت زیادی به تصادف ورود پلیس به کتابخانه دایی «جبران» و یافتن کتاب «جمهوری وحشت» دارد که باعث زندانی شدن او به اتهام کتاب ممنوع مخالف با روایت دیکتاتور می‌شود. اما کتاب به «جواد» از طریق دوست دیروز او، که اکنون «متدین» شده و تاریخ بی‌خانمانی و گم‌شدگی خود را کنار گذاشته، می‌رسد؛ پس چگونه یک فرد تغییر کرده می‌تواند به روایت‌های لیبرال مخالف اعتماد کند؛ در حالی که او به روایت‌های دینی خود با اصل شناخته‌شده «فلسفه‌مان مثلاً» نزدیک‌تر است؟ اما نظم فرضی در «دره پروانه‌ها» تفسیری جدید از فقدان مستندات کافی برای روایت همان تصادف ارائه می‌دهد؛ چرا که زندگی «جواد» مجموعه‌ای از تصادف‌هاست؛ تصادف زندگی در کنار پدری که قادر به صحبت و ابراز خود نیست و این تصادف تبدیل به سرنوشتی می‌شود که راه فراری از آن نیست و زندگی ناقصی را تحت قدرت برادر بزرگ ادامه می‌دهد. آیا تصادف‌ها به پایان رسیده‌اند؟ زندگی «عزیز جواد» مجموعه‌ای از تصادف‌هاست که آخرین آن تصادفی است که او را به طور اتفاقی به روایت «دره پروانه‌ها» می‌رساند؛ بنابراین تصادف، به طنز، دلیل عشق میان او و «تمارا»، دختری از خانواده‌ای ثروتمند است و سپس ازدواج با او. و این تصادف است که دلیل اخراج او از شغل دولتی‌اش می‌شود. هیچ داستان منسجمی جز خود تصادف وجود ندارد. حتی لحظه‌ای که به داستان اصلی می‌رسد، داستان پروانه‌ها، که ربوده شدن «سامر» از سوی افراد ناشناس از درب خانه‌شان است، هیچ تفسیر منسجمی ندارد مگر اینکه این اتفاق پیش‌زمینه‌ای برای داستان پروانه‌ها و دره آن باشد. گویی رمان به‌طور ضمنی به ما می‌گوید که زندگی در سرزمین دیکتاتور و سپس زندگی قربانیانش فاقد صلاحیت برای توجیه است. و هیچ اشکالی ندارد، چرا که این خود ماهیت روایت پسامدرن است؛ روایت بدون توجیه‌ها و تفسیرهای اساسی، روایتی از نسخه‌نویسی که رمان جدید آن را با نگرش و منطقی متفاوت بازنویسی می‌کند.

دره پروانه‌ها... جدل پنهان

بگذارید به اصل داستان بازگردیم، دقیقاً به سؤال اصلی: موضوع رمان چیست؟ بلکه موضوع دست‌نوشته پیشنهادی چیست؟ دو مسیر مختلف، به ظاهر، بر دنیای رمان «دره پروانه‌ها» حاکم‌اند. مسیر اول نمایانگر داستان «عزیز جواد» است، که زندگی او را می‌بینیم؛ زندگی‌ای به تعویق افتاده و از اتفاقات مختلف تغذیه می‌شود. این مسیر بخش عمده‌ای از فضای نوشتاری متن را اشغال می‌کند؛ به طوری که سه فصل از پنج فصل که اندازه کل متن رمان است را تشکیل می‌دهد. به زبان اعداد، داستان عزیز جواد ۱۵۱ صفحه را در اختیار گرفته، به علاوه آنچه که در دو فصل دیگر فرامی‌گیرد. دست‌نوشته «دفتر ارواح»، که نسخه‌ای از دست‌نوشته ناتمام یا ناقص است، مشابه وبلاگ شب‌های مشهور است؛ همان‌طور که هزار و یک شب را داریم، دست‌نوشته ارواح تمام نمی‌شود و «دیگران» آن را می‌نویسند یا فصول جدیدی به آن اضافه می‌کنند. ما این موضوع را بدون کاوش بیشتر رها نمی‌کنیم تا به دست‌نوشته ارزش افزوده‌ای بدهیم؛ پیرمرد دست‌نوشته را در خودروی «جواد» رها می‌کند و به حال خود می‌رود، پس از آنکه پروانه‌ای جدید را در «دره پروانه‌ها» دفن کرده و ما را گمراه می‌کند که او «قرآن» را جاگذاشته. با «جواد» درمی‌یابیم که قرآن تنها نسخه‌ای از دست‌نوشته «دفتر ارواح» است. این گمراهی دارای کارکرد مفیدی است که به دست‌نوشته ارزش جدیدی می‌بخشد؛ تسویه اولیه‌ای که به طور غیرمستقیم بین «قرآن»، که در اینجا به معنی کتاب «قرآن» است، و «دفتر ارواح» صورت می‌گیرد، به سرعت معنای ضمنی پنهانی از توصیف «قرآن» را آشکار می‌کند؛ اصل لغوی قرآن همان‌طور که ابن منظور می‌گوید این است که قرآن: «وَإِنَّمَا سُمِّيَ الْمُصْحَفُ مُصْحَفًا؛ لِأَنَّهُ أُصْحِفَ، أَيْ جُعِلَ جَامِعًا لِلصُّحُفِ الْمَكْتُوبَةِ بَيْنَ الدَّفَّتَيْنِ/ مصحف( قرآن) به این دلیل مصحف خوانده شد چون میان جلد خود همه صحف نوشته شده را شامل می‌شود». این معنی فراتر از دلالت اصطلاحی کتاب است و همچنان در معنای صحیفه‌های جمع‌شده در میان جلد کتاب اثرگذار است، چیزی که در اینجا با فرمول کتابی ناتمام یا ناقص هم‌راستا است و با دلالت «دست‌نوشته» ناقص هم‌خوانی دارد. اما این ارتباطات واقعی یا خیالی نمی‌توانند تناقض اساسی را که رمان آن را پنهان نمی‌کند، نادیده بگیرند؛ داستان اصلی داستان «عزیز جواد» است و نه حکایت یا دست‌نوشته «دفتر ارواح». این چیزی است که ارقام ادعا می‌کنند و حجم واقعی نوشتاری هر دو مسیر در رمان آن را تقویت می‌کند. آیا دلالت‌های اولیه عنوان رمان «دره پروانه‌ها» فرضیه پیشین را تأیید می‌کنند؟رمان با آخرین ملاقات دايی «جبران» با پسر خواهرش «عزیز جواد» در زندان آغاز می‌شود. در این دیدار اولین اشاره به داستان «دفتر ارواح» می‌آید؛ زیرا دایی «دست‌نوشته» را تحویل می‌دهد و به سوی قبر خود می‌رود. سپس دست‌نوشته و اثر آن به فراموشی سپرده می‌شود تا آنکه «عزیز جواد» با پیرمردی روبرو می‌شود که جنازه‌های کودکان را در دره پروانه‌ها دفن می‌کند. آیا این موضوع نشان می‌دهد که روایت به دلیل تقابل دو موضوع یا دو داستان که یکی از آنها به دیگری مرتبط نمی‌شود، به ترک خوردگی می‌رسد؟ آیا ما، خوانندگان، با ظاهر متن با حجم‌ها و تمایلاتش همراه می‌شویم یا فرض می‌کنیم که دره پروانه‌ها همان دلالت کلی تمام داستان‌هاست؟ شاید؛ زیرا ترک خوردگی و تقابل داستان‌ها و موضوعات، ویژگی داستان‌های پس از فروپاشی دیکتاتوری‌هاست و نیز نتیجه دست‌نوشته‌های ناتمام است. هرچه که تفسیر تقابل مورد نظر در «دره پروانه‌ها» باشد، رمان می‌کوشد تا جان سالم به در ببرد و به هیچ‌یک از تصادفات سازنده دنیای خود تمایل نداشته باشد. آنچه می‌تواند انجام دهد این است که تا حد ممکن از هرگونه تفسیر با تمایل آشکار پرهیز کند، اما حیف است؛ زیرا این همان «دره پروانه‌ها» است، داستان «عزیز جواد» و همین‌طور «دفتر ارواح»!

*منتقد عراقی