عالیه ممدوح، نویسنده عراقی در رمان «التانکی/منبع آب» به فرم گرایش دارد، اما محتوا را قربانی نمیکند وقتی به روایت آشفته و شکستن روال خطی رو به جلو دست میزند. روشی که در هشت رمان قبلیاش به آن عادتمان داده بود و درآنها احساس میکنیم یک شخصیت اصلی بر روایت مسلط است و حوادث آن را به پیش میبرد. این رمان توسط انتشارات«المتوسط» در شهر میلانو ایتالیا منتشر شده است.
در رمان «التانکی» ما با «قهرمانی گروهی» طرف هستیم هرچند «عفاف» سایههای قهرمان یا شخصیت مرکزی این رمان را به دوش میکشد که به نظر سهل و ممتنع میآید، اما در حقیقت این طور نیست. چون ساختار معماری این متن روایی به رمان به عنوان نوع ادبی نگاه نمیکند بلکه از آن به سینما و فن نامه نگاری و ترانههای عربی و این قبیل هنرها عبور میکند. اگر در مضمون خوب دقیق شویم متوجه میشویم متن گستردهتر ازآن چیزی است که شخصیتهای رمان درنامههای خود به کارل والینو روانپزشک عفاف مینویسند. مضامین فراتر از عشق و جنگ و سیاستاند چون درفصول رمان و شاخههای آن تاریخ و جغرافیای عراق مرور میشوند پیش از آنکه گرفتار لعنت استبداد و قدرت فردی بشود و فکرهای روشن در جستوجوی پناهگاهی امن یا مردن محترمانه مهاجرت میکنند. این تنوع حتی تا یک شخصیت ادامه مییابد و شاید عفاف همزمان نمونه این غنای ذهنی و روانی باشد. او پیش از آنکه به مرحله مهاجرت یا غیبت برسد، تحت تأثیر اندیشههای مهندس معماری معاذ الآلوسی و دیدگاه هنری او درباره خانه مکعبی شکل دوسالی مهندسی خواند؛ خانهای که آن معمار در محله علم کرد و نگاه مقامات بلند پایه دولتی را جلب کرد. آنها او را دربرابر دو گزینه قراردادند؛ ساختن خانه مشابه یا سپردن این یکی به آنها. بعد به آکادمی هنرهای زیبای بغداد رفت و از همان جا فارغ التحصیل شد. وقتی به سن بیست و سه سالگی رسید تصمیمش را گرفت و به پاریس مهاجرت کرد تا وارد مرحله غیبت ابدی بشود. تا توجیهی برای جواب صریحش به دوست معمارش معاذ الآلوسی داشته باشد وقتی که از او دلیل مهاجرتش را پرسید. به او گفت:« میخواهم همه حواسم را پاک کنم. اگر اینجا بمانم، کور میشوم و گم و گور». عجیب اینکه بسیاری از عراقیها را علیرغم اینکه چشمان کاملا بازی دارند به کور توصیف کرده.
عفاف به دلیل اندک انحراف در چشم چپ که مایه آزردگی خاطر شده، خیلی نمیتواند عکس بگیرد و شاید همین مسئله موجب میشود شیفته تابلوهای نقاشی بشود. آرزو میکرد به پای هنرمندان طراز اول جهانی برسد برخلاف «صمیم» نویسنده سرّی که از افراد خانواده میخواهد همه نامههای خصوصی به دکتر کارل والینو بنویسند شاید این خواسته آنها را از برخی دوستان و آشنایان بیرون از چارچوب خانواده وصل کند مانند یونس سنگتراش و معاذ الآلوسی معمار. عفاف دو رابطه عاطفی برقرار میکند؛ اولی با یونس سنگتراش که خیلی ادامه نمییابد. عفاف او را هنرمندی برجسته نسبت به همقطارانش نمیدید بلکه « آثار او را نوعی بازاری میبیند» و عجیب نیست که از او جدا بشود. دومین رابطه را با منتقد برجسته فرانسوی کیّوم فیلیپ برقرار میکند که در محیط هنرهای تجسمی فرانسه قدرت و حضور پررنگی دارد. علیرغم پیشرفت رابطه عفاف خود را در درمانگاه روانی یافت.. شاید جمله پایانی یکی از زیباترین افکار عمیقی باشد که این رمان فرم گرا با آن تمام میشود وقتی میگوید:« اعضای بدن ما به مرحله آخر کاربرد میرسند... و من دقیقا نمیدانم کدام یک ازآنها کارش را تمام کرده؛ بیماری فرنگی یا درد وطنی؟»
رمان از نظر زمانی ما را به دهه دوم قرن بیستم برمیگرداند که عراق درآن شاهد عمران و آبادی ملموسی بود که با آن مقطع زمانی همخوانی داشت. از سامان دادن خیابانها تا دایر کردن ادارات دولتی پس از اشغال عراق توسط انگلیس. عالیه ممدوح قصد ندارد خواننده را به صفحات دردناک تاریخ خونین عراق بکشاند، اما این حوادث جانگداز را از لابه لای اشاره به برخی نامها یادآوری میکند. وقتی که نویسنده درباره خیابان «التانکی» که همان خیابان «الاخطل» وسط منطقه «الصلیخ الجوّانی»است میگوید، نامی از خاندانهای معروف عراقی میآورد که ساکن این محله بودهاند، مانند دکتر سعاد خلیل رئیس دانشکده بغداد یا صالح مهدی عمّاش وزیر دفاع. وقتی به بکر صدقی میرسد دربارهاش میگوید، او مجری کشتار آشوریها درسال 1933 بود. جنگها در پس زمینه متن روایی یا اشارههای گذرای جابه جا میآیند، مسئلهای که از تیزی مصیبتباری حوادث میکاهد چون نویسنده قصد دارد به مصایب و محنتهای بزرگی اشاره کند که طی یک قرن برسرعراق آمدهاند. بعد کشتارها ادامه مییابند تا شامل اغلب بخشهای تشکیل دهنده ملت عراق بشوند که هزینه گزافی در هر دوره جدید پرداختند و از دوگانه قربانی و جلاد خلاص نشدند.
نویسنده به همه جنگهای داخلی و خارجی که عراقیها درآنها شرکت کردهاند اشارهای میکند، اما درسال1979 درنگ میکند، سالی سخت در تاریخ عراق وقتی که نظام بعثی درتلاشی بیهوده برای ریشه کن ساختن تفکری ریشه دار در سرزمین بینالنهرین، شروط «جبهه میهنی» را زیرپا گذاشت و کمونیستهای عراق را مورد تعقیب قرارداد. و از آنجا که جنگهای زیادی با عراق شد، نویسنده در جنگ جهانی به رهبری ائتلاف درسال 2003 درنگ میکند که عراق واقعا به دوران پیش از دوران صنعتی برگردانده شد. کافی است اشارهای به آنچه ایوب دیده و خوانده و درباره این جنگ وحشیانه که 42 روز طول کشید ترجمه کرده، اشاره کنیم؛ نیروهای ائتلاف 88500 تن مواد منفجره برسرعراق ریختند که هموزن هفت بمبی میشود که برهیروشیما افتاد یعنی هر هفته یک بمب اتم!
علیرغم همه شخصیتهای فرهیخته این رمان، عفاف شخصیت بسیار هیجان انگیز و جذاب این متن روایی است؛ باهوش و با استعداد است و میتواند همزمان از همه موضوعات ادبی و هنری و علمی سردر بیاورد. عجیب نیست که دیدگاههای هنریاش سخت یابند و همیشه به دنبال دم نوآورانه در هر اثر هنری است، حتی اگر یکی از ستونهای هنری عراق، جهان عرب یا خارجیها باشد...
تکه تکه ساختن روایت و گسیختن زمان خطی اثری بر نسق روایی کلی رمان نمیگذارد و شاید خواننده احساس کند ساختار معماری این رمان همبسته است. رمانی که چیز تازهای در سطح فرم و برخی مضامین از درد تند عراقی ارائه میکند.
«التانکی»... رمانی متمایل به فرم بدون قربانی کردن محتوا
https://persian.aawsat.com/home/article/2201861/%C2%AB%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%A7%D9%86%DA%A9%DB%8C%C2%BB-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D8%AA%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%85-%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D9%85%D8%AD%D8%AA%D9%88%D8%A7
«التانکی»... رمانی متمایل به فرم بدون قربانی کردن محتوا
یکی از رمانهای راه یافته به فهرست کوتاه «جایزه بوکرعربی» سال2020
«التانکی»... رمانی متمایل به فرم بدون قربانی کردن محتوا
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة