رمانهای تاریخی معمولا از روایت خطی بهر میبرند، اما رمان «الدیوان الاسبرطی/ دادخانه اسپارتی» اثر نویسنده عبدالوهاب عیساوی از روایت متناوب و شکسته استفاده میکند که با پنج شخصیت اصلی به پیش میرود. این شخصیتها عبارتند از: «دیبون، کاویار، ابن میار، حمّة السلاوی و دجه». این رمان علاوه برشحصیتهای اصلی شامل 30 شخصیت فرعی است که به ایفای نقش برای کمک به شخصیتهای محوری میپردازند و برخی خلأهای موجود در متن روایی را پرمیکنند. الدیوان الاسبرطی توسط انتشارات « میم للنشر» الجزایر منتشر شده است.
رمان دوره زمانی میان سالهای 1815 و 1833 را دربرمیگیرد. مکان آن اما از الجزایر تا پاریس و برخی شهرها و بنادر فرانسه را دربرمیگیرد و تا استانبول، پایتخت آن زمان دولت عثمانی کشیده میشود. رمان سبک یادداشتهای روزانه یا خاطرات شخصی را دارد و اگر بخواهیم دقیق باشیم به روش «یادآوری» نوشته شده است. پنج راوی اتفاقاتی را به یاد میآورند که به نظر معمولی و ناچیز میآیند، اما در حقیقت در دل خود جزئیات ریز بسیاری دارند که ماهیت زندگی اجتماعی، فرهنگی و دینی را رصد میکنند بی آنکه جنبههای سیاسی مثلث ترکی-فرانسوی-الجزایری را از قلم بیاندازند. شاید مهمترین این جزئیات مطالعه خلق و خوی اجتماعی شخص ترک، فرانسوی و الجزایری یا به طور کلی انسان مغرب عربی از طریق عقلانیت شفاهی است که میل ندارد مانند فرد اروپایی یا به مقداری کمتر فرد ترک تن به نوشته شدن بدهد. همین به متن بعدی بسیار شناختی وسوسه انگیز میبخشد که به مقدار زیاد ریتم روایی کند را سرعت میدهد و رمان را از سکون یا حرکت دایرهای که پنج بار در هر بخش از پنج بخش آن تکرار میشود نجات میدهد.
بسیاری از خوانندگانی که دنبال حوادث سریع هستند برای ادامه مطالعه رمان باید بیشتر صبر کنند چون در «دادخانه اسپارتی» که دایره وار دور خود میچرخد از این شتاب خبری نیست. دور خود میچرخد و یک گام به جلوبرمیدارد و باز همین را تکرار میکند تا به صداهای مختلف فرصت دهد به شکل دائرهای به یاد بیاورند به طوری که خواننده حس میکند خیلی کم به پیش میروند.
عبدالوهاب عیساوی دو شخصیت فرانسوی انتخاب کرده، اولین آنها دیبون گزارشگر گروه درسال 1830، شخصی که با مسئله الجزایر همدل است؛ باکی از این ندارد که تلاشهای سرکوبگرانه استعمار فرانسوی را عریان کند و مقالههایش را در روزنامه «لوسیمافور دومرسای» منتشرمیکند. شاید برجستهترین مسئلهای که در روزنگارهایش به چشم بخورد سخنی است که در باره بورمون میگوید که پادشاه او را برای فرماندهی هجوم فرانسوی انتخاب کرده بود با اینکه خیلیها او را به دلیل خیانتی قدیمی که در واترلو مرتکب شده بود سرزنش میکردند. همه نبردهایی را که رقم زده و حتی قربانی کردن دو پسرش که در الجزایر کشته شدند آن را پاک نکرده بود. وقتی حکومت پاریس سرنگون شد، بورمون راهی جز پناه بردن به انگلیس نیافت که پادشاه معزول منتظرش بود. شخصیت فرانسوی دومی کاویار است که وزیر ناپلئون و اسیر سابق ترکها بود. عجیب نیست که نسبت به ترکها و الجزایریها کینه داشته باشد. بعد هم شرح دقیقی از شکنجهای داده میشود که به طور فردی و گروهی با آن روبه رو شده، از بلند کردن سنگهای بزرگ تا مسافتهای طولانی و خالی کردن زنبیلهای نمک از کشتی در جعبههای روی سنگفرشهای بارانداز و خواب دستهجمعی درگروههای سی نفره در اتاقهای کوچک که مسافتشان از نه متر تجاوز نمیکند. این شخصیت فرانسوی مسائل بسیاری را به طور خلاصه روایت میکند مانند قیودی که بر یهودیان الجزایر اعمال میشد یا توصیف نشانههای ظاهری قبایل یا صحبت از بوتان، جاسوسی که ناپلئون فرستاد تا گزارشهای محرمانه از الجزایر بفرستد و نقشههایی تهیه کند که در زمان حمله به کارش بیایند. در برابر دو شخصیت فرانسوی عیساوی سه شخصیت الجزایری به ما نشان میدهد که عبارتند از : ابن میار، حمّة السلاوی و دوجه تنفروش که توبه میکند و زندگیاش را وقف السّلاوی میکند. ابن میار در پستهای مختلفی کارمیکند، اما ما به منصب کاتب دادخانه که شکایتهای مردم درآن ثبت میشوند بسنده میکنیم. از میان چیزهایی که بسیار روایت میکند داستان غارت مساجد و ویران کردن آنهاست مانند مسجد «السیده» که با خاک یکسانش کردند و مسجد کچاوه که به کلیسا تبدیلش کردند. وقتی شکایتش به پادشاه میرسد کمیتهای میآید، اما نتیجهای جز تبعید و فرستادن او به استانبول ندارد. او و زنش آلّه سعدیه میروند و دوجه را پیش آلّه زهره میگذارند که بی صبرانه چشم به راه بازگشت حمّه السلاوی است. میتوان شخصیت چهارم را حمّه السلاوی چنین توصیف کرد؛ عرب الجزایری عاشق وطن، دشمن خائنین و توطئه چینان که فریبکار را میکشد چون به دوجه تجاوز کرد و به دختران الجزایری بسیاری تعدی. به دلیل همین «جنایت» السلاوی خود را ناچار از پنهان شدن میبیند بعد از اینکه تیری به ساق پایش خورد. او به فرار از «المحروسه/لقب الجزایر» به همراه دوجه و پیوستن به ارتش شاهزاده عبدالقادرفکرمیکند.
دوجه شخصیت پنجم نیز داستانش را روایت میکند و از خبر مرگ پدر و مادرش به دست تنها برادرش منصور شوکه میشویم. بعد هم تنگدستی و فقر او را به ملحه تنفروشان میکشاند. از آنجا که زیباست به دام چشمان حریص منتظر میافتد و از خانه بازرگانی به بازرگانی دیگر جابه جا میشود، اما در پایان کار به خوانندهای در گروه لالّه مریم تبدیل میشود که ازاو میخواهد شب شادی مخصوص حضرات ترک برپا کند و با صدای زیبایش در انجام این کار موفق میشود، اما حقهبازی در ادارات در کمینش نشسته بود. او را به نزد آغاها میبرد و خواستههایش را عملی میکند. وقتی به خواستهاش رسید از خانهاش فرار کرد اما باز به دام حقهباز دیگری افتاد و هرچه پول داشت از او برد، اما این حقهباز راهی برای فرار از سزای السلاوی نمییابد که با کارد او را میکشد و میگریزد تا از دیدهها پنهان بشود...
به نظرمیرسد عبدالوهاب عیساوی جوان(1985) بیش از همه نویسندگان الجزایری نسبت به حوادث تاریخی در حد فاصل جنگ واترلو در 18 ژوئن 1815 و سه سال پس از حمله فرانسه به الجزایر در سال 1830 امانتدار است. شاید امتیاز مهمتر این رمان سرزندگی این شخصیتها و واقعی بودن آنها باشد. عیساوی موفق به زنده کردن تاریخ و به حرف کشیدن داستانهای آن شده که از دو قرن پیش در گوشه قفسه کتابخانهها خاک میخوردهاند.
تمهای فرعی رمان در دل خود حوادث دردناک و تکان دهنده دارند ازجمله وقتی که سربازان اشغالگر فرانسو یوالداش ترک و زنان الجزایریشان که در الحزایز ماندند را از هم جدا میکنند با اینکه انکشاریها خود نیز اشغالگر بودند، اما به خاطر زنان و کودکانشان که در شرایط دشواری گرفتار شدهاند، مستحق رفتار انسانی عادلانه بودند. رمان در چند جا به شخصیت ناپلئون بناپارت میپردازد و او را چنین توصیف میکند:« دیوانهای که دنبال رؤیاهای بی پایان میدود». علیرغم تجربه جنگیاش، جنگجویانش را به سمت فجایع بسیاری کشاند که به تبعید و انزاوی فردی خود او منتهی شدند.
«الدیوان الاسبرطی» یادآور اشغال عثمانی و فرانسوی
https://persian.aawsat.com/home/article/2222971/%E2%80%8B%C2%AB%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%B1%D8%B7%DB%8C%C2%BB-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%A2%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%B4%D8%BA%D8%A7%D9%84-%D8%B9%D8%AB%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%88%DB%8C
«الدیوان الاسبرطی» یادآور اشغال عثمانی و فرانسوی
از رمانهای راه یافته به «فهرست کوتاه» جایزه «بوکر » عربی
«الدیوان الاسبرطی» یادآور اشغال عثمانی و فرانسوی
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة