جیمز کامرون از فیلم‌هایش می‌گوید و ماجراجویی‌های بعدی‌اش را درپرده می‌گذارد

گفت‌وگوی«الشرق الاوسط» با کارگردان جهانی پیش از بازگشتش به دنیای «اواتار» دراواخر این ماه

جیمز کامرون از فیلم‌هایش می‌گوید و ماجراجویی‌های بعدی‌اش را درپرده می‌گذارد
TT

جیمز کامرون از فیلم‌هایش می‌گوید و ماجراجویی‌های بعدی‌اش را درپرده می‌گذارد

جیمز کامرون از فیلم‌هایش می‌گوید و ماجراجویی‌های بعدی‌اش را درپرده می‌گذارد

کارگردان جیمز کامرون پس از آخرین «اواتار» در سال2009 ما را معلق میان آسمان و زمین گذاشت. ما را سرگشته استعدادش در روایت حکایتی همه جانبه ساخت که روی سیاره بسیار عجیب روی می‌دهد که درآن مردمی زندگی می‌کنند که شبیه ما هستند وبا ما تفاوت دارند. مانند ما احساس می‌کنند و با احساسات و فرهنگ ویژه خود نیز با ما فرق می‌کنند. جهانی که پیش از این و با همه فیلم‌های علمی تخیلی ازاولین روزهای سینما تاکنون دیدیم، مانندش را ندیده‌ بودیم.

پس ازآن و با توجه به موفقیت پرسرو صدایی که این فیلم به دست آورد(بیش از دو میلیارد و 790 هزار دلار درسراسر جهان فروخت)، آنچه پیش‌بینی می‌شد روی داد و کارگردان تصمیم گرفت به پیش برود و آنچه در «اَواتار» برای ما مهیا ساخته بود سنگ تمام بگذارد. تصمیم گرفت مجموعه چهار فیلم دیگر بسازد تا برایمان از شگفتی‌هایی که هرگز نشناخته‌ایم و نمی‌توانیم پیش‌بینی کنیم بگوید؛ با توجه به کتمان شدیدی که دارد تا عنصر غافلگیری و تأثیر برعنصر بهت و حیرت احتمالی از درهم آمیختن بشر و غیربشر روی سیاره دور که به نظرمی‌رسد از جایی که زندگی می‌کنیم آرامش و زیبایی بیشتری دارد ازبین نرود.

کارگردان پس از مرحله آماده سازی که سال‌ها طول کشید، تصویربرداری صحنه‌های مشخصی را به انجام رساند که اکثرآنها با استفاده از تکنولوژی و «انیمیشن» دقیق آنها را به تصویر می‌کشد، تکنیکی که امروزه سینما ازآن بهره می‌برد. تصویربرداری بعد از شیوع ویروس «کرونا» متوقف شد که طرح‌های ساخته شده یا آماده ساخت همچون «اواتار2» را معطل ساخت. اکنون خود را آماده برگشت برای تصویربرداری می‌کند درحالی سراپا هیجان است و این از اعتماد به طرح و سخنانش پیداست.

این دومین دیدار ما با یک‌دیگر است. اولین دیدار سال 2009 مستقیما پس از پایان تصویربرداری بخش اول در صفحات «الشرق الاوسط» رفت. این دیدار درآستانه کلید خوردن کار و به شکل مجازی صورت گرفت. او دراین دیدار تا جایی که به خودش اجازه می‌دهد درباره ماجراجویی اواتاری آینده صحبت می‌کند همان طور که درباره جهانی که درآن زندگی می‌کنیم و درآمیزش ناخوشایند میان دانش و انسان و انتظاراتی که دومی از اولی درسال‌های نه چندان دور دارد.

واین هم متن گفت‌وگو: 

*این روزها چطور با «کرونا» کنار می‌آیی؟

-البته با احتیاط؛ اما با بسیار فکرکردن به حال و روز ما و وضعی که داریم.

*وضعی که داریم؟

-لابد تو هم آنچه را که ما تجربه می‌کنیم تجربه می‌کنی. چیزهایی وجود دارند که از واقعیت به خیال نزدیک‌ترند که برزندگی ما تسلط یافته‌اند؛ اما من روزهایم را فقط با فکرکردن به این نمی‌گذرانم. بخش زیادی ازآن را صرف دنیای طرح‌ها و آنچه قصد دارم به دست بیاورم می‌کنم؛ چشم به راه برگشت به مملکتم به عنوان یک کارگردان دارم تا داد بزنم: «اکشن».

*از انزوا برای ایجاد تغییرات در سناریوی «اواتار2»استفاده می‌کنی؟

-درواقع چیزی وجود ندارد که تمایلی به تغییرش داشته باشم؛ اما به «گرافیک» فکرمی‌کنم که برای برداشت‌هایم تهیه می‌کنم. روی طرح تصویربرداری کار می‌کنم هرچند در واقع همه چیز آماده شده است. کار همیشه مرا مشغول می‌سازد و هیچ وقت آن را کنارنگذاشته‌ام حتی پیش از این دوره دشوار در زندگی ما.

*سال پیش فیلم «الیتا: فرشته جنگ» را تولید کردی و پیش از آن تهیه کننده چندین فیلم بودی. بعد طبق برنامه درانتهای این ماه به فیلمبرداری برمی‌گردی. هیجان‌زده هستی؟

-نمی‌توانم احساس سعادتی‌ را که برگشتن برای تکمیل فیلمبرداری «اواتار2» و بخش‌های بعدی به من می‌دهد به زبان بیاورم. سرشار انگیزه کارم؛ چون خود فکرکردن به آن لذت بخش است. می‌توانی احساس لذت از برگشتن به کار را درک کنی.

*چه مقدار از فیلمبرداری این مجموعه قبل از هجوم ویروس انجام شد؟

-به طور کلی بازی‌هایی که باید با جلوه‌های ویژه همراه شوند را انجام دادیم. این کار معمولا وقت زیادی می‌برد و شاید برای بازیگرها خسته کننده باشد؛ چون باید تن به شرایط تکنولوژیک بدهند. درماه می گذشته فیلمبرداری از صحنه‌های مختلف نیوزلندی را شروع کردیم که ازآنها برای ادغام با «گرافیک» کامپیوتری استفاده می‌کنیم. اما هنوز فیمبرداری بسیاری مانده، حتی در زمینه ترکیب میان بازیگر و افکت‌های مختلف. همین طور بسیاری از صحنه‌ها هنوز ناتمامند. صحبت چهار بخش متوالی است که پنج سال کار می‌برد.

*و به روش دی3 البته؟

-قطعاً. از سیستم دوربینهای معروف به «سونی ونیس» استفاده می‌کنیم. بهترین در زمینه سه بعدی. زیاد نمی‌خواهم درباره «اواتار» صحبت کنم چون جز رازهاست. خوب نیست خیلی زود همه چیز را رو کنیم.

*خیلی دنیای علمی-تخیلی را دوست داری؟

-بله. کار دراین سبک سینما را دوست دارم. سبک مورد علاقه من است.

درباره دانش و زندگی

*دقیقاً چه چیزی دراین سبک جذبت می‌کند؟

-از کودکی دنیای علمی تخیلی را دوست داشتم. فیلم‌هایی که درآن سن و سال دوست داشتم فانتزی بودند خواه آن فیلم‌های فضایی یا درباره «روبوت» و بدون شک‌ها آنهایی که موجوداتی ازجهان دیگر یا جانواران وحشی در زمین را به تصویرمی‌کشیدند. ازمدل‌های ری‌هری هاوزن خوش می‌آمد( یکی از غول‌های ساخت و گرداندن عروسک‌ها و شکل‌های سینمایی در دهه شصت تا هشتاد) و هرچه دنیای عجیب را به تصویربکشد؛ اما درسال‌های بعد بیشتر به دینای علمی تخیلی متمایل شدم.

*اما پروداکشنت را با فیلم «تایتانیک» شروع کردی.

-بله. این کار علمی-تخیلی نبود، اما علمی تخیلی را بیشتر از بقیه سبک‌ها دوست دارم کار بکنم.

*سال پیش دست به تولید فیلم«الیتا» زدی که درباره زن یا باقیمانده آن است و اینکه چطور به شکل الکترونیکی بازسازی می‌شود. این واقعا اکنون اتفاق می‌افتد؟ یا اینکه دانش درحال پیشرفت است؟

-به نظرم دانش در حال انجام تحقیقات متعددی دراین باره است، اما باید یادآوری کنم «الیتا» اولین در نوع خودش نیست. تنها کاری که ما کردیم این بود که شخصیت را درحد امکان باورپذیر کردیم. البته فیلم همچنان غیررئال است، اما همه تلاش‌مان را کردیم که قهرمان فیلم به باورپذیری نزدیک باشد.

*چرا؟ چطور درک و دیدگاه تماشاگر به آن شخصیت یا شخصیت دیگری تفاوت پیدا می‌کند اگر باور پذیر باشد یا نباشد؟ او همچنان تخیلی است.

-درست است. به نظرمن دلیل موفقیت «اواتار» برمی‌گردد به اینکه ما شخصیت‌های آبی را از آدم‌های آن سیاره باور پذیریم ساختیم. شکل و رنگ و شمایل و چهره‌ کلی‌شان عجیب است؛ اما به شکل و جوهر آدمی نزدیکند. این طور نیست؟ این بود که آن را درمقایسه با فیلم‌هایی که ساکنان سیاره‌های دور به تصویرمی‌کشند که به شکلی زیادی از منطق یا باورپذیری دورمی‌ساختند. آنجا قصد داشتم داستان دیدار بین انسان زمینی و انسان سیاره دیگر را روایت کنم.

*حتی احساسات یکی بودند... عشق و غرور و دیگر احساسات.

-درست است.

در اعماق

*درکنار فضا تو به اعماق اقیانوس هم توجه داری. فیلم «The Abyss» را آنجا فیلمبرداری کرد؛ اما سه فکرمی‌کنم سه سال پیش باز به همانجا برگشتی. آیا این بخشی از «اواتار» است؟

-اجازه بده نکته کوچکی را تصحیح کنم. بیش از سه سال پیش به اعماق اقیانوس برگشتم. دقیقاً سال2012. به عمیق‌ترین نقطه اقیانوس رسیدم؛ اما تنها من نیستم که این کار را کردم، پژوهشگران و محققان و دانشمندان زیادی پیش و پس از من به عمق آن منطقه فرو رفتند. آن کار را به عنوان بخشی از یک فیلم انجام ندادم. نه «اواتار» و نه فیلمی دیگر. 

* منظورت این است که از جیب خودت دست به این ورزش علمی زدی؟

-بله. فیلم می‌سازم تا قرض‌های انباشته براثرعشقم به اکتشاف را بپردازم(می‌خندد).

*هدف واقعی از این کار چیست؟

-هدف شناخت است. نمی‌توانی شگفتی موجودات آبی درآن اعماق آب را تصور کنی. و نه احساسم را وقتی خودم را در انزوایی می‌دیدم که آن موجودات زندگی می‌کردند. نه فقط جانوران آبی، بلکه گیاهان و همه محیط زیست. برخی ماهی‌ها با شکل‌های عجیب و غریب قدرت تخیلم را تغذیه می‌کنند. از این بخش برای آنچه که می‌خواهم فیلمبرداری کنم، استفاده می‌کنم. منظورم این است که مایه مهم الهام است. این به معنای آن نیست که من به اعماق به عنوان بخشی از یک فیلم برنگردم. به این کار دست می‌زنم؛ چون دنیای بی نظیری است و بیشتر مردم حقیقت آن را نمی‌شناسند. می‌دانستی آنجا موجودات آبی وجود دارند که از جایشان تکان نمی‌خوردند؟ شنا نمی‌کنند.

*به نظرم همان قدر که کارگردانی دانشمند هم هستی... اینجا کدام یک از شخصیت‌ها آن دیگر را تغذیه می‌کند؟

-دوتا شخصیت با هم. به نجوم و فیزیک علاقه داشتم و هرکسی مانند من به اینها توجه کند و سینما را دوست داشته باشد نمی‌تواند بین سینما و آنها فاصله بگذارد. فراموش نکن که تعدادی فیلمنامه‌نویس اساساً به خاطر عشق‌شان به فیزیک به این کار کشیده شدند و به نظرمن برخی ازآنها دانشمندانی بودند که نویسندگی را تجربه کرده بودند تا برای خوانندگان و سینما بخشی از دانش خود را منتقل کنند.

رؤیا و واقعیت

*اما اجازه بده به دانش و زندگی برگردم... زندگی ما... گفتی علم دراین زمینه پیشرفت می‌کند تا بشر را به موجود مکانیکی تبدیل کند.

-گفتم علم تحقیقاتی دراین باره انجام می‌دهد. درست است.

*زندگی ما را به عنوان بشر مثلاً در صد سال دیگر چطور می‌بینی؟

-این سئوال واقعا تأمل برانگیزی است؛ اما من البته جوابی مشخصی ندارم، من در این زمینه کار نمی‌کنم. تلاش می‌کنم ازآنچه درباره آینده می‌خوانم استنباط کنم؛ اما نه من و نه سینما این آینده را نمی‌سازیم. شرکتی هست به نام «Boston Dynamics» درزمینه «روبوت» کارهای شگفت انگیزی انجام می‌دهد و برخی از این پژوهش‌ها لازمند. فکرنمی‌کنم افرادی که دچار حادثه می‌شوند و نیاز به عمل بریدن عضو داشته باشند از نتایج آن حوادث رنج ببرند. دانش دست مصنوعی سوار می‌کند که تفاوتی با دست بریده شده ندارد یا هربخش دیگری از بدن انسان. پرسش این است: چه زمان بشر واقعا رو به این دانش می‌آورد؟ آیا نسل ما یا نسل بعدی یا نسل پس ازآن؟

*کوبریک درباره «2001: اودیسه فضایی» درباره هوش مصنوعی سخن گفت که ما را فرامی‌گیرد و برهوش ما به عنوان بشر غلبه پیدا می‌کند. به نظرت چنین چیزی درراه است؟ 

-به نظرم واقعاً وجود دارد. جهان دیگر تن به منطق نمی‌دهد. آنچه اکنون درآن روی می‌دهد منطقی نیست مگر اینکه فکرکنیم فرد یا کشوری یا یک نهاد پنهان زندگی ما را به جلو می‌برد یا جهان را به سمت هاویه هل می‌دهد. ما درپیشرفت تکنولوژی آمیخته شدیم و به آن وابسته‌ایم چه بخواهیم و چه نخواهیم. ما بخشی ازتلفن‌های همراه و کامپیوتر و جهان مبتنی بر تکنولوژی شدیم. به شکل طبیعی بیش ازبیست سال پیش هضم می‌کنیم و اُخت می‌گیریم.

*پس نظرت درباره فیلم کوبریک دراین زمینه چیست؟

-فیلمی بود که پس از دیدنش تصمیم گرفتم از آدم علاقمند به سینمای علمی تخیلی به فعال درآن تبدیل بشوم. از آن زمان به طور علمی به سینما فکرکردم و شروع کردم به مدل سازی و فیلمبرداری از زوایای مختلف.

*باید به «اواتار» برگردم. به اینکه دوست نداری بیشتر دراین باره حرف بزنی احترام می‌گذارم؛ چون بعد ازاین موضوع صحبت همه می‌شود... درباره رازهای تکنولوژیک یا ماجراهایش نمی‎پرسم. آنچه دوست دارم بدانم اینکه چطور برای تکمیل این مجموعه به پیش می‌روی؟

-باید خودم را نیشگون بگیرم تا مطمئن بشوم خواب نمی‌بینم. من این مجموعه را به سرانجام می‌رسانم تا بعد ازآن زندگی کنم. می‌دانم درپنج سال آینده درسایه این مجموعه زندگی خواهم کرد. گوش کن، واقعیت اینکه دنیای «اواتار» به عنوان ایده و مفهوم و عناصری برای ساختن داستان‌های تکنولوژیک و دراماتیک و درهمه سطوح دنیایی غنی است. با بهترین «انیمیشن» کاران کارمی‌کنم(برای صحنه‌هایی که نیازمند تجسم بخشیدن با پویانمایی باشند). دراین فیلم‌ها چیزی وجود ندارد که نتوانم بگویم. مطمئنم که جورج لوکاس وقتی فیلم اول «جنگ ستارگان» را کارگردانی می‌کرد با همین وضعیت روبه رو شد و بیشتر ازآن احساس غبطه بزرگ است.

* وقتی برای کارگردانی فیلمی غیراز این مجموعه خواهی داشت؟

-به عنوان کارگردان نه. اما به طور موازی در زمان کار روی این مجموعه دست به تولید می‌زنم. توجه اصلی من به عنوان فیلمساز تحت تأثیر هیچ پارازیت یا تشویشی قرارنمی‌گیرد. بربه ثمررساندن این فیلم‌ها تمرکز می‌کنم و امیدوار به ساخت فیلم‌های دیگر به عنوان یک کارگردان درآینده هستم.



اسطوره سینما آنتونی هاپکینز در «البحر الأحمر»: زندگی‌ام فراتر از آن چیزی بود که انتظار داشتم

بازیگر بریتانیایی، آنتونی هاپکینز، روی صحنه جشنواره (عکس: ایمان الخطاف)
بازیگر بریتانیایی، آنتونی هاپکینز، روی صحنه جشنواره (عکس: ایمان الخطاف)
TT

اسطوره سینما آنتونی هاپکینز در «البحر الأحمر»: زندگی‌ام فراتر از آن چیزی بود که انتظار داشتم

بازیگر بریتانیایی، آنتونی هاپکینز، روی صحنه جشنواره (عکس: ایمان الخطاف)
بازیگر بریتانیایی، آنتونی هاپکینز، روی صحنه جشنواره (عکس: ایمان الخطاف)

پس از کارنامه‌ای سینمایی که نزدیک به شش دهه را در برگرفته است، اسطورهٔ بازیگری جهان، آنتونی هاپکینز، چهارشنبه‌شب در جشنوارهٔ فیلم دریای سرخ در جدّه روی صحنه رفت؛ تا گفت‌وگویی طولانی ارائه کند که آمیزه‌ای از طنز، فلسفه و خاطرات حرفه‌ای نادر بود. در طول یک ساعت کامل، هاپکینز—که وارد دههٔ نهم زندگی شده—با ذهنی هوشیار و آمادگی برای مرور مسیر حرفه‌ای خود ظاهر شد و از نگاهش به بازیگری، نوشتن، موسیقی و جزئیات شخصیت‌های ماندگاری که حافظهٔ سینما را ساخته‌اند، سخن گفت.
هاپکینز، برندهٔ دو اسکار بهترین بازیگر برای نقش‌هایش در «سکوت بره‌ها» (۱۹۹۱) و «پدر» (۲۰۲۰)، خطوط اصلی مسیر هنری خود را چنین ترسیم کرد: «زندگی‌ام بسیار فراتر از آن چیزی پیش رفت که انتظارش را داشتم. هنوز هم احساس می‌کنم شخص دیگری این مسیر را برایم نوشته است». این زبان شگفتی‌زدگی کلید فهم رابطهٔ او با هنر، انتخاب‌های بازیگری‌اش و حتی زندگی شخصی‌اش است.

هانیبال لکتر... نبوغ شر

شخصیت «هانیبال لکتر» یکی از برجسته‌ترین نقش‌های هاپکینز است. او در این گفت‌وگو به تفصیل دربارهٔ این شخصیت در «سکوت بره‌ها» صحبت کرد و خوانشی متفاوت از شیوهٔ ساخت نقش ارائه داد. هاپکینز توضیح داد که: «من تلاش نکردم شرّ را بفهمم؛ فقط سعی کردم یک ماشین بدون احساس را بازی کنم.»

شخصیت «هانیبال لکتر» یکی از قوی‌ترین شخصیت‌هایی است که هاپکینز در طول مسیر حرفه‌ای خود ارائه کرده است (IMDb)

او باور دارد جذابیت لکتر از آن‌جاست که همچون «مفیستوفیلس» (نامی برای شیطان)، نقاط ضعف انسان و عمق شکنندگی‌اش را می‌داند. او همچنین راز یکی از مشهورترین مؤلفه‌های نقش را فاش کرد: «اگر بدون پلک‌زدن به یک سگ یا گربه نگاه کنید... می‌ترسد. این قدرت چشم است». همان چیزی که پایهٔ «نگاه ثابت» ترسناک لکتر شد.

میان تاریخ و خیال

وقتی از او پرسیدند ترجیح می‌دهد شخصیت‌های تاریخی را بازی کند یا شخصیت‌های خیالی، پاسخی داد که توجه سالن را جلب کرد: «همهٔ شخصیت‌ها خیالی‌اند... ما هم خیالی هستیم!»
او توضیح داد که هنگام آماده‌سازی نقش‌ها، حتی در مورد شخصیتی پیچیده مثل ریچارد نیکسون، خود را در پژوهش‌های طولانی‌مدت غرق نمی‌کند: «کمی تحقیق می‌کنم، اما اطلاعات زیاد ذهن را شلوغ می‌کند. مغز باید از آشوب خالی باشد.»
از نظر او بازی در نقش یک شخصیت تاریخی، بازآفرینی است، نه بازتولید واقعیت: «نیکسون من، نیکسون واقعی نیست... او نسخهٔ الیور استون است.»
او سپس خاطره‌ای طنزآمیز از روز تست گریم نقش نیکسون تعریف کرد؛ روزی که تیم گریم برایش بینی مصنوعی گذاشت، اما پس از برداشتن آن، ناگهان خطوط چهره نیکسون را در آینه دید و گفت: «یک کلاه، یک کفش، یک ضربهٔ کوچک گریم... کافی است تا ناگهان وارد روح شخصیت شوی.»

آنتونی هاپکینز در نمایی از «سکوت بره‌ها»

ترس... سایهٔ بازیگر و سوخت او

محور قوی‌تر سخنان هوبکنز دربارهٔ «ترس» بود؛ جایی که بی‌درنگ توجه‌ها را جلب کرد که چگونه این اسطورهٔ سینما و دارندهٔ نشان امپراتوری بریتانیا (CBE) می‌گوید: «ترس از شکست تمام زندگی‌ام همراهم بوده است، اما روبه‌رو شدن با آن در نتیجهٔ سلسله‌ای از حمایت‌ها و هل‌دادن‌هایی بود که از سوی کارگردانان و بازیگرانی که کنارم بودند دریافت کردم.» او داستانی تأثیرگذار دربارهٔ یکی از بازیگران آمریکایی تعریف کرد که هنگام تمرین‌های فیلم «نیکسون» تلاش کرده بود او را خرد کند. هابکینز می‌گوید به اولیور استون مراجعه کرد و خواست که از فیلم کنار گذاشته شود، زیرا احساس نمی‌کرد که توانایی ایفای نقش را دارد. پاسخ قاطع استون این بود: «تو هیچ جا نخواهی رفت. این نقش را بازی می‌کنی... چه تبدیل به موفقیت شود، چه یک شکست تمام‌عیار.»
هاپکینز ، یکی از مشهورترین و پربارترین بازیگران بریتانیایی در پاسخ به پرسشی از یکی از حاضران دربارهٔ راه رهایی از ترس در فرهنگ‌های محافظه‌کار، یکی از صریح‌ترین پاسخ‌هایش را داد: «وقتی بچه هستیم همیشه احمق به نظر می‌رسیم... بعد بزرگ می‌شویم و تجربه‌های احمقانه و خطرناک می‌کنیم... این زندگی است!» و ادامه داد: «نمی‌توانید از کودک بخواهید حرکت نکند یا حرف نزند... باید جرئت کنید کارها را انجام دهید... حتی اگر مردم به شما بخندند.»

آنتونی هوبکنز (جشنواره)

 

موسیقی... عشق نخست

در محور دیگری، هاپکینز دربارهٔ شیفتگی‌اش به موسیقی سخن گفت؛ هنری که به روح او نزدیک‌تر است. او توضیح داد که همسرش نخستین مشوق ورودش به این حوزه بوده و برای مخاطبان تعریف کرد که همسرش او را به نوشتن، آهنگ‌سازی و نقاشی تشویق کرده، با اینکه خود او به توانایی‌اش در هیچ‌یک از این مهارت‌ها باور نداشت. تا اینکه ارکسترهای جهانی، آثار او را در ریاض در سال ۲۰۲۳ نواختند. او با اشاره به شوپنهاور گفت: «موسیقی فراتر از تجربهٔ انسانی است... نمی‌توان آن را با کلمات بیان کرد.»
تماشاگران پس از پایان نشست با تصویر تازه‌ای از هاپکینز سالن را ترک کردند: فقط بازیگر نابغه‌ای نیست که «هانیبال لکتر»، «نیکسون» و «اودین» را آفریده؛ بلکه حکیمی است که زندگی، هنر و موسیقی را با شفافیتی شگفت‌آور تأمل می‌کند؛ نشستی که ترکیبی از طنز، فلسفه و سرکشی بود و با تشویق طولانی برای مردی به پایان رسید که از مرز شهرت عبور کرده و به مرحله‌ای آرام‌تر و عمیق‌تر رسیده؛ مرحله‌ای که خود او آن را «معجزهٔ بودن» می‌نامد.

 


جشنواره «دریای سرخ»… شب توزیع جوایز، تأکید بر جایگاه جهانی و پلی برای سینما 

شهد امین، کارگردان سعودی، جایزهٔ فیلم «هِجرة» را دریافت می‌کند (جشنواره)
شهد امین، کارگردان سعودی، جایزهٔ فیلم «هِجرة» را دریافت می‌کند (جشنواره)
TT

جشنواره «دریای سرخ»… شب توزیع جوایز، تأکید بر جایگاه جهانی و پلی برای سینما 

شهد امین، کارگردان سعودی، جایزهٔ فیلم «هِجرة» را دریافت می‌کند (جشنواره)
شهد امین، کارگردان سعودی، جایزهٔ فیلم «هِجرة» را دریافت می‌کند (جشنواره)

پس از چند روز پرحرارت سینمایی که جده طی آن میزبان نمایش‌های نخست و صداهایی از چهار قاره بود، مراسم اختتامیه دوره پنجم «جشنواره بین‌المللی فیلم البحر الأحمر» در شبی برگزار شد که گستردگی تأثیر جهانی آن را به نمایش گذاشت و حضور رو‌به‌رشد سینمای سعودی را برجسته کرد؛ شبی با مشارکت چشمگیر شماری از نامدارترین ستارگان جهان از جمله جانی دپ، سلمان خان، یسرا، نادین لبکی و سر آنتونی هاپکینز؛ تصویری که جایگاه جشنواره را به‌عنوان پلی میان سینمای عرب و سینمای جهان تثبیت کرد.

جمانا الراشد، رئیس هیئت امنای مؤسسهٔ «البحر الأحمر السينمائی»، از این دستاورد احساس غرور می‌کند (جشنواره)

جمانا الراشد، رئیس هیئت امنای مؤسسه «البحر الأحمر»، در جریان مراسم گفت: «در طول ده روز گذشته، پرده‌های جشنواره، ما را از میان قاره‌ها و به جهان‌های تازه بردند. تجربه‌ای کم‌نظیر را با هم زیستیم، اما تأثیر آن عمیق است. غریبه‌هایی که در کنار هم می‌نشینند و مجذوب همان فیلم، همان داستان و همان شخصیت‌ها می‌شوند. این قدرت سینماست، و همچنان یکی از مهم‌ترین راه‌ها برای فهم متقابل ما باقی خواهد ماند».
او مهم‌ترین آمارهای دوره پنجم را مرور کرد: نمایش ۱۱۱ فیلم از سراسر جهان، از جمله بیش از ۴۰ نمایش نخست جهانی یا منطقه‌ای، ۲۹۰ اکران سینمایی و ۳۰ هزار بلیت. همچنین جشنواره امسال میزبان هیئت‌هایی از ۹۷ کشور و بیش از ۴۰ هزار شرکت‌کننده از میان فیلم‌سازان بود.
الراشد درباره این اعداد گفت: «این‌ها فقط آمار نیستند، بلکه بیانگر جامعه‌ای سینمایی‌اند که هر سال گسترده‌تر می‌شود؛ کارگردانانی که شریک پیدا می‌کنند، پروژه‌هایی که کسانی را می‌یابند که به آن‌ها ایمان دارند، و تماشاگری که دلش را به روی دیدگاه‌های تازه می‌گشاید».

تجلیل از اسطوره آنتونی هاپکینز (جشنواره)

تجلیل‌هایی با حضور جهانی

پس از سخنرانی، مراسم تجلیل آغاز شد؛ مراسمی که جشنواره در آن از چهار نام اثرگذار بر سینمای جهان تقدیر کرد.
نخست، تجلیل از بازیگر و کارگردان سعودی، عهد کامل، که تجربه‌اش آمیزه‌ای از حضور محلی و بلندپروازی بین‌المللی بود. سپس ادریس البا، بازیگر و کارگردان بریتانیایی که در برنامه‌های جشنواره حضوری برجسته داشت، مورد تقدیر قرار گرفت. همچنین جشنواره از دارن آرونوفسکی، کارگردان آمریکایی و یکی از مهم‌ترین صداهای سینمایی پیش‌ران مرزهای تجربه بصری و روایی، قدردانی کرد.
اما تأثیرگذارترین لحظه، تجلیل از سر آنتونی هاپکینز بود؛ او موقر آرام و قدردانی آشکار روی صحنه آمد؛ لحظه‌ای که بیانگر احترام متقابل میان جشنواره و یکی از نمادهای بازیگری جهان بود.

دارن آرونوفسکی، کارگردان آمریکایی، و همسرش روی فرش قرمز (جشنواره)

جوایز تماشاگران

سپس مراسم به بخش اعلام جوایز رسید. فیلم «هجرة» ساخته کارگردان سعودی شهد أمین، با رأی تماشاگران، برنده جایزه فیلم العلا برای بهترین فیلم سعودی شد؛ و این فیلم بعدها جایزه هیئت داوران را نیز به کارنامه خود افزود، در تأکیدی دوباره بر حضور تجربه سینمای سعودی در عرصه رقابت.
همچنین فیلم «كولونيا» ساخته کارگردان مصری محمد صیام، برنده جایزه تماشاگران برای بهترین فیلم بین‌المللی شد، و فیلم «VI: در حرکت» اثر کارگردان فرانسوی ژولیت بینوش، جایزه الشرق برای بهترین مستند را کسب کرد.

درخشش سینمای کوتاه

در بخش مسابقه فیلم‌های کوتاه، هیئت داوران لوح تقدیر ویژه را به فیلم «جم 1983» ساخته جورج أبومحیّا اهدا کرد؛ در حالی که فیلم «الأراضي الفارغة/ سرزمین‌های خالی» اثر کریم‌الدین الألفی، جایزه یُسر نقره‌ای را به دست آورد.
اما یُسر طلایی نصیب فیلم فلسطینی «مهدَّد بالانقراض/ در معرض انقراض» ساخته سعید زاغا شد؛ فیلمی که رویکردی حساس به تنش انسانی در دل واقعیتی پیچیده ارائه می‌داد.
در بخش دستاورد سینمایی نیز، فیلم چینی «صداهای شب» از زانگ زونگشین برجسته شد؛ اثری که تجربه‌ای بصری با تکیه بر حس روایی نوآورانه به شمار می‌رفت.

بازیگر لبنانی جورج خبّاز، برنده جایزه بهترین بازیگر (جشنواره)

جوایز بازیگری

در حوزه بازیگری، سیو سو بین، بازیگر کره‌ای، برای نقش‌آفرینی‌اش در فیلم «دنیای عشق» برنده جایزه یُسر برای بهترین بازیگر زن شد؛ نقشی مبتنی بر بیان درونی و توان حمل معانی با کمترین حرکت.
اما جایزه بهترین بازیگر مرد به جورج خبّاز، بازیگر لبنانی، برای نقشش در فیلم «يونان» رسید؛ نقشی که توانایی بالای او را در ترکیب حساسیت انسانی با عمق دراماتیک آشکار ساخت.
همچنین سیرل عریس، نویسنده لبنانی، جایزه بهترین فیلمنامه را برای فیلم «نجوم الأمل والألم/ ستاره‌های امید و درد» دریافت کرد، و کارگردان أمیر فخرالدین نیز جایزه یُسر برای بهترین کارگردان را برای فیلم «يونان» از آن خود کرد.
در بخش فیلم‌های بلند، یُسر نقره‌ای به کارگردان شیرین دعیبس برای فیلم «اللي باقي منك/ باقیمانده تو» تعلق گرفت؛ و مراسم با اعلام مهم‌ترین برنده به پایان رسید: فیلم «زمین از دست رفته» ساخته أكیو فوجيموتو که یُسر طلایی برای بهترین فیلم بلند را دریافت کرد؛ نقطه اوجی برای فیلمی که با رویکردی کارگردانی‌شده و انسانی، روایتی فشرده و امضایی بصری روشن ارائه می‌داد.

جانی دپ، ستاره هالیوود، در حال سلام دادن به تماشاگران روی فرش قرمز (جشنواره)

دوره‌ای که افق‌های تازه‌ای گشود

دورهٔ پنجم با ارتقای سطح انتخاب‌های هنری، گسترده‌تر شدن مشارکت بین‌المللی و افزایش حضور سینمای سعودی در قلب صحنه متمایز شد؛ به‌گونه‌ای که به نظر رسید جشنواره مسیری روشن را برای تقویت صداهایی ترسیم می‌کند که حامل چشم‌اندازهای انسانی وسیع‌اند، و در عین حال فضایی رو به گسترش برای آثار سعودی حفظ می‌کند که سودای رقابت جهانی دارند.
در ترکیب فیلم‌های برگزیده در این سال تحولی چشمگیر دیده می‌شد؛ موضوعات هویت، مهاجرت، رابطهٔ فرد و جمع، و مفهوم حافظه به‌عنوان محرک روایت با قدرت حضور داشتند. از انتخاب‌های کمیتهٔ داوری چنین برمی‌آمد که آثاری که میان دیدگاه هنری روشن و بعد انسانی عمیق جمع می‌کنند، تواناتر در جلب توجه بوده‌اند. از میان آثار برنده، فیلم «زمین گمشده» به‌سبب زبان سینمایی آرامش که جزئیات کوچک را به صحنه‌هایی با نیروی عاطفی بالا بدل می‌کرد، اثری ماندگار گذاشت. در حالی که پیروزی فیلم «هِجرة» تأییدی بود بر اینکه سینمای سعودی وارد مرحله‌ای از بلوغ تکنیکی و هنری شده که بر تجارب رو به رشدش افزوده است.
با پایان‌یافتن دوره، آشکار بود که جشنواره دیگر تنها رویدادی جشن‌گونه نیست، بلکه سکویی است که در آن ملامح مرحله‌ای تازه از حضور سینمایی سعودی و جهان عرب شکل می‌گیرد. صداهای متنوع در هم آمیختند، و تجربه‌های جهانی در کنار تجربه‌های محلی قرار گرفتند. دایرهٔ سینما برای هرکسی گسترش یافت؛ چه آن‌که می‌خواهد داستانش را روایت کند، و چه آن‌که خواهان شنیدن داستانی دیگر است. و هنگامی که حاضران سالن را ترک کردند، احساسی باقی مانده بود که دورهٔ پنجم آغازی برای مرحله‌ای پخته‌تر است؛ مرحله‌ای که «البحر الأحمر» را به جشنواره‌ای تبدیل می‌کند که توان حمل سینمای محلی به جهان، و آوردن جهان به جده را دارد.
 

 


امیر المصری… بازیگری که از رینگ بوکس تا کلیدهای پیانو، مرزهای تن و هویت را درمی‌نوردد

امیر المصری درباره انگیزه، تحوّل و آغاز پروژه تولیدی خود صحبت می‌کند (الشرق الاوسط)
امیر المصری درباره انگیزه، تحوّل و آغاز پروژه تولیدی خود صحبت می‌کند (الشرق الاوسط)
TT

امیر المصری… بازیگری که از رینگ بوکس تا کلیدهای پیانو، مرزهای تن و هویت را درمی‌نوردد

امیر المصری درباره انگیزه، تحوّل و آغاز پروژه تولیدی خود صحبت می‌کند (الشرق الاوسط)
امیر المصری درباره انگیزه، تحوّل و آغاز پروژه تولیدی خود صحبت می‌کند (الشرق الاوسط)

به دست آوردن نقش اصلی در فیلم افتتاحیه جشنواره سینمایی بین‌المللی «دریای سرخ » کار ساده‌ای نیست، اما وقتی همین بازیگر در همان دوره فیلم دیگری نیز داشته باشد، این یک اتفاق نادر در مسیر حرفه‌ای هر هنرمندی است. این دقیقاً همان چیزی است که امیر المصری، بازیگر بریتانیایی-مصری، تجربه می‌کند؛ او ستاره فیلم «العملاق/ غول» است که افتتاحیه پنجمین دوره جشنواره را رقم زد و توجه گسترده‌ای را جلب کرد، و هم‌زمان نقش اصلی فیلم «القصص/داستان‌ها» به کارگردانی ابوبکر شوقی، یکی از رقبای برجسته در مسابقه رسمی فیلم‌های بلند را نیز برعهده دارد.
المصری که طی سال‌های گذشته نامش به‌عنوان یکی از مهمانان آشنای جشنواره ثبت شده، امسال با لحنی متفاوت و حضوری پخته بازگشته است تا جزئیات تجربه خود را روایت کند: «وقتی مدیرعامل جشنواره، آقای فیصل بالطيور، با من درباره فیلم (غول) صحبت کرد، نمی‌دانستم قرار است آن را به‌عنوان فیلم افتتاحیه انتخاب کنند. ممکن بود فیلمی تجاری با یک ستاره هالیوودی را انتخاب کنند، اما آنها می‌خواستند افرادی مثل من را روی صحنه، در کنار ستاره‌های جهانی مانند مایکل کین و ایشواریا رای، ببینند».
المصری این لحظه را نقطه عطفی در مسیر حرفه‌ای خود می‌داند و با لحنی پرستش‌آمیز می‌افزاید: «من شیفته جشنواره هستم؛ هر سال می‌بینیم که هر دوره بهتر از قبلی است». او ادامه می‌دهد: «من بسیار از مرحله‌ای که اکنون به لحاظ هنری تجربه می‌کنم لذت می‌برم، به‌ویژه اینکه کم اتفاق می‌افتد یک بازیگر در دو فیلم در جشنواره‌ای به بزرگی (دریای سرخ) نقش اصلی داشته باشد».

صحنه‌ای از فیلم افتتاحیه جشنواره «غول» با بازی امیر المصری (جشنواره)

«غول»... مربی یا استعداد؟

حضور المصری در فیلم «غول» فراتر از یک نقش اصلی است؛ فیلم ساختی حساس دارد که نیازمند اجرای دقیق و آگاهانه شخصیت نسیم حمید است، ورزشکاری که در دهه ۹۰ در بریتانیا انقلابی در تصویر ورزشکار مسلمان ایجاد کرد و همزمان بحث‌های بی‌پایانی درباره رابطه‌اش با مربی افسانه‌ای‌اش، که نقش او را پیرس بروسنان بازی می‌کند، برانگیخت.
المصری درباره تشابه این داستان با زندگی خود می‌گوید: «بسیار... هر دوی ما نظرات منفی را نادیده می‌گیریم و با اصرار مسیرمان را ادامه می‌دهیم».
فیلم از یک صحنه کوچک در شفلید بریتانیا آغاز می‌شود، جایی که مادر پسری هفت ساله از مربی می‌خواهد فرزندش را برای مقابله با زورگویی آموزش دهد؛ لحظه‌ای که معمولی به نظر می‌رسد، اما پایه و اساس یک اسطوره می‌شود. مربی استعداد را از همان نگاه نخست تشخیص می‌دهد و نسیم را به همراه سه برادرش به رینگ می‌برد تا بلافاصله کشف کند که این کودک نحیف چیزی دارد که نمی‌توان آموزش داد. از این نقطه، داستان فیلم از خیابان‌های محله به قهرمانی جهان گسترش می‌یابد، تا زمانی که فروپاشی‌ها و تنش‌ها نشان می‌دهد رابطه بین ورزشکار و مربی چقدر شکننده است.
فیلم با هوشمندی پرسشی مطرح می‌کند: «غول واقعی کیست، مربی یا استعداد؟» این سؤال در صحنه‌ای تکان‌دهنده به اوج می‌رسد، وقتی دو طرف رو در رو می‌شوند؛ نسیم می‌گوید: «این استعداد از طرف خداست و باید از آن بهره ببرم بدون اینکه کسی را مقصر بدانم». مربی پاسخ می‌دهد: «استعداد تو هیچ ارزشی ندارد اگر من آن را کشف و ۱۶ سال پرورش نداده باشم».

امیر المصری... سالی سرنوشت‌ساز که موقعیت او را میان بازیگری و هویت هنری‌اش تغییر می‌دهد (جشنواره)

حضور واقعی نسیم حمید، ورزشکار بازنشسته، در نمایش فیلم اتفاقی ویژه بود؛ او پس از سال‌ها غیبت در جشنواره حاضر شد، لبخند زد و با تأثر گفت: «این فیلم به تو می‌گوید: (به نام خدا... مسیر جدیدت را آغاز کن!)»؛ گویی اسطوره به شکل نمادین مشعل را به بازیگری که آن را بازسازی کرده، سپرده است.

مرحله‌ای جدید... پروژه‌هایی به‌صورت عمده

با توجه به اینکه هویت هنری امیر المصری از تلاقی فرهنگ‌های عربی و غربی شکل گرفته است، دقیقاً همان‌طور که در فیلم «غول» مشاهده می‌شود، پرسشی درباره تأثیر این تلفیق فرهنگی ضروری به نظر می‌رسد. او با تأملی روشن در ماهیت انتخاب‌های خود پاسخ می‌دهد: «مهم‌تر این است که بر پروژه تمرکز کنم، هر چه باشد، چه در جهان عرب و چه خارج از آن». سپس توضیح می‌دهد: «همیشه این سؤال‌ها ذهنم را مشغول می‌کند: آیا این اثر می‌تواند چیزی درونی را به حرکت درآورد؟ آیا می‌تواند پیامی را منتقل کند؟» و اشاره می‌کند که فیلم «غول» کاملاً در این چارچوب قرار می‌گیرد.
این انگیزه باعث شد تا گامی را بردارد که مدتی طولانی به تعویق افتاده بود؛ یعنی تأسیس یک شرکت تولید در بریتانیا. المصری می‌گوید: «اخیراً شرکتی برای تولید تأسیس کردم که حدود سه ماه پیش راه‌اندازی شد، و در مرحله بعد قصد دارم آثاری را تولید کنم که نه تنها متعلق به من باشد، بلکه برای افرادی که شبیه من هستند نیز باشد». او درباره پروژه جدیدش صحبت می‌کند، گویی می‌خواهد سنگ بنای هویت تولیدی آینده‌ای را بگذارد که مکمل آن چیزی باشد که در جلوی دوربین آغاز کرده است.

جدیدترین پروژه‌ها

در مورد تازه‌ترین پروژه‌هایش، او می‌گوید: «فیلمی در آلمان تازه به پایان رساندم، و اگر در جشنواره‌ای مانند (دریای سرخ) نمایش داده شود، یعنی توانسته‌ایم توجه را به مسئله‌ای بسیار مهم جلب کنیم که وقتی آن را خواندم، مرا بسیار تحت تأثیر قرار داد. این فیلم اهمیت زیادی خواهد داشت».
با اینکه المصری از ذکر دقیق موضوع خودداری می‌کند، اما صحبت‌هایش نشان می‌دهد که این فیلم موضوعی سنگین و مرحله‌ای متعهدتر در انتخاب‌های سینمایی او خواهد بود.
در پایان مصاحبه، پنجره‌ای به پروژه جدیدی برای علاقه‌مندان درام باز می‌کند و تأکید می‌کند که برای بازی در سریال «قاتل» (سفّاح) با کارگردان هادی الباجوری آماده می‌شود، که قرار است از طریق پلتفرم «شاهد» پخش شود. این اثر از داستان واقعی یک قاتل سریالی در قلب قاهره الهام گرفته و این بار او را به سوی ژانر رازآلود و دنیاهای تاریک می‌برد.