دایرة المعارفی درباره روابط مسلمانان و یهود

صد پژوهشگر درآن همکاری کردند و شامل تاریخ بیش از هزارسال تا به امروز می‌شود

بنیامین استورا-عبدالوهاب المؤدب
بنیامین استورا-عبدالوهاب المؤدب
TT

دایرة المعارفی درباره روابط مسلمانان و یهود

بنیامین استورا-عبدالوهاب المؤدب
بنیامین استورا-عبدالوهاب المؤدب

درباره این کتاب دایرة المعارفی با حجمی درحدود هزار و دویست صفحه چه می‌توان گفت که در تهیه آن بیش از صد پژوهشگر عرب و یهودی و خارجی شرکت داشتند؟ آیا می‌توان آن را در یک مقاله مطبوعاتی معرفی کرد و نشان داد؟ واقعا جواب می‌دهد؟ البته نه، اما ما در حد توان تلاش‌مان را می‌کنیم. این کتاب قطور روابط را از زمانی آغاز می‌کند که میان پیامبر محمد(ص) و قبایل یهودی جزیره عرب پیش از هزار و چهارصد سال پیش تا زمان شعله‌ور شدن نزاع عربی-اسرائیلی پس از تأسیس کشور اسرائیل درسال1948نشان می‌دهد؛ یک تاریخ طویل و عریض: چهارده قرن از زمان! اما ارائه مسائل به این سبک چنین نشان می‌دهد که این روابط همه جنگ‌های نفسگیر و دشمنی ریشه‌دار بوده است. اینگونه قرن‌های طولانی از داد و ستد خلاق فرهنگی میان عرب‌ها و یهود را دفن می‌کند. منظور ما اولاً قرن‌های دوران طلایی در بغداد سپس قرطبه و اندلس شکوفا است بلکه حتی در خود دوره نبوی ما می‌بینیم نگاه به یهود در ابتدا بسیار مثبت بود پیش از آنکه به منفی تبدیل بشود.

در نتیجه کسی که می‌خواهد با یهود صلح و برادری برقرار کند ازنظرتاریخی دراسلام توجیهش را پیدا می‌کند و کسی که قصد دارد دشمنی و نزاع را تا بی نهایت ادامه دهد نیز می‌تواند توجیهش را پیدا کند. و این یعنی اینکه یک پارادایم واحد دربرابر یهود وجود ندارد بلکه دو پارادایم وجود دارد(منظور ما از پارادایم همان موضع فکری یا الگوی بزرگ لاهوتی است که چیزی ازآن بالاتر نیست). اما جنگ برافروخته شده که پس از اشغال فلسطین و تأسیس کشور اسرائیل درسال 1948 صورت گرفت، پارادایم صلح را به طور کلی از بین برد و پارادایم جنگ و خصومت و درگیری به طور کامل غالب شد و همین پارادایم خصمانه به حقیقت مطلق غیرقابل بحث  تبدیل شد که به طور کلی و نهایی در آگاهی ملت‌های عرب طی شصت سال گذشته کاشته شد و همچون کوه محکم گشت. درآن زمان تصور می‌کردیم روابط عرب و یهود همیشه و در طول تاریخ خصمانه و جنگی بوده و هیچ نقطه روشنی درآن دیده نمی‌شود، اما ما دچار توهم هستیم و دراشتباه. سیرتاریخی واقعی با این تضاد دارد همان طور که دو ناظر بزرگ بر دایرة المعارف تاریخی توضیح می‌دهند. بر جنبه عربی اثر اندیشمند روشنگر بزرگ تونسی عبدالوهاب المؤدب نظارت داشت که خود نویسنده کتاب مشهور: مرض الاسلام(بالاصولیة الظلامیة)/اسلام مبتلا به بنیادگرایی تاریک اندیش شد. جهت یهودی نیز زیرنظرمورخ دانشگاهی مشهور بنیامین استورا که فرانسوی الجزایری تبار بود؛ متولد قسنطنیه است و همان جا رشد کرد و بزرگ شد پیش ازآنکه به پاریس مهاجرت کند. چندی پیش حسابی درخشید چون رئیس جمهوری فرانسه ایمانوئل مکرون شخصاً از او در کاخ الیزه استقبال کرد و او را به عنوان مسئول ترمیم حافظه زخم خورده بین فرانسه و الجزایر منصوب کرد. در همین حال رئیس جمهوری الجزایر تاریخ‌نگار عبدالمجید شیخی را به عنوان مسئول این ترمیم از سمت الجزایر منصوب کرد و هدف تقویت آشتی تاریخی میان دو ملت است.

بنیامین استورا درباره طرح کتاب می‌گوید: این دایرة المعارف را که به خوانندگان تقدیم می‌کنیم بی سابقه و بی نظیراست. درست است که تاریخ عرب و تاریخ مسلمانان و تاریخ یهود وجود دارد، اما به شکل مجزا و هریک جداست. اما تاکنون کتاب دایرة المعارفی وسیع که عمق روابط اسلامی-یهودی به خصوص عربی-یهودی را شرح دهد وجود نداشت. کتابخانه فرانسوی این کتاب را کم داشت و به همین دلیل شروع به رفع این کمبود کردیم. با این کتاب چند هدف را دنبال می‌کردیم: اول پرکردن فاصله روانی یا سایکولوژی کهنه که بین عرب‌ها و یهود در دوران ما وجود دارد. پیش ازآن این فاصله چندان عمیق یا کهنه نبود برعکس آنچه که ما خیال می‌کنیم. پیش ازآن و در طول تاریخ روابط طبیعی بلکه دربسیاری وقت‌ها دوستانه بود. چه کسی این را باور می‌کند؟ در گذشته نویسندگان و اندیشمندان درباره آنچه میان مسلمانان و یهود جمع می‌کرد سخن می‌گفتند نه درباره آنچه آنها را از هم جدا می‌ساخت یا بگو بیشتر ازآنکه درباره موارد اختلاف صحبت می‌کردند درباره موارد توافق می‌گفتند. درباره وجوه اشتراک می‌گفتند که به آنها اجازه همزیستی با همدیگر و درکنار هم می‌داد. اسلام نیز یک دین ابراهیمی است مانند یهود و مسیحیت که ازنظر زمانی برآن تقدم داشتند... شخصیت‌های بزرگ آکادمیک دراین باره مسائل و دوره طلایی روابط عربی-یهودی در دوران تمدن عباسی و اندلسی سخن گفته‌اند که درآن زمان ازنظرفرهنگی شکوفا بودند و درسایه تمدن اسلامی در همه زمینه‌های ادبی، شعری و فلسفی و حتی هنری و موسیقی ثمرمی‌دادند. اما همه این داد وستد تمدنی و ابداعی خلاق پس از تأسیس کشور اسرائیل و تراژدی هولناک فلسطینی که به طور مستقیم ازآن زائیده شد، همه اینها به فراموشی سپرده شد. همه اینها به گذشته سپرده شد و گویی اصلا چنین چیزی وجود نداشته و نسل‌ها براین باور شدند که نزاع عربی و یهودی ابدی و ازلی است؛ نه تغییرمی‌کند و نه از بین می‌رود تا اینکه خداوند زمین و هرآنچه برآن است را به ارث ببرد. اما حقیقت تاریخی عکس این را به ما نشان می‌گوید، روابط انسانی و داد و ستد تمدنی بین عرب‌ها و یهود در زمان تمدن‌های گذشته و دوران طلایی قوی بود. در نتیجه آنچه فضاها را مسموم کرد همین نزاع جهنمی ویرانگری است که عمرش از پنجاه سال فراتر نمی‌رود درحالی که روابط عربی-یهودی به بیش از هزار سال می‌رسد. و این به هیچ وجه به معنای فروکاستن از فاجعه فلسطینی نیست و رنج‌های مردم فلسطین به وصف نمی‌آیند، اما ما تلاش می‌کنیم مسائل را در یک منظر تاریخی وسیع‌تر درجای خود قراردهیم.

اما عبدالوهاب المؤدب چنین می‌گوید: هدف ما از نظارت براین کتاب بزرگ گروهی یادآوری این حقیقت به مسلمانان به خصوص عرب‌ها بود: روابط بین ما و یهود گسترده و پرثمر و درطول تاریخ تا سال1948 ثمربخش بود. اینجا هدف زیبا نشان دادن روابط یا اغراق درآنها نیست بلکه تنها یادآوری تبادل فرهنگی و تمدنی است. آیا تمدن اندلس را ازیاد برده‌ایم؟ آیا موسیقی عربی-یهودی را فراموش کرده‌ایم؟ آیا فلسفه عربی-یهودی را از یاد برده‌ایم؟ همه ما می‌دانیم فیلسوف بزرگ یهودی موسی ابن میمون شاهکارش «دلالة الحایرین/راهنمای سرگشتگان» را به زبان عربی نوشت نه عبری. پس ازآن به عبری ترجمه شد. درنتیجه این اثر محصول فضای فرهنگی تمدن عربی-اسلامی است. بدین معنا او یک فرهیخته عرب است چون هرچه نوشت و همه ابداع‌هایش به زبان ضاد که عربی است بود، چه بخواهد چه نخواهد. باید بدانیم که درآن زمان اصول تمدن عربی اسلامی مسلط بود همان طور که چارچوب تمدن اروپایی و امریکای شمالی درحال حاضر برجهان مسلط شده است. آن زمان هرکسی که قصد شهرت داشت، زبان خودش را کنار می‌گذاشت و نوشته‌ها و ابداعاتش را به زبان عربی می‌نوشت. درآن زمان زبان جهانی شدن فرهنگی بود دقیقا همانند زبان انگلیسی در زمان کنونی. به همین دلیل متفکران یهود و غیر یهود درآن نوآوری کردند. باید بدانیم بسیاری از وزرا، پزشکان و مشاوران خلفای عرب مسلمان یهودی بودند و به آنها اعتماد کامل داشتند. در نتیجه شایسته نیست به دلیل نزاع کنونی که هرچند هم طول بکشد سرانجام راه حلی می‌یابد بر این میراث تمدنی داد و ستدی قلم بکشیم.

 

-مسئله فلسطین در پرتو فلسفه تاریخ

از همه آنچه در بالا گذشت چه نتیجه‌ای می‌گیریم؟ نتیجه می‌گیریم که زبان تیر و کشتن و سربریدن تنها زبان ممکن میان ما و یهود نیست. ازآنجا که همزیستی تمدنی ثمربخش پیش ازآن محقق شده بود، نمی‌دانم چرا دیگر پیش نمی‌آید؟ ازآنجا که در سایه خلفای بزرگ عباسی و امویان اندلس همچون عبدالرحمن سوم و دیگران اتفاق افتاد چرا اکنون اتفاق نمی‌افتد؟ به معنایی دیگر: چرا با اسرائیل و یهود به طور کلی زبانی دیگر را نمی‌آزماییم؟ پس ازآنکه زبان تیر و خصومت مطلق را طی پنجاه سال پیوسته به ته رساندیم، چرا زبان گفت‌وگو و مذاکراه و آشنایی چهره به چهره را تجربه نمی‌کنیم؟ به همین دلیل این همه محکوم کردن‌ها و حملاتی که اکنون به امارات متحده عربی می‌شود را نمی‌فهمم. ناگهان بوق‌های پوپولیستی و غوغاسالاری دیماگوژی از هرطرف به سمت آن باریدن گرفت و بخشی از فرهیختگان عرب یک‌صدا شدند و طوطی‌وار شعارها و سخنان را تکرار می‌کنند. چه کسی می‌گوید امارات متحده از یک مسئله عربی شانه خالی کرده، کشوری که درطول تاریخ از مسئله فلسطین حمایت کرده و حتی میلیاردها دلار درآن تزریق کرد و فکرمی‌کنم پس از صلح و توافق برای انجام خدمت قوی‌تر می‌شود. ناگهان به کشوری «خائن» تبدیل می‌شود چون به این نگاه رسید که راه دیگری برای مدیریت نزاع به غیر ازآن روش مکرر و بی نتیجه سابق وجود دارد که به هیچ نتیجه‌ای نرسید. باید برادران فرهیخته فلسطینی ما بدانند که زخم‌های آنان زخم‌های ماست و دردهای آنان دردهای ما و مسئله آنها مسئله ماست، نه به این دلیل که عربی است بلکه به این دلیل که حق و عدل است، اما از این به بعد نباید از آن به عنوان شمشیر دموکلس استفاده کرد و با تهمت «خیانت» بالای سرها برد. و این واژه تحقیرآمیز و هراسناک است و بدون شک برکشور پیشگامی همچون امارات منطبق نمی‌شود. باید بدانیم که تندروهای یهودی در فرانسه نیز از تهمت سامی‌ستیزی به عنوان شمشیر دموکلس استفاده می‌کنند و هرفرهیخته فرانسوی را با آن می‌ترسانند و بالای سرشان می‌گیرند. در نتیجه شایسته نیست برادران فلسطینی ما در همان دام یا خطا بیفتند و این به ضرر مسئله است و به آن خدمت نمی‌کند. در پایان شاید باز اندلس به فلسطین یا از راه فلسطین برگشت. اسرائیل هرچند هم بزرگ بشود و جایگاهش بالاتر برود در دریای جهان عرب همچون قطره‌ای خواهد ماند و منطقه عربی از اقیانوس تا خلیج باقی می‌ماند. اما عربی به معنای تمدنی و انسانی نه به معنای شوونیستی فرقه‌گرای شعوبی. بدین معنا ما اکنون یک پیچ تاریخی بزرگی را تجربه می‌کنیم نه فقط نسبت به مسئله فلسطین بلکه نسبت به مسئله عربی به طور کلی. منظور من این است که قرون وسطای عربی-اسلامی یعنی دوران انحطاط فرومی‌پاشند و دوره روشنگرانه عربی جدید جای آن را می‌گیرد. امارات چندی پیش همین کار را کرد وقتی که خاکش شیخ ازهر و پاپ رم را درآغوش کشید و سند «برادری انسانی» را منتشرکرد. خدمت بزرگی به عرب‌ها و مسلمانان کرد وقتی که تصویری درخشان از عربیت و اسلام ارائه کرد. با این کار آن تصویر تاریک‌خواه داعشی را کنار زد که چهره و میراث ما را در سراسر جهان مخدوش ساخت. در نهایت به جای تشکر ازآن به سمتش سنگ پرتاب می‌کنیم.



«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند
TT

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

جشنواره «فیلم‌های کوتاه بیروت» (Beirutshorts) سال به سال و در هر دوره تحولی چشمگیر را تجربه می‌کند. از آنجا که پیش از این حدود 1000 فیلم کوتاه برای شرکت در این جشنواره ارسال می‌شد، اکنون این تعداد به بیش از 3000 فیلم رسیده و افق‌های آن گسترش یافته است، به طوری که انتخاب‌های بیشتری از سراسر جهان را ارائه می‌دهد که سطح نمایش‌ها را هم از لحاظ عربی و جهانی ارتقا می‌دهد.
این جشنواره به عنوان چهارمین جشنواره مهم عربی پس از جشنواره‌های «قرطاج سینمایی»، «قاهره سینمایی» و «اسکندریه سینمایی» که شایستگی دریافت جایزه اسکار را دارند، شناخته می‌شود.
سام لحود، مدیر و سازمان‌دهنده جشنواره، اشاره می‌کند که این دسته‌بندی بالاترین سطح اعتبار جهانی برای جشنواره‌های سینمایی است. او به «الشرق الأوسط» گفت: «ما منتظر نتایج سه فیلم کوتاه لبنانی هستیم که امسال برای جایزه اسکار نامزد شده‌اند. همچنین در دوره فعلی، سه فیلم دیگر از میان فیلم‌های «حرفه‌ای» برای شرکت در مسابقه سال آینده انتخاب خواهند شد».

من الأفلام اللبنانية المشاركة «بلايندي» للطالب غي قسيس... (الجهة المنظمة)

این فیلم‌ها از سه مرحله برای رسیدن به اسکار عبور می‌کنند: ابتدا شایستگی کسب نامزدی را پیدا می‌کنند، سپس وارد فهرست کوتاه می‌شوند و در نهایت برای دریافت جایزه رقابت می‌کنند.
در دوره نوزدهم جشنواره که از 3 تا 7 نوامبر برگزار می‌شود، 85 فیلم کوتاه از لبنان و دیگر کشورهای جهان به نمایش گذاشته خواهد شد. این فیلم‌ها شامل آثار فارغ‌التحصیلان جدید و دانشجویان کارگردانی از لبنان هستند. لحود در این باره توضیح می‌دهد: «ما این فیلم‌ها را بر اساس استانداردهای بالایی انتخاب کرده‌ایم که شامل 13 فیلم به عنوان پروژه‌های فارغ‌التحصیلی و 15 فیلم از دانشجویان سال‌های دوم و سوم است. در مسابقه رسمی جشنواره، 41 فیلم از لبنان و دیگر کشورها حضور دارند. همچنین 8 فیلم از لبنان و دیگر کشورهای جهان در مسابقه «زمین، صلح و عدالت» شرکت دارند.»
فیلم‌های کوتاه در این جشنواره از ژانرهای مختلفی همچون داستانی، مستند، اجتماعی، تجربی و انیمیشن هستند. از جمله فیلم‌های لبنانی شرکت‌کننده می‌توان به «در جایی اما نه اینجا»، «این نافرمانی» و «نه تنها ترس دارم، بلکه غمگینم» اشاره کرد.
کشورهای مختلفی همچون مجارستان، اسپانیا، آمریکا، کرواتیا، سعودی، اتریش و برزیل نیز در جشنواره حضور دارند.
لحود در مورد جدیدترین ویژگی‌های این دوره، می‌گوید: «ما همیشه تلاش می‌کنیم که دوره‌های جشنواره را به روز و پیشرفته کنیم. هیئت داوری امسال شامل مدیران برنامه‌های جشنواره‌های رسمی از جشنواره‌های جهانی است. امسال ما میزبان مدیران از برلین سینمایی، لوکارنو و کلرمون-فیران هستیم. همچنین تعدادی از فیلم‌سازان لبنانی مانند کارولین لبکی و بازیگران مانند رودریگ سلیمان و السا زغیب نیز حضور دارند.»
جشنواره بیروت برای فیلم‌های کوتاه برای اولین بار با مؤسسه متروپولیس سینماتیک همکاری می‌کند و تمامی نمایش‌های جشنواره در این مؤسسه برگزار خواهد شد. لحود در این باره می‌گوید: «این اولین بار است که دو مؤسسه سینمایی در یک همکاری مشترک شرکت دارند. سازمان‌دهندگان این جشنواره (جامعه سینمایی بیروت) و متروپولیس دو نهاد پیشرو در برگزاری جشنواره‌های سینمایی در لبنان هستند. امیدواریم که این نوع همکاری‌ها با جشنواره‌های دیگر در آینده نیز گسترش یابد.»

تبرز مواهب إخراجية شبابية في «بيروت للأفلام القصيرة»... (الجهة المنظمة)

یکی از شگفتی‌های جشنواره امسال، اهدای جوایز مالی به ارزش تقریبی 3500 دلار است. همچنین فیلمی که جایزه تماشاگران را کسب کند، صاحب آن به فرانسه سفر کرده و در جشنواره کلرمون-فیران شرکت خواهد کرد.
لحود ادامه می‌دهد: «امسال فیلم‌های لبنانی را به جشنواره فرانسوی کلرمون-فیران خواهیم برد که از 30 ژانویه تا 8 فوریه برگزار می‌شود. انتخاب شخصیت‌های برجسته از جشنواره‌های جهانی هدفش نزدیک‌تر شدن به سطح فیلم‌های لبنانی است. وقتی آنها فیلمی را در محیط خود می‌بینند، ارتباط بهتری با موضوع آن برقرار می‌کنند.»
لحود در مورد سطح فیلم‌های جشنواره توضیح می‌دهد:
«اکثر فیلم‌ها فیلم‌های جوانانه‌ای هستند که با موضوعات متنوع و ایده‌های جسورانه به مسائل مختلف از جمله عدالت، جنگ‌ها و داستان‌های اجتماعی پرداخته‌اند. این فیلم‌های کوتاه از تکنیک‌های پیشرفته‌ای بهره می‌برند که با استانداردهای جهانی همخوانی دارد. همچنین همکاری‌هایی با برلین سینمایی داشته‌ایم و دو قسمت از روند برگزاری جشنواره سال گذشته را به نمایش خواهیم گذاشت و 12 فیلمی که در آن جشنواره شرکت داشتند، به نمایش درمی‌آیند.»


سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
TT

سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)

کمتر از دو ماه تا پایان سال جاری باقی مانده است، اما نتایج حاصل از فروش فیلم‌های سعودی در سال جاری، از موفقیت‌هایی بی‌سابقه سخن می‌گویند. «گیشه‌ی فروش» فیلم‌های سعودی از آغاز سال تا نیمه‌ی ماه گذشته، اکتبر، ۲۳ درصد از مجموع درآمد حاصل از همه‌ فیلم‌هایی را که در سالن‌های پادشاهی عربى سعودى به نمایش درآمده‌اند، به خود اختصاص داده است. این رقم چندان اندک نیست، همان‌گونه که ممکن است در ابتدا به نظر برسد، زیرا سهم فیلم‌های سعودی در مقایسه با کل فیلم‌های عربی و خارجی که در سالن‌های این کشور نمایش داده می‌شوند، از ۴ درصد فراتر نمی‌رود.
در واقع، بازار سینمای سعودى طی حدود پنج سال گذشته شاهد جهش چشمگیری در تعداد فیلم‌های تولیدشده در داخل کشور بوده است، فیلم‌هایی که راه خود را به آسانی به سالن‌های نمایش باز کرده‌اند.
این موفقیتی است که سعودى نه از نظر شمار فیلم‌سازان و نه از نظر تعداد تماشاگران انتظارش را نداشت، اما با شتابی چشمگیر به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل شده است.

فیلم «هوپال» (الشرق الأوسط)

پایه‌گذاری سینما

از سال ۲۰۱۸، هنگامی که عهد جدید توسعه و فرهنگ در سعودى پایه‌گذاری و اجرای آن آغاز شد، نتایج برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده در حوزه‌های گوناگون به‌روشنی پدیدار شد. هر زمینه‌ای را که بنگری، امروز بهتر از گذشته است: از توسعه‌ی اجتماعی و فرهنگی گرفته تا هنر، اقتصاد، علم و ابزارهای گوناگون دانش.
سینما نیز جایگاهی ویژه در توجه مسئولان یافت؛ مؤسسات حمایت و تولید و انجمن‌های سینمایی تأسیس شد، در حالی که سالن‌های سینما در شهرهای مختلف کشور گسترش یافتند. ناشران نیز توجه خود به انتشار کتاب‌های سینمایی را افزایش دادند. افزون بر این، دو جشنواره سینمایی نیز راه‌اندازی شد: یکی ویژه‌ فیلم‌های محلی و خلیجی (یعنی «جشنواره فیلم‌های سعودی») و دیگری با ابعاد جهانی («جشنواره بین‌المللی فیلم دریای سرخ»).
بخش بزرگی از این تلاش‌ها نتیجه‌ی تأسیس «هیئت فیلم‌های سعودی» به ریاست عبدالله آل‌عیاف است؛ کسی که از پیشینه‌ای سینمایی برخوردار است و فعالیتش از سال‌های نخستین این قرن آغاز شد. انتخاب او و نیز سایر رؤسا و مدیران بخش‌های مختلف، نه‌تنها از نظر گزینش اشخاص موفقیت‌آمیز بود، بلکه از نظر ایجاد و تضمین زیرساخت‌های هنری، تولیدی و فرهنگیِ لازم برای رشد سینمای بومی نیز بسیار مؤثر واقع شد.

پوستر فیلم سعودی «شباب البومب ۲» (الشرق الأوسط)

مقایسه‌ها

بر اساس بررسی‌های بی‌طرفانه و کارشناسانه، در جهان عرب (و حتی در بیشتر کشورهای جهان) تجربه‌ای مشابه با این میزان تلاش و دستیابی به نتایج در زمانی چنین کوتاه وجود ندارد. مؤسسات مشابهی در برخی کشورها تأسیس شده بودند، اما بسیاری از آن‌ها نتوانستند با انرژی و تداوم لازم ادامه دهند یا در فعالیت‌هایی تبلیغاتی برای منافع حاکمیت حل شدند.
آنچه در تجربه سعودى تحسین‌برانگیز است، گام‌های استوار، سنجیده و هدفمند آن در راه تحقق یک صنعت سینمایی جامع است.
اگر به اعداد بازگردیم، کافی است بگوییم که در سال گذشته، ۲۰۲۴، سهم درآمد فیلم‌های سعودی از بازار داخلی از ۸ درصد فراتر نرفت. این بدان معناست که آنچه در نه ماه و نیم نخست سال جاری به دست آمده، تقریباً سه برابر آن مقدار است.
ارزیابی فیلم‌هایی که این موفقیت را رقم زده‌اند، با دلایل موفقیت تجاری‌شان تفاوت دارد؛ برخی از فیلم‌های موفق از سطح هنری آگاهی‌بخشی برخوردارند، مانند «هوپال» که در میان فیلم‌های سعودی در رتبه‌ دوم قرار گرفت و ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار فروش داشت. برخی دیگر کاملاً عامه‌پسندند، مانند «شباب البومب ۲» به کارگردانی حازم فوده که با ۷ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار، از نظر فروش در رتبه‌ نخست ایستاد. این فیلم از نوع کاملاً تجاری و مردمی است.
نکته‌ جالب آن است که تقریباً تمام فیلم‌های سعودی تولیدشده در پنج سال اخیر (اگر نگوییم همه‌ آن‌ها) با دقت و برنامه‌ریزی ساخته شده‌اند و موضوعاتی را مطرح کرده‌اند که به فرد و جامعه مربوط است — خواه در قالب کمدی، خواه درام یا خیال‌پردازی. بنابراین، حتی آن دسته از فیلم‌هایی که بر پایه‌ی جذب مستقیم تماشاگران عام ساخته شده‌اند (مانند «آواز زاغ» از محمد السلمان و دو فیلم «شباب البومب») نیز با خواسته‌ها و علایق مخاطبان خود ارتباط برقرار کرده‌اند.
فیلم «هوپال» ساخته‌ عبدالعزیز الشلاحی و پیش از آن «نوره» اثر توفیق الزایدی، به عنوان نمونه، با نگاه به تاریخ پیش از سال ۲۰۱۸ آن را میراث و سنت تلقی کردند و بر همین اساس نیز در داخل و خارج از کشور با استقبال روبه‌رو شدند. برخی دیگر نیز از ژانر هیجان و تعلیق برای رساندن پیام خود بهره گرفتند، مانند آثار لعلی کلثمی.

جشنواره و همایش

این تمام ماجرا نیست. چند روز پیش، سومین دوره‌ «فروم فیلم سعودی» با موفقیتی چشمگیر به پایان رسید — نه فقط به این دلیل که جانی دپ از مهمانان دعوت‌شده برای سخن گفتن درباره‌ تجربه‌ بازیگری خود بود، بلکه به این خاطر که این فروم، با توجه به اهداف اعلام‌شده‌اش در زمینه‌ پیوند دادن سینمای سعودی به چرخه‌ اقتصادی و تجاری فیلم در جهان و جذب سرمایه‌ها و همکاری‌های بین‌المللی، ثابت کرد نماینده‌ای شایسته برای وضعیت کنونی و آرمان‌های سینمای سعودى است.
در روزهای آینده نیز، دوره‌ تازه‌ای از «همایش نقد سینمایی» برگزار خواهد شد که همه‌ جنبه‌های مربوط به زندگی نقد فیلم، پیوند آن با سینما، مخاطبان و نقش فرهنگی و روشنگرانه‌اش را بررسی می‌کند.
این مسیری است نسبتاً کوتاه، اما از نظر عملی سرشار از دستاورد؛ هرچند هنوز راهی طولانی برای تحقق اهداف در همه‌ زمینه‌های هنری و صنعتی سینما در پیش است.


«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
TT

«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)

بیش از ۸۰ رقصنده و رقصنده‌ـ‌هنرمند از فارغ‌التحصیلان مؤسسات هنری و از مناطق و اقوام گوناگون سوریه، خود را برای اجرای نخستین نمایشِ موزیکالِ صحنه‌ای پس از به‌دست گرفتن زمام قدرت توسط حاکمیت جدید در کشور آماده می‌کنند.
در این نمایش که بازیگر بزرگ سوری مونا واصف نقش اصلی آن را بر عهده دارد، هنرمند تئاتر نوار بُلبل، بازیگر برجسته ناهِد حَلَبی، بازیگر ولید دَبّس و گروهی دیگر نیز شرکت دارند. اجراهای این اثر از ۳ تا ۵ نوامبر در تالار اپرای دمشق برگزار می‌شود.

در همین زمینه، کارگردان اثر احمد زهیر گفت: نمایش «وردة إشبیلیة» یا «تاج‌العروس» اثری موسیقایی است که دو سال پیش در خارج از سوریه اجرا شده بود، اما این‌بار با دیدگاهی تازه آماده شده تا میان گذشته و حال پیوندی برقرار کند، آن‌گونه که خود گفت «پس از پیروزی سوری‌ها» نمایشی نو با شکلی متفاوت از نسخهٔ نخست پدید آمده است.

او در نشست خبریِ معرفی نمایش در دمشق توضیح داد که بازگشت اجراها به تالار اپرا «پیامی روشن دارد مبنی بر این‌که سوریه از نظر هنری و فرهنگی در حال بهبود است و دوباره نور می‌گیرد»، و تأکید کرد که «هنر توان آن را دارد که همگام با تحولات حرکت کند و در روند توسعه و بازسازی سهیم باشد».
تولیدکنندگان این نمایش قصد دارند گروهی دائمی برای نمایش‌های موزیکال و نمایشی در دمشق پایه‌گذاری کنند تا اجراهای هنری در سوریه و خارج از آن استمرار یابد.

یادِ اندلس بر صحنهٔ سوریه (پوستر رسمی)

نوار بُلبل در گفت‌وگو با الشرق الأوسط اظهار کرد: این نمایش «سفری هنری است که یاد دوران‌هایی را زنده می‌کند که در آن موسیقی، رقص و شعر بازتاب‌دهندهٔ هویت و زیبایی ما بود». او افزود که هدف نمایش، زنده‌کردن پیوند میان هنر و احساس و نیز اثبات حضور تئاتر سوری است.
این نمایش نخستین حضور بُلبل در سوریه پس از بیش از ده سال دوری است، و به گفتهٔ او این خود «نشانه‌ای از تداوم حیات هنر سوری، با وجود همهٔ چالش‌ها» به شمار می‌آید.
محمد عمر، نویسندهٔ متن نمایش، گفت این اثر «یادآور گذشتهٔ درخشانِ تمدن عربی و اسلامی در اندلس است»، اما در عین حال «تصویری زیباشناسانه از سوریهٔ نوین ارائه می‌دهد؛ سوریه‌ای دوست‌دار، فراتر از اختلافات، و در حال بازسازیِ خود در عرصه‌های هنری و فرهنگی»، سوریه‌ای که «دوباره پل‌های ارتباط را به سوی همه می‌گشاید».
ناهِد حَلَبی، بازیگر نامدار، نیز معتقد است که «امروز تماشاگر سوری بیش از هر زمان دیگری آماده و مشتاق چنین گونه‌ای از هنر است که برای نخستین بار در این ابعاد و با چنین حرفه‌ای‌گری در کشور اجرا می‌شود».

از نشست خبری نمایش «وردة إشبیلیة» (سانا)

دست‌اندرکاران نمایش امید دارند که موفقیت آن آغازگر مجموعه‌ای از اجراهای موزیکال در تالار اپرا باشد.
به گفتهٔ ولید دَبّس، «سرمایه‌گذاری در هنرها معیار رشد کشورها و نماد تصویر تمدنی آن‌هاست».
اجرای نمایش را مؤسسهٔ «موزاییک» پشتیبانی می‌کند؛ نهادی که بر اساس دیدگاه خود تأکید دارد: «هنر و موسیقی بخشی اصیل از تمدن کهن سوریه‌اند».
نمایندهٔ این مؤسسه رانیا قَطَف بر اهمیت تقویت حضور این هنرها در داخل کشور و تداوم همکاری‌های نهادی برای حمایت پایدار از آن‌ها تأکید کرد.