عراق، مهمان افتخاری نمایشگاه بینالمللی کتاب ریاضhttps://persian.aawsat.com/home/article/3144966/%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82%D8%8C-%D9%85%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D9%86%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%84%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6
خوشآمدگویی وزیر فرهنگ سعودی «به عراق عروبت، فرهنگ و ادبیات»
ریاض: «الشرق الاوسط»
TT
TT
عراق، مهمان افتخاری نمایشگاه بینالمللی کتاب ریاض
وزارت فرهنگ سعودی، کشور عراق را به عنوان مهمان دوره بعدی نمایشگاه بینالمللی کتاب ریاض در سال ۲۰۲۱ انتخاب کرد.
این نمایشگاه اکتبر آینده با سازماندهی و نظارت اداره ادبیات ، انتشارات و ترجمه برگزار میشود و قرار است با فعالیتهای مختلف فرهنگی و هنری همراه شود.
شاهزاده بدر بن عبدالله بن فرحان وزیر فرهنگ سعودی گفت که انتخاب عراق در چارچوب روابط برادرانه ای است که دو ملت برادر سعودی و عراق را گرد هم میآورد و همچنین در چارچوب تلاشهای مشترک بین دو کشور برای تقویت همکاری در همه زمینههای توسعه، از جمله حوزه فرهنگی است.
وزیر فرهنگ سعودی از طریق حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی از عراق به عنوان مهمان افتخاری استقبال کرد و افزود: به عراق عروبت، فرهنگ و ادبیات خوش آمد میگوییم.
وی افزود که فرهنگ عراقی با عمق و تنوع خود، فعالیتهای نمایشگاه بینالمللی ریاض را غنی میسازد. این امر همچنین به ایجاد یک فضای تعاملی بزرگ بین عموم مردم سعودی و روشنفکران عراقی و تولیدات فکری و خلاقانه آنها کمک خواهد کرد.
این نمایشگاه قرار است از اول تا ۱۰ اکتبر در مرکز «واجهه الریاض» برگزار شود و سازمان ادبیات ، انتشارات و ترجمه این نمایشگاه را سازماندهی میکنند.
این نمایشگاه براساس چشمانداز جدید، قرار است از نظر تعداد بازدیدکنندگان، حجم فروش و تنوع برنامههای فرهنگی خود رکورد تازه ای ثبت کند تا به عنوان بزرگترین نمایشگاه کتاب در منطقه مطرح شود.
در همین راستا، کنفرانس ناشران ۲۰۲۱، که در روزهای ۴ و ۵ اکتبر برگزار میشود، اولین کنفرانس در نوع خود است که در سعودی برگزار میشود و نقطه ای برای آغاز توسعه و تقویت بخش نشر در سطح جهانی است.
این کنفرانس یک فرصت ایدهآل برای ایجاد و تقویت روابط بین ناشران در سطوح داخلی، عربی و بینالمللی عنوان شدهاست.
طبق برنامهریزیها این کنفرانس شامل جلسات گفت و گو و کارگاههای آموزشی در زمینه چاپ و سایر جلسات در مورد روند انتقال حقوق نشر و ترجمه و فرصتهای آن است.
نوابغ شعر عربیhttps://persian.aawsat.com/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1/5079976-%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%BA-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C
اعتراف میکنم که از روبه رو شدن با تمام این ویرانی که در حال حاضر شاهدش هستیم، ناتوانم. اما فلسفه تاریخ به ما میگوید که همین فجایع بزرگ، ملتها و جوامع را شکل میدهند. آیا فراموش کردهایم که چه بر سر این غرب متکبر آمد؟ آلمان پس از جنگ جهانی دوم تقریباً بهکلی ویران شد. با این وجود، از زیر آوار و خاکسترهایش برخاست و به اوج رسید. حتی پیش از آن، در جریان جنگ مذهبی میان کاتولیکها و پروتستانها در قرن هفدهم نیز ویران شده بود، جنگی که جان یکسوم یا شاید نیمی از جمعیتش را گرفت. همچنین فرانسه را در نظر بگیرید، کشوری که به دست هیتلر اشغال شد و در اعماق وجود خود تحقیر و خوار گردید. مردم گمان میکردند که دیگر هرگز قد علم نخواهد کرد. اما همه اینها با کمک یک رهبر تاریخی خارقالعاده به نام شارل دوگل، به گذشته پیوست. اینجا اهمیت مردان بزرگ در تاریخ نمایان میشود. در مورد ملت عرب نیز همین را میتوان گفت که هنوز سخن نهایی خود را نگفته است. لحظهاش بیگمان خواهد آمد، اما پس از آنکه در کوره رنجها ذوب و دگرگون شود. آرام باشید: «پشت ابرها طوفانی میبینم.» و منظورم از طوفان، طوفان دیگری است: طوفان اندیشه نو و روشنگری که جهان عرب را از تاریکیهای قرون وسطی به روشنایی عصر جدید خواهد برد. پس از آن است که آنها بر علم و تکنولوژی مسلط خواهند شد.
نزار قبانی
اما اکنون قصد ندارم به این موضوع بپردازم؛ بلکه میخواهم خود را در آغوش شعر بیندازم تا تسلی یابم، فراموش کنم و دلتنگیهایم را فرو نشانم.
«شک من در آنها شدت میگیرد تا
آنها را با دستانم لمس کنم»
المعری در دیوان اول خود، «سقط الزند»، این بیت مشهور را سروده بود:
وإني وإن كنت الأخير زمانه
لآت بما لم تستطعه الأوائل
چرا این را گفت؟ چون میدانست که پس از رشته طولانی و پیوستهای از شاعران عرب آمده است که از امرئ القیس تا ابوالطیب المتنبی امتداد داشتند. او از سختی آوردن چیزی جدید پس از همه این بزرگان آگاه بود. آیا شاعران جای خالی برای نغمه جدید گذاشتهاند؟ او از این کار بیم داشت و آن را تقریباً غیرممکن میدانست. باید بهویژه ذکر کرد که وی به عظمت شاعران پیش از خود، بهویژه المتنبی، احترام میگذاشت. المعری درباره او میگفت: «معجزه احمد را به من بدهید»، یعنی دیوان المتنبی را. با این حال، او توانست از ناممکن عبور کرده و چیزی تازه را بیاورد که برای پیشینیان ناشناخته بود و به فکرشان خطور نکرده بود. دلیلی برای این گفته او، قصیدهای است که با این بیت آغاز میشود:
غير مجدٍ في ملتي واعتقادي
نوح باكٍ ولا ترنم شاد
این قصیده در شعر عربی بینظیر است. و به نظرم المعری با سرودن این ابیات، از تمامی شاعران عرب فراتر رفته است:
صاح هذي قبورنا تملأ الرحب
فأين القبور من عهد عاد
سر إن اسطعت في الهواء رويداً
لا اختيالاً على رفات العباد
خفف الوطء ما أظن أديم
الأرض إلا من هذه الأجساد
اینجا معنی کاملاً نوآورانه و بیسابقهای در تاریخ شعر عربی وجود دارد. هیچکس نمیداند این افکار از کجا به ذهن او آمدهاند. به همین دلیل، المعری جوان واقعاً توانست به چیزی دست یابد که پیشینیان، از جمله خود المتنبی، نتوانستند به آن برسند. او دقیقاً برنامه خود را محقق ساخت، زیرا احساس میکرد در درونش نیروهای خلاقی وجود دارند که ماهیت و منشأ آنها را نمیشناسد. اما میدانست که روزی این نیروها شکوفا یا منفجر خواهند شد. المعری آگاه بود که در آستانه دستاوردی عظیم قرار دارد و میدانست که «نابینایی» خود را به شکلی شگفتانگیز پشت سر خواهد گذاشت.
و اکنون بگذارید این سئوال را مطرح کنیم:
اگر المعری احساس میکرد که در پایان دوران به دنیا آمده است، ما که هزار سال یا بیشتر پس از او آمدهایم، چه باید بگوییم؟ المتنبی نیز فکر میکرد که بیش از حد دیر به این دنیا آمده است:
أتى الزمان بنوه في شبيبته
فسرهم وأتيناه على الهرم
اما نبوغ شعری پایانناپذیر است و تمامشدنی نیست، و نبوغ فلسفی نیز چنین است. اگر خلاقیت پایان مییافت، کانت پس از دکارت، یا هگل پس از کانت، یا مارکس پس از هگل ظهور نمیکرد... و ارسطو نیز بهطور مستقیم پس از استادش افلاطون ظهور نمیکرد.
چرا درباره شعر در عصر حاضر صحبت نکنیم؟ آیا قصیده بدوی الجبل درباره المعری را در جشنواره معروف دمشق در سال ۱۹۴۴ با حضور بزرگان ادبیات عرب فراموش کردهایم؟ او میگوید:
أعمى تلفتت العصور فلم تجد
نوراً يضيء كنوره اللماح
من كان يحمل في جوانحه الضحى
هانت عليه أشعة المصباح
المجد ملك العبقرية وحدها
لا ملك جبار ولا سفاح
هنگامی که بدوی به اینجا رسید، طه حسین از شدت شوق برخاست و گفت: «دیگر خرگوشی باقی نماند»، یعنی از همه پیشی گرفته است. زیرا طه حسین میدانست که او نیز در این ابیات مورد خطاب است، نه تنها المعری.