جشنواره فیلم دریای سرخ با حضور ستارگان جهان گشایش یافتhttps://persian.aawsat.com/home/article/3346301/%D8%AC%D8%B4%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%B1%D8%AE-%D8%A8%D8%A7-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D8%B4%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%AA
جشنواره فیلم دریای سرخ با حضور ستارگان جهان گشایش یافت
پذیرایی جده از فیلمسازان بیش از 67 کشور جهان
بخشی از مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم دریای سرخ روز گذشته در جده (عکس: عبدالله الفالح)
جده: اسماء الغابری و عبدالهادی حبتور
TT
TT
جشنواره فیلم دریای سرخ با حضور ستارگان جهان گشایش یافت
بخشی از مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم دریای سرخ روز گذشته در جده (عکس: عبدالله الفالح)
اولین دوره جشنواره فیلم دریای سرخ، شامگاه دیروز (دوشنبه) در شهر باستانی جده (غرب پادشاهی عربی سعودی) آغاز به کار کرد؛ این شهر ثبت شده در فهرست میراث جهانی شاهد حضور شخصیت های هنری و فرهنگی داخلی، منطقه ای و بین المللی و تعدادی از ستاره های بزرگ سینمای جهان بود.
جشنواره با نمایش «سیرانو» فیلم نامزد اسکار که برای اولین بار نمایش داده می شود، آغاز شد. این فیلم یک درام احساسی نوشته اریکا اشمیت است که بر اساس تئاتر موزیکال تولیدشده در سال ۲۰۱۸ به همین نام ساخته شده است. این فیلم برگرفته از یک نمایشنامه کلاسیک به سال 1897 اثر ادموند روستند است.
قرار است فیلمسازان بیش از 67 کشور به 34 زبان، کارنامه هنری خود را با نمایش 138 فیلم بلند و کوتاه ارائه کنند.
این جشنواره شاهد تجلیل از هیفاء المنصور کارگردان و تهیه کننده سعودی نیز خواهد بود که یکی از نام های مطرح در صنعت فیلم سعودی، عربی و بین المللی شمرده می شود.
در بعد عربی، این جشنواره از ستاره مصری لیلی علوی که در بیش از 70 فیلم بازی کرده و همچنان به خلاقیت و ابتکار ادامه می دهد، تجلیل می کند.
پلی میان سه رودخانه… ترجمهای انگلیسی و تصویری از رؤیاهای نجیب محفوظhttps://persian.aawsat.com/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1/5151225-%D9%BE%D9%84%DB%8C-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%AF%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%A6-%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%D9%88-%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D8%A4%DB%8C%D8%A7%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D8%AC%DB%8C%D8%A8-%D9%85%D8%AD%D9%81%D9%88%D8%B8
پلی میان سه رودخانه… ترجمهای انگلیسی و تصویری از رؤیاهای نجیب محفوظ
نجیب محفوظ در بالکن کافهاش مشرف به میدان التحریر در قاهره، سال ۱۹۸۸ (فرانس پرس)
با صداقتی نادر، رماننویس لیبیایی-بریتانیایی «هشام مطر» ترجمهاش از کتاب «رؤیاهای آخر» نجیب محفوظ را با یک اعتراف آغاز میکند.
مطر در تنها دیدارشان در دهه ۹۰ میلادی، از محفوظ پرسید که نویسندگانی را که به زبانی غیر از زبان مادریشان مینویسند، چگونه میبیند؟
این پرسش بازتاب دغدغههای نویسندهای جوان بود که در آمریکا متولد شده و مدتی در قاهره زندگی کرده بود، پیش از آنکه برای در امان ماندن از رژیم معمر قذافی (که پدر مخالفش را ربوده بود) به بریتانیا برود و در مدرسهای شبانهروزی با هویتی جعلی نامنویسی کند.
و پاسخ محفوظ، همانند سبک روایتاش، کوتاه و هوشمندانه بود: «تو به همان زبانی تعلق داری که به آن مینویسی.»
«خودم را یافتم... رؤیاهای آخ
اما مطر اعتراف میکند که در بازخوانیهای بعدیاش از آن گفتگو، چندین بار خود را در حال افزودن حاشیهای یافت که محفوظ هرگز نگفته بود: خلاصهای که میگفت: «هر زبان، رودخانهای است با خاک و محیط خودش، با کرانهها و جریانها و سرچشمه و دهانهای که در آن میخشکد. بنابراین، هر نویسنده باید در رودخانه زبانی شنا کند که با آن مینویسد.»
به این معنا، کتاب «خودم را یافتم... رؤیاهای آخر» که هفته گذشته توسط انتشارات «پنگوئن» منتشر شد، تلاشی است برای ساختن پلی میان سه رودخانه: زبان عربی که محفوظ متن اصلیاش را به آن نوشت، زبان انگلیسی که مطر آن را به آن برگرداند، و زبان لنز دوربین همسر آمریکاییاش «دیانا مطر» که عکسهای او از قاهره در صفحات کتاب آمده است.
مطر با انتخاب سیاه و سفید تلاش کرده فاصله زمانی بین قاهره خودش و قاهره محفوظ را کم کند (عکس: دیانا مطر)
کاری دشوار بود؛ چرا که ترجمه آثار محفوظ، بهویژه، همواره با بحث و جدلهایی همراه بوده: گاهی بهخاطر نادقیق بودن، گاهی بهخاطر حذف بافت و گاهی هم بهخاطر دستکاری در متن.
اندکی از این مسائل گریبان ترجمه مطر را هم گرفت.
مثلاً وقتی رؤیای شماره ۲۱۱ را ترجمه کرد، همان رؤیایی که محفوظ خود را در برابر رهبر انقلاب ۱۹۱۹، سعد زغلول، مییابد و در کنارش «امّ المصریین» (لقب همسرش، صفیه زغلول) ایستاده است. مطر این لقب را بهاشتباه به «مصر» نسبت داد و آن را Mother Egypt (مادر مصر) ترجمه کرد.
عکسها حال و هوای رؤیاها را کامل میکنند، هرچند هیچکدام را مستقیماً ترجمه نمیکنند(عکس: دیانا مطر)
با این حال، در باقی موارد، ترجمه مطر (برنده جایزه پولیتزر) روان و با انگلیسی درخشانش سازگار است، و سادهگی داستان پروژهاش را نیز تداعی میکند: او کار را با ترجمه چند رؤیا برای همسرش در حالی که صبحگاهی در آشپزخانه قهوه مینوشید آغاز کرد و بعد دید دهها رؤیا را ترجمه کرده است، و تصمیم گرفت اولین ترجمه منتشرشدهاش همین باشد.
شاید روح ایجاز و اختصار زبانی که محفوظ در روایت رؤیاهای آخرش بهکار برده، کار مطر را سادهتر کرده باشد.
بین هر رؤیا و رؤیای دیگر، عکسهای دیانا مطر از قاهره — شهر محفوظ و الهامبخش او — با سایهها، گردوغبار، خیالات و گاه جزئیات وهمانگیز، فضا را کامل میکنند، هرچند تلاش مستقیمی برای ترجمه تصویری رؤیاها نمیکنند.
مطر بیشتر عکسهای کتاب را بین اواخر دهه ۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ گرفته است(عکس: دیانا مطر)
در اینجا او با محفوظ در عشق به قاهره شریک میشود؛ شهری که از همان جلسه تابستانی با نویسنده تنها برنده نوبل ادبیات عرب، الهامبخش او شد.
دیانا مطر با انتخاب سیاه و سفید و تکیه بر انتزاع در جاهایی که میتوانست، گویی تلاش کرده پلی بسازد بین قاهره خودش و قاهره محفوظ.
هشام مطر در پایان مقدمهاش مینویسد که دلش میخواهد محفوظ را در حالی تصور کند که صفحات ترجمه را ورق میزند و با همان ایجاز همیشگیاش میگوید: «طبعاً: البته.»
اما شاید محتملتر باشد که همان حکم نخستش را دوباره تکرار کند: «تو به همان زبانی تعلق داری که به آن مینویسی.»
شاید باید بپذیریم که ترجمه — نهفقط در این کتاب بلکه در همهجا — پلی است، نه آینه. و همین برایش کافی است.