محمود درویش و رنا قبانی؛ سقف کوتاه خانواده و سقف بلند رؤیاها


محمود درویش و رنا قبانی
محمود درویش و رنا قبانی
TT

محمود درویش و رنا قبانی؛ سقف کوتاه خانواده و سقف بلند رؤیاها


محمود درویش و رنا قبانی
محمود درویش و رنا قبانی

درویش محافظه‌کارتر از رنا قبانی بود. رنا بی هیچ تردیدی سخن از افت و خیزهایی می‌گوید که آن دو را به جدایی کشاند.
کمتر پیش آمده که در پرداختن به زندگی عاطفی و زناشویی نویسنده‌ای دچار تردیده شده باشم آن طور که درباره محمود درویش شده‌ام. نه تنها به دلیل کمبود منابع مکتوب موثق و عمیق که به رابطه درویش و زن‌ها می‌پردازد بلکه چون خود سراینده«ورد اقل/گل کمتر» نمی‌خواست چیزی از زندگی‌اش به بیرون درز کند، به استثنای اندک دوستان نزدیک و جز اندکی از ماجراجویی‌ها عاطفی با زنان «بسیار» زندگی‌اش. شاید هم به دلیل محافظه‌کاری درخلق و خوی برخاسته از تربیت روستایی یا شرمی که در اعماق وجودش خانه کرده بود( آن طور که دوست گرمابه و گلستانش غانم زریقات توصیف می‌کند) و شاید هم به این میلش برمی‌گشت که روابط صمیمی‌اش پشت حصار پیچیده بمانمد، تا کتمان و ابهام مورد نیاز اسطوره شخصی خود را مهیا سازد. عامل دوم این تردید در نیاز فلسطینی‌ها و عرب‌ها به مجموعه‌ای از نمادهای شمایل‌گونه تجسم می‌یابد که امت دچاربحران برای رهایی از واقعیت سیاه و تصویر تیره «زمینی»‌اش به آنها نیاز دارد. و به احتمال زیاد چنین برنامه تغییری جز از راه پوشاندن جامه تقدس بر قامت نمادها و در نتیجه احاطه کردن آنها به متا-بدن استوار نمی‌شود که نباید به آن تعدی کرد یا آسیبی زد. براین اساس که این پدیده شمایل‌گونه تنها به محمود درویش محدود نمی‌شد بلکه شامل نمادهای مشابهی در قد و قامت اسمهان، ام‌کلثوم، فیروز، غسان کنفانی و دیگران شد که آثار هنری و ادبی‌ مرتبط به زندگی شخصی‌شان جای مخالفت، نگرانی و رد داشت.
واقعیت اینکه محمود درویش در طول زندگی‌اش مورد توجه زنان بسیاری بود نه تنها به دلیل قدرت بالای شعری و جذابیت آنها بلکه به دلیل تیزهوشی، خوش‌سیمایی و کاریزمای شخصی چشم‌گیر. با این وجود محمود از جمله افرادی نبود که رابطه‌اش با زن‌ها را به نمایش بگذارد و در اشعارش برخلاف بسیاری از شاعران و نوآوران جهان هیچ نامی از آنها نمی‌‌برد. با اینکه برخی براین باورند که اشعار عاشقانه‌ای که پدید آورنده «سریر الغریبة/ بستر غریبه» نوشت پیرامون خود زن نمی‌چرخند بلکه این روش او بود برای پنهان ساختن بیان عشقش به فلسطین. شاعر این را با قاطعیت رد و در گفت‌وگویش با عبده وازن  تأکید می‌کند، زن تنها ابزار کنایه و نمادپردازی ملی و مبارزه‌ای نیست بلکه حق دارد وجود خود را داشته باشد و می‌افزاید:« هرچه درباره عشق یا جز آن نوشتم حاصل تجربه‌های زنده است، حتی اگر نوشتن مجرای دیگری گرفت که از سیاق سخن درباره عشق بیرون برود».
با اینکه ریتا که محمود در چندین شعر از او نام می‌برد استثنای قاعده بود، و بعد مشخص شد که این اسم حقیقی نیست و الهام بخش شاعر در اوایل جوانی کسی نبود جز دختر یهودی تامار بن عامی که مدتی کوتاهی بین آن دو رابطه عاطفی برقرار شد پیش از آنکه جنگ اکتبر سال 1967 ناگزیرشان ساخت به اردوگاه‌شان برگردند که به شکل پیوسته درحال جنگند. با وجود آنکه برجسته‌ترین شاعر فلسطین دوست نداشت مسائل سیاسی و ملی بزرگ را به رابطه‌اش با زن وارد سازد، این رابطه از بعد عاطفی دوجانبه فراتر رفت تا به بعد نمادین گویای خود در منطقه پیچیده بین اسطوره و تاریخ برسد و با تغییر نقش‌ها به نسخه‌ معاصر دیگری درباره رابطه رنج‌آور و سخت بین شمشون یهودی و دلیله فلسطینی تبدیل می‌شود. حتی اگر ریتای حقیقی همان تامار نباشد بلکه نویسنده چپ‌گرا تانیا رهارت( آن طور که برخی گمان می‌کنند)، یا شاعره اسرائیلی دالیا ربکوویچ (آن طور که برخی دیگر تصور می‌کنند)، این «حادثه» عاطفی که شاعر خود به گرفتار شدن درآن اعتراف کرده ملغی نمی‌کند. من بعید نمی‌دانم که ریتای شعر آمیزه‌ای از همه آن زن‌ها باشد به خصوص که درویش چندین جا به چنین تداخلی اشاره کرده است درست مانند پابلو نرودا که محمود بسیار شیفته زن‌های اشعارش بود.
اما نگاهی دقیق به روابط عاطفی درویش باید ما را به این نتیجه برساند که رابطه‌اش با نویسنده و پژوهشگر سوری رنا قبانی، برجسته‌ترین، عمیق‌ترین و نزدیک‌ترین آنها به قلب و عقلش بوده است. اما خود قبانی مجموعه مقاله‌هایی که چند سال پیش در یکی از روزنامه‌های عربی منتشر شد، درباره داستان عجیب دیدارشان و جزئیات جذابش گفت. دوطرف کاملاً اتفاقی با هم دیدار می‌کنند، وقتی که رنا هنوز پشت میز تحصیل در واشنگتن بود. او به اصرار دوستش تصمیم گرفت در شب شعری که در کوی دانشگاه جورج تاون دعوت شده بود شرکت کند. با وجود علاقه زیاد قبانی به شعر درویش تصمیم گرفت در صندلی‌های ردیف آخرسالن بنشیند چون صندلی‌های جلویی معمولاً مورد علاقه چهره‌های سیاسی، هنری و نویسندگان پیشکسوت است درحالی که دختر جوان که از این فضاهای رسمی به دور بود و یک صندل مخمل پاشنه بلند به پا داشت و به ناخن‌های پایش لاک مشکی می‌زد، گمشده مناسب خود را در ردیف آخر می‌یافت. از ذهن دختر سفیر فرهیخته صباح قبانی برادر شاعر نزار نمی‌گذشت که متفکرسیاسی مانند لوئیس مقصود وقتی دستش را کشید و به ردیف اول سالن برد و به درویش معرفی کرد، گفتی زندگی‌اش را به سمت سرنوشتی دیگر و سمت وسویی متفاوت می‌برد.
«با من ازدواج می‌کنی؟»، شاعر سی ساله به دختر دمشقی یاسمینی نوزده ساله گفت و به تفاوت سن و شرایط اجتماعی از یک طرف و ترس بیمارگونه‌اش از نهاد خانواده ازسوی دیگر توجهی نکرد. همان قدر که پرسش برای رنا شگفت‌انگیز بود، پاسخ موافقت بی‌مقدمه برای محمود هم بود که در اعماق وجود خود دوست داشت دختر زیباروی جوان منبع الهام شاعری او بشود، نه زن واقعیت «کشته شده» بر مذبح تکرار و جزئیات نثری روزانه. و پیش از آنکه به دو طرف فرصت داده شود به عقل خود مراجعه کنند و به تحلیل منطقی روند امور بپردازند حوادث با سرعت بسیار جریان یافتند؛ از گذراندن روند  قانونی ازدواج تا ایستگاه پاریس و رسیدن به خانه واقع در طبقه هشتم یکی از ساختمان‌های بیروت که باید کیف سنگینش را می‌کشید و به دلیل قطع برق با پای پیاده می‌رفت. در سایه قطع آب و برق و نبود وسایل گرمایشی و تبدیل پایتخت لبنان به شهر اشباح، بخش رمانتیک رابطه جای خود را به احساساتی دیگر داد که پیچده‌تر و کمتر صورتی بودند.
با اینکه رابطه زن و شوهر در دل سختی بیروت نفس بریده از سایه سنگین جنگ ویرانگر در ظاهر به نظر سرشار از رؤیا، ایده‌آل، همآهنگ و پرازامید می‌آمد، اما دراعماق خود پایانی کاملاً متفاوت برای امور پنهان می‌کرد. نه به این دلیل که آتش‌های مجذوب شدن برای ادامه اشتعال به هیزم فاصله و سوخت کشش نیازداشت بلکه چون صحنه تنگ رابطه به تفاوت‌های گسترده شخصی که درخشش ماجراجویی جسورانه به کنارزده بود، فرصت داد بی هیچ لف و نشری و پنهان سازی خود را نشان دهند. اگر محمود در نوشتن از آن تجربه محافظه‌کارتر از رنا قبانی بود، رنا در نشان دادن ناهمواری‌های سختی که دوطرف را پس از نه ماه زندگی مشترک به جدایی کشاند تردید به خود راه نمی‌دهد پیش از آنکه به خود فرصت دیگری بدهند که برای دوسال ادامه یافت و بعد ازآن به جدایی نهایی و آشکار منتهی شد.
رنا چندین بار و در چندین مناسبت می‌گوید، شرایط زندگی شهری و خانوادگی او که توانایی مادی و کسب متنوع فرهنگی و معرفتی و آزادی نسبی از سنت‌ها را به او می‌بخشید، کاملاً با تربیت فقیرانه و پیچیده‌ درویش تفاوت داشت که به او اجازه می‌داد با انواع زندگی‌ها و سخت‌ترین آنها کنار بیاید. با اینکه با عطش محمود در مطالعه و کسب دانایی با ولع خاص نسبت به رمان، شعر، پژوهش‌های تاریخی و دینی و فکری همپایه بود، پنهان نمی‌کند که قادر به کنار آمدن با واقعیت جدید آکنده از نگرانی و ترس و سطح پایین مادی نبود که درآن حدود خصوصی و امنیت و آرامش روانی کم رنگ می‌شوند.
عامل دیگری که در سست شدن رابطه سهیم بود و اجازه نداد ادامه یابد به احتمال زیاد در اقبال رنای کم سن و سال به ازدواج تجسم می‌یابد؛ او پیش از پختگی و داشتن تجربه کافی زندگی برای ورود به این ماجراجویی و رساندن آن به پایان خوش ازدواج کرد. کسی که زندگی بعدی قبانی را دنبال کند بدون شک می‌بیند چقدر پختگی و تجربه زندگی دارد که در ابتدای جوانی نداشت. اما درویش نیز به اندازه کافی تلاش نکرد تا وضعیت سخت همسرش را درک کند بلکه او نیز گرفتار ترس‌هایی از نوع دیگر بود؛ به بساط آزادی مربوط می‌شد که وظایف سخت و سنگین نهاد خانواده از زیر پایش می‌کشید. یکی از دوستان نزدیکش از او نقل می‌کند، وقتی زنش شروع کرد لباس‌هایش را در کمدش آویزان کردن ناگهان متوجه شد هوای پیرامونش تغییرکرد و فضای مخصوصش برای انجام آداب کوچک روزانه محدود شد. چیزی نیافت تا از ترس ناشناخته بگوید جز اینکه به عقب بکشد و غرق در هقهق پنهان بشود.
«رابطه‌ام با محمود آتشفشانی و طوفانی بود» رنا در یکی از مصاحبه‌های تلویزیونی‌اش می‌گوید. اما او اعتراف می‌کند، جنبه‌های مثبت این رابطه که در لذت فراوان تجسم می‌یافت سفرهای بسیاری با شوهرشاعرش برایش مهیا ساخت و محمود در عمیق شدن بینش سیاسی و مبارزه‌ای او نقش داشت. درعین حال به سهم خود در رسیدن رابطه  به بن‌بست اعتراف می‌کند و می‌گوید« نویسنده انسانی بیمار و دچار اضطراب است و این همان حالتی است که من داشتم. کسی را انتخاب کردم چون شبیه من بود چون برای نمونه نمی‌توانستم با یک صراف ازدواج کنم». قبانی یادآوری می‌کند محمود در آن دوره بیش از یک متن شعری برایش گفته از جمله «قصیدة الرمل/سرود شن». در عین حال به خوش بر و رویی بسیار و بخشندگی استثنایی شوهرش اعتراف می‌کند و اینکه عادت داشت به طور روزانه گل‌ها و هدایایش را دریافت کند. اما همه اینها مانع از این نمی‌شود که بگوید، درویش در درون جز به شعرش به هیچ کس و هیچ چیز اخلاص نداشت و اینکه« ساخته نشده تا پدر و همسر و صاحب خانواده باشد. او شاعری عالی اما همسری شکست خورده است».



«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند
TT

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

جشنواره «فیلم‌های کوتاه بیروت» (Beirutshorts) سال به سال و در هر دوره تحولی چشمگیر را تجربه می‌کند. از آنجا که پیش از این حدود 1000 فیلم کوتاه برای شرکت در این جشنواره ارسال می‌شد، اکنون این تعداد به بیش از 3000 فیلم رسیده و افق‌های آن گسترش یافته است، به طوری که انتخاب‌های بیشتری از سراسر جهان را ارائه می‌دهد که سطح نمایش‌ها را هم از لحاظ عربی و جهانی ارتقا می‌دهد.
این جشنواره به عنوان چهارمین جشنواره مهم عربی پس از جشنواره‌های «قرطاج سینمایی»، «قاهره سینمایی» و «اسکندریه سینمایی» که شایستگی دریافت جایزه اسکار را دارند، شناخته می‌شود.
سام لحود، مدیر و سازمان‌دهنده جشنواره، اشاره می‌کند که این دسته‌بندی بالاترین سطح اعتبار جهانی برای جشنواره‌های سینمایی است. او به «الشرق الأوسط» گفت: «ما منتظر نتایج سه فیلم کوتاه لبنانی هستیم که امسال برای جایزه اسکار نامزد شده‌اند. همچنین در دوره فعلی، سه فیلم دیگر از میان فیلم‌های «حرفه‌ای» برای شرکت در مسابقه سال آینده انتخاب خواهند شد».

من الأفلام اللبنانية المشاركة «بلايندي» للطالب غي قسيس... (الجهة المنظمة)

این فیلم‌ها از سه مرحله برای رسیدن به اسکار عبور می‌کنند: ابتدا شایستگی کسب نامزدی را پیدا می‌کنند، سپس وارد فهرست کوتاه می‌شوند و در نهایت برای دریافت جایزه رقابت می‌کنند.
در دوره نوزدهم جشنواره که از 3 تا 7 نوامبر برگزار می‌شود، 85 فیلم کوتاه از لبنان و دیگر کشورهای جهان به نمایش گذاشته خواهد شد. این فیلم‌ها شامل آثار فارغ‌التحصیلان جدید و دانشجویان کارگردانی از لبنان هستند. لحود در این باره توضیح می‌دهد: «ما این فیلم‌ها را بر اساس استانداردهای بالایی انتخاب کرده‌ایم که شامل 13 فیلم به عنوان پروژه‌های فارغ‌التحصیلی و 15 فیلم از دانشجویان سال‌های دوم و سوم است. در مسابقه رسمی جشنواره، 41 فیلم از لبنان و دیگر کشورها حضور دارند. همچنین 8 فیلم از لبنان و دیگر کشورهای جهان در مسابقه «زمین، صلح و عدالت» شرکت دارند.»
فیلم‌های کوتاه در این جشنواره از ژانرهای مختلفی همچون داستانی، مستند، اجتماعی، تجربی و انیمیشن هستند. از جمله فیلم‌های لبنانی شرکت‌کننده می‌توان به «در جایی اما نه اینجا»، «این نافرمانی» و «نه تنها ترس دارم، بلکه غمگینم» اشاره کرد.
کشورهای مختلفی همچون مجارستان، اسپانیا، آمریکا، کرواتیا، سعودی، اتریش و برزیل نیز در جشنواره حضور دارند.
لحود در مورد جدیدترین ویژگی‌های این دوره، می‌گوید: «ما همیشه تلاش می‌کنیم که دوره‌های جشنواره را به روز و پیشرفته کنیم. هیئت داوری امسال شامل مدیران برنامه‌های جشنواره‌های رسمی از جشنواره‌های جهانی است. امسال ما میزبان مدیران از برلین سینمایی، لوکارنو و کلرمون-فیران هستیم. همچنین تعدادی از فیلم‌سازان لبنانی مانند کارولین لبکی و بازیگران مانند رودریگ سلیمان و السا زغیب نیز حضور دارند.»
جشنواره بیروت برای فیلم‌های کوتاه برای اولین بار با مؤسسه متروپولیس سینماتیک همکاری می‌کند و تمامی نمایش‌های جشنواره در این مؤسسه برگزار خواهد شد. لحود در این باره می‌گوید: «این اولین بار است که دو مؤسسه سینمایی در یک همکاری مشترک شرکت دارند. سازمان‌دهندگان این جشنواره (جامعه سینمایی بیروت) و متروپولیس دو نهاد پیشرو در برگزاری جشنواره‌های سینمایی در لبنان هستند. امیدواریم که این نوع همکاری‌ها با جشنواره‌های دیگر در آینده نیز گسترش یابد.»

تبرز مواهب إخراجية شبابية في «بيروت للأفلام القصيرة»... (الجهة المنظمة)

یکی از شگفتی‌های جشنواره امسال، اهدای جوایز مالی به ارزش تقریبی 3500 دلار است. همچنین فیلمی که جایزه تماشاگران را کسب کند، صاحب آن به فرانسه سفر کرده و در جشنواره کلرمون-فیران شرکت خواهد کرد.
لحود ادامه می‌دهد: «امسال فیلم‌های لبنانی را به جشنواره فرانسوی کلرمون-فیران خواهیم برد که از 30 ژانویه تا 8 فوریه برگزار می‌شود. انتخاب شخصیت‌های برجسته از جشنواره‌های جهانی هدفش نزدیک‌تر شدن به سطح فیلم‌های لبنانی است. وقتی آنها فیلمی را در محیط خود می‌بینند، ارتباط بهتری با موضوع آن برقرار می‌کنند.»
لحود در مورد سطح فیلم‌های جشنواره توضیح می‌دهد:
«اکثر فیلم‌ها فیلم‌های جوانانه‌ای هستند که با موضوعات متنوع و ایده‌های جسورانه به مسائل مختلف از جمله عدالت، جنگ‌ها و داستان‌های اجتماعی پرداخته‌اند. این فیلم‌های کوتاه از تکنیک‌های پیشرفته‌ای بهره می‌برند که با استانداردهای جهانی همخوانی دارد. همچنین همکاری‌هایی با برلین سینمایی داشته‌ایم و دو قسمت از روند برگزاری جشنواره سال گذشته را به نمایش خواهیم گذاشت و 12 فیلمی که در آن جشنواره شرکت داشتند، به نمایش درمی‌آیند.»


سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
TT

سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)

کمتر از دو ماه تا پایان سال جاری باقی مانده است، اما نتایج حاصل از فروش فیلم‌های سعودی در سال جاری، از موفقیت‌هایی بی‌سابقه سخن می‌گویند. «گیشه‌ی فروش» فیلم‌های سعودی از آغاز سال تا نیمه‌ی ماه گذشته، اکتبر، ۲۳ درصد از مجموع درآمد حاصل از همه‌ فیلم‌هایی را که در سالن‌های پادشاهی عربى سعودى به نمایش درآمده‌اند، به خود اختصاص داده است. این رقم چندان اندک نیست، همان‌گونه که ممکن است در ابتدا به نظر برسد، زیرا سهم فیلم‌های سعودی در مقایسه با کل فیلم‌های عربی و خارجی که در سالن‌های این کشور نمایش داده می‌شوند، از ۴ درصد فراتر نمی‌رود.
در واقع، بازار سینمای سعودى طی حدود پنج سال گذشته شاهد جهش چشمگیری در تعداد فیلم‌های تولیدشده در داخل کشور بوده است، فیلم‌هایی که راه خود را به آسانی به سالن‌های نمایش باز کرده‌اند.
این موفقیتی است که سعودى نه از نظر شمار فیلم‌سازان و نه از نظر تعداد تماشاگران انتظارش را نداشت، اما با شتابی چشمگیر به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل شده است.

فیلم «هوپال» (الشرق الأوسط)

پایه‌گذاری سینما

از سال ۲۰۱۸، هنگامی که عهد جدید توسعه و فرهنگ در سعودى پایه‌گذاری و اجرای آن آغاز شد، نتایج برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده در حوزه‌های گوناگون به‌روشنی پدیدار شد. هر زمینه‌ای را که بنگری، امروز بهتر از گذشته است: از توسعه‌ی اجتماعی و فرهنگی گرفته تا هنر، اقتصاد، علم و ابزارهای گوناگون دانش.
سینما نیز جایگاهی ویژه در توجه مسئولان یافت؛ مؤسسات حمایت و تولید و انجمن‌های سینمایی تأسیس شد، در حالی که سالن‌های سینما در شهرهای مختلف کشور گسترش یافتند. ناشران نیز توجه خود به انتشار کتاب‌های سینمایی را افزایش دادند. افزون بر این، دو جشنواره سینمایی نیز راه‌اندازی شد: یکی ویژه‌ فیلم‌های محلی و خلیجی (یعنی «جشنواره فیلم‌های سعودی») و دیگری با ابعاد جهانی («جشنواره بین‌المللی فیلم دریای سرخ»).
بخش بزرگی از این تلاش‌ها نتیجه‌ی تأسیس «هیئت فیلم‌های سعودی» به ریاست عبدالله آل‌عیاف است؛ کسی که از پیشینه‌ای سینمایی برخوردار است و فعالیتش از سال‌های نخستین این قرن آغاز شد. انتخاب او و نیز سایر رؤسا و مدیران بخش‌های مختلف، نه‌تنها از نظر گزینش اشخاص موفقیت‌آمیز بود، بلکه از نظر ایجاد و تضمین زیرساخت‌های هنری، تولیدی و فرهنگیِ لازم برای رشد سینمای بومی نیز بسیار مؤثر واقع شد.

پوستر فیلم سعودی «شباب البومب ۲» (الشرق الأوسط)

مقایسه‌ها

بر اساس بررسی‌های بی‌طرفانه و کارشناسانه، در جهان عرب (و حتی در بیشتر کشورهای جهان) تجربه‌ای مشابه با این میزان تلاش و دستیابی به نتایج در زمانی چنین کوتاه وجود ندارد. مؤسسات مشابهی در برخی کشورها تأسیس شده بودند، اما بسیاری از آن‌ها نتوانستند با انرژی و تداوم لازم ادامه دهند یا در فعالیت‌هایی تبلیغاتی برای منافع حاکمیت حل شدند.
آنچه در تجربه سعودى تحسین‌برانگیز است، گام‌های استوار، سنجیده و هدفمند آن در راه تحقق یک صنعت سینمایی جامع است.
اگر به اعداد بازگردیم، کافی است بگوییم که در سال گذشته، ۲۰۲۴، سهم درآمد فیلم‌های سعودی از بازار داخلی از ۸ درصد فراتر نرفت. این بدان معناست که آنچه در نه ماه و نیم نخست سال جاری به دست آمده، تقریباً سه برابر آن مقدار است.
ارزیابی فیلم‌هایی که این موفقیت را رقم زده‌اند، با دلایل موفقیت تجاری‌شان تفاوت دارد؛ برخی از فیلم‌های موفق از سطح هنری آگاهی‌بخشی برخوردارند، مانند «هوپال» که در میان فیلم‌های سعودی در رتبه‌ دوم قرار گرفت و ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار فروش داشت. برخی دیگر کاملاً عامه‌پسندند، مانند «شباب البومب ۲» به کارگردانی حازم فوده که با ۷ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار، از نظر فروش در رتبه‌ نخست ایستاد. این فیلم از نوع کاملاً تجاری و مردمی است.
نکته‌ جالب آن است که تقریباً تمام فیلم‌های سعودی تولیدشده در پنج سال اخیر (اگر نگوییم همه‌ آن‌ها) با دقت و برنامه‌ریزی ساخته شده‌اند و موضوعاتی را مطرح کرده‌اند که به فرد و جامعه مربوط است — خواه در قالب کمدی، خواه درام یا خیال‌پردازی. بنابراین، حتی آن دسته از فیلم‌هایی که بر پایه‌ی جذب مستقیم تماشاگران عام ساخته شده‌اند (مانند «آواز زاغ» از محمد السلمان و دو فیلم «شباب البومب») نیز با خواسته‌ها و علایق مخاطبان خود ارتباط برقرار کرده‌اند.
فیلم «هوپال» ساخته‌ عبدالعزیز الشلاحی و پیش از آن «نوره» اثر توفیق الزایدی، به عنوان نمونه، با نگاه به تاریخ پیش از سال ۲۰۱۸ آن را میراث و سنت تلقی کردند و بر همین اساس نیز در داخل و خارج از کشور با استقبال روبه‌رو شدند. برخی دیگر نیز از ژانر هیجان و تعلیق برای رساندن پیام خود بهره گرفتند، مانند آثار لعلی کلثمی.

جشنواره و همایش

این تمام ماجرا نیست. چند روز پیش، سومین دوره‌ «فروم فیلم سعودی» با موفقیتی چشمگیر به پایان رسید — نه فقط به این دلیل که جانی دپ از مهمانان دعوت‌شده برای سخن گفتن درباره‌ تجربه‌ بازیگری خود بود، بلکه به این خاطر که این فروم، با توجه به اهداف اعلام‌شده‌اش در زمینه‌ پیوند دادن سینمای سعودی به چرخه‌ اقتصادی و تجاری فیلم در جهان و جذب سرمایه‌ها و همکاری‌های بین‌المللی، ثابت کرد نماینده‌ای شایسته برای وضعیت کنونی و آرمان‌های سینمای سعودى است.
در روزهای آینده نیز، دوره‌ تازه‌ای از «همایش نقد سینمایی» برگزار خواهد شد که همه‌ جنبه‌های مربوط به زندگی نقد فیلم، پیوند آن با سینما، مخاطبان و نقش فرهنگی و روشنگرانه‌اش را بررسی می‌کند.
این مسیری است نسبتاً کوتاه، اما از نظر عملی سرشار از دستاورد؛ هرچند هنوز راهی طولانی برای تحقق اهداف در همه‌ زمینه‌های هنری و صنعتی سینما در پیش است.


«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
TT

«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)

بیش از ۸۰ رقصنده و رقصنده‌ـ‌هنرمند از فارغ‌التحصیلان مؤسسات هنری و از مناطق و اقوام گوناگون سوریه، خود را برای اجرای نخستین نمایشِ موزیکالِ صحنه‌ای پس از به‌دست گرفتن زمام قدرت توسط حاکمیت جدید در کشور آماده می‌کنند.
در این نمایش که بازیگر بزرگ سوری مونا واصف نقش اصلی آن را بر عهده دارد، هنرمند تئاتر نوار بُلبل، بازیگر برجسته ناهِد حَلَبی، بازیگر ولید دَبّس و گروهی دیگر نیز شرکت دارند. اجراهای این اثر از ۳ تا ۵ نوامبر در تالار اپرای دمشق برگزار می‌شود.

در همین زمینه، کارگردان اثر احمد زهیر گفت: نمایش «وردة إشبیلیة» یا «تاج‌العروس» اثری موسیقایی است که دو سال پیش در خارج از سوریه اجرا شده بود، اما این‌بار با دیدگاهی تازه آماده شده تا میان گذشته و حال پیوندی برقرار کند، آن‌گونه که خود گفت «پس از پیروزی سوری‌ها» نمایشی نو با شکلی متفاوت از نسخهٔ نخست پدید آمده است.

او در نشست خبریِ معرفی نمایش در دمشق توضیح داد که بازگشت اجراها به تالار اپرا «پیامی روشن دارد مبنی بر این‌که سوریه از نظر هنری و فرهنگی در حال بهبود است و دوباره نور می‌گیرد»، و تأکید کرد که «هنر توان آن را دارد که همگام با تحولات حرکت کند و در روند توسعه و بازسازی سهیم باشد».
تولیدکنندگان این نمایش قصد دارند گروهی دائمی برای نمایش‌های موزیکال و نمایشی در دمشق پایه‌گذاری کنند تا اجراهای هنری در سوریه و خارج از آن استمرار یابد.

یادِ اندلس بر صحنهٔ سوریه (پوستر رسمی)

نوار بُلبل در گفت‌وگو با الشرق الأوسط اظهار کرد: این نمایش «سفری هنری است که یاد دوران‌هایی را زنده می‌کند که در آن موسیقی، رقص و شعر بازتاب‌دهندهٔ هویت و زیبایی ما بود». او افزود که هدف نمایش، زنده‌کردن پیوند میان هنر و احساس و نیز اثبات حضور تئاتر سوری است.
این نمایش نخستین حضور بُلبل در سوریه پس از بیش از ده سال دوری است، و به گفتهٔ او این خود «نشانه‌ای از تداوم حیات هنر سوری، با وجود همهٔ چالش‌ها» به شمار می‌آید.
محمد عمر، نویسندهٔ متن نمایش، گفت این اثر «یادآور گذشتهٔ درخشانِ تمدن عربی و اسلامی در اندلس است»، اما در عین حال «تصویری زیباشناسانه از سوریهٔ نوین ارائه می‌دهد؛ سوریه‌ای دوست‌دار، فراتر از اختلافات، و در حال بازسازیِ خود در عرصه‌های هنری و فرهنگی»، سوریه‌ای که «دوباره پل‌های ارتباط را به سوی همه می‌گشاید».
ناهِد حَلَبی، بازیگر نامدار، نیز معتقد است که «امروز تماشاگر سوری بیش از هر زمان دیگری آماده و مشتاق چنین گونه‌ای از هنر است که برای نخستین بار در این ابعاد و با چنین حرفه‌ای‌گری در کشور اجرا می‌شود».

از نشست خبری نمایش «وردة إشبیلیة» (سانا)

دست‌اندرکاران نمایش امید دارند که موفقیت آن آغازگر مجموعه‌ای از اجراهای موزیکال در تالار اپرا باشد.
به گفتهٔ ولید دَبّس، «سرمایه‌گذاری در هنرها معیار رشد کشورها و نماد تصویر تمدنی آن‌هاست».
اجرای نمایش را مؤسسهٔ «موزاییک» پشتیبانی می‌کند؛ نهادی که بر اساس دیدگاه خود تأکید دارد: «هنر و موسیقی بخشی اصیل از تمدن کهن سوریه‌اند».
نمایندهٔ این مؤسسه رانیا قَطَف بر اهمیت تقویت حضور این هنرها در داخل کشور و تداوم همکاری‌های نهادی برای حمایت پایدار از آن‌ها تأکید کرد.