جاذبه فرهنگی سعودی؛ دریچه ای به ژرفای تمدن و معماری

 جاذبه فرهنگی سعودی؛ دریچه ای به ژرفای تمدن و معماری
TT

جاذبه فرهنگی سعودی؛ دریچه ای به ژرفای تمدن و معماری

 جاذبه فرهنگی سعودی؛ دریچه ای به ژرفای تمدن و معماری

جاذبه های فرهنگی سعودی دریچه شناسایی و کنکاش گنجینه های تاریخی ارزشمند و شاهد سخاوتمندی و تاثیرگذاری ساکنان شبه جزیره عرب در حوزه فرهنگ و تمدن باستان هستند. این آثار گرانبها همچنین روایتگر رابطه بین انسان و محیط اطراف و تلاش ساکنان آن دوران برای تولیدگری و تاثیرگذاری و آبادانی به شمار می روند. ۲۸ جاذبه فرهنگی به زودی در تمام روزهای هفته گشایش می یابد تا حافظه تاریخی و میراث فرهنگی سعودی و ارتباط بین تمدن سعودی و تمدن های گوناگون شبه جزیره عرب را روایت کنند. جاذبه های تاریخی و فرهنگی سعودی در حقیقت به عنوان پل برای پیوند بین حافظه تاریخی و دوره کنونی جامعه نقش آفرینی می کنند. جامعه سعودی با پویایی و نشاط برای استفاده بهینه از میراث تاریخی و ملی و جاذبه های گردشگری می کوشد تا گردشگران علاقمند با سعودی و گنجینه های تاریخی و جاذبه های فرهنگی منحصر به فرد کشور آشنا شوند.
مرحله اول گشایش جاذبه های فرهنگی سعودی شامل آثار فرهنگی در ۱۱ منطقه است که در این میان ۶ منطقه باستانی از این اماکن در فهرست میراث فرهنگی یونسکو قرار دارند. منطقه فرهنگی حمی در نجران یکی از بزرگ ترین مجموعه های هنر صخره ای را در خود جای داده و ماه مه در فهرست یونسکو ثبت شد.
مهندس عبد الله الشایب رئیس انجمن حمایت از میراث فرهنگی در الاحساء گفت «گشایش جاذبه های فرهنگی پس از تهیه زیرساختارهای لازم برای اجرای این پروژه کلان فرهنگی از اهمیت ویژه برخوردار است. این اماکن فرهنگی ثروت بزرگ ملی و پل ارتباطی بین این سرزمین و حس ملی جامعه و نماد تاریخی غنا و تنوع فرهنگی هستند».

الشایب در گفتگو با «الشرق الاوسط» افزود «جاذبه های فرهنگی سعودی ریشه در اعماق تاریخ دارند و روایتگر رویدادهای تاریخی و اجتماعی و سیاسی در کشور هستند».
الشایب با اشاره به لزوم افزایش توسعه برنامه های مرتبط با اماکن و جاذبه های فرهنگی و حوزه خدمات و پشتیبانی و جذب گردشگران به این جاذبه های فرهنگی معتقد است که «بازدیدکنندگان تجربه ارزشمند و فراموش نشدنی خواهند داشت. این برنامه های فرهنگی فضای تعاملی سازنده ایجاد می کنند که باعث پایداری این جو فرهنگی و استفاده بهینه از برنامه گشایش اماکن فرهنگی باستانی می شوند».
از سوی دیگر، ممدوح بن مزاوم پژوهشگر سنگ نگاره های قوم ثمود گفت «شبه جزیره عرب از همان سپیده دم تاریخ جذاب و سرشار از آثار باستانی بوده است. مسیرهای کاروان های باستان بهترین گواه بر این کلام است. تمدن های متوالی و دوران فرهنگی متعدد ملل باستان در شبه جزیره عرب و سنگ نگاره ها و آثار معماری جالب توجه باعث شده که تمدن های این سرزمین از چند قرن پیش در کانون توجه قرار بگیرند. جهانگردان و شرق شناسانی که به بخش های گوناگون شبه جزیره عرب رفتند مشاهدات خود مثل آثار و جاذبه های تاریخی مهم در سعودی را روایت و ثبت کردند».

ممدوح بن مزاوم در ادامه گفتگو با «الشرق الاوسط» افزود «کمیسیون میراث ملی سعودی اینک بستر مناسبی برای گشایش اماکن تاریخی و فرهنگی به روی گردشگران داخل و خارج کشور ایجاد کرده که منجر به افزایش پروازهای آژانس های گردشگری و افزایش فعالیت تور لیدرها و رونق گردشگری و دو چندان شدن درآمد زایی اماکن و جاذبه های فرهنگی می شود».
او خاطر نشان کرد «حالا درست که بسیاری از اماکن تاریخی و فرهنگی به روی عموم باز شده اند اما ما نیازمند انجام پژوهش ها و مطالعات بیشتر درباره جزئیات تاریخی گرانبهای این اماکن هستیم. این مسئولیت سنگین به عهده کمیسیون میراث ملی است تا ضمن ایجاد تجربه ارزشمند برای گردشگران این اماکن مطالعات و پژوهش های مرتبط با جاذبه ها را منتشر کند و به ترویج و تبلیغ این شاهکارهای فرهنگی و تمدنی بپردازد. این برنامه بخشی از تحول اجتماعی و اقتصادی و سیاسی مورد نظر دولت سعودی در چارچوب سند چشم انداز ۲۰۳۰ است».



فیروز در نود سالگی... نغمه‌ای جاودان از لبنان

در هر خانه‌ای تصویری از او هست... فیروز، نماد لبنان، به نود سالگی رسید و هرگز پیر نشد (الشرق الأوسط)
در هر خانه‌ای تصویری از او هست... فیروز، نماد لبنان، به نود سالگی رسید و هرگز پیر نشد (الشرق الأوسط)
TT

فیروز در نود سالگی... نغمه‌ای جاودان از لبنان

در هر خانه‌ای تصویری از او هست... فیروز، نماد لبنان، به نود سالگی رسید و هرگز پیر نشد (الشرق الأوسط)
در هر خانه‌ای تصویری از او هست... فیروز، نماد لبنان، به نود سالگی رسید و هرگز پیر نشد (الشرق الأوسط)

او که انسی الحاج شاعر، «جاودانه»اش نامید، فیروزی که هر سال که می‌گذرد، پیوندش با دل‌ها عمیق‌تر و صدایش بیشتر در گوش‌ها و خاطره‌ها حک می‌شود. سال‌ها، حتی اگر نود باشد، برای یک اسطوره که زمان نامش را بر ستون‌های جاودانگی حک کرده است، چه اهمیتی دارند؟

فیروز سکوت را بر پرگویی و انزوا را بر اختلاط و حضور ترجیح داد (اینستاگرام)

در نود سالگی‌اش، «بانوی آواز» در خانه‌اش در یکی از روستاهای کوهستانی لبنان نشسته و حافظ خاطرات یک ملت است. لبنانی‌ها دوست دارند بگویند: «تا زمانی که فیروز خوب است، لبنان هم خوب است». گویی حضور او در جایی از این لبنان خسته، پشت دری بسته‌که تنها عده‌ای اندک آن را می‌کوبند، برای نگهداری این کشور از هم پاشیده کافی است. همان‌طور که یک ترانه صبحگاهی از او کافی است تا آفتاب بر خلیج بیروت بتابد:
«یا مینا الحبايب یا بیروت... یا شطّ اللی دايب یا بیروت... یا نجمة بحریّة عم تتمرجح عالمیّ...»

بانوی سکوت

نهاد حداد که به فیروز لبنان و عرب تبدیل شد، در خانه دوردستش شمع نود سالگی‌اش را در کنار فرزندانش خاموش می‌کند. فیروز هرگز اهل سر و صدا نبوده است و این روزها نیز زمانی برای جشن گرفتن نیست، چرا که شناب افزایش شمار قربانیان و ویرانی‌ها در این کشور سریع‌تر از سال‌های عمر است.
او که به عنوان «بانوی سکوت» شناخته می‌شود، کمتر سخن می‌گوید و بیشتر آواز می‌خواند. آوازش تاریخ هنر و موسیقی را سیراب کرده، اما سخنش اندک بوده است. این را می‌توان از تعداد کم مصاحبه‌هایش فهمید. بسیاری به او به خاطر این سکوت طولانی خرده گرفتند، اما او ترجیح داد از طریق ترانه‌ها پاسخ دهد.
در ترانه‌هایش که از مرز زمان و مکان می‌گذرند و در سخنان معدودی که از طریق رسانه‌ها بیان کرده، فیروز حرف‌های بسیاری زده است. افکارش از حکمتی ساده و فلسفه‌ای بی‌ادعا سرچشمه می‌گیرند.

«پادشاهی من جایی برای گریه ندارد»

فیروز در زندگی شخصی‌اش به ندرت از «من» سخن گفته است؛ شاید به خاطر خجالتی بودن یا برای حفظ هاله استثنایی‌اش. این موضوع حتی در ترانه‌هایش نیز دیده می‌شود. اما در برخی از آثار جدیدش، به ویژه در آهنگ «فیكن تنسوا» از آلبوم «كيفك إنت» (1991)، برای اولین بار «منِ» خود را آشکار کرد:
«أنا البيسمّوني الملكة وبالغار متوّج زمني ومملكتي ما فيها بكي وجبيني ولا مرة حني».

فیروز مادر

فیروز، همچنان که زندگی خصوصی‌اش را پشت عینک‌های تیره مخفی کرد، تلاش داشت زندگی خانوادگی‌اش را نیز دور از چشم‌ها نگه دارد. با این حال، جزئیات زیادی از تراژدی خانوادگی او به رسانه‌ها و حتی به ترانه‌هایش راه یافت.

فیروز در مصاحبه‌ای معروف با فریدریک میتران، همسرش عاصی الرحبانی را فردی «سخت‌گیر و دیکتاتور» توصیف کرد. اما با وجود چالش‌های زندگی مشترکشان، زمانی که عاصی بیمار شد، برایش چنین خواند:
«سألوني الناس عنك يا حبيبي كتبوا المكاتيب وأخذها الهوا».

فیروز، این صدای جاودانه، حتی در نود سالگی همچنان نماد یک ملت است و صدایش در خانه هر لبنانی جاودان باقی مانده است.
افتخارات بسیاری که زندگی فیروز را روشن کرده‌اند، با اندوه‌ها و آزمون‌های دشواری مانند از دست دادن دخترش لیال در اوج جوانی همراه بوده‌اند. در حالی که این فاجعه در ترانه‌ها و مصاحبه‌های مطبوعاتی حضور نداشت، داستان پسرش هَلی و بیماری او در کودکی، به طور غیرمستقیم، در آثاری چون «بکوخنا یا ابني» (۱۹۶۶) با کلمات شاعر میشال طراد و آهنگ‌سازی برادران الرحبانی انعکاس یافت.

فیروز نودمین سالگرد تولد خود را جشن می‌گیرد. او متولد 21 نوامبر 1934 است (فیس‌بوک)

«علوّاه لو فيّي يا عينيّي لأطير اتفقّدك يا رجوتي بعدك زغير...». روایت شده که این شعر به پسر نوزاد شاعر تقدیم شده بود، اما کلمات آن مورد توجه برادران الرحبانی قرار گرفت و با داستان فیروز و پسر بیمار او که به خاطر کنسرت‌ها و سفرهای هنری مجبور به ترک او می‌شد، همخوانی یافت.
فیروز در نود سالگی هنوز شخصاً از هَلی که از راه رفتن، شنیدن و صحبت کردن محروم است، مراقبت می‌کند. او در سال ۱۹۹۹ بار دیگر او را با صدای خود در ترانه «سلّملي عليه» به یاد آورد. برخی منابع می‌گویند این ترانه توسط او و زیاد درباره هَلی نوشته شده است:
«سلّملي عليه وقلّه إني بسلّم عليه وبوّسلي عينيه وقلّه إني ببوّس عينيه».

عکسی که دختر فیروز، ریما الرحبانی، در سال ۲۰۲۲ از مادرش همراه با دو برادرش هَلی و زیاد منتشر کرد (اینستاگرام)

مشهورترین سفیر لبنان

فیروز با صدایش نقشه وطن را ترسیم کرد و صدای خود را وقف افتخار لبنان نمود، همان‌طور که در ترانه «وعدي إلك» از نمایشنامه «أيام فخر الدين» (۱۹۶۶) می‌گوید. این عشق تنها در ترانه‌ها نبود؛ او حتی در شدیدترین سال‌های جنگ نیز همچون نگهبانی از کلیدهای کشور باقی ماند. وقتی موشکی به ساختمانی که او در آن سکونت داشت برخورد کرد، ترسید و سکوتش عمیق‌تر شد و به دعا پناه برد.
ترانه‌هایی که توسط عاشقان لبنان، عاصی و منصور الرحبانی، ساخته شده بود، چون گردنبندی الماس بر گلوی فیروز نشستند.

این ترانه‌ها در صدای او به سرودهای ملی تبدیل شدند و هر واژه و نغمه، افتخار او به لبنانی بودن را به نمایش گذاشتند.
شاعر جوزیف حرب شاید این عشق فیروزی به لبنان را از شمال تا جنوب در ترانه «إسوارة العروس» که فیلمون وهبی آهنگ‌سازی کرده بود، خلاصه کرده باشد:
«لمّا بغنّي اسمك بشوف صوتي غلي... إيدي صارت غيمة وجبيني علي».

در بزرگ‌ترین پایتخت‌های جهان، صدای فیروز طنین‌انداز شد:
«بمجدك احتميت بترابك الجنّة ع اسمك غنيت ع اسمك رح غنّي».
او وعده داد و وفا کرد، و لبنان در تمامی محافل بین‌المللی همراه او باقی ماند تا جایی که به مشهورترین سفیر این کشور در سراسر جهان تبدیل شد.
در نود سالگی، فیروز همچون شمعی بر پلکان بعلبک ایستاده است؛ روغن در چراغ می‌ریزد تا تاریکی را روشن کند. شاید قلعه زیر سنگینی سال‌ها و چالش‌ها بلرزد، اما سقوط نمی‌کند. صدای «بانو» پلی است که از دشت بقاع به بیروت، به جنوب، و تا فلسطین، دمشق و مکه امتداد می‌یابد. او همچنان شهرها را در آغوش می‌گیرد و از دیوارهای آتشین با ندای خود عبور می‌کند:
«بيتي أنا بيتك وما إلي حدا من كتر ما ناديتك وسع المدى... أنا عالوعد وقلبي طاير صوبك غنّية»