نامزدهای نهایی بوکر ۲۰۲۲ معرفی شدند؛ ۶ کتاب از ۵ ملیتhttps://persian.aawsat.com/home/article/3861631/%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D9%88%DA%A9%D8%B1-%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B2-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%AF%D8%9B-%DB%B6-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B2-%DB%B5-%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%AA
نامزدهای نهایی بوکر ۲۰۲۲ معرفی شدند؛ ۶ کتاب از ۵ ملیت
فهرست نهایی ۶ رمان نامزد دریافت جایزه بوکر ۲۰۲۲
لندن: الشرق الاوسط
TT
TT
نامزدهای نهایی بوکر ۲۰۲۲ معرفی شدند؛ ۶ کتاب از ۵ ملیت
جایزه ادبی بوکر ۲۰۲۲ فهرست ۶ نامزد نهایی این دوره را اعلام کرد و گفت که این افراد از ۴ قاره دنیا انتخاب شدند و موضوع کتابهای آنها برای همه ما مهم است.
نیل مکگرگور رئیس هیات داوران امسال، شش کتابی که در فهرست نهایی این دوره از جایزه ادبی «بوکر» قرار گرفتهاند را به عنوان کتابهایی قدرتمند که درباره مسائل مهم در زمانها و مکانهای مختلف صحبت میکنند، توصیف کرد و گفت که برای همه ما مهم هستند.
اگر آلن گارنر به عنوان برگزیده نهایی انتخاب شود، این جایزه را در هشتاد و هشت سالگی دریافت خواهد کرد. او برای نگارش رمانی به نام «تریکل واکر» به عنوان نامزد نهایی انتخاب شده است.
کلر کیگان نویسنده ایرلندی هم با «چیزهای کوچک مانند این» در فهرست جای دارد. داستان این کتاب زندگی یک تاجر چوب و زغال در سال ۱۹۸۵ در ایرلند را روایت میکند.
نوویولت بولاوایو و الیزابت استراوت از نامزدهای پیشین بوکر به ترتیب با کتاب های «شکوه» و «اوه ویلیام!» نیز دیگر نامزدهای امسال هستند.
«هفت ماه ماآلی آلمیدا» نوشته شیهان کاروناتیلاکا درباره جنگ داخلی در این کشور است.
پرسیوال اِورت نویسنده آمریکایی نیز برای رمان کارآگاهی «درختان» انتخاب شده است که درباره کارآگاهانی است که درباره قتل یک آمریکایی آفریقایی تبار در سال ۱۹۵۵ در حال بررسی هستند.
سال گذشته دیمون گالگوت برای نگارش رمان «عهد» به عنوان برنده این جایزه ادبی شد.
برنده نهایی بوکر ۲۰۲۲ در هفدهم اکتبر (۲۵ مهر) در جریان مراسمی واقع در لندن معرفی خواهد شد و به برنده نهایی ۵۰ هزار پوند (در حدود ۶۰ هزار دلار) اهدا میشود.
نوابغ شعر عربیhttps://persian.aawsat.com/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1/5079976-%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%BA-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C
اعتراف میکنم که از روبه رو شدن با تمام این ویرانی که در حال حاضر شاهدش هستیم، ناتوانم. اما فلسفه تاریخ به ما میگوید که همین فجایع بزرگ، ملتها و جوامع را شکل میدهند. آیا فراموش کردهایم که چه بر سر این غرب متکبر آمد؟ آلمان پس از جنگ جهانی دوم تقریباً بهکلی ویران شد. با این وجود، از زیر آوار و خاکسترهایش برخاست و به اوج رسید. حتی پیش از آن، در جریان جنگ مذهبی میان کاتولیکها و پروتستانها در قرن هفدهم نیز ویران شده بود، جنگی که جان یکسوم یا شاید نیمی از جمعیتش را گرفت. همچنین فرانسه را در نظر بگیرید، کشوری که به دست هیتلر اشغال شد و در اعماق وجود خود تحقیر و خوار گردید. مردم گمان میکردند که دیگر هرگز قد علم نخواهد کرد. اما همه اینها با کمک یک رهبر تاریخی خارقالعاده به نام شارل دوگل، به گذشته پیوست. اینجا اهمیت مردان بزرگ در تاریخ نمایان میشود. در مورد ملت عرب نیز همین را میتوان گفت که هنوز سخن نهایی خود را نگفته است. لحظهاش بیگمان خواهد آمد، اما پس از آنکه در کوره رنجها ذوب و دگرگون شود. آرام باشید: «پشت ابرها طوفانی میبینم.» و منظورم از طوفان، طوفان دیگری است: طوفان اندیشه نو و روشنگری که جهان عرب را از تاریکیهای قرون وسطی به روشنایی عصر جدید خواهد برد. پس از آن است که آنها بر علم و تکنولوژی مسلط خواهند شد.
نزار قبانی
اما اکنون قصد ندارم به این موضوع بپردازم؛ بلکه میخواهم خود را در آغوش شعر بیندازم تا تسلی یابم، فراموش کنم و دلتنگیهایم را فرو نشانم.
«شک من در آنها شدت میگیرد تا
آنها را با دستانم لمس کنم»
المعری در دیوان اول خود، «سقط الزند»، این بیت مشهور را سروده بود:
وإني وإن كنت الأخير زمانه
لآت بما لم تستطعه الأوائل
چرا این را گفت؟ چون میدانست که پس از رشته طولانی و پیوستهای از شاعران عرب آمده است که از امرئ القیس تا ابوالطیب المتنبی امتداد داشتند. او از سختی آوردن چیزی جدید پس از همه این بزرگان آگاه بود. آیا شاعران جای خالی برای نغمه جدید گذاشتهاند؟ او از این کار بیم داشت و آن را تقریباً غیرممکن میدانست. باید بهویژه ذکر کرد که وی به عظمت شاعران پیش از خود، بهویژه المتنبی، احترام میگذاشت. المعری درباره او میگفت: «معجزه احمد را به من بدهید»، یعنی دیوان المتنبی را. با این حال، او توانست از ناممکن عبور کرده و چیزی تازه را بیاورد که برای پیشینیان ناشناخته بود و به فکرشان خطور نکرده بود. دلیلی برای این گفته او، قصیدهای است که با این بیت آغاز میشود:
غير مجدٍ في ملتي واعتقادي
نوح باكٍ ولا ترنم شاد
این قصیده در شعر عربی بینظیر است. و به نظرم المعری با سرودن این ابیات، از تمامی شاعران عرب فراتر رفته است:
صاح هذي قبورنا تملأ الرحب
فأين القبور من عهد عاد
سر إن اسطعت في الهواء رويداً
لا اختيالاً على رفات العباد
خفف الوطء ما أظن أديم
الأرض إلا من هذه الأجساد
اینجا معنی کاملاً نوآورانه و بیسابقهای در تاریخ شعر عربی وجود دارد. هیچکس نمیداند این افکار از کجا به ذهن او آمدهاند. به همین دلیل، المعری جوان واقعاً توانست به چیزی دست یابد که پیشینیان، از جمله خود المتنبی، نتوانستند به آن برسند. او دقیقاً برنامه خود را محقق ساخت، زیرا احساس میکرد در درونش نیروهای خلاقی وجود دارند که ماهیت و منشأ آنها را نمیشناسد. اما میدانست که روزی این نیروها شکوفا یا منفجر خواهند شد. المعری آگاه بود که در آستانه دستاوردی عظیم قرار دارد و میدانست که «نابینایی» خود را به شکلی شگفتانگیز پشت سر خواهد گذاشت.
و اکنون بگذارید این سئوال را مطرح کنیم:
اگر المعری احساس میکرد که در پایان دوران به دنیا آمده است، ما که هزار سال یا بیشتر پس از او آمدهایم، چه باید بگوییم؟ المتنبی نیز فکر میکرد که بیش از حد دیر به این دنیا آمده است:
أتى الزمان بنوه في شبيبته
فسرهم وأتيناه على الهرم
اما نبوغ شعری پایانناپذیر است و تمامشدنی نیست، و نبوغ فلسفی نیز چنین است. اگر خلاقیت پایان مییافت، کانت پس از دکارت، یا هگل پس از کانت، یا مارکس پس از هگل ظهور نمیکرد... و ارسطو نیز بهطور مستقیم پس از استادش افلاطون ظهور نمیکرد.
چرا درباره شعر در عصر حاضر صحبت نکنیم؟ آیا قصیده بدوی الجبل درباره المعری را در جشنواره معروف دمشق در سال ۱۹۴۴ با حضور بزرگان ادبیات عرب فراموش کردهایم؟ او میگوید:
أعمى تلفتت العصور فلم تجد
نوراً يضيء كنوره اللماح
من كان يحمل في جوانحه الضحى
هانت عليه أشعة المصباح
المجد ملك العبقرية وحدها
لا ملك جبار ولا سفاح
هنگامی که بدوی به اینجا رسید، طه حسین از شدت شوق برخاست و گفت: «دیگر خرگوشی باقی نماند»، یعنی از همه پیشی گرفته است. زیرا طه حسین میدانست که او نیز در این ابیات مورد خطاب است، نه تنها المعری.