چگوارای نماد؛ آیا پاک بود؟

اسناد و دلایلی جدید درباره خشونت‌ها و تعدی‌هایی که مرتکب شد

چگوارای نماد؛ آیا پاک بود؟
TT

چگوارای نماد؛ آیا پاک بود؟

چگوارای نماد؛ آیا پاک بود؟

روزنامه‌های آرژانتینی اوایل این ماه یک آگهی برای فروش آپارتمانی در پایتخت بوینس آیرس منتشر کردند که با مساحت بیش از 200 متر در طبقه دوم یک ساختمان شیک قرار دارد و معمار نامدار آرژانتینی آلخاندرو پوستیّو آن را طراحی کرده و دریکی از مناطق مسکونی لوکس واقع شده، اما به این اشاره نشده که این آپارتمان محل تولد ارنستو چگوارایی است که ماه‌های اول زندگی‌اش را درآن گذراند.

آپارتمان به قیمت 400هزار دلار برای فروش عرضه شده پس از اینکه تلاش‌های مالکان آن برای تبدیلش به موزه یا مرکز فرهنگی به دلیل مخالفت همسایگان و چند مجموعه از سازمان‌های غیردولتی بی نتیجه ماند که از چند سال پیش خواستار بازنگری ریشه‌ای در روایت‌های تاریخی هستند که درباره اسطوره انقلابی آرژانتینی ساخته شده که می‌خواست امریکای لاتین را با لوله تفنگ تغییر دهد.

ده‌ها کتاب و پژوهش درسال‌های اخیر منتشر شده‌اند که تصویر بسیار متفاوتی ازآنچه پیرامون مشهورترین انقلابی در تاریخ معاصر رواج دارد و متضمن شهادت‌های موثق از زبان کسانی است که قربانی کسی بودند که طی چندین دهه انقلابی‌ها و کسانی که رؤیای جهانی بهتر را داشتند، تحت تأثیر جادوی شخصیت او بودند از کارگردانان سینمایی و نویسندگان و روزنامه‌نگاران درسراسر جهان. با همه شهادت‌ها و مدارک جدید درباره خشونت و تعدی‌هایی که «چه» مرتکب شد، درخششی که درطول مسیر مبارزاتی‌اش همراهش شد، رنگ می‌بازد و هاله از قامت مردی فرومی‌ریزد که از لحظه اعدامش در جنگل‌های بولیوی وارد آن شد بعد از اینکه زندگی‌اش را در تلاش برای گسترش انقلاب و اندیشه مارکسیستی از امریکای لاتین تا آسیا و افریقا گذراند.

نکته قابل توجه اینکه فعالان محیط زیست و صلح طلبان و مخالفان نظام‌های حاکم که امروز نماد چگوارا را زنده نگه می‌دارند و آن را به عنوان شعار جنبش‌ها و مبارزات خود انتخاب می‌کنند، شرط‌ها و توصیفاتی که «چه» در ادبیات انقلابی‌اش برای «انسان جدید» که «باید با قدرت کینه به سوی مبارزه حرکت کند» و اینکه آماده باشد در لحظه سرنوشت ساز به «ابزار سرد و گزینشی برای کشتن» بشود را درک نمی‌کنند؛ آن طور که در آخرین نامه‌اش به رفقایش درسال 1967 نوشت آمده است.

اما جدل پیرامون «پاکی» انقلابی چگوارا مسئله تازه‌ای نیست یلکه به ابتدای انحراف انقلاب کوبا به سمت توتالیتر پس از ترور «چه» برمی‌گردد؛ وقتی که فیدل تصمیم گرفت در صف اردوگاه شوروی بایستد سپس اوج آن زمانی رسید که کوبا ناچار شد «امتیازهایی» به اقتصاد بازار بدهد پس از اینکه ناگهان چشمه‌های کرمیلین خشکیدند که کمک‌هایش را به نظام تزریق می‌کرد. از سال‌ها پیش محیط‌های فکری و دانشگاهی درامریکای لاتین شاهد بحث و جدلی تند میان کسانی است که چگوارا را رهایی‌بخش و شهید انقلابی می‌بینند و برای او تصویری «دن کیشوتی» ترسیم می‌کنند که آماده حمله به آسیاب‌های امپریالیزم در هرجاست و کسانی که دراو تجسم شکست الگویی را می‌بینند که آن انقلابی که به درجه «کوماندانتی» در کوه‌های سییرا مایسترا رسید، تلاش کرد آن را اعمال کند.

سال گذشته بیش از 20هزار نفر پای طوماری را امضا کردند که خواستار برچیدن همه مجسمه‌ها و لوحه‌های یادبود مخصوص بزرگداشت چگوارا در زادگاهش شهر روزاریو می‌شد. سال 2018 وقتی که شهرداری پایتخت فرانسه نمایشگاهی با عنوان «چه درپاریس» دایر کرد گروهی از اندیشمندان و دانشگاهیان خواستار برچیدن فوری آن شدند، اما شهردار سوسیالیست آنا ایدالگو که اسپانیایی تبار است این درخواست را رد کرد و گفت «نمایشگاه تکریمی از پاریس برای نماد انقلابی است که به مجسمه رمانتیک تبدیل شد».

پژوهشگر مخالف کوبایی خاکوبو ماکوفر در کتاب «چهره پنهان چه» می‌نویسد، چگوارا اصرار داشت در برنامه‌های اجرای احکام تیرباران که در سال اول پس از انقلاب روی می‌داد حاضر باشد و کوبایی‌ها به او لقب «قصاب» می‌دادند. و سخنرانی معروف او درمجمع سازمان ملل به عنوان نماینده کوبا و پاسخ‌های بعدی به سخنان اعتراضی هیئت‌های امریکای لاتین را یادآوری می‌کند که گفت:« اعدام کردیم و همچنان اعدام می‌کنیم و تا زمانی که لازم باشد به این کار ادامه می‌دهیم».

اما با این وجود تصویر چگوارا و اسطوره انقلابی‌اش برای بسیاری الهام بخش است. همچنین سرگذشت کوتاهش که کشته شدن زودهنگامش آن را قطع کرد وقتی که به دنبال شعله‌ور ساختن آتش عصیانی دیگر در بولیوی بود بعد از اینکه به مروری سریع در طبقه بالای هرم قدرت بسنده کرد، همچنان درهاله‌ای باقی مانده که به آسانی نمی‌توان درخشش را خاموش ساخت.

با شدت گرفتن هجوم هدفمند به نشان دادن جنبه‌های تاریک در شخصیت چگوارا و سرگذشت انقلابی‌اش، جریان‌هایی که هنوز او را به عنوان مجسمه انقلاب جهانی می‌دانند به شدت فعال شدند و دلایل و اسناد بیشتری برای تقویت اسطوره انقلابی ارائه می‌کنند که هنوز الهام بخش بسیاری در سراسر جهان است.

در اوایل این ماه بخش آخر مجموعه «طرح انتشاراتی چگوارا» منتشر شد که شامل 20 جلد است و عبارت از مجموعه نامه‌هایی است که بیشتر آنها برای اولین بار منتشر می‌شوند؛ برخی مخاطب‌شان فرزندان یا خانواده و برخی دیگر رفقای مبارزه انقلابی و دررأس آنها فیدل کاسترو است.

«چه» درنامه‌ای به پسر کوچکش« تاتیکو» که تاریخ 1967 را برخود دارد و از جنگل‌های بولیوی نوشته شده می‌گوید:« اکنون باید پخته و بزرگ بشوی تا پیکرت قوام بگیرد و بعد از آن خواهیم دید چه می‌شود. اگر امپریالیزم همچنان بر جهان مسلط بود با هم برای جنگیدن با آن راه می‌افتیم و اگر آخرین نفس‌هایش را کشید با کامیلو-پسر بزرگش- برای تعطیلات به ماه می‌رویم».

درآخرین نامه‌اش به همسرش آلیدا مارش می‌نویسد:«برخی روزها دلتنگی همچون آوازهای درهم آمیخته برمن فرومی‌ریزد و تمام وجودم را می‌گیرد... به خصوص درزمان جشن میلاد و آغاز سال و دلتنگ مراسم اشک تو می‌شوم وقتی زیرآسمان ستاره آجین می‌درخشد که مرا به یاد بهره کمی می‌اندازد که در زندگی شخصی ازآن برخوردار شدم».

مجموعه نامه‌ها پرده از تحول فکری و سیاسی چگوارا و اطلاعات مهمی از سال‌های اول انقلاب کوبا برمی‌دارد وقتی که مناصب‌ کلیدی مهمی به عهده داشت که تأثیر مستقیمی برآینده کشور داشت. همچنین نامه‌های دیگری که به جنبه‌های ناشناخته از روابط خانوادگی و دوستی‌هایش می‌پردازند. این نامه‌ها در سه بخش تقسم بندی شده‌اند:

اول، نامه‌های دوره جوانی(1947-1956) که با ورودش به مبارزه انقلابی آغاز و تا پیروزی بزرگ و قاطع در نبرد «سانتا کلارا» که منجر به سرنگونی نظام باتیستا می‌شود، پایان می‌یابد.

بخش دوم، نامه‌های دوره‌ای است که پست‌های رسمی گرفت مانند وزیر صنعت و رئیس بانک مرکزی(1959-1965) که شامل اطلاعات ارزشمند درباره شرکت او در نشست‌های اقتصادی و سیاسی است و معمولا درآنها انتقاداتی را متوجه رفقایش و دررأس آنها فیدل کاسترو می‌کرد.

سوم، نامه‌های مرحله همبستگی بین‌المللی(1965-1967) که از شکست سنگینی آغاز می‌شود که تلاش او برای کمک به انقلابیون کنگو با آن روبه روشد و در بولیوی به پایان رسید، جایی که انقلابیون نیز در واژگون ساختن نظام مورد حمایت ایالات متحده شکست خوردند و کتاب مشهور «روزشمار نبرد» را پیش از دستگیری و تیربارانش نوشت.

شاید مهم‌ترین نامه در این جلد همانی باشد که درآستانه سفرش به افریقا برای پیوستن به انقلابیون کنگو به فیدل نوشت و اینگونه آغاز می‌کند:« کشورهای دیگری درجهان به تلاش‌های ناچیز من نیاز دارند...» که کاسترو در سخنرانی‌هایش ازآن استفاده می‌کرد بی آنکه به منبع اشاره کند.

درآخرین نامه‌ای که پیش از رفتن به بولیوی به فیدل می‌نویسد می‌گوید:« اشتباهات بزرگی در اقتصاد همچنین سیاست مرتکب شدیم به دلیل شتاب در اجرای افکار و نظریات‌مان همین طور به دلیل اصراری که بر انتخاب اهدافی که تحقق‌شان محال است».

«چه» وقتی در تانزانیا منتظر مقدمه چینی برای انتقال به بولیوی بود به دوستش آرماندو هارت مسئول تشکیلاتی در حزب کمونیست می‌گوید:« در این مدت(تعطیلات) طولانی تصمیم گرفتم پس از سال‌ها میل و تردید به دریای فلسفه بزنم اما با دشواری پیش‌بینی نشده برخوردم و آن اینکه کتاب‌های فلسفی جز جلدهای چاپ شوروی پیدا نکردم که مانع از فکر کردن آدم می‌شوند... دست‌آوردهای بسیاری داشتیم و به نظرم روزی می‌رسد که باید شروع به اندیشیدن بکنیم».



«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند
TT

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

جشنواره «فیلم‌های کوتاه بیروت» (Beirutshorts) سال به سال و در هر دوره تحولی چشمگیر را تجربه می‌کند. از آنجا که پیش از این حدود 1000 فیلم کوتاه برای شرکت در این جشنواره ارسال می‌شد، اکنون این تعداد به بیش از 3000 فیلم رسیده و افق‌های آن گسترش یافته است، به طوری که انتخاب‌های بیشتری از سراسر جهان را ارائه می‌دهد که سطح نمایش‌ها را هم از لحاظ عربی و جهانی ارتقا می‌دهد.
این جشنواره به عنوان چهارمین جشنواره مهم عربی پس از جشنواره‌های «قرطاج سینمایی»، «قاهره سینمایی» و «اسکندریه سینمایی» که شایستگی دریافت جایزه اسکار را دارند، شناخته می‌شود.
سام لحود، مدیر و سازمان‌دهنده جشنواره، اشاره می‌کند که این دسته‌بندی بالاترین سطح اعتبار جهانی برای جشنواره‌های سینمایی است. او به «الشرق الأوسط» گفت: «ما منتظر نتایج سه فیلم کوتاه لبنانی هستیم که امسال برای جایزه اسکار نامزد شده‌اند. همچنین در دوره فعلی، سه فیلم دیگر از میان فیلم‌های «حرفه‌ای» برای شرکت در مسابقه سال آینده انتخاب خواهند شد».

من الأفلام اللبنانية المشاركة «بلايندي» للطالب غي قسيس... (الجهة المنظمة)

این فیلم‌ها از سه مرحله برای رسیدن به اسکار عبور می‌کنند: ابتدا شایستگی کسب نامزدی را پیدا می‌کنند، سپس وارد فهرست کوتاه می‌شوند و در نهایت برای دریافت جایزه رقابت می‌کنند.
در دوره نوزدهم جشنواره که از 3 تا 7 نوامبر برگزار می‌شود، 85 فیلم کوتاه از لبنان و دیگر کشورهای جهان به نمایش گذاشته خواهد شد. این فیلم‌ها شامل آثار فارغ‌التحصیلان جدید و دانشجویان کارگردانی از لبنان هستند. لحود در این باره توضیح می‌دهد: «ما این فیلم‌ها را بر اساس استانداردهای بالایی انتخاب کرده‌ایم که شامل 13 فیلم به عنوان پروژه‌های فارغ‌التحصیلی و 15 فیلم از دانشجویان سال‌های دوم و سوم است. در مسابقه رسمی جشنواره، 41 فیلم از لبنان و دیگر کشورها حضور دارند. همچنین 8 فیلم از لبنان و دیگر کشورهای جهان در مسابقه «زمین، صلح و عدالت» شرکت دارند.»
فیلم‌های کوتاه در این جشنواره از ژانرهای مختلفی همچون داستانی، مستند، اجتماعی، تجربی و انیمیشن هستند. از جمله فیلم‌های لبنانی شرکت‌کننده می‌توان به «در جایی اما نه اینجا»، «این نافرمانی» و «نه تنها ترس دارم، بلکه غمگینم» اشاره کرد.
کشورهای مختلفی همچون مجارستان، اسپانیا، آمریکا، کرواتیا، سعودی، اتریش و برزیل نیز در جشنواره حضور دارند.
لحود در مورد جدیدترین ویژگی‌های این دوره، می‌گوید: «ما همیشه تلاش می‌کنیم که دوره‌های جشنواره را به روز و پیشرفته کنیم. هیئت داوری امسال شامل مدیران برنامه‌های جشنواره‌های رسمی از جشنواره‌های جهانی است. امسال ما میزبان مدیران از برلین سینمایی، لوکارنو و کلرمون-فیران هستیم. همچنین تعدادی از فیلم‌سازان لبنانی مانند کارولین لبکی و بازیگران مانند رودریگ سلیمان و السا زغیب نیز حضور دارند.»
جشنواره بیروت برای فیلم‌های کوتاه برای اولین بار با مؤسسه متروپولیس سینماتیک همکاری می‌کند و تمامی نمایش‌های جشنواره در این مؤسسه برگزار خواهد شد. لحود در این باره می‌گوید: «این اولین بار است که دو مؤسسه سینمایی در یک همکاری مشترک شرکت دارند. سازمان‌دهندگان این جشنواره (جامعه سینمایی بیروت) و متروپولیس دو نهاد پیشرو در برگزاری جشنواره‌های سینمایی در لبنان هستند. امیدواریم که این نوع همکاری‌ها با جشنواره‌های دیگر در آینده نیز گسترش یابد.»

تبرز مواهب إخراجية شبابية في «بيروت للأفلام القصيرة»... (الجهة المنظمة)

یکی از شگفتی‌های جشنواره امسال، اهدای جوایز مالی به ارزش تقریبی 3500 دلار است. همچنین فیلمی که جایزه تماشاگران را کسب کند، صاحب آن به فرانسه سفر کرده و در جشنواره کلرمون-فیران شرکت خواهد کرد.
لحود ادامه می‌دهد: «امسال فیلم‌های لبنانی را به جشنواره فرانسوی کلرمون-فیران خواهیم برد که از 30 ژانویه تا 8 فوریه برگزار می‌شود. انتخاب شخصیت‌های برجسته از جشنواره‌های جهانی هدفش نزدیک‌تر شدن به سطح فیلم‌های لبنانی است. وقتی آنها فیلمی را در محیط خود می‌بینند، ارتباط بهتری با موضوع آن برقرار می‌کنند.»
لحود در مورد سطح فیلم‌های جشنواره توضیح می‌دهد:
«اکثر فیلم‌ها فیلم‌های جوانانه‌ای هستند که با موضوعات متنوع و ایده‌های جسورانه به مسائل مختلف از جمله عدالت، جنگ‌ها و داستان‌های اجتماعی پرداخته‌اند. این فیلم‌های کوتاه از تکنیک‌های پیشرفته‌ای بهره می‌برند که با استانداردهای جهانی همخوانی دارد. همچنین همکاری‌هایی با برلین سینمایی داشته‌ایم و دو قسمت از روند برگزاری جشنواره سال گذشته را به نمایش خواهیم گذاشت و 12 فیلمی که در آن جشنواره شرکت داشتند، به نمایش درمی‌آیند.»


سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
TT

سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)

کمتر از دو ماه تا پایان سال جاری باقی مانده است، اما نتایج حاصل از فروش فیلم‌های سعودی در سال جاری، از موفقیت‌هایی بی‌سابقه سخن می‌گویند. «گیشه‌ی فروش» فیلم‌های سعودی از آغاز سال تا نیمه‌ی ماه گذشته، اکتبر، ۲۳ درصد از مجموع درآمد حاصل از همه‌ فیلم‌هایی را که در سالن‌های پادشاهی عربى سعودى به نمایش درآمده‌اند، به خود اختصاص داده است. این رقم چندان اندک نیست، همان‌گونه که ممکن است در ابتدا به نظر برسد، زیرا سهم فیلم‌های سعودی در مقایسه با کل فیلم‌های عربی و خارجی که در سالن‌های این کشور نمایش داده می‌شوند، از ۴ درصد فراتر نمی‌رود.
در واقع، بازار سینمای سعودى طی حدود پنج سال گذشته شاهد جهش چشمگیری در تعداد فیلم‌های تولیدشده در داخل کشور بوده است، فیلم‌هایی که راه خود را به آسانی به سالن‌های نمایش باز کرده‌اند.
این موفقیتی است که سعودى نه از نظر شمار فیلم‌سازان و نه از نظر تعداد تماشاگران انتظارش را نداشت، اما با شتابی چشمگیر به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل شده است.

فیلم «هوپال» (الشرق الأوسط)

پایه‌گذاری سینما

از سال ۲۰۱۸، هنگامی که عهد جدید توسعه و فرهنگ در سعودى پایه‌گذاری و اجرای آن آغاز شد، نتایج برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده در حوزه‌های گوناگون به‌روشنی پدیدار شد. هر زمینه‌ای را که بنگری، امروز بهتر از گذشته است: از توسعه‌ی اجتماعی و فرهنگی گرفته تا هنر، اقتصاد، علم و ابزارهای گوناگون دانش.
سینما نیز جایگاهی ویژه در توجه مسئولان یافت؛ مؤسسات حمایت و تولید و انجمن‌های سینمایی تأسیس شد، در حالی که سالن‌های سینما در شهرهای مختلف کشور گسترش یافتند. ناشران نیز توجه خود به انتشار کتاب‌های سینمایی را افزایش دادند. افزون بر این، دو جشنواره سینمایی نیز راه‌اندازی شد: یکی ویژه‌ فیلم‌های محلی و خلیجی (یعنی «جشنواره فیلم‌های سعودی») و دیگری با ابعاد جهانی («جشنواره بین‌المللی فیلم دریای سرخ»).
بخش بزرگی از این تلاش‌ها نتیجه‌ی تأسیس «هیئت فیلم‌های سعودی» به ریاست عبدالله آل‌عیاف است؛ کسی که از پیشینه‌ای سینمایی برخوردار است و فعالیتش از سال‌های نخستین این قرن آغاز شد. انتخاب او و نیز سایر رؤسا و مدیران بخش‌های مختلف، نه‌تنها از نظر گزینش اشخاص موفقیت‌آمیز بود، بلکه از نظر ایجاد و تضمین زیرساخت‌های هنری، تولیدی و فرهنگیِ لازم برای رشد سینمای بومی نیز بسیار مؤثر واقع شد.

پوستر فیلم سعودی «شباب البومب ۲» (الشرق الأوسط)

مقایسه‌ها

بر اساس بررسی‌های بی‌طرفانه و کارشناسانه، در جهان عرب (و حتی در بیشتر کشورهای جهان) تجربه‌ای مشابه با این میزان تلاش و دستیابی به نتایج در زمانی چنین کوتاه وجود ندارد. مؤسسات مشابهی در برخی کشورها تأسیس شده بودند، اما بسیاری از آن‌ها نتوانستند با انرژی و تداوم لازم ادامه دهند یا در فعالیت‌هایی تبلیغاتی برای منافع حاکمیت حل شدند.
آنچه در تجربه سعودى تحسین‌برانگیز است، گام‌های استوار، سنجیده و هدفمند آن در راه تحقق یک صنعت سینمایی جامع است.
اگر به اعداد بازگردیم، کافی است بگوییم که در سال گذشته، ۲۰۲۴، سهم درآمد فیلم‌های سعودی از بازار داخلی از ۸ درصد فراتر نرفت. این بدان معناست که آنچه در نه ماه و نیم نخست سال جاری به دست آمده، تقریباً سه برابر آن مقدار است.
ارزیابی فیلم‌هایی که این موفقیت را رقم زده‌اند، با دلایل موفقیت تجاری‌شان تفاوت دارد؛ برخی از فیلم‌های موفق از سطح هنری آگاهی‌بخشی برخوردارند، مانند «هوپال» که در میان فیلم‌های سعودی در رتبه‌ دوم قرار گرفت و ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار فروش داشت. برخی دیگر کاملاً عامه‌پسندند، مانند «شباب البومب ۲» به کارگردانی حازم فوده که با ۷ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار، از نظر فروش در رتبه‌ نخست ایستاد. این فیلم از نوع کاملاً تجاری و مردمی است.
نکته‌ جالب آن است که تقریباً تمام فیلم‌های سعودی تولیدشده در پنج سال اخیر (اگر نگوییم همه‌ آن‌ها) با دقت و برنامه‌ریزی ساخته شده‌اند و موضوعاتی را مطرح کرده‌اند که به فرد و جامعه مربوط است — خواه در قالب کمدی، خواه درام یا خیال‌پردازی. بنابراین، حتی آن دسته از فیلم‌هایی که بر پایه‌ی جذب مستقیم تماشاگران عام ساخته شده‌اند (مانند «آواز زاغ» از محمد السلمان و دو فیلم «شباب البومب») نیز با خواسته‌ها و علایق مخاطبان خود ارتباط برقرار کرده‌اند.
فیلم «هوپال» ساخته‌ عبدالعزیز الشلاحی و پیش از آن «نوره» اثر توفیق الزایدی، به عنوان نمونه، با نگاه به تاریخ پیش از سال ۲۰۱۸ آن را میراث و سنت تلقی کردند و بر همین اساس نیز در داخل و خارج از کشور با استقبال روبه‌رو شدند. برخی دیگر نیز از ژانر هیجان و تعلیق برای رساندن پیام خود بهره گرفتند، مانند آثار لعلی کلثمی.

جشنواره و همایش

این تمام ماجرا نیست. چند روز پیش، سومین دوره‌ «فروم فیلم سعودی» با موفقیتی چشمگیر به پایان رسید — نه فقط به این دلیل که جانی دپ از مهمانان دعوت‌شده برای سخن گفتن درباره‌ تجربه‌ بازیگری خود بود، بلکه به این خاطر که این فروم، با توجه به اهداف اعلام‌شده‌اش در زمینه‌ پیوند دادن سینمای سعودی به چرخه‌ اقتصادی و تجاری فیلم در جهان و جذب سرمایه‌ها و همکاری‌های بین‌المللی، ثابت کرد نماینده‌ای شایسته برای وضعیت کنونی و آرمان‌های سینمای سعودى است.
در روزهای آینده نیز، دوره‌ تازه‌ای از «همایش نقد سینمایی» برگزار خواهد شد که همه‌ جنبه‌های مربوط به زندگی نقد فیلم، پیوند آن با سینما، مخاطبان و نقش فرهنگی و روشنگرانه‌اش را بررسی می‌کند.
این مسیری است نسبتاً کوتاه، اما از نظر عملی سرشار از دستاورد؛ هرچند هنوز راهی طولانی برای تحقق اهداف در همه‌ زمینه‌های هنری و صنعتی سینما در پیش است.


«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
TT

«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)

بیش از ۸۰ رقصنده و رقصنده‌ـ‌هنرمند از فارغ‌التحصیلان مؤسسات هنری و از مناطق و اقوام گوناگون سوریه، خود را برای اجرای نخستین نمایشِ موزیکالِ صحنه‌ای پس از به‌دست گرفتن زمام قدرت توسط حاکمیت جدید در کشور آماده می‌کنند.
در این نمایش که بازیگر بزرگ سوری مونا واصف نقش اصلی آن را بر عهده دارد، هنرمند تئاتر نوار بُلبل، بازیگر برجسته ناهِد حَلَبی، بازیگر ولید دَبّس و گروهی دیگر نیز شرکت دارند. اجراهای این اثر از ۳ تا ۵ نوامبر در تالار اپرای دمشق برگزار می‌شود.

در همین زمینه، کارگردان اثر احمد زهیر گفت: نمایش «وردة إشبیلیة» یا «تاج‌العروس» اثری موسیقایی است که دو سال پیش در خارج از سوریه اجرا شده بود، اما این‌بار با دیدگاهی تازه آماده شده تا میان گذشته و حال پیوندی برقرار کند، آن‌گونه که خود گفت «پس از پیروزی سوری‌ها» نمایشی نو با شکلی متفاوت از نسخهٔ نخست پدید آمده است.

او در نشست خبریِ معرفی نمایش در دمشق توضیح داد که بازگشت اجراها به تالار اپرا «پیامی روشن دارد مبنی بر این‌که سوریه از نظر هنری و فرهنگی در حال بهبود است و دوباره نور می‌گیرد»، و تأکید کرد که «هنر توان آن را دارد که همگام با تحولات حرکت کند و در روند توسعه و بازسازی سهیم باشد».
تولیدکنندگان این نمایش قصد دارند گروهی دائمی برای نمایش‌های موزیکال و نمایشی در دمشق پایه‌گذاری کنند تا اجراهای هنری در سوریه و خارج از آن استمرار یابد.

یادِ اندلس بر صحنهٔ سوریه (پوستر رسمی)

نوار بُلبل در گفت‌وگو با الشرق الأوسط اظهار کرد: این نمایش «سفری هنری است که یاد دوران‌هایی را زنده می‌کند که در آن موسیقی، رقص و شعر بازتاب‌دهندهٔ هویت و زیبایی ما بود». او افزود که هدف نمایش، زنده‌کردن پیوند میان هنر و احساس و نیز اثبات حضور تئاتر سوری است.
این نمایش نخستین حضور بُلبل در سوریه پس از بیش از ده سال دوری است، و به گفتهٔ او این خود «نشانه‌ای از تداوم حیات هنر سوری، با وجود همهٔ چالش‌ها» به شمار می‌آید.
محمد عمر، نویسندهٔ متن نمایش، گفت این اثر «یادآور گذشتهٔ درخشانِ تمدن عربی و اسلامی در اندلس است»، اما در عین حال «تصویری زیباشناسانه از سوریهٔ نوین ارائه می‌دهد؛ سوریه‌ای دوست‌دار، فراتر از اختلافات، و در حال بازسازیِ خود در عرصه‌های هنری و فرهنگی»، سوریه‌ای که «دوباره پل‌های ارتباط را به سوی همه می‌گشاید».
ناهِد حَلَبی، بازیگر نامدار، نیز معتقد است که «امروز تماشاگر سوری بیش از هر زمان دیگری آماده و مشتاق چنین گونه‌ای از هنر است که برای نخستین بار در این ابعاد و با چنین حرفه‌ای‌گری در کشور اجرا می‌شود».

از نشست خبری نمایش «وردة إشبیلیة» (سانا)

دست‌اندرکاران نمایش امید دارند که موفقیت آن آغازگر مجموعه‌ای از اجراهای موزیکال در تالار اپرا باشد.
به گفتهٔ ولید دَبّس، «سرمایه‌گذاری در هنرها معیار رشد کشورها و نماد تصویر تمدنی آن‌هاست».
اجرای نمایش را مؤسسهٔ «موزاییک» پشتیبانی می‌کند؛ نهادی که بر اساس دیدگاه خود تأکید دارد: «هنر و موسیقی بخشی اصیل از تمدن کهن سوریه‌اند».
نمایندهٔ این مؤسسه رانیا قَطَف بر اهمیت تقویت حضور این هنرها در داخل کشور و تداوم همکاری‌های نهادی برای حمایت پایدار از آن‌ها تأکید کرد.