فلسفه تک سورمه‌ای برای دشواری تاریخی

تعداد فیلسوفان بزرگ در طول 2500سال از بیست نفر فراتر نرفت

فلسفه تک سورمه‌ای برای دشواری تاریخی
TT

فلسفه تک سورمه‌ای برای دشواری تاریخی

فلسفه تک سورمه‌ای برای دشواری تاریخی

آگاهان براین اتفاق نظردارند که فیلسوف به معنای حقیقی کلمه آن فردی است که شکافی در تاریخ اندیشه یا ترکی در دیوار بسته تاریخ به وجود آورد. فیلسوف آن سرآمدی است که مشکل دشواری دوران را حل کند. هرفردی که این کار را نکند نمی‌توان فیلسوف حقیقی پنداشت. کمیابی فیلسوفان بزرگ در طول تاریخ از اینجا ناشی می‌شود. فیلسوف به معنایی که مدنظر داریم یک ناگهان از میان اتفاقات ناگهانی زمان است. آن فردی است که تولدش حادثه‌ای بزرگ یا ظهوری درخشان برصفحه تاریخ رقم می‌زند. چرا تا این حد بزرگش می‌شماریم؟ چون مشکلی را که خواب از چشم مردم می‌گرفت حل می‌کند، چون انسداد تاریخی را می‌گشاید.

معلوم است که در هرمرحله از تاریخ یک مشکل سخت یا انسداد فکری وجود دارد که کسی از عهده گشودن آن برنمی‌آید جز فیلسوف بزرگ. بدین معنا فلاسفه بزرگ خود ظهورها یا فانوس‌های دریایی یا گشایش‌هایی در دل انسدادند. هر روز فیلسوف بزرگ ظهور نمی‌کند! برای مثال شمار فیلسوفان بزرگ در طول 2500 سال از تاریخ فلسفه از بیست نفر فراتر نرفت. حتی همین تعداد را هم می‌توان در نه یا ده نام محدود ساخت: افلاطون، ارسطو، دکارت، اسپینوزا، ژان ژاک روسو، کانت، هگل، مارکس، نیچه و هایدگر. بابت این سخت‌گیری پوزش می‌طلبم. هستند کسانی که درسرآمدی و اهمیت دست‌کمی از اینان ندارند. هریک از آنها مشکلی سخت در دوران خود را حل کرده‌ است. هریک از آنان حقیقت پنهان یا محو شده در دوران خود را کشف کردند. به همین دلیل پس از مطالعه آنها احساس می‌کنیم هستی گسترده می‌شود، تاریکی‌ها به کنار می‌روند و کابوس زائل می‌شود.

برای نمونه اسپینوزا مشکل بنیادگرایی یهودی-مسیحی را حل کرد. مشخص است که بزرگ‌ترین دشواری تاریخ دورانش بود. مایه نگرانی آن دوره بود و آن را به وحشت می‌انداخت. چرا؟ چون ملت‌های اروپایی را وارد جنگ‌های داخلی بیهوده‌ای می‌کرد. جنگ‌های فرقه‌ای که میان دو مذهب اصلی راه افتادند: مذهب کاتولیکی پاپی و مذهب پروتسانت لوتری. اسپینوزا مشکل را با عقلانی کردن دین و پاکسازی آن از ناخالصی‌ها، خرافات و حشویات و ترهات به شکل فلسفی حل کرد. همه اینها در طول دوران انباشته شده و بر عقلانیت عامه مردم چیره شده بودند.

سراسر دین برای او در یک عبارت خلاصه می‌شد: ایمان به خدا، دوست داشتن عدالت و احسان و همبستگی واقعی با تهید‌ستان و مسکینان و در راه ماندگان. دین رفتار خوب، پاکیزگی، راستگویی و مکارم اخلاق است. درنظر اسپینوزا دین این است، جوهر دین این است. هرچه جز این باشد همه جزئیات است. اما نفرت و کینه نسبت به دیگری به این دلیل که هم دین و هم مذهب تو نیست، این هیچ ارتباطی به دین ندارد بلکه تنها یک تعصب کور است. این همان چیزی است که بر دوران اسپینوزا سایه انداخته بود، همان طور که اکنون سایه انداخته است. آنچه حاکم است مقوله‌های فرقه‌گرایی و فتواهای تکفیری است که مغز عامه مردم را آکنده و آنها را با افکار تعصبی پرکرده و مردم را علیه همدیگر تحریک فرقه‌ای و مذهبی می‌کند. این همان مفهوم حاکم دین در دوران اسپینوزا بود. اما خوشبختانه اروپای نوین و روشن به لطف اسپینوزا و فیلسوفان بزرگ پس از او که اروپا را فرهیخته و تهذیب کردند و آموختند، اکنون از آن رها شده و به طور کامل از آن گذشته است. اسپینوزا دقیقاً چه کرد؟ این همان پرسشی است که فردریک لونوار در کتاب «معجزه اسپینوزا» و دیگران که درباره این فیلسوف نوشتند به آن پاسخ می‌دهند.

اسپینوزا باورهای فرقه‌ای و فتواهای لاهوتی تکفیری دین یا شخصیت‌های دینی را متلاشی کرد. آنها را با کتاب سترگش تار و مار ساخت: گفتار در الهیات سیاسی(مسیحی-یهودی). و این همانی است که اکنون درمیان ما به اسلام سیاسی شناخته می‌شود. اما آن روشنفکر عرب کجاست که جرأت کاری را که اسپینوزا  دقیقاً350 سال پیش انجام داد، داشته باشد؟ اسپینوزا برای مبلغان مسیحیت سیاسی یا سیاسی شده کف نزد و در برابر اخوان المسیحیین پهن نشد آنگونه که برخی روشنفکران عرب اکنون در مقابل اخوان المسلمین می‌شوند. بلکه مقوله‌های آنها را از ریشه به شکل اساسی زد و مشروعیت لاهوتی و دینی آنها را از بین برد و حقیقت‌شان را عریان ساخت.

او نشان داد آنها چطور دین را در نهایت زبردستی ماکیاولی برای اهداف شخصی فرصت طلبانه به‌کار می‌گیرند که برکسی پنهان نیستند. اما برعامه مردم ساده متدین یا آنها که اکنون به مردم عامه عرب یا ترک یا... می‌خوانیم پوشیده بود و بی هیچ چند و چون کردنی دنبال آنها راه می‌افتند و کمک می‌کنند درنهایت راحتی پیروز انتخابات بشوند چون نمی‌توانند علیه دین باشند. برادرم تو علیه دینی؟ اعوذ بالله، پناه برخدا. پس به من رأی بده! به همین دلیل مغرب اجازه استفاده از مساجد و مقدسات در برنامه تبلیغات انتخاباتی سیاسی شده ممنوع می‌کند. چرا؟ چون کسی که آنها را به کارگیرد، به طور خودکار برنده انتخابات می‌شود حتی بدون انتخابات!

اسپینوزا با این نقد رادیکال از چهره‌های دینی فضا را برای تشکیل حکومت مدنی سکولار مدرن باز کرد که با همه شهروندان براساس مساوات برخورد می‌کند بدون درنظرگرفتن تبار یا مشرب‌شان. و این یعنی اینکه او مشکل یا دشواری دوران را حل کرد چون به ملت‌های اروپایی درحال جنگ کلید طلایی را داد تا از عقلانیت فرقه‌ای و جنگ‌های مذهبی بگذرند.

با بنیادگراها در همان زمینه خاص خودشان درگیر شد و کاملا شکست‌شان داد. او مانند استادش دکارت قهرمان اندیشه است. چرا این را می‌گوییم؟ چون او روح را از کابوس‌های لاهوت تاریک‌اندیشانه و تدین کشنده آزاد ساخت. این همان کاری بود که اسپینوزا انجام داد. به همین دلیل می‌گوییم، تولد او ظهور یا رویدادی خارق العاده در تاریخ فلسفه را رقم زد.

با اینکه او 45 سال بیشتر عمر نکرد، اما توانست شکافی در تاریخ اندیشه بشری ایجاد کند. آیا این چیز کمی است؟ به همین دلیل بنیادگراها تاکنون او را نفرین می‌کنند. و هنوز فتوای تکفیر سایه اوست. بعد از همه اینها می‌گویند: برادر من، چه سود از فلسفه؟ چه فایده‌ای دارد فرهنگ و روشنفکران؟ فایده آنها بزرگ است و کلمه آنها از تیر نیز کاراتراست. به شرط آنکه در حد و اندازه اسپینوزا، دکارت، کانت، هگل و... سرآمد باشند.

 

شاگردان اسپینوزا

اکنون به عصر روشنگری یعنی دوران ولتر، دیدرو، ژان ژاک روسو، کانت و فیلسوفان روشنگری بعد از آنها می‌رویم. همه آنها به این یا آن شکل شاگردان اسپینوزا بودند و از او فراتر رفتند و به او اضافات چشم‌گیری افزودند. اینان به شکل رادیکال دیدگاه ما را در فهم حقیقت یا تصور آن تغییر دادند. شکی نیست که اسپینوزا درهمه این مسائل برآنها پیشی گرفت، اما در دوران خود یعنی قرن هفدهم منزوی بود، اما آنها جریانی طویل و عریض در قرن هجدهم به راه انداختند. حقیقت به طور همزمان نقدی و آزادی ساز شد. به این معنا که دیگر همه مقوله‌های شخصیت‌های دینی را به طور خودکار نمی‌پذیرفتند حتی اگر خود پاپ باشد! بلکه شایسته است اول آن را بررسی کرد و آن را با عقل محک زد و پیش از قبول یا رد آن خوب آزمود. در نتیجه در درجه اول مقوله نقدی است دربرابر خرافات بنیادگراهای تکفیری و کینه‌های فرقه‌ای و مذهبی آنها که به کمک‌شان سم‌ها را در میان مردم پاک‌نهاد ساده دل نادان یا اغلب بی‌سواد درآن دوران می‌پراکندند. فیلسوفان جرأت یافتند که بگویند درد در خود آن مردم نهفته است! به همین دلیل باید آن را از مرداب عقب‌ماندگی و نادانی و دنباله‌روی کور از شخصیت‌های دینی بیرون آورد. به معنایی دیگر برای آنکه تغییر دلخواه و مورد نظر روی دهد باید از نقطه ابتدایی آغاز کنیم: یعنی روشنگری مردم و آموزش و تهذیب آنها به خصوص روشن ساختن‌شان. و برای تحقق این خواسته، فیلسوفان روشنگری پا در نبردهای سنگینی با دینداران مسلط بر عقل و خرد مردم گذاشتند، همانگونه که آخوندهای ماهواره‌ها بر جمهور مسلمان در حال حاضر چیره شده‌اند. در آن زمان تألیفات بزرگی همچون رسائل فلسفی، رساله‌ای در تسامح، فرهنگ فلسفی ولتر پدید آمدند. البته کتاب‎های ژان ژاک روسو را ازیاد نبریم که مفهوم بنیادگرایی فرقه‌ای کهن دین مسیحیت را تارو مارکردند و از آن یک مفهوم عقلانی و آزادی‌ساز زیبایی عرضه کردند.

جهان عرب به شکلی دردناک از این کمبود رنج می‌برد. روسو پا به قلب ولوله گذاشت وقتی که درسینه کاردینال پاریس ایستاد که پیش ازآن به او حمله برده و تکفیرش کرده بود. به همین دلیل روسو با تمام جرأت و شجاعت به او پاسخ داد و حتی با یک متن قوی و ماندگار او را برسرجایش نشاند. و نمی‌دانم چطور او که در اقلیت پروستانت بود، جرأت کرد که بزرگ‌ترین شخصیت کاتولیک فرانسه را به چالش بکشد! عظمت ژان ژاک روسو در اینجا نهفته است. هسته‌های متصلب مرده ریگ دگماهای دینی را در قلب و میانه‌شان منفجر کرد. درهمان حال آبشارها و روشنایی‌ها جاری شدند و انسداد تاریخی شکست و مردم نفس راحتی کشیدند. مردم درآن حال دریافتند که به ساحل امن پا گذاشته‌اند و فکر روشن و مورد نظر از راه رسیده است.( بین پرانتز: این همان چیزی است که فرانسوی‌های پس از ظهور دکارت احساس کردند و آلمان‌ها بعد از ظهور کانت و هگل. تنها عرب‌ها مانده‌اند که کسی برای آنها گریه کند...). روسو با این کار انرژی‌های گرفتار یا محبوس ملت‌های اروپایی را آزاد کرد. به معنای دیگر آنها را از کابوس تاریکی‌های دینی رها ساخت که بر اروپا درآن دوره چنبره زده بود و می‌رفت تا با درگیری‌های فرقه‌ای و جنگ‌های مذهبی آن را چنان خفه کند که کاملاً فلج سازد. مفهوم تاریک‌اندیشانه کهن بزرگ‌ترین انسداد یا بزرگ‌ترین دشواری تاریخی را برای اروپایی‌ها ایجاد کرده بود همان طور که اکنون برای ما وجود دارد. فاصله تفاوت تاریخی میان ما و آنها از این جنبه به حدود دویست یا سیصد سال تخمین زده می‌شود.

 

-درد بنیادگرایی

مفهوم بنیادگرایی تکفیری صدها سال برعقلانیت جماعت حاکم بود و در نتیجه مشروعیت تاریخی داشت. علیرغم اینکه فلاسفه موفق شدند لرزه برآن بیاندازند و تکانش دهند و از درون منفجرش کنند... فرقه‌گرایی درآن زمان همچون دردی عمیق که دل و روده اروپا را می‌خورد و مردم را برای هویت به نفرت از همدیگر بلکه بریدن سر یک‌دیگرمی‌کشاند. هیچ همسایه‌ای همسایه دیگر را که از همان فرقه و مذهب نباشد تحمل نمی‌کرد. به همین دلیل محله‌های کاتولیکی کاملا از محله‌های پروتستانت جدا بودند. بعد روسو ظهور کرد و این عبارت اساسی را گفت: هرکسی که دیگران را تکفیر می‌کند، باید از کشور و جامعه طرد شود. منظور او حزب اخوان المسیحیین پاپی بود که اکثریت عددی را داشتند و دیگران را با آن می‌ترساندند. آنها براین باور بودند که حقیقت مطلق الهی یا مسیحی حق را دراختیار دارند تنها به این دلیل که آنها اکثریتند و دیگران زندیق و کافرند که باید ریشه‌کن شوند. در نتیجه لاهوت تکفیر یا فقه تکفیرعامل ویرانی اروپا در گذشته و جهان عرب در حال حاضراست. در حقیقت این جماعت‌های تکفیری‌اند که باید ریشه‌کن بشوند و نه برعکس. چرا؟ چون آنها خطری ویرانگر بر صلح داخلی و وحدت ملی کشورها ایجاد می‌کنند. و در پایان می‌گوییم، شکوه فیلسوفان اروپا در این نهفته است که آنها موفق شدند مفهوم تکفیری و تاریک راسخ در خرد جمعی را نابود کنند که همچون کوه‌ها استوار بود و به جای آن مفهوم روشنگری و تسامح نشاندند. و این همان چیزی است که تاکنون در جهان عرب روی نداده بلکه کاملاً عکس آن روی داده است.



سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
TT

سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)

کمتر از دو ماه تا پایان سال جاری باقی مانده است، اما نتایج حاصل از فروش فیلم‌های سعودی در سال جاری، از موفقیت‌هایی بی‌سابقه سخن می‌گویند. «گیشه‌ی فروش» فیلم‌های سعودی از آغاز سال تا نیمه‌ی ماه گذشته، اکتبر، ۲۳ درصد از مجموع درآمد حاصل از همه‌ فیلم‌هایی را که در سالن‌های پادشاهی عربى سعودى به نمایش درآمده‌اند، به خود اختصاص داده است. این رقم چندان اندک نیست، همان‌گونه که ممکن است در ابتدا به نظر برسد، زیرا سهم فیلم‌های سعودی در مقایسه با کل فیلم‌های عربی و خارجی که در سالن‌های این کشور نمایش داده می‌شوند، از ۴ درصد فراتر نمی‌رود.
در واقع، بازار سینمای سعودى طی حدود پنج سال گذشته شاهد جهش چشمگیری در تعداد فیلم‌های تولیدشده در داخل کشور بوده است، فیلم‌هایی که راه خود را به آسانی به سالن‌های نمایش باز کرده‌اند.
این موفقیتی است که سعودى نه از نظر شمار فیلم‌سازان و نه از نظر تعداد تماشاگران انتظارش را نداشت، اما با شتابی چشمگیر به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل شده است.

فیلم «هوپال» (الشرق الأوسط)

پایه‌گذاری سینما

از سال ۲۰۱۸، هنگامی که عهد جدید توسعه و فرهنگ در سعودى پایه‌گذاری و اجرای آن آغاز شد، نتایج برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده در حوزه‌های گوناگون به‌روشنی پدیدار شد. هر زمینه‌ای را که بنگری، امروز بهتر از گذشته است: از توسعه‌ی اجتماعی و فرهنگی گرفته تا هنر، اقتصاد، علم و ابزارهای گوناگون دانش.
سینما نیز جایگاهی ویژه در توجه مسئولان یافت؛ مؤسسات حمایت و تولید و انجمن‌های سینمایی تأسیس شد، در حالی که سالن‌های سینما در شهرهای مختلف کشور گسترش یافتند. ناشران نیز توجه خود به انتشار کتاب‌های سینمایی را افزایش دادند. افزون بر این، دو جشنواره سینمایی نیز راه‌اندازی شد: یکی ویژه‌ فیلم‌های محلی و خلیجی (یعنی «جشنواره فیلم‌های سعودی») و دیگری با ابعاد جهانی («جشنواره بین‌المللی فیلم دریای سرخ»).
بخش بزرگی از این تلاش‌ها نتیجه‌ی تأسیس «هیئت فیلم‌های سعودی» به ریاست عبدالله آل‌عیاف است؛ کسی که از پیشینه‌ای سینمایی برخوردار است و فعالیتش از سال‌های نخستین این قرن آغاز شد. انتخاب او و نیز سایر رؤسا و مدیران بخش‌های مختلف، نه‌تنها از نظر گزینش اشخاص موفقیت‌آمیز بود، بلکه از نظر ایجاد و تضمین زیرساخت‌های هنری، تولیدی و فرهنگیِ لازم برای رشد سینمای بومی نیز بسیار مؤثر واقع شد.

پوستر فیلم سعودی «شباب البومب ۲» (الشرق الأوسط)

مقایسه‌ها

بر اساس بررسی‌های بی‌طرفانه و کارشناسانه، در جهان عرب (و حتی در بیشتر کشورهای جهان) تجربه‌ای مشابه با این میزان تلاش و دستیابی به نتایج در زمانی چنین کوتاه وجود ندارد. مؤسسات مشابهی در برخی کشورها تأسیس شده بودند، اما بسیاری از آن‌ها نتوانستند با انرژی و تداوم لازم ادامه دهند یا در فعالیت‌هایی تبلیغاتی برای منافع حاکمیت حل شدند.
آنچه در تجربه سعودى تحسین‌برانگیز است، گام‌های استوار، سنجیده و هدفمند آن در راه تحقق یک صنعت سینمایی جامع است.
اگر به اعداد بازگردیم، کافی است بگوییم که در سال گذشته، ۲۰۲۴، سهم درآمد فیلم‌های سعودی از بازار داخلی از ۸ درصد فراتر نرفت. این بدان معناست که آنچه در نه ماه و نیم نخست سال جاری به دست آمده، تقریباً سه برابر آن مقدار است.
ارزیابی فیلم‌هایی که این موفقیت را رقم زده‌اند، با دلایل موفقیت تجاری‌شان تفاوت دارد؛ برخی از فیلم‌های موفق از سطح هنری آگاهی‌بخشی برخوردارند، مانند «هوپال» که در میان فیلم‌های سعودی در رتبه‌ دوم قرار گرفت و ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار فروش داشت. برخی دیگر کاملاً عامه‌پسندند، مانند «شباب البومب ۲» به کارگردانی حازم فوده که با ۷ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار، از نظر فروش در رتبه‌ نخست ایستاد. این فیلم از نوع کاملاً تجاری و مردمی است.
نکته‌ جالب آن است که تقریباً تمام فیلم‌های سعودی تولیدشده در پنج سال اخیر (اگر نگوییم همه‌ آن‌ها) با دقت و برنامه‌ریزی ساخته شده‌اند و موضوعاتی را مطرح کرده‌اند که به فرد و جامعه مربوط است — خواه در قالب کمدی، خواه درام یا خیال‌پردازی. بنابراین، حتی آن دسته از فیلم‌هایی که بر پایه‌ی جذب مستقیم تماشاگران عام ساخته شده‌اند (مانند «آواز زاغ» از محمد السلمان و دو فیلم «شباب البومب») نیز با خواسته‌ها و علایق مخاطبان خود ارتباط برقرار کرده‌اند.
فیلم «هوپال» ساخته‌ عبدالعزیز الشلاحی و پیش از آن «نوره» اثر توفیق الزایدی، به عنوان نمونه، با نگاه به تاریخ پیش از سال ۲۰۱۸ آن را میراث و سنت تلقی کردند و بر همین اساس نیز در داخل و خارج از کشور با استقبال روبه‌رو شدند. برخی دیگر نیز از ژانر هیجان و تعلیق برای رساندن پیام خود بهره گرفتند، مانند آثار لعلی کلثمی.

جشنواره و همایش

این تمام ماجرا نیست. چند روز پیش، سومین دوره‌ «فروم فیلم سعودی» با موفقیتی چشمگیر به پایان رسید — نه فقط به این دلیل که جانی دپ از مهمانان دعوت‌شده برای سخن گفتن درباره‌ تجربه‌ بازیگری خود بود، بلکه به این خاطر که این فروم، با توجه به اهداف اعلام‌شده‌اش در زمینه‌ پیوند دادن سینمای سعودی به چرخه‌ اقتصادی و تجاری فیلم در جهان و جذب سرمایه‌ها و همکاری‌های بین‌المللی، ثابت کرد نماینده‌ای شایسته برای وضعیت کنونی و آرمان‌های سینمای سعودى است.
در روزهای آینده نیز، دوره‌ تازه‌ای از «همایش نقد سینمایی» برگزار خواهد شد که همه‌ جنبه‌های مربوط به زندگی نقد فیلم، پیوند آن با سینما، مخاطبان و نقش فرهنگی و روشنگرانه‌اش را بررسی می‌کند.
این مسیری است نسبتاً کوتاه، اما از نظر عملی سرشار از دستاورد؛ هرچند هنوز راهی طولانی برای تحقق اهداف در همه‌ زمینه‌های هنری و صنعتی سینما در پیش است.


«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
TT

«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)

بیش از ۸۰ رقصنده و رقصنده‌ـ‌هنرمند از فارغ‌التحصیلان مؤسسات هنری و از مناطق و اقوام گوناگون سوریه، خود را برای اجرای نخستین نمایشِ موزیکالِ صحنه‌ای پس از به‌دست گرفتن زمام قدرت توسط حاکمیت جدید در کشور آماده می‌کنند.
در این نمایش که بازیگر بزرگ سوری مونا واصف نقش اصلی آن را بر عهده دارد، هنرمند تئاتر نوار بُلبل، بازیگر برجسته ناهِد حَلَبی، بازیگر ولید دَبّس و گروهی دیگر نیز شرکت دارند. اجراهای این اثر از ۳ تا ۵ نوامبر در تالار اپرای دمشق برگزار می‌شود.

در همین زمینه، کارگردان اثر احمد زهیر گفت: نمایش «وردة إشبیلیة» یا «تاج‌العروس» اثری موسیقایی است که دو سال پیش در خارج از سوریه اجرا شده بود، اما این‌بار با دیدگاهی تازه آماده شده تا میان گذشته و حال پیوندی برقرار کند، آن‌گونه که خود گفت «پس از پیروزی سوری‌ها» نمایشی نو با شکلی متفاوت از نسخهٔ نخست پدید آمده است.

او در نشست خبریِ معرفی نمایش در دمشق توضیح داد که بازگشت اجراها به تالار اپرا «پیامی روشن دارد مبنی بر این‌که سوریه از نظر هنری و فرهنگی در حال بهبود است و دوباره نور می‌گیرد»، و تأکید کرد که «هنر توان آن را دارد که همگام با تحولات حرکت کند و در روند توسعه و بازسازی سهیم باشد».
تولیدکنندگان این نمایش قصد دارند گروهی دائمی برای نمایش‌های موزیکال و نمایشی در دمشق پایه‌گذاری کنند تا اجراهای هنری در سوریه و خارج از آن استمرار یابد.

یادِ اندلس بر صحنهٔ سوریه (پوستر رسمی)

نوار بُلبل در گفت‌وگو با الشرق الأوسط اظهار کرد: این نمایش «سفری هنری است که یاد دوران‌هایی را زنده می‌کند که در آن موسیقی، رقص و شعر بازتاب‌دهندهٔ هویت و زیبایی ما بود». او افزود که هدف نمایش، زنده‌کردن پیوند میان هنر و احساس و نیز اثبات حضور تئاتر سوری است.
این نمایش نخستین حضور بُلبل در سوریه پس از بیش از ده سال دوری است، و به گفتهٔ او این خود «نشانه‌ای از تداوم حیات هنر سوری، با وجود همهٔ چالش‌ها» به شمار می‌آید.
محمد عمر، نویسندهٔ متن نمایش، گفت این اثر «یادآور گذشتهٔ درخشانِ تمدن عربی و اسلامی در اندلس است»، اما در عین حال «تصویری زیباشناسانه از سوریهٔ نوین ارائه می‌دهد؛ سوریه‌ای دوست‌دار، فراتر از اختلافات، و در حال بازسازیِ خود در عرصه‌های هنری و فرهنگی»، سوریه‌ای که «دوباره پل‌های ارتباط را به سوی همه می‌گشاید».
ناهِد حَلَبی، بازیگر نامدار، نیز معتقد است که «امروز تماشاگر سوری بیش از هر زمان دیگری آماده و مشتاق چنین گونه‌ای از هنر است که برای نخستین بار در این ابعاد و با چنین حرفه‌ای‌گری در کشور اجرا می‌شود».

از نشست خبری نمایش «وردة إشبیلیة» (سانا)

دست‌اندرکاران نمایش امید دارند که موفقیت آن آغازگر مجموعه‌ای از اجراهای موزیکال در تالار اپرا باشد.
به گفتهٔ ولید دَبّس، «سرمایه‌گذاری در هنرها معیار رشد کشورها و نماد تصویر تمدنی آن‌هاست».
اجرای نمایش را مؤسسهٔ «موزاییک» پشتیبانی می‌کند؛ نهادی که بر اساس دیدگاه خود تأکید دارد: «هنر و موسیقی بخشی اصیل از تمدن کهن سوریه‌اند».
نمایندهٔ این مؤسسه رانیا قَطَف بر اهمیت تقویت حضور این هنرها در داخل کشور و تداوم همکاری‌های نهادی برای حمایت پایدار از آن‌ها تأکید کرد.


مصر آماده افتتاح «موزه بزرگ» با حضور بین‌المللی و شور و هیجان بی‌سابقه

(موزه بزرگ مصر رو به اهرام قرار دارد (الشرق الأوسط)
(موزه بزرگ مصر رو به اهرام قرار دارد (الشرق الأوسط)
TT

مصر آماده افتتاح «موزه بزرگ» با حضور بین‌المللی و شور و هیجان بی‌سابقه

(موزه بزرگ مصر رو به اهرام قرار دارد (الشرق الأوسط)
(موزه بزرگ مصر رو به اهرام قرار دارد (الشرق الأوسط)

مصر آماده است تا «موزه بزرگ» را امشب (شنبه) با حضور بین‌المللی و شور و هیجان رسمی، مردمی و رسانه‌ای بی‌سابقه افتتاح کند. این رویداد به مناسبت گرامیداشت یک پروژه فرهنگی و تمدنی است که ساخت آن بیش از دو دهه طول کشیده و هزینه‌ای بیش از یک میلیارد دلار دربرداشته است. افتتاح این موزه چندین بار به دلیل شرایط ژئوپلیتیکی و رویدادهای بین‌المللی به تعویق افتاده است.
مصر همچنان آماده‌سازی‌ها را برای مراسم افتتاحیه ادامه می‌دهد. به گفته محمد الحمصانی، سخنگوی دولت مصر، انتظار می‌رود این مراسم شاهد حضور بین‌المللی بی‌نظیری باشد که در آن حداقل ۴۰ رئیس‌جمهوری، پادشاه و نخست‌وزیر از کشورهای مختلف، به‌علاوه تعداد زیادی از وزرا و مقامات ارشد از کشورهای متعدد حضور خواهند داشت.
در داخل موزه، برگزارکنندگان، پس از هفته‌ها تمرینات فشرده و آماده‌سازی‌های ویژه در حال انجام آخرین مراحل آماده‌سازی برای مراسم هستند. جزئیات این مراسم تا حد زیادی در سکوت خبری نگه داشته شده است، اما تصاویری از تمرینات، از جمله نمایش‌های نورافشانی در آسمان و مجسمه‌های فرعونی، در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است. همچنین، گمانه‌زنی‌هایی در مورد احتمال حضور شریهان، هنرمند کناره گیری کرده، در مراسم وجود دارد.
این مراسم تحت رهبری ناير ناجی، رهبر ارکستر متشکل از نوازندگان مصری و عربی، برگزار می‌شود. قرار است فاروق حسنی، وزیر فرهنگ پیشین و طراح پروژه، سخنرانی افتتاحیه را ایراد کند. همچنین مجدی یعقوب، جراح معروف مصری، نیز سخنرانی دیگری خواهد داشت.
موزه از تاریخ ۱۵ اکتبر ۲۰۲۵ به یک مرکز فعالیت تبدیل شده است. باستان‌شناسان در حال انجام آخرین جزئیات سناریوهای نمایش، مهندسان در حال آماده‌سازی طرح‌های نورپردازی، و هنرمندان و موسیقی‌دانان در حال انجام تمرینات آخر برای مراسم هستند. در همین حال، در اطراف موزه، کارهایی برای آماده‌سازی منطقه اطراف آن از جمله پاک‌سازی، تزئین خیابان‌ها و نصب پرچم‌های کشورهای شرکت‌کننده در افتتاحیه انجام می‌شود.
برای آمادگی بیشتر، مهندس کامل وزیر، معاون نخست‌وزیر و وزیر صنعت و حمل‌ونقل، روز جمعه از تمامی مسیرها و جاده‌های منتهی به موزه بازدید کرد تا از آماده‌سازی آن‌ها برای استقبال از مهمانان اطمینان حاصل کند. طبق اعلام رسمی وزارت حمل‌ونقل، این اقدامات شامل بازسازی نمای بصری جاده‌های اطراف و نصب تابلوهای راهنما، همچنین نمایشگرهای دیجیتال بوده است، تا نمای خیابان‌ها بازتابی از فرهنگ و تمدن مصر باشد.
در حالی که وزارت کشور طرحی را برای تأمین امنیت مراسم افتتاحیه آماده کرده است، به گفته یک منبع امنیتی بلندپایه که با «خبرگزاری الشرق الأوسط» مصر صحبت کرده، «تأمین امنیت اطراف موزه در میدان الرماية، مسیرهای تردد و محل اقامت هیئت‌های شرکت‌کننده در این مراسم، همچنین نمایندگان رسانه‌های جهانی که به پوشش این رویداد جهانی می‌پردازند، از جمله تدابیر مهم این طرح بوده است.» علاوه بر این، «آموزش نیروهای اجرایی طرح بر اساس مدل شبیه‌سازی، توزیع نیروهای پلیس زن برای تأمین خدمات مختلف امنیتی در اطراف محل مراسم و افزایش حضور نیروهای امنیتی در اطراف موزه، چه در اطراف جاده دایره‌ای، میدان الرماية، خیابان‌های هرّم و ملک فیصل، همچنین خیابان فیوم و جاده مصر / اسکندریه صحرا، به دلیل حضور بسیاری از هیئت‌ها که از فرودگاه سفنکس وارد کشور می‌شوند» از دیگر اقدامات امنیتی است.
در همین راستا، مهندس عادل النجار، استاندار الجیزه، روز جمعه در بیانیه‌ای خبری اعلام کرد: «دولت مصر تحت رهبری رئیس‌جمهور توجه ویژه‌ای به پروژه موزه مصر بزرگ داشته است» و تأکید کرد: «تلاش‌ها برای برگزاری مراسم افتتاحیه به شکلی که شایسته جایگاه تمدنی مصر در سطح جهانی باشد، در جریان است.»
استان‌ها نیز شاشات نمایش را در میدان‌ها قرار داده‌اند تا شهروندان بتوانند از طریق آن‌ها مراسم را دنبال کنند. در همین حال، باشگاه‌ها و مراکز جوانان در سراسر کشور آماده استقبال از مردم علاقه‌مند به تماشای مراسم از طریق نمایشگرها هستند.
مراسم افتتاحیه با توجه به اهمیت سیاسی آن، تحت توجه ویژه قرار گرفته است. رئیس‌جمهور عبدالفتاح السیسی هفته گذشته جلسه‌ای با تعدادی از مقامات ارشد برای پیگیری آماده‌سازی‌های مراسم برگزار کرده است. بر اساس بیانیه ریاست‌جمهوری، او بر ضرورت برگزاری افتتاحیه‌ای تأکید کرده که «مناسب با جایگاه مصر باشد، و توانمندی‌های آن در زمینه موزه‌ها و فرهنگ جهانی را نشان دهد و در ترویج گردشگری کشور کمک کند.» او همچنین افزود: «این مراسم باید نه تنها عظمت این بنای جهانی را نمایان کند، بلکه به دستاوردها و پیشرفت‌های مصر در زمینه‌های مختلف که با جایگاه تمدنی آن در سطح جهانی هم‌خوانی دارد، اشاره داشته باشد.» مصطفی مدبولی، نخست‌وزیر مصر نیز سه‌شنبه شب از موزه بازدید کرد تا «آخرین مراحل» آماده‌سازی برای مراسم را بررسی کند.
در حالی که آماده‌سازی‌های رسمی ادامه دارد، مردم مصر در حال انتظار مراسم افتتاحیه هستند و انتظار دارند که این مراسم فراتر از تمام افتتاحیه‌های آثار تاریخی گذشته، مردم را شگفت‌زده کند. افتتاح موزه تبدیل به یک ترند در رسانه‌های اجتماعی شده است و بسیاری از مردم مصر تصاویر خود را با لباس‌های فرعونی به اشتراک می‌گذارند و مقاطع ویدئویی از تمرینات مراسم را منتشر می‌کنند.
دکتر زاهی حواس، وزیر پیشین آثار باستانی و دانشمند مصری، افتتاح این موزه را «پیامی به جهان مبنی بر اینکه مصر میراث فرهنگی خود را حفظ می‌کند» دانسته است و به «الشرق الأوسط» گفت: «این موزه مصر را به قله جهان خواهد رساند» و پیش‌بینی کرد که این پروژه به‌زودی درآمدهای کلانی ایجاد کند که هزینه‌های ۲ میلیارد دلاری ساخت آن را پوشش دهد.
موزه مصر بزرگ در سال ۲۰۰۲ بنیان‌گذاری شد و فازهای اول و دوم آن که شامل انبار آثار و مرکز مرمت بود در سال ۲۰۱۰ افتتاح گردید، اما اجرای پروژه به دلیل رویدادهای ۲۰۱۱ متوقف شد و سپس از سال ۲۰۱۴ ادامه یافت. قرار بود موزه در سال ۲۰۲۰ افتتاح شود، اما شیوع بیماری «کووید ۱۹» موجب تأخیر در پروژه گردید و بعداً نیز به دلیل «جنگ غزه» افتتاح آن به تعویق افتاد. مصر در ابتدا تصمیم داشت که افتتاح آن را در ۳ جولای ۲۰۲۳ برگزار کند، اما به دلیل حملات اسرائیل به ایران، افتتاحیه دوباره به تعویق افتاد.
با این حال، در پی تأخیرات متعدد، موزه به‌طور آزمایشی در سه مرحله افتتاح شد که از نوامبر ۲۰۲۲ شروع شد و اجازه برگزاری مراسم در «تالار بزرگ» موزه که در ورودی آن تندیس رمسیس دوم قرار دارد، داده شد. در اول دسامبر ۲۰۲۳، «پله بزرگ» که آثار عظیم باستانی زیادی در آن قرار دارند، افتتاح شد و در آخرین مرحله، در اکتبر ۲۰۲۳، ۱۲ سالن نمایش آثار برای اولین بار به روی عموم گشوده شد، در حالی که مهم‌ترین سالن‌ها مانند سالن «توت عنخ آمون» تا افتتاح رسمی بسته باقی ماندند.
این موزه که بر روی مساحتی بالغ بر ۵۰۰ هزار متر مربع ساخته شده است، تاریخ تمدن مصر را از طریق هزاران قطعه باستانی نادر و عظیم از دوره‌های مختلف به نمایش می‌گذارد و برای نخستین بار مجموعه کامل آثار پادشاه «توت عنخ آمون»، از زمان کشف مقبره‌اش در دره پادشاهان در لکسور (جنوب مصر) در سال ۱۹۲۲ را به نمایش می‌گذارد. این مجموعه شامل بیش از ۵۰۰۰ قطعه باستانی است و مصر امید دارد که موزه بتواند درآمدهای گردشگری خود را افزایش دهد و به عنوان «بزرگ‌ترین موزه فرهنگی یک تمدن» شناخته شود. پیش‌بینی می‌شود تعداد بازدیدکنندگان موزه بزرگ از ۵ میلیون نفر در سال فراتر رود.
مصر در دو سال گذشته رکوردهای بی‌سابقه‌ای در تعداد گردشگران ثبت کرده است، به‌طوری که تعداد گردشگران در سال ۲۰۲۴ به ۱۵.۷ میلیون نفر رسید و هدف‌گذاری مصر این است که با تکیه بر موزه بزرگ و پروژه‌های فرهنگی و باستانی دیگر تا سال ۲۰۳۱ این رقم به ۳۰ میلیون نفر برسد.
افتتاح موزه بزرگ توجه عمومی و رسانه‌ای بی‌سابقه‌ای را جلب کرده است؛ این خبر طی روزهای گذشته عنوان اصلی رسانه‌های محلی بود و در شبکه‌های اجتماعی به ترند تبدیل شده است. دولت مصر نیز روز افتتاح را تعطیل رسمی اعلام کرد.
حواس از «آگاهی آثار باستانی» که افتتاح موزه در میان مصری‌ها به وجود آورده ابراز خوشحالی کرده و به «الشرق الأوسط» گفت: «توجه جهان به این موزه و افتتاح آن، به ویژه نمایش آثار (فرعون طلایی) توت عنخ آمون که جواهر تاج موزه بزرگ است، جلب شده است.»
مقامات و رسانه‌های مصر نیز از موزه با عنوان «هدیه مصر به جهان» یاد کرده‌اند و افتتاح آن را «رویدادی تاریخی»، «فصل جدیدی در تاریخ تمدن مصر»، و «رویایی که شایسته مصر و تمدن هزاران ساله آن است»، توصیف کرده‌اند.