غسان سلامه در گفت‌وگو با «الشرق الاوسط»: فقدان قدرت از ویژگی‌های این مرحله است

وی گفت: آمریکا همچنان بزرگترین قطب است، اما توانایی آن برای کنترل متحدان و محاصره مخالفانش رو به کاهش است

غسان سلامه (الشرق الاوسط)
غسان سلامه (الشرق الاوسط)
TT

غسان سلامه در گفت‌وگو با «الشرق الاوسط»: فقدان قدرت از ویژگی‌های این مرحله است

غسان سلامه (الشرق الاوسط)
غسان سلامه (الشرق الاوسط)

اگر قاعده کلی این باشد که ارائه محتوای یک کتاب دشوار است، به خصوص اگر تحلیلی و جامع باشد، در مورد آخرین کتاب دکتر غسان سلامه که چند روز پیش توسط انتشارات «وایار» فرانسه منتشر شد، دشواری دوچندان می‌شود. کتاب سلامه بر اساس یک تجربه آکادمیک پیشرو و مشارکت در کار سیاسی و در نهایت در کار دیپلماتیک در چارچوب سازمان ملل متحد و همچنین شبکه سطح بالایی از روابط که او در سراسر جهان تنیده است.
برای نشان دادن جدیت کتاب و حجم استثنایی اطلاعات، تحلیل و دریچه‌هایی که باز می‌شود، کافی است به پنجاه صفحه ارجاعاتی که او به آنها اشاره می‌کند و اطلاعاتی که برای ایجاد شبکه خود در خوانش تحولات جهان به دست می‌آورد، اشاره کنیم. شکی نیست که برخی از بلندپروازی‌های او در عنوان فرعی «جنگ و صلح در قرن بیست و یکم» ظاهر می‌شود و کتاب او برای دهه‌های بعدی مرجع اصلی خواهد بود.
غسان سلامه در شش فصل، مقدمه‌ای مبسوط و پایان‌بندی بیش از سی صفحه‌ای، به گشت و گذار در حوادث و بحران‌های جهان، شرق و غرب می‌پردازد. شاید برجسته‌ترین فصل کتاب فصلی باشد که او به مطالعه «عدم استفاده از قواعد توسل به زور» اختصاص داده است تا به خواننده نشان دهد که چگونه جهان فاسد شده و جنگ‌ها، اختلافات و درگیری‌ها چند برابر شده است.
بر همین اساس لازم بود برای گفت‌وگو با نویسنده از محتوای کتاب شروع کرد تا بر تعدادی از پرونده‌هایی که در حال حاضر مورد توجه جهانی هستند پرتوافکنی شود.
از نویسنده پرسیدیم، چرا کتاب را با اشاره به «مریخ» خدای قدرت و جنگ در اساطیر یونان و روم «وسوسه قدرت» (به فرانسوی: La Tentation de Mars) نامیده است و پاسخ او این بود که می‌خواستم بگویم که بسیاری از کشورها از جمله کشورهای کوچک تحت وسوسه قدرت و جنگ قرار گرفتند؛ وسوسه قدرت جهانی شده است.
در مورد عنوان فرعی «جنگ و صلح در قرن بیست و یکم»، بخشی از عنوان رمان «جنگ و صلح» تولستوی و کتاب «صلح و جنگ» ریمون آرون، جامعه‌شناس و نویسنده سیاسی فرانسوی را به یاد می‌آورد. متن مصاحبه را در زیر می‌خوانید:

  • رشته پیوستگی این کتاب جدید کجاست؟

نقطه شروع در این پرسش نهفته است: چرا دوره پس از 1990 تا امروز، یعنی یک سوم قرن، در ادبیات آمریکای غربی، اروپایی، روسی و غیره «دوره پس از جنگ سرد» نامیده می‌شود؟ چرا همانطور که در مراحل قبل اتفاق افتاد نام یا بیانی ندارد؟ نتیجه‌ای که من به آن رسیدم این است که تحولاتی که از سال 1990 به بعد رخ داده، ناهماهنگ بوده و بنابراین خلاصه کردن آنها در کلمات دشوار است. بسیاری تلاش کرده‌اند، از جمله فرانسیس فوکویاما، که آن را «پایان تاریخ» نامید، ساموئل هانتینگتون، که «برخورد تمدن‌ها» را نوشت، و دیگرانی که «پایان قطب‌بندی جهانی» را انتخاب کردند، اما همه این توصیف‌ها ناکافی هستند. پس از تفکر، تأمل و تحقیق، دریافتم که دوره زمانی 1990 تا 2024 در واقع دو مرحله کاملاً متناقض است: مرحله اول را «مرحله امیدها» می‌نامم که بین سالهای 1990 تا 2006 ادامه داشت و مرحله دوم «مرحله ناامیدی» که از سال 2006 تا امروز است.

جلد کتاب جدید غسان سلامه «وسوسه قدرت»

برای برجسته کردن این واقعیت، بر شش معیار تمرکز کردم که به وضوح این تقسیم بندی را نشان می‌دهند، که عبارتند از: گسترش دموکراسی، جهانی شدن، انقلاب تکنولوژیک، فرهنگ، عدم وجود قوانین برای استفاده از زور و در نهایت استاندارد هسته‌ای. رویکرد جامع نشان می‌دهد که بخش اول از یک سوم قرن فوق الذکر تحت سلطه موارد مثبت بوده، اما در بخش دوم آن رو به کاهش گذاشت.

از دست دادن قدرت

  • آیا می‌توان ملاک عدم وجود قواعد توسل به زور و معیار هسته‌ای را روشن کرد؛ به خصوص که در حال حاضر برجسته‌ترین هستند؟

منظورم از این معیار این است که در دوره اول از یک سوم قرنی که از آن صحبت می‌کنیم، مثلاً دیدیم که جنگ کویت در سال 1991 بر اساس 12 قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد بود که به 65 کشور اجازه مشارکت در جنگ برای آزادی این کشور داد. وقتی در آن زمان از جورج بوش پدر پرسیدند: چرا تا بغداد پیش نمی‌روی؟ او در پاسخ گفت:« قطعنامه‌های شورای امنیت به من این حق را می‌دهند که حاکمیت کویت را بازگردانم و نه اینکه حاکمیت عراق را تخریب کنم.»
جنگ دومی که جورج دبلیو بوش در سال 2003 علیه عراق به راه انداخت با جنگ اول کاملاً متفاوت بود. چون بر مبنای قانونی نبود و بدون قطعنامه شورای امنیت صورت گرفت، علاوه بر اهداف متزلزل خود، منجر به ایجاد ائتلاف جهانی گسترده نشد. ابتدا هدف از بین بردن سلاح‌های کشتار جمعی و به دنبال آن حذف یک دیکتاتور خطرناک و سپس گسترش دموکراسی بود.

چیزی که بعداً نقص داشت این بود که نتوانست یک نهاد سیاسی باثبات ایجاد کند.
من معتقدم که «گناه اصلی» در حمله آمریکایی-انگلیسی به عراق این است که رویه‌های مشابهی را در کشورهای دیگر ایجاد کرد. به عنوان مثال، دیدیم که روسیه در سال 2008 از این استدلال برای حمله به گرجستان استفاده کرد و رئیس جمهوری پوتین دوباره در سال 2014 و سال 2022 برای حمله به اوکراین از آن بهره برد. دیدیم که کشورهای دیگر مانند ایران و ترکیه و همچنین اسرائیل در استفاده از زور هیچ تردیدی ندارند. در واقع، کشورهای کوچکی مانند رواندا عملیات نظامی تقریباً مستمری را در تعداد زیادی از کشورهای آفریقایی بدون توجیه قانونی انجام می‌دهند.
بنابراین در دوره زمانی مورد مطالعه ما نقض قوانین استفاده از سلاح وجود دارد. پیگیری‌ها نشان می‌دهد که احترام زیادی به معاهدات و قوانین بین‌المللی در مرحله اول یک سوم قرن گذشته وجود داشت و از سال 2003، یعنی با جنگ عراق، بی‌توجهی به آن‌ها شروع شد.

شکستن « تابوی» هسته‌ای

در مورد معیار هسته‌ای، در مرحله اول یک سوم اول قرن گذشته، تعداد زیادی توافقات اطمینان بخش یافتیم. در سال 1995، توافقنامه خودداری از گسترش تسلیحات هسته‌ای پس از محدودیت زمانی، برای مدت نامحدود تمدید شد. سپس بسیاری از کشورها کاهش زرادخانه‌های هسته‌ای خود را پذیرفتند که در راس آنها آمریکا و روسیه بودند. این دو کشور برای رسیدگی به موضوع فاجعه هسته‌ای چرنوبیل همکاری کردند تا بلایا دوباره تکرار نشود.
من بر اهمیت توافقی که در مورد انتقال تسلیحات هسته‌ای که در تعدادی از اجزای اتحاد جماهیر شوروی سابق مانند قزاقستان، اوکراین و بلاروس وجود داشت، به‌منظور اینکه تحت کنترل روسیه باشند، به دست آمد، تاکید می‌کنم. فراتر از آن، ما یک دلیل واقعی برای رؤیاپردازی یافتیم تا جایی که چهار وزیر خارجه سابق ایالات متحده، از جمله جورج شولتز و هنری کیسینجر، خواستار «سلاح‌های هسته‌ای صفر»، یعنی خلع سلاح کامل سلاح‌های هسته‌ای شدند.
اما امروز چه می‌بینیم؟ می‌بینیم که بریتانیا صدها میلیون برای تجدید سلاح‌های هسته‌ای خود هزینه می‌کند. در فرانسه هم همین اتفاق می‌افتد. می‌بینیم که چین می‌خواهد قبل از سال 2030 از 1500 کلاهک هسته‌ای به 3000 کلاهک هسته‌ای برسد، در حالی که پوتین دست از تهدید به استفاده از سلاح هسته‌ای نمی‌کشد.
ایالات متحده به نوبه خود خواهان افزایش و تجدید کلاهک‌های هسته‌ای خود است و حتی در کشورهای کوچکی مانند اسرائیل، هیچ یک از وزرای آن در تهدید به پرتاب بمب هسته‌ای بر غزه تردید ندارند. بنابراین به اصطلاح «تابو» هسته‌ای در ده سال گذشته به تدریج از بین رفته است. اگر این شش معیار را با هم در نظر بگیرید، خواهیم دید که همه آنها تا سال‌های 2005 و 2006 تا حد زیادی مثبت بودند و از آن زمان به سمت منفی گرایش پیدا کرده‌اند.

چندین قطب و عدم توازن

  • در مورد توصیف وضعیت امروز جهان یک بحث بزرگ و بی وقفه وجود دارد: تک قطبی، دوقطبی، چند قطبی یا غیر قطبی... خوانش شما چیست؟

-قرائت من به این صورت است: منابع و مراکز قدرت متعددی وجود دارد، یعنی چندین قطب وجود دارد، اما متوازن نیستند. کشورهایی هستند که شروع به تبدیل شدن به قطب‌های واقعی کرده‌اند، مانند چین، هند یا کشورهای دیگر، اما ایالات متحده هنوز هم حاشیه پیشرفته‌ای دارد. آمریکا، روی کاغذ، بدون شک بزرگترین و اولین قطب است، اما نه تنها.
اما باید توجه داشت که این قطب از ضعف‌هایی رنج می‌برد. این کشور هنوز هم به دلیل توانایی‌های مادی و نظامی بسیار بزرگش اولین کشور است، زیرا بودجه نظامی آن از 12 کشوری که به دنبال آن هستند بیشتر است. اما ایالات متحده، قطب اول، از سردرگمی شدید در تصمیم گیری رنج می‌برد. سردرگمی درونی است.

حضور سربازان سوئدی در رزمایش ناتو در نروژ (EPA)

علاوه بر این، آمریکا تمایلی به درگیر شدن در جنگ‌های طولانی ندارد و این تصمیم‌گیری را تحت فشار قرار می‌دهد و باعث می‌شود وقتی شروع به دادن تلفات انسانی یا هزینه کردن پول زیادی می‌کند، با فشار افکار عمومی مواجه شود و ناچار به عقب نشینی می‌شود تا آن را آنها را راضی کند، همانطور که در افغانستان یا عراق اتفاق افتاد. نقاط ضعف آن برتری مادی آن را در نظام جهانی محدود می‌کند.
در مورد چین، اولین رقیب، در سی سال گذشته تحول بزرگی در قدرت نظامی خود ایجاد کرده است. از نظر تعداد کلاهک‌های هسته‌ای یا سلاح‌های دریایی آن؛ از نظر عددی بر ایالات متحده تسلط دارد، اما کیفیت و عملکرد آن با کیفیت غربی همخوانی ندارد.
هند به نوبه خود بودجه نظامی خود را در طول بیست سال چهار برابر کرد و از 14 میلیارد دلار در سال 2002 به 81 میلیارد دلار افزایش یافت.

البته اکنون در اروپا یک بیداری دیرهنگام وجود دارد، زیرا شاهد هستیم تعدادی از کشورهایی که استانداردهای «ناتو» را رعایت نمی‌کنند، به ویژه آلمان و ایتالیا، به سمت افزایش قابل توجه بودجه نظامی خود حرکت می‌کنند. کشورهایی مانند لهستان هستند که 4 درصد از تولید ملی خود را صرف بودجه نظامی می‌کنند.
کره شمالی را فراموش نکنیم که هزینه‌های زیادی برای تقویت نیروهایش می‌کند. بنابراین، بازیگران زیادی هستند که آرزوی نفوذ در نظام جهانی را دارند، در حالی که ایالات متحده دیگر جز در موارد خاص قادر به تحمیل نظر خود نیست.
ما نباید مشکلات آمریکا با متحدانش را فراموش کنیم. در مورد مخالفانش، همه چیز روشن است: از ظهور چین می‌ترسد و هر کاری می‌کند تا امکان ظهور چین به عنوان یک قدرت جهانی را از طریق گروه‌هایی مانند «Ocus» و «Quad» یا مسلح کردن هندوستان محدود کند. یا حضور مستقیم نظامی سنگین در مجاورت تایوان و حتی تشویق فیلیپین برای به چالش کشیدن نیروی دریایی چین یا نزدیک شدن به ویتنام، از وضعیت پرتنش روابط بین پکن و تعداد زیادی از همسایگانش، به ویژه با هند و ویتنام استفاده می‌کند.
پدیده جدید این است که نقشه فروش اسلحه در حال تغییر است. البته دو کره سلاح به کشورهای مختلف صادر می‌کنند: کره جنوبی به لهستان می‌فروشد و کره شمالی به روسیه. اعداد بسیار زیاد است: کره جنوبی تقریباً از فرانسه به عنوان صادرکننده تسلیحات پیشی گرفته است. بیایید نگاهی به ترکیه بیندازیم که شروع به صادرات پهپاد به پنجاه کشور جهان از جمله اوکراین کرد، در حالی که ایران هواپیماهای بدون سرنشین را به روسیه صادر می‌کند و نه برعکس.
این بدان معناست که بازار جهانی تسلیحات به سرعت در حال تغییر است. من از این نتیجه می‌گیرم که فازی به نام مرحله پس از جنگ سرد هنوز تکمیل نشده است. هنوز نظم ثابت و دائمی ایجاد نشده است. اما روند غالب این است که ایالات متحده با ضعف فزاینده در توانایی کنترل متحدان و محاصره مخالفان خود، بزرگترین یا اولین قدرت در جهان باقی می‌ماند.

تناقضات «بریکس»

  • جایگاه جنوب جامع در این دنیای متحول کجاست؟ در کتاب خود بر این نظرید که در حاشیه باقی می‌ماند و سخن از «پیرامونی» در آنچه از آن بیرون می‌آید می‌گویید.

-در روابط بین‌الملل، شناسایی دشمن مشترک شرط لازم برای ایجاد اتحاد است، اما کاملاً ناکافی است. اجازه دهید مورد کشورهای «بریکس» (قبلاً 5 و اکنون 11) را در نظر بگیریم: آنها در مورد تعدادی از موضوعات از جمله رد کار نهادهای مالی و اقتصادی فعلی و رد نفوذ آمریکا در جهان در صورت تمایل به سمت هژمونی توافق دارند. از طرفی رقابت هند و چین در داخل آن بسیار قوی است و حتی درگیری‌های دوره‌ای در مرز بین آنها وجود دارد و ممکن است توسعه پیدا کند. فراموش نکنیم که در دهه شصت بین آنها جنگهایی رخ داد و چین وارد اعماق هند شد که شوک بزرگی را متحمل شد که ده سال بعد تنها با شکست پاکستان از آن خارج شد.

رهبران «بریکس» در جریان نشست خود در ژوهانسبورگ در اوت 2023 (AFP)

سپس اجازه دهید به بازار موازی نفت نگاهی بیندازیم، جایی که رقابت شدیدی بین روسیه و ایران برای تامین نفت کشورهایی مانند هند یا چین از بازار موازی وجود دارد. سوم، تفاوت‌های زیادی در وضعیت ارزهای این کشورها وجود دارد، زیرا برخی از آنها غیر قابل مبادله هستند. چهارم، عاملی وجود دارد که شکاف بین آنها را آشکار می‌کند؛ زمانی که این کشورها وارد چارچوبی از نهادینه شدن می‌شوند که رقابت بین آنها حفظ می‌شود.
نتیجه این است که نیاز به مشخصات مشترک بین طرف‌های «بریکس» وجود دارد. قدرت «ناتو» و دلیل بقای آن حتی پس از فروپاشی حریفش، پیمان «ورشو»، در شباهت زیاد در سیستم‌های سیاسی و اقتصادی موجود در این کشورها نهفته است. در مقابل، می‌بینیم که هند یک دموکراسی است در حالی که چین یک کشور تک حزبی. بنابراین هیچ شباهتی بین کشورهای مهم در چارچوب «بریکس» وجود ندارد تا بتوانند با آمریکا و «ناتو» رقابت کنند.

  • پس آینده «بریکس» چیست؟ آیا کشورهای ائتلاف، همراه با جنوب جهانی، قادر به تأثیرگذاری بر عملکرد نظام جهانی نیستند؟

من معتقدم که صدای جنوب بلند خواهد شد و آنچه را که شاهد شکایت آفریقای جنوبی علیه اسرائیل در دیوان بین‌المللی دادگستری بودیم، در مراحل بعدی نیز شاهد آن خواهیم بود. همچنین شاهد افزایش تجارت بین کشورهای جنوب خواهیم بود.
علاوه بر این، وزن جمعیتی جنوب در حال افزایش است. عرصه «مرد سفید» در طول قرن گذشته به شدت کوچک شده. پس از جنگ جهانی اول، مرد سفید 30 درصد از جمعیت جهان را تشکیل می‌داد و 80 درصد از زمین و تمام اقیانوس‌ها را در اختیار داشت. امروزه درصد جمعیتی آن به 16 درصد کاهش یافته و کنترلش بر زمین بیش از 30 درصد نیست.
جنوب به یک نیروی فشاری تبدیل شد.

قادة «بريكس» خلال اجتماعهم في جوهانسبرغ في أغسطس 2023 (أ.ف.ب)

با این حال، تبدیل آن به یک نهاد و تشکیل یک بلوک یکپارچه مخالف اتحاد «آتلانتیک»، همانطور که پیمان «ورشو» با آن مخالفت کرد، به دلایلی که به برخی از آنها اشاره کردیم دشوار است. آنچه تشدید می‌کند این است که دو اتحاد فوق‌الذکر در رأس هر یک از آنها لوکوموتیو داشتند: آمریکا از یک سو و اتحاد جماهیر شوروی از سوی دیگر، در حالی که در مورد «بریکس» چند رأس وجود دارد و دو سر اصلی (چین و هند) رقیب هستند.

قلعه «مرد سفید»

  • شما در کتاب خود می‌گویید که اتحادها در حال حاضر جذابیت کمتری پیدا کرده‌اند، اما استثنایی وجود دارد که «ناتو» و پیوستن دو عضو جدید به آن نشان می‌دهد.

- آنچه که توانایی جذب «ناتو» را فراهم می‌کند، علاوه بر آنچه قبلاً ذکر شد، جاه طلبی گروهی از کشورهایی است که قبلاً امپراتوری بودند، مانند روسیه، چین، ترکیه و ایران که در حال حاضر بین «ملت-دولت» بودن و یک «دولت امپراتوری» در نوسان هستند. امروزه با فروپاشی نظم جهانی، گرایش‌های امپریالیستی به شدت در حال بازگشت هستند و روسیه در صدر فهرست قرار دارد که باعث ترس در اروپا شده است. رؤیای بازگشت امپراتوری در روسیه، اروپایی‌ها را به صفوف نزدیک سوق می‌دهد، که این احساس نیاز به اتحاد نظامی برای محافظت را توضیح می‌دهد.
احساسی وجود دارد که هانتینگتون در بخش‌هایی از نوشته‌های خود به وضوح بیان کرده است، وقتی تأکید می‌کند که غرب پس از پنج قرن گسترش، وارد مرحله دفاع از خود شده است و بنابراین به قلعه‌ای نیاز دارد که در آن عقب‌نشینی کند. این قلعه اتحاد «آتلانتیک» است که باید از آن مراقبت کرد. وی خواستار عدم مداخله در امور جهانی شد. از آنجایی که او «عنصر فرهنگی» را در رویکرد خود وارد کرد، خواستار حذف ترکیه از اتحاد فوق‌الذکر شد تا آن را به عنوان یک قلعه دفاعی و نه مرکزی برای تشعشع یا گسترش ارزش‌های جهان آزاد توجیه کند.

ساده لوحی آمریکا در منطقه

  • منافع امروز آمریکا در خاورمیانه و میزان پایداری آنها را چگونه می‌توان توصیف کرد؟

-گاهی سیاست آمریکا در منطقه را ساده‌لوحی احاطه می‌کند. قبل از 7 اکتبر، احساس راحتی با وضعیت منطقه وجود داشت، در حالی که می‌دانیم که این منطقه روی دهانه یک آتشفشان است. آمریکایی‌ها معتقد بودند که هیچ خشونت آزاردهنده‌ای نمی‌شناسد. آنچه مسلم است این است که منافع آمریکا با توجه به رفتار مخالفانش تغییر می‌کند. در روزهای جنگ سرد، اهداف روشن بود: جلوگیری از سیطره اتحاد جماهیر شوروی، حفظ منابع نفتی و دفاع از اسرائیل.
امروز با وجود روسیه در سوریه و «واگنر» در آفریقا و منطقه ساحل، هدف اول عملا از بین رفته، اما به طور کلی تهدید روسیه کاهش یافته است. در مورد حفظ چاه‌های نفت، واشنگتن آن را خدمتی می‌داند که به متحدان اروپایی خود ارائه می‌کند، چون دیگر نیازی به نفت منطقه ندارد. عنصر اسرائیل باقی می‌ماند و ما با 7 اکتبر متوجه شدیم که زنده است به طوری که هرگز نبوده است.

بایدن و نتانیاهو در دیدار اکتبر گذشته در تل آویو (رویترز)

بنابراین، اگر آمریکا منافعی دارد، اول از همه دفاع و حمایت از اسرائیل است. من باور نمی‌کنم که حتی یک رئیس جمهوری آمریکا وجود داشته باشد که به اسرائیل همان چیزی را که بایدن به آن داده است ندهد و به اندازه رئیس جمهوری فعلی با آن همذات پنداری نکند. با وجود تمام وحشیگری‌های اسرائیل در غزه، جریان تسلیحات آمریکایی به اسرائیل هرگز متوقف نشده است. منافع دیگر آمریکا در منطقه جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای و سپس ارائه خدمات به متحدان خود در شرق آسیا (ژاپن، کره جنوبی...) از طریق تامین منابع نفتی از خلیج است.
به طور کلی، گرایشی وجود دارد که از جورج دبلیو بوش شروع شد، با باراک اوباما افزایش یافت و با جو بایدن به شدت بازگشت و خاورمیانه را عرصه ثانویه برای ایالات متحده دانست و اروپا را به عنوان یک عرصه فرعی خوب در نظر گرفت، اما جنگ در اوکراین و سپس در غزه چیزی ناخواسته و ناپسند را بر آمریکا تحمیل کرد. اولین خواسته آن تمرکز بر چین، محاصره آن، جلوگیری از تبدیل شدن به یک ابرقدرت و حفظ آن به عنوان یک قدرت منطقه‌ای است.

بین ایران «هسته‌ای» و اسرائیل

  • شما در کتاب خود می‌گویید که توافقی بین گلدا مایر و رئیس جمهوری ریچارد نیکسون در سال 1969 به دست آمد که ایالات متحده را ملزم به حفاظت و دفاع از سیستم هسته‌ای اسرائیل کرد. آیا امروز هم وجود دارد؟

- بله، این توافقنامه‌ای است که به ابتکار هنری کیسینجر، که در آن زمان مشاور امنیت ملی رئیس جمهوری نیکسون بود، توسط ایالات متحده امضا شد. اگرچه اسرائیل امروز به یک قدرت هسته‌ای تبدیل شده و دارای تعداد زیادی کلاهک هسته‌ای (بین 60 تا 100 کلاهک هسته‌ای) است، توافق فوق هنوز پابرجاست.

نیکسون و گلدا میر در یک ملاقات در کاخ سفید در مارس 1973 (AFP)

  • آیا می‌توانیم مطالعه خود را از پرونده هسته‌ای ایران و رویکرد آمریکایی آن گسترش دهیم؟

- من معتقدم که تمایل آمریکا برای دستیابی به تفاهم با ایران در مورد چند موضوع از جمله به رسمیت شناختن نقش منطقه‌ای این کشور در منطقه وجود دارد. واشنگتن اشتهای نفوذ منطقه‌ای ایران را دارد. به همین ترتیب، واشنگتن مطلقاً داشتن تسلیحات هسته‌ای توسط ایران را رد نمی‌کند، بلکه «ملاحظاتی دارد». به دو دلیل: اولی رد مطلق اسرائیل (و من نمی‌گویم رد مطلق آمریکا) است و واشنگتن باید آن را به دلیل نفوذ اسرائیل در ایالات متحده در نظر بگیرد. اگر از آمریکایی‌ها بپرسند: منشأ ترس هسته‌ای شما چیست؟ پاسخ این خواهد بود: پاکستان. باید به خاطر داشته باشیم که برنامه هسته‌ای پاکستان با رضایت آمریکا زمانی که واشنگتن در جریان رویارویی با شوروی در افغانستان به اسلام آباد نیاز داشت، شکل گرفت.
دومین دلیل برای رد این دیدگاه، دیدگاه واشنگتن است که در اختیار داشتن سلاح هسته‌ای ایران به جلوگیری از هرگونه تجاوز خارجی کمک می‌کند و هرگونه حمله به آن را بسیار دشوار می‌کند. این هشدار که ایران هسته‌ای باعث یک مسابقه هسته‌ای در منطقه خواهد شد، دلیل اصلی نیست، بلکه تمایل به جلوگیری از دستیابی ایران به قدرت دفاعی و بازدارندگی مطلق است.

  • در جلسات ماه‌های اخیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به نوعی نرمش آمریکا و غرب نسبت به تهران پی بردیم. آیا می‌توانید به این موضوع بپردازید؟

-حقیقت ماجرا این است که بایدن در برنامه انتخاباتی قبلی خود از آمریکا خواسته بود به توافق هسته‌ای 2015 که دونالد ترامپ از آن خارج شد بازگردد. اما پس از انتخاب، بایدن برای اجرای آنچه وعده داده بود، اشتیاق نشان نداد. در واشنگتن و در سفرهایم به آنجا، از نبود این شور و شوق متعجب شدم، بلکه به من گفتند که بایدن در زمانی که معاون اوباما بود، موافق امضای توافق با تهران نبود.

رهبر ایران کنار پهپاد «شاهد 147» به توضیحات سرلشکر محمد باقری و امیرعلی حاجی زاده فرمانده یگان موشکی سپاه گوش می‌دهد (سایت خامنه‌ای)

مقاله‌ای از محقق ادوارد لوتوک، یک تندروی سرسخت در حزب جمهوری‌خواه خواندم که در آن می‌گوید: ما باید بپذیریم که ایران به یک کشور هسته‌ای تبدیل می‌شود و باید در نظر بگیریم که چگونه اثرات آن را مهار کنیم. وقتی کشوری به دنبال هزینه‌های میلیاردی برای برنامه هسته‌ای خود است و ادامه می‌دهد، متوقف کردن آن دشوار است و روزی به یک کشور هسته‌ای تبدیل خواهد شد.
بنابراین، گفتن اینکه آمریکا تمام توان خود را برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب هسته‌ای به کار گرفته است، نظری است که من آن را قبول ندارم.

  • در صورت بازگشت ترامپ به کاخ سفید از امروز چه متغیرهایی قابل رصد هستند؟

- اگر او به کاخ سفید بازگردد، سیاست خارجی او شباهت زیادی به سیاست‌های راست افراطی در اروپا خواهد داشت و بر دو پایه استوار است: اول بازگرداندن وضعیت مرد سفیدی است که از پا افتاده، با جهانی شدن و در نتیجه کند کردن آن و دوم اینکه به هر قیمتی به دنبال منافع ملی آمریکا باشد تا مبنای سیاست خارجی او قرار گیرد. منظورم این است که در جایی که اصول حرف اول را نمی‌زند، از اصل سیاست قراردادی پیروی می‌کند.
به یاد می‌آورم که ترامپ به دنبال توافق با رهبر کره شمالی بود و او آماده است با هر کسی در چارچوب تعریف تحت اللفظی منافع آمریکا و آنچه در خدمت آن باشد، معامله کند. بنابراین، به سختی می‌توان فهمید که چه کسی دوست یا حریف آن در خاورمیانه خواهد بود، زیرا تمایلی به گشایش در برابر کسی دارد و بنابراین من می‌گویم که هرکس با کیم جونگ اون دست داد، ممکن است با هر رئیس جمهوری در جهان دست بدهد، از جمله رهبر ایران.

دونالد ترامپ رئیس جمهوری سابق آمریکا و کیم جونگ اون رهبر کره شمالی در سال 2018 (AFP)

  • شما در کتابتان می‌گویید که نیروهای ویژه آمریکایی در حدود صد کشور دنیا حضور دارند. آیا این تایید شده است؟

- آیا می دانستید نیروهای ویژه آمریکایی در لیبی حضور دارند؟ من شخصاً این را نمی‌دانستم و زمانی که در مأموریت سازمان ملل در این کشور بودم آن را کشف کردم. در آن زمان به من گفتند که این نیرو در چارچوب مبارزه با تروریسم کار می‌کند و من متوجه شدم که پایگاه و بندر خود را دارد و بخشی از به اصطلاح «سپاه آفریقا» است.
همچنین متوجه شدم که تعداد زیادی از کشورهای آفریقایی میزبان نیروهای ویژه آمریکایی هستند. در عمل، اگر شنیدید که گروهی وابسته به «داعش»،« القاعده»، «بوکوحرام» یا هر گروه تروریستی در هر کشوری وجود دارد، باید فوراً فرض کنید که نیروهای ویژه آمریکایی علیه آنها کار می‌کنند.

ایران و جنگ غزه

  • در کتاب شما خواندم که ایران ذینفع جنگ غزه است.

- بله، ایران توانست نشان دهد که سیاستی که طی سی سال دنبال می‌کند، کارآمدی خود را از نظر تمرکز بر همکاری با نیروهای «غیر دولتی» (جنبش‌ها و شبه‌نظامیان) در زمان نفوذ و توانایی هماهنگی با «حماس»، «جهاد اسلامی» و نیروهای «الحشد الشعبی» عراق، «حزب الله» و «حوثی‌ها» این نشان می‌دهد که ایران دریافته بود که ورود به نزاع عرب‌ها و اسرائیل از طریق نیروهای نامنظم بهتر از ورود به آن از طریق نیروهای منظم است.
من همچنین فهمیدم که جنگ بین ارتش‌های عربی و اسرائیل از سال 1973 به طور غیرقابل بازگشت پایان یافت. به مدت 51 سال، هیچ جنگ منظمی علیه اسرائیل رخ نداد، در حالی که پنج جنگ بین اسرائیل و «حماس» و تعدادی جنگ بین آن و «حزب‌الله» درگرفت. امروز، نیروهای «الحشد الشعبی»، مانند «حوثی‌ها» و دیگران، اسرائیل را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند. فایده اتکا به نیروهای نامنظم این است که قوانین بین المللی شامل حال آنها نمی‌شود و بنابراین آنها می‌توانند مسئولیت اقدامات خود را بر عهده بگیرند یا تهران را بر اساس منافع خود بپذیرند.
اما باید اضافه کرد که هدف این گروه‌ها حفاظت از خود ایران است. مشخص است که ایران عموماً سیاست صبر و استفاده از فرصت‌ها را در پیش می‌گیرد. آمریکا با سرنگونی رژیم عراق، عراق را در یک سینی نقره‌ای به ایران تقدیم کرد. تهران از آن منتفع شد و این امر کاملاً مشخص است. اما چیزی که رایج نیست این است که به تقویت افراط گرایان، بازگشت رادیکالیسم به سیاست ایران (پس از دوران رؤسای جمهوری «اصلاح طلب» هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی) و سوق دادن به سمت بهره مندی از اشتباهات دیگران کمک کرد.

تهدیدات هسته‌ای روسیه

  • آیا تهدیدهای روسیه مبنی بر توسل به سلاح‌های هسته‌ای در جنگ علیه اوکراین ارعاب یا باج‌خواهی است یا ممکن است چنین چیزی واقعاً اتفاق بیفتد؟

- ابتدا باید اشاره کنیم که سلاح‌های هسته‌ای مینیاتوری به نام «سلاح‌های میدانی» وجود دارد و امکان استفاده از آن‌ها وجود دارد. من دوباره به ریموند آرون باز می‌گردم، که بر اهمیت دستیابی به سلاح هسته‌ای، اهمیت تهدید استفاده از آن و تأثیر آن بر روند جنگ تمرکز کرد.

ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، عکس بمب‌افکن هسته‌ای TU-160M را هنگام بازدید از کارخانه هوانوردی گوربونوف در کازان - روسیه در 25 ژانویه 2018 امضا می‌کند (رویترز)

من در اینجا به یاد می‌آورم که در طول جنگ اکتبر 1973 در جبهه مصر اتفاق افتاد، زمانی که (رهبر شوروی) لئونید برژنف پس از عبور ارتش اسرائیل از کانال سوئز و رسیدن به فاصله 100 کیلومتری، تهدید کرد نیروهایی را برای جدا کردن ارتش مصر و اسرائیل به مصر اعزام خواهد کرد. در آن زمان، واشنگتن سطح هشدار را به سه از پنج افزایش داد که رهبر شوروی را مجبور به عقب نشینی از طرح خود کرد.
در طول جنگ سرد، 14 مورد هشدار هسته‌ای وجود داشت، از جمله دو بار در برلین، دو بار در کوبا، یک بار در لبنان و دو بار در جنگ‌های 1967 و 1973. مایلم به این نکته اشاره کنم که پارلمان اوکراین با وجود اینکه کلید این کلاهک‌ها در مسکو بود و این توافق تنها به لطف فشارها و وسوسه‌های آمریکایی‌ها به دست آمد، از تصویب طرح کنار گذاشتن کلاهک‌های هسته‌ای کی‌یف به روسیه خودداری کرد.
امروز اعتقاد من این است که طرف روسی با روند نبردها راحت شده است و احتمالاً بعداً برای متوقف کردن درگیری پیش خواهد رفت. تا زمانی که جنگ تهدیدی جدی برای سرزمین‌های روسیه و رژیم روسیه نباشد، توسل به سلاح‌های هسته‌ای بعید است و دست زدن به آن تا به امروز یک هشدار باقی مانده است.



دمشق خواهان «شراکت راهبردی بسیار قوی» با واشنگتن

وزیر امور خارجه سوریه اسعد الشیبانی (رویترز)
وزیر امور خارجه سوریه اسعد الشیبانی (رویترز)
TT

دمشق خواهان «شراکت راهبردی بسیار قوی» با واشنگتن

وزیر امور خارجه سوریه اسعد الشیبانی (رویترز)
وزیر امور خارجه سوریه اسعد الشیبانی (رویترز)

وزیر امور خارجه جمهوری عربی سوریه، اسعد الشیبانی، روز یک‌شنبه اظهار کرد که دمشق در پی ایجاد «شراکت بسیار قوی» با ایالات متحده آمریکا است. او هم‌زمان تأکید کرد که سوریه خواهان «حفظ فاصله برابر با همه کشورها و ایجاد روابطی مبتنی بر همکاری و گشودگی» است.

وزیر امور خارجه سوریه در کنفرانس مطبوعاتی در پایتخت پادشاهی عربی بحرین، منامه، اعلام کرد که رئیس‌جمهور احمد الشرع به‌زودی به واشنگتن سفر خواهد کرد.
در همین حال، منابع مطلع در دمشق به روزنامه «الشرق الأوسط» گفتند که این سفر با هدف «اجرای توافق قبلی» انجام می‌شود که پیش‌تر توافق شده بود و اکنون شرایط برای اعلام «شراکت راهبردی» فراهم شده است. این شراکت می‌تواند تأثیر مثبتی بر چندین پرونده، به‌ویژه در زمینه مذاکرات داخلی با «نیروهای دموکراتیک سوریه» و مذاکرات منطقه‌ای با اسرائیل داشته باشد.

الشیبانی توضیح داد که موضوعات زیادی وجود دارد «از جمله لغو تحریم‌ها و گشودن صفحه‌ای جدید میان دو کشور» که دمشق می‌تواند درباره آن‌ها گفت‌وگو کند؛ زیرا «دیگر هیچ توجیهی برای ادامه تحریم‌ها وجود ندارد». او تمایل دمشق را برای ایجاد «شراکت بسیار قوی میان آمریکا و سوریه» ابراز و تأکید کرد که کشورش خواهان «روابط متوازن» با همه کشورها است و «همچنان دست همکاری را به سوی متحدان و دوستان در منطقه دراز می‌کند». او اظهار کرد که سوریه «در دوره گذشته با چالش‌های بزرگی روبه‌رو شد اما تسلیم نشد و همچنان بر تحقق عدالت پایبند است».

او افزود: «سوریه مرکز جذب و قطب‌بندی نخواهد بود، بلکه در مسیری واحد حرکت می‌کند که همه را در بر می‌گیرد». او پایبندی دولت را به «تقویت صلح داخلی و قرار دادن قانون به‌عنوان اساس روابط میان همه اجزای ملت سوریه» تأکید کرد و از «افتخار به تنوع فرهنگی و قومی سوریه» سخن گفت.

در خصوص پرونده مذاکرات با اسرائیل، وزیر امور خارجه سوریه تأکید کرد که کشورش با «تحریکات اسرائیلی» به‌صورت دیپلماتیک برخورد می‌کند و در تلاش است تا منافع خود را بدون کشیده شدن به تنش یا رویارویی حفظ کند.

الشیبانی گفت: «ما گفته‌ایم که به توافق‌نامه ۱۹۷۴ پایبندیم و همچنین متعهد به ایجاد توافقی هستیم که صلح و آرامش میان ما و اسرائیل را تضمین کند. نمی‌خواهیم سوریه وارد جنگی جدید شود و سوریه نیز امروز تهدیدی برای هیچ طرفی، از جمله اسرائیل، نیست». او افزود: «به‌نظر من، مذاکراتی در جریان است یا مسیرهایی در حال حرکت به‌سوی دستیابی به توافقی امنیتی هستند که توافق‌نامه ۱۹۷۴ را خدشه‌دار نمی‌کند و واقعیتی جدید را که ممکن است اسرائیل در جنوب تحمیل کند، به رسمیت نمی‌شناسد».

سفر احمد الشرع به کاخ سفید نخستین سفر رسمی از نوع خود توسط یک رئیس‌جمهور سوریه در تاریخ روابط دو کشور محسوب می‌شود.
وائل علوان، پژوهشگر و مدیر اجرایی «مرکز مطالعات جسور»، به «الشرق الأوسط» گفت که این سفر با هدف «اجرای توافقی انجام می‌شود که پیش‌تر توافق شده بود و قرار بود در حاشیه حضور رئیس‌جمهور سوری در نشست‌های سازمان ملل متحد در نیویورک اعلام شود، اما ترتیباتی در سوریه باید انجام می‌شد... اکنون شرایط برای اعلام شراکت راهبردی فراهم شده است».

دیدار دونالد ترمپ و احمد الشرع در ریاض در ماه مه گذشته (آسوشیتدپرس)

این پژوهشگر نزدیک به دولت سوریه این اقدام را یکی از «مهم‌ترین گام‌هایی دانست که دولت سوریه برای بازتعریف جایگاه خود در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی بر آن تکیه خواهد کرد». او گفت: «این گام مورد توافق میان سوریه و ایالات متحده به این معناست که سوریه دیگر در محوری قرار ندارد که غرب آن را محور شر می‌نامد، و دیگر در محوری نیست که منبع مزاحمت و نگرانی برای منطقه برای ترکیه، کشورهای خلیج و کشورهای اتحادیه اروپا محسوب شود». بلکه برعکس، «سوریه به متحدی در مبارزه با تروریسم تبدیل شده و در تضمین امنیت و ثبات منافع مشترک ـ عربی، ترکیه‌ای و غربی ـ مشارکت دارد که همگی با منافع جدید سوریه هم‌راستا هستند».

با این حال، علوان گفت: «سوریه جدید نمی‌خواهد با این اقدام وارد محور رویارویی با محور دیگر شود، بلکه می‌خواهد روابطی متوازن با همه برقرار کند».

احمد الشرع در دمشق در تاریخ ۴ اکتبر، فرستاده ویژه آمریکا، تام بَرَک، و فرمانده ستاد مرکزی، دریادار براد کوپر را پذیرفت (حساب رسمی ریاست‌جمهوری سوریه)

تام بَرَک، فرستاده ویژه ایالات متحده به سوریه، پیش‌تر اعلام کرده بود که رئیس‌جمهور الشرع در تاریخ ۱۰ نوامبر (آبان‌ماه جاری) در واشنگتن توافق‌نامه‌ای با رئیس‌جمهور دونالد ترمپ امضا خواهد کرد که به موجب آن سوریه به ائتلاف بین‌المللی ضد گروه «داعش» خواهد پیوست؛ ائتلافی که در سال ۲۰۱۴ تأسیس شد و شامل ۸۸ کشور است. او این اقدام را «تحولی تاریخی در روابط میان دمشق و واشنگتن» توصیف کرد.

به گفته علوان، ورود دمشق به ائتلاف ضد «داعش» تأثیر زیادی بر سطح روابط خارجی با آمریکا و کشورهای غربی خواهد داشت و تأثیر عمیقی بر سطح سیاست داخلی خواهد گذاشت. او معتقد است که شراکت با ایالات متحده «به دمشق برگ برنده‌ای بسیار مهم می‌دهد». او گفت: «نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) بارها از این برگ در میز مذاکرات با دولت سوریه استفاده کرده‌اند، اما اکنون این برگ در اختیار دولت سوریه نیز قرار دارد. دیگر (قسد) تنها شریک محلی در مبارزه با تروریسم نیست، بلکه دولت سوریه شریک رسمی شده است و واحدهای مسئول مبارزه با تروریسم در نیروهای (قسد) تحت چتر دولت سوریه فعالیت خواهند کرد».

رئیس‌جمهور سوریه احمد الشرع و فرمانده «قسد» مظلوم عبدی پس از امضای توافق‌نامه در تاریخ ۱۰ مارس گذشته (آسوشیتدپرس)

او اشاره کرد که این امر «می‌تواند مذاکرات میان دولت سوریه و (قسد) را در مسیر ادغام تسریع کند»، با این توضیح که شرایط «آسان نخواهد بود، زیرا هنوز چالش‌ها و دشواری‌های زیادی وجود دارد، اما فرصت‌ها برای موفقیت، به‌ویژه با جهت‌گیری حمایت بین‌المللی برای فشار بر (قسد) جهت تحقق این امر و بر دولت سوریه برای واقع‌گرایی و انعطاف بیشتر در مذاکرات ادغام بسیار بیشتر شده‌اند».

علوان معتقد است که تقویت روابط سوریه ـ آمریکا می‌تواند «محرک اضافی برای مداخله مثبت ایالات متحده در جهت موفقیت مذاکرات و فشار بر اسرائیل برای نشان دادن انعطاف بیشتر در دستیابی به تفاهم با سوریه» باشد. او گفت: «شاید شراکت با ایالات متحده تضمین‌هایی در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی فراهم کند که نشان دهد سوریه در مسیر حمایت از غرب حرکت می‌کند و متحد کسانی نیست که شرارت را در منطقه صادر می‌کنند».


تهدید فزاینده حوثی‌ها برای امنیت یمن و منطقه

حوثی‌ها جنگ غزه را برای بسیج نیروها و تبلیغات سیاسی به‌کار گرفته‌اند؛ نگرانی‌ها از برهم‌خوردن آتش‌بس با نیروهای دولتی افزایش یافته است. (AFP)
حوثی‌ها جنگ غزه را برای بسیج نیروها و تبلیغات سیاسی به‌کار گرفته‌اند؛ نگرانی‌ها از برهم‌خوردن آتش‌بس با نیروهای دولتی افزایش یافته است. (AFP)
TT

تهدید فزاینده حوثی‌ها برای امنیت یمن و منطقه

حوثی‌ها جنگ غزه را برای بسیج نیروها و تبلیغات سیاسی به‌کار گرفته‌اند؛ نگرانی‌ها از برهم‌خوردن آتش‌بس با نیروهای دولتی افزایش یافته است. (AFP)
حوثی‌ها جنگ غزه را برای بسیج نیروها و تبلیغات سیاسی به‌کار گرفته‌اند؛ نگرانی‌ها از برهم‌خوردن آتش‌بس با نیروهای دولتی افزایش یافته است. (AFP)

تازه‌ترین گزارش تیم کارشناسان سازمان ملل متحد درباره یمن که به شورای امنیت ارائه شده، نشان می‌دهد اوضاع این کشور همچنان با پیچیدگی‌های سیاسی و نظامی بیشتر روبه‌رو است؛ روند حل‌وفصل سیاسی در رکود کامل قرار دارد و بحران انسانی رو به وخامت گذاشته است، به‌گونه‌ای که دوسوم جمعیت یمن به کمک‌های بشردوستانه نیاز دارند.

با وجود اجرای قطعنامه‌های سازمان ملل، از جمله قطعنامه ۲۲۱۶ (۲۰۱۵)، گزارش تأکید دارد که تحریم‌های اعمال‌شده بر افراد و نهادهای پشتیبان حوثی‌ها تأثیر مؤثری نداشته است. به گفته‌ی گزارش، رهبران این گروه از طریق واسطه‌ها و شرکت‌های پوششی در منطقه، محدودیت‌های مربوط به مسدودسازی دارایی‌ها و ممنوعیت سفر را دور زده‌اند.

تیم کارشناسان خواستار «بازنگری در سازوکارهای تحریم» و تقویت نظارت بر گذرگاه‌های دریایی و بنادر یمن شد و بر لزوم تشدید اقدامات علیه نهادهایی که ممنوعیت ارسال سلاح را نقض می‌کنند، تأکید کرد.

در گزارش آمده است که ضعف در اجرای تحریم‌ها، به حوثی‌ها امکان داده توان نظامی خود را حفظ کنند و نفوذ جغرافیایی و نظامی‌شان را گسترش دهند. کارشناسان هشدار دادند که این گروه اکنون به تهدیدی رو به رشد برای امنیت شبه‌جزیره عربستان و دریای سرخ تبدیل شده است.

به گفته‌ی گزارش، حوثی‌ها تلاش می‌کنند جنگ در غزه را دستاویزی برای توجیه حملات خود علیه کشتی‌های خارجی قرار دهند و خود را بخشی از «محور مقاومت» معرفی کنند. این راهبرد، هرچند برای آن‌ها دستاورد تبلیغاتی داخلی دارد، اما یمن و منطقه را وارد دایره‌ای از درگیری گسترده‌تر و پیچیده‌تر می‌کند.

گزارش هشدار می‌دهد که تداوم این وضعیت بدون بازدارندگی مؤثر، «پیامدهایی وخیم برای ثبات منطقه و امنیت کشتیرانی بین‌المللی» در پی خواهد داشت و از شورای امنیت می‌خواهد با اتخاذ اقداماتی سختگیرانه‌تر، روند گفت‌وگوی جامع یمنی تحت نظارت سازمان ملل را احیا کند.

گزارش یادآور می‌شود که گروه حوثی همچنان «بزرگ‌ترین تهدید برای امنیت و ثبات محلی و منطقه‌ای» است؛ زیرا به حملات نظامی و فرامرزی ادامه می‌دهد و از هرگونه راه‌حل صلح‌آمیز واقعی سر باز می‌زند.

تشدید حملات دریایی

به‌گزارش تیم کارشناسان، حوثی‌ها در ماه‌های گذشته حملات خود در دریای سرخ و خلیج عدن را شدت داده‌اند و با استفاده از پهپادها و موشک‌های دوربرد، کشتی‌های تجاری و نظامی را هدف گرفته‌اند. این حملات باعث اختلال در تجارت جهانی و افزایش بی‌سابقه هزینه‌های بیمه دریایی شده است.

اژدر دریایی به‌کاررفته در حملات حوثی‌ها به کشتی‌ها (رسانه حوثی)

نهادهای بین‌المللی بیش از ۲۵ حمله به کشتی‌ها را بین اوت ۲۰۲۴ تا ژوئیه ۲۰۲۵ ثبت کرده‌اند. گزارش این حملات را «تحولی خطرناک در ماهیت درگیری یمن» دانسته است که مرزهای داخلی جنگ را پشت سر گذاشته و امنیت مسیرهای دریایی بین‌المللی را تهدید می‌کند.

طبق گزارش، حملات حوثی‌ها به کشتی‌هایی با پرچم کشورهای مختلف منجر به کشته و زخمی‌شدن ملوانان و خسارات سنگین به کشتی‌ها شده است.

ایالات متحده و اسرائیل نیز حملاتی هوایی علیه مواضع حوثی‌ها در صنعا، الحدیده و صعده انجام داده‌اند و انبارهای تسلیحاتی و سکوهای پرتاب موشک را هدف قرار داده‌اند. با این حال، بنا به گزارش، گروه حوثی همچنان «سطح بالایی از توان عملیاتی» خود را حفظ کرده و به توسعه زرادخانه نظامی‌اش با پشتیبانی مالی و لجستیکی طرف‌های منطقه‌ای – از جمله ایران – ادامه می‌دهد.

حمایت خارجی و اقتصاد جنگ

به گفته‌ی گزارش، قاچاق سلاح به حوثی‌ها علی‌رغم تحریم‌های سازمان ملل ادامه دارد. نیروهای دولتی یمن در ژوئن ۲۰۲۵ بیش از ۷۵۰ تُن مهمات و مواد منفجره را که برای این گروه ارسال شده بود، توقیف کردند.

پهپادی که از سوی حوثی‌ها از مکان نامعلومی پرتاب شده است (رسانه حوثی)

گزارش می‌افزاید که حوثی‌ها به موشک‌های ضدکشتی کروز، پهپادهای پیشرفته «رعد» و «صقر» و سامانه‌های پدافند هوایی قابل‌حمل مجهز شده‌اند که سطح تهدید هوایی و دریایی آن‌ها را افزایش داده است.

بنا بر گزارش، بخشی از این تسلیحات به‌صورت محلی با قطعات ایرانی قاچاق‌شده ساخته می‌شود و در کارگاه‌هایی در صنعا و الحدیده مونتاژ می‌گردد؛ موضوعی که نشانگر حمایت فنی و مهندسی مستمر از سوی کارشناسان وابسته به «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» ایران است.

کارشناسان همچنین از شکل‌گیری «اقتصاد جنگی» در مناطق تحت کنترل حوثی‌ها خبر داده‌اند؛ اقتصادی متکی بر مالیات‌های مضاعف، اخاذی، تصرف کمک‌های بشردوستانه و فشار بر بخش خصوصی. این گروه از نظام‌های گمرکی و بانکی برای مقاصد سیاسی و اقتصادی استفاده می‌کند و در نتیجه، شهروندان با افزایش شدید قیمت‌ها و فروپاشی خدمات عمومی مواجه‌اند.

گزارش تأکید دارد که حوثی‌ها با تکیه بر حواله‌های خارجی، قاچاق سوخت و ارز، آثار تحریم‌ها و مسدودسازی دارایی‌ها را تا حدی خنثی کرده‌اند و از این منابع برای تأمین مالی عملیات جذب نیرو و گسترش نفوذ خود بهره می‌برند.

نقض‌های گسترده حقوق بشر

تیم کارشناسان صدها مورد نقض حقوق بشر از سوی حوثی‌ها، از جمله بازداشت‌های خودسرانه، ناپدیدسازی اجباری، سربازگیری کودکان و گلوله‌باران مناطق مسکونی را ثبت کرده است.

به‌گزارش این تیم، گروه حوثی کارکنان سازمان ملل و نهادهای امدادرسان را بازداشت کرده و محدودیت‌های شدیدی بر فعالیت رسانه‌ها و سازمان‌های محلی و بین‌المللی اعمال کرده است.

موشک بالستیکی مورد استفاده حوثی‌ها در حملات علیه اسرائیل (رسانه حوثی)

گزارش می‌افزاید که حوثی‌ها سیاستی سازمان‌یافته برای خاموش‌کردن صدای مخالفان در پیش گرفته‌اند؛ سیاستی که شامل کنترل شدید رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، جلوگیری از تظاهرات و نظامی‌سازی آموزش، دین و رسانه است.

این اقدامات، به گفته‌ی کارشناسان، با هدف «ایجاد جامعه‌ای بسته و مطیع» انجام می‌شود که وفاداری کامل به این گروه؛ از طریق حذف نخبگان اجتماعی و فکری مخالف پروژه سیاسی آن‌ها داشته باشد.

همکاری فرامرزی با گروه‌های مسلح

تیم کارشناسان همچنین از وجود هماهنگی میان حوثی‌ها و گروه‌های مسلح منطقه‌ای از جمله «جنبش الشباب» سومالی و شبکه‌های قاچاق سلاح و تجهیزات نظامی خبر داده است.

به گفته‌ی گزارش، این همکاری شامل تبادل تجربه در زمینه‌ی فناوری پهپادها و ارتباطات پیشرفته، و استفاده مشترک از شبکه‌های دریایی قاچاق است.

گروه حوثی متهم به تشدید نقض‌ها علیه ساکنان مناطق تحت کنترل خود است (AFP)

افراد از ملیت‌های مختلف از جمله سومالی و ایران در این فعالیت‌ها مشارکت دارند و برخی کشتی‌های توقیف‌شده تحت مالکیت شرکت‌های صوری بوده‌اند. تیم کارشناسان نتیجه می‌گیرد که این شبکه‌های فراملیتی به چالشی فزاینده برای جامعه بین‌المللی در کنترل جریان سلاح به یمن تبدیل شده‌اند.


الشرع در آستانه پیوستن به ائتلاف بین‌المللی ضد داعش به واشنگتن می‌رود  

دونالد ترمب، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در دیدار با احمد الشرع، رئیس‌جمهور سوریه، در ریاض در ۱۴ مه گذشته (آسوشیتدپرس)
دونالد ترمب، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در دیدار با احمد الشرع، رئیس‌جمهور سوریه، در ریاض در ۱۴ مه گذشته (آسوشیتدپرس)
TT

الشرع در آستانه پیوستن به ائتلاف بین‌المللی ضد داعش به واشنگتن می‌رود  

دونالد ترمب، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در دیدار با احمد الشرع، رئیس‌جمهور سوریه، در ریاض در ۱۴ مه گذشته (آسوشیتدپرس)
دونالد ترمب، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در دیدار با احمد الشرع، رئیس‌جمهور سوریه، در ریاض در ۱۴ مه گذشته (آسوشیتدپرس)

تام برک، فرستاده ویژه ایالات متحده آمریکا در امور سوریه، روز شنبه اعلام کرد که احمد الشرع، رئیس‌جمهور انتقالی سوریه، در ماه نوامبر جاری به واشنگتن سفر خواهد کرد تا توافق‌نامه پیوستن به ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا علیه گروه تروریستی داعش را امضا کند.

به گزارش «خبرگزاری فرانسه»، برک در پاسخ به پرسش خبرنگاران در حاشیه «گفت‌وگوی منامه» در بحرین مبنی بر اینکه آیا الشرع در همین ماه به واشنگتن سفر خواهد کرد، گفت: «بله». وی افزود که او «احتمالاً» توافق‌نامه پیوستن به ائتلاف مبارزه با این گروه تروریستی را امضا خواهد کرد.

این نخستین سفر رئیس‌جمهور انتقالی سوریه به واشنگتن و دومین سفر او به ایالات متحده خواهد بود؛ پس از آنکه در ماه سپتامبر گذشته در مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت کرد. در ماه مه گذشته، الشرع برای نخستین‌بار در ریاض با دونالد ترمب، رئیس‌جمهور ایالات متحده، دیدار کرد؛ دیداری تاریخی که در جریان آن، رئیس‌جمهور آمریکا وعده داد تحریم‌های اعمال‌شده علیه سوریه را لغو کند.

عناصر نیروهای دموکراتیک سوریه – قسد – در دیرالزور (آرشیو – رویترز)

در همین حال، «نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد)» از انهدام یک هسته وابسته به گروه داعش در شمال استان رقه خبر دادند. این عملیات با همکاری نیروهای ائتلاف بین‌المللی به رهبری ایالات متحده انجام شد.

«قسد» در بیانیه‌ای اعلام کرد که یگان‌های عملیات نظامی و نیروهای کماندوی این گروه، با پشتیبانی مستقیم ائتلاف بین‌المللی، بامداد شنبه در شهرک تل‌السمن در شمال رقه، «عملیاتی دقیق و ویژه» را علیه یک هسته وابسته به داعش اجرا کردند. در حالی‌که برخی، «قسد» را متهم می‌کنند که به بهانه مبارزه با داعش، اقدام به تعقیب و بازداشت مخالفان خود می‌کند.

----
زیرنویس عکس:
«ترکیه در تلاش است مسئولیت نگهداری از زندان‌ها و اردوگاه‌های داعش را از ‹قسد› به دولت دمشق منتقل کند (رویترز)»

«قسد» اعلام کرد که عملیات انهدام این هسته داعش در شمال استان رقه، که در مناطق تحت کنترل اداره خودگردان قرار دارد، در چارچوب ادامه مأموریت‌های این نیرو برای حفاظت از مناطق شمال و شرق سوریه در برابر «خطر تروریسم» انجام شده است. این عملیات پس از «رصد اطلاعاتی دقیق از تحرکات اعضای این هسته، شنود ارتباطات آن‌ها و پیگیری آماده‌سازی برای انجام حملات جدید علیه نیروهای ما و نهادهای غیرنظامی» صورت گرفت.

ترکیه در تلاش است مسئولیت نگهداری از زندان‌ها و اردوگاه‌های داعش را از ‹قسد› به دولت دمشق منتقل کند (رویترز)

این عملیات به‌طور هم‌زمان با پشتیبانی هوایی و شناسایی ائتلاف بین‌المللی انجام شد و به بازداشت پنج عضو گروه داعش انجامید؛ از جمله «سه نفر که در برنامه‌ریزی و اجرای عملیات تروریستی دست داشتند». این افراد پیش‌تر مواضع نظامی وابسته به «قسد» و نهادهای اداره خودگردان را هدف قرار داده بودند و تلاش داشتند «بی‌ثباتی و هرج‌ومرج را در منطقه گسترش دهند».

در بیانیه مرکز رسانه‌ای نیروهای «قسد» آمده است که این عملیات نتیجه «همکاری مشترک و هماهنگ میان یگان‌های میدانی، نهادهای امنیتی و اطلاعاتی ‹قسد› و همکاری با ائتلاف بین‌المللی بوده است که پشتیبانی کامل اطلاعاتی و هوایی را فراهم کرد». «قسد» این همکاری را «ستون اصلی تضمین امنیت و ثبات منطقه» توصیف کرد.

«قسد» همچنین وعده داد که کارزارهای خود را «بدون هیچ‌گونه تساهلی علیه هر کسی که امنیت و ثبات مناطق ما را تهدید کند، تا نابودی کامل آن‌ها» ادامه خواهد داد. این نیرو اعلام کرد: «هر هسته تروریستی که بخواهد امنیت غیرنظامیان را بر هم زند یا ثبات مناطق ما را هدف قرار دهد، هدف مستقیم نیروهای ما خواهد بود» و متعهد شد که «اجازه بازگشت تروریسم یا هرج‌ومرج را نخواهد داد».

«قسد» همچنین چهار غیرنظامی را در روستای عرعور در شمال شرقی استان حسکه بازداشت کرد. خبرگزاری رسمی سوریه «سانا» به‌نقل از منابع محلی گزارش داد که «قسد» این روستا را محاصره کرد، چند خانه را بازرسی کرد و پس از آن چهار نفر را بازداشت کرد، بدون آنکه اتهامات آن‌ها مشخص شود.

----
زیرنویس عکس:
«عناصر نیروهای دموکراتیک سوریه – قسد – در دیرالزور (آرشیو – رویترز)»

استان‌های مختلف سوریه روز جمعه شاهد تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی علیه اقدامات «قسد» بودند؛ اقداماتی که برخی آن‌ها را «نقض‌های سیستماتیک علیه ساکنان جزیره سوریه» در مناطق تحت کنترل «قسد» در حومه‌های دیرالزور، حسکه، رقه و حلب در شمال و شمال شرق کشور توصیف کردند.

همچنین تجمع‌هایی اعتراضی در دمشق، حمص، دیرالزور، حماه، لاذقیه و حلب برگزار شد که در آن‌ها آوارگان مناطق شرقی شرکت داشتند و خواستار بازگشت به مناطق خود شدند. محمود العاید، یکی از شرکت‌کنندگان در اعتراضات دمشق از اهالی حومه دیرالزور، «قسد» را متهم کرد که مخالفان خود را به بهانه وابستگی به گروه داعش بازداشت می‌کند.

پس از سقوط نظام بشار اسد، تنش‌ها در برخی مناطق تحت کنترل اداره خودگردان افزایش یافته و شکاف‌ها میان متحدان «قسد» و مخالفان آن تشدید شده است.