وزیر خارجه عراق: ایران نمی‌تواند به اسرائیل حمله کند و در مقابل به کشور دوست و متحد حمله کرد

فؤاد حسین به الشرق الاوسط: موساد  جايی در عراق وجود ندارد.. خروج آمریکایی‌ها منوط به مذاکره است


صورة نشرها موقع «منتدى دافوس» من مشاركة سابقة لوزير الخارجية العراقي فؤاد حسين
صورة نشرها موقع «منتدى دافوس» من مشاركة سابقة لوزير الخارجية العراقي فؤاد حسين
TT

وزیر خارجه عراق: ایران نمی‌تواند به اسرائیل حمله کند و در مقابل به کشور دوست و متحد حمله کرد


صورة نشرها موقع «منتدى دافوس» من مشاركة سابقة لوزير الخارجية العراقي فؤاد حسين
صورة نشرها موقع «منتدى دافوس» من مشاركة سابقة لوزير الخارجية العراقي فؤاد حسين

ساعاتی قبل از طرح شکایت عراق علیه ایران در شورای امنیت، فؤاد حسین، وزیر امور خارجه این کشور، در مصاحبه با الشرق الاوسط، حمله ایران به اربیل را محکوم کرد و تشدید تنش‌ها را «تلاش ایران برای صدور مشکلات داخلی» توصیف کرد.
حسین که در حاشیه مجمع جهانی اقتصاد در داووس صحبت می‌کرد، گفت که کشورش اقدامات سیاسی و دیپلماتیک برای پاسخ به بمباران ایران که شامگاه دوشنبه در اربیل منجر به کشته شدن ۴ غیرنظامی شد، اتخاذ کرده‌است.
وی ادعای تهران مبنی بر وجود موساد اسرائیل در خاک عراق را رد کرد.
این دیپلمات ارشد عراقی حمله به اقلیم کردستان عراق را به تشدید تنش بین تهران و تل آویو در پس‌زمینه جنگ غزه مرتبط دانست و بر وجود «قواعد درگیری بین ایرانی‌ها و اسرائیلی‌ها» تأکید کرد.
حسین دربارهٔ تمایل بغداد برای خروج نیروهای آمریکایی حاضر در پایگاه‌های نظامی عراق، گفت که دولت او به دنبال رسیدن به یک «فرایند مذاکره» با واشنگتن است.
وی تاکید کرد که آمریکایی‌ها آماده نشستن پشت میز مذاکره هستند اما در شرایط عادی قابل تحقق است.
هفته‌های گذشته شاهد تشدید تنش علیه منافع آمریکا در عراق بود که واشنگتن با هدف قرار دادن مقر گروه‌های عراقی نزدیک به ایران به این اقدامات پاسخ داد.
حسین در خصوص روابط عراق و پادشاهی عربی سعودی با بیان اینکه این روابط در شرایط عالی قرار دارد، ابراز امیدواری کرد که کشورش همکاری‌های اقتصادی را تقویت کند و سرمایه‌گذاری سعودی در عراق را پیش ببرد.

متن این مصاحبه به شرح زیر است:

* اجازه بدهید ابتدا به حمله به اقلیم کردستان عراق توسط سپاه پاسداران در شامگاه دوشنبه و محکومیت رسمی عراق و احضار کاردار سفارت ایران شروع کنم. عراق چه اقدامات دیگری را برای پاسخ به این تشدید در نظر گرفته‌است؟

- اقدامات عراق دیپلماتیک است؛ هم سیاسی و هم حقوقی. درباره رویه‌های دیپلماتیک، نفر دوم در سفارت را احضار کردیم (به دلیل اینکه سفیر ایران در تهران است) و یادداشت اعتراضی در مورد تجاوز ایران به خاک عراق در اربیل و کشتار شهروندان عراقی به او تحویل دادیم.
ما درخواست بازگشت سفیر عراق در تهران به بغداد را داشتیم و به دستور نخست‌وزیر، کمیته تحقیق از دولت فدرال و منطقه تشکیل شد.
رئیس کمیته تحقیق و تفحص که مشاور امنیت ملی عراق است گزارش خود را (چهارشنبه) به نخست‌وزیر ارائه خواهد کرد و طبق شنیده‌های من از مشاور امنیت ملی، کشته‌شدن صاحب خانه بمباران شده که تاجر معروف کرد عراقی به همراه دخترش تائید شده‌است و دختر دیگرش و همسرش مجروح شدند. میهمان او که یک عراقی اهل موصل بود نیز کشته شد. یک کارگر فیلیپینی که در خانه بود نیز کشته شد و ۳ کارگر دیگر فیلیپینی نیز زخمی شدند و اکنون در بیمارستان تحت مداوا هستند. خانه به‌طور کامل ویران شد.
علاوه بر اقداماتی که ذکر کردم، شکایت نامه ای به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارائه کرده‌ایم.

ایران می‌گوید که مقر موساد اسرائیل در اربیل را هدف قرار داده‌است. آیا واقعاً دستگاه اطلاعات اسرائیل در خاک عراق وجود دارد؟

عجیب است ایرانی‌ها دیگران را مقصر می‌دانند. مشکلاتی مانند ترور و حملات تروریستی در داخل کشورشان در نتیجه شکست مقامات ذیربط در آنجا رخ می‌دهد، اما آنها سعی می‌کنند آنها را به خارج از مرزها صادر کنند.
حدود یک سال پیش ایران منزل مسکونی یک تاجر کرد عراقی دیگر را با ۱۲ موشک بمباران کرد. هیاتی از دولت در آن زمان با کمیته تحقیق و تفحص به تهران رفتند تا ثابت کنند خانه مورد نظر یک خانه معمولی است که خانواده یک تاجر در آن زندگی می‌کردند.
ایرانی‌ها مدعی بودند که این خانه مقر موساد است، اما البته به خوبی می‌دانستند که ادعای آنها دروغ است. آنها این کمپین رسانه ای جعلی را در داخل تبلیغ می‌کردند (برای مقابله با) کمپینی در داخل ایران در پس زمینه عملیات تروریستی در نزدیکی کرمانشاه بوده است.
در واقع آنها نمی‌توانند با اسرائیل مقابله کنند، بنابراین به اربیل حمله می‌کنند. هیچ حقیقتی در مورد (ادعاهای ایران مبنی بر وجود یک مقر موساد) وجود ندارد. این مشکل داخلی ایران است که به خارج صادر می‌کنند. آنها نمی‌توانند با اسرائیل مقابله کنند، با اینکه در سوریه و در مرز با اسرائیل هستند.
اگر بخواهند به اسرائیل حمله کنند، می‌توانند این کار را انجام دهند، آنها در سوریه و جنوب لبنان هستند و می‌گویند موشک‌هایی دارند که می‌توانند از سرزمینشان به اسرائیل برسند.

چرا به اربیل حمله می‌کنند؟ اربیل بخشی از عراق است و عراق همسایه و دوست ایران است و از روابط تاریخی، جغرافیایی، مذهبی، فرهنگی و اقتصادی گسترده‌ای برخوردار است.
ما از ایران دفاع می‌کردیم، ما بودیم که روابط بد ایران و کشورهای عربی و گاهی ایران با کشورهای اروپایی و آمریکا را بهبود بخشیدیم.
ایران به یک دولت متحد حمله می‌کند. این یک اشتباه راهبردی است و من معتقدم هرکس این عملیات را در تهران انجام داد بعد از مدتی متوجه می‌شود که با عراق خطای استراتژیک کرده‌است.

* آیا جنگ اسرائیل با غزه، عراق را به صحنه‌ای برای تبادل پیام‌های ایرانی-آمریکایی تبدیل کرد؟ آیا این دلیلی بود که دولت عراق تمایل خود را برای خروج نیروهای آمریکایی اعلام کرد؟

- وقتی روابط ایران و سایر کشورها متشنج می‌شود، در واقع تنش بین ایران و واشنگتن است و این روابط متشنج در عرصه عراق منعکس می‌شود، بنابراین درگیری وجود دارد اما در صحنه عراق.
امروز روابط بین اسرائیل و ایران متشنج یا خطرناک است، اما ایرانی‌ها نبرد را به اسرائیل نمی‌برند، بلکه محاسباتی دارند. به خاطر مصرف داخلی نبرد را به کردستان یا میدان عراق منتقل می‌کنند و این اشتباه بزرگی است.
من از این موضوع متوجه می‌شوم که قواعد درگیری بین اسرائیلی‌ها و ایرانی‌ها وجود دارد. من معتقدم حمله به اربیل ممکن است در ذهنیت برخی از مردم ایران، واکنشی به آنچه در کرمان رخ داد، یعنی عملیات تروریستی داعش خراسان.
اگر این سازمان که درگیری‌های فکری، عقیدتی و امنیتی با ایران دارد، مسئول حمله تروریستی است که در کرمان شهدای زیادی بر جای گذاشت، پس چرا ایران این مشکل را به کردستان عراق صادر می‌کند؟ اما اگر این عملیات همان‌طور که ایران ادعا می‌کند علیه اسرائیلی‌ها باشد، بنابراین اسرائیلی‌ها در کشورشان حضور دارند.
ایرانی‌ها ادعا می‌کنند که با اسرائیلی‌ها می‌جنگند؛ بنابراین احساس می‌کنم قواعد درگیری بین دو طرف وجود دارد، اما به دلایل مصرف داخلی، ایرانی‌ها حلقه ضعیف را بمباران نظامی کردند و این منطقه ضعیف است زیرا عراق دوست ایران است. دوست را می‌زنند و در برابر دشمن خود نمی‌ایستند.

* آیا برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق جدول زمانی تعیین کرده‌اید؟

- دولت عراق تأکید می‌کند که این موضوع از طریق مذاکره و نه از طریق سلاح حل خواهد شد. این یک نکته کلیدی است. ما به مذاکراتی نیاز داریم که با توافق دو طرف ما را به این هدف برساند. امروز همچنان در حال مذاکره با طرف آمریکایی برای شروع این مذاکرات هستیم.
در شرایط خشونت و ضدخشونت (که اخیراً عراق شاهد آن بوده‌است) آمریکایی‌ها می‌گویند که به میز مذاکره به زور آتش نخواهند رفت و حاضرند دربارهٔ حضور آمریکا در خاک عراق مذاکره کنند، اما در شرایط عادی امکان تحقق وجود دارد.
در اینجا باید به تاریخ بازگردیم؛ آمریکایی‌ها به دعوت دولت عراق به عراق آمدند و از این رو ما به راحتی می‌توانیم طرف آمریکایی را به خروج اما بر اساس توافق مشترک دعوت کنیم.
ما نیاز به یک فرایند مذاکره داریم و با طرف آمریکایی در حال گفت و گو هستیم تا به توافقی برای شروع روند مذاکره برسیم و سپس آن را اعلام کنیم. امیدواریم به سرعت به این توافق برسیم.

* به نظر می‌رسد برخی از اطراف کرد و سنی در حال حاضر از خروج آمریکا حمایت نمی‌کنند. آیا بین گروه‌های عراقی در این گام اتفاق نظر وجود دارد؟

- برخی مسائل، مسائل ملی هستند و این یک واقعیت است. دولت عراق یک دولت ائتلافی است. ما رهبری سیاسی داریم. با نمایندگی «ائتلاف اداره دولتی» که این دولت را تشکیل داد و نمایندگان همه گروه‌ها از طریق احزاب خود را در بر می‌گیرد؛ بنابراین زمانی که مذاکرات را آغاز می‌کنیم باید محتوای آنها را به جلسه رهبری سیاسی ارائه کنیم و زمانی که بر سر نتایج توافق صورت گرفت، تصمیم‌گیری در چارچوب‌های قانونی یک تصمیم ملی خواهد بود؛ یعنی از طریق تأیید دولت عراق.
ما نیاز به موافقت داریم، اما چارچوب سیاسی برای بحث در مورد این موضوعات داریم.



الحجيلان نقش فرانسه در آزادسازی مسجدالحرام را فاش می‌کند (قسمت 4-4)

ستون دود متصاعد از مسجد الحرام در خلال تلاش تروریستی سال ۱۹۷۹
ستون دود متصاعد از مسجد الحرام در خلال تلاش تروریستی سال ۱۹۷۹
TT

الحجيلان نقش فرانسه در آزادسازی مسجدالحرام را فاش می‌کند (قسمت 4-4)

ستون دود متصاعد از مسجد الحرام در خلال تلاش تروریستی سال ۱۹۷۹
ستون دود متصاعد از مسجد الحرام در خلال تلاش تروریستی سال ۱۹۷۹

روزنامه «الشرق الأوسط» به‌صورت اختصاصی، قسمت چهارم و پایانی خاطرات یکی از چهره‌های دولتی سعودی که تمام پادشاهان سعودی را همراهی کرده است، منتشر می‌کند.
در این قسمت، شیخ جمیل الحجيلان، چهره دولتی سعودی، نقش واقعی فرانسه در عملیات آزادسازی مسجدالحرام از دست جهیمان العتیبی، رهبر گروه تروریستی که در سال 1979 قصد تسخیر مسجدالحرام را داشت، روشن می‌کند.
همچنین الحجيلان به حمله عراق به کویت اشاره می‌کند، زیرا این واقعه نه تنها لحظه‌ای سرنوشت‌ساز در تاریخ منطقه و روابط میان کشورها بود، بلکه او را در «مقابله با خودش و دیگران» قرار داد. در کنار این موارد، الحجيلان چندین خاطره از خادم حرمین شریفین، ملک سلمان بن عبدالعزیز، نیز نقل می‌کند. روزنامه «الشرق الأوسط» به‌طور اختصاصی بخش‌هایی از این خاطرات را که با عنوان «جمیل الحجيلان: سیری در دوران هفت پادشاه» در نمایشگاه بین‌المللی کتاب ریاض عرضه می‌شود، منتشر می‌کند.

 

آزادسازی مسجدالحرام از جهیمان و نقش فرانسه

در ژانویه 1976، ملک خالد حکمی صادر کرد که طی آن الحجيلان به عنوان سفیر سعودی در فرانسه منصوب شد. او به مدت 20 سال در این کشور ماند و در طول این دوران، سه رئیس‌جمهوری فرانسه را همراهی کرد؛ رویدادی که در بین سفرای عرب بسیار نادر است. در این مدت، او شاهد وقایع زیادی بود، از جمله آزادسازی مسجدالحرام از گروهی تروریستی که قصد تصرف آن را داشتند و در خاطراتش به وضوح به نقش فرانسه در این عملیات، به‌عنوان یک شاهد عینی، اشاره می‌کند.

صفحه اول «الشرق الأوسط» و خبر آزادی مسجد الحرام

الحجيلان در این باره می‌گوید:« در سال 1980 به ما اطلاع دادند که یک تیم امنیتی فرانسوی قرار است به سعودی سفر کند. در این حین، ویکتور شابو، مشاور ویژه رئیس‌جمهوری فرانسه، والری ژیسکاردستن، با من تماس گرفت و اطلاع داد که گذرنامه‌های پنج نفر از افسران بخش مقابله با شورش فرانسه به سفارت ارسال خواهد شد تا فوراً به سعودی سفر کنند. سرپرست این گروه، یک افسر جوان فرانسوی به نام کاپیتان پل باریل بود.»
او اضافه می‌کند:« دو روز از سفر افسران فرانسوی به سعودی نگذشته بود که رسانه‌های فرانسوی این خبر را منتشر کردند. ما نمی‌دانیم این خبر که بسیار محرمانه بود، چگونه فاش شد. بعد از آزادسازی مسجدالحرام و بازگشت گروه فرانسوی به پاریس، برخی از روزنامه‌های جنجالی فرانسه شروع به نوشتن داستان‌هایی درباره (دستاورد معجزه‌آمیز) نیروهای ویژه فرانسوی کردند و ادعاهایی بی‌پایه و اساس مطرح نمودند.»
الحجيلان توضیح می‌دهد:« ماموریت واقعی افسران فرانسوی آموزش استفاده از گاز برای سعودی‌ها بود. طبق تمام منابع معتبر، این افسران هرگز وارد مکه نشدند و در یک هتل راحت در طائف اقامت داشتند، بعد از اینکه به افسران سعودی نحوه کنترل اثرات گاز خفه‌کننده را نیز توضیح دادند. یکی از این سه افسر بعداً ادعا کرد که او پیش از یورش نیروهای چترباز سعودی به زیرزمین‌هایی که جهیمان و پیروانش در آن پنهان شده بودند، وارد مسجدالحرام شده بود، اما این ادعا از سوی رئیس و دو همکار دیگرش تکذیب شد.»
او در ادامه درباره این شایعات می‌گوید: «طبق تمام اطلاعاتی که در دست داشتم، آزادسازی مسجدالحرام تنها توسط نیروهای سعودی انجام شد. شاید برخی از سفارتخانه‌های خارجی در فرانسه، به ویژه سفارتخانه‌های عربی، این شایعات را جدی گرفته و آن‌ها را به دولت‌هایشان منتقل کرده‌اند، و این اطلاعات به اسناد رسمی آن‌ها درباره سعودی تبدیل شده است؛ امری که، حتی پس از گذشت زمان، نیاز به روشن‌سازی این واقعیت مهم دارد، به خصوص که من در حال نوشتن درباره یکی از رویدادهای مهم تاریخ کشورم هستم.»

نقض پروتکل توسط میتران برای ملک خالد

الحجيلان همچنین خاطره‌ای از زمان حضورش به عنوان سفیر در فرانسه نقل می‌کند که مربوط به بازدید ملک خالد بن عبدالعزیز بود؛ زمانی که رئیس‌جمهوری فرانسوا میتران پروتکل‌های رسمی را نقض کرد.
الحجيلان می‌گوید: «در ژوئن 1981، دبیر کل ریاست جمهوری فرانسه به من اطلاع داد که رئیس‌جمهوری فرانسوا میتران، که به تازگی انتخاب شده بود، تمایل دارد تا ملک خالد را به پاریس دعوت کند تا اولین رهبر دولتی باشد که رئیس‌جمهوری جدید فرانسه او را می‌پذیرد. به ژنو رفتم و این موضوع را به اطلاع ملک خالد رساندم و بعد از مشورت با مشاوران او، با این دعوت موافقت شد. به پاریس بازگشتم و فرانسوی‌ها را از این موافقت مطلع کردم. طبق پروتکل فرانسه، این دیدار تحت عنوان «نهار کاری» و فقط برای یک روز برگزار می‌شد، و رئیس‌جمهوری به‌طور معمول مهمان خود را در فرودگاه ملاقات نمی‌کند.»

الحجیلان پشت میتران در انتظار ورود ملک فهد در فرودگاه پاریس

او ادامه می‌دهد:« از دبیرکل ریاست جمهوری پرسیدم که چه کسی در فرودگاه از ملک خالد استقبال خواهد کرد؟ او گفت: یکی از شخصیت‌های رسمی برجسته.

گفتم: تا زمانی که دعوت از سوی رئیس‌جمهوری صورت گرفته، ما انتظار داریم که رئیس‌جمهوری شخصاً در فرودگاه حضور داشته باشد. غیرقابل قبول است که کسی غیر از ایشان از ملک خالد استقبال کند. دبیرکل گفت: جناب سفیر، درخواست شما به‌نوعی نقض پروتکل‌های فرانسه است و نمی‌توانم به شما اطمینان بدهم که این امر پذیرفته شود.»
بعد از سه روز، دبیرکل با من تماس گرفت و گفت: «رئیس‌جمهوری، برخلاف رویه‌های پروتکلی، در فرودگاه از ملک خالد استقبال خواهد کرد و او را در یک کاروان رسمی همراهی خواهد کرد.»

احساس راحتی کردم و خاموش خودم را سرزنش کردم، به خاطر شتاب‌زدگی‌ام در موضوعی که تصمیم‌گیری در آن فراتر از صلاحیت‌های من به عنوان سفیر بود. اما دیپلماسی کار ترکیبی از حکمت، ماجراجویی و گاهی فریب است و فرد باهوش کسی است که توانایی جمع کردن این تناقضات را دارد.

انتصاب در سازمان ملل... و سلمان مسیر را تغییر می‌دهد

در سال 1979، ملک خالد فرمانی صادر کرد مبنی بر انتقال الحجیلان به نیویورک به عنوان نماینده دائمی پادشاهی در سازمان ملل. ملک سلمان بن عبدالعزیز، که در آن زمان ولیعهد ریاض بود، با او تماس گرفت و از او پرسید:« آیا از این انتصاب راضی هستی؟» الحجیلان پاسخ داد:« اعتماد جلالت پادشاه افتخار بزرگی است که به آن ارادت دارم». ملک سلمان گفت:« من این را می‌دانم، اما نظرت را به صراحت بگو! آیا دوست داری در پاریس بمانی؟» الحجیلان گفت:« من نمی‌خواهم به خاطر عشق به پاریس در آنجا بمانم، اما فکر می‌کنم مصلحت کار در این است که پس از روابطی که بنا کرده‌ام، در پاریس بمانم». ملک سلمان با مهربانی گفت: «ان‌شاءالله جز آنچه که رضایتت را جلب کند، نخواهد بود، و ما به همراه شاهزاده فهد (ولیعهد در آن زمان) پس فردا به پاریس می‌آییم».
الحجیلان درباره آن انتصاب و چگونگی تغییر مسیر آن می‌گوید:« من با امیر فهد در اتومبیلی بودم که او را صبح روز مشخصی برای ملاقات با رئیس‌جمهوری فرانسه می‌برد. او به من گفت: تو می‌دانی، برادر جمیل، که فرمان ملک خالد درباره انتصاب شما در نیویورک صادر شده است و او به‌خصوص تو را برای این مقام به عنوان اولین سعودی که نماینده ما در سازمان ملل است، انتخاب کرده است. من نظر خود را در این باره داشتم، اما ترجیح دادم تا بعد از ارسال اوراق اعطای اعتبارت صبر کنم تا با ملک خالد صحبت کنم، زیرا او به انتخاب تو بسیار توجه داشت. و قبل از خروج از ریاض به مقصد پاریس، فرصت را غنیمت شمردم و با او درباره ماندن در پاریس صحبت کردم و گفتم:« یا سروم، ما چندین کانال ارتباطی با آمریکایی‌ها داریم؛ سفارت ما در واشنگتن، و سفارت آمریکا در ریاض و امیر ترکی الفیصل رئیس اطلاعات عمومی. ما در پاریس هیچ کانال ارتباطی با فرانسوی‌ها جز برادر جمیل نداریم و او روابط خوبی با فرانسوی‌ها دارد و در میان آنها شناخته شده است. اگر شما فرمان دهید که به ماندن او در پاریس رضایت دهید، ما ان‌شاءالله فرد دیگری را برای نیویورک پیدا می‌کنیم و ملک با این موضوع موافقت کرد».

بختيار و کمک‌های ملک فهد

در ژوئیه (تیر) 1980، یک حمله تروریستی به منزل نخست‌وزیرسابق ایران، شاپور بختيار، در حومه پاریس انجام شد به قصد ترور او، که یک پناهنده سیاسی مقیم فرانسه بود. نیروهای امنیتی فرانسه به الحجیلان اطلاع دادند که «ما از سوی عاملان مورد هدف قرار گرفته‌ایم». خانه‌ای مستقل برای بختيار انتخاب کردند و آن را با محافظان شدید در حومه‌ای دیگر از پاریس احاطه کردند، اما احتیاط نتوانست سرنوشت را دور کند؛ زیرا او پس از 11 سال از این حمله در خانه جدیدش ترور شد.
الحجیلان به یاد می‌آورد که در طول سال‌هایی که بختيار در خانه‌اش زندگی می‌کرد،« دو بار به او مراجعه کردم تا کمک مالی که از ملک فهد درخواست کرده بود را به او برسانم». بختيار تنها شخصیت سیاسی نبود که شرایط او را از وطنش دور کرده و در نیاز دائمی قرار داده بود؛ زیرا «شخصیت‌های سیاسی عربی دیگری نیز در شرایط مشابه بودند و جز ملک فهد بن عبدالعزیز، کسی نبود که به آنها کمک کند. او به من سفارش می‌کرد که از آنها مراقبت کنم و من پیام‌های آنها را به او منتقل می‌کردم تا او - رحمه الله - با کمال بزرگواری به آنها پاسخ دهد».

حمله عراق به کویت

الحجیلان حمله عراق به کویت را « حادثه‌ای توصیف می‌کند که من را در مقابل خودم و در مقابل دیگران قرار داد». او می‌گوید:« از آنجا که سعودی کشور عربی بود که از هرگونه حضور نظامی شدید در اراضی خود در امان مانده بود، چه برای حفاظت و چه برای استعمار، برخلاف برخی دیگر از کشورهای عربی، تصمیم ملک فهد به عنوان استثنایی شگفت‌آور در سیاست سعودی پایدار و واضح تلقی شد.

این تصمیم از سوی ملی‌گرایان عرب مورد انتقاد قرار گرفت و آنها این تصمیم را (مربوط کردن حاکمیت سعودی به تصمیمات واشنگتن) می‌دانستند، و اسلام‌گرایان نیز آن را (وارد کردن نیروهای خارجی به سرزمین حرمین شریفین) می‌پنداشتند، و ملی‌گرایان و اسلام‌گرایان به طور همزمان در آن (تجمع نظامی غربی در خاک یک کشور عربی برای حمله به یک کشور عربی دیگر) را می‌دیدند».

صدام بین نیروهایش در کویت پس از حمله در سال ۱۹۹۰ (ا.ف.ب)

خلاصه اینکه، ملی‌گرایان عرب و اسلام‌گرایان تصمیم ملک فهد برای درخواست کمک از نیروهای آمریکایی و دیگر نیروهای ائتلاف بین‌المللی را «جنایتی نابخشودنی» دانستند، همان‌طور که الحجیلان روایت می‌کند،« بدون توجه به خطراتی که کشور ما را تهدید می‌کرد، و هیچ‌کس جز خدا نمی‌توانست حجم آن را بداند. این تصمیم سعودی تمام محاسبات موجود بر پایه سیاست تحمیل وضعیت را که رئیس‌جمهوری عراق (صدام حسین) در تهاجم به کویت به آن تکیه کرده بود، برهم زد. او فکر نمی‌کرد، و بسیاری از حامیانش هم با او هم‌نظر بودند، که ملک فهد به چنین اقدامی دست بزند.»
اما به گفته الحجیلان،« ارزیابی صدام اشتباهی بزرگ در شناخت اندیشه ملک فهد و شخصیت آرام، مؤدب و با نزاکت او بود، همان‌طور که ارزیابی اشتباهی در خصوص انسجام و اتحاد مستحکم اعضای خانواده سلطنتی سعودی و اعتماد مردم سعودی به رهبری‌شان و وابستگی خالصانه آن‌ها به پادشاه خود بود.» او نتیجه می‌گیرد که« جهان به‌سرعت متوجه شد که موافقت پادشاهی عربی سعودی با حضور نیروهای آمریکایی و دیگر نیروهای ائتلاف در مرزهای شمالی خود با کویت، دلالت‌های سیاسی عمیقی دارد که هیچ‌کس نمی‌تواند معنای آن را اشتباه بخواند.»

دیدار با ماندلا در لباس خواب

در سال ۱۹۹۲، ملک فهد از الحجیلان خواست که با رهبر آفریقای جنوبی، نلسون ماندلا، هنگام رسیدنش به پاریس در مسیر سفر به ریاض، دیدار کند تا « مجدداً خوشامدگویی پادشاهی سعودی به این رهبر بزرگ آفریقایی را به او ابلاغ کند.» الحجیلان به محل اقامت ماندلا در پاریس رفت و او را دید که از طبقه بالا در لباس راحتی، یعنی پیژامه و روبدوشامبر، پایین می‌آید. ماندلا وقتی به او خوشامد گفت، اظهار داشت:« عذر می‌خواهم به‌خاطر ظاهر نامرتبم. همراه من در تعیین زمان ملاقات اشتباه کرده و دوست نداشتم شما را منتظر نگه دارم.»

 

استقبال گرم فرانسه از شاهزاده سلمان

در سال ۱۹۸۶، ژاک شیراک نخست‌وزیر فرانسه شد. الحجیلان از طرف دولت سعودی به او تبریک گفت و در صحبت‌هایش اشاره‌ای کرد به قصد پادشاهی عربی برای برپایی نمایشگاهی در خصوص گذشته و حال کشور در پاریس. شیراک پیامی را از طریق سفیر به مقامات سعودی فرستاد و گفت:« لطفاً به دوستانم در ریاض اطلاع دهید که من به این موضوع اهمیت زیادی می‌دهم و خوشحال خواهم شد که در افتتاح این نمایشگاه همراه با شاهزاده سلمان بن عبدالعزیز حضور داشته باشم.»

ملک سلمان در افتتاحیه نمایشگاه درباره سعودی در پاریس(ا.ف.ب)

الحجیلان در روز افتتاحیه، ۱۱ دسامبر ۱۹۸۶، زودتر به محل نمایشگاه رفت تا همراه شاهزاده سلمان از شیراک استقبال کند. اما او متوجه شد که شیراک زودتر از موعد در محل حضور دارد و منتظر شاهزاده است. الحجیلان می‌گوید:« از اینکه شیراک بدون استقبال من به آنجا رسیده بود، حیرت کردم. به او گفتم: عذرخواهی من برای این اتفاق کافی نیست. او پاسخ داد: من از زمان ملاقات مطلع بودم و زودتر آمدم تا به‌عنوان شهردار پاریس، از مهمان خود، شاهزاده ریاض، استقبال کنم.» شاهزاده سلمان نیز پس از اطلاع از این موضوع بلافاصله به محل رفت و شیراک تقریباً دو ساعت را همراه او در بخش‌های مختلف نمایشگاه گذراند.
روز بعد، رئیس‌جمهوری فرانسوا میتران نیز از شاهزاده سلمان دعوت کرد تا با او دیدار کند و در حین این ملاقات از او برای برپایی نمایشگاه تشکر کرد و دعوت کرد تا از نمایشگاه بازدید کند. دو روز بعد، میتران از نمایشگاه دیدار کرد و همراه شاهزاده سلمان حدود یکساعت از نمایشگاه بازدید کرد و پرسش‌هایی را مطرح نمود.
شیراک به این استقبال گرم بسنده نکرد و یک ضیافت بزرگ نهار برای شاهزاده سلمان در دفتر شهرداری برگزار کرد و در آن مقامات سیاسی، سفیران عرب و خبرنگاران برجسته حضور داشتند. همچنین، وزیرخارجه ژان برنارد ریمون، وزیر کشور شارل پاسکوا و وزیر فرهنگ فرانسوا لیوتارد نیز ضیافت‌های مشابهی را ترتیب دادند.

 

الحجیلان در رسانه‌های فرانسوی و رهبری دیپلمات‌های سعودی

حضور الحجیلان در رسانه‌های فرانسوی، به‌ویژه در زمان بحران کویت، بسیار چشمگیر بود. مقامات سعودی متوجه شدند که سفارت‌های دیگر سعودی در شهرهای اروپایی حضور رسانه‌ای قابل‌توجهی ندارند. در نتیجه، ملک فهد از وزیر خارجه، شاهزاده سعود الفیصل، خواست که سفرای سعودی در اروپا را برای گفت‌وگو با الحجیلان در خصوص تجربیات او در تعامل با رسانه‌های فرانسوی گرد هم آورد.

شیرک و الحجیلان در عکسی از آرشیو شخصی‌اش

الحجیلان می‌گوید:« این درخواست برای من خجالت‌آور بود؛ زیرا من بیش از همکاران دیگرم پرانرژی نبودم و شاید دلایلی وجود داشت که باعث شده بود ضعف عملکرد آن‌ها در رسانه‌ها به چشم بیاید.»

اعتراض قطر... و سپس حمایت غیرمنتظره

در سال ۱۹۹۵، شاهزاده سعود الفیصل، وزیر خارجه سعودی، به الحجیلان اطلاع داد که ملک فهد او را به‌عنوان دبیرکل شورای همکاری خلیج انتخاب کرده است. پیش از این انتصاب، در اجلاس سران خلیج در مسقط در دسامبر ۱۹۹۴، امارات، بحرین، کویت و عمان موافقت کرده بودند، اما قطر با انتصاب الحجیلان به‌عنوان دبیرکل مخالفت کرده بود.

الحجیلان در خلال نشست خلیجی در کویت در دوران تصدی سمت دبیرکل شورای همکاری (ا.ف.ب)

سه سال بعد، در نشست وزرای شورای همکاری خلیج در سپتامبر ۱۹۹۸، قطر به‌طور غیرمنتظره پیشنهاد تمدید دوره دبیرکلی ارحجیلان را برای سه سال دیگر مطرح کرد و بدین ترتیب، حمایت خود را اعلام نمود.