«افق‌های دور»؛ نمایشگاه هنرهای زیبا در جشنواره ابوظبی

عرضه «کلکسیون شاهزاده‌های لیختن اشتاین» برای اولین بار در خاورمیانه

«افق‌های دور»؛ نمایشگاه هنرهای زیبا در جشنواره ابوظبی
TT

«افق‌های دور»؛ نمایشگاه هنرهای زیبا در جشنواره ابوظبی

«افق‌های دور»؛ نمایشگاه هنرهای زیبا در جشنواره ابوظبی

جشنواره ابوظبی 2019، جزئیات نمایشگاه سالانه هنرهای زیبا که امسال با عنوان «افق‌های دور» برگزار می‌شود را اعلام کرد. 
به گزارش الشرق الاوسط، این نمایشگاه در ماه‌های فوریه و مارس برگزار می‌شود.
نمایشگاه مذکور برای اولین بار در خاورمیانه، مجموعه‌ای منحصر به فرد از آثار هنری را در معرض دید قرار می دهد که تاریخ نقاشی مناظر در اروپا را نشان می‌دهد. 
علاوه بر این برای اولین بار در خاورمیانه «کلکسیون شاهزاده‌های لیختن اشتاین» که یکی از مهمترین و معتبرترین کلکسیون‌های ویژه در اروپا و جهان است را عرضه می‌کند.
این نمایشگاه از 26 فوریه جاری تا 25 مارس 2019 در «مناره السعدیات» در جزیره «السعدیات» در ابوظبی از بازدیدکنندگان استقبال می‌کند.
در این نمایشگاه بیش از 70 اثر که طی 400 سال (قرن 15 تا قرن 19) توسط هنرمندان برجسته‌ای خلق شده ارائه می‌شود.
 آثار این هنرمندان در موزه‌های بزرگی مانند «لوور پاریس»، «پرادو مادرید»، «موزه ویکتوریا و آلبرت» لندن و موزه‌های بزرگ دیگر وجود دارد.
نمایشگاه هنرهای زیبا با عنوان «افق‌های دور» یک برنامه آموزشی برای مخاطبان خود ترتیب داده که آنها از این طریق می‌توانند در جلسات گفتگو، تورهای بازدیدکنندگان و کارگاه‌های نوآوری در خصوص الهام از آثار هنری عرضه شده، شرکت کنند.
جشنواره ابوظبی در چارچوب حمایت از هنرمندان هنرهای زیبای اماراتی، یک برنامه اقامت هنری برای 5 هنرمند اماراتی وابسته به «نگارخانه هنر امارات» از مجموعه فرهنگ و هنر ابوظبی تدارک دید که از طریق این اقامت بین‌المللی فرصتی منحصر به فرد برای بازدید از مؤسسه‌های هنری و فرهنگی در وادوز لیختن اشتاین، وین و اتریش فراهم شد تا بتوانند دانش هنری خود را توسعه داده و تجارب مختلف و منحصر به فردی را به دست بیاورند.



پلی میان سه رودخانه… ترجمه‌ای انگلیسی و تصویری از رؤیاهای نجیب محفوظ

نجیب محفوظ در بالکن کافه‌اش مشرف به میدان التحریر در قاهره، سال ۱۹۸۸ (فرانس پرس)
نجیب محفوظ در بالکن کافه‌اش مشرف به میدان التحریر در قاهره، سال ۱۹۸۸ (فرانس پرس)
TT

پلی میان سه رودخانه… ترجمه‌ای انگلیسی و تصویری از رؤیاهای نجیب محفوظ

نجیب محفوظ در بالکن کافه‌اش مشرف به میدان التحریر در قاهره، سال ۱۹۸۸ (فرانس پرس)
نجیب محفوظ در بالکن کافه‌اش مشرف به میدان التحریر در قاهره، سال ۱۹۸۸ (فرانس پرس)

با صداقتی نادر، رمان‌نویس لیبیایی-بریتانیایی «هشام مطر» ترجمه‌اش از کتاب «رؤیاهای آخر» نجیب محفوظ را با یک اعتراف آغاز می‌کند.
مطر در تنها دیدارشان در دهه ۹۰ میلادی، از محفوظ پرسید که نویسندگانی را که به زبانی غیر از زبان مادری‌شان می‌نویسند، چگونه می‌بیند؟

این پرسش بازتاب دغدغه‌های نویسنده‌ای جوان بود که در آمریکا متولد شده و مدتی در قاهره زندگی کرده بود، پیش از آنکه برای در امان ماندن از رژیم معمر قذافی (که پدر مخالفش را ربوده بود) به بریتانیا برود و در مدرسه‌ای شبانه‌روزی با هویتی جعلی نام‌نویسی کند.
و پاسخ محفوظ، همانند سبک روایت‌اش، کوتاه و هوشمندانه بود: «تو به همان زبانی تعلق داری که به آن می‌نویسی.»

«خودم را یافتم... رؤیاهای آخ

اما مطر اعتراف می‌کند که در بازخوانی‌های بعدی‌اش از آن گفتگو، چندین بار خود را در حال افزودن حاشیه‌ای یافت که محفوظ هرگز نگفته بود: خلاصه‌ای که می‌گفت: «هر زبان، رودخانه‌ای است با خاک و محیط خودش، با کرانه‌ها و جریان‌ها و سرچشمه و دهانه‌ای که در آن می‌خشکد. بنابراین، هر نویسنده باید در رودخانه زبانی شنا کند که با آن می‌نویسد.»

به این معنا، کتاب «خودم را یافتم... رؤیاهای آخر» که هفته گذشته توسط انتشارات «پنگوئن» منتشر شد، تلاشی است برای ساختن پلی میان سه رودخانه: زبان عربی که محفوظ متن اصلی‌اش را به آن نوشت، زبان انگلیسی که مطر آن را به آن برگرداند، و زبان لنز دوربین همسر آمریکایی‌اش «دیانا مطر» که عکس‌های او از قاهره در صفحات کتاب آمده است.

مطر با انتخاب سیاه و سفید تلاش کرده فاصله زمانی بین قاهره خودش و قاهره محفوظ را کم کند (عکس‌: دیانا مطر)

کاری دشوار بود؛ چرا که ترجمه آثار محفوظ، به‌ویژه، همواره با بحث و جدل‌هایی همراه بوده: گاهی به‌خاطر نادقیق بودن، گاهی به‌خاطر حذف بافت و گاهی هم به‌خاطر دستکاری در متن.
اندکی از این مسائل گریبان ترجمه مطر را هم گرفت.
مثلاً وقتی رؤیای شماره ۲۱۱ را ترجمه کرد، همان رؤیایی که محفوظ خود را در برابر رهبر انقلاب ۱۹۱۹، سعد زغلول، می‌یابد و در کنارش «امّ المصریین» (لقب همسرش، صفیه زغلول) ایستاده است. مطر این لقب را به‌اشتباه به «مصر» نسبت داد و آن را Mother Egypt (مادر مصر) ترجمه کرد.

عکس‌ها حال و هوای رؤیاها را کامل می‌کنند، هرچند هیچ‌کدام را مستقیماً ترجمه نمی‌کنند(عکس‌: دیانا مطر)

با این حال، در باقی موارد، ترجمه مطر (برنده جایزه پولیتزر) روان و با انگلیسی درخشانش سازگار است، و ساده‌گی داستان پروژه‌اش را نیز تداعی می‌کند: او کار را با ترجمه چند رؤیا برای همسرش در حالی که صبح‌گاهی در آشپزخانه قهوه می‌نوشید آغاز کرد و بعد دید ده‌ها رؤیا را ترجمه کرده است، و تصمیم گرفت اولین ترجمه منتشرشده‌اش همین باشد.
شاید روح ایجاز و اختصار زبانی که محفوظ در روایت رؤیاهای آخرش به‌کار برده، کار مطر را ساده‌تر کرده باشد.
بین هر رؤیا و رؤیای دیگر، عکس‌های دیانا مطر از قاهره — شهر محفوظ و الهام‌بخش او — با سایه‌ها، گردوغبار، خیالات و گاه جزئیات وهم‌انگیز، فضا را کامل می‌کنند، هرچند تلاش مستقیمی برای ترجمه تصویری رؤیاها نمی‌کنند.

مطر بیشتر عکس‌های کتاب را بین اواخر دهه ۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ گرفته است(عکس‌: دیانا مطر)

در اینجا او با محفوظ در عشق به قاهره شریک می‌شود؛ شهری که از همان جلسه تابستانی با نویسنده تنها برنده نوبل ادبیات عرب، الهام‌بخش او شد.
دیانا مطر با انتخاب سیاه و سفید و تکیه بر انتزاع در جاهایی که می‌توانست، گویی تلاش کرده پلی بسازد بین قاهره خودش و قاهره محفوظ.
هشام مطر در پایان مقدمه‌اش می‌نویسد که دلش می‌خواهد محفوظ را در حالی تصور کند که صفحات ترجمه را ورق می‌زند و با همان ایجاز همیشگی‌اش می‌گوید: «طبعاً: البته.»
اما شاید محتمل‌تر باشد که همان حکم نخستش را دوباره تکرار کند: «تو به همان زبانی تعلق داری که به آن می‌نویسی.»
شاید باید بپذیریم که ترجمه — نه‌فقط در این کتاب بلکه در همه‌جا — پلی است، نه آینه. و همین برایش کافی است.