محمدبن‌سلمان به الشرق‌الاوسط: جنگ نمی‌خواهیم.. و در تعامل با هر تهدیدی درنگ نمی‌کنیم

از ترجیح سازوکارهای ایران بر منافع یمن توسط حوثی‌ها گفت.. و بر حمایت از ثبات و امنیت سودان تأکید کرد.. و تعیین مکان عرضه سهام آرامکو را زود دانست

محمدبن‌سلمان به الشرق‌الاوسط: جنگ نمی‌خواهیم.. و در تعامل با هر تهدیدی درنگ نمی‌کنیم
TT

محمدبن‌سلمان به الشرق‌الاوسط: جنگ نمی‌خواهیم.. و در تعامل با هر تهدیدی درنگ نمی‌کنیم

محمدبن‌سلمان به الشرق‌الاوسط: جنگ نمی‌خواهیم.. و در تعامل با هر تهدیدی درنگ نمی‌کنیم

- مشکل در تهران است، در جای دیگری نیست
- روابط ما با آمریکا با هجمه‌ها یا مواضع متأثر نمی‌شود
- در حال انتقال از اقتصاد تک‌محصولی به سمت اقتصاد رقابتی هستیم
- مفتخرم که شهروند سعودی سکان تغییر را به دست گرفته‌است

شاهزاده محمد بن سلمان ولیعهد، نائب رئیس شورای وزیران و وزیر دفاع سعودی می‌گوید که پادشاهی عربی سعودی به دنبال جنگ در منطقه نیست، البته او تأکید می‌کند «ما در تعامل با هرگونه تهدیدی که متوجه مردم، حاکمیت و منافع حیاتی ما بشود هرگز تردیدی به خود راه نمی‌دهیم».
ولیعهد سعودی در گفتگوی مفصل با روزنامه «الشرق الاوسط» می‌گوید «به دلیل ایمان به ضرورت اتخاذ موضع قاطع توسط جامعه جهانی علیه این ایران پادشاهی موافق بازگشت تحریم‌های آمریکایی علیه این کشور بود». 
او در عین حال ابراز امیدواری می‌کند که «نظام ایرانی این گزینه را انتخاب کند که کشوری طبیعی باشد و از روش خصمانه‌اش دست بردارد».
وی با اشاره به حملات به تانکرهای نفتکش در خلیج و هدف قراردادن تأسیسات نفتی در پادشگاهی و فرودگاه آبها معتقد است «حوادثی که اخیراً در منطقه شاهدشان بودیم از جمله حمله به تأسیسات پمپاژ وابسته به شرکت «آرامکو» توسط میلیشیای حوثی مورد حمایت ایران، بر اهمیت خواسته‌های ما از جامعه جهانی برای اتخاذ موضع قاطع در برابر نظام توسعه طلبی که از تروریسم حمایت می‌کند و کشتار و ویرانی را در طول دهه‌های گذشته نه تنها در منطقه بلکه در سراسر جهان گسترانده صحه می‌گذارند».
شاهزاده بن سلمان همچنین از تهران به دلیل به کارگیرهای سودهای اقتصادی برآمده از توافق هسته ای در راستای «حمایت از اقدامات خصمانه در منطقه و پشتیبانی از ابزارهای هرج و مرج و تخریب» انتقاد می‌کند.
 ولیعهد سعودی در ادامه با بیان اینکه «دست پادشاهی همیشه برای صلح دراز است تا امنیت و ثبات منطقه تأمین بشود» می‌افزاید «نظام ایرانی حتی حرمت نخست‌وزیر ژاپنی را که مهمان ایران بود نگه نداشت و در زمان دیدارش پاسخ تلاش‌هایش را عملی دادند و آن هم با حمله به دو کشتی که یکی از آنها به ژاپن برمی‌گشت. همچنین به وسیله میلیشیای خود دست به حمله بزهکارانه به فرودگاه أبها زدند. همه اینها به روشنی روش و مقاصد نظام ایران را نشان می‌دهد که امنیت و ثبات منطقه را نشانه رفته‌است».
شاهزاده محمد بن سلمان همچنین توضیح می‌دهد که «از نظر پادشاهی روابط استراتژیک با ایالات متحده بسیار مهم‌اند» زیرا که «عامل اساسی در تحقق امنیت و ثبات منطقه است».
وی ابراز اطمینان می‌کند «رابطه استراتژیک ما با ایالات متحده با حملات تبلیغاتی یا موضع‌گیری در گوشه و کنار هرگز متأثر نمی‌شود». 
به گفته او «همیشه تلاش کرده‌ایم حقایق و افکار خطای برخی جهات در ایالات متحده و دیگر کشورها را توضیح دهیم. به سخنانی که گفته می‌شود گوش می‌دهیم و از طرح‌های منطقی و به جا استفاده می‌کنیم، اما در نهایت اولویت ما منافع ملی ماست».
ولیعهد سعودی می‌گوید ریاض «از تلاش‌های همه برای رسیدن به یک راه حل سیاسی در بحران یمن حمایت می‌کند، اما متأسفانه میلیشیای حوثی اهداف ایران را بر منافع یمن و مردمش مقدم می‌دارد».
وی اضافه می‌کند «پادشاهی امکان ندارد قبول کند میلیشیایی خارج از نهادهای حکومت در مرزهایش وجود داشته باشند».
شاهزاده بن سلمان اظهار می‌کند «هدف ما فقط آزاد کردن یمن از وجود میلیشیای ایرانی نیست بلکه تحقق رفاه و ثبات و شکوفایی برای همه فرزندان یمن است».
وی به موضوع سودان اشاره می‌کند و می‌گوید «امنیت سودان و ثبات آن برای ما مهم است و ثبات آن فقط برای موقعیت استراتژیک آن و خطر فروپاسی نهادهای حکومتی آن نیست، بلکه روابط برادری مستحکم میان دو ملت نیز مطرح است».
او در ادامه وعده می‌دهد «به حمایت مان از برادران سودانی خود در همه زمینه‌ها تا رسیدن سودان به استحقاق خود در رفاه، شکوفایی و پیشرفت ادامه خواهیم داد».
بن سلمان در بخش دیگری از این مصاحبه به بحران سوریه می‌پردازد و می‌گوید ریاض با کشورهای دوست برای تحقق اهداف زیر تلاش می‌کند «شکست گروه (داعش)، جلوگیری از قدرت گرفتن گروه‌های تروریستی، تعامل با نفوذ ایرانی برهم زننده ثبات در سوریه و به‌کارگیری همه ابزار مجاز برای تحقق انتقال سیاسی براساس قطعنامه شماره ۲۲۵۴ که وحدت ارضی سوریه را حفظ می‌کند».
وی کشته شدن جمال خاشقجی شهروند سعودی را «مسئله‌ای بسیار دردناک و اسف انگیز» توصیف می‌کند و می‌گوید «پادشاهی همه اقدامات لازم برای محاسبه مسئولین این جنایت را انجام داد؛ بدون آنکه توجهی به ادعاها و تهمت‌های از این یا آنجا بکنیم».
او خواستار «توقف بهره‌برداری سیاسی از کشته شدن شهروند سعودی جمال خاشقجی» می‌شود و می‌گوید «هر طرف که سعی می‌کند از این مسئله استفاده سیاسی بکند، باید دست از این کار بردارد و دلایل خودش را به دادگاه پادشاهی تقدیم کند تا در تحقق عدالت کمک کرده باشد».
ولیعهد متعهد می‌شود «در راه مواجهه قاطعانه با همه انواع تندروی، فرقه گرایی و سیاست‌های حامی آنها بدون درنگ گام برمی‌داریم» و می‌افزاید سعودی «زمان را برای مقابله‌های جزئی با افراط گرایی هدر نمی‌دهد و تاریخ، بی فایده بودن آنها را ثابت خواهد کرد».
وی در مسائل اقتصادی نیز بر پایبندی «به عرضه اولیه عمومی سهام «آرامکوی سعودی» طبق شرایط و زمان مناسب» تأکید می‌کند اما تعیین مکان عرضه سهام را زود می‌داند و از برداشتن گام‌های مهمی در چارچوب آماده‌سازی برای عرضه اولیه عمومی سهام آرامکو خبر می‌دهد.
بن سلمان اضافه می‌کند «چشم‌انداز سعودی ۲۰۳۰ از مرحله برنامه‌ریزی و طراحی به مرحله اجرا در همه بخش‌ها رسیده و نتایج عملی را در جهان واقعیت می‌بینیم». 
او می‌گوید «آنچه که در سعودی در حال رخ دادن است صرف اصلاحات مالی و اقتصادی برای تحقق یک سری ارقام و اعداد مشخص نیست، بلکه تغییر ساختاری جامع برای اقتصاد کلان است که هدف از آن ایجاد تغییر در عملکرد اقتصادی و توسعه ای در دوره‌های متوسط و بلندمدت است».
ولیعهد سعودی اشاره می‌کند «برنامه‌های چشم‌انداز ۲۰۳۰ سعودی به‌طور فعالی در مسئله تحول اقتصادی نقش آفرینی می‌کند.. و ما اکنون در حال انتقال از اقتصاد تک محصولی به اقتصاد تولیدی و رقابتی در سطح جهان هستیم». 
او توضیح می‌دهد «چشم‌انداز ۲۰۳۰ سعودی و برنامه‌های منشعب شده از آن همچون همه برنامه‌ریزی‌های استراتژیک نیازمند به روز رسانی، اصلاح طبق شرایط و داده‌هایی که هنگام اجرایی کردن خود را نشان می‌دهند، بدون آن که خللی به اصول چشم‌انداز و اهداف آن وارد شود».
وی همچنین مفتخر است «شهروند سعودی امروز سکان تغییر را به دست گرفته، علیرغم اینکه بسیاری از سر نگرانی در برابر چشم‌انداز به دلیل وسعت تغییراتی که موجب می‌شود، مقاومت کردند».

مشروح گفتگو را می خوانید:
* منطقه در مدت اخیر شاهد ناآرامی‌های خطرناکی است که امنیت و ثبات منطقه و همه جهان را تهدید می‌کند. موضع پادشاهی در برابر این حوادث چیست و چگونه با این افزایش تنش‌ها برخورد خواهد کرد؟
-موضع پادشاهی روشن است همان‌طور که در بیانیه دولتش آمد. پادشاهی خواهان جنگ در منطقه نیست اما ما در مواجهه با خطری که مردم ما و حاکمیت و منافع حیاتی ما را تهدید کند هرگز تردید به خود راه نمی‌دهیم. اولویت ما منافع ملی ماست و تحقق آمال مردم ما از طریق اهداف اقتصادی و اجتماعی «چشم‌انداز پادشاهی ۲۰۳۰»، توسعه و اصلاح اقتصادی و اجتماعی است. این مسئله نیازمند محیطی آرام و تشویق کننده در درون پادشاهی و منطقه است، به همین دلیل می‌بینی نقش پادشاهی خواه در منطقه خلیج یا در شمال آفریقا یا در منطقه شاخ آفریقا و غیره، نقشی حمایتگر از ثبات و آرامش است. روشی که پادشاهی از بدو تأسیس همیشه تلاش داشته این بوده که تفرقه، فرقه گرایی و افراطی گری را دورسازد و از وحدت و ثبات در منطقه و صلح جهانی محافظت کند. همچنین پادشاهی نقش مهمی در جامعه جهانی دارد و در تلاش‌هایش برای تأمین انتقال ذخایر نفتی از طریق گذرگاه‌های حیاتی پیرامونش متجلی می‌شود آن هم به منظور حفاظت از ثبات اقتصاد جهانی. جهان شاهد بود چگونه براساس آنچه اخلاق و اصول ما و معاهده‌ها و عرف‌های بین‌المللی بر ما دیکته می‌کند، با کشتی ایرانی در دریای سرخ رفتار کردیم. در مقابل می‌بینیم نظام ایرانی و کارگزارانش چطور به کارهای تخریبی در چهار کشتی در نزدیکی بندر الفجیره دست زدند که دوتا از آن کشتی‌ها سعودی بودند. این اتفاق براین نکته تأکید می‌کند که روش این نظام در منطقه و سراسر جهان همین است. دلایل آن زیاد و گسترده و در طول سال‌های زیادی تکرار شده‌اند.
فراموش نکنیم که این نظام از سال ۱۹۷۹ به همه اعلام کرده که اولویت اصلی‌اش صدور انقلاب است و به ضرر آمال مردمش و مردم این منطقه قدم برمی‌دارد. این انگیزه رفتارهای نظام ایرانی را تفسیر می‌کند، صادر کردن انقلاب و اصل ولایت فقیه نیازمند برهم زدن ثبات کشورها و منطقه و برانگیختن فرقه‌گرایی و گستردن تندروی و به دست گرفتن سرنوشت مردم ایران برای تأمین منابع مالی و مسلح ساختن میلیشیای تروریستی است.
با این حال همیشه دست پادشاهی برای صلح به سمت ایران کشیده شده بود و آن هم برای دور نگه داشتن منطقه و مردم آن از مصایب جنگ و ویرانی. حتی پادشاهی توافق هسته‌ای با ایران را تأیید کرد چون پادشاهی در طول تاریخ برای حل بحران‌هایی که با آنها روبه روشده از به کار بردن راه‌های دیپلماتیک و صلح آمیز دریغ نکرده. امیدوار بودیم نظام ایرانی از فرصت این ابتکار برای تغییر در رفتارش در مقابل کشورهای منطقه استفاده کند و گام اولی باشد برای برگشت ایران به جامعه جهانی به عنوان یک کشور طبیعی. اما متأسفانه آنچه اتفاق افتاد این بود که ایران از منابع اقتصادی این توافق برای حمایت از کارهای خصمانه در منطقه سوء استفاده کرد و به زیرپا گذاشتن قطعنامه‌های بین‌المللی ادامه داد. شایسته بود ایران از منافع اقتصادی توافق برای بهبود زندگی شهروندان ایرانی و مدرن سازی زیرساخت‌ها و تحقق توسعه اقتصادی استفاده می‌کرد به جای اینکه آنها را در مسیر حمایت از ابزار آشوب و ویرانی در منطقه به کارببرد.
ایران تهور را به سطح بی‌سابقه‌ای رساند. پس از توافق هسته‌ای بودجه «سپاه پاسداران» افزایش یافت و ضربآهنگ حمایتش از میلیشیای فرقه‌ای منطقه بلکه در جهان را سرعت بخشید. همه ما شاهد عملیات تروریستی و خصمانه ایران بودیم که چندی پیش دراروپا خنثی شد.
به همین دلیل پادشاهی موافق بازگشت تحریم‌های آمریکایی علیه ایران بود و آن هم به دلیل ایمان به ضرورت اتخاذ موضع قاطع توسط جامعه جهانی علیه این کشور بود. درعین حال باید اقدامات لازم برای محدود کردن قدرت نظام برای گسترش آشوب و ویرانی در سراسر جهان صورت بگیرد.
حوادثی که اخیراً در منطقه شاهدشان بودیم از جمله حمله به تأسیسات پمپاژ وابسته به شرکت «آرامکو» توسط میلیشیای حوثی مورد حمایت ایران، براهمیت خواسته‌های ما از جامعه جهانی برای اتخاذ موضع قاطع در برابر نظام توسعه طلبی که از تروریسم حمایت می‌کند و کشتار و ویرانی را در طول دهه‌های گذشته نه تنها در منطقه بلکه در سراسر جهان گسترانده صحه می‌گذارند.
گزینه روبه روی ایران روشن است. آیا می‌خواهد کشوری طبیعی باشد و نقش سازنده‌ای در جامعه جهانی ایفا کند یا اینکه دولتی سرکش باقی بماند؟ ما امیدواریم که نظام ایرانی این گزینه را انتخاب کند که کشوری طبیعی باشد و از روش خصمانه‌اش دست بردارد.
* حضرتعالی به موضع آمریکا در مقابل ایران اشاره فرمودید که با موضع پادشاهی توافق دارد، کما اینکه وضعیت در اغلب مسائل استراتژیک این گونه است. اما در مدت اخیر شاهد انتقاداتی از درون ایالات متحده دربارهٔ برخی مسائل از پادشاهی بودیم، به خصوص دربارهٔ ماجرای جمال خاشقجی. آیا این انتقادات بر همکاری استراتژیک میان دو کشور تأثیر گذاشته‌است؟
-از نظر پادشاهی روابط استراتژیک با ایالات متحده بسیار مهم‌اند، روابطی طولانی که بیش از هفتاد سال قدمت دارد و این مشارکت استراتژیک در طول تاریخ بسیاری از تهدیدهایی که امنیت و ثبات و حاکمیت کشورهای ما را هدف قرارداده بود، شکست داد. رابطه ما با ایالات متحده مهم و محوری است نه فقط برای تحقق منافع مشترک بین دو کشور، خواه در سطح اقتصادی یا امنیتی یا جنبه‌های دیگر، بلکه عامل اساسی در تحقق امنیت و ثبات منطقه است. ما و ایالات متحده و با همکاری بسیاری از کشورهای منطقه و جهان به‌طور یکسان برای تحقق ثبات دائمی درمنطقه تلاش می‌کنیم که محیط مناسب تحقق آمال مردم منطقه و زندگی کریمانه و توسعه حقیقی در زمینه‌های مختلف فراهم آورد. برای رسیدن به این امر از طریق رویارویی با نیروهای آشوبگری و ویرانی و بی‌ثباتی توسط گروه‌های تروریستی و سیاست‌های کشورهای حامی آنها و در رأس همه آنها نظام ایران و مواجهه با هر نوع افراطی گری اقدام می‌کنیم.
دربارهٔ حملات تبلیغاتی یا برخی موضع‌گیری‌ها که توسط اطراف آمریکایی گرفته می‌شود، بدون شک به اهداف مشترک دو کشور کمک نمی‌کند. اما در پادشاهی در طول تاریخ‌مان پیش آمده با چنین حملاتی روبه رو بشویم که اغلب آنها یک‌جانبه و غیر مستند به اطلاعات دقیق هستند. همیشه تلاش کرده‌ایم حقایق و افکار خطای برخی جهات در ایالات متحده و دیگر کشورها را توضیح دهیم. به سخنانی که گفته می‌شود گوش می‌دهیم و از طرح‌های منطقی و به جا استفاده می‌کنیم، اما در نهایت اولویت ما منافع ملی ماست. اولویت ما شهروند ما در ریاض و جده و جازان و تبوک و دمام و دیگر مناطق پادشاهی است و نه آنچه که دیگران دربارهٔ پادشاهی نظر دارند یا عنوان می‌کنند. در طول تاریخ پادشاهی با وجود اختلافات طبیعی میان همه کشورها از طریق احترام به حاکمیت کشورها و عدم دخالت در امور داخلی آنها موفق به همزیستی با متحدان اصلی شده‌ایم. در مقابل در خصوص حاکمیت ما و مسائل داخلی‌مان به کمتر از این راضی نمی‌شویم. من اطمینان دارم رابطه استراتژیک ما با ایالات متحده با حملات تبلیغاتی یا موضع‌گیری در گوشه و کنار هرگز متأثر نمی‌شود.
درخصوص کشته شدن شهروند جمال خاشقجی همان‌طور که قبلاً گفتم این یک جنایت واقعاً دردناکی بود و در تاریخ پادشاهی چنین جنایتی سابقه نداشته‌است. چنین مسائلی در فرهنگ ما نیستند و با ارزش‌ها و اصول ما منافات دارند. در پادشاهی اقدامات لازم را انجام دادیم خواه از طریق روند قضایی برای محاسبه همه کسانی که در این جنایت شرکت داشتند یا از طریق انجام اقدامات سازمانی برای تکرار چنین جنایت اسف‌انگیزی در آینده. این اقدامات اولا و اخیراً نتیجه دقت ما در پادشاهی بر زندگی شهروند سعودی با هر موضع و دیدگاهی که باشد ناشی می‌شود و این اقدامات از هیچ عامل دیگری نه متأثر شده و نه هرگز خواهد شد. ما کشوری هستیم که بر آن قانون حاکم است و پذیرفته نیست زندگی شهروندی در هیچ شرایطی به این شکل دردناک مورد تعرض قرار گیرد. بسیار مایه تأسف است که متهمان در ارتکاب این جنایت خود کارکنان دولتی‌اند و ما برای تحقق عدالت و محاسبه به‌طور کامل تلاش می‌کنیم. هر طرف که سعی می‌کند از این مسئله استفاده سیاسی بکند، باید دست از این کار بردارد و دلایل خودش را به دادگاه پادشاهی تقدیم کند تا در تحقق عدالت کمک کرده باشد.

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

محمد بن سلمان به «الشرق الاوسط»: خواهان جنگ نیستیم... و در رویارویی با هر تهدیدی هرگز درنگ نمی‌کنیم اما در تعامل با هرگونه تهدیدی که متوجه مردم و حاکمیت و منافع حیاتی ما بشود هرگز تردیدی به خود راه نمی‌دهیم ‏ محمد بن سلمان به «الشرق الاوسط»: نظام #ایران حرمت حضور نخست‌ وزیر #ژاپن را به عنوان مهمان نگه نداشت و در زمان حضورش جواب تلاش‌هایش را عملاً داد آن هم با حمله به دو کشتی‌ای که یکی از آنها در راه برگشت به ژاپن بود. ‏⁦‪⁩ ‏ محمد بن سلمان به «الشرق الاوسط»: از همه تلاش‌های رسیدن به حل سیاسی در یمن حمایت کردیم اما متأسفانه شبه‌نظامیان حوثی سازوکارهای ایران را بر منافع یمن و مردمش مقدم می‌دارد... محال است که اجازه دهیم شبه نظامیانی خارج از نهادهای حکومتی در مرزهای سعودی شکل بگیرد محمد بن سلمان به «الشرق الاوسط»: امنیت سودان و ثبات آن برای ما مهم است و به حمایت مان از برادران سودانی خود در همه زمینه‌ها تا رسیدن سودان به استحقاق خود در رفاه، شکوفایی و پیشرفت ادامه خواهیم داد ‏ ‏⁦ aawsat.com/persian ⁩ ⁩

A post shared by Sharq Farsi (@sharqfarsi) on

* آیا این توافق دیدگاه با طرف آمریکایی دربارهٔ ایران بر مسئله سوریه هم منطبق است به خصوص در پرتو تصمیم آمریکا برای عقب‌نشینی از سوریه؟
-دربارهٔ اهداف در سوریه توافقی وجود دارد و آن شکست گروه «داعش» است و جلوگیری از قدرت گرفتن گروه‌های تروریستی، تعامل با نفوذ ایرانی برهم زننده ثبات در سوریه و به‌کارگیری همه ابزار مجاز برای تحقق انتقال سیاسی براساس قطعنامه شماره۲۲۵۴ که وحدت ارضی سوریه را حفظ می‌کند و با کشورهای دوست برای تحقق این اهداف تلاش می‌کنیم.
* حضرتعالی سفر نخست وزیر ژاپن به ایران و دیدارش با رهبر ایران را چطور می‌بینید؟
-از نخست‌وزیر ژاپن برای نیت خوبش تشکر می‌کنیم و دست پادشاهی همیشه برای صلح دراز است تا امنیت و ثبات منطقه تأمین بشود. اما نظام ایرانی حتی حرمت نخست‌وزیر ژاپنی را که مهمان ایران بود نگه نداشت و در زمان دیدارش پاسخ تلاش‌هایش را عملی دادند و آن هم با حمله به دو کشتی که یکی از آنها به ژاپن برمی‌گشت. همچنین به وسیله میلیشیای خود دست به حمله بزهکارانه به فرودگاه أبها زدند. همه اینها به روشنی روش و مقاصد نظام ایران را نشان می‌دهد که امنیت و ثبات منطقه را نشانه رفته‌است. ایران طرفی است که همیشه به دنبال افزایش تنش در منطقه است و به حملات تروریستی و حملات بزهکارانه به‌طور مستقیم یا به وسیله ملیشیای تابعش دست می‌زند. مشکل در تهران است و نه جای دیگر و همان‌طور که گفتم ایران باید انتخاب بکند یا کشوری طبیعی باشد و نقشی سازنده در جامعه جهانی ایفا کند یا کشوری سرکش بماند و باید عواقب جهانی این را هم بپزیرد.
* مدتی پیش لحن سخنان رئیس‌جمهوری ترکیه و مقامات دیگر ترک تند شد و سیستم قضایی پادشاهی را زیر سؤال بردند و آن کشور و رهبرانش را در ماجرای خاشقجی متهم می‌کردند… شما چه پاسخی به این اتهامات می‌دهید؟
-جمال خاشقجی یک شهروند سعودی است و بدون شک آنچه برایش اتفاق افتاد مسئله‌ای دردناک و اسف انگیز بود و پادشاهی همه اقدامات لازم برای محاسبه مسئولین این جنایت را انجام داد و همه متهمان به قوه قضائیه تحویل داده شدند. قوه قضائیه در پادشاهی یک قوه مستقل است و کسی نمی‌تواند در کارش دخالت کند. ما هم با هر مسئله‌ای با قاطعیت و بی هیچ تردیدی برخورد می‌کنیم. گام‌هایی برای تأمین و تحقق عدالت و اصلاح وجود حفره‌ها و شکاف و جلوگیری از تکرار اشتباهات برداشتیم بدون آنکه توجهی به ادعاها و تهمت‌های از این یا آنجا بکنیم.
درخصوص اظهارات برخی مقامات ترک دربارهٔ پادشاهی باید گفت، پادشاهی به عنوان کشوری که دو حرم شریف را در خود جای داده تلاش می‌کند روابطش با همه کشورهای اسلامی از جمله ترکیه قوی باشد. این مسئله‌ای برای منافع منطقه به‌طور کلی و کارهای مشترک اسلامی به‌طور خاص اهمیت دارد. ما در پادشاهی برای خدمات رسانی به حرمین شریفین و کسانی که به زیارت آنها می‌آیند تلاش می‌کنیم. تا امنیت و ثبات میهن‌و مردم‌مان تأمین شوند نه اینکه وارد جدل‌هایی بشویم که به منافع میهن و جهان اسلام آسیب بزند. ما بدون اهمیت دادن به آنچه که برخی به دلایل داخلی می‌گویند که برکسی پوشیده نیست، به سمت تحقق این اهداف حرکت می‌کنیم.
* چهارسال از آغاز عملیات ائتلاف در یمن می‌گذرد. نظرتان دربارهٔ پیشروی در دو سطح سیاسی و نظامی به دست آمده چیست و چه فرصت‌هایی برای پایان بخشیدن به بحران یمن به خصوص پس از رسیدن به توافق‌های استکهلم و حملات تروریستی که میلیشیای حوثی علیه تأسیسات پمپاژ نفت در پادشاهی و فرودگاه أبها انجام دادند، وجود دارد؟
-بسیاری فراموش می‌کنند یا خودشان را به فراموشی می‌زنند که بحران یمن چگونه شروع شد. عملیات ائتلاف بعد از اینکه جامعه جهانی همه راه‌های سیاسی میان طرف‌های یمنی و حوثی را آزمود، آغاز شد. اینجا باید یادآوری بشود که پادشاهی پیشتاز راه حل سیاسی است و او بود که راه حل پیشنهادی خلیجی را تقدیم کرد و سال ۲۰۱۱برای انتقال مسالمت آمیز قدرت در یمن تلاش کرد و از گفت‌وگوی ملی حمایت کرد و میان سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ بیش از ۷ میلیارد دلار کمک اقتصادی و توسعه‌ای به یمن کمک کرد. تلاش‌های پادشاهی از سال ۲۰۱۱ به منظور عملی شدن انتقال روان سیاسی در یمن بود که بتواند حافظ استقلال و حاکمیت یمن و حفظ پیوستگی نهادهای سیاسی و امنیتی باشد و مانع آن بشود که به سمت حالت آشوب برود؛ و واقعاً طرف‌های یمنی در ریاض پای ابتکار خلیجی و مکانیزم اجرایی آن امضا کردند. همه طرف‌های یمنی از جمله حوثی‌ها در گفت‌وگوی ملی فراگیر یمنی شرکت کردند. با کمال تأسف ایران از طریق ملیشیای تابع خود روند سیاسی در یمن را متوقف ساخت و شروع کرد به اشغال شهرها و مسلط شدن بر سرنوشت حکومت یمنی. پادشاهی همه فرصت‌ها را برای حل و فصل صلح آمیز وضع داد، اما ایران در کشورهای عربی برسیاست تحمیل از طریق سلاح قمارمی‌کرد. متأسفانه جامعه جهانی در آن زمان مقابل روش توسعه طلبانه و فرقه گرایانه ایران نایستاد و به همین دلیل از طریق میلیشیای خود به تلاش‌ها برای بسط سلطه‌اش در یمن ادامه داد. اما مردم یمن در کنار رهبران‌شان موضعی تاریخی در برابر دخالت ایرانی گرفتند. ما و برادران‌مان در ائتلاف برای پاسخ به حکومت قانونی برای محافظت از یمن و مردمش و حفظ امنیت ملی‌مان درنگ نکردیم. پادشاهی امکان ندارد قبول کند میلیشیای خارج از نهادهای حکومت در مرزهایش وجود داشته باشند.
و خدای را شکر بخش‌های بزرگی از خاک یمن آزاد شد و از تلاش‌های همه برای رسیدن به یک راه حل سیاسی در بحران یمن حمایت کردیم. اما متأسفانه میلیشیای حوثی اهداف ایران را بر منافع یمن و مردم بزرگوارش مقدم می‌دارد و دیدیم حملات تروریستی اخیر حوثی بزهکار بر تأسیسات نفتی و فرودگاه نجران را و تفاخر رهبران حوثی در پذیرفتن مسئولیت آن را. این مسئله بار دیگر ثابت می‌کند که این میلیشیا اهمیتی به منافع مردم یمن و هرراه حل سیاسی برای بحران یمن نمی‌دهند. کارهای آنها منعکس کننده اولویت‌ها و نیازهای تهران است و نه صنعاء.
موضع ما درائتلاف دربارهٔ پایان بخشیدن به بحران یمن بسیار روشن است. ما تلاش‌ها برای رسیدن به راه حل سیاسی براساس قطعنامه شماره ۲۲۱۶ شورای امنیت و پیشنهاد خلیجی و مکانیزم اجرایی آن و نتایج گفت‌وگوی فراگیر ملی را تأیید می‌کنیم و مشارکت همه اطراف یمنی را در عملیات سیاسی می‌پذیریم، اما براساس آنچه که سه مرجعیت تأیید کرده‌اند. پادشاهی ادامه حضور میلیشیا و وجودشان در خارج از نهادهای حکومت را نمی‌پذیرد و برای رسیدن به هدف نهایی، عملیات و حمایت‌مان از مردم یمن را در تلاش برای حفظ استقلال و حاکمیتش ادامه خواهیم داد و هر هزینه‌ای را هم می‌پردازیم. در عین حال پادشاهی کارش را در دوسطح انسانی و اقتصادی در زمینه بازسازی مناطق آزاد شده ادامه می‌دهد. هدف ما فقط آزاد کردن یمن از وجود میلیشیای ایرانی نیست بلکه تحقق رفاه و ثبات و شکوفایی برای همه فرزندان یمن است.
* حضرتعالی دربارهٔ آرزوی تبدیل منطقه خاورمیانه به اروپای جدید صحبت کردید. چگونه با موانع تحقق آرزو در سایه ناآرامی‌های سیاسی بزرگ و چالش‌های اقتصادی و توسعه ای در منطقه روبرو می‌شوید؟
- نباید اسیر اوضاع فعلی موقت باشیم و مانعی در مقابل کار برای تحقق وظیفه اصلی ما به عنوان رهبران منطقه همانا پیشرفت کشورهایمان باشد. نباید چالش‌های روزمره ما را از عمل به صورت فوری به منظور تحقق آینده بهتر برای نسل‌های آینده بازدارد.
در سؤال تان به ناآرامی‌های سیاسی اشاره کردید، مسئله ای که – بدون شک – در منطقه می‌افتد، اما در عین حال به منطقه عربی نگاه کنیم می‌بینیم اجماعی بین اکثریت کشورها بر سر اولویت دار بودن زندگی مناسب و آسوده برای شهروندان و تحقق امنیت و ثبات کشورهایمان وجود دارد. امروزه و به‌طور بی‌سابقه ای میان کشورهای عربی ما بر سر ارائه بهترین شاخص‌های زندگی برای شهروندان، جذب سرمایه‌گذاری‌ها و تحقق توسعه در همه زمینه‌ها رقابت وجود دارد. اما منشأ ناآرامی‌های سیاسی در منطقه شناخته شدهاست؛ شامل سازمان‌های تروریستی مثل «داعش»، «القاعده»، «اخوان المسلمین» و سیاست‌های نظام ایران حامی نخست تروریسم و تندروی. زمان را برای مقابله‌های جزئی با افراط گرایی هدر نمی‌دهیم و تاریخ، بی فایده بودن آنها را ثابت خواهد کرد.. به یاری خداوند در راه مواجهه قاطعانه با همه انواع تندروی، فرقه‌گرایی و سیاست‌های حامی آنها بدون درنگ گام برمی‌داریم.
پادشاهی سعودی قبله مسلمانان و کشور حرمین شریفین است، خداوند ثروتهای طبیعی، موقعیت استراتژیک، رهبرانی حکیم از زمان ملک بنیانگذار (طیب الله ثراه) تا دوره مبارک مولایم خادم حرمین شریفین و ملتی سختکوش، خلاق و مبتکر به آن بخشیده‌است. خدا را شاکریم که کشور ما امروزه از نعمت امنیت، ثبات و رفاه برخوردار است و جایگاهی جز صدارت در همه زمینه‌ها با وجود همه شرایط و چالش‌ها برازنده آن نیست. آسوده نخواهیم شد مگر اینکه به این هدف در وهله اول برای وطنمان در وهله دوم برای برادرانمان در منطقه برسیم.
* حضرتعالی به حوادث سودان از جمله ناآرامی‌ها و تحولات سیاسی چگونه می‌نگرید؟
- امنیت سودان و ثبات آن برای ما مهم است و ثبات آن فقط برای موقعیت استراتژیک آن و خطر فروپاسی نهادهای حکومتی آن نیست، بلکه روابط برادری مستحکم میان دو ملت نیز مطرح است. برادران و خواهران ما در سودان از گذشته تاکنون بخشی از بافت اجتماعی ما هستند، نقش آفرینی‌های مشهودی در طول تاریخ حرکت ما در زمینه‌های مختلف داشته‌اند. در پادشاهی از هیچ تلاشی برای تحقق ثبات و امنیت سودان و ملت بزرگوار آن فروگذار نخواهیم بود. ما از مرحله تصمیم‌گیری دربارهٔ اقداماتی به سود ملت سودان گذشتیم و بخشی از وظیفه برادرانه در قبال برادران سودانی خود همچون بسته مساعدت‌های اقتصادی و سپرده گذاری مبلغ ۲۵۰ میلیون دلار در بانک مرکزی سودانی را تقدیم آنها کردیم؛ و به حمایت مان از برادران سودانی خود در همه زمینه‌ها تا رسیدن سودان به استحقاق خود در رفاه، شکوفایی و پیشرفت ادامه خواهیم داد.
* سه سال از گشایش چشم‌انداز ۲۰۳۰ گذشت.. به کجا رسیده‌ایم؟
- از مرحله برنامهریزی و طراحی به مرحله اجرا در همه بخش‌ها رسیده و نتایج عملی را در جهان واقعیت می‌بینیم. به‌طور مثال در خصوص توسعه بخش مالی، بازار مالی پیشرفت قابل توجهی داشته به طوری که این بازار پس از آغاز چشم‌انداز به سه شاخص جهانی دست یافت که عبارتند از شاخص «فوتسی»، شاخص «مورگان استنلی» ویژه بازارهای نوپا و شاخص «استاندرد اند پورز داو جونز». از این شاخص‌ها سرمایه‌هایی در حدود میلیاردها ریال سعودی به بازار تزریق می‌شود، همچنین تعداد سرمایه گذاران در صندوق‌های سرمایه‌گذاری برای اولین بار از سال ۲۰۰۶ به نسبت ۴۰ درصد افزایش یافت. اخیراً پادشاهی بیشترین پیشرفت در میان کشورهای پررقابت در گزارش کتاب سالانه ۲۰۱۹ مرکز جهانی رقابت پذیری وابسته به مؤسسه بین‌المللی مدیریت توسعه (IMD) را کسب کرده‌است و با ۱۳ پله صعود نسبت به سال گذشته، حائز رتبه بیست و ششم شده همچنین رتبه هفتم کشورهای گروه ۲۰ را در اختیار دارد.
در بخش ارتباطات و داده‌ها نیز پیشرفت قابل توجهی را رقم زدیم به طوری که مشارکت اقتصاد دیجیتال در تولید محلی به‌طور مستقیم و غیرمستقیم افزایش یافت، همچنین پادشاهی در میان ۱۰ کشور دارای بیشترین رشد در زمینه تجارت الکترونیک در جهان به نسبت ۳۲ درصد قرار گرفت. در عین حال سرعت اینترنت برای سرعت بخشیدن به تحرک دیجیتالی به میزان ۴ برابر افزایش یافت.
همچنین پادشاهی اولین کشور در خاورمیانه و شمال آفریقا بود که خدمات نسل پنجم 5G را در سال ۲۰۱۸ در منطقه شرقیه به‌طور آزمایشی را وارد مدار کرد و امروزه هزار عدد برج اتصال در سطح پادشاهی این خدمات را ارائه می‌دهند و کار برای توسعه آنها در حال انجام است.
اما در زمینه انرژی و صنعت، میزان صادرات غیرنفتی ۲۲ درصد در سال ۲۰۱۸ در مقایسه به سال قبل آن افزایش یافت و بسیاری از شهرک‌های صنعتی در مناطق مختلف پادشاهی را راه اندازی کردیم، این مسئله نشانگر اهتمام دولت خادم حرمین شریفین برای توسعه متوازن و جامع برای همه شهرها و مناطق است. از جمله این مناطق سبارک، جازان، وعد الشمال که مرحله اول پروژه‌های تولید فسفات و کود فسفاتی به پایان رسید و مرحله دوم آن آغاز شده‌است که به یاری خدا با این طرح سعودی تبدیل به دومین کشور تولیدکننده کود فسفاتی در جهان می‌شود.
لازم به یادآوری است آنچه که در سعودی در حال رخ دادن است صرف اصلاحات مالی و اقتصادی برای تحقق یک سری ارقام و اعداد مشخص نیست، بلکه تغییر ساختاری جامع برای اقتصاد کلان است که هدف از آن ایجاد تغییر در عملکرد اقتصادی و توسعه ای در دوره‌های متوسط و بلندمدت است. اصلاحات اقتصادی و ساختاری بزرگی را انجام دادیم که نقش به سزایی در تحقق توازن مالی، ساماندهی امور مالی دولتی، متنوع سازی منابع درآمدی همزمان با محافظت از استمرار رشد اقتصاد کلان، پایداری امور مالی عمومی، حمایت از هزینه‌های اجتماعی و تشویق بخش خصوصی به عنوان شریک اصلی در رشد توسعه و اهداف چشم‌انداز دارد.
* اما برخی از ناکامی‌ها در تعدادی از ابتکارعمل‌های متعلق به چشم‌انداز سخن می‌گویند؟
آنچه که در سعودی در حال رخ دادن است تغییر ساختاری جامع برای اقتصاد کلان است که هدف از آن ایجاد تغییر در عملکرد اقتصادی و توسعه ای در دوره‌های متوسط و بلندمدت است. چشم‌انداز ۲۰۳۰ سعودی و برنامه‌های منشعب شده از آن همچون همه برنامه‌ریزی‌های استراتژیک نیازمند به روز رسانی، اصلاح طبق شرایط و داده‌هایی که هنگام اجرایی کردن خود را نشان می‌دهند، بدون آن که خللی به اصول چشم‌انداز و اهداف آن وارد شود. همچنین از این طریق بهترین نتایج حاصل شود، به ویژه اینکه ما در بهترین کیفیت تصمیم‌گیری بر پایه پژوهش‌ها، تحلیل‌ها، ارقام، واقعیت‌ها و گزارش‌ها هستیم؛ و در پاسخ به سؤال شما دربارهٔ ناکامی برخی از ابتکارعمل‌های مرتبط با چشم‌انداز باید بگویم: پیش‌بینی ما غیر از این است، زیرا برنامه‌های چشم‌انداز ۲۰۳۰ سعودی به‌طور فعالی در مسئله تحول اقتصادی نقش آفرینی می‌کند.. و ما اکنون در حال انتقال از اقتصاد تک محصولی به اقتصاد تولیدی و رقابتی در سطح جهان هستیم.
* شاید برخی بگویند که صندوق سرمایه‌گذاری‌های عمومی از طریق سرمایه‌گذاری‌های مستقیم و پروژهای کلان و غول پیکر مزاحم بخش خصوصی باشد، نقش آن در تحقق چشم‌انداز چیست و چگونه از هرگونه اثرات منفی آن جلوگیری می‌شود؟
- همگام با «چشم‌انداز ۲۰۳۰» و به منظور تحقق اهداف آن، بازنگری در نقش صندوق سرمایهگذاریهای عمومی و بازسازی آن با هدف تبدیل آن به صندوق سرمایه‌گذاری حاکمیتی دولت، در سال ۲۰۱۵ برای راه اندازی مجدد صندوق با رویکرد و پیام جدید و با هدف گذاری پیشرفت بخش‌های جدید در سعودی، سرمایه‌گذاری در شراکت‌های بین‌المللی پیشرو و تشکیل مجدد هیئت مدیره به رهبری خودم اقدام کردیم.
در سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ تعداد کارمندان از ۴۰ نفر به چیزی در حدود ۵۰۰ نفر افزایش یافت. همچنین دارایی‌های صندوق سرمایه‌گذاری عمومی از ۵۰۰ میلیارد ریال به چیزی در حدود یک تریلیون ریال سعودی افزایش یافت، یعنی یک برابر افزایش در دو سال.
صندوق هم‌اکنون ابزاری بسیار مهم از ابزارهای حکومت برای متنوع سازی اقتصاد است و سرمایه‌گذاری محلی و بین‌المللی را هدف قرار داده‌است. در سرمایه‌گذاری‌های محلی نیز سرمایه‌گذاری‌هایی را نشانه می‌گیرد که بخش خصوصی به تنهایی از عهده آنها بر نمی‌آید و از طریق ابرطرح‌هایی همچون نیوم، دریای سرخ و القدیه ده‌ها و چه بسا صدها فرصت سرمایه‌گذاری با سودهای خوب برای بخش خصوصی ایجاد می‌کند. همچنین مشارکت بخش خصوصی برای صندوق سرمایه‌گذاری عمومی و دولت بسیار حائز اهمیت است و از میان ۱۳ برنامه چشم‌انداز یک برنامه را برای خصوصی‌سازی به منظور میدان دادن به بخش خصوصی به منظور مشارکت در سرمایه‌گذاری، دستیابی به بازدهی مناسب، بالابردن کارایی هزینه‌ها و بهبود خدمات در نظر گرفتیم.
اما در خصوص سرمایه‌گذاری‌های خارجی، علاوه بر دست یابی به بازدهی مناسب، صندوق در راه اندازی شراکت‌های اقتصادی زمینه‌ساز انتقال دانش، تشویق کننده سرمایه‌گذاری‌های با راندمان بالا و تقویت کننده محتوای محلی نقش مهمی ایفا خواهد کرد. از این طریق سودهای بلندمدت قابل استفاده برای نسل‌های بعدی نیز ایجاد می‌شود. صندوق همچنین بخش‌های استراتژیک جدید مثل گردشگری و سرگرمی را نشانه گرفته‌است. این بخشها نقش مهمی در تشویق سرمایه‌گذاری‌های خارجی، توسعه منطقه ای و ایجاد فرصت‌های شغلی، افزایش کیفیت زندگی دارند.
علاوه بر این، صندوق کارهای خود را از طریق سطح حاکمیتی بسیار بالا و استراتژی سرمایه‌گذاری شفاف مصوب شده پس از اصلاحات سال ۲۰۱۵ انجام می‌دهد، به طوری که صندوق در قالب مجموعه ای شامل هیئت مدیره، کمیته اجرایی و کمیته سرمایه‌گذاری که به ایفای نقش واضح زمینه‌ساز ضمانت اجرایی کارها به‌طور بسیار حرفه ای است، همچنین صندوق دارای کیفهای سرمایه‌گذاری توزیع شده براساس اولویت‌های توسعه ای همچون کیف صندوق در شرکت‌های سعودی، کیف سرمایه‌گذاری‌های هدفمند برای پیشرفت بخش‌های آینده دار و کیف پروژه‌های کلان است.
* حضرتعالی دربارهٔ خصوصی‌سازی صحبت کردید.. از آخرین تحولات مربوطه بگویید؟
- هم‌اکنون یک مرکز متمایز و جهانی برای خصوصی‌سازی ساخته شده براساس بهترین تجارب بیش از ۲۰ کشور در اختیار داریم. در راه اندازی این مرکز یک هسته قانون‌گذاری ضامن حق حکومت و سرمایه‌گذار است. یک سری فرصت‌های آینده دار برای خصوصی‌سازی در ۱۲ بخش تعیین کرده‌ایم. هدف ما این است که این مرکز نقش دولت فعال را تقویت کند و مشارکت بخش خصوصی در تولید محلی را افزایش دهد.
مرکز ملی خصوصی‌سازی در سال ۲۰۱۹ از ۵ توافقنامه به ارزش کلی بیش از ۱۲٫۵ میلیارد ریال پشتیبانی کرده‌است. این امر از طریق شرکت‌های محلی و بین‌المللی در زمینه‌های مختلف با سرمایه‌گذاری خارجی از ۶ کشور به ارزش بیش از ۷۰ درصد صورت گرفته‌است. این توافقنامه‌ها شامل پروژه‌های ساماندهی فاضلاب، نمک زدایی آب و خدمات بهداشتی از طریق مراکز درمان دیالیزی‌ها می‌شود.
این مرکز هم‌اکنون روی پایان دادن به توافقنامه‌هایی با ارزش بیش از ۲ میلیارد ریال در زمینه‌های مختلف همچون آسیاب گندم، خدمات پزشکی و ترانزیت کار می‌کند. پیش‌بینی می‌شود که این توافقنامه‌های تا پایان ۲۰۱۹ محقق شوند. همچنین کار روی تخصیص پروژه‌های ویژه آموزش در سال ۲۰۲۰ به واسطه سرمایه‌گذاری‌هایی با اعتبار بیش از یک میلیارد ریال در حال انجام است.
همچنین بخش خصوصی در آینده بزرگترین سرمایه‌گذار در بخش برق به ویژه بخش تولید از طریق پروژه‌های انرژی تجدیدپذیر کلان که قبلاً از آنها گفته بودیم، خواهد بود.
* در میان این تحول اقتصادی، پیام حضرتعالی به شهروندان چیست؟
- مفتخرم که شهروند سعودی امروز سکان تغییر را به دست گرفته، علیرغم اینکه بسیاری از سر نگرانی در برابر چشم‌انداز به دلیل وسعت تغییراتی که موجب می‌شود، مقاومت کردند. بسیار کسانی بودند که به من گفتند سخت‌ترین چیزی که که در تحول استراتژیک با آن مواجه خواهی شد همانا مقاومت است، اما این عامل را جوان سعودی ناچیز دیدم به طوری که خود جلوتر از ما زده و خود در حال رهبری این تغییر است. مایلم از نقش جوانان باتجربه در این جنبشی که در پادشاهی به راه افتاده تمجید کنم. چشم‌انداز حقیقتاً جوان است. روح آن جوان است.
همچنین اکنون گفتگوها از تغییری که حکومت در پی آن است به تغییری که همه به دنبال آن هستیم مبدل شده‌است.
* موضوع عرضه سهام «آرامکوی سعودی» در بازارهای جهانی را دنبال می‌کنیم، اما در این زمینه اطلاعات کمی از عرضه و زمان آن وجود دارد. این موضوع به کجا انجامید؟ چه اقداماتی در این زمینه صورت گرفته‌است؟
- ما به عرضه اولیه عمومی سهام «آرامکوی سعودی» طبق شرایط و زمان مناسب پایبند هستیم. پیش‌بینی من این است به یاری خدا در بین سال‌های ۲۰۲۰ و آغاز ۲۰۲۱ خواهد بود. تعیین مکان عرضه سهام فعلاً زود است. در این زمینه گام‌های خوبی برداشته شد و چارچوب زمانی عرضه وابسته به عوامل مختلفی همچون: تناسب اوضاع بازار برای اجرای فرایند عرضه باتوجه به کلان بودن عرضه اولیه عمومی آرامکو و فرایند تسلط آرامکو بر سهم صندوق سرمایه‌گذاری‌ها در «سابک» خواهد بود. این قرارداد باتوجه به تحول جامعی که ایجاد خواهد کرد به ایجاد یک شرکت انرژی و پتروشیمی ملی غول پیکر و متکامل منجر خواهد شد که می‌تواند بخش انرژی جهانی را راهبری کند امکان رشد در آرامکو و سود آن در نوسانات معمول بازار نفت را فراهم کند.
در چارچوب آماده‌سازی برای عرضه اولیه عمومی سهام آرامکو گام‌های مهمی برداشته شد همچون صدور سیستم مالیاتی مواد هیدروکربنی، تجدیدنظر در توافقنامه انحصاری، تعیین هیئت مدیره جدید برای شرکت، حسابرسی مستقل در ذخایر نفتی پادشاهی و اعلام رسمی آنها برای اولین بار و همچنین صورت‌های مالی حسابرسی شده آنها. همه این‌ها در تقویت اصل شفافیت به عنوان یکی از اصول اساسی در چشم‌انداز برای صیانت منافع سرمایه گذاران احتمالی سهیم خواهد بود؛ و در مقابل آرامکو دستاوردهای مختلفی در برنامه داخلی هدفمند خود برای عرضه اولیه سهام به دست آورده‌است. از مهمترین بندهای آن برنامه اصلاح اساسنامه و قوانین داخلی، تبدیل آن به یک شرکت مشارکتی، همگام شدن فهرست‌ها و گزارش‌های مالی داخلی برای بخش‌های بازرگانی در راستای نیازهای بازارهای مالی احتمالی برای عرضه است. این مسئله موجب رضایت سرمایه گذاران در جهان شده و اخیراً در عرضه بی‌سابقه اوراق قرضه آن را مشاهده کردیم.
 



فرستاده ترامپ به عراق اولویت‌های خود را پیش از انتخابات اعلام کرد

یک شهروند عراقی در حال عبور از کنار پوسترهای تبلیغاتی نامزدهای انتخابات پارلمانی، نصب‌شده در یکی از خیابان‌های موصل (رویترز)
یک شهروند عراقی در حال عبور از کنار پوسترهای تبلیغاتی نامزدهای انتخابات پارلمانی، نصب‌شده در یکی از خیابان‌های موصل (رویترز)
TT

فرستاده ترامپ به عراق اولویت‌های خود را پیش از انتخابات اعلام کرد

یک شهروند عراقی در حال عبور از کنار پوسترهای تبلیغاتی نامزدهای انتخابات پارلمانی، نصب‌شده در یکی از خیابان‌های موصل (رویترز)
یک شهروند عراقی در حال عبور از کنار پوسترهای تبلیغاتی نامزدهای انتخابات پارلمانی، نصب‌شده در یکی از خیابان‌های موصل (رویترز)

در آستانه انتخابات پارلمانی عراق، اعلام مأموریت‌های آتی مارک سافایا، فرستاده ویژه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، به‌ویژه تأکید او بر «رد گروه‌های مسلح خارج از حاکمیت دولت» واکنش‌های گسترده‌ای را برانگیخت.

انتخابات قرار است در تاریخ ۱۱ نوامبر ۲۰۲۵ (۲۱ آبان ۱۴۰۴) برگزار شود؛ در شرایطی که نگرانی‌ها از پیامدهای سیاسی آن رو به افزایش است.

سافایا در نخستین بیانیه خود که روز جمعه منتشر شد، بر حمایت واشنگتن از «عراقی با حاکمیت کامل و مستقل، به‌دور از مداخلات خارجی مخرب، به‌ویژه از سوی ایران» تأکید کرد و گفت: «ایالات متحده وجود هیچ گروه مسلحی را که خارج از چارچوب دولت فعالیت نماید، نخواهد پذیرفت».

او همچنین خواستار «تقویت همکاری میان دولت فدرال و دولت اقلیم کردستان برای تضمین امنیت پایدار، رشد اقتصادی و انسجام ملی» شد و عراق را «کشوری محوری در خاورمیانه» توصیف کرد که باید «نقش طبیعی خود را در تقویت صلح و ثبات منطقه‌ای ایفا نماید».

سافایا اظهار کرد که رهبری عراق «در سه سال گذشته گام‌های مهمی برای هدایت کشور در مسیر صحیح سیاسی و اقتصادی برداشته است» و افزود: «واشنگتن به حمایت از دولت بغداد در تلاش برای تثبیت حاکمیت، جمع‌آوری سلاح در اختیار دولت و گشودن بازارها به روی سرمایه‌گذاری بین‌المللی ادامه خواهد داد».

او در پایان بیانیه خود اعلام کرد که اولویت‌هایش، طبق مأموریت محوله از سوی رئیس‌جمهور ترامپ، «حمایت از عراق در مسیر دستیابی به ثبات، حاکمیت و شکوفایی و تقویت شراکت با ایالات متحده» خواهد بود.

اعلام مأموریت فرستاده آمریکایی در مقطعی حساس صورت گرفت؛ هم‌زمان با تشدید رقابت‌های انتخاباتی و تداوم شکاف‌های سیاسی، مذهبی و قومی که از انتخابات سال ۲۰۰۵ تاکنون پابرجا مانده‌اند.

یک سیاستمدار مستقل به «الشرق الأوسط» گفت: «انتصاب سافایا معادلات درون گروه‌های عراقی، به‌ویژه شیعیان را بر هم زده است؛ گروه‌هایی که در قبال موضع‌گیری نسبت به واشنگتن دچار شکاف‌های عمیق و چندلایه هستند».

او افزود: «شکاف کنونی در میان شیعیان، بازتابی از ناکامی طبقه سیاسی در تعیین هویت دولت پس از پنج دوره انتخابات پارلمانی است؛ و اکنون در آستانه ششمین دوره‌ای قرار داریم که پیچیده‌ترین انتخابات به‌شمار می‌رود».

در حالی که جریان صدر، که انتخابات را تحریم کرده، تاکنون واکنشی رسمی نشان نداده است، نیروهای «چارچوب هماهنگی» حاکم در برابر سیاست جدید آمریکا در موقعیتی دشوار قرار گرفته‌اند.

محافل کردی و سنی با احتیاط از مواضع فرستاده آمریکایی استقبال کردند؛ کردها ایالات متحده را حامی اصلی در پرونده‌های نفتی و سرمایه‌گذاری می‌دانند، در حالی که اهل سنت معتقدند موضع سخت‌گیرانه دولت آمریکا در قبال ایران و گروه‌های مسلح به نفع منافع سیاسی آنان است.

در چنین شرایطی، مأموریت سافایا در عراق به‌گفته ناظران، آزمونی تازه برای روابط بغداد و واشنگتن در مرحله‌ای انتخاباتی خواهد بود که «بیشترین شکاف» را در دو دهه گذشته تجربه می‌کند.


پایان دنیای «مواد مخدر» در لبنان

تصویری از خبرگزاری سعودی (واس) در 25 آوریل گذشته كه نشان می‌دهد یکی از اعضای اداره کل مبارزه با مواد مخدر، کیسه‌های كشف شده قرص‌های کپتاگون در جده را به نمایش می‌گذارد. این قرص‌ها در محموله‌ای از انار پنهان شده بودند (آ.ف.ب)
تصویری از خبرگزاری سعودی (واس) در 25 آوریل گذشته كه نشان می‌دهد یکی از اعضای اداره کل مبارزه با مواد مخدر، کیسه‌های كشف شده قرص‌های کپتاگون در جده را به نمایش می‌گذارد. این قرص‌ها در محموله‌ای از انار پنهان شده بودند (آ.ف.ب)
TT

پایان دنیای «مواد مخدر» در لبنان

تصویری از خبرگزاری سعودی (واس) در 25 آوریل گذشته كه نشان می‌دهد یکی از اعضای اداره کل مبارزه با مواد مخدر، کیسه‌های كشف شده قرص‌های کپتاگون در جده را به نمایش می‌گذارد. این قرص‌ها در محموله‌ای از انار پنهان شده بودند (آ.ف.ب)
تصویری از خبرگزاری سعودی (واس) در 25 آوریل گذشته كه نشان می‌دهد یکی از اعضای اداره کل مبارزه با مواد مخدر، کیسه‌های كشف شده قرص‌های کپتاگون در جده را به نمایش می‌گذارد. این قرص‌ها در محموله‌ای از انار پنهان شده بودند (آ.ف.ب)

در محیط امنیتی لبنان، امیدواری واضحی وجود دارد که سال 2026 ممکن است سال پایان «دنیای مواد مخدر» باشد؛ دنیایی که جنگ داخلی لبنان و تبعات آن از جنگ‌های دیگر زمینه‌ساز شکوفایی آن شده‌اند و محیط ایده‌آلی را برای رشد این تجارت ایجاد کرده‌اند. این مواد مخدر، که از لبنان و سوریه از طریق اردن به کشورهای خلیج، و به‌ویژه سعودی وارد می‌شد، به یکی از محصولات اصلی قاچاق تبدیل شده بود که تجار از طریق آن درآمدهای کلانی به‌دست می‌آوردند، درآمدهایی که اکنون تامین‌کننده مالی برخی کشورها و گروه‌های مسلح شده است.
منبع این امیدواری، پیشرفت‌های چشمگیری است که در مرز لبنان و سوریه با پایان دوران رژیم سوریه و خروج «تیپ چهارم» از مرزها به‌دست آمده است. پس از آن، تجار مخدر که در «منطقه خاکستری» داخل مرزهای سوریه حضور داشتند، اخراج شدند.
یک مسئول امنیتی لبنانی به روزنامه «الشرق الأوسط» گفته است که آغاز جنگ در سوریه جرقه‌ای برای رونق تجارت مواد مخدر بود، اما پایان جنگ به‌نوبه خود، آغاز پایان این تجارت بود. این تجارت در تمامی مراحلش از تولید، انبارداری، و توزیع ضربات امنیتی سنگینی را متحمل شد.
از سال 2023 تا 2024، منطقه مرزی سوریه به پناهگاهی امن برای تجار مواد مخدر تبدیل شده بود. این تجار در روستاهایی مستقر شدند و در آن‌ها خانه‌هایی خریدند که تحت حمایت نیروهای امنیتی سوریه و به‌ویژه اعضای «تیپ چهارم» قرار داشت. این گروه‌ها شریک تجاری این افراد بودند. با سقوط رژیم، این تجار به لبنان بازگشتند و به راحتی به شکار ارتش لبنان تبدیل شدند که در تعقیب آن‌ها بود و برخی را دستگیر و برخی دیگر را کشته است.

توسعه به‌عنوان سلاح

بر اساس ارزیابی‌های امنیتی لبنان، این موضوع به یک «مرحله‌ای از توسعه» نیاز دارد که باید در مناطق محروم لبنان مانند بقاع و عکار پیاده‌سازی شود. این توسعه می‌تواند به‌عنوان عامل کمکی برای فشار امنیتی شدید بر تجار مواد مخدر عمل کند و به آن‌ها بهانه‌هایی که از فقر و محرومیت استفاده می‌کنند تا اهالی این مناطق را از «راه ممنوعه» که سال‌هاست از این مناطق عبور می‌کند، دور کند. برخی از این تجار به‌گونه‌ای تبدیل به افرادی شبیه به «رابین هود» می‌شوند که هدایای خود را توزیع کرده و به مردم کمک می‌کنند. اما این کمک‌ها بدون هزینه نیست.
یک منبع امنیتی لبنانی به «الشرق الأوسط» گفته است که یک تاجر معروف مواد مخدر، که هزینه‌های تحصیل برخی از دانشجویان دانشگاهی را تأمین می‌کرد، آن‌ها را بعدها به ابزارهایی برای توزیع مواد مخدر در دانشگاه‌ها و مدارس تبدیل می‌کرد.

دوران شکوفایی و صعود «رابین هود»

از تجارتی که حجم آن پیش از بحران سوریه 1.3 میلیون قرص بود، این عدد پس از بحران به 3 میلیون رسید و سپس به 400 هزار کاهش یافت. یک منبع امنیتی لبنانی می‌گوید: «آن‌ها زمانی فقیر بودند و سپس فرمانروا شدند، اما حالا دوباره به فقر برگشته‌اند.»
«شکوه» تجار مواد مخدر در منطقه بقاع لبنان پس از فروپاشی مالی که در اواخر سال 2019 کشور را درگیر کرد، به‌دنبال فروپاشی سیاسی دولت لبنان و بن‌بست سیاسی که با پایان دوره ریاست‌جمهوری میشل عون و تأخیر در انتخاب جانشین او تشدید شده بود، دوباره به‌وجود آمد.
این افراد از نیازی که مردم منطقه تحت فشار آن قرار داشتند، بهره بردند؛ نیازهایی که به‌ویژه در مناطق محروم با کم‌توجهی رسمی و فقر مزمن که به‌دور از بحران ارز ملی ریشه در تاریخ سیاست لبنان داشت، به‌وجود آمده بود. به گفته اهالی منطقه، این وضعیت تا حدی به یک روند دائمی در سیاست تبدیل شده است.
در این شرایط، بسیاری از جوانان و مردان به دام این تجارت افتادند، به‌ویژه با کشف «ستاره در حال صعود» در دنیای مواد مخدر، یعنی قرص‌های کپتاگون، که با تأثیر مستقیم بحران سوریه از سال 2011 به لبنان وارد شد و به تولید و صادرات آن سرعت بخشید. تجار سوری، که برخی از آن‌ها در قدرت و امنیت نقش داشتند، به‌طور فعال در این فرآیند مشارکت داشتند. این تجارت در مناطقی که مرزهای لبنان و سوریه را می‌سازند، که به‌طور سنتی به‌دلیل سستی کنترل امنیتی شناخته می‌شود، به سرعت گسترش یافت.

قدرت اجتماعی و سیاسی تجار

تجار بزرگ مواد مخدر در لبنان دیگر تنها به کسب درآمد محدود نمی‌پرداختند، بلکه برخی از آن‌ها حتی به جایگاه‌های اجتماعی و سیاسی دست یافتند. برخی از آن‌ها حتی برای انتخابات کاندیدا شدند یا به فکر نامزدی در انتخابات بودند. برخی دیگر خود را به‌عنوان «رابین هود» معرفی می‌کردند که از ثروتمندان می‌گرفت و به فقرا می‌بخشید. این افراد پروژه‌هایی برای آبیاری، برق، و کمک‌های اجتماعی ارائه می‌دادند و برای مردم منطقه در حل مشکلات قانونی میانجیگری می‌کردند. حتی با سیاستمداران و مقامات رده بالا تماس می‌گرفتند تا برای اهالی منطقه شغل تأمین کنند. به‌طور کلی، این «دولت در دولت» در حال رشد بود و از همکاری با نیروهای اجرایی که در هر دو طرف مرزها فعال بودند، بهره می‌برد.
معادله بسیار ساده بود: «صادرات مواد مخدر به دشمنان... و دریافت ارز خارجی»، و « حق کمیسیون» که این تجار از این تجارت بسیار پردرآمد به‌دست می‌آوردند، کافی بود تا کمک مالی به دولت یا دولتی کوچک فراهم کنند. یکی از تجار می‌گوید: «کافی است یکی از ده محموله‌ها عبور کند تا من سود کرده و راحت باشم.»

داستان کپتاگون

کپتاگون یک «انقلاب» در دنیای مواد مخدر به شمار می‌آید؛ زیرا نیازی به کشاورزی ندارد و بنابراین هیچ زمین کشاورزی در معرض عوامل طبیعی و انسانی قرار نمی‌گیرد، همچنین این ماده محدود به فصل خاصی نیست. تولید و بسته‌بندی آن بسیار ساده است و در فرآیند قاچاق و حمل‌ونقل نیز شناسایی آن دشوار است؛ زیرا معمولاً نمی‌توان آن را با استفاده از دستگاه‌های معمولی کشف کرد.
اما، اگرچه توزیع و قاچاق کپتاگون معمولاً به‌طور مخفیانه انجام می‌شود، اما تولید آن به‌راحتی پنهان نمی‌ماند. تولید کپتاگون نیاز به کارخانه دارد و در طی فرایند تولید، بوی بد و شدیدی منتشر می‌شود که پنهان کردن کارخانه‌ها را دشوار می‌کند. به همین دلیل، تولیدکنندگان برای پنهان کردن این کارگاه‌ها به سراغ افرادی با نفوذ رفته و آن‌ها را با پول اغوا می‌کردند، و همچنین از مالکان املاک دورافتاده از مناطق مسکونی برای استفاده از املاکشان بهره می‌بردند.
تجار کپتاگون از «منطقه خاکستری» که در آن کشورهایی که هنوز این ماده را به‌عنوان مواد مخدر به رسمیت نشناخته‌اند یا در تأخیر در این زمینه بودند، بهره می‌بردند. لبنان یکی از این کشورها بود که در آن مواد مخدر به‌طور رسمی ممنوع نبود. نیروهای امنیتی معمولاً تجار را دستگیر می‌کردند و آن‌ها را به‌طور معمول به‌خاطر داشتن اشیای غیرقانونی دیگر مانند سلاح یا انواع دیگر مواد مخدر مجازات می‌کردند.

شاهزادگان راه‌ها و فرمول‌های سری

این تجارت ابتدا در عراق و سوریه گسترش یافت. برخی از رانندگان کامیون‌های حمل‌ونقل خارجی برای مقابله با خستگی و کسالت ناشی از ساعت‌ها رانندگی، از آن استفاده می‌کردند تا انرژی بیشتری پیدا کنند. پس از سال 2000، این ماده به‌عنوان یک ماده مخدر شناخته شد. بین سال‌های 2007 تا 2011، ظهور «شاهزادگان راه‌ها»، یعنی تجار مواد مخدر که وظیفه حمل و انتقال کپتاگون از کارخانه به مصرف‌کنندگان را بر عهده داشتند، به‌ویژه در کشورهای حوزه خلیج، شدت یافت.
کارخانه‌های تولید کپتاگون ابتدا در مناطق مرزی سوریه متمرکز بودند، اما با آغاز جنگ سوریه، بسیاری از تجار به لبنان مهاجرت کرده و در این کشور کارخانه‌هایی به‌راه انداختند و با همکاران لبنانی خود در این تجارت شریک شدند.
جالب اینجا بود که این تجار راز فرمول ساخت کپتاگون را مخفی نگه داشتند و آن را به همکاران لبنانی خود منتقل نکردند. این مسئله در اعترافات تعدادی از تجار که توسط اطلاعات نظامی لبنان دستگیر شدند، روشن شد. برخی از تجار فرمول این ماده را کشف کردند یا حداقل به آن نزدیک شدند و در نتیجه انواع «کپتاگون‌های تقلبی» به بازار عرضه شد که کیفیت کمتری داشتند. حاشیه سود زیاد باعث شد که افراد بیشتری به این تجارت وارد شوند. یک قرص که هزینه آن کمتر از 20 سنت است، ممکن است به 20 دلار برسد و در بازار خرده‌فروشی گاهی حتی بیش از 50 دلار فروخته شود.
با شروع بحران سوریه، گروه‌های افراطی مناطق مرزی را تصرف کردند و کارخانه‌ها را ویران کردند. تجار به مناطق تحت کنترل دولت سوریه یا لبنان فرار کردند. اما این گروه‌ها به‌زودی متوجه اشتباه خود شدند، به‌ویژه بین سال‌های 2012 و 2014، و برخی از آن‌ها به‌دنبال بهره‌برداری از درآمدهای تجارت کپتاگون وارد این جریان شدند و به‌تدریج این ماده به یک منبع اصلی تأمین مالی آن‌ها تبدیل شد.
در بین سال‌های 2012 و 2023، دوران اوج سودآوری تجار کپتاگون بود. تجارت این ماده به‌ویژه در این دوره بسیار رونق یافت، به‌طوری که چهار یا پنج تاجر بزرگ تقریبا تمامی قاچاق به کشورهای حوزه خلیج را در دست داشتند. در این زمان، تجار وارد مرحله رقابت در «ظاهر» کپتاگون شدند؛ برخی از آنها قرص‌ها را برشته می‌کردند تا شبیه به شن بیابانی شوند، یا آن‌ها را با نشانه‌ها و علائم تجاری مشخص کرده و رنگ می‌کردند.

ورود رسمی سوریه و «واگنر»

در اواسط سال 2012، مقامات بلندپایه سوریه نیز وارد این تجارت شدند. آن‌ها در تولید و تجارت دخالت نکردند، اما روند انتقال مواد مخدر را تسهیل کرده و برای عبور کالاها از اراضی سوریه «کوپن» صادر می‌کردند و در ازای آن «هزینه» معینی دریافت می‌کردند. در این دوره، تجار کپتاگون به بسیاری از نقاط جهان سفر می‌کردند، اما بیروت مکان مورد علاقه آنها بود. آن‌ها در پایتخت لبنان رستوران‌ها و کافه‌هایی افتتاح کردند که پوششی عالی برای درآمدهایشان به‌حساب می‌آمد.
فرآیند تولید و توزیع کپتاگون چند مرحله دارد که با خرید مواد اولیه شروع می‌شود، موادی که به‌طور قانونی در بازار موجود بودند. اکثر مواد مورد استفاده برای تولید کپتاگون به‌طور قانونی در دسترس بودند چرا که کاربردهای دیگری مانند استفاده در داروسازی، شوینده‌ها، آفت‌کش‌ها و کودهای شیمیایی نیز داشتند. تجار با صاحبان فروشگاه‌های بزرگ و سوپرمارکت‌ها همکاری می‌کردند تا کالاها را به‌قیمت‌های ارزان برای خود وارد کنند. حتی دستگاه‌های مخصوص تولید نیز به‌راحتی در دسترس بودند، زیرا عمدتا توسط کارخانه‌های داروسازی یا تولیدکنندگان مواد شیمیایی و صنعتی به کار می‌رفتند.
بیشتر کارخانه‌ها در منطقه مرزی سوریه متمرکز بودند، اما برخی از آن‌ها در دوران جنگ به مناطق کوهستانی لبنان منتقل شدند. خانه‌های دورافتاده یا کارخانه‌های متروکه و مزارع دام هدف تجار قرار گرفتند و آن‌ها این مکان‌ها را با قیمت‌های جذاب اجاره کردند. بعداً برخی از روستاهای سوریه به پناهگاه‌هایی برای تجار تبدیل شدند، از جمله روستای «جرماش»، که به پناهگاه محبوب برای فراریان از دست نیروهای امنیتی لبنان تبدیل شد.
در دوران جنگ سوریه، تجارت مواد مخدر رونق بی‌سابقه‌ای پیدا کرد. مرزهای لبنان و سوریه و همچنین مرز سوریه و اردن به‌طور کامل از کنترل خارج شدند. برخلاف تصویر جنگ‌ها و درگیری‌های شدید میان گروه‌های مختلف، تجار با تمامی طرف‌ها روابط خوبی داشتند. همه از درآمدهای این تجارت بهره‌برداری می‌کردند. در این میان، دولت سوریه، روسیه، ایران و حزب‌الله نیز از مسیرهای قاچاق مواد مخدر برای انتقال سلاح به مناطق محاصره‌شده یا مناطق دور از دسترس استفاده می‌کردند و گاهی اوقات حتی افراد مسلح نیز از این مسیرها منتقل می‌شدند.
گروه «واگنر» روسی نیز یک پل هوایی برای انتقال کپتاگون به لیبی ایجاد کرده بود و به ازای هر صندوق از این ماده، 5000 دلار دریافت می‌کرد.
بین سال‌های 2014 و 2020، بسیاری از تجار به لبنان نقل مکان کردند. آنها از کنترل گروه‌های افراطی بر مناطق مرزی وسیع و بحران داخلی در لبنان که منجر به شکاف‌های سیاسی عمیق شده بود، بهره می‌بردند. در این دوران، هر کسی که شغلی مناسب نداشت، به تجارت مواد مخدر روی می‌آورد. همین موضوع باعث شد که مواد مخدر با کیفیت پایین‌تری به بازار وارد شود.
در این دوره، نفوذ ارتش لبنان بر مرزها به‌ویژه بعد از شکست‌هایش در برابر حملات گروه‌های افراطی و ربوده شدن سربازان تضعیف شد. تجار برخی مناطق را تحت تسلط خود درآوردند و راه‌های خاصی بین لبنان و سوریه برای قاچاق مواد مخدر ساختند. برخی از آن‌ها حتی وارد سیاست لبنان شدند و از طریق حمایت از برخی نامزدهای انتخاباتی، به‌دنبال دستیابی به قدرت بودند.

اعلام جنگ علیه مواد مخدره

با برقراری وضعیت امنیتی در لبنان و تقویت نقش تجار مواد مخدره، لبنان جنگی علیه مواد مخدره اعلام کرد. در مناطق بعلبک و مرز با سوریه، نقش اصلی بر عهده ارتش لبنان بود، چرا که ارتش در آنجا حضور داشت. اما در بنادر و مناطق داخلی، نقش نیروهای امنیت داخلی لبنان مهم‌تر بود.
جنگ علیه تجار مواد مخدر در بعلبک از سوی اطلاعات ارتش لبنان آغاز شد. در ابتدا، کارخانه‌های تولید کبتاگون مورد حمله قرار گرفتند و واحدهای تولیدی آن‌ها منهدم شدند. اما تجار «مسالمت‌جو» به سرعت تبدیل به افرادی خون‌ریز شدند و کمتر مأموریتی بود که بدون درگیری میان ارتش و تجار به پایان می‌رسید. تجار از بعلبک به مناطق کوهستانی و صعب‌العبور گریختند، اما ارتش همچنان به تعقیب آن‌ها ادامه داد. یک مقام امنیتی لبنانی به «الشرق الأوسط» گفت که به مقامات و افسران مبارزه با مواد مخدر پیشنهادات مالی وسوسه‌کننده‌ای ارائه شده بود، به‌ویژه اینکه خسارت سال اول مواجهه با ارتش به حدود 200 میلیون دلار رسید.
برای مقابله با حملات ارتش، تجار به ساخت کارخانه‌های «موبایل» یا کارخانه‌های متحرک روی کامیون‌ها روی آوردند که قادر به جابه‌جایی سریع بودند. با این حال، معایب این کارخانه‌ها این بود که هنگام آغاز تولید، به دلیل سرعت پایین حرکت، دچار مشکل می‌شدند.

جنگ سرها و نبرد «ابو سله»

جنگ علیه مواد مخدر به جنگی علیه سران باندهای مواد مخدر تبدیل شد. ارتش لبنان شروع به هدف قرار دادن سران باندها کرد و برخی از آن‌ها با استفاده از پهپادها و حملات هوایی هدف قرار گرفتند. یکی از بزرگترین تجار مواد مخدر در بعلبک که به «ابو سله» معروف بود، هدفی خاص برای ارتش شد و پس از آن، تجار مواد مخدر به‌طور موقت از دیدرس پنهان شدند و زیر فشار اقدامات امنیتی به مخفیگاه‌های خود پناه بردند.
علی منذر زعتر، معروف به «ابو سله»، از ابتدا در تجارت مواد مخدر دست داشت و نام «ابو سله» را از زمانی که در حومه شرقی بیروت در حال توزیع مواد مخدر بود، به دست آورد. او به‌طور فیزیکی از یک سبد (سله) برای دریافت پول از مشتریانش و تحویل مواد مخدر به آن‌ها استفاده می‌کرد. اما پس از مدتی، «ابو سله» به یکی از بزرگ‌ترین و معروف‌ترین تجار مواد مخدر تبدیل شد و به‌حدی قدرت پیدا کرد که یک ارتش کوچک از مبارزان و پخش‌کنندگان مواد مخدر تحت فرمان او قرار داشت.
وقتی ارتش لبنان برنامه‌ریزی برای دستگیری «ابو سله» را آغاز کرد، اطلاعات ارتش فاش کرد که او 346 ایست بازرسی برای محافظت از خود ایجاد کرده بود. این ایست‌های بازرسی شامل دوربین‌های مداربسته و نقاط مخفی شده در قالب کافه‌های «اکسپرس» بودند که در تمام مسیرهای منتهی به خانه او نصب شده بودند.
پس از 8 ماه برنامه‌ریزی، ارتش لبنان عملیات دستگیری «ابو سله» را در جریان یک مهمانی شام که او برای دوستانش برگزار کرده بود، انجام داد. در این عملیات، برخی از دوربین‌ها تحت کنترل قرار گرفتند و مسیر آن‌ها تغییر داده شد. رئیس اداره اطلاعات ارتش لبنان برای پنهان کردن هویت خود، همسرش را به یک رستوران در بیروت برد که او می‌دانست «ابو سله» برای نظارت بر آن مکان، از آنجا اطلاعات جمع‌آوری می‌کند.
عملیات دستگیری «ابو سله» به‌شدت مخفیانه بود و تنها 7 نفر از آن اطلاع داشتند که هدف از این عملیات «مارلبورو» (نام مستعار برای «ابو سله») بود تا او متوجه نشود که چه چیزی برای او در حال تدارک است.
«ابو سله» توانست از این کمین فرار کند، چرا که از همسرش به‌عنوان سپر استفاده کرده بود و در نتیجه یک نفر از ارتش لبنان کشته شد. او پس از این فرار به سوریه رفت، اما پس از سقوط رژیم سوریه به لبنان برگشت و در نهایت هدف حمله هوایی ارتش لبنان قرار گرفت که منجر به کشته شدن او شد.
«ابو سله» پیش از کشته شدن در یک کمین، مسئول حمله‌ای بود که منجر به کشته شدن تعدادی از سربازان ارتش لبنان و زخمی شدن یک افسر شد. این عملیات، تأثیر عمیقی بر نگرش‌های امنیتی در لبنان داشت، زیرا «ابو سله» به عنوان شماره یک در میان تجار مواد مخدر لبنان شناخته می‌شد. او در دانشگاه‌ها و مدارس نفوذ زیادی داشت و این مناطق به‌عنوان «منطقه فروش» او شناخته می‌شدند. برای ترویج مواد مخدر در این اماکن، او هزینه تحصیل دانش‌آموزان و دانشجویان را پرداخت می‌کرد یا افراد وابسته به خود را در آن‌ها ثبت‌نام می‌کرد تا مواد مخدر را در بین دانش‌آموزان و دانشجویان توزیع کنند.


سقوط الفاشر به دست «نیروهای پشتیبانی سریع»... شکست نظامی یا معامله سیاسی؟

زنان سودانی در شهر الفاشر که بیش از یک سال در اقلیم دارفور در محاصره «قوات الدعم السریع» بود، برای دریافت وعده‌های غذایی رایگان گرد هم آمده‌اند (خبرگزاری فرانسه)
زنان سودانی در شهر الفاشر که بیش از یک سال در اقلیم دارفور در محاصره «قوات الدعم السریع» بود، برای دریافت وعده‌های غذایی رایگان گرد هم آمده‌اند (خبرگزاری فرانسه)
TT

سقوط الفاشر به دست «نیروهای پشتیبانی سریع»... شکست نظامی یا معامله سیاسی؟

زنان سودانی در شهر الفاشر که بیش از یک سال در اقلیم دارفور در محاصره «قوات الدعم السریع» بود، برای دریافت وعده‌های غذایی رایگان گرد هم آمده‌اند (خبرگزاری فرانسه)
زنان سودانی در شهر الفاشر که بیش از یک سال در اقلیم دارفور در محاصره «قوات الدعم السریع» بود، برای دریافت وعده‌های غذایی رایگان گرد هم آمده‌اند (خبرگزاری فرانسه)

«نیروهای پشتیبانی سریع» اعلام کردند که کنترل شهر راهبردی الفاشر، بزرگ‌ترین شهر در اقلیم دارفور، را در دست گرفته‌اند و همچنین بر مقر «لشکر ششم پیاده‌نظام» ــ آخرین پایگاه ارتش در این اقلیم ــ مسلط شده‌اند. هرچند سقوط این شهر از هفته‌ها پیش قابل پیش‌بینی بود، اما اکنون پرسش‌های گسترده‌ای را درباره فروپاشی احتمالی نیروهای دولتی در شهر برانگیخته است.

محاصره الفاشر از ۱۰ مهٔ ۲۰۲۴ آغاز شد، زمانی‌که «نیروهای پشتیبانی سریع» شهر را از چهار جهت در محاصره گرفتند و جنبش‌های مسلحی را که از ارتش پشتیبانی می‌کردند، متهم کردند که «تعهد خود مبنی بر عدم مشارکت در جنگ» را نقض کرده‌اند.

در نوامبر ۲۰۲۳، «جنبش ارتش آزادی‌بخش سودان» به رهبری منی اَركو مناوی، «جنبش عدالت و برابری» به رهبری جبریل ابراهیم، و چند گروه کوچک دیگر از موضع بی‌طرفی خود عدول کردند و اعلام نمودند که در کنار ارتش علیه «نیروهای پشتیبانی سریع» خواهند جنگید.

در آن زمان، «نیروهای پشتیبانی سریع» بر مناطق غرب، مرکز، شرق و جنوب دارفور تسلط یافته بودند و تنها شمال دارفور با شهر الفاشر و لشکر ششم پیاده‌نظام در کنترل ارتش باقی مانده بود. مناوی ــ حاکم اقلیم دارفور و فرمانده نیروهای موسوم به «نیروی مشترک جنبش‌های مسلح» که از ارتش حمایت می‌کردند ــ گفت توافق بر بی‌طرفی پس از سه هفته از آغاز جنگ در ۱۵ آوریل ۲۰۲۳ صورت گرفت تا درگیری میان ارتش و «پشتیبانی سریع» محدود بماند و غیرنظامیان در امان باشند.

پناهگاهی زیرزمینی که آوارگان در شهر الفاشر سودان برای در امان ماندن از بمباران به آن پناه می‌برند (رویترز)

اما او افزود که این موضع را پس از گسترش «دامنه نقض‌ها» و وقوع «اقداماتی در حد نسل‌کشی» تغییر داده‌اند. مناوی و جبریل ابراهیم در ۱۶ نوامبر ۲۰۲۳ به‌طور رسمی پایان بی‌طرفی را اعلام کردند و به پایتخت موقت، پورت‌سودان، منتقل شدند.

شهری در محاصره و فروپاشی تدریجی

در ماه مهٔ ۲۰۲۴، «نیروهای پشتیبانی سریع» محاصره‌ای سخت بر الفاشر اعمال کردند؛ راه‌ها را بستند و مانع ورود کالا و کمک‌های بشردوستانه شدند. این وضعیت بحرانی انسانی ایجاد کرد و کمبود شدید غذا، دارو و سوخت، شهر را به جزیره‌ای منزوی و بی‌ارتباط با بیرون تبدیل نمود. درگیری‌ها به‌صورت روزانه در اطراف شهر جریان داشت تا سرانجام «پشتیبانی سریع» وارد مرکز آن شد.

کوشش ارتش برای رساندن تدارکات از راه هوایی ناکام ماند، زیرا پدافند هوایی «پشتیبانی سریع» چندین هواپیمای ارتش را سرنگون کرد و توانست نیروی هوایی را از کار بیندازد. در نتیجه، ارسال تدارکات نظامی، پزشکی و غذایی متوقف شد و این امر پیشروی تدریجی «پشتیبانی سریع» به سوی مواضع ارتش را آسان کرد.

یک منبع میدانی در گفت‌وگو با فعال رسانه‌ای محمد خلیفه اظهار کرد: «روزهای پایانی پیش از سقوط شهر، شاهد نبردهای شدیدی در چند محور بود که راه را برای حمله نهایی به مقر لشکر ششم پیاده‌نظام هموار کرد. شمار نیروهای مستقر در داخل مقر زیاد نبود و نبرد بزرگی در نگرفت، زیرا عملاً لشکر از سپتامبر گذشته در دست (پشتیبانی سریع) بود.»

به گفته او، «نیروهای پشتیبانی سریع» تا محدوده میان دو نیرو در حوالی اداره مهندسی و بهداری نظامی پیش‌روی کرده و به مقر لشکر نزدیک شده بودند و این وضعیت از حدود یک ماه پیش از سقوط نهایی، حلقه محاصره را تنگ‌تر کرده بود. وی افزود: «(پشتیبانی سریع) با شدت حمله می‌کرد و گاه به دیوارهای مقر لشکر می‌رسید، سپس عقب رانده می‌شد، اما همیشه بخشی از مواضع تصرف‌شده را حفظ می‌کرد تا حلقه محاصره را تنگ‌تر کند.»

آتش‌سوزی و دود در اردوگاه «زمزم» نزدیک شهر الفاشر در اقلیم دارفور در ماه آوریل گذشته (خبرگزاری فرانسه)

این منبع تأیید کرد که «نیروهای پشتیبانی سریع» در هفته‌های اخیر مواضع مهمی چون اردوگاه نیفاشا، اردوگاه آوارگان ابو شوک، محله درجه، اداره مهندسی، ساختمان یونامید، خانه میهمانان، وزارت دارایی و مقر حاکم ایالت را تصرف کردند؛ مواضعی که ارتش بر آنها برای دفاع تکیه داشت. وی افزود: «از آغاز اکتبر، محدوده کنترل ارتش به حدود سه کیلومتر مربع کاهش یافت تا سرانجام به‌طور کامل سقوط کرد.»

عقب‌نشینی جزئی و بیم از آینده

به گفته همین منبع، فرماندهان ارتش و نیروی مشترک به این نتیجه رسیدند که امکان رساندن پشتیبانی نظامی یا غذایی وجود ندارد، بنابراین درباره چگونگی عقب‌نشینی و تأمین امنیت آن رایزنی کردند، اما این گفت‌وگوها به‌دلیل نبود تضمین کافی ناتمام ماند.

او افزود: «فرماندهان به محور غربی منتقل شدند و هنگام سقوط لشکر، تنها شمار اندکی از نیروها در مقر حضور داشتند، زیرا بیشتر آنان به منطقه‌ای در محور غربی به وسعت کمتر از دو کیلومتر مربع عقب‌نشسته بودند.» ارتش به نیروهای داوطلب دستور داده بود که به منطقه‌های طوله و کورما بروند؛ برخی از آنان کشته شدند و گروهی دیگر توانستند فرار کنند.

با وجود اهمیت حادثه، ارتش و نیروی مشترک هیچ بیانیه رسمی صادر نکردند. در مقابل، مناوی ــ حاکم اقلیم دارفور ــ در حساب خود در پلتفرم «ایکس» نوشت: «سقوط الفاشر به معنای واگذاری آینده دارفور به گروه‌های خشونت‌طلب یا منافع فساد و وابستگی نیست.»

کارشناسان نظامی این فروپاشی را تحولی خطرناک در مسیر جنگ سودان توصیف کرده‌اند، زیرا الفاشر آخرین پایگاه ارتش در دارفور بود و سقوط آن به معنای تسلط کامل «پشتیبانی سریع» بر این اقلیم است. برخی تحلیلگران احتمال داده‌اند که نیروهای «پشتیبانی سریع» پس از این، به سوی شرق دارفور حرکت کنند تا مناطقی را که پیش‌تر از آن عقب‌نشینی کرده بودند، بازپس گیرند؛ روندی که می‌تواند پیامدهای سیاسی و نظامی تازه‌ای رقم بزند.

شهری که به نماد خستگی و ناکامی بدل شد

بدین‌سان، الفاشر یکی از تراژیک‌ترین فصل‌های جنگ سودان را پشت سر گذاشت. شهری که بیش از یک سال زیر بمباران، گرسنگی و انزوا تاب آورد، اکنون به نماد شکستی تلخ بدل شده است؛ شهری که زمانی نشانه مقاومت در برابر جنگ و تفرقه بود، اما سرانجام با فروپاشی‌اش، آینه تمام‌نمای خستگی، گرسنگی و رهاشدگی شد.