آیا دادن اختیار فرهنگی میتواند به یک نهاد یا ایدئولوژی قدرت نمادین ببخشد که به وسیله آن الگوی فرهنگی مستبدانه خودش را تحمیل کند و این حق را داشته باشد که خشونت نمادین خود را اعمال کند با این فرض که آن قدرت مرجعیتی است که گروهها یا طبقات زمام امور خود را به آن سپردهاند یا مشروعیت نمایندگی را به او بخشیدهاند؟
این پرسش هسته اصلی کتاب (خشونت نمادین) پیر بوردیو است که درآن به این موضوع پرداخته که چطور قدرت نمادین میتواند فرهنگ را به سبکی از نمونههای فرهنگی مستبدانه تبدیل کند و حقیقت مفهومی تباه و جهل خود به اصل تناقضاتی میشود که ایدئولوژیهای مختلف را به رنگ نمادین درمیآورد که درآن فرهنگهای غالب و مغلوب به هم میپیوندند که به طبقات تحت فشار اهمیت میدهند در زمانی که نمونههای فرهنگی گمراه سازی درحق آنها اعمال میشود تا از آگاهی و هوشیاری فرهنگی محروم بشوند.
این چیزی است که بوردیو(خشونت نمادین) مینامد که از روشهای تحمیل نمونههایش پنهان سازی، تحریف یا اجبار فرهنگی دربرابر گروه یا طبقه است با اعمال قدرت نمادینی که در دوگانگی و تناقضی جانسخت برای اثبات حقیقت نمادهای فرهنگی متجلی میشود.
با تعدد سبکهای این نمونهها و تنوع قدرتهای نمادین هرایدئولوژی روش خاص خود را در پنهانسازی حقیقت خشونت نمادین مییابد که آن را همچون حقی قانونی نشان میدهد که با آن استبدادش را تقویت میکند و سیطرهاش را به رخ میکشد تا جایی که افراد و گروههای فرهنگی به آن اعترف میکنند و آن را در جایگاه اسطورهای و غیرعقلانی قرارمیدهند.
تحمیل قدرت برخواننده
برای این قدرت و سبکهای مستبدانه آن نمونههای روایی مییابیم که به این تصویر نظری برای فرهنگ خشونت نمادین نزدیک میشوند از جمله رمان (فاکهة الغربان/میوه کلاغها) اثر نویسنده یمنی احمد زین است که توسط انتشارات المتوسط سال 2020 در ایتالیا منتشرشد. درآن شخصیت (جیاپ) نمونه مستبدانه است «جیاپ مارکسیستی که نام سازمانیاش را از انقلابی ویتنامی وو نگوین جیاپ دشمن شریفی که غرب امپریالیزم را شکست داد میگیرد»(ص42) و کسی است که ناگهان از یک کارگر ساده در بندرعدن به شخصیتی کت و شلوار مشکی به تن و کراوات قرمز بدل میشود که قدرت نمادین را برافراد رمان و مهمترین آنها (نورا) اعمال میکند که توسط او از رقاصهای در گروه هنرهای فولکلوریک به یک رفیق و جاسوس و معشوقه نزدیک تبدیل شد.
چون او تنها کسی است که معمای جیاپ حیرت انگیز را میشناسد، گذشتهاش و مخمصه بزرگی که درآن قرارگرفته او را به نوشتن خاطرات وامیدارد که راوی به آن شخصیت صلاح را میبخشد و شخصیت جیاپ را پنهان میسازد. از خاطرات خشونت ایدئولوژی نمادین و حالت جوانی فکری مشخص میشود که استبداد قدرت سبک نمادین برجای میگذارد؛ اول از طریق گنجاندن روایت شخصی درون روایت موضوعی که نوعی قدرت نمادین برخواننده تحمیل میکند و ناگزیرش میسازد با این کارگذاری کنار بیاید و از جمله ورودیهای فصلها که شخصیت درآنها ظاهر میشود درحالی که با ضمیر من سخن میگوید سپس به طور ناگهانی راوی او را خاموش میکند تا به جای او با ضمیر غایب سخن بگوید. دوم از طریق شخصیت مرکزی نورا که دست از تکرار چرخیدن لای عکسهای جیاپ برنمیدارد(خیلی زود مشغول ورق زدن عکسها شد) یا (به عکسهای دونفرشان خیره میشود) و (ساکت شد و برگشت تا به عکسها نگاه کند) و (مدتی را به عکسها زل میزند که جیاپ را جوان نشان میدهد) و ( دوباره به عکس جیاپ خیره میشود... نمیشود دیروز انقلابی باشد و امروز مزدور امپریالیزم). سوم گرایش شخصیتها به یک حزب و جلسه آنها در یک اتاق با اینکه از نظر ذهنی با هم متفاوتند به طوری که یکی ازآنها با همه گروهها حشر و نشر دارد، اما به آنها به چشم بردگان نگاه میکند یا شخصیتی که خواب و خیال انقلاب و پاکی ایدئولوژی را میبیند، اما او در دل اعتراف میکند او هرگز به آنجا نمیرسد. این چیزی است که منولوگهای روایت شده نشان میدهند که هرشخصیت وامانده از زندگی به نظرمیرسند و حقیقت هراسناکی را پنهان میکنند درمیان پرستش شعارها و سرودهای انقلابی و وعدههای صورتی و پایبندی حزبی و ستایش و تمجید رهبران از جهتی و خبرچینی و بیهودگی و تزویر و ترور و گزارش نویسی از جهت دیگر. و چهارم نوشتن خاطراتی که (نورا) درآنها رازها را برملا میکند و درهمان زمان سرگرم خیره شدن تکراری به کلاغهایی است که برابر مفهومی خشونت نمادینند«پرهای کثیفی دارد و او نیز پاسخ خیره شدنش را داد درحالی که با نوکش به سمت سیمهای درهم تنیده بی هیچ زیبایی اشاره میکرد... این خود رویارویی مستقیم با یکی از آنهاست... او را از فاصله دور میدید و درچشمان نگران کلاغ تأمل میکرد و روی پاهای لاغر و منقارش مکث میکرد به نظرکمی بلند و درشت میآمد و به این فکرمیکرد احتمالا موذی باشد»(ص42).
پنجم تعمد نویسنده درضمیه کردن خشونت نمادین درعنوان اصلی (میوه کلاغها) و پنهان نیست که کلاغ از نظرصدا و رنگ و رفتار چه دلالت شومی در مخیله عربی دارد. به همین دلیل در زل زدن نورا به کلاغها احساس شکست نظریه سوسیالیستی و زیبایی شناسی مارکسیستی و تمایلات انقلابی و ماتریالیسم دیالکتیکی که راوی آن را با این شعر مظفر النواب بیان میکند)یا ریل طلعو دغش و العشق جذابی نتوالف ویه الدرب و ترابک ترابی/ای ریل معلموم شد ناخالصند و عشق دروغین بود با راه همدست میشویم و خاک تو خاک من است)(ص49).
و آخر آنکه همدستی راوی و نویسنده در سطح ایدئولوژیک درحالی که نقصها و نقاط منفی حزب را همچون شعارها و رهبری و استراتژی و تاریخ برمیشمرد درحالی که یک بار به طور آشکارا به سمت آن تمایل دارد وقتی که نورا را درانتظار فرصت مناسب انتقام از همه رفقا میگذارد درحالی که دلتنگ گذشته امپریالیستیاش هست:« رؤیاهای ما کم شد بعد از اینکه رؤیایی بزرگی بودیم... مخیلهها هم بهشتهایی برای ما آفریدند... انگار بالهای ما مومی بود. ناگهان از گرمای عدن و فضای جهنمیاش ذوب میشوند و سقوط کردیم و محکم به زمین خوردیم»(ص44).
عدن «ایدئولوژی»
دررمان (عدن الخاویه/عدن توخالی) نوشته فاروق السامر نویسنده عراقی که سال 2019 توسط انتشارات تموز راهی بازار شد، قدرت نمادین خشونتی درجان کسانی که آن قدرت را تفویض کردند برجای میگذارد. عدن نماد اوهام ایدئولوژیکی میشود که به سبب آن شهر بدل به جایی برای ویرانی و تکه تکه شدن و گرفتار خشونت شدن و جنگ میشود. همچنین ارزش الگوی فرهنگی نمود یافته در مرد دستبریده بیکار و منزوی تباه میشود که شکست او را نابود کرده و پوچی او را زمین گیر درحالی که میان بیماری و مرگ و متلاشی شدن قراردارد.
دراین رمان نیز کلاغ نقشی نمادین دارد. فضای روایتی است که استبداد این سبک که بی نام میماند انباشته شده(کبوتر یا کلاغ؟). ناکامی ایدئولوژیک خشونت خود را بر او و شخصیتهای زن دیگر همچون قدرت نمادین اعمال میکند، یک بار به صورت پرندهای که به پنجره میکوبد( پرنده خاکستری دیوانهای برق آسا مه را شکافت و سقوط کرد و به شیشه خورد و متلاشی شد و خون تیرهاش قاطی قطرههای باران شد)ص112 و یک بار عنکبوتی میشود که همسرش میبیند( عنکبوتی بنفش و گنده خشکیده وسط اتاق که به او چشم دوخته و با چشمان گرد شده ملتهب حرکتهای هیجان انگیزش را دنبال میکرد و نمیدانست چه کند)ص159.
زل زدن به کلاغ در دو رمان نقطهای میشود که ایده روایی درآن انباشته میشود تا دو رمان اندیشهای بشوند که ایدئولوژی قدرت نمادین به هیئت کلاغ درمیآید و دوگانگی شکل و فعل و رام ساختن فرد و گله به عنوان نوعی اذعان به روابط قدرت نمایان میشوند که به علت آن طرح مبارزاتی و آزادیبخشی فرومیریزد و دوگانگی و بهانه بودن آن روشن میشود و سپس خشونت ایدئولوژی و مستبدانه بودن و پایان فاجعه بارش عریان میشوند که انتظارش را میکشید.
قدرت نمادین در رمان عربی و خشونت
https://persian.aawsat.com/home/article/2353171/%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA-%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C-%D9%88-%D8%AE%D8%B4%D9%88%D9%86%D8%AA
قدرت نمادین در رمان عربی و خشونت
«فاکهة الغربان/میوه کلاغها» نوشته احمد زین یمنی و «عدن الخاویة/ عدن توخالی» اثرفاروق السامرعراقی به عنوان نمونه
قدرت نمادین در رمان عربی و خشونت
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة