چرا مکرون اکنون پرونده اسلام سیاسی را باز می‌کند؟

رئیس جمهوری فرانسه در معرض هجوم سنگین

چرا مکرون اکنون پرونده اسلام سیاسی را باز می‌کند؟
TT

چرا مکرون اکنون پرونده اسلام سیاسی را باز می‌کند؟

چرا مکرون اکنون پرونده اسلام سیاسی را باز می‌کند؟

از حمله سنگین و ظالمانه‌ای که برخی رسانه‌های عربی علیه رئیس جمهوری فرانسه ایمانوئل مکرون به راه انداختند شگفت‌زده شدم. بیشتر این حملات از یک جریان کاملاً مشخص صورت می‌گیرد: جریان دوحه-استانبول و گروه‌های اسلام سیاسی یا سیاسی شده. مکرون چه خطایی مرتکب شد؟ گفت، اسلام در جهان با بحران روبه روست و نه فقط در فرانسه. همه روشنفکران عرب این مسئله را از خیلی وقت پیش می‌گفتند. از آنجا که مکرون شاگرد یا دست‌یار فیلسوف بزرگ پل ریکور بود؛ به خود اجازه می‌دهد در مسائل دینی و متافیزیکی وارد بشود. و این مایه افتخار اوست. رئیس جمهوری فرهیخته بهتر از رئیس جمهوری بی‌خبر از مسائل فرهنگ و اندیشه است. همه فرهیختگان زمین می‌دانند اسلام بحران‌زده است و نیاز به اصلاح داخلی روشنگرانه دارد. بلکه کار به جایی رسید که اندیشمند فقید تونسی عبدالوهاب المؤدب بگوید، اسلام به معنای واقعی کلمه «بیمار» است. و کلمه بیمار بسیار خطرناک‌تر از بحران‌زده است. رئیس جمهوری مکرون از آن اجتناب کرد و باید برای این کار از او تشکر کنند به جای آنکه جام خشم خود را برسرش بریزند. عبدالوهاب المؤدب برای کسی که نمی‌شناسد، متولد در یک خانواده ریشه‌دار تونسی در علم و ادبیات و دین بود. پدر و پدر بزرگش از مشایخ الزیتونه ریشه‌دار بودند. در نتیجه کسی نمی‌تواند از او مسلمان‌تر باشد. کتابی کامل با عنوان: بیماری اسلام، نوشت. اما از چه مریض و بیمار است؟ بیمار بنیادگرایی تاریک‌اندیش تکفیری و خون‌ریزی است که مرتکب انفجارهای وحشیانه در سراسر جهان شد: از نیویورک تا بالی تا بمبئی، از لندن تا پاریس تا نیس، از مادرید تا بارسلونا، از شرم الشیخ تا بغداد تا حله... و این رشته سر دراز دارد. این چیزها را حتی آدم نابینا می‌بیند و کوچک و بزرگ و دور و نزدیک آنها را شنیده‌اند. اما به نظر می‌رسد تاکنون به گوش این قوم نخورده باشد. نام بن لادن را نشنیده‌اند و نه جنایت‌کار خطرناک‌تر ابومصعب الزرقاوی که سراسر عراق را به خون کشید. خلیفه البغدادی را نمی‌شناسند که در وحشی‌گری دست‌کمی از او ندارد و نه گروه‌هایی همچون «داعش» و «النصره» و «القاعده» و «بوکو حرام» و ده‌ها گروه تاریک‌اندیش دیگر. اما چه کسی باورش می‌شود که اینها را نشنیده‌اند؟ در حقیقت آنها در اعماق دل‌هاشان با آنها همراهند هرچند جرأت نمی‌کنند این را آشکارا به زبان بیاورند. بلکه گاهی با گوشه لب آنها را سرزنش می‌کنند تا شبهه تروریسم را از خود دور سازند. و بعد برای آنکه ثابت کنند روشنفکر نوگرایی هستند یا دست‌کم به روز و محترم یا شایسته احترام... پیش از این به طور مفصل و مطول در کتاب اخیرم: چرا جهان عرب شعله می‌کشد؟ دراین باره گفته‌ام که انتشارات المدی-بغداد-عراق منتشر ساخت. و نمی‌دانم چرا تاکنون کاردهایشان را به من  نرسانده‌اند؟ خوشبختانه آنها هنوز آن را ندیده‌اند. همه نگرانی من از این است که آن را بخوانند!

عبدالوهاب المؤدب در کتاب اخیرش چنین می‌گوید: اسلام حال و روز خوبی ندارد. اوضاعش چندان مناسب نیست. این کمترین چیزی است که می‌توان گفت. در حقیقت بیمار از حرکت‌های خشونت و تندروی است. تلاش کردم این بیماری را تشخیص دهم و نسخه درمان مناسب آن را از طریق چهار کتاب سابقم بنویسم. این کتاب جدید در همان راستاست و از آن دور نمی‌شود. از اینجا آغاز می‌کنم که این بیماری خطرناک است، این بیماری صعب العلاج در یک کلمه قابل خلاصه شدن است: به کارگیری خشونت به نام خدا و اسلام. هدف پوشاندن جامه مشروعیت الهی و دینی بر پیکر خشونت کوری است که به شکل وحشیانه و جنایتکارانه توسط جریان‌های تندروی و تاریکی اعمال می‌شود. از خود به آن اضافه می‌کنیم و می‌گوییم، این خشونت تاکنون جان ده‌ها هزار بلکه صدها هزار شهروند غیرنظامی و بیگناه را در سراسر جهان گرفته است. با همه اینها اجازه نداری بگویی اسلام دچار بحران شده است! این چه حماقتی است؟ این قوم درکدام سیاره زندگی می‌کنند؟ آیا خیال می‌کنند چهار گوشه جهان، شرق و غرب و جنوب و شمال دربرابر آنها خاموش می‌ماند؟ نمی‌دانند تو درحال حاضر از ترس نگاه‌های تحقیرآمیز در هرگوشه جهان نمی‌توانی آشکار بگویی مسلمانم؟ آیا نمی‌دانند تو نمی‌توانی هویت عربی یا اسلامی خودت را نه تنها در پاریس، لندن، نیویورک، اشنگتن، برلن، رم، آمستردام و ... آشکار کنی بلکه حتی در چین و هند و ژاپن نیز؟ آنچه در باره بیماری‌های ماست نگاه کنید به آخرین کتاب عبدالوهاب المؤدب: حساب باز کردن بر تمدن. او دراین کتاب عرب‌ها و مسلمانان را در برابر دو گزینه قرار می‌دهد که سومی ندارد: تمدن یا بربریت لجام گسیخته، اسلام نورها یا اسلام تاریکی. نقطه سرسطر. اضافه می‌کنم که عبدالوهاب المؤدب بسیار زیاد به میراث کهن عربی و اسلامی که درآغوش آن متولد شده افتخار می‌کرد. واقعاً دلبسته ابن عربی و ابن رشد و ابن المقفع و ده‌ها کس دیگر بود همان‌گونه که به دانته و ولتر و روسو و مونتسکیو و...علاقه داشت. او خود را محصول دو روشنگری بزرگ می‌دانست: روشنگری عربی و روشنگری فرانسوی؛ هردو با هم.

اما حداقل هفتاد سال پیش از المؤدب متفکر نامدار پاکستانی محمد اقبال درباره همین موضوع سخن گفته است. او مسلمان ریشه‌دار دیگری است: چه کسی می‌تواند اسلامش را زیرسئوال ببرد؟ آیا او پدر معنوی پاکستان نیست؟ درکتاب بزرگش : تجدید اندیشه دینی در اسلام سخن گفت. می‌بینیم او جملاتی بسیار تندتر از عبارت‌های رئیس جمهوری فرانسه به کار می‌گیرد. او به صراحت می‌گوید، اسلام پس از ورود به دوران انحطاط و بستن در اجتهاد، دچار جمود و تحجر و سنگ شدن و مومیایی شد. پس چرا او را محاکمه نمی‌‌‌کنند به جای آنکه رئیس جمهوری مکرون را دادگاهی می‌کنند؟ چرا جام خشم‌ و نفرین و تهمت‌شان را برسر او می‌ریزند؟

و بالآخره برای آنکه کوچک و بزرگ و دور و نزدیک بدانند: به نظرمن اسلام هزاران بار بزرگ‌تر از اخوان المسلمین است. اسلام میراث دینی و اخلاقی و معنوی سترگی است. اسلام یکی از ادیان بزرگ برای بشریت است. اسلام دارای گنجینه‌هایی از معارف و حکمت‌ها و مکارم اخلاق است. اسلام ابن رشد و ابن خلدون و دیگر سرآمدان را تقدیم جهان کرد. و این را مکرون نیز می‌گوید. او ارزش دین جهانی بزرگی همچون اسلام را با ویژگی دوران طلایی‌اش می‌شناسد. اما پس از دوران انحطاط و جمود طولانی نیازمند اصلاح و تجدید شده تا بتوان به اسلام نورهای همزیستی با تمدن نوین رسید. در نتیجه، مشکل در اسلام به عنوان یک کل نیست بلکه تنها در گروه‌های رادیکال تندرویی است که جهان را به آتش کشیدند و نه تنها با مدرنیزم فرانسوی دشمن‌اند بلکه با مدرنیزم عربی اسلامی نیز. درهرحال اسلام دریای متلاطم و مواج مذاهب و جریان‌ها و شخصیت‌های نوآور است. سرآمدان عرب و اسلام که روزگاری دنیا را با دانش و اختراعات و ابتکارها و فلسفه‌شان روشنی بخشیدند... نه تنها الگوی اروپا بودند بلکه در یکی از دوره‌ها برای همه جهان بودند. گلدسته‌های تمدنی درخشانی بودند. اروپایی‌های برسرترجمه دانشمندان و فلاسفه ما مسابقه می‌گذاشتند و برآن نهضت آینده‌شان را بنا کردند. افتخار می‌کردند که ابن سینا و ابن رشد و فارابی را می‌شناسند همانگونه که ما اکنون افتخار می‌کنیم دکارت یا کانت یا هگل را می‌شناسیم.

زبان عربی زبان جهانی و فلسفه و ابداع بود درست همانگونه که زبان انگلیسی در حال حاضر است. اسلام به عنوان رحمت برای جهانیان آمد نه نقمت برآنها آن طور که این قوم اخوان و قاعده‌ایها و داعشی‌ها و قرضاوی‌ها و اردوغانی‌ها... خیال می‌کنند. درهرحال اکنون جهان عرب بلکه اسلام به دو بخش بزرگ درحال جنگ تقسیم شده است: گروهی ذهنی گشاده به جهان دارد و گروهی درخود فرورفته، گروهی با تسامح و گروهی تکفیری، گروهی روشنگرا و گروهی تاریکی‌خواه. گروه اول در دو سند مهم تجسم یافت: اولی سند مکه مکرمه که در 30 مه سال 2019 درحاشیه همایش بین‌المللی منتشر شد که روابط جهان اسلام برگزار کرد و 1200 شخصیت اسلامی از 139 کشور و فرقه‌ها و مذاهب اسلامی پای آن را امضا کردند. در سند بر اصالت دادن به همزیستی میان ادیان و فرهنگ‌ها و نژادها و مذاهب تأکید شده است. مشروعیت تنوع و اختلاف در دین و باورها و مذهب را به رسمیت شناخت و اعلام کرد، این یک سنّت جهانی است. اما سند دوم یعنی «سند برادری انسانی برای صلح جهانی و زندگی مشترک» روز 4فوریه سال 2019 در ابوظبی پایتخت امارات متحده عربی منتشر شد. و آن را شیخ الازهر و پاپ رم زیر نظر مقامات اماراتی امضا کردند. این سند خواستار گسترش فرهنگ تسامح و همزیستی و صلح میان ادیان مختلف و ملت‌ها شد، بدون هرگونه تبعیض فرقه‌ای یا نژادی. این توجه عمومی روشنگرانه، همانی است که باید جهان عربی را فرابگیرد. چیزی نمی‌توانیم بگوییم جز اینکه مجذوب این انقلاب فکری و دینی هستیم که اکنون پادشاهی عربی سعودی و امارات متحده عربی به راه انداخته‌اند.

اما جریان متضاد دیگر یعنی جریان اخوان المسلمین و شاخه‌هایش، که باید به حاشیه رانده شود چون برای عرب‌ها و مسلمانان بیش و پیش از دیگران خطردارد. چرا؟ چون چهره آنها را در چهارگوشه جهان مخدوش می‌کند، دیگر آنکه دیگران را تکفیر می‌کند و مشروعیتی برای پیروان دیگر ادیان و مذاهب قائل نیست. حتی به ریشه کن ساختن و نابودی آنها به سبک داعشی دعوت می‌کند. به همین دلیل؛ می‌گویم، خط دوحه-استانبول «یعنی خط بسته بودن و تعصی اخوانی» بسته است چون برخلاف حرکت تاریخ می‌رود. تنها خط مکه مکرمه و ابوظبی‌اند که بشریت را در متن دو سند مذکور تبلور بخشیدند و برای جهان عرب و مسلمانان شکافی در دیوار بسته تاریخ بازمی‌کنند. تنها این خط جدید روشنگرا نمایانگر روزنه نور است. امید آینده است. علاوه بر همه اینها، تنها اوست که بیانگر جوهر حقیقی اسلام و قرآن کریم است:« یَا ایُّهَا النّاس انّا خلقناکم من ذکرٍ و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا...»(الحجرات،13) صدق الله العظیم.



اسطوره سینما آنتونی هاپکینز در «البحر الأحمر»: زندگی‌ام فراتر از آن چیزی بود که انتظار داشتم

بازیگر بریتانیایی، آنتونی هاپکینز، روی صحنه جشنواره (عکس: ایمان الخطاف)
بازیگر بریتانیایی، آنتونی هاپکینز، روی صحنه جشنواره (عکس: ایمان الخطاف)
TT

اسطوره سینما آنتونی هاپکینز در «البحر الأحمر»: زندگی‌ام فراتر از آن چیزی بود که انتظار داشتم

بازیگر بریتانیایی، آنتونی هاپکینز، روی صحنه جشنواره (عکس: ایمان الخطاف)
بازیگر بریتانیایی، آنتونی هاپکینز، روی صحنه جشنواره (عکس: ایمان الخطاف)

پس از کارنامه‌ای سینمایی که نزدیک به شش دهه را در برگرفته است، اسطورهٔ بازیگری جهان، آنتونی هاپکینز، چهارشنبه‌شب در جشنوارهٔ فیلم دریای سرخ در جدّه روی صحنه رفت؛ تا گفت‌وگویی طولانی ارائه کند که آمیزه‌ای از طنز، فلسفه و خاطرات حرفه‌ای نادر بود. در طول یک ساعت کامل، هاپکینز—که وارد دههٔ نهم زندگی شده—با ذهنی هوشیار و آمادگی برای مرور مسیر حرفه‌ای خود ظاهر شد و از نگاهش به بازیگری، نوشتن، موسیقی و جزئیات شخصیت‌های ماندگاری که حافظهٔ سینما را ساخته‌اند، سخن گفت.
هاپکینز، برندهٔ دو اسکار بهترین بازیگر برای نقش‌هایش در «سکوت بره‌ها» (۱۹۹۱) و «پدر» (۲۰۲۰)، خطوط اصلی مسیر هنری خود را چنین ترسیم کرد: «زندگی‌ام بسیار فراتر از آن چیزی پیش رفت که انتظارش را داشتم. هنوز هم احساس می‌کنم شخص دیگری این مسیر را برایم نوشته است». این زبان شگفتی‌زدگی کلید فهم رابطهٔ او با هنر، انتخاب‌های بازیگری‌اش و حتی زندگی شخصی‌اش است.

هانیبال لکتر... نبوغ شر

شخصیت «هانیبال لکتر» یکی از برجسته‌ترین نقش‌های هاپکینز است. او در این گفت‌وگو به تفصیل دربارهٔ این شخصیت در «سکوت بره‌ها» صحبت کرد و خوانشی متفاوت از شیوهٔ ساخت نقش ارائه داد. هاپکینز توضیح داد که: «من تلاش نکردم شرّ را بفهمم؛ فقط سعی کردم یک ماشین بدون احساس را بازی کنم.»

شخصیت «هانیبال لکتر» یکی از قوی‌ترین شخصیت‌هایی است که هاپکینز در طول مسیر حرفه‌ای خود ارائه کرده است (IMDb)

او باور دارد جذابیت لکتر از آن‌جاست که همچون «مفیستوفیلس» (نامی برای شیطان)، نقاط ضعف انسان و عمق شکنندگی‌اش را می‌داند. او همچنین راز یکی از مشهورترین مؤلفه‌های نقش را فاش کرد: «اگر بدون پلک‌زدن به یک سگ یا گربه نگاه کنید... می‌ترسد. این قدرت چشم است». همان چیزی که پایهٔ «نگاه ثابت» ترسناک لکتر شد.

میان تاریخ و خیال

وقتی از او پرسیدند ترجیح می‌دهد شخصیت‌های تاریخی را بازی کند یا شخصیت‌های خیالی، پاسخی داد که توجه سالن را جلب کرد: «همهٔ شخصیت‌ها خیالی‌اند... ما هم خیالی هستیم!»
او توضیح داد که هنگام آماده‌سازی نقش‌ها، حتی در مورد شخصیتی پیچیده مثل ریچارد نیکسون، خود را در پژوهش‌های طولانی‌مدت غرق نمی‌کند: «کمی تحقیق می‌کنم، اما اطلاعات زیاد ذهن را شلوغ می‌کند. مغز باید از آشوب خالی باشد.»
از نظر او بازی در نقش یک شخصیت تاریخی، بازآفرینی است، نه بازتولید واقعیت: «نیکسون من، نیکسون واقعی نیست... او نسخهٔ الیور استون است.»
او سپس خاطره‌ای طنزآمیز از روز تست گریم نقش نیکسون تعریف کرد؛ روزی که تیم گریم برایش بینی مصنوعی گذاشت، اما پس از برداشتن آن، ناگهان خطوط چهره نیکسون را در آینه دید و گفت: «یک کلاه، یک کفش، یک ضربهٔ کوچک گریم... کافی است تا ناگهان وارد روح شخصیت شوی.»

آنتونی هاپکینز در نمایی از «سکوت بره‌ها»

ترس... سایهٔ بازیگر و سوخت او

محور قوی‌تر سخنان هوبکنز دربارهٔ «ترس» بود؛ جایی که بی‌درنگ توجه‌ها را جلب کرد که چگونه این اسطورهٔ سینما و دارندهٔ نشان امپراتوری بریتانیا (CBE) می‌گوید: «ترس از شکست تمام زندگی‌ام همراهم بوده است، اما روبه‌رو شدن با آن در نتیجهٔ سلسله‌ای از حمایت‌ها و هل‌دادن‌هایی بود که از سوی کارگردانان و بازیگرانی که کنارم بودند دریافت کردم.» او داستانی تأثیرگذار دربارهٔ یکی از بازیگران آمریکایی تعریف کرد که هنگام تمرین‌های فیلم «نیکسون» تلاش کرده بود او را خرد کند. هابکینز می‌گوید به اولیور استون مراجعه کرد و خواست که از فیلم کنار گذاشته شود، زیرا احساس نمی‌کرد که توانایی ایفای نقش را دارد. پاسخ قاطع استون این بود: «تو هیچ جا نخواهی رفت. این نقش را بازی می‌کنی... چه تبدیل به موفقیت شود، چه یک شکست تمام‌عیار.»
هاپکینز ، یکی از مشهورترین و پربارترین بازیگران بریتانیایی در پاسخ به پرسشی از یکی از حاضران دربارهٔ راه رهایی از ترس در فرهنگ‌های محافظه‌کار، یکی از صریح‌ترین پاسخ‌هایش را داد: «وقتی بچه هستیم همیشه احمق به نظر می‌رسیم... بعد بزرگ می‌شویم و تجربه‌های احمقانه و خطرناک می‌کنیم... این زندگی است!» و ادامه داد: «نمی‌توانید از کودک بخواهید حرکت نکند یا حرف نزند... باید جرئت کنید کارها را انجام دهید... حتی اگر مردم به شما بخندند.»

آنتونی هوبکنز (جشنواره)

 

موسیقی... عشق نخست

در محور دیگری، هاپکینز دربارهٔ شیفتگی‌اش به موسیقی سخن گفت؛ هنری که به روح او نزدیک‌تر است. او توضیح داد که همسرش نخستین مشوق ورودش به این حوزه بوده و برای مخاطبان تعریف کرد که همسرش او را به نوشتن، آهنگ‌سازی و نقاشی تشویق کرده، با اینکه خود او به توانایی‌اش در هیچ‌یک از این مهارت‌ها باور نداشت. تا اینکه ارکسترهای جهانی، آثار او را در ریاض در سال ۲۰۲۳ نواختند. او با اشاره به شوپنهاور گفت: «موسیقی فراتر از تجربهٔ انسانی است... نمی‌توان آن را با کلمات بیان کرد.»
تماشاگران پس از پایان نشست با تصویر تازه‌ای از هاپکینز سالن را ترک کردند: فقط بازیگر نابغه‌ای نیست که «هانیبال لکتر»، «نیکسون» و «اودین» را آفریده؛ بلکه حکیمی است که زندگی، هنر و موسیقی را با شفافیتی شگفت‌آور تأمل می‌کند؛ نشستی که ترکیبی از طنز، فلسفه و سرکشی بود و با تشویق طولانی برای مردی به پایان رسید که از مرز شهرت عبور کرده و به مرحله‌ای آرام‌تر و عمیق‌تر رسیده؛ مرحله‌ای که خود او آن را «معجزهٔ بودن» می‌نامد.

 


جشنواره «دریای سرخ»… شب توزیع جوایز، تأکید بر جایگاه جهانی و پلی برای سینما 

شهد امین، کارگردان سعودی، جایزهٔ فیلم «هِجرة» را دریافت می‌کند (جشنواره)
شهد امین، کارگردان سعودی، جایزهٔ فیلم «هِجرة» را دریافت می‌کند (جشنواره)
TT

جشنواره «دریای سرخ»… شب توزیع جوایز، تأکید بر جایگاه جهانی و پلی برای سینما 

شهد امین، کارگردان سعودی، جایزهٔ فیلم «هِجرة» را دریافت می‌کند (جشنواره)
شهد امین، کارگردان سعودی، جایزهٔ فیلم «هِجرة» را دریافت می‌کند (جشنواره)

پس از چند روز پرحرارت سینمایی که جده طی آن میزبان نمایش‌های نخست و صداهایی از چهار قاره بود، مراسم اختتامیه دوره پنجم «جشنواره بین‌المللی فیلم البحر الأحمر» در شبی برگزار شد که گستردگی تأثیر جهانی آن را به نمایش گذاشت و حضور رو‌به‌رشد سینمای سعودی را برجسته کرد؛ شبی با مشارکت چشمگیر شماری از نامدارترین ستارگان جهان از جمله جانی دپ، سلمان خان، یسرا، نادین لبکی و سر آنتونی هاپکینز؛ تصویری که جایگاه جشنواره را به‌عنوان پلی میان سینمای عرب و سینمای جهان تثبیت کرد.

جمانا الراشد، رئیس هیئت امنای مؤسسهٔ «البحر الأحمر السينمائی»، از این دستاورد احساس غرور می‌کند (جشنواره)

جمانا الراشد، رئیس هیئت امنای مؤسسه «البحر الأحمر»، در جریان مراسم گفت: «در طول ده روز گذشته، پرده‌های جشنواره، ما را از میان قاره‌ها و به جهان‌های تازه بردند. تجربه‌ای کم‌نظیر را با هم زیستیم، اما تأثیر آن عمیق است. غریبه‌هایی که در کنار هم می‌نشینند و مجذوب همان فیلم، همان داستان و همان شخصیت‌ها می‌شوند. این قدرت سینماست، و همچنان یکی از مهم‌ترین راه‌ها برای فهم متقابل ما باقی خواهد ماند».
او مهم‌ترین آمارهای دوره پنجم را مرور کرد: نمایش ۱۱۱ فیلم از سراسر جهان، از جمله بیش از ۴۰ نمایش نخست جهانی یا منطقه‌ای، ۲۹۰ اکران سینمایی و ۳۰ هزار بلیت. همچنین جشنواره امسال میزبان هیئت‌هایی از ۹۷ کشور و بیش از ۴۰ هزار شرکت‌کننده از میان فیلم‌سازان بود.
الراشد درباره این اعداد گفت: «این‌ها فقط آمار نیستند، بلکه بیانگر جامعه‌ای سینمایی‌اند که هر سال گسترده‌تر می‌شود؛ کارگردانانی که شریک پیدا می‌کنند، پروژه‌هایی که کسانی را می‌یابند که به آن‌ها ایمان دارند، و تماشاگری که دلش را به روی دیدگاه‌های تازه می‌گشاید».

تجلیل از اسطوره آنتونی هاپکینز (جشنواره)

تجلیل‌هایی با حضور جهانی

پس از سخنرانی، مراسم تجلیل آغاز شد؛ مراسمی که جشنواره در آن از چهار نام اثرگذار بر سینمای جهان تقدیر کرد.
نخست، تجلیل از بازیگر و کارگردان سعودی، عهد کامل، که تجربه‌اش آمیزه‌ای از حضور محلی و بلندپروازی بین‌المللی بود. سپس ادریس البا، بازیگر و کارگردان بریتانیایی که در برنامه‌های جشنواره حضوری برجسته داشت، مورد تقدیر قرار گرفت. همچنین جشنواره از دارن آرونوفسکی، کارگردان آمریکایی و یکی از مهم‌ترین صداهای سینمایی پیش‌ران مرزهای تجربه بصری و روایی، قدردانی کرد.
اما تأثیرگذارترین لحظه، تجلیل از سر آنتونی هاپکینز بود؛ او موقر آرام و قدردانی آشکار روی صحنه آمد؛ لحظه‌ای که بیانگر احترام متقابل میان جشنواره و یکی از نمادهای بازیگری جهان بود.

دارن آرونوفسکی، کارگردان آمریکایی، و همسرش روی فرش قرمز (جشنواره)

جوایز تماشاگران

سپس مراسم به بخش اعلام جوایز رسید. فیلم «هجرة» ساخته کارگردان سعودی شهد أمین، با رأی تماشاگران، برنده جایزه فیلم العلا برای بهترین فیلم سعودی شد؛ و این فیلم بعدها جایزه هیئت داوران را نیز به کارنامه خود افزود، در تأکیدی دوباره بر حضور تجربه سینمای سعودی در عرصه رقابت.
همچنین فیلم «كولونيا» ساخته کارگردان مصری محمد صیام، برنده جایزه تماشاگران برای بهترین فیلم بین‌المللی شد، و فیلم «VI: در حرکت» اثر کارگردان فرانسوی ژولیت بینوش، جایزه الشرق برای بهترین مستند را کسب کرد.

درخشش سینمای کوتاه

در بخش مسابقه فیلم‌های کوتاه، هیئت داوران لوح تقدیر ویژه را به فیلم «جم 1983» ساخته جورج أبومحیّا اهدا کرد؛ در حالی که فیلم «الأراضي الفارغة/ سرزمین‌های خالی» اثر کریم‌الدین الألفی، جایزه یُسر نقره‌ای را به دست آورد.
اما یُسر طلایی نصیب فیلم فلسطینی «مهدَّد بالانقراض/ در معرض انقراض» ساخته سعید زاغا شد؛ فیلمی که رویکردی حساس به تنش انسانی در دل واقعیتی پیچیده ارائه می‌داد.
در بخش دستاورد سینمایی نیز، فیلم چینی «صداهای شب» از زانگ زونگشین برجسته شد؛ اثری که تجربه‌ای بصری با تکیه بر حس روایی نوآورانه به شمار می‌رفت.

بازیگر لبنانی جورج خبّاز، برنده جایزه بهترین بازیگر (جشنواره)

جوایز بازیگری

در حوزه بازیگری، سیو سو بین، بازیگر کره‌ای، برای نقش‌آفرینی‌اش در فیلم «دنیای عشق» برنده جایزه یُسر برای بهترین بازیگر زن شد؛ نقشی مبتنی بر بیان درونی و توان حمل معانی با کمترین حرکت.
اما جایزه بهترین بازیگر مرد به جورج خبّاز، بازیگر لبنانی، برای نقشش در فیلم «يونان» رسید؛ نقشی که توانایی بالای او را در ترکیب حساسیت انسانی با عمق دراماتیک آشکار ساخت.
همچنین سیرل عریس، نویسنده لبنانی، جایزه بهترین فیلمنامه را برای فیلم «نجوم الأمل والألم/ ستاره‌های امید و درد» دریافت کرد، و کارگردان أمیر فخرالدین نیز جایزه یُسر برای بهترین کارگردان را برای فیلم «يونان» از آن خود کرد.
در بخش فیلم‌های بلند، یُسر نقره‌ای به کارگردان شیرین دعیبس برای فیلم «اللي باقي منك/ باقیمانده تو» تعلق گرفت؛ و مراسم با اعلام مهم‌ترین برنده به پایان رسید: فیلم «زمین از دست رفته» ساخته أكیو فوجيموتو که یُسر طلایی برای بهترین فیلم بلند را دریافت کرد؛ نقطه اوجی برای فیلمی که با رویکردی کارگردانی‌شده و انسانی، روایتی فشرده و امضایی بصری روشن ارائه می‌داد.

جانی دپ، ستاره هالیوود، در حال سلام دادن به تماشاگران روی فرش قرمز (جشنواره)

دوره‌ای که افق‌های تازه‌ای گشود

دورهٔ پنجم با ارتقای سطح انتخاب‌های هنری، گسترده‌تر شدن مشارکت بین‌المللی و افزایش حضور سینمای سعودی در قلب صحنه متمایز شد؛ به‌گونه‌ای که به نظر رسید جشنواره مسیری روشن را برای تقویت صداهایی ترسیم می‌کند که حامل چشم‌اندازهای انسانی وسیع‌اند، و در عین حال فضایی رو به گسترش برای آثار سعودی حفظ می‌کند که سودای رقابت جهانی دارند.
در ترکیب فیلم‌های برگزیده در این سال تحولی چشمگیر دیده می‌شد؛ موضوعات هویت، مهاجرت، رابطهٔ فرد و جمع، و مفهوم حافظه به‌عنوان محرک روایت با قدرت حضور داشتند. از انتخاب‌های کمیتهٔ داوری چنین برمی‌آمد که آثاری که میان دیدگاه هنری روشن و بعد انسانی عمیق جمع می‌کنند، تواناتر در جلب توجه بوده‌اند. از میان آثار برنده، فیلم «زمین گمشده» به‌سبب زبان سینمایی آرامش که جزئیات کوچک را به صحنه‌هایی با نیروی عاطفی بالا بدل می‌کرد، اثری ماندگار گذاشت. در حالی که پیروزی فیلم «هِجرة» تأییدی بود بر اینکه سینمای سعودی وارد مرحله‌ای از بلوغ تکنیکی و هنری شده که بر تجارب رو به رشدش افزوده است.
با پایان‌یافتن دوره، آشکار بود که جشنواره دیگر تنها رویدادی جشن‌گونه نیست، بلکه سکویی است که در آن ملامح مرحله‌ای تازه از حضور سینمایی سعودی و جهان عرب شکل می‌گیرد. صداهای متنوع در هم آمیختند، و تجربه‌های جهانی در کنار تجربه‌های محلی قرار گرفتند. دایرهٔ سینما برای هرکسی گسترش یافت؛ چه آن‌که می‌خواهد داستانش را روایت کند، و چه آن‌که خواهان شنیدن داستانی دیگر است. و هنگامی که حاضران سالن را ترک کردند، احساسی باقی مانده بود که دورهٔ پنجم آغازی برای مرحله‌ای پخته‌تر است؛ مرحله‌ای که «البحر الأحمر» را به جشنواره‌ای تبدیل می‌کند که توان حمل سینمای محلی به جهان، و آوردن جهان به جده را دارد.
 

 


امیر المصری… بازیگری که از رینگ بوکس تا کلیدهای پیانو، مرزهای تن و هویت را درمی‌نوردد

امیر المصری درباره انگیزه، تحوّل و آغاز پروژه تولیدی خود صحبت می‌کند (الشرق الاوسط)
امیر المصری درباره انگیزه، تحوّل و آغاز پروژه تولیدی خود صحبت می‌کند (الشرق الاوسط)
TT

امیر المصری… بازیگری که از رینگ بوکس تا کلیدهای پیانو، مرزهای تن و هویت را درمی‌نوردد

امیر المصری درباره انگیزه، تحوّل و آغاز پروژه تولیدی خود صحبت می‌کند (الشرق الاوسط)
امیر المصری درباره انگیزه، تحوّل و آغاز پروژه تولیدی خود صحبت می‌کند (الشرق الاوسط)

به دست آوردن نقش اصلی در فیلم افتتاحیه جشنواره سینمایی بین‌المللی «دریای سرخ » کار ساده‌ای نیست، اما وقتی همین بازیگر در همان دوره فیلم دیگری نیز داشته باشد، این یک اتفاق نادر در مسیر حرفه‌ای هر هنرمندی است. این دقیقاً همان چیزی است که امیر المصری، بازیگر بریتانیایی-مصری، تجربه می‌کند؛ او ستاره فیلم «العملاق/ غول» است که افتتاحیه پنجمین دوره جشنواره را رقم زد و توجه گسترده‌ای را جلب کرد، و هم‌زمان نقش اصلی فیلم «القصص/داستان‌ها» به کارگردانی ابوبکر شوقی، یکی از رقبای برجسته در مسابقه رسمی فیلم‌های بلند را نیز برعهده دارد.
المصری که طی سال‌های گذشته نامش به‌عنوان یکی از مهمانان آشنای جشنواره ثبت شده، امسال با لحنی متفاوت و حضوری پخته بازگشته است تا جزئیات تجربه خود را روایت کند: «وقتی مدیرعامل جشنواره، آقای فیصل بالطيور، با من درباره فیلم (غول) صحبت کرد، نمی‌دانستم قرار است آن را به‌عنوان فیلم افتتاحیه انتخاب کنند. ممکن بود فیلمی تجاری با یک ستاره هالیوودی را انتخاب کنند، اما آنها می‌خواستند افرادی مثل من را روی صحنه، در کنار ستاره‌های جهانی مانند مایکل کین و ایشواریا رای، ببینند».
المصری این لحظه را نقطه عطفی در مسیر حرفه‌ای خود می‌داند و با لحنی پرستش‌آمیز می‌افزاید: «من شیفته جشنواره هستم؛ هر سال می‌بینیم که هر دوره بهتر از قبلی است». او ادامه می‌دهد: «من بسیار از مرحله‌ای که اکنون به لحاظ هنری تجربه می‌کنم لذت می‌برم، به‌ویژه اینکه کم اتفاق می‌افتد یک بازیگر در دو فیلم در جشنواره‌ای به بزرگی (دریای سرخ) نقش اصلی داشته باشد».

صحنه‌ای از فیلم افتتاحیه جشنواره «غول» با بازی امیر المصری (جشنواره)

«غول»... مربی یا استعداد؟

حضور المصری در فیلم «غول» فراتر از یک نقش اصلی است؛ فیلم ساختی حساس دارد که نیازمند اجرای دقیق و آگاهانه شخصیت نسیم حمید است، ورزشکاری که در دهه ۹۰ در بریتانیا انقلابی در تصویر ورزشکار مسلمان ایجاد کرد و همزمان بحث‌های بی‌پایانی درباره رابطه‌اش با مربی افسانه‌ای‌اش، که نقش او را پیرس بروسنان بازی می‌کند، برانگیخت.
المصری درباره تشابه این داستان با زندگی خود می‌گوید: «بسیار... هر دوی ما نظرات منفی را نادیده می‌گیریم و با اصرار مسیرمان را ادامه می‌دهیم».
فیلم از یک صحنه کوچک در شفلید بریتانیا آغاز می‌شود، جایی که مادر پسری هفت ساله از مربی می‌خواهد فرزندش را برای مقابله با زورگویی آموزش دهد؛ لحظه‌ای که معمولی به نظر می‌رسد، اما پایه و اساس یک اسطوره می‌شود. مربی استعداد را از همان نگاه نخست تشخیص می‌دهد و نسیم را به همراه سه برادرش به رینگ می‌برد تا بلافاصله کشف کند که این کودک نحیف چیزی دارد که نمی‌توان آموزش داد. از این نقطه، داستان فیلم از خیابان‌های محله به قهرمانی جهان گسترش می‌یابد، تا زمانی که فروپاشی‌ها و تنش‌ها نشان می‌دهد رابطه بین ورزشکار و مربی چقدر شکننده است.
فیلم با هوشمندی پرسشی مطرح می‌کند: «غول واقعی کیست، مربی یا استعداد؟» این سؤال در صحنه‌ای تکان‌دهنده به اوج می‌رسد، وقتی دو طرف رو در رو می‌شوند؛ نسیم می‌گوید: «این استعداد از طرف خداست و باید از آن بهره ببرم بدون اینکه کسی را مقصر بدانم». مربی پاسخ می‌دهد: «استعداد تو هیچ ارزشی ندارد اگر من آن را کشف و ۱۶ سال پرورش نداده باشم».

امیر المصری... سالی سرنوشت‌ساز که موقعیت او را میان بازیگری و هویت هنری‌اش تغییر می‌دهد (جشنواره)

حضور واقعی نسیم حمید، ورزشکار بازنشسته، در نمایش فیلم اتفاقی ویژه بود؛ او پس از سال‌ها غیبت در جشنواره حاضر شد، لبخند زد و با تأثر گفت: «این فیلم به تو می‌گوید: (به نام خدا... مسیر جدیدت را آغاز کن!)»؛ گویی اسطوره به شکل نمادین مشعل را به بازیگری که آن را بازسازی کرده، سپرده است.

مرحله‌ای جدید... پروژه‌هایی به‌صورت عمده

با توجه به اینکه هویت هنری امیر المصری از تلاقی فرهنگ‌های عربی و غربی شکل گرفته است، دقیقاً همان‌طور که در فیلم «غول» مشاهده می‌شود، پرسشی درباره تأثیر این تلفیق فرهنگی ضروری به نظر می‌رسد. او با تأملی روشن در ماهیت انتخاب‌های خود پاسخ می‌دهد: «مهم‌تر این است که بر پروژه تمرکز کنم، هر چه باشد، چه در جهان عرب و چه خارج از آن». سپس توضیح می‌دهد: «همیشه این سؤال‌ها ذهنم را مشغول می‌کند: آیا این اثر می‌تواند چیزی درونی را به حرکت درآورد؟ آیا می‌تواند پیامی را منتقل کند؟» و اشاره می‌کند که فیلم «غول» کاملاً در این چارچوب قرار می‌گیرد.
این انگیزه باعث شد تا گامی را بردارد که مدتی طولانی به تعویق افتاده بود؛ یعنی تأسیس یک شرکت تولید در بریتانیا. المصری می‌گوید: «اخیراً شرکتی برای تولید تأسیس کردم که حدود سه ماه پیش راه‌اندازی شد، و در مرحله بعد قصد دارم آثاری را تولید کنم که نه تنها متعلق به من باشد، بلکه برای افرادی که شبیه من هستند نیز باشد». او درباره پروژه جدیدش صحبت می‌کند، گویی می‌خواهد سنگ بنای هویت تولیدی آینده‌ای را بگذارد که مکمل آن چیزی باشد که در جلوی دوربین آغاز کرده است.

جدیدترین پروژه‌ها

در مورد تازه‌ترین پروژه‌هایش، او می‌گوید: «فیلمی در آلمان تازه به پایان رساندم، و اگر در جشنواره‌ای مانند (دریای سرخ) نمایش داده شود، یعنی توانسته‌ایم توجه را به مسئله‌ای بسیار مهم جلب کنیم که وقتی آن را خواندم، مرا بسیار تحت تأثیر قرار داد. این فیلم اهمیت زیادی خواهد داشت».
با اینکه المصری از ذکر دقیق موضوع خودداری می‌کند، اما صحبت‌هایش نشان می‌دهد که این فیلم موضوعی سنگین و مرحله‌ای متعهدتر در انتخاب‌های سینمایی او خواهد بود.
در پایان مصاحبه، پنجره‌ای به پروژه جدیدی برای علاقه‌مندان درام باز می‌کند و تأکید می‌کند که برای بازی در سریال «قاتل» (سفّاح) با کارگردان هادی الباجوری آماده می‌شود، که قرار است از طریق پلتفرم «شاهد» پخش شود. این اثر از داستان واقعی یک قاتل سریالی در قلب قاهره الهام گرفته و این بار او را به سوی ژانر رازآلود و دنیاهای تاریک می‌برد.