امین معلوف در «برادرانی که انتظار نداشتیم » ما را به پایان تمدن‌مان می‌برد

حکمای آتن برای نجات ما از جنگ اتمی برمی‌گردند

امین معلوف در «برادرانی که انتظار نداشتیم » ما را به پایان تمدن‌مان می‌برد
TT

امین معلوف در «برادرانی که انتظار نداشتیم » ما را به پایان تمدن‌مان می‌برد

امین معلوف در «برادرانی که انتظار نداشتیم » ما را به پایان تمدن‌مان می‌برد

حدود یک ماه پیش، کاریکاتوریست «الکساندر»، شخصیت اصلی رمان جدید امین معلوف « برادرانی که انتظار نداشتیم» یادداشت‌های روزانه‌اش را می‌نویسد، انگار آخرین شاهد روزگاری است که دیگر موجوداتی از آن باقی نمی‌مانند تا درباره‌اش بگویند. با اینکه دوره زمانی که درباره آن صحبت می‌کند کوتاه است، اما بشریت طی آن شاهد انقلاب ریشه‌ای شده که راه برگشت به پیش ازآن ناممکن است.

رمان به زبان فرانسه توسط انتشارات« گراسیه پاریس» منتشر شده و هنوز به زبان عربی متولد نشده، اما انتشارات «آنطون» بیروت تصمیم گرفت آن را با چاپ بیروت و با قیمتی پایین برای لبنانی‌ها منتشر کند تا فرصت مطالعه نسخه فرانسوی را با بهایی مناسب برای آنها مهیا سازد، و همین آن را مانند هرکتاب لبنانی قابل دسترسی می‌کند.

سفر به جهنم
درست است که امین معلوف گرایش انسانی برگزیده که در همه آثار اخیرش به سمت هشدار دادن از فروغلتیدن در تحولات جهانی برود، تغییراتی که به نظر شادی بخش می‌آیند و پشت آن شادی شربزرگی را پنهان می‌کنند، اما این بار داستانی از رفتن به جهنم پیش روی ما می‌گذارد و اجازه می‌دهد سقوط نماد نظام جهانی را تجربه کنیم با موافقت و تن دادن رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا؛ البته تخیلی، هاوارد میلتون که خود را با وجود اختلاف نظرهای بسیارزیاد و مخالفان سرسخت، ناچار به تسلیم شدن می‌بیند. اما برای که؟ در مقابل چه کسی؟ این بار چینی‌ها، روس‌ها، سرخپوستان، یا ایرانی‌ها نیستند بلکه یک قدرت مبهم و ناشناخته و دارای قدرت کوبنده.

این پیچ رمان را از واقعیت بیرون می‌کشد و آن را وارد دنیای دشمنان تخلیی می‌سازد که از جهانی دیگر آمده‌اند؛ ویژگی، منطق و شگفتی‌ها خودشان را دارند که یکی از عوامل قدرت مه‌آلود آنها را تشکیل می‌دهد.

«الکساندر» که به میانه عمر خود رسیده، تصمیم گرفته بود از شلوغی زندگی روزانه بگریزد و به جزیره متروک انتاکیا پناه ببرد؛ جزیره‌ای که پدرش بخش بزرگی از زمین‌هایش را خریده بود تا به انزوای مورد علاقه‌اش برسد، اما این هدفش محقق نشد. «الکساندر» تصمیم می‌گیرد به این خواسته پاسخ دهد، کارش در نقاشی و نشر به او در این راه کمک می‌کند و به برکت اینترنت و رسیدن اخبار دست اول به هرنقطه جهان، مکان دیگر اهمیت خود را می‌بازد. اما آنچه ازآن می‌ترسید و انتظارش را داشت به نظر می‌رسد اتفاق افتاد. برق قطع شد و تلفن همراه‌اش خط نمی‌داد، دیگر اینترنتی وجود نداشت یا هیچ خبری از بیرون به جز از راه رادیو نمی‌رسید. دراین لحظه فکرمی‌کند با شعله‌ور شدن جنگ یا برخورد بزرگ هسته‌ای فاجعه بزرگ احمقانه‌ای روی داده و بدون شک هرجا باشد به او هم می‌رسد، به «ایو سان گیل» پناه می‌برد؛ تنها کسی که با او در این جزیره ساکن است و مالک قطعه کوچکی از آن که پدرش موفق نشد آن را از او بخرد. اگر او به جزیره پناه برد تا جهان را در آغوش بگیرد، «ایو»(یعنی حوا)- نامش در یک انزوا معنای نمادین دارد، مرد و زنی تنها را گردهم می‌آورد- او نیز برای فرار از بیهودگی به اینجا پناه برده... نویسنده‌ای که جز یک کتاب چیزی از او منتشر نشده و از هرچه دور وبرش می‌گذرد احساس خفگی می‌کند. از نگاه او «جهان در سال‌های اخیر، تنها میدان جنگی برای ولع و کینه شده به طوری که همه چیز تقلبی شده از هنر بگیر تا اندیشه و نویسندگی و آینده». به همین دلیل سیاره نیاز به این دارد که «از صفر آغاز کند». آرزو می‌کند آن قدر زنده بماند که «فروپاشی نهایی تمدن ما را» با چشم خود ببیند.

موجودات ناشناخته و مبهم

قطع شدن خدمات از جزیره اقیانوس اطلسی طولانی می‌شود و ساکنان انتاکیه در انزوای کامل قرارمی‌گیرند.. «الکساندر» دنبال فرصتی می‌گردد تا نبض قطع و وصل شده تلفن همراهش برگردد تا با «مورو» دوست قدیمش تماس بگیرد که به عنوان مشاور رئیس جمهوری امریکا فعالیت می‌کند و از او با خبر می‌شود که واقعاً جنگ جهانی ویرانگری درآستانه روی دادن است اگر طرفی که هنوز ناشناخته است، مانع از رسیدن دستورات برای آغاز تجاوز فاجعه‌بار از سوی هر دو طرف درگیر نشده بودند.

طرف مبهم و ناشناخته دارای اوصاف عجیبی است. اعضای آن که با تعداد اندکی ظاهر می‌شوند، کاری جز جلوگیری از جنون و خلع سلاح اتمی و موشک‌های ویرانگر و بازگرداندن بشریت به اندکی درستی نمی‌خواهند. مذاکرات با رئیس جمهوری میلتون به نظر دشوار می‌آید. اما « دوستان امپدوکلس»؛ این نام آنهاست، برای اینکه بشر به خواسته‌های آنها تن بدهد، نیازی به داشتن اسلحه ویرانگر ندارند، هرچه با خواسته‌های آنها بیشتر مخالفت بشود، برمی‌گردند و خدمات اصلی را از ساکنان زمین قطع می‌کنند و همه را با ناتوانی خود روبه رو می‌سازند. این اسلحه آنهاست. تعداد اندکی از مردم شروع می‌کنند به شناختن آنها، خواه از جایی نامشخص آمده باشند یا اینکه میان مردم با چهره‌ای پوشیده و نامشخص زندگی می‌کردند. مسالمت‌جو، شریف و حکیم‌اند. اندک اندک درمی‌یابیم آنها نوداگان تمدن یونانی‌اند و آن دوره کوتاه و درخشان که به مدت هفت دهه ادامه یافت، و درآن اینان به دانش‌ها رسیدند و اندیشه‌ها را تکامل بخشیدند و دست‌آوردهای فلسفی چشم‌گیری محقق کردند و خیلی سریع تمدن‌شان به سمت قهقرا رفت. آنها فرزندان نوری هستند که در دل تاریکی پنهان شده و اینک برمی‌گردند.

بهت درمقابل دانایی

اگر چه بخش اول رمان به نظر کند می‌آید، اما حوادث در نیمه دوم شتاب می‌گیرند و با رسیدن کشتی‌های بیمارستانی برادران پیش‌بینی نشده که حامل کادرهای درمانی‌اند و مشخص می‌شود اطلاعات پزشکی دارند، مردم در مقابل آنها احساس می‌کنند در دوران جهل و تاریکی می‌زیستند... حتی خود «میلتون» که درآستانه مرگ قراردارد درمیان وحشت خانواده و هموطنانش زندگی به او بازگردانده می‌شود.

و زیرفشار افکار عمومی که از دانش «دوستان امپدوکلس» و توان‌های علمی آنها که مایه حیرت می‌شوند، بهت زده شده‌اند و با شفا یافتن خود او، «میلتون» ناچار به عقب نشینی می‌شود و مخالفانش به خشونت پناه می‌برند. اما این اثری بر تصمیم رئیس جمهوری نمی‌گذارد که در نهایت هم پیروز می‌شود؛ برای کسانی که از مرگ نجاتش دادند.

گروهی از حکما؛ «با توحشی کمتر از ما، مورد اعتماد بیشتر و با احترام بیشتر به سرنوشت افراد ضعیف. اما آنها به حدی ترسناک قوی هستند». این یعنی حکمت به تنهایی کافی نیست تا ساکنان زمین به مسافران غریب خود اطمینان کنند. قدرت حتی اگر در خدمت خیر گرفته بشود، باید در نهایت به حاکمیت تبدیل بشود و حاکمیت‌های قدرتمند چنگال‌ها و مشت‌های خود را دارند. این همان چیزی است که رمان قصد دارد به آن اشاره کند که آن قدر که راه انسانیت را برای ماجراجویی جدید بازمی‌گذارد، ما را به پاسخ‌های شفا بخش نمی‌رساند.

معلوف آینده نگر

با اینکه معلوف تأکید می‌کند، رمان از حوادث ویروس «کرونا» و فروپاشی‌های اقتصادی و انزوایی که به همراه داشت و بازنگری‌ها الهام نگرفته، و پیش از مصیبت بزرگ نوشته شده، اما نشانه‌های این محنت و پیامدهای آن را درزندگی «الکساندر» و «ایو» می‌بینیم که هرکدام‌شان در زندگی بریده از دیگران فرو رفته و در تنهایی زندگی می‌کند و پیش‌بینی نشده از راه می‌رسد تا جزیره فراموش شده را به جایی بدل می‌کند که موج جمعیت به سوی آن روان می‌شوند به دلیل لنگر انداختن کشتی درمان «دوستان امپدوکلس» برسواحل آن سپس وحشت بشر و ناتوانی آنها در برابر تازه واردها و تظاهرات برای آنها که مشخص می‌شود برای هر دردی پادزهری دارند. پس قدرتی بالاتر از کسی که راز درمان را داشته باشد وجود ندارد.

«تمدن‌های ما با بزدلی سربریده نمی‌شوند؛ بلکه به سادگی ورشکسته شدند». این را «ایو» می‌گوید. چیزی که برای «الکساندر» روشن است اینکه «پیدا شدن سرو کله(دوستان امپدوکلس) با داروهای پیشرفته و بیمارستان‌های سیارشان در سراسر جهان به تنش و ناآرامی در اولویت‌ها و ارزش‌ها و بلبشویی هرمی شکل منجر شد».



«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند
TT

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

جشنواره «فیلم‌های کوتاه بیروت» (Beirutshorts) سال به سال و در هر دوره تحولی چشمگیر را تجربه می‌کند. از آنجا که پیش از این حدود 1000 فیلم کوتاه برای شرکت در این جشنواره ارسال می‌شد، اکنون این تعداد به بیش از 3000 فیلم رسیده و افق‌های آن گسترش یافته است، به طوری که انتخاب‌های بیشتری از سراسر جهان را ارائه می‌دهد که سطح نمایش‌ها را هم از لحاظ عربی و جهانی ارتقا می‌دهد.
این جشنواره به عنوان چهارمین جشنواره مهم عربی پس از جشنواره‌های «قرطاج سینمایی»، «قاهره سینمایی» و «اسکندریه سینمایی» که شایستگی دریافت جایزه اسکار را دارند، شناخته می‌شود.
سام لحود، مدیر و سازمان‌دهنده جشنواره، اشاره می‌کند که این دسته‌بندی بالاترین سطح اعتبار جهانی برای جشنواره‌های سینمایی است. او به «الشرق الأوسط» گفت: «ما منتظر نتایج سه فیلم کوتاه لبنانی هستیم که امسال برای جایزه اسکار نامزد شده‌اند. همچنین در دوره فعلی، سه فیلم دیگر از میان فیلم‌های «حرفه‌ای» برای شرکت در مسابقه سال آینده انتخاب خواهند شد».

من الأفلام اللبنانية المشاركة «بلايندي» للطالب غي قسيس... (الجهة المنظمة)

این فیلم‌ها از سه مرحله برای رسیدن به اسکار عبور می‌کنند: ابتدا شایستگی کسب نامزدی را پیدا می‌کنند، سپس وارد فهرست کوتاه می‌شوند و در نهایت برای دریافت جایزه رقابت می‌کنند.
در دوره نوزدهم جشنواره که از 3 تا 7 نوامبر برگزار می‌شود، 85 فیلم کوتاه از لبنان و دیگر کشورهای جهان به نمایش گذاشته خواهد شد. این فیلم‌ها شامل آثار فارغ‌التحصیلان جدید و دانشجویان کارگردانی از لبنان هستند. لحود در این باره توضیح می‌دهد: «ما این فیلم‌ها را بر اساس استانداردهای بالایی انتخاب کرده‌ایم که شامل 13 فیلم به عنوان پروژه‌های فارغ‌التحصیلی و 15 فیلم از دانشجویان سال‌های دوم و سوم است. در مسابقه رسمی جشنواره، 41 فیلم از لبنان و دیگر کشورها حضور دارند. همچنین 8 فیلم از لبنان و دیگر کشورهای جهان در مسابقه «زمین، صلح و عدالت» شرکت دارند.»
فیلم‌های کوتاه در این جشنواره از ژانرهای مختلفی همچون داستانی، مستند، اجتماعی، تجربی و انیمیشن هستند. از جمله فیلم‌های لبنانی شرکت‌کننده می‌توان به «در جایی اما نه اینجا»، «این نافرمانی» و «نه تنها ترس دارم، بلکه غمگینم» اشاره کرد.
کشورهای مختلفی همچون مجارستان، اسپانیا، آمریکا، کرواتیا، سعودی، اتریش و برزیل نیز در جشنواره حضور دارند.
لحود در مورد جدیدترین ویژگی‌های این دوره، می‌گوید: «ما همیشه تلاش می‌کنیم که دوره‌های جشنواره را به روز و پیشرفته کنیم. هیئت داوری امسال شامل مدیران برنامه‌های جشنواره‌های رسمی از جشنواره‌های جهانی است. امسال ما میزبان مدیران از برلین سینمایی، لوکارنو و کلرمون-فیران هستیم. همچنین تعدادی از فیلم‌سازان لبنانی مانند کارولین لبکی و بازیگران مانند رودریگ سلیمان و السا زغیب نیز حضور دارند.»
جشنواره بیروت برای فیلم‌های کوتاه برای اولین بار با مؤسسه متروپولیس سینماتیک همکاری می‌کند و تمامی نمایش‌های جشنواره در این مؤسسه برگزار خواهد شد. لحود در این باره می‌گوید: «این اولین بار است که دو مؤسسه سینمایی در یک همکاری مشترک شرکت دارند. سازمان‌دهندگان این جشنواره (جامعه سینمایی بیروت) و متروپولیس دو نهاد پیشرو در برگزاری جشنواره‌های سینمایی در لبنان هستند. امیدواریم که این نوع همکاری‌ها با جشنواره‌های دیگر در آینده نیز گسترش یابد.»

تبرز مواهب إخراجية شبابية في «بيروت للأفلام القصيرة»... (الجهة المنظمة)

یکی از شگفتی‌های جشنواره امسال، اهدای جوایز مالی به ارزش تقریبی 3500 دلار است. همچنین فیلمی که جایزه تماشاگران را کسب کند، صاحب آن به فرانسه سفر کرده و در جشنواره کلرمون-فیران شرکت خواهد کرد.
لحود ادامه می‌دهد: «امسال فیلم‌های لبنانی را به جشنواره فرانسوی کلرمون-فیران خواهیم برد که از 30 ژانویه تا 8 فوریه برگزار می‌شود. انتخاب شخصیت‌های برجسته از جشنواره‌های جهانی هدفش نزدیک‌تر شدن به سطح فیلم‌های لبنانی است. وقتی آنها فیلمی را در محیط خود می‌بینند، ارتباط بهتری با موضوع آن برقرار می‌کنند.»
لحود در مورد سطح فیلم‌های جشنواره توضیح می‌دهد:
«اکثر فیلم‌ها فیلم‌های جوانانه‌ای هستند که با موضوعات متنوع و ایده‌های جسورانه به مسائل مختلف از جمله عدالت، جنگ‌ها و داستان‌های اجتماعی پرداخته‌اند. این فیلم‌های کوتاه از تکنیک‌های پیشرفته‌ای بهره می‌برند که با استانداردهای جهانی همخوانی دارد. همچنین همکاری‌هایی با برلین سینمایی داشته‌ایم و دو قسمت از روند برگزاری جشنواره سال گذشته را به نمایش خواهیم گذاشت و 12 فیلمی که در آن جشنواره شرکت داشتند، به نمایش درمی‌آیند.»


سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
TT

سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)

کمتر از دو ماه تا پایان سال جاری باقی مانده است، اما نتایج حاصل از فروش فیلم‌های سعودی در سال جاری، از موفقیت‌هایی بی‌سابقه سخن می‌گویند. «گیشه‌ی فروش» فیلم‌های سعودی از آغاز سال تا نیمه‌ی ماه گذشته، اکتبر، ۲۳ درصد از مجموع درآمد حاصل از همه‌ فیلم‌هایی را که در سالن‌های پادشاهی عربى سعودى به نمایش درآمده‌اند، به خود اختصاص داده است. این رقم چندان اندک نیست، همان‌گونه که ممکن است در ابتدا به نظر برسد، زیرا سهم فیلم‌های سعودی در مقایسه با کل فیلم‌های عربی و خارجی که در سالن‌های این کشور نمایش داده می‌شوند، از ۴ درصد فراتر نمی‌رود.
در واقع، بازار سینمای سعودى طی حدود پنج سال گذشته شاهد جهش چشمگیری در تعداد فیلم‌های تولیدشده در داخل کشور بوده است، فیلم‌هایی که راه خود را به آسانی به سالن‌های نمایش باز کرده‌اند.
این موفقیتی است که سعودى نه از نظر شمار فیلم‌سازان و نه از نظر تعداد تماشاگران انتظارش را نداشت، اما با شتابی چشمگیر به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل شده است.

فیلم «هوپال» (الشرق الأوسط)

پایه‌گذاری سینما

از سال ۲۰۱۸، هنگامی که عهد جدید توسعه و فرهنگ در سعودى پایه‌گذاری و اجرای آن آغاز شد، نتایج برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده در حوزه‌های گوناگون به‌روشنی پدیدار شد. هر زمینه‌ای را که بنگری، امروز بهتر از گذشته است: از توسعه‌ی اجتماعی و فرهنگی گرفته تا هنر، اقتصاد، علم و ابزارهای گوناگون دانش.
سینما نیز جایگاهی ویژه در توجه مسئولان یافت؛ مؤسسات حمایت و تولید و انجمن‌های سینمایی تأسیس شد، در حالی که سالن‌های سینما در شهرهای مختلف کشور گسترش یافتند. ناشران نیز توجه خود به انتشار کتاب‌های سینمایی را افزایش دادند. افزون بر این، دو جشنواره سینمایی نیز راه‌اندازی شد: یکی ویژه‌ فیلم‌های محلی و خلیجی (یعنی «جشنواره فیلم‌های سعودی») و دیگری با ابعاد جهانی («جشنواره بین‌المللی فیلم دریای سرخ»).
بخش بزرگی از این تلاش‌ها نتیجه‌ی تأسیس «هیئت فیلم‌های سعودی» به ریاست عبدالله آل‌عیاف است؛ کسی که از پیشینه‌ای سینمایی برخوردار است و فعالیتش از سال‌های نخستین این قرن آغاز شد. انتخاب او و نیز سایر رؤسا و مدیران بخش‌های مختلف، نه‌تنها از نظر گزینش اشخاص موفقیت‌آمیز بود، بلکه از نظر ایجاد و تضمین زیرساخت‌های هنری، تولیدی و فرهنگیِ لازم برای رشد سینمای بومی نیز بسیار مؤثر واقع شد.

پوستر فیلم سعودی «شباب البومب ۲» (الشرق الأوسط)

مقایسه‌ها

بر اساس بررسی‌های بی‌طرفانه و کارشناسانه، در جهان عرب (و حتی در بیشتر کشورهای جهان) تجربه‌ای مشابه با این میزان تلاش و دستیابی به نتایج در زمانی چنین کوتاه وجود ندارد. مؤسسات مشابهی در برخی کشورها تأسیس شده بودند، اما بسیاری از آن‌ها نتوانستند با انرژی و تداوم لازم ادامه دهند یا در فعالیت‌هایی تبلیغاتی برای منافع حاکمیت حل شدند.
آنچه در تجربه سعودى تحسین‌برانگیز است، گام‌های استوار، سنجیده و هدفمند آن در راه تحقق یک صنعت سینمایی جامع است.
اگر به اعداد بازگردیم، کافی است بگوییم که در سال گذشته، ۲۰۲۴، سهم درآمد فیلم‌های سعودی از بازار داخلی از ۸ درصد فراتر نرفت. این بدان معناست که آنچه در نه ماه و نیم نخست سال جاری به دست آمده، تقریباً سه برابر آن مقدار است.
ارزیابی فیلم‌هایی که این موفقیت را رقم زده‌اند، با دلایل موفقیت تجاری‌شان تفاوت دارد؛ برخی از فیلم‌های موفق از سطح هنری آگاهی‌بخشی برخوردارند، مانند «هوپال» که در میان فیلم‌های سعودی در رتبه‌ دوم قرار گرفت و ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار فروش داشت. برخی دیگر کاملاً عامه‌پسندند، مانند «شباب البومب ۲» به کارگردانی حازم فوده که با ۷ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار، از نظر فروش در رتبه‌ نخست ایستاد. این فیلم از نوع کاملاً تجاری و مردمی است.
نکته‌ جالب آن است که تقریباً تمام فیلم‌های سعودی تولیدشده در پنج سال اخیر (اگر نگوییم همه‌ آن‌ها) با دقت و برنامه‌ریزی ساخته شده‌اند و موضوعاتی را مطرح کرده‌اند که به فرد و جامعه مربوط است — خواه در قالب کمدی، خواه درام یا خیال‌پردازی. بنابراین، حتی آن دسته از فیلم‌هایی که بر پایه‌ی جذب مستقیم تماشاگران عام ساخته شده‌اند (مانند «آواز زاغ» از محمد السلمان و دو فیلم «شباب البومب») نیز با خواسته‌ها و علایق مخاطبان خود ارتباط برقرار کرده‌اند.
فیلم «هوپال» ساخته‌ عبدالعزیز الشلاحی و پیش از آن «نوره» اثر توفیق الزایدی، به عنوان نمونه، با نگاه به تاریخ پیش از سال ۲۰۱۸ آن را میراث و سنت تلقی کردند و بر همین اساس نیز در داخل و خارج از کشور با استقبال روبه‌رو شدند. برخی دیگر نیز از ژانر هیجان و تعلیق برای رساندن پیام خود بهره گرفتند، مانند آثار لعلی کلثمی.

جشنواره و همایش

این تمام ماجرا نیست. چند روز پیش، سومین دوره‌ «فروم فیلم سعودی» با موفقیتی چشمگیر به پایان رسید — نه فقط به این دلیل که جانی دپ از مهمانان دعوت‌شده برای سخن گفتن درباره‌ تجربه‌ بازیگری خود بود، بلکه به این خاطر که این فروم، با توجه به اهداف اعلام‌شده‌اش در زمینه‌ پیوند دادن سینمای سعودی به چرخه‌ اقتصادی و تجاری فیلم در جهان و جذب سرمایه‌ها و همکاری‌های بین‌المللی، ثابت کرد نماینده‌ای شایسته برای وضعیت کنونی و آرمان‌های سینمای سعودى است.
در روزهای آینده نیز، دوره‌ تازه‌ای از «همایش نقد سینمایی» برگزار خواهد شد که همه‌ جنبه‌های مربوط به زندگی نقد فیلم، پیوند آن با سینما، مخاطبان و نقش فرهنگی و روشنگرانه‌اش را بررسی می‌کند.
این مسیری است نسبتاً کوتاه، اما از نظر عملی سرشار از دستاورد؛ هرچند هنوز راهی طولانی برای تحقق اهداف در همه‌ زمینه‌های هنری و صنعتی سینما در پیش است.


«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
TT

«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)

بیش از ۸۰ رقصنده و رقصنده‌ـ‌هنرمند از فارغ‌التحصیلان مؤسسات هنری و از مناطق و اقوام گوناگون سوریه، خود را برای اجرای نخستین نمایشِ موزیکالِ صحنه‌ای پس از به‌دست گرفتن زمام قدرت توسط حاکمیت جدید در کشور آماده می‌کنند.
در این نمایش که بازیگر بزرگ سوری مونا واصف نقش اصلی آن را بر عهده دارد، هنرمند تئاتر نوار بُلبل، بازیگر برجسته ناهِد حَلَبی، بازیگر ولید دَبّس و گروهی دیگر نیز شرکت دارند. اجراهای این اثر از ۳ تا ۵ نوامبر در تالار اپرای دمشق برگزار می‌شود.

در همین زمینه، کارگردان اثر احمد زهیر گفت: نمایش «وردة إشبیلیة» یا «تاج‌العروس» اثری موسیقایی است که دو سال پیش در خارج از سوریه اجرا شده بود، اما این‌بار با دیدگاهی تازه آماده شده تا میان گذشته و حال پیوندی برقرار کند، آن‌گونه که خود گفت «پس از پیروزی سوری‌ها» نمایشی نو با شکلی متفاوت از نسخهٔ نخست پدید آمده است.

او در نشست خبریِ معرفی نمایش در دمشق توضیح داد که بازگشت اجراها به تالار اپرا «پیامی روشن دارد مبنی بر این‌که سوریه از نظر هنری و فرهنگی در حال بهبود است و دوباره نور می‌گیرد»، و تأکید کرد که «هنر توان آن را دارد که همگام با تحولات حرکت کند و در روند توسعه و بازسازی سهیم باشد».
تولیدکنندگان این نمایش قصد دارند گروهی دائمی برای نمایش‌های موزیکال و نمایشی در دمشق پایه‌گذاری کنند تا اجراهای هنری در سوریه و خارج از آن استمرار یابد.

یادِ اندلس بر صحنهٔ سوریه (پوستر رسمی)

نوار بُلبل در گفت‌وگو با الشرق الأوسط اظهار کرد: این نمایش «سفری هنری است که یاد دوران‌هایی را زنده می‌کند که در آن موسیقی، رقص و شعر بازتاب‌دهندهٔ هویت و زیبایی ما بود». او افزود که هدف نمایش، زنده‌کردن پیوند میان هنر و احساس و نیز اثبات حضور تئاتر سوری است.
این نمایش نخستین حضور بُلبل در سوریه پس از بیش از ده سال دوری است، و به گفتهٔ او این خود «نشانه‌ای از تداوم حیات هنر سوری، با وجود همهٔ چالش‌ها» به شمار می‌آید.
محمد عمر، نویسندهٔ متن نمایش، گفت این اثر «یادآور گذشتهٔ درخشانِ تمدن عربی و اسلامی در اندلس است»، اما در عین حال «تصویری زیباشناسانه از سوریهٔ نوین ارائه می‌دهد؛ سوریه‌ای دوست‌دار، فراتر از اختلافات، و در حال بازسازیِ خود در عرصه‌های هنری و فرهنگی»، سوریه‌ای که «دوباره پل‌های ارتباط را به سوی همه می‌گشاید».
ناهِد حَلَبی، بازیگر نامدار، نیز معتقد است که «امروز تماشاگر سوری بیش از هر زمان دیگری آماده و مشتاق چنین گونه‌ای از هنر است که برای نخستین بار در این ابعاد و با چنین حرفه‌ای‌گری در کشور اجرا می‌شود».

از نشست خبری نمایش «وردة إشبیلیة» (سانا)

دست‌اندرکاران نمایش امید دارند که موفقیت آن آغازگر مجموعه‌ای از اجراهای موزیکال در تالار اپرا باشد.
به گفتهٔ ولید دَبّس، «سرمایه‌گذاری در هنرها معیار رشد کشورها و نماد تصویر تمدنی آن‌هاست».
اجرای نمایش را مؤسسهٔ «موزاییک» پشتیبانی می‌کند؛ نهادی که بر اساس دیدگاه خود تأکید دارد: «هنر و موسیقی بخشی اصیل از تمدن کهن سوریه‌اند».
نمایندهٔ این مؤسسه رانیا قَطَف بر اهمیت تقویت حضور این هنرها در داخل کشور و تداوم همکاری‌های نهادی برای حمایت پایدار از آن‌ها تأکید کرد.