الراوی؛ ماجرای سقوط بغداد و آخرین دیدارها با صدام

وزیر سابق بازرگانی عراق در گفت‌وگو با «الشرق الاوسط» درباره صحنه‌های «اجساد سوخته»، «نبرد فرودگاه» و اینکه چطور سوری‌ها او را دست بسته به آمریکایی‌ تحویل دادند می‌گوید

الراوی؛ ماجرای سقوط بغداد و آخرین دیدارها با صدام
TT

الراوی؛ ماجرای سقوط بغداد و آخرین دیدارها با صدام

الراوی؛ ماجرای سقوط بغداد و آخرین دیدارها با صدام

- هلیکوپترهای آپاچی در جاده «الدوره – مسجد ام‌الطبول – فرودگاه» از چپ و راست شهروندان عادی را به گلوله بستند ... اجسادی را دیدم که برخی از آنها هنوز می‌سوختند... آخرین نفس‌هاشان را در ماشین‌های در حال سوختن می‌کشیدند. 
- نیروهای آمریکایی وارد فرودگاه بغداد شدند و با مقاومت سختی مواجه شدند و عقب نشینی کردند و همین آنها را بر آن داشت تا از سلاح‌های ممنوعه مرگبار استفاده کنند که اکثر جنگجوها را از بین برد و تانک‌ها را ذوب کرد و قادرشان ساخت اشغالش کنند.
- دومین دیدار با صدام (بعد از تهاجم) با حضور قصیّ، عدیّ و وزیر دفاع صورت گرفت... فرماندهان نظامی در حال گفت‌وگو در باره وضعیت پس از ورود نیروهای آمریکایی به بغداد بودند ... رئیس جمهوری فقید از من خواست که به ارتش در جابه جایی سلاح کمک کنم. 
- من به سوریه رفتم (بعد از سقوط بغداد) و آصف شوکت من و سفیر عراق را به شام دعوت کرد... و شب بعد از شام اوضاع تغییر کرد... مستقیم به دست آمریکایی‌ها تحویلم دادند.
- به بازجوی آمریکایی گفتم: مردم عراق مردم سرسختی هستند که در طول تاریخ جز سارگون اکدی، حمورابی، آشوربانیپال، نبوکدنصر، حجاج، هارون الرشید و صدام حسین بر آنها حکومت نکردند... او پاسخم را می‌نوشت.
**************
الراوی شب شروع جنگ را به خوبی به یاد می‌آورد، اما تأکید می‌کند غافلگیر کننده نبود. می‌گوید: «حمله آمریکا به عراق و شروع حمله وحشیانه به کشور ما برای مقامات، وزرا، نیروهای مسلح، دستگاه‌های امنیتی و سازمان‌های حزبی غیرمنتظره نبود... همه در آن شب آماده بودند، حتی قبل از شروع حملات هوایی و نبردهای زمینی. حکومت و دستگاه‌های امنیتی در صحنه و در همه زمینه‌ها برای مقابله با دشمن آماده بودند. بنابراین، این تهاجم ناروا ما را غافلگیر نکرد. آمریکا از قبل تصمیم گرفته بود عراق را به هر بهانه‌ای اشغال کند».
و ادامه می‌دهد: «من با همکارانم در وزارتخانه ماندم. ما از مقر خود خارج نشدیم و پیگیر مسائل بودیم. ما با تأمین ذخیره شش ماهه مواد غذایی برای شهروندان، بر جنگ پیشی گرفتیم. هدف این بود که وقتی جنگ شروع شود، شهروندان مایحتاج خود را داشته باشند. ما این مأموریت را پیش از شروع بمباران هوایی بغداد انجام دادیم. من و مدیران کل و کارمندان در وزارتخانه ماندیم... شبی که بمباران شروع شد در وزارت بودیم و جای خود را ترک نکردیم. اما یک جای دیگر هم در میدان عدن نزدیک به سایت وزارت داشتیم. یکی از شرکت‌های ما که انبارهای آرد و نان را اداره می‌کند در آنجا واقع شده است. ما در تمام مدت حملات هوایی و نبردهای زمینی، تا زمان اشغال بغداد، بین مقر وزارتخانه و ستاد ذخیره چرخش داشتیم. ما ترک نکردیم.»
الراوی از آخرین جلسات رهبری عراق در زمان حمله و تا زمان سقوط رژیم می‌گوید. می‌گوید: «من در 3 جلسه بعد از حمله با رئیس‌جمهوری فقید صدام حسین شرکت کردم. اولین جلسه بیش از یک هفته پس از شروع بمباران هوایی و شروع نبردهای زمینی برگزارشد. من با وزیر نفت در آن شرکت کردیم. رئیس جمهوری از من خواسته بود که مواد غذایی را به شهر بغداد برسانم تا با دشمن در داخل نبرد شود. وی همچنین از دکتر عامر رشید وزیر نفت خواست تا میزان دود از نقاط مشتعل را تشدید کند تا موشک‌ها از اهداف مشخص منحرف شوند. جلسه دومی هم که با وزیر نفت شرکت کردم، بعد از اینکه دوباره رئیس جمهوری فقید ما را خواست. در آن زمان ما در جلسه رهبری شرکت کردیم و رئیس جمهوری صدام پیگیر موضوع تامین مواد غذایی در داخل بغداد بود. بنابراین من به او اطمینان دادم و به او گفتم که ما 6 ماه ذخیره شهروندان را کامل کرده‌ایم و بنابراین جای نگرانی در این زمینه وجود ندارد. من همچنین به او اطمینان دادم که به ویژه در بغداد جای نگرانی نیست؛ چون برای بیش از شش ماه ذخایر مواد غذایی مازاد داریم. او گفت: با این وجود، به تلاش خود ادامه دهید... این قبل از ورود تانک‌های آمریکایی به شهر بود. سومین جلسه در 3 آوریل و با حضور فرماندهان نظامی برگزار شد. (فرزندان صدام) قصی، عدی و وزیر دفاع (سلطان هاشم الطائی) حضور داشتند.

پس از ورود نیروهای آمریکایی به بغداد، رهبران نظامی در حال بحث و گفت‌وگو بودند، بنابراین رئیس جمهوری فقید از من خواست که در حمل سلاح به ارتش کمک کنم. در واقع یک سرتیپ از گارد جمهوری در یکی از شرکت‌های وزارت بازرگانی که شرکت عمومی تجارت غلات در باب المعظم در مرکز شهر بغداد است به همراه مدیر کل شرکت یوسف عبدالرحمن العانی مستقر شدند. بنا به درخواست نماینده گارد ریاست جمهوری، انتقال سلاح از انبارهای العظیم و تکریت به محل‌های مورد نظر ادامه یافت. حمل و نقل ادامه داشت تا اینکه بغداد اشغال شد و پس از ورود اوباش به مقر شرکت (پس از اشغال بغداد) کار متوقف شد. این آخرین دیدار ما با رئیس جمهوری صدام بود».
آیا صدام در آخرین دیدار با شما خداحافظی کرد؟ آیا احساس کردید که این یک جلسه خداحافظی خواهد بود؟ الراوی پاسخ می‌دهد: «نه، به هیچ وجه. ما هرگز این احساس را نداشتیم. ما احساس نمی‌کردیم که همه چیز به همان شکلی که پیش آمد به پایان برسد. ما از زمان تحمیل محاصره بیش از 13 سال تا آخرین لحظه در وزارت بازرگانی به وظیفه خود در تامین مواد غذایی برای مردم عراق عمل کردیم و به عنوان وزارت بازرگانی تا جایی که توانستیم و در حد توان به طرف‌های دیگر و به اندازه مأموریت خود کمک کردیم... البته وزارت بازرگانی ناوگان بزرگی برای حمل و نقل مواد در اختیار داشت و بر همین اساس رئیس جمهوری فقید از ما خواست تا اسلحه را منتقل کنیم. ما حدود 2000 کامیون بزرگ داریم که حتی قادر به حمل تانک هستند... در واقع ما وزارت دفاع را با حدود 45 کامیون برای حمل تانک قبل از شروع نبردها و 2750 موتور سه چرخ مجهز کردیم».
وقتی از الراوی پرسیده شد که با دیدن تانک‌های آمریکایی که وارد بغداد می‌شوند چه احساسی داشت، پاسخ داد: «البته احساسم احساس یک فرد میهن پرست است که در برابر اشغال وحشیانه و بدون دلیل کشورش مقاومت می‌کند... صحنه‌های ورود تانک‌ها به بغداد دردناک بود. اما نه جامعه جهانی و نه جامعه منطقه‌ای و نه حتی اتحادیه عرب نقش جدی در جلوگیری از این تجاوز نداشتند. اجلاس شرم الشیخ با صدور بیانیه‌ای هرگونه تجاوز به عراق را محکوم کرد، اما اقدام عملی برای جلوگیری از آن صورت نگرفت».
الراوی از مشاهدات خود از بمبارانی که در آغاز تهاجم، بغداد را هدف قرارداد می‌گوید: «بمباران بسیار شدید بود، به ویژه در بغداد. نابودی ساختمان‌ها و شهروندان را فراگرفت. من با کامیون‌های آرد که آرد را به نانوایی‌های شهر بغداد می‌رساندند، همراهی می‌کردم. یک بار دیدم هلیکوپترهای آپاچی شهروندان را در جاده (الدوره - مسجد ام‌الطبول - فرودگاه) از راست و چپ به گلوله می‌بندند و خودروهای عبوری و خودروهای پارک شده در دو طرف جاده را به آتش می‌کشیدند. مدیر بسیج و آمار وزارت بازرگانی به همراه همسرش به شهادت رسیدند. من خودم در سیلوی الدوره به محل حادثه رفتم. اجساد را دیدم، برخی از آنها پس از حمله هنوز می‌سوختند. برخی از آنها در داخل خودروهای در حال سوختن هنوز زنده بودند. متوجه شدم که کارمندم به نام نصرت و همسرش فوراً در ماشین‌شان زغال شده‌اند. با صحنه‌ای غیرانسانی روبه رو شدم که قوانین جنگ را نقض می‌کرد که حملات آمریکا به شهروندانی که در خیابان راه می‌روند مسببش بود. این صحنه هنوز در خاطر من است و اینکه چگونه قربانیان در حال مرگ در داخل اتومبیل خود می‌سوختند».
وی در توضیح می‌افزاید:« این حادثه آغاز نبرد فرودگاه بود که یک روز قبل اعلام شده بود نیروهای آمریکایی وارد فرودگاه شدند. من با وزیر حمل و نقل احمد مرتضی رفتم و رسانه‌ها صحنه سوار شدن ما به هواپیمای جامبو در داخل فرودگاه را گزارش کردند تا ثابت کنند خبری که آمریکایی‌ها منتشر کرده‌اند صحت ندارد. یک روز بعد نیروهای آمریکایی وارد فرودگاه شدند و با مقاومت شدید گروه‌های گارد جمهوری، گارد ویژه، (فداییان صدام) و داوطلبان عرب مواجه شدند و بسیاری از نیروهای دشمن نابود شدند و باقیمانده‌شان به بیرون از فرودگاه عقب نشستند و همین نیروهای امریکایی را برآن داشت تا در حمله دوم به فرودگاه از سلاح ویرانگر ممنوع استفاده کنند و بسیاری از جنگجویان را نابود و تانک‌ها را ذوب و امکان تصرف آن را فراهم کردند. یکی از مقامات ارشد عرب سه ماه قبل از شروع تجاوز به عراق به من گفت که از فرمانده نیروهای آمریکایی، ژنرال تامی فرانکس، مأمورفرماندهی ارتش کشورش برای اشغال عراق، فهمیده که در صورت وقوع جنگ، نیروهای آمریکایی با تمام سلاح‌های موجود عراق را اشغال خواهند کرد، حتی اگر نیاز به استفاده از بمب هسته‌ای میدانی (تاکتیکی) داشته باشد. این (مقام عرب) بر لزوم کشف سلاح‌های کشتار جمعی در صورت وجود آنها تاکید کرد، زیرا او مشتاق جلوگیری از جنگ بود. در این جلسه تایید کردم که عراق عاری از سلاح‌های تخریبی است و این اطلاعات به رئیس جمهوری ابلاغ شد... آنچه در اینجا می‌خواهم تاکید کنم این است که آنچه در نبرد دوم در فرودگاه با استفاده از سلاح‌های ممنوعه و مرگبار رخ داد بخشی از طرح از پیش آماده شده حمله به عراق و عزم برای اشغال آن بود».

سقوط بغداد... وافتادنش به دست آمریکایی‌ها
الراوی ماجرای خروجش از بغداد پس از اشغال و اینکه چگونه به دست آمریکایی‌ها افتاد را بیان می‌کند. می‌گوید: «ما در وهله اول انتظار نداشتیم که بغداد اشغال شود و عراق اشغال شود. بنابراین ما حداقل به عنوان وزیر، برنامه‌ای برای مقابله با اشغال عراق نداشتیم. اتفاقی که افتاد این بود که پس از ورود نیروهای آمریکایی به بغداد، در 9 آوریل، دبیر شورای وزیران، دکتر خلیل المعموری، با ما تماس گرفت و به نمایندگان وزرایی که روزانه دستورات شورا را دریافت می‌کنند یا اطلاعاتی را به این شورا می‌دهند، اطلاع داد وزرا می‌توانند به جایی که می‌خواهند بروند. شهر من راوه است و خانواده و آشنایانم آنجا هستند. به سمت راوه که حدود 100 کیلومتر با مرز سوریه فاصله دارد حرکت کردم. خانواده‌های الراوی ما در البوکمال، دیرالزور و حلب ساکن هستند. برای مدت طولانی میان خانواده‌ها در امتداد خط فرات بالا (بین عراق و سوریه) ارتباط وجود داشته است. وقتی به راوه رسیدم به من توصیه کردند که برای مدت دو هفته به سوریه بروم و اوضاع را زیر نظر بگیرم، در واقع از نظر روانی آمادگی سفر به هیچ کشوری خارج از عراق را نداشتم و فقط پاسپورت دیپلماتیک خود را داشتم. روز بعد با برادرم مزهر و مشاور ریاست جمهوری، عصام عبدالرحیم الراوی که بر نقطه مرزی طریبیل نظارت می‌کرد، به سوریه رفتم. ما وارد سوریه شدیم و در واقع من رابطه قوی با طرف سوریه داشتم. وقتی که درخواست دیدار با رئیس جمهوری بشار اسد می‌کردم، درخواستم برآورده می‌شد. رئیس جمهوری فقید صدام، زمانی که بشار به ریاست جمهوری منصوب شد، من را به عنوان فرستاده‌ای نزد وی فرستاد. قرارداد تجارت آزاد امضا و مرزها باز شد به طوری که عراق و سوریه به یک بازار اقتصادی واحد تبدیل شدند. خط لوله نفت راه اندازی شد که گام مهمی در چارچوب خروج از محاصره در سال 2000 به حساب می‌آید و بر این اساس وقتی به سوریه رفتم (بعد از اشغال عراق) هیچ نگرانی نداشتم به این دلیل که به کشوری می‌روم که با آن ارتباط قوی دارم. آصف شوکت در آن زمان مرا پذیرفت و به من گفت که اگر می‌خواهم خانواده‌ام را بیاورم، به او گفتم: متشکرم. می‌خواهم به عراق برگردم، اما همانطور که به مدیر اطلاعات دیرالزور گفتم، دو هفته در سوریه می‌مانم تا شاهد تحولات اوضاع عراق باشم. همان شب آصف شوکت ما را با سفیر عراق به شام برد... شب بعد از شام اوضاع تغییر کرد».
الراوی در توضیح اتفاقی که برایش افتاده است می‌افزاید: «من و همکارانم را به آپارتمانی در المزه بردند. حداقل می‌توانم بگویم آپارتمان بسیار کثیف بود. هیچ نداشت. معلوم بود که متعلق به کارکنان اطلاعات نظامی است. هیچی توی یخچال نبود. احساس کردیم که اولین پذیرایی قبل از ظهر خوب بود... اما تا شب اوضاع تغییر کرده. به نظر می‌رسد از همان زمان تصمیم گرفته شده است. مستقیماً خواستیم که به عراق برگردیم. بعد از دو روز ما را از هم جدا کردند. برادرم توسط اطلاعات دیرالزور دستگیر شد و من در روستایی به نام روستای الاسد در حصر خانگی قرار گرفتم، همانطور که فکر می‌کردم در انتظار تکمیل مقدمات تدارکاتی برای تحویل... من در خانه‌ای زندگی می‌کردم و پنج افسر همراهم ماندند و مرا می‌پاییدند و اجازه نمی‌دادند بیرون بروم. از این رو من نامه‌ای به رئیس جمهوری بشار نوشتم و اعلام کردم که من فلانی پسر فلانی هستم و دو هفته است که به سوریه آمده‌ام و از مهمان نوازی او تشکر کردم و درخواست برگشت به عراق را دارم و مرا از سرنوشت برادرم آگاه کنند. این 21 آوریل 2003، دو روز قبل از تحویلم بود. در روز 23 آوریل، سرتیپ یونس از طرف سرلشکر آصف شوکت نزد من آمد و به من گفت که موافقت (آقای رئیس جمهوری) را برای بازگشت شما گرفته‌ام... ساعت 12 (ظهر) دمشق را با یک ماشین اوپل ترک کردیم و یکی از کارمندانشان همراهم بود. به دیرالزور رسیدیم، گفتم: لطفاً کمی در شهر توقف کنید تا برادرم را ببینم، زیرا احتمال زیاد می‌دهم که او در دیرالزور بازداشت شده است. من این موضوع را در نامه خود به رئیس جمهوری بشار به صراحت بیان کرده بودم که در آن گفتم: لطفاً مرا از سرنوشت برادرم مطلع کنید، زیرا او را در سومین روز آمدنم به سوریه از دست دادم. به محض ورود به البوکمال، از سرتیپ یونس تشکر کردم و به او گفتم: ما شهر القائم را پیش رو داریم که به آن حصیبه می‌گویند، اجازه دهید وارد کشورم شوم. به من گفت: تو نمی‌توانی از نقطه رسمی وارد کشورت شوی، همان کسی که تو را اول به دمشق آورد، یعنی سرتیپ رکن نصیح از دیرالزور می‌آید و تو را به حصیبه می‌رساند، اما از طریق قاچاقچیان از راه بیابان. به او گفتم: به چه علت؟ جلوی من القائم است و مسافت کم، پیاده پنج دقیقه بیشتر طول نمی‌کشد و حالا شب است و هوا سرد، پس چرا می‌خواهید مرا از مسیر قاچاقچیان ببرید؟ به من گفت: این دستور است. با ماشین به سمت صحرا رفتم و سرتیپ نصیح از اطلاعات دیرالزور همراهم بود. بعد از حدود 20 دقیقه به نقطه مشخصی رسیدیم. چراغ‌ها را خاموش کرد. در تاریکی راه رفتیم. وارد یک سرازیری کوچک شدیم و به خاک عراق رسیدیم. جلوی من هفت سرباز آمریکایی سبز شدند که از ما خواستند بایستیم و اسلحه‌های لیزری را به سمت من نشانه رفتند. ایستادم. سرتیپ رکن دستی مرا به آمریکایی‌ها تحویل داد. دست‌هایم را بستند و روی سرم کلاه گذاشتند و سوار یک هامر کردند که حدود یک ربع در صحرای عراق حرکت می‌کرد.
بعد با ماشین وارد یک هواپیما (چینوک) شدم و به پایگاهی رسیدم که به نظر می‌رسید پایگاه الولید در نزدیکی مرز اردن باشد. یک هواپیمای بال ثابت منتظرم بود و مرا به بغداد بردند».
او ادامه می‌دهد: «حدود ساعت 10 شب رسیدم و بازجویی از من به مدت 5 ساعت طول کشید. یک مترجم لبنانی با بازجوی آمریکایی کار می‌کرد. به او گفتم که نیازی به مترجم ندارم. من فارغ التحصیل بریتانیا هستم (دارای مدرک دکترا از دانشگاه منچستر) و می‌توانم با شما به زبان انگلیسی صحبت کنم. تحقیقات پنج ساعت به طول انجامید. ساعت چهار صبح مرا به اتاقی بردند که وزیر آموزش عالی عراق، دکتر همام عبدالغفور، دکتر سطام الکعود و فردی به نام (ابومحمود الخلایله) وابسته به گروه فلسطینی ابونضال که در آن زمان خود را تسلیم کرده بود و تحت تعقیب نیروهای آمریکایی نبود حضور داشتند. یک کیسه زباله مشکی به من دادند تا به عنوان زیرانداز از آن استفاده کنم، هوا سرد بود اما ما چهار نفر در این اتاق بدون پتو روی یک پتو خوابیدیم. صبح شخصی نزد من آمد و پرسید: چرا برگشتی؟ گفتم: از مقامات سوریه - نگفتم رئیس جمهوری بشار – درخواست کردم به کشورم بازگردم. از من در مورد چیزهای دیگری پرسید: چه کسی با تو رفت؟ گفتم: کسی با من نرفت. البته من نمی‌توانستم درباره همکارانم گزارش بدهم. روز بعد، رئیس بازجویان اطلاعات نظامی مرا احضار کرد و به من گفت که واشنگتن از دست تو بسیار ناراحت است، زیرا اطلاعات درستی ارائه نکردی. به او گفتم چطور؟ گفت: تو می‌گویی که به تنهایی به سوریه رفته‌ای، اما در نامه‌ای که به رئیس جمهوری بشار اسد ارسال کرده‌ای، جویای سرنوشت برادرت مزهر مهدی صالح می‌شوی، بنابراین اطلاعات درستی به ما نمی‌دهی. به او گفتم: برادرم مزهر کاری به سیاست ندارد و با من آمده تا به من خدمت کند، پس چرا نامش را به شما بدهم؟ حتی نامه من به رئیس جمهوری سوریه به دست آمریکایی‌ها رسید و آنها آن را به من نشان دادند».
وقتی از الراوی درباره محتوای نامه‌اش به رئیس جمهوری سوریه سؤال می‌شود، می‌گوید که این نامه شامل چندین موضوع از جمله «موضوع مربوط به دو کشور و آینده امنیت سوریه» است. پرزیدنت صدام به من دستور داده بود که آن را به رئیس جمهوری بشار گزارش کنم. در آن زمان شورای فرماندهی انقلاب و رهبری عراق تشکیل جلسه دادند و پس از پایان جلسه، طارق عزیز معاون نخست وزیر با من تماس گرفت و به من گفت که رئیس جمهوری می‌گوید تهدیدی برای سوریه وجود دارد و ما آماده‌ایم ارتش عراق‌ را آماده کنیم، رئیس جمهوری بشار را در جریان این موضوع قراربده. من با سرتیپ ذوالهمه تماس گرفتم و به او گفتم که این پیامی است از طرف صدام رئیس جمهوری به رئیس جمهوری بشار است که در آن می‌گوید ارتش عراق حاضر است و آماده حمایت از سوریه در برابر هر تهدیدی، پس از اینکه باخبر شدیم  تهدیدی علیه شما وجود دارد. سرتیپ ذوالهمه پس از ساعتی با پاسخ بازگشت و از صدام رئیس جمهوری تشکر کرد و گفت: وضعیت فعلی ما خوب است و هیچ خطری احساس نمی‌کنیم و در صورت نیاز به شما اطلاع خواهیم داد. موضوع برای من تمام شد، اما رئیس جمهوری وزیر دفاع عراق را به دمشق فرستاد و سپس ارتش را به دو جهت حرکت داد؛ اولی التنف و دیگری البوکمال به سمت سوریه برای حمایت از آن در برابر تهدید اسرائیل علیه سوریه. این پیام در واقع منبع تحقیق از سوی آمریکایی‌ها با من بود که خواستند دلیلی را که صدام را بر آن داشته تا این وظیفه را به طور خاص به من محول کند، بدانند، بنابراین به آنها گفتم: من کسی هستم که درگیر رابطه با سوریه هستم».
الراوی خاطرات خود را با این گفته به پایان می‌رساند: « پس از اتمام سؤالات بازپرس، این سئوال را از او پرسیدم: چرا برای اشغال عراق آمدید؟ در دهه هشتاد با این کشور رابطه‌ای متین داشتید و سالانه به آن وام یک میلیارد دلاری می‌دادید و من توافقنامه وسیع همکاری تجاری، اقتصادی، علمی و فن‌آوری امضا کردم. پاسخ داد: ما برای ایجاد دموکراسی آمده‌ایم و پس از تکمیل آن عقب نشینی می‌کنیم. در پاسخش گفتم: شما دموکراسی واقعی را در عراق برقرار نخواهید کرد و از آن عقب نشینی نخواهید کرد و عراق توسط نهادهای مذهبی و قبیله‌ای اداره خواهد شد و عراق امن به کشوری تبدیل خواهد شد که در آن افراط گرایی متولد می‌شود. قیمت نفت بسیار بالاتر از قیمت فعلی بشکه‌ای 20 دلار خواهد رفت و بی ثباتی در کشور ایجاد خواهد شد. فروپاشی عراق در طول تاریخ منجر به فروپاشی در منطقه می‌شود و وضعیتی از بی ثباتی و آشفتگی به وجود می‌آید که منجر به عدم تعادل منطقه‌ای در خاورمیانه می‌شود. مردم عراق مردم سرسختی هستند که در طول تاریخ جز سارگون اکدی، حمورابی، آشوربانیپال، نبوکدنصر، حجاج، هارون الرشید و صدام حسین بر آنها حکومت نکردند. و جوابم را یادداشت می‌کرد. و این در صبح روز 25 آوریل 2003 بود».

 



گفت‌وگوهای نظامی در کارگاه بین‌المللی ریاض  

  
رئیس ستاد کل ارتش پادشاهی عربی سعودی و رئیس کمیته بین‌المللی صلیب سرخ در مراسم افتتاح کارگاه (وزارت دفاع)
   رئیس ستاد کل ارتش پادشاهی عربی سعودی و رئیس کمیته بین‌المللی صلیب سرخ در مراسم افتتاح کارگاه (وزارت دفاع)
TT

گفت‌وگوهای نظامی در کارگاه بین‌المللی ریاض  

  
رئیس ستاد کل ارتش پادشاهی عربی سعودی و رئیس کمیته بین‌المللی صلیب سرخ در مراسم افتتاح کارگاه (وزارت دفاع)
   رئیس ستاد کل ارتش پادشاهی عربی سعودی و رئیس کمیته بین‌المللی صلیب سرخ در مراسم افتتاح کارگاه (وزارت دفاع)

هجدهمین دوره کارگاه افسران ارشد نظامی درباره قواعد بین‌المللی حاکم بر عملیات نظامی روز شنبه در پایتخت پادشاهی عربی سعودی، ریاض، آغاز شد. این کارگاه به همت وزارت دفاع پادشاهی عربی سعودی، نمایندگی‌شده توسط دانشگاه دفاع ملی، و با مشارکت کمیته بین‌المللی صلیب سرخ برگزار می‌شود.

این کارگاه که با حضور سرلشکر فیاض الرویلی، رئیس ستاد کل ارتش پادشاهی عربی سعودی، و میریانا سپولیاریچ، رئیس کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، افتتاح شد، در شرایطی برگزار می‌شود که جهان شاهد افزایش درگیری‌های مسلحانه و گسترش دامنه منازعات است؛ وضعیتی که فشارهای بی‌سابقه‌ای را بر نظام قوانین بین‌المللی که برای حمایت از غیرنظامیان در زمان جنگ تدوین شده، وارد می‌کند.

سرلشکر الرویلی در سخنرانی خود در حضور بیش از ۱۲۵ افسر ارشد نظامی از ۹۰ کشور جهان، تأکید کرد که برگزاری این کارگاه برای نخستین‌بار در پادشاهی عربی سعودی، تأییدی بر تعهد راسخ این کشور به احترام به حقوق بین‌الملل بشردوستانه، ترویج فرهنگ آن و تقویت اجرای آن در محیط عملیات نظامی است.

منظومه حقوقی و نهادی

رئیس ستاد کل ارتش توضیح داد که پادشاهی عربی سعودی، تحت رهبری خادم حرمین شریفین، ملک سلمان بن عبدالعزیز، و شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد و رئیس شورای وزیران، توجه ویژه‌ای به احکام حقوق بین‌الملل بشردوستانه در قوانین ملی خود داشته و نظام‌هایی را تصویب کرده که نقض قوانین جنگ را جرم‌انگاری می‌کند و در آن به اصول اساسی قواعد بین‌المللی حاکم بر عملیات نظامی پایبند است.

وی افزود: «این نظام‌ها همچنین تضمین‌کننده پاسخ‌گویی عادلانه در چارچوب یک منظومه حقوقی و نهادی مستحکم هستند که دادگاه‌های تخصصی در آن نقش مؤثری ایفا می‌کنند و به پرونده‌هایی که ممکن است در میدان جنگ رخ دهد، رسیدگی می‌کند؛ امری که با احکام و تضمین‌های حقوق بین‌الملل بشردوستانه هم‌راستا است».

سرلشکر فیاض الرویلی، رئیس ستاد کل ارتش (وزارت دفاع پادشاهی عربی سعودی)

سرلشکر فیاض الرویلی اظهار کرد که تعهد پادشاهی عربی سعودی «با تعالیم شریعت اسلامیِ معتدل که به رحمت، عدالت و نیکوکاری حتی در زمان جنگ و رفتار انسانی با اسیران جنگی فراخوانده، هم‌خوانی دارد». او افزود: «این ارزش‌های والا، پایه‌ای استوار برای تقویت حقوق بشر در زمان صلح و جنگ به‌شمار می‌روند و بخشی جدایی‌ناپذیر از اصول ثابت پادشاهی در احترام به انسان و حفظ کرامت او هستند».

وی بیان کرد که وزارت دفاع پادشاهی عربی سعودی از آغاز فعالیت خود، اصول حقوق بین‌الملل بشردوستانه را در برنامه‌های آموزشی نظامی و دوره‌های آموزشی برای تمامی نیروهای خود گنجانده است؛ به‌گونه‌ای که این اصول به‌درستی در میدان توسط نیروهای مسلح درک و اجرا شوند.

الرویلی اعلام کرد که این وزارتخانه برنامه‌های آموزشی تخصصی متعددی در زمینه حقوق بین‌الملل بشردوستانه اجرا کرده است؛ چه در همکاری با کمیته بین‌المللی صلیب سرخ و چه از طریق تلاش‌های نیروهای خود و نهادهای ذی‌ربط در پادشاهی. وی تأکید کرد که هدف این است که پادشاهی عربی سعودی به الگویی جهانی در اجرای حقوق بین‌الملل و آموزش آن تبدیل شود.

رئیس ستاد کل ارتش، همکاری با کمیته بین‌المللی صلیب سرخ را الگویی برجسته از همکاری ثمربخش در زمینه‌های آموزش و آگاهی‌بخشی حقوقی و انسانی دانست که به تقویت توانمندی‌های ملی کمک می‌کند و حرفه‌ای‌گری و انضباط را در انجام وظایف ارتقا می‌دهد.

وی توضیح داد که تعهد پادشاهی عربی سعودی تنها به جنبه‌های حقوقی و نظامی محدود نمی‌شود، بلکه از طریق تلاش‌های برجسته‌ای که «مرکز امداد و اقدامات بشردوستانه ملک سلمان» در مناطق درگیری و بلایای طبیعی در سراسر جهان انجام می‌دهد، شامل ابعاد انسانی و امدادی نیز می‌شود. این مرکز ارزش‌های رحمت و همبستگی را تجسم می‌بخشد و به اصول بی‌طرفی و عدم تبعیض که در حقوق بین‌الملل بشردوستانه نهادینه شده، پایبند است.

از متن به میدان

میریانا سپولیاریچ، رئیس کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، تأکید کرد که برگزاری کارگاه امسال ویژه افسران ارشد نظامی در لحظه‌ای سرنوشت‌ساز انجام می‌شود؛ چراکه جهان شاهد افزایش تعداد و شدت درگیری‌هاست، در حالی که قوانین تدوین‌شده برای حمایت از غیرنظامیان در زمان جنگ تحت فشارهای عظیمی قرار دارند.

سپولیاریچ برگزاری این نشست با حضور نمایندگانی از ۹۰ کشور – از جمله کشورهایی که در دو سوی خطوط درگیری قرار دارند – در ریاض را نشانه‌ای از مسئولیت مشترک همه کشورها در احترام به حقوق بین‌الملل بشردوستانه و تضمین اجرای آن دانست.

رئیس کمیته بین‌المللی صلیب سرخ همچنین از پادشاهی عربی سعودی به‌خاطر میزبانی این گردهمایی جهانی افسران ارشد نظامی که با هدف تبدیل قواعد جنگ از متونی بر روی کاغذ به اجرای واقعی در میدان نبرد برگزار می‌شود، قدردانی کرد.

جلسات کارگاه افسران ارشد درباره قواعد بین‌المللی حاکم بر عملیات نظامی (SWIRMO) به‌مدت شش روز ادامه خواهد داشت و محورهای متعددی را در بر می‌گیرد؛ از جمله: عملیات رزمی در مناطق شهری، فناوری‌های نوین نظامی، عملیات چندملیتی و تقویت حفاظت از غیرنظامیان و تأسیسات غیرنظامی در میدان‌های نبرد.


نخست وزیر فلسطین: توافق آتش‌بس و «اعلامیه نیویورک» دو خط موازی هستند

نخست‌وزیر فلسطین دکتر محمد مصطفی در حال گفت‌وگو با «الشرق الأوسط» (تصویری از: ترکی العقیلی)
نخست‌وزیر فلسطین دکتر محمد مصطفی در حال گفت‌وگو با «الشرق الأوسط» (تصویری از: ترکی العقیلی)
TT

نخست وزیر فلسطین: توافق آتش‌بس و «اعلامیه نیویورک» دو خط موازی هستند

نخست‌وزیر فلسطین دکتر محمد مصطفی در حال گفت‌وگو با «الشرق الأوسط» (تصویری از: ترکی العقیلی)
نخست‌وزیر فلسطین دکتر محمد مصطفی در حال گفت‌وگو با «الشرق الأوسط» (تصویری از: ترکی العقیلی)

نخست وزیر فلسطین، دکتر محمد مصطفی، در گفت‌وگو با «الشرق الاوسط» در ریاض تأکید کرد که توافق آتش‌بس در غزه و «اعلامیه نیویورک» در خصوص راه‌حل دو کشور که توسط سعودی و فرانسه هدایت شد، دو خط موازی هستند. مصطفی تأکید کرد که اهمیت این توافقات در تحقق و رسمیت‌بخشی به کشور فلسطین و به‌رسمیت شناختن آن از طریق اجرای مفاد «اعلامیه نیویورک» است. او توضیح داد که آتش‌بس در غزه «ضروری است، اما به تنهایی کافی نیست».
او همچنین فاش کرد که «برخی کشورها شرط کرده‌اند که آتش‌بس در غزه قبل از به‌رسمیت شناختن کشور فلسطین برقرار شود»، و افزود که «نقش اصلی در مدیریت امور غزه باید بر عهده دولت فلسطین باشد».
دکتر مصطفی همچنین به برگزاری نشست هماهنگی عالی‌رتبه «اتحاد جهانی برای اجرای راه‌حل دو کشور» در ریاض اشاره کرد که به رهبری سعودی، نروژ و اتحادیه اروپا برگزار شد. او این نشست را اولین نشست برای پیگیری نتایج کنفرانس و «اعلامیه نیویورک» دانست که در آن موضوعات مهمی چون به‌رسمیت شناختن کشور فلسطین مورد بحث قرار گرفت. در این نشست که نمایندگانی از ۳۵ کشور حضور داشتند، مصطفی خاطرنشان کرد که «سعودی و فرانسه بر حفظ این حجم و ادامه کار برای اجرای آنچه در (اعلامیه نیویورک) توافق شده است، تأکید کردند».

چادرهای آوارگان در خان یونس در جنوب غزه (آ.ف.ب)

«ارتباط به‌رسمیت شناختن با آتش‌بس»

مصطفی همچنین به پیوست «اعلامیه نیویورک» اشاره کرد که گام‌های مشخصی را برای طرف‌های مختلف، از جمله کشورهای مختلف، سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی، برای تحقق و تحقق کشور فلسطین در زمین در طی ۱۸ ماه آینده، شرح داده است. او افزود که این پیوست شامل «برنامه عملیاتی» است که جوانب مختلفی را دربر می‌گیرد، از جمله به‌رسمیت شناسی، وضعیت قانونی، بازسازی غزه، وحدت غزه با کرانه باختری، نیروهای بین‌المللی، روابط با اسرائیل و چگونگی تغییر وضعیت اقتصادی فلسطین.
در خصوص به‌رسمیت شناسی بین‌المللی فلسطین، مصطفی اعلام کرد که «تعهد بین‌المللی هنوز بالا است»، حتی اگر برخی کشورهای مانند دانمارک و ژاپن به‌رسمیت شناسی دولت فلسطین را به توقف آتش‌بس در غزه مشروط کرده‌اند. او همچنین ابراز امیدواری کرد که این موضع تغییر کند و با توجه به داده‌هایی که در پیوست «اعلامیه نیویورک» آمده، تغییر کند.

«تشکیل کشور مستقل»

محمد مصطفى تأکید کرد که دولت فلسطین به‌وضوح از توافق آتش‌بس در غزه حمایت کرده است، زیرا این توافق به کاهش درد و رنج مردم فلسطین در غزه، به‌ویژه در دو سال گذشته، کمک می‌کند، و او این وضعیت را با «جنایات، کشتار و ویرانی غیرقابل بخشش» توصیف کرد.
وی همچنین وعده داد که دولت فلسطین آماده است تا با تمامی شرکای منطقه‌ای و بین‌المللی، از جمله ایالات متحده آمریکا، برای ادامه آتش‌بس و تحقق کامل برنامه‌های توافق‌شده برای تشکیل کشور فلسطینی مستقل در غزه، کرانه باختری و پایتختی قدس همکاری کند. مصطفی به «چالش‌ها»ی پیش‌روی این مسیر اشاره کرده و اظهار امیدواری کرد که تمام طرف‌ها برای تحقق این توافق همکاری کنند.

تصویری از امضای توافقات بین سعودی و فلسطین با حضور نخست‌وزیر فلسطین و وزیر امور خارجه سعودی (واس)

تقویت حضور دولت فلسطین در غزه پس از توافق آتش‌بس

نخست وزیر فلسطین درخصوص تقویت حضور دولت فلسطین در غزه پس از توافق آتش‌بس گفت: «کار در چند جبهه در جریان است و نیاز به تقویت این حضور به‌طور تدریجی وجود دارد، هرچند که در حال حاضر حضور جزئی است.»
وی به یاد آورد که دولت فلسطین از زمان توافق اسلو در سال 1993 بر غزه حکومت می‌کرد و تمام وزارتخانه‌ها به جز بخش امنیتی را در اختیار داشت، قبل از اینکه حماس در سال 2007 کنترل غزه را به دست گیرد.

«کمیته پشتیبانی اجتماعی»

مصطفی در پاسخ به سؤال «الشرق الاوسط» در خصوص گام‌هایی که دولت فلسطین برای تقویت حضور خود در غزه برداشته است، گفت: «از چند ماه پیش، ما گام‌هایی برداشته‌ایم تا یک اتاق عملیات دولتی را از رام‌الله ایجاد کنیم که بر غزه متمرکز باشد و روزانه با کارکنان دولتی در غزه همکاری کند. این کارکنان 42 نماینده از وزارتخانه‌ها، نهادها و مؤسسات مختلف فلسطین هستند و همچنین با مؤسسات بین‌المللی همکاری می‌کنند.»

جلسه هماهنگی سطح بالا برای حل مسأله دو کشور در ریاض (هیئت اتحادیه اروپا در سعودی)

او همچنین به تصمیمات صادره از قبیله‌های عربی و سپس نشست‌های مشترک عربی-اسلامی در ریاض و در نهایت سازمان ملل اشاره کرد که شامل «اعلامیه نیویورک» درباره تشکیل کمیته اداری برای پشتیبانی اجتماعی بود تا امور را هماهنگ کند تا دولت فلسطین به‌طور کامل در غزه مستقر شود.
مصطفی تأکید کرد که کمیته «پشتیبانی اجتماعی» پس از تثبیت آتش‌بس و خروج اسرائیل از غزه فعالیت خود را آغاز خواهد کرد. او همچنین یادآوری کرد که وزارتخانه‌ها و مؤسسات دولتی از این کمیته پشتیبانی خواهند کرد، چرا که این کمیته به‌تنهایی قادر به مدیریت غزه و خدمات آن نخواهد بود.

نیروی بین‌المللی شورای امنیت

از نظر امنیتی، مصطفی آمادگی دولت فلسطین را برای همکاری با نیروی بین‌المللی که از طریق «شورای امنیت» و با درخواست دولت فلسطین تأسیس خواهد شد، برای حمایت از امنیت فلسطین و تأمین مرزها با اسرائیل اعلام کرد. او به توافقات موجود برای آموزش نیروهای امنیتی فلسطینی توسط مصر و اردن نیز اشاره کرد.

نیروهای اسرائیلی نزدیک به رام‌الله در کرانه باختری (رویترز)

مصطفی در پاسخ به ابهام‌های موجود در مورد نقش دولت فلسطین در آینده غزه طبق طرح آتش‌بس اعلام‌شده از سوی رئیس‌جمهوری آمریکا، تأکید کرد که «دولت فلسطین باید نقش اساسی در مدیریت امور غزه در زمینه‌های حکومتی، امنیتی، خدماتی و تمام بخش‌ها داشته باشد»، و این بر اساس قوانین اساسی فلسطین، توافقات اسلو، قوانین بین‌المللی و تصمیمات سازمان ملل است.

اصلاحات سیاسی و بنیادی

نخست وزیر فلسطین همچنین درباره «اصلاحات بنیادی و سیاسی» که دولت فلسطین در حال انجام آنهاست صحبت کرد و توضیح داد که «دولت اصلاحات بنیادی را از 15 ماه پیش آغاز کرده است و یک برنامه اصلاحی جامع با 30 بند را توسعه داده است.»

ورودی مقر مجلس قانون‌گذاری فلسطین در شهر غزه (آ.ف.ب)

او افزود که این برنامه‌ها به اتحادیه اروپا و بانک جهانی ارائه شده و مورد تشویق قرار گرفته است. وی همچنین گفت که این برنامه‌ها به‌طور جدی در حال اجرا است و از زمانی که آغاز شده، بیشتر از برنامه زمان‌بندی شده پیش رفته است.
مصطفی در زمینه اصلاحات سیاسی، به اعلام رئیس‌جمهوری محمود عباس درباره برخی اقدامات مهم اشاره کرد، از جمله برگزاری انتخابات دموکراتیک ریاست‌جمهوری و پارلمانی طی یک سال پس از آتش‌بس، ایجاد کمیته‌ای برای بازنگری در قانون اساسی و تضمین برگزاری انتخابات آزاد برای احزاب سیاسی، به‌علاوه اجرای قوانین جدید برای انتخابات محلی و احزاب.

همکاری با سعودی

مصطفی همچنین از دعوت سعودی برای مشارکت دولت فلسطین در «کنفرانس ابتکار آینده سرمایه‌گذاری» که از 27 تا 30 اکتبر برگزار خواهد شد، قدردانی کرد. او این رویداد را «فرصت بزرگی» برای دیدار با رهبران و بحث در مورد اقتصاد و تکنولوژی دانست، که تأثیر مثبتی بر اقتصاد فلسطین خواهد داشت.

پرچم فلسطین و خیابان‌های خالی در شهر الخلیل در کرانه باختری (آوریل 2024) (آ.ف.ب)

وی افزود که هیأت فلسطینی در جریان این سفر با مقامات سعودی ملاقات خواهد کرد تا توافقات قبلی میان دو کشور را توسعه دهند، و اشاره کرد که طرفین از «یادداشت‌های تفاهم» به توسعه برنامه‌های دقیق و جامع منتقل شده‌اند.
نخست وزیر فلسطین همچنین به پیشرفت در بخش‌های تحول دیجیتال و اقتصاد دیجیتال در توافق با سعودی اشاره کرد و از تمایل دولت فلسطین برای بهره‌برداری از تجربیات سعودی در این زمینه، به‌ویژه در راستای «چشم‌انداز 2030» سعودی‌ها، سخن گفت.


سعودی نقض‌های انسانی در الفاشر سودان را محکوم کرد

عناصر «نیروهای پشتیبانی سریع» با سلاح در خیابان‌های الفاشر سودان ( تلگرام – AFP)
عناصر «نیروهای پشتیبانی سریع» با سلاح در خیابان‌های الفاشر سودان ( تلگرام – AFP)
TT

سعودی نقض‌های انسانی در الفاشر سودان را محکوم کرد

عناصر «نیروهای پشتیبانی سریع» با سلاح در خیابان‌های الفاشر سودان ( تلگرام – AFP)
عناصر «نیروهای پشتیبانی سریع» با سلاح در خیابان‌های الفاشر سودان ( تلگرام – AFP)

پادشاهی عربی سعودی نگرانی عمیق و محکومیت خود را نسبت به نقض‌های شدید انسانی که در جریان حملات اخیر «نیروهای پشتیبانی سریع» به شهر الفاشر در سودان رخ داده است، ابراز کرد.

در بیانیه‌ای که روز سه‌شنبه توسط وزارت خارجه این کشور صادر شد، تأکید شد که «نیروهای پشتیبانی سریع» باید وظیفه خود در حفاظت از غیرنظامیان را انجام دهند، دسترسی کمک‌های انسانی را تضمین کنند و به قوانین بین‌المللی انسانی پایبند باشند، مطابق آنچه در «بیانیه جده» درباره ‹پایبندی به حفاظت از غیرنظامیان در سودان› که در تاریخ ۱۱ می ۲۰۲۳ امضا شده است، آمده است.

پادشاهی عربی سعودی همچنین خواستار بازگشت به مذاکرات برای دستیابی فوری به آتش‌بس شد و اهمیت وحدت، امنیت و ثبات سودان را تأکید کرد. در بیانیه یادشده همچنین بر لزوم حفظ نهادهای مشروع کشور و رد دخالت‌های خارجی که مدت درگیری را طولانی و رنج مردم سودان را افزایش می‌دهد، تأکید شد.