جبران میان عصیان بر واقعیت و تضعیف زبان مسلط

90 سال پس از درگذشت خالق «پیامبر»

کسانی که از کم توجهی جبران به ابزار بلاغت مرسوم عربی و حتی بروز برخی خطاهای نحوی و صرفی بر او خرده می‌گیرند، کاملاً به حقیقت پشت کرده‌اند
کسانی که از کم توجهی جبران به ابزار بلاغت مرسوم عربی و حتی بروز برخی خطاهای نحوی و صرفی بر او خرده می‌گیرند، کاملاً به حقیقت پشت کرده‌اند
TT

جبران میان عصیان بر واقعیت و تضعیف زبان مسلط

کسانی که از کم توجهی جبران به ابزار بلاغت مرسوم عربی و حتی بروز برخی خطاهای نحوی و صرفی بر او خرده می‌گیرند، کاملاً به حقیقت پشت کرده‌اند
کسانی که از کم توجهی جبران به ابزار بلاغت مرسوم عربی و حتی بروز برخی خطاهای نحوی و صرفی بر او خرده می‌گیرند، کاملاً به حقیقت پشت کرده‌اند

کم اتفاق می‌افتد نویسنده‌ای به جایگاه والا و یگانه‌ای که جبران خلیل جبران در وجدان عربی و حتی جهانی رسید، دست یابد. جایگاهی که با رفتن این نویسنده لبنانی از جهان رو به کاستی نگذاشت آنگونه که برای نویسندگانی دیگر اتفاق می‌افتد که درخشش نام‌هایشان از یگانه بودن دست‌آوردهای ابداعی‌شان آب نمی‌خورد بلکه حاصل غوغای ساختگی ایدئولوژیک، جایگاه اجتماعی یا تبلیغات رسانه‌ای است. اگر همدستی تصادف‌ها و شانس‌ها گاهی نقش‌های نه چندان کمی در بالا بردن این نام ادبی یا محو کردن آن نام برای مدت زمانی محدود بازی کرده‌اند، زمانه قواعد و اصول متفاوت خود را دارد و مسائل را به جای خود برمی‌گرداند حتی اگر مدت زمانی بگذرد. خالق «پیامبر» اگر دستیابی جسورانه به زبانی تازه و آکنده از صداقت و سرشار از شعله‌های شعرش نبود، نمی‌توانست چنین درخشش و آن بازتاب‌ها را حفظ کند.

با اینکه نمی‌توانیم از اهمیت فریاد محکمی که جبران در بیابان جهل و جمودی که بر جهان عرب سایه افکنده بود بکاهیم و نه اهمیت دعوت جسورانه‌اش به آزادی سیاسی، فکری و اجتماعی را کوچک بشماریم، اما در عین حال باید اعتراف کنیم که چنین دعوتی ویژگی و امتیاز کاملاً جبرانی نبوده بلکه پیش از او پیشگامان نهضتی همچون رفاعه الطهطاوی، الکواکبی، الافغانی، الشدیاق، مارون النقاش، شبلی الشمیل، یازجی‌ها و بستانی‌ها( سلیمان و پطرس) و بسیاری چهره‌های دیگر بودند. اما آنچه مایه تمایز خالق «ماسه و کف» از دیگران می‌شود، همان طور که پیش از این گفتم، بردن زبان عربی از یک حالت به حالتی دیگر بود پس از آنکه بینوایی دولت در شرف سرنگونی عثمانی درهرچه به تأسیس مدارس، دانشگاه‌ها و کاخ‌های تربیتی و فرهنگی مربوط می‌شد آن را به فقر کشنده رسانده بود و موجب خاموشی هرگونه نوآوری در شعر و همه متون شد و آنها را به صفحه‌هایی برای خلأ؛ پرگویی و بازی‌های شکلی مبدل کرد.

شاید متن ضعیف و پر از خطایی که «سند انطلیاس» با آن نوشته شد نمونه خوبی باشد. سندی که درسال 1840 توسط سران طوایف لبنانی به امضا رسید و درآن زمان با هم متعهد شدند برای مقابله با سطله قدرت‌های بیگانه با هم باشند. شاید این متن چیزی جز ترجمان واقعی وضعیت اسفناکی نباشد که زبان فصیح عربی گرفتارش شده بود به طوری که در مقدمه سند می‌خوانیم:« انه یوم تاریخه قد حضرنا الی مار الیاس انطلیاس نحن المذکوره اسماؤنا به بوجه العموم من دروز و نصاری و متوله و اسلام المعروفین بجبل لبنان...»( متن دارای مشکلات صرفی و نحوی آشکار است و بسیار سست و ضعیف است). کافی است آدمی هریک از متن‌های بعدی جبران را در دست بگیرد تا برایش روشن شود، آنچه جبران به زبان عربی افزود- در سطح حساسیت و فرهنگ زبان و تخیل مجازی و ترکیب دستوری- ما را به این باور می‌رساند که زبان دیگری، زبانی جوان، شیک و وصل به شاهرگ‌ها به دست نویسنده لبنانی مقیم در خارج متولد شده است. زبانی که در سایه زندگی درخشش می‌گیرد، نه در کنف سرهم کردن و بیابانی‌زایی معنوی. زبانی که در درونش همه گونه‌های هنر می‌شکفند به خصوص موسیقی که جبران به آن توجهی تمام و کمال کرد و با این سخن مخاطب قرارش داد:« ای خیال‌های دل آدمی. میوه اندوه و شکوفه شادی. ای عطر پراکنده از قدرت گل‌های مناسک پنهانی. ای شکل دهنده به اشک‌ها از احساسات نهانی. ای الهام بخش شاعران و سامان دهنده حلقه‌های اوزان».

بی شک طرح خیزشی جبران تنها از راه استعداد محقق نمی‌شد- حتی اگر مخیله در اوجش از ریشه‌های قدیمی وصل به چشمه جنگل سرو و دامنه‌های با صخره‌های تند و تیز دره قادیشا می‌بود- بلکه از راه تکامل خلاق میان ماندن و رفتن، بین مادرانگی ریشه‌ها و مادگی موج‌ها آب می‌گرفت؛ آنجا که صاحب «جان‌های سرکش» خانه کرده‌اند و میان بوستن و نیویورک و پاریس و دیگر شهرها جابه جا می‌شد، تا خیزش موعود را برای زبان عربی محقق سازد و با موفقیت بین معنویت شرقی و عقلانیت غربی و کشف‌های مختلف فرهنگی پیوند ایجاد کند.

تجربه جبران به مثابه به زیرکشیدن خودکار مقوله مشهور کیپلینگ بود که می‌گفت« شرق شرق است و غرب غرب و به هم نمی‌رسند» و یادآوری می‌کند که درخت معرفت بشری در سایه تنوع خاک و تعدد منابع مواد غذایی و فضا و نور می‌تواند بهترین میوه را بدهد، دقیقاً همانطور که پیش از این در دو تجربه هلنی و اندلسی روی داد و در دوره جبران تجربه ادبیات مهاجرت به آن تشخص بخشید و پس از آن ماجراجویی پیشگامانه شعر نوگرای عربی نشان داد.
https://twitter.com/aawsat_News/status/1397627103475011587?s=20

کسانی که از کم توجهی جبران به ابزار بلاغت مرسوم عربی و حتی بروز برخی خطاهای نحوی و صرفی بر او خرده می‌گیرند، کاملاً به حقیقت پشت کرده‌اند، چرا که زبان برای جبران معادل بت‌سازی نحوی و قواعد خشک و خوبی‌های سخت و نقطه‌گذاری‌های لفظی نیست بلکه بدل به معادل خود زندگی در آراستگی و خاموش شدن آن شده بود و آکنده شدن از تاریکی و درد همانگونه که در همپیمان شدنش با شادی و شکوفه‌های زیبایی است. اینان فراموش می‌کنند یا خود را به فراموشی می‌زنند که زنده شدن زبان‌های مختلف با تراشیده شدن به دست سنگ‌تراشان و پاسداران گونه‌های ثابت بلاغی اتفاق نمی‌افتد بلکه همیشه شعرا و نوآوران بوده و هستند که زبان را در قلب و حدس و حساسیت بالا می‌آزمایند. روشن‌ترین دلیل بر این نگاه خود رفتن جبران در مقاله‌ای است که درآن اعتراف می‌کند« در طول زندگی‌اش تنها شش بار به فرهنگ لغت پناه برده و او متوجه کاربرد متفاوت زبان عربی توسط خودش نبوده تا اینکه دیگران به او این مسئله را گوشزد کردند».

جبران فهمید چگونه گوش به تغییرات دوران خود و آهنگ و پرسش‌هایش بسپارد که خواب از چشم می‌ربایند. او در بخش شرقی تأثیرپذیری از نوشیدن آب از چشمه‌های کتاب مقدس کوتاهی نکرد به خصوص از «غزل غزل‌ها» و برخی اسفار عهد قدیم و از ساخت‌های انجیلی و فضاهای قرآن کریم. همین طور در تعامل با بخش غربی سستی به خرج نداد؛ با نقاشی‌های ویلیام بلیک و ادبیاتش که سر ستیز با چوبین بودن پای عقل داشت و بر بصیرت و حدس‌های کشفی آن مبتنی بود، یا هندسه زیبایی‌شناسی و معنوی آثار تجسمی رودان، یا ادبیات نیچه دارای گرایش‌های دیوژنی مبتنی برای رگه قدرت و جوشش ذاتی دیدگاه‌ها و شکل‌ها که دعوت به تمایلات شهوانی و اصل ابرانسان می‌کرد. رد این فیلسوف در بسیاری از تألیفات جبران آشکارا نمودار شد به خصوص در «العواصف/طوفان‌ها»، «الارواح المتمرده/جان‌های سرکش» و «المجنون/دیوانه». با این حال جبران که از جمود بیزار بود و به دنبال تحول، در سایه و کنف کسی نماند، حتی سایه دست‌آوردهای شخصی سابق خودش. و این تفاوت میان «پیامبر» و «زردشت» را توضیح می‌دهد، وقتی که تصمیم گرفت از پشت دوران‌ها به زیر آید تا مملکت امید آرام و شهرهای آرامش حکیمانه را پایه‌گذاری کند. همچنانکه خشم جبران از نظام اکلیروس مسیحی و نتایج سرکوب و فساد آن به هیچ وجه موجب نشد از خود مسیح فاصله بگیرد آنگونه که نیچه شد.

البته ممکن است کسی بر جبران به خاطر تشتت و جابه‌جایی مستمرش بین هنرها و علاقه‌اش به اینکه همزمان نویسنده نثر، رمان، قصه‌، نقاش، متفکر، فیلسوف و شاعر باشد خرده بگیرد، مسئله‌ای که او را از تمرکز بریک هنر محروم می‌ساخت و اجازه نمی‌داد هریک ازآنها را تا نهایت ادامه دهد و به حد و مرزشان برسد. با اینکه این توصیف اساساً به دور از حقیقت نیست، اما این افراد در مقابل باید درک کنند که هنرهای مختلفی که جبران به سمت آنها رفت همه را یک لهیب و شوقی نامحدود به خروج از چرخه انحطاطا و درجا زدن در تاریکی به جنبش وامی‌داشت. جدای از اینکه پیش از هرچیز باید به فرهیخته‌ نوآوری با استعدادهای متعددی همچون جبران به عنوان شخصی نگاه کرد که دارای یک طرح فرهنگی روشنگرانه چند وجهی و مبتکر زبان و اسلوبی جدید بود. این همان چیزی است که در یکی از مقاله‌هایش بر آن تأکید می‌کند:« من متفکر نیستم، من خالق شکل‌ها هستم».

و مانند همه «خالقان اشکال» جبران در طول زندگی کوتاهش با بسیاری از کج فهمی‌ها و غربت و بدفهمی روبه رو بود. همان چیزی که در گفتار ماری هاسکل درباره او منعکس شده « در زیر سایه خدایی غریب می‌زیست». و این را نوشته‌هایش تأکید می‌کنند آنجا که در «العواصف/طوفان‌ها» می‌گوید:« من در این جهان غریبم. من غریبم و مشرق و مغرب زمین‌ را زیر پا گذاشتم و زادگاه خویش را نیافتم و نه کسی که مرا می‌شناسد یا نامم را شنیده باشد».



«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند
TT

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

جشنواره «فیلم‌های کوتاه بیروت» (Beirutshorts) سال به سال و در هر دوره تحولی چشمگیر را تجربه می‌کند. از آنجا که پیش از این حدود 1000 فیلم کوتاه برای شرکت در این جشنواره ارسال می‌شد، اکنون این تعداد به بیش از 3000 فیلم رسیده و افق‌های آن گسترش یافته است، به طوری که انتخاب‌های بیشتری از سراسر جهان را ارائه می‌دهد که سطح نمایش‌ها را هم از لحاظ عربی و جهانی ارتقا می‌دهد.
این جشنواره به عنوان چهارمین جشنواره مهم عربی پس از جشنواره‌های «قرطاج سینمایی»، «قاهره سینمایی» و «اسکندریه سینمایی» که شایستگی دریافت جایزه اسکار را دارند، شناخته می‌شود.
سام لحود، مدیر و سازمان‌دهنده جشنواره، اشاره می‌کند که این دسته‌بندی بالاترین سطح اعتبار جهانی برای جشنواره‌های سینمایی است. او به «الشرق الأوسط» گفت: «ما منتظر نتایج سه فیلم کوتاه لبنانی هستیم که امسال برای جایزه اسکار نامزد شده‌اند. همچنین در دوره فعلی، سه فیلم دیگر از میان فیلم‌های «حرفه‌ای» برای شرکت در مسابقه سال آینده انتخاب خواهند شد».

من الأفلام اللبنانية المشاركة «بلايندي» للطالب غي قسيس... (الجهة المنظمة)

این فیلم‌ها از سه مرحله برای رسیدن به اسکار عبور می‌کنند: ابتدا شایستگی کسب نامزدی را پیدا می‌کنند، سپس وارد فهرست کوتاه می‌شوند و در نهایت برای دریافت جایزه رقابت می‌کنند.
در دوره نوزدهم جشنواره که از 3 تا 7 نوامبر برگزار می‌شود، 85 فیلم کوتاه از لبنان و دیگر کشورهای جهان به نمایش گذاشته خواهد شد. این فیلم‌ها شامل آثار فارغ‌التحصیلان جدید و دانشجویان کارگردانی از لبنان هستند. لحود در این باره توضیح می‌دهد: «ما این فیلم‌ها را بر اساس استانداردهای بالایی انتخاب کرده‌ایم که شامل 13 فیلم به عنوان پروژه‌های فارغ‌التحصیلی و 15 فیلم از دانشجویان سال‌های دوم و سوم است. در مسابقه رسمی جشنواره، 41 فیلم از لبنان و دیگر کشورها حضور دارند. همچنین 8 فیلم از لبنان و دیگر کشورهای جهان در مسابقه «زمین، صلح و عدالت» شرکت دارند.»
فیلم‌های کوتاه در این جشنواره از ژانرهای مختلفی همچون داستانی، مستند، اجتماعی، تجربی و انیمیشن هستند. از جمله فیلم‌های لبنانی شرکت‌کننده می‌توان به «در جایی اما نه اینجا»، «این نافرمانی» و «نه تنها ترس دارم، بلکه غمگینم» اشاره کرد.
کشورهای مختلفی همچون مجارستان، اسپانیا، آمریکا، کرواتیا، سعودی، اتریش و برزیل نیز در جشنواره حضور دارند.
لحود در مورد جدیدترین ویژگی‌های این دوره، می‌گوید: «ما همیشه تلاش می‌کنیم که دوره‌های جشنواره را به روز و پیشرفته کنیم. هیئت داوری امسال شامل مدیران برنامه‌های جشنواره‌های رسمی از جشنواره‌های جهانی است. امسال ما میزبان مدیران از برلین سینمایی، لوکارنو و کلرمون-فیران هستیم. همچنین تعدادی از فیلم‌سازان لبنانی مانند کارولین لبکی و بازیگران مانند رودریگ سلیمان و السا زغیب نیز حضور دارند.»
جشنواره بیروت برای فیلم‌های کوتاه برای اولین بار با مؤسسه متروپولیس سینماتیک همکاری می‌کند و تمامی نمایش‌های جشنواره در این مؤسسه برگزار خواهد شد. لحود در این باره می‌گوید: «این اولین بار است که دو مؤسسه سینمایی در یک همکاری مشترک شرکت دارند. سازمان‌دهندگان این جشنواره (جامعه سینمایی بیروت) و متروپولیس دو نهاد پیشرو در برگزاری جشنواره‌های سینمایی در لبنان هستند. امیدواریم که این نوع همکاری‌ها با جشنواره‌های دیگر در آینده نیز گسترش یابد.»

تبرز مواهب إخراجية شبابية في «بيروت للأفلام القصيرة»... (الجهة المنظمة)

یکی از شگفتی‌های جشنواره امسال، اهدای جوایز مالی به ارزش تقریبی 3500 دلار است. همچنین فیلمی که جایزه تماشاگران را کسب کند، صاحب آن به فرانسه سفر کرده و در جشنواره کلرمون-فیران شرکت خواهد کرد.
لحود ادامه می‌دهد: «امسال فیلم‌های لبنانی را به جشنواره فرانسوی کلرمون-فیران خواهیم برد که از 30 ژانویه تا 8 فوریه برگزار می‌شود. انتخاب شخصیت‌های برجسته از جشنواره‌های جهانی هدفش نزدیک‌تر شدن به سطح فیلم‌های لبنانی است. وقتی آنها فیلمی را در محیط خود می‌بینند، ارتباط بهتری با موضوع آن برقرار می‌کنند.»
لحود در مورد سطح فیلم‌های جشنواره توضیح می‌دهد:
«اکثر فیلم‌ها فیلم‌های جوانانه‌ای هستند که با موضوعات متنوع و ایده‌های جسورانه به مسائل مختلف از جمله عدالت، جنگ‌ها و داستان‌های اجتماعی پرداخته‌اند. این فیلم‌های کوتاه از تکنیک‌های پیشرفته‌ای بهره می‌برند که با استانداردهای جهانی همخوانی دارد. همچنین همکاری‌هایی با برلین سینمایی داشته‌ایم و دو قسمت از روند برگزاری جشنواره سال گذشته را به نمایش خواهیم گذاشت و 12 فیلمی که در آن جشنواره شرکت داشتند، به نمایش درمی‌آیند.»


سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
TT

سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)

کمتر از دو ماه تا پایان سال جاری باقی مانده است، اما نتایج حاصل از فروش فیلم‌های سعودی در سال جاری، از موفقیت‌هایی بی‌سابقه سخن می‌گویند. «گیشه‌ی فروش» فیلم‌های سعودی از آغاز سال تا نیمه‌ی ماه گذشته، اکتبر، ۲۳ درصد از مجموع درآمد حاصل از همه‌ فیلم‌هایی را که در سالن‌های پادشاهی عربى سعودى به نمایش درآمده‌اند، به خود اختصاص داده است. این رقم چندان اندک نیست، همان‌گونه که ممکن است در ابتدا به نظر برسد، زیرا سهم فیلم‌های سعودی در مقایسه با کل فیلم‌های عربی و خارجی که در سالن‌های این کشور نمایش داده می‌شوند، از ۴ درصد فراتر نمی‌رود.
در واقع، بازار سینمای سعودى طی حدود پنج سال گذشته شاهد جهش چشمگیری در تعداد فیلم‌های تولیدشده در داخل کشور بوده است، فیلم‌هایی که راه خود را به آسانی به سالن‌های نمایش باز کرده‌اند.
این موفقیتی است که سعودى نه از نظر شمار فیلم‌سازان و نه از نظر تعداد تماشاگران انتظارش را نداشت، اما با شتابی چشمگیر به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل شده است.

فیلم «هوپال» (الشرق الأوسط)

پایه‌گذاری سینما

از سال ۲۰۱۸، هنگامی که عهد جدید توسعه و فرهنگ در سعودى پایه‌گذاری و اجرای آن آغاز شد، نتایج برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده در حوزه‌های گوناگون به‌روشنی پدیدار شد. هر زمینه‌ای را که بنگری، امروز بهتر از گذشته است: از توسعه‌ی اجتماعی و فرهنگی گرفته تا هنر، اقتصاد، علم و ابزارهای گوناگون دانش.
سینما نیز جایگاهی ویژه در توجه مسئولان یافت؛ مؤسسات حمایت و تولید و انجمن‌های سینمایی تأسیس شد، در حالی که سالن‌های سینما در شهرهای مختلف کشور گسترش یافتند. ناشران نیز توجه خود به انتشار کتاب‌های سینمایی را افزایش دادند. افزون بر این، دو جشنواره سینمایی نیز راه‌اندازی شد: یکی ویژه‌ فیلم‌های محلی و خلیجی (یعنی «جشنواره فیلم‌های سعودی») و دیگری با ابعاد جهانی («جشنواره بین‌المللی فیلم دریای سرخ»).
بخش بزرگی از این تلاش‌ها نتیجه‌ی تأسیس «هیئت فیلم‌های سعودی» به ریاست عبدالله آل‌عیاف است؛ کسی که از پیشینه‌ای سینمایی برخوردار است و فعالیتش از سال‌های نخستین این قرن آغاز شد. انتخاب او و نیز سایر رؤسا و مدیران بخش‌های مختلف، نه‌تنها از نظر گزینش اشخاص موفقیت‌آمیز بود، بلکه از نظر ایجاد و تضمین زیرساخت‌های هنری، تولیدی و فرهنگیِ لازم برای رشد سینمای بومی نیز بسیار مؤثر واقع شد.

پوستر فیلم سعودی «شباب البومب ۲» (الشرق الأوسط)

مقایسه‌ها

بر اساس بررسی‌های بی‌طرفانه و کارشناسانه، در جهان عرب (و حتی در بیشتر کشورهای جهان) تجربه‌ای مشابه با این میزان تلاش و دستیابی به نتایج در زمانی چنین کوتاه وجود ندارد. مؤسسات مشابهی در برخی کشورها تأسیس شده بودند، اما بسیاری از آن‌ها نتوانستند با انرژی و تداوم لازم ادامه دهند یا در فعالیت‌هایی تبلیغاتی برای منافع حاکمیت حل شدند.
آنچه در تجربه سعودى تحسین‌برانگیز است، گام‌های استوار، سنجیده و هدفمند آن در راه تحقق یک صنعت سینمایی جامع است.
اگر به اعداد بازگردیم، کافی است بگوییم که در سال گذشته، ۲۰۲۴، سهم درآمد فیلم‌های سعودی از بازار داخلی از ۸ درصد فراتر نرفت. این بدان معناست که آنچه در نه ماه و نیم نخست سال جاری به دست آمده، تقریباً سه برابر آن مقدار است.
ارزیابی فیلم‌هایی که این موفقیت را رقم زده‌اند، با دلایل موفقیت تجاری‌شان تفاوت دارد؛ برخی از فیلم‌های موفق از سطح هنری آگاهی‌بخشی برخوردارند، مانند «هوپال» که در میان فیلم‌های سعودی در رتبه‌ دوم قرار گرفت و ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار فروش داشت. برخی دیگر کاملاً عامه‌پسندند، مانند «شباب البومب ۲» به کارگردانی حازم فوده که با ۷ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار، از نظر فروش در رتبه‌ نخست ایستاد. این فیلم از نوع کاملاً تجاری و مردمی است.
نکته‌ جالب آن است که تقریباً تمام فیلم‌های سعودی تولیدشده در پنج سال اخیر (اگر نگوییم همه‌ آن‌ها) با دقت و برنامه‌ریزی ساخته شده‌اند و موضوعاتی را مطرح کرده‌اند که به فرد و جامعه مربوط است — خواه در قالب کمدی، خواه درام یا خیال‌پردازی. بنابراین، حتی آن دسته از فیلم‌هایی که بر پایه‌ی جذب مستقیم تماشاگران عام ساخته شده‌اند (مانند «آواز زاغ» از محمد السلمان و دو فیلم «شباب البومب») نیز با خواسته‌ها و علایق مخاطبان خود ارتباط برقرار کرده‌اند.
فیلم «هوپال» ساخته‌ عبدالعزیز الشلاحی و پیش از آن «نوره» اثر توفیق الزایدی، به عنوان نمونه، با نگاه به تاریخ پیش از سال ۲۰۱۸ آن را میراث و سنت تلقی کردند و بر همین اساس نیز در داخل و خارج از کشور با استقبال روبه‌رو شدند. برخی دیگر نیز از ژانر هیجان و تعلیق برای رساندن پیام خود بهره گرفتند، مانند آثار لعلی کلثمی.

جشنواره و همایش

این تمام ماجرا نیست. چند روز پیش، سومین دوره‌ «فروم فیلم سعودی» با موفقیتی چشمگیر به پایان رسید — نه فقط به این دلیل که جانی دپ از مهمانان دعوت‌شده برای سخن گفتن درباره‌ تجربه‌ بازیگری خود بود، بلکه به این خاطر که این فروم، با توجه به اهداف اعلام‌شده‌اش در زمینه‌ پیوند دادن سینمای سعودی به چرخه‌ اقتصادی و تجاری فیلم در جهان و جذب سرمایه‌ها و همکاری‌های بین‌المللی، ثابت کرد نماینده‌ای شایسته برای وضعیت کنونی و آرمان‌های سینمای سعودى است.
در روزهای آینده نیز، دوره‌ تازه‌ای از «همایش نقد سینمایی» برگزار خواهد شد که همه‌ جنبه‌های مربوط به زندگی نقد فیلم، پیوند آن با سینما، مخاطبان و نقش فرهنگی و روشنگرانه‌اش را بررسی می‌کند.
این مسیری است نسبتاً کوتاه، اما از نظر عملی سرشار از دستاورد؛ هرچند هنوز راهی طولانی برای تحقق اهداف در همه‌ زمینه‌های هنری و صنعتی سینما در پیش است.


«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
TT

«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)

بیش از ۸۰ رقصنده و رقصنده‌ـ‌هنرمند از فارغ‌التحصیلان مؤسسات هنری و از مناطق و اقوام گوناگون سوریه، خود را برای اجرای نخستین نمایشِ موزیکالِ صحنه‌ای پس از به‌دست گرفتن زمام قدرت توسط حاکمیت جدید در کشور آماده می‌کنند.
در این نمایش که بازیگر بزرگ سوری مونا واصف نقش اصلی آن را بر عهده دارد، هنرمند تئاتر نوار بُلبل، بازیگر برجسته ناهِد حَلَبی، بازیگر ولید دَبّس و گروهی دیگر نیز شرکت دارند. اجراهای این اثر از ۳ تا ۵ نوامبر در تالار اپرای دمشق برگزار می‌شود.

در همین زمینه، کارگردان اثر احمد زهیر گفت: نمایش «وردة إشبیلیة» یا «تاج‌العروس» اثری موسیقایی است که دو سال پیش در خارج از سوریه اجرا شده بود، اما این‌بار با دیدگاهی تازه آماده شده تا میان گذشته و حال پیوندی برقرار کند، آن‌گونه که خود گفت «پس از پیروزی سوری‌ها» نمایشی نو با شکلی متفاوت از نسخهٔ نخست پدید آمده است.

او در نشست خبریِ معرفی نمایش در دمشق توضیح داد که بازگشت اجراها به تالار اپرا «پیامی روشن دارد مبنی بر این‌که سوریه از نظر هنری و فرهنگی در حال بهبود است و دوباره نور می‌گیرد»، و تأکید کرد که «هنر توان آن را دارد که همگام با تحولات حرکت کند و در روند توسعه و بازسازی سهیم باشد».
تولیدکنندگان این نمایش قصد دارند گروهی دائمی برای نمایش‌های موزیکال و نمایشی در دمشق پایه‌گذاری کنند تا اجراهای هنری در سوریه و خارج از آن استمرار یابد.

یادِ اندلس بر صحنهٔ سوریه (پوستر رسمی)

نوار بُلبل در گفت‌وگو با الشرق الأوسط اظهار کرد: این نمایش «سفری هنری است که یاد دوران‌هایی را زنده می‌کند که در آن موسیقی، رقص و شعر بازتاب‌دهندهٔ هویت و زیبایی ما بود». او افزود که هدف نمایش، زنده‌کردن پیوند میان هنر و احساس و نیز اثبات حضور تئاتر سوری است.
این نمایش نخستین حضور بُلبل در سوریه پس از بیش از ده سال دوری است، و به گفتهٔ او این خود «نشانه‌ای از تداوم حیات هنر سوری، با وجود همهٔ چالش‌ها» به شمار می‌آید.
محمد عمر، نویسندهٔ متن نمایش، گفت این اثر «یادآور گذشتهٔ درخشانِ تمدن عربی و اسلامی در اندلس است»، اما در عین حال «تصویری زیباشناسانه از سوریهٔ نوین ارائه می‌دهد؛ سوریه‌ای دوست‌دار، فراتر از اختلافات، و در حال بازسازیِ خود در عرصه‌های هنری و فرهنگی»، سوریه‌ای که «دوباره پل‌های ارتباط را به سوی همه می‌گشاید».
ناهِد حَلَبی، بازیگر نامدار، نیز معتقد است که «امروز تماشاگر سوری بیش از هر زمان دیگری آماده و مشتاق چنین گونه‌ای از هنر است که برای نخستین بار در این ابعاد و با چنین حرفه‌ای‌گری در کشور اجرا می‌شود».

از نشست خبری نمایش «وردة إشبیلیة» (سانا)

دست‌اندرکاران نمایش امید دارند که موفقیت آن آغازگر مجموعه‌ای از اجراهای موزیکال در تالار اپرا باشد.
به گفتهٔ ولید دَبّس، «سرمایه‌گذاری در هنرها معیار رشد کشورها و نماد تصویر تمدنی آن‌هاست».
اجرای نمایش را مؤسسهٔ «موزاییک» پشتیبانی می‌کند؛ نهادی که بر اساس دیدگاه خود تأکید دارد: «هنر و موسیقی بخشی اصیل از تمدن کهن سوریه‌اند».
نمایندهٔ این مؤسسه رانیا قَطَف بر اهمیت تقویت حضور این هنرها در داخل کشور و تداوم همکاری‌های نهادی برای حمایت پایدار از آن‌ها تأکید کرد.