باربارا لیف، معاون پیشین وزیر خارجهٔ آمریکا در امور خاور نزدیک، در گفتوگویی ویژه با «الشرق الأوسط» بر جنبههای متعددی از گفتوگوهای مورد انتظار میان رئیسجمهوری دونالد ترامپ و شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد و نخستوزیر سعودی، نور افکند؛ کسی که کشورش را «به یکی از پویاترین کشورهای خاورمیانه از حیث نگاه آیندهنگرانه» تبدیل کرده و «آن را برای دههها، اگر نگوییم برای یک قرن، آماده میکند»؛ هرچند که منطقه با «تغییرات استثنایی» و سلسلهای از جنگها و بحرانها دستوپنجه نرم میکند. او تأکید کرد که روابط میان واشنگتن و ریاض «در شکلدهی یک تلاش مشترک برای تحقق ثبات» در خاورمیانه «بسیار حیاتی» است.
لیف دربارهٔ سفر دوم شاهزاده محمد بن سلمان به آمریکا سخن گفت و آن را «بسیار مهم» توصیف کرد؛ بهویژه در پرتو «تغییرات استثنایی در صحنهٔ خاورمیانه»، از دو جنبه: نخست سیاسی و دوم مادی؛ و افزود که «کاملاً منطقی است» ایالات متحده «با رهبران اصلی منطقه، مانند ولیعهد، رایزنی نزدیک داشته باشد»، و دقیقاً همین کاری است که رئیسجمهوری ترامپ چندی پیش در ماه مه، زمانی که سفری دورهای به منطقهٔ خلیج کرد، انجام داد.

او توضیح داد که تغییراتی که منطقه شاهد آن بوده، وجوه مختلفی را شامل میشود، از جمله آنچه او «درهمکوبیده شدن بزرگ حزبالله» نامید، که «فرصتی برای تثبیت واقعی حاکمیت دولت در لبنان فراهم کرده است».
او همچنین به «تغییرات استثنایی در سوریه در کمتر از یک سال، و حتی در عراق» اشاره کرد؛ جایی که «دینامیکهای مشخصی در جریان است و شایستهٔ پیگیری دقیق و مشورت میان رهبران» میباشد، افزون بر ایران که «در دو سال گذشته مجموعهای از ضربات ویرانگر دریافت کرده است»، و نیز غزه که «رهبران باید به مجموعهای از توافقات دربارهٔ آن برسند که در تعیین مسیر بازسازی» این منطقه نقش خواهد داشت، و بهگونهای «راه را برای ایجاد کشور فلسطین هموار میکند».
او در عین حال اظهار کرد که «انتظار ندارد این مسیر در این سفر به توافق کامل برسد، اما باید به برخی تفاهمات اساسی دست یافت».
«انقلابی اجتماعی و اقتصادی»
با دگرگونیِ خاورمیانه بهگونهای که همراه با آن، جهانِ از جهت اقتصادی، فناورانه و ژئوپلیتیک دستخوش تغییر میشود، پرسشها بار دیگر مطرح میشود که آیا ایالات متحده بیش از حد در خاورمیانه درگیر شده است یا نه.

این دیپلمات کارکشتهٔ آمریکایی در گفتوگو با «الشرق الأوسط» بر این باور بود که کشورش «بهطور افراطی از نظر نظامی متعهد است؛ اما قطعاً نه از نظر دیپلماتیک و تجاری». او خاطرنشان کرد که سعودی «از پویاترین کشورهای خاورمیانه از حیث نگاه آیندهنگرانه و عزم آن برای استفاده از هوش مصنوعی در حمایت از برنامههای توسعه و تنوعبخشی اقتصادی» است.
لیف با اشاره به «نقش برجسته و رهبریکنندهای که سعودی بهطور تاریخی ایفا کرده»، بر این اعتقاد تأکید کرد که روابط آمریکا–سعودی «در شکلدهی تلاش مشترک برای تحقق ثبات، و سپس کمک به منطقه برای حرکت در مسیر درست، بسیار حیاتی است»، با توجه به «جمعیت جوان، منابع و موقعیت راهبردی» منطقه.
این مسئول پیشین یادآور شد که «امنیت همچنان بخشی ژرف و درهمتنیده» از رابطهٔ میان ایالات متحده و پادشاهی سعودی باقی مانده است، زیرا منطقه همچنان از کمبود شدید امنیت رنج میبرد، با توجه به «تهدیدات، چه از سوی بازیگران غیردولتی و چه دولتها». اما این رابطه «از جنبههای بسیاری به بلوغ رسیده» است، آن هم در سایهٔ پایبندی رهبری سعودی از سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ به «چشمانداز 2030»؛ طرحی که او آن را «انقلابی اجتماعی و اقتصادی» توصیف کرد که سعودی را از اتکا به یک یا دو محصول برای تغذیهٔ اقتصاد خود، به سوی «نوسازی نگاه سعودی نسبت به اقتصاد، امنیت و جامعه» منتقل میکند.
لیف پیشبینی کرد که «بسیاری از مسائل دیگرِ دارای اهمیت مشترک» در دستور کار این سفر خواهد بود؛ از جمله «مسائل ژئوپلیتیکی، مسائل سیاسی در سراسر منطقه، و البته تبادل تجاری و مشارکت اقتصادی».
ثبات منطقهای
این مسؤول پیشین بر این باور بود که «چشمانداز 2030، پیش از هر چیز، طرحی استراتژیک و داخلی برای اصلاحی فراگیر در سعودی، جامعه و اقتصاد آن، و نوسازی ریشهای آن است»، و افزود که این برنامه «هدف دارد پادشاهی را در همهٔ ابعاد به سطح قرن بیستویکم برساند، و پایهای بسیار مستحکم برای اقتصاد ایجاد کند؛ پایهای متکی بر ستونهایی متنوع و بخشهایی گوناگون از فعالیت اقتصادی که پیشتر نقش مهمی نداشتند».
لیف میگوید: «این شامل همهچیز میشود، از انرژی هستهای غیرنظامی گرفته تا فناوری و هوش مصنوعی، صنعت و معدن، گردشگری، تجارت و لجستیک...؛ اموری که پادشاهی را برای دههها، اگر نگوییم یک قرن، آماده میکند».
او تأکید کرد که «رئیسجمهوری ترامپ منطقه را با وضوح میبیند، بهویژه از منظر قدرت روابط اقتصادی و تجاری، که خود عنصر ثباتبخش برای منطقهای است که شدیداً از ناامنی، بیثباتی و درگیری رنج برده است». با اذعان به اینکه «این دو امر (اقتصاد و امنیت) بههمپیوستهاند»، هشدار داد که «هیچگاه نمیتوان سیاست و ژئوپلیتیک را نادیده گرفت» و پیشبینی کرد که «گفتوگوهای عمیق و مستمری دربارهٔ سوریه، لبنان، غزه، مسئلهٔ کشور فلسطین، و همچنین عراق صورت خواهد گرفت».
او افزود که اولویتهای تیمهای ولیعهد محمد بن سلمان و رئیسجمهوری ترامپ «شامل توسعهٔ صحیح اقتصادی است، که بیتردید عنصر ضروری برای تضمین ثبات منطقه است؛ اما تنها کافی نخواهد بود. و بهگمانم آنها این پروندههای سیاسی را نیز وارد گفتوگو خواهند کرد».
ایران و نیروهای نیابتیاش
لیف گفت که ایالات متحده، با توجه به قدرتش، میتواند بسیاری از امور را بهتنهایی انجام دهد، «اما همیشه احساس کرده و بر این باور بوده که زمانی نیرومندتر و مؤثرتر است که با رهبران اصلی منطقه، چه در آسیا و چه در خاورمیانه، متحد شود»؛ و برای این سخن خود به «رهبری سعودی» استناد کرد.

او توضیح داد که «دو پرونده هنوز حل نشدهاند»: یکی مربوط به ایران و دیگری دربارهٔ منازعهٔ فلسطینی–اسرائیلی.
لیف دربارهٔ ایران گفت که پروندهٔ هستهای «هنوز بدون رسیدگی مانده است و باید به آن رسیدگی شود». او افزود که «با وجود آسیبی که به زیرساخت هستهای، برنامهٔ موشکی، ارتش و رهبری سپاه پاسداران ایران وارد شده، ما تا زمانی که مذاکراتی دیپلماتیک، درست و دقیق انجام نشود و توافقی شامل بازرسی و نظارتهای دقیق و مکانیسمهایی برای تضمین نبودِ بُعد نظامی در این برنامه حاصل نگردد، احساس امنیت نخواهیم کرد».
او همچنین پرسید که آیا ایران «آغاز به فاصله گرفتن از نقش بیثباتکنندهای خواهد کرد که از زمان انقلاب ۱۹۷۹ ایفا کرده است؟».
جنگ ۱۲ روزهٔ ژوئن گذشته میان ایران و اسرائیل، «به تضعیف ایران و بازترسیم نقشهٔ ژئوپلیتیک منطقه منجر شد». لیف ادامه داد که آنچه رخ داد، رهبری ایران را «در وضعیتی تدافعی و در حالتی از عدم قطعیت» قرار داد؛ زیرا «چیزی که آن را محور مقاومت مینامند، بهشدت آسیب دید»، در حالی که این محور «سنگ بنای رویکرد ایران» بود؛ رویکردی مبتنی بر «نیروهای نیابتی و شبهنظامیانی که بیثباتی ایجاد میکردند و تهدید بزرگ نهتنها برای اسرائیل، بلکه برای کشورهای خلیج نیز بودند».
او افزود که ایران «همچنین در بخش دوم ساختار دفاعی خود، یعنی زرادخانهٔ بزرگ موشکهای بالیستیکش نیز بهشدت آسیب دید»، در حالی که «نامعلوم باقی مانده که تا چه حد به زیرساختهای برنامهٔ هستهای آسیب وارد شده است؛ میدانیم که آسیب مهمی رخ داده، اما نمیدانیم اندازهٔ آن چه میزان است».
«کشور فلسطینی پیش از عادیسازی»
در خصوص پروندهٔ دومی که دیپلمات آمریکایی آن را بسیار مهم دانست، وی به «تلاشِ معلقمانده برای برپایی کشور فلسطینی» اشاره و این را مطرح کرد که «اکنون تمرکز بسیار زیادی بر غزه وجود دارد، و این دلایل بسیار موجهی دارد»؛ زیرا «دو میلیون نفر در حالتی از یأس و بدبختی مطلق زندگی میکنند، بیخانمان و بدون غذای کافی.»

لیف تأکید کرد که در چارچوب پرسشهایی دربارهٔ عادیسازی روابط میان سعودی و اسرائیل، مسئولان سعودی «خواستی کاملاً روشن» مطرح کردهاند؛ مبنی بر «تعیین مسیری زمانبندیشده، برگشتناپذیر و معتبر برای رسیدن به کشور فلسطینی». او افزود که «سعودی همچنان با قدرت از جانب فلسطینیها دفاع خواهد کرد، تا فرایند عادیسازی یا بازسازی غزه، فلسطینیها را دور نزند یا از آنها عبور نکند.»
طرح غزه
باربارا لیف بر این باور است که بیست بندِ طرح ترامپ دربارهٔ غزه «خطوط کلی» را تشکیل میدهند؛ و افزود که «آنچه باید به دنبال آن بیاید، جزئیات دقیقی است که تصمیمهای سیاسی بسیار دشواری را از سوی مجموعهای از بازیگران دربرخواهد گرفت؛ از اسرائیل گرفته تا میانجیها، و همچنین خود (حماس)، تشکیلات خودگردان فلسطینی و دیگران.»
او هشدار داد که موضوع «به این سادگی نخواهد بود، بلکه بهغایت پیچیده خواهد شد»؛ زیرا «بخشهای درهمتنیدهای وجود دارد. کدام یک باید ابتدا انجام شود؟ آیا باید نخست دولتی تکنوکرات تشکیل شود؟ آیا این دولت باید پیش از آموزش و اعزام نیروهای پلیسی که وابسته به (حماس) نباشند، در غزه تشکیل گردد؟»
لیف گفت: «گفتوگوهای گستردهای دربارهٔ نیروی بینالمللی تثبیتکننده وجود دارد، اما ما اکنون به پلیس نیاز داریم، نه صرفاً نیروی تثبیتکنندهای که شاید ژانویه یا فوریهٔ آینده وارد شود.» او همچنین بر ضرورت «اتخاذ تصمیمهایی بسیار سریعتر دربارهٔ امور پایهای حکمرانی» تأکید کرد.
یمن «گروگان» در دست حوثیها
باربارا لیف، در کنار ایران و یمن، وضعیت ایجادشده از سوی حوثیها را «نه یک مشکل فرعی، بلکه فاجعهای عمیق برای مردم یمن» دانست؛ «اینکه گروهی کوچک از رهبران مستبد و خشن، کشور را به گروگان گرفتهاند.»

او یادآوری کرد که سعودی هدف حملات این گروه مورد حمایت ایران قرار گرفته است؛ گروهی که کشورهای خلیجی دیگر را نیز هدف قرار داده و برای سالیان، تجارت بینالمللی را تهدید کرده است؛ آن هم با ادعای حمایت از مردم فلسطین. لیف این رفتار را «نوعی تمسخر» توصیف کرد؛ زیرا این حملات «هیچ تأثیری بر مردم غزه یا فلسطینیان بهطور کلی نداشته، بلکه آثار ویرانگری بر کشورهایی همچون اردن و مصر داشته که میکوشیدند جنگ را متوقف کنند». او گفت: «من گمان نمیکنم راهحلی آسان—نه نظامی و نه سیاسی—در این مرحله وجود داشته باشد.»
«حزبالله» و فساد
لیف اظهار کرد که لبنان «بیتردید یکی از محورهای اصلی برنامهٔ این سفر» خواهد بود، بهویژه با توجه به اینکه «رهبری سعودی از دخالت دوباره (در لبنان) پیش از انجام کارهای لازم از سوی رهبری لبنانی برای خلع سلاح (حزبالله) و نیز پیشرفت در مسائل خاصِ اصلاح اقتصادی، نوعی احتیاط و تردید» دارد. او به «فساد گسترده و سوءاستفاده از اعتماد عمومی» اشاره کرد.

او افزود که با این حال، معتقد است «رئیسجمهوری ترامپ و مشاورانش بهسوی مشارکت بیشتر سعودی—در سطح دیپلماتیک و مالی—برای احیای لبنان فشار خواهند آورد.»
لیف در مورد سودان، تأکید کرد که این کشور «موضوعی بهشدت فوری» است، و یادآوری کرد که «در گذشته تلاشهایی پراکنده برای گردهمآوردن سه کشور اصلی—سعودی، مصر و امارات—در کنار ایالات متحده بر سر میز گفتوگو برای دستیابی به مسیر مشترکی، چه دیپلماتیک و چه غیردیپلماتیک، دربارهٔ سودان انجام شده است.» او تأکید کرد که «ضرورت دارد تلاشهای تازهای در این زمینه صورت گیرد»، و ابراز امیدواری کرد که «گفتوگویی جدی صورت گیرد—و حتی چیزی بیش از صرفِ گفتوگو—تا آنها با اعطای انرژی تازه به تلاشهای دیپلماتیک» برای پایان دادن به جنگ سودان موافقت کنند.






