در گذشتهای نه چندان دور، یعنی تقریباً 50 سال پیش، منطقه وادی ابو جمیل در بیروت از آخرین ساکنان یهودی خود خالی شد. آنها چراغ خانههایشان را خاموش کردند و به مکانهای دیگری رفتند، بدون آنکه با همسایگان و آشنایانی که از دهه 1920 با آنها روابط نزدیکی داشتند، وداع کنند.
این موضوع ممکن است برای برخی شگفتانگیز باشد — به ویژه برای نسلهای بعد از جنگ داخلی لبنان — که افرادی از جامعه یهودی در بیروت سکونت داشتهاند. کتاب ندا عبدالصمد، «حين انطفأت شرفات اليهود في وادي أبو جميل/ وقتی بالکنهای یهودیان در وادب ابو جمیل خاموش شدند»، این داستان را روایت میکند و به یک فصل کمتر شناخته شده از تاریخ جامعه بیروتی میپردازد.
نویسنده و روزنامهنگار لبنانی در گفتوگو با «الشرق الاوسط» درباره انتشار کتاب جدیدش، توضیح میدهد که این کتاب ادامهای است از بخش اولی که در سال 2010 منتشر شد و نتیجه سالها تحقیق و مستندنگاری است. قسمت دوم آن پنج سال زمان برد تا به پایان برسد و در این مدت تیمی از محققان به نویسنده کمک کردهاند، در حالی که نشر آن را انتشارات «ریاض الریِس» بر عهده داشته است.
حس روزنامهنگاری ندا عبدالصمد او را به جستجو در حافظه بیروت هدایت کرد
این کتاب بر وقایع تاریخی تکیه دارد و از آنها مجموعهای از روایتها را میسازد که شخصیتهای اصلی آن در دره ابو جمیل زندگی کردهاند. ندا عبدالصمد در این باره میگوید: «برای من ضروری بود که داستان مارکو میزراحي را کامل کنم، که شخصیتی کلیدی در بخش اول بود.» مارکو میزراحي در بیروت به دنیا آمد؛ پدر او یهودی و مادرش مسیحی بود. سپس او به عنوان سرباز اسرائیلی در حمله به پایتخت لبنان در سال 1982 شرکت کرد.
شخصیتهای دیگر در فصول کتاب گردش میکنند، همانطور که پیش از چند دهه در خیابانهای بیروت در حرکت بودند
،نویسنده توضیح میدهد: «یهودیان جزو بخشهای اساسی جامعه بیروتی بودند. در میان آنها پزشکان، فروشندگان پارچه، تجار جواهرات، قصابها، دستفروشها و حتی حاخامها وجود داشتند».
برای پیگیری اثر این افراد، ندا عبدالصمد و تیمش مجبور بودند با همسایگانی که آنها را میشناختند، مشتریانی که با آنها داد و ستد کرده بودند، یا بیمارانی که درمان شده بودند، ارتباط برقرار کنند. در محلههای قدیمی بیروت، هنوز تعدادی از سالمندان «دکتر شمس» را به یاد میآورند، پزشکی یهودی که به «پزشک فقرا» معروف بود. از میان یهودیان لبنان همچنین افرادی بودند که توانسته بودند به رتبههای بالای نهادهای امنیتی لبنان دست یابند، مانند کمیسر الیا بصل.
ندا عبدالصمد تأکید میکند که «کتاب فضایی برای بیان مواضع سیاسی نیست؛ بلکه یک مستند است از داستانهای افرادی عادی که به زبان عربی صحبت میکردند و در تاریخ و ساختار اجتماعی یکی از محلههای بیروت—وادی ابو جمیل—وجود داشتند، که محلهای بود برای فقرا و یهودیان قبل از آنکه آثارشان محو شود و این محله به آنچه امروز است تبدیل شود.»

نویسنده در نتیجه یک رویکرد اجتماعی در روایتگری این داستانها به کار برده است. اما این به معنی آن نیست که او به برخی از تجربیات سیاسی این یهودیان پرداخته است. برخی از آنها چپگرا بودند، در حالی که دیگران در حزب «کتائب لبنانی» فعالیت داشتند.
کتاب شامل مرور روزمرگیهای آنها نیز است و به آیینهای دینی که در معبد یهودی بیروت برگزار میشد، میپردازد، به ویژه در ایام تعطیلات و مناسبتها مانند عید حصاد. لازم به ذکر است که آنها مدارس و باشگاههای اجتماعی خود را داشتند و به عبادتگاههای دینی خود میرفتند، قبل از آنکه لحظهی هجرت بزرگ فرا برسد و همه آنها تبدیل به سنگهایی پراکنده شوند.
موضوع مشترک در میان روایتهای کتاب، مهاجرت یا «کوچ خاموش» است، آن طور که ندا عبدالصمد مینامد. «اهالی وادی ابو جمیل بیدار میشدند و میدیدند که پنجرههای همسایگان یهودیشان بسته و خانههایشان خالی شده است». او در مقدمه کتاب توضیح میدهد که بیشتر داستانها در همان لحظه مهاجرت متوقف میشوند و ادامه نمیدهند تا آنچه برای این افراد بعد از ترک لبنان اتفاق افتاده است را روایت کنند.
بر اساس اطلاعات موجود، تعداد زیادی از آنها به اسرائیل مهاجرت کردند، اما تعداد بیشتری به مکانهای دیگری رفتند. با این حال، آنچه مسلم است این است که تنها چند ده نفر از یهودیان لبنان هنوز در بیروت باقی ماندهاند. تعداد یهودیان در لبنان در اوج خود در دهه پنجاه میلادی به بیش از ۲۰ هزار نفر رسید، زمانی که یهودیان از سوریه و عراق پس از نکبه فلسطین به لبنان مهاجرت کردند. اما پس از جنگ 1967، این تعداد به بیش از سه هزار نفر کاهش یافت. از آن زمان به بعد، تعداد یهودیان کاهش پیدا کرد، به ویژه با شروع جنگ داخلی لبنان.
امروز، اگر کسی در منطقه وادی ابو جمیل گردش کند، اثری از یهودیان نخواهد یافت، جز یک معبد که چند سال پیش بازسازی شده است. اما شاید اگر کسی صفحات کتاب ندا عبدالصمد را ورق بزند، بتواند بخشی از آن گذشته که به نظر میرسد مانند یک خیال باشد، اما حقیقت است به گواهی اسناد و تاریخ، و باقیمانده سنگهای قدیمی وادی ابو جمیل را ترمیم کند.

