در روز اول جشنواره دریای سرخ (جمعه)، دو فیلم عربی که نمایش داده شدند، با استقبال خوب و تحسینآمیز تماشاگران روبهرو شدند. این دو فیلم عبارتند از:«نجوم الأمل والألم/ ستارگان امید و درد» ساختهٔ سیرل عریس و «اللي باقي منك/ چيزی که از تو باقی مانده» ساختهٔ شیرین دعیبس.
هر دو در مسابقهٔ رسمی جشنواره در میان ۱۸ فیلمی هستند که برای جوایز اصلی رقابت میکنند.
ثباتی دائم
فیلم «آنچه از تو باقی مانده» همراه با «صوت هند رجب/ صدای هند رجب» و «فلسطین ۳۶»، سهگانهای را شکل میدهند که بهموقع توجه خود را به موضوع فلسطین معطوف کردهاند.
این فیلم در سه نسل متوالی، از سال ۱۹۴۸ تا ۲۰۲۲ روایت میشود.

شروع فیلم، کلیدی برای حافظه است: حنان (شیرین دعیبس) در سال ۱۹۸۸ داستان را بازگو میکند و سپس با فلاشبک به سال النكبة بازمیگردیم، زمانی که همزیستی فلسطینیها و یهودیان از دو فرهنگ زندگیکننده بر یک خاک، به اشغال رسمی پس از جنگی تبدیل شد که فلسطینیان فرصت پیروزی در آن نداشتند.
همانند فیلم قبلی دعیبس، «آمریکا»، او کار خود را بر ترکیبی از روابط خانوادگی صمیمانه و عناصر سیاسی بنا میکند. بسیاری از صحنهها در «چیزی که از تو باقی مانده» به اشغالگری طی این سالها میپردازد:ایست بازرسی نظامی که پدر را جلوی فرزندش متوقف و تحقیر میکند، خانوادهای که در زیر بمباران خانهٔ خود را ترک میکند و دیگر لحظاتی که تاریخ تجاوزات علیه فلسطینیان را منعکس میکنند، بی توجه به اینکه زمین مال آنان است.
اثرگذاری فیلم با زبان هنری درست، بهخوبی منتقل میشود، نه تنها از طریق صحنهها بلکه با واقعیتهای جاری در غزه نیز همسانی دارد.
پیام فیلم روشن و بدون ابهام است و پردازش هنری آن مناسب است، اگرچه برخی بخشها ممکن است انسجام بیشتری در روایت داشته باشند؛ مسئلهای رایج در فیلمهایی که وقایع آنها در زمانهای متعدد رخ میدهد.
نگاهی به زندگی سخت
فیلم «چیزی از تو باقی مانده» و «ستارگان امید و درد» هر دو شامل سه بازهٔ زمانی هستند.
در فیلم لبنانی سیرل عریس، داستانی عاشقانه و رمانتیک روایت میشود که در پسزمینهٔ جنگ داخلی لبنان و پیامدهای آن و سرنوشت مردم بیروت شکل گرفته است.

با این حال، این دو فیلم تفاوتهای زیادی دارند، به ویژه در سبک روایت و پردازش بین دعیبس و عریس: در فیلم دعیبس، حرکت دوربین دقیق و قاببندی متناسب با موقعیت است، در فیلم عریس، حتی در لحظاتی که نیاز به تأمل است، دوربین پویا و متحرک است تا داستان بتواند از سطح به عمق منتقل شود.
سناریوی عریس در توجیه برخی تصادفات با دشواری روبه رو است، مانند این فرض که نینو (حسن عقیل) و یاسمینه (مُنیة عقل)، که از همان ابتدا عاشق یکدیگر بودهاند، در یک روز و در همان بیمارستان به دنیا آمدهاند. این تصادف غیرضروری است، اگرچه به نظر میرسد خود کارگردان ضمنی به آن اذعان دارد.
عریس این موضوع را با تمرکز بر پیشرفت و تقاطع روابط، و گذشتهٔ خانوادگی غمانگیز قهرمانان (مرگ والدین حسن و طلاق والدین یاسمینه) جبران میکند. این امر تأثیر عمیقی بر احساسات شخصیتها به صورت فردی و سپس مشترک دارد.
از نظر بصری، فیلم با تصاویر مناسب احساسات را منتقل میکند. این عنصر نقش مهمی در پیشبرد داستان دارد، از جمله در برخورد اول حسن با «کیوسک» متعلق به مادر یاسمینه که منجر به آشنایی واقعی آنها میشود.
عریس از تصاویر چشمان، صورتها و فاصله بین عاشقان به جای دیالوگ استفاده میکند؛ جایگزینی برای کلماتی که نمیتوانستند بهخوبی احساسات را منتقل کنند.
پیامدهای سیاسی و اجتماعی
یک عنصر مشترک در هر دو فیلم: در «چیزی که از تو باقی مانده»، محمد بکری نقش پدر را بازی میکند و به پسرش (صالح بکری) پاسخ میدهد: «زمین و پولت را گرفتند... این را زندگی مینامی؟ احمق نباش، پسرم.» در «ستارگان امید و درد»، شخصیت زن به دوستش که قصد ازدواج دارد میگوید: «میخوای بچه بیاری تو این دنیا؟»
هر دو جمله نشاندهندهٔ یأس در زندگی شخصیتها و محیط سیاسی آنها است؛ تصویری تاریک از زندگی که قربانی وقایعی خارج از کنترل افراد است.
فیلم افتتاحیه: «غول»
این فیلم کاملاً متفاوت است و برخلاف انتظار، داستان عنوانشده نیست.
فیلم زندگی نسیم، مشتزن یمنی، از کودکی تا قهرمانی جهان در بوکس را روایت میکند، اما تمرکز اصلی روی مربی او، برندون (با بازی پیرس برازنان) است، که استعداد نسیم را کشف کرده و او را پرورش میدهد.
بنابراین، محور داستان از ورزشکار به مربی منتقل میشود؛ زندگی نسیم صرفاً زمینهای برای موفقیت داستان است. این انتخاب به فیلم امکان میدهد به تجربهٔ تبعیض نژادی نسیم در کودکی نیز بپردازد.



