آیا ادوارد سعید عذرخواهی کرد؟

آلبرت حورانی او را متهم کرد که ارزش تحقیقات و تألیفاتی که مستشرقان بزرگ تقدیم کردند را ناچیز دیده است

آیا ادوارد سعید عذرخواهی کرد؟
TT

آیا ادوارد سعید عذرخواهی کرد؟

آیا ادوارد سعید عذرخواهی کرد؟

در مقاله سابقم نوشتم، ادوارد سعید پس از آنکه متوجه خطر بهره‌برداری بنیادگراها از نظریه‌های کتاب مشهورش شد که آن را براساسی تفسیر کردند که نه تنها با شرق‌شناسی خصومت دارد بلکه با تمدن غربی به عنوان یک کل دشمن است، پشیمان شد. و برای آنکه این خطر را دورکند و ازآن فاصله بگیرد، پس از 15 سال از انتشار کتاب، «پیوستی» طولانی برای آن نوشت. گفتم پیوست چون آن را در انتهای چاپ جدید کتاب قرارداد. و درآن چنین می‌گوید:« اجازه بدهید در ابتدا تأسف بسیار زیادم را بیان کنم از اینکه این کتابم چنین فهمیده شد که با سراسر غرب دشمنی دارد. و قصدم این بوده. صاحبان این تفسیر اشتباه فکرکردند که به نظرمن شرق‌شناسی تصویر کوچک شده از همه غرب است. و برهمین اساس نتیجه گرفتند که از نظر من همه غرب به مثابه دشمن عرب‌ها و مسلمانان است و ... و در نهایت چنین نتیجه‌گیری ‌کردند: نقد من بر شرق‌شناسی به معنای حمایت از اسلام‌گرایی یا بنیادگرایی اسلامی است».

این اعتراف روشن و صریح به چه معناست؟ آیا بدین معنا نیست که از اینکه کتابش اینگونه فهمیده شده پشیمان است؟ آیا به این معنا نیست که از این تفسیر اشتباهی که او را دوست بنیادگرایی تاریک‌اندیش و دشمن تمدن روشنگرا می‌سازد تبری می‌جوید؟ و در نتیجه شایسته نیست آنچه را که نگفته در دهانش بگذاریم یا تصویری غلط از او ارائه کنیم.

آری ادوارد سعید در بازبینی و تصحیح‌هایش به این بسنده نکرد بلکه از بنیادگرایی که پشت آن پناه گرفته و از کتاب مشهورش به عنوان سلاح اثرگذاری علیه غرب استفاده می‌کند به نقد کشید و چنین گفت: اشتباه اپیستمولوژیک، یعنی شناخت عمیق که بنیادگرایی مرتکب آن شد این است که تصورکرد اصول و بنیادها عبارت از مقوله‌های غیر تاریخی‌ یا فراتاریخی‌اند که از هر بررسی نقدی بالاترند.

و از طرف خود می‌افزاییم: اما چه کسی دست به این بررسی نقدی بنیادهای میراثی زد جز شرق‌شناسی دانشگاهی رفیع؟ چه کسی میراث را از تصویر قدیم غیبی که زنگار زده و غبار گرفته، آزاد کرد؟ چه کسی تصویر تاریخی-یعنی حقیقی- میراث را کشف کرد؟ سپس ادوارد سعید در مقدمه این چاپ جدید مذکور در نقد خود بر بنیادگرایی به عمق می‌رود. مقدمه را سال 2003 یعنی مدتی پیش از مرگش نوشت و این یعنی شبیه آخرین وصیت است. آن را همچنین با عنوان:« گرایش انسانی به عنوان آخرین سنگر ما علیه بربریت» در نشریه «لوموند دیپلماتیک» منتشر کرده بود. و در اینجا چنین چیزی می‌گوید:« اختفای تدریجی اجتهاد از صحنه میراث اسلامی یکی از فجایع بزرگ فرهنگی دوره ما بود. چرا؟ چون منجر به محو هر فکرنقدی در صحنه فکرعربی اسلامی شد». این سخن ادوارد سعید است. این مضمون اندیشه عمیق اوست. و در نتیجه دست از به‌کارگیری اندیشه ادوارد سعید به عنوان سلاح علیه تمدن، روشنایی‌ها و گرایش انسانی برداریم. کاملاً بر عکس آن بود. حتی دشمنی بین شرق و غرب را مطلقاً خطا و ناپسند می‌دید. او با گرایش انسانی و جهانی است که شامل همه می‌شود. او مخالف نظریه اشتباه برخورد تمدن‌ها بود و این را بارها و بارها تکرار کرد. مردم شرور همچنین نیک‌نهاد در دو سمت حضور دارند. و حتی می‌توان افزود که برخورد پیش از آنکه بین دو تمدن متفاوت اتفاق بیفتد در درون خود یک تمدن روی می‌دهد. نگاه کنید به جنگ‌های درون جهان اسلام که بین پیشروها و واپسگراها یا بین روشنگراها و تاریک‌اندیش‌ها وجود دارد. جنگ با «داعش» خطرناک‌تر از هر جنگ دیگر است. جنگ تمدن با بربریت است. همچنین نگاه کنید به جنگ موجود بین تمدن غربی و گرایش‌های راست و چپ یا بین جریان‌های نژادپرست و جریان‌های روشنگرای انسانی.

کار با ادوار سعید بدان جا رسید که گفت:

« در طول سی و پنج سال اخیر از عمرم، بخش بزرگی از زندگی‌ام را در دفاع از حق ملت فلسطین برای تعیین سرنوشت گذراندم. اما همیشه تلاش کرده‌ام این کار را با در نظر گرفتن ملت یهود و عذاب‌هایی که در طول تاریخ کشیده، از ستم‌های پیشین تا کشتار بزرگ به دست نازی‌ها انجام دهم. و مهم‌ترین در نگاه من این بود که برقراری مساوات بین اسرائیل و فلسطین نباید جز یک هدف داشته باشد و آن هدف انسانی یعنی: همزیستی صلح‌آمیز مشترک است و نه ادامه ریشه کن کردن و پس زدن دائمی».

دقیقاً این همان سخنی است که ادوارد گفت. شرط می‌بندم هیچ فرهیخته عرب جرأت به زبان آوردن چنین کلماتی را ندارد و گرنه فوراً به خیانت بزرگ متهم می‌شود! نمی‌دانم چرا به امارات و بحرین دشنام می‌دهند و درباره اظهار نظر فراتر از عادی سازی روابط ادوارد سعید حتی کلمه‌ای نمی‌گویند؟ صرفا برای پرسیدن بود...

سپس سعید مدتی طولانی بر واکنش‌های جهان عرب به کتاب درنگ می‌کند چرا که مخاطب اول موضوع این جهان است و چنین به ما می‌گوید: به نظر آنها این کتاب به عنوان اولین واکنش جدی به غرب آمد که هرگز به صدای انسان شرقی گوش نداده و حتی بر او نمی‌بخشد که شرقی است. هنوز یکی از اولین ارائه‌ها از کتابم را به یاد دارم. ارائه‌ای که به من صفت قهرمان عربیت می‌دهد، مرا به عنوان مدافع ضعیفان و مظلومان و سرکوب شده‌ها تصویرمی‌کند. و در نتیجه براساس این تصور به قهرمانی بدل شدم که به روشی حماسی و رمانتیک پا در نبردی تن به تن با غرب و مقامات غربی گذاشته است. سعید سپس می‌افزاید: با وجود همه این اغراق‌ها و شطحیات، این ارائه بخشی از احساس مردم عرب را منعکس می‌کند که عقیده دارند غرب با آنها دشمن است و از آنها نفرت دارد. همچنین به نظرم رسید که بخش بزرگی از نخبگان عرب کتاب را پاسخ مناسبی به کبریا و نخوت غرب می‌بینند. و از خود می‌افزایم به همین دلیل کتاب در جهان عرب موفقیتی عظیم و می‌توان گفت اسطوره‌ای به دست آورد.

اما البته آنچه برای ادوارد سعید مهم بود پاسخ شرق‌شناسان به آن بود چون او جز عده‌ای معدود از آنها را در قفس اتهام گذاشت. در حقیقت از نظر اکثر شرق‌شناسان این کتاب تبلیغات غوغاگرایی بود که بر رگ غرایز و احساسات می‌زند تا احساسات عرب‌ها و مسلمانان را علیه شرق‌شناسی و غرب شعله‌ور کند. و در نتیجه ارزشی از جهت علمی ندارد و حتی شایسته پاسخ دادن نیست. اما به نظر برخی از آنها کتاب در خود دیدگاهی دارد که شایسته توجه جدی است هرچند از طرف کسی منتشر شده که متخصص در مطالعات عربی و اسلامی نیست. ماکسیم رودنسون و دیگران از جمله آنها بودند. این را هم باید گفت که رودنسون پس از تمجید از جنبه‌های مثبت کتاب، به شدت از آن انتقاد کرد و نسبت به خطرات دکترینش بر تحقیقات علمی و معرفتی آزاد هشدار داد. همین کار را هم مورخ بزرگ آلبرت حورانی انجام داد و بر او عیب گرفت که به اصطلاح شرق‌شناسی حمله کرده تا جایی که این کلمه دیگر از بی طرفی  خارج شده و به ننگ و دشنام تبدیل گشته. حتی دیگر قابل کاربرد نیست. و در نتیجه با وجود مزایای این کتاب و قدرت استدلالش، اما آثار منفی از خود برجای گذاشت. شرق‌شناسی به گفته آلبرت حورانی سراسر امپریالیزم، استعمار و نخوت نیست بلکه در درجه نخست علمی متخصص در پژوهش مسئله‌ای مشخص است: مطالعات عربی و اسلامی. و این علم موفقیت‌هایی را رقم زده و نمی‌توان دست‌کم گرفت. و در نتیجه آلبرت حورانی بر او عیب می‌گیرد که این بخش از مطالعات شرق شناسانه را نادیده گرفته است. و این ستمی به شرق‌شناسی است. نمی‌توان ارزش تحقیقات و تألیفاتی را که شرق‌شناسان بزرگی همچون مارشال هادگسون، کلود کوهن، آندره ریمون و همین طور دست‌آوردهای شرق‌شناسان بزرگ آلمان را نادیده گرفت. این پژوهش‌ها نقش بزرگی در معرفت و گرایش انسانی و علم داشته‌اند. و شایسته نیست آنها را کوچک شمرد یا به این بهانه که شرق‌شناسانه‌اند به آنها حمله برد!

ادوارد سعید چگونه به این نقد مهم که دانشمند بزرگی همچون آلبرت حورانی به او وارد می‌کند پاسخ می‌دهد؟ او چنین می‌گوید: در هیچ جای کتابم نگفتم که شرق‌شناسی شرور یا بدنیت، سطحی یا نزد همه شرق‌شناسان یکی است، بلکه گفتم بخش بزرگی از شرق‌شناسی با قدرت‌های امپراطوری همدست بود و این بر آثار و تألیفات شرق‌شناسان منعکس شده است.

درپایان شایسته است که اعتراف کنیم شرق‌شناسی پژوهش‌های علمی روشنگرانه عظیمی درباره میراث عربی و اسلامی تولید کرد. فهم و هضم آنها برای تغذیه فرهنگ عربی و بیرون کشیدن آن از مرداب تکرار و نشخوار مسئله‌ای بسیار ضروری شده است. باید مرکز ترجمه بزرگی در شرق یا غرب تنها برای ترجمه و بررسی آن آثار تأسیس شود. شرط می‌بندم هیچ چهره فرهنگی عرب بدون اطلاع از مهم‌ترین کتاب‌های بزرگ شرق‌شناسانه، نمی‌داند میراث دقیقاً چیست. به این هم اضافه کنم که فرهنگیان عرب تنها با امکانات خاص خود نمی‌توانند مشکل میراث را حل کنند. داستان بزرگ‌تر، عمیق‌تر و خطرناک‌تر ازآن چیزی است که تصور می‌کنیم.



«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند
TT

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

جشنواره «فیلم‌های کوتاه بیروت» (Beirutshorts) سال به سال و در هر دوره تحولی چشمگیر را تجربه می‌کند. از آنجا که پیش از این حدود 1000 فیلم کوتاه برای شرکت در این جشنواره ارسال می‌شد، اکنون این تعداد به بیش از 3000 فیلم رسیده و افق‌های آن گسترش یافته است، به طوری که انتخاب‌های بیشتری از سراسر جهان را ارائه می‌دهد که سطح نمایش‌ها را هم از لحاظ عربی و جهانی ارتقا می‌دهد.
این جشنواره به عنوان چهارمین جشنواره مهم عربی پس از جشنواره‌های «قرطاج سینمایی»، «قاهره سینمایی» و «اسکندریه سینمایی» که شایستگی دریافت جایزه اسکار را دارند، شناخته می‌شود.
سام لحود، مدیر و سازمان‌دهنده جشنواره، اشاره می‌کند که این دسته‌بندی بالاترین سطح اعتبار جهانی برای جشنواره‌های سینمایی است. او به «الشرق الأوسط» گفت: «ما منتظر نتایج سه فیلم کوتاه لبنانی هستیم که امسال برای جایزه اسکار نامزد شده‌اند. همچنین در دوره فعلی، سه فیلم دیگر از میان فیلم‌های «حرفه‌ای» برای شرکت در مسابقه سال آینده انتخاب خواهند شد».

من الأفلام اللبنانية المشاركة «بلايندي» للطالب غي قسيس... (الجهة المنظمة)

این فیلم‌ها از سه مرحله برای رسیدن به اسکار عبور می‌کنند: ابتدا شایستگی کسب نامزدی را پیدا می‌کنند، سپس وارد فهرست کوتاه می‌شوند و در نهایت برای دریافت جایزه رقابت می‌کنند.
در دوره نوزدهم جشنواره که از 3 تا 7 نوامبر برگزار می‌شود، 85 فیلم کوتاه از لبنان و دیگر کشورهای جهان به نمایش گذاشته خواهد شد. این فیلم‌ها شامل آثار فارغ‌التحصیلان جدید و دانشجویان کارگردانی از لبنان هستند. لحود در این باره توضیح می‌دهد: «ما این فیلم‌ها را بر اساس استانداردهای بالایی انتخاب کرده‌ایم که شامل 13 فیلم به عنوان پروژه‌های فارغ‌التحصیلی و 15 فیلم از دانشجویان سال‌های دوم و سوم است. در مسابقه رسمی جشنواره، 41 فیلم از لبنان و دیگر کشورها حضور دارند. همچنین 8 فیلم از لبنان و دیگر کشورهای جهان در مسابقه «زمین، صلح و عدالت» شرکت دارند.»
فیلم‌های کوتاه در این جشنواره از ژانرهای مختلفی همچون داستانی، مستند، اجتماعی، تجربی و انیمیشن هستند. از جمله فیلم‌های لبنانی شرکت‌کننده می‌توان به «در جایی اما نه اینجا»، «این نافرمانی» و «نه تنها ترس دارم، بلکه غمگینم» اشاره کرد.
کشورهای مختلفی همچون مجارستان، اسپانیا، آمریکا، کرواتیا، سعودی، اتریش و برزیل نیز در جشنواره حضور دارند.
لحود در مورد جدیدترین ویژگی‌های این دوره، می‌گوید: «ما همیشه تلاش می‌کنیم که دوره‌های جشنواره را به روز و پیشرفته کنیم. هیئت داوری امسال شامل مدیران برنامه‌های جشنواره‌های رسمی از جشنواره‌های جهانی است. امسال ما میزبان مدیران از برلین سینمایی، لوکارنو و کلرمون-فیران هستیم. همچنین تعدادی از فیلم‌سازان لبنانی مانند کارولین لبکی و بازیگران مانند رودریگ سلیمان و السا زغیب نیز حضور دارند.»
جشنواره بیروت برای فیلم‌های کوتاه برای اولین بار با مؤسسه متروپولیس سینماتیک همکاری می‌کند و تمامی نمایش‌های جشنواره در این مؤسسه برگزار خواهد شد. لحود در این باره می‌گوید: «این اولین بار است که دو مؤسسه سینمایی در یک همکاری مشترک شرکت دارند. سازمان‌دهندگان این جشنواره (جامعه سینمایی بیروت) و متروپولیس دو نهاد پیشرو در برگزاری جشنواره‌های سینمایی در لبنان هستند. امیدواریم که این نوع همکاری‌ها با جشنواره‌های دیگر در آینده نیز گسترش یابد.»

تبرز مواهب إخراجية شبابية في «بيروت للأفلام القصيرة»... (الجهة المنظمة)

یکی از شگفتی‌های جشنواره امسال، اهدای جوایز مالی به ارزش تقریبی 3500 دلار است. همچنین فیلمی که جایزه تماشاگران را کسب کند، صاحب آن به فرانسه سفر کرده و در جشنواره کلرمون-فیران شرکت خواهد کرد.
لحود ادامه می‌دهد: «امسال فیلم‌های لبنانی را به جشنواره فرانسوی کلرمون-فیران خواهیم برد که از 30 ژانویه تا 8 فوریه برگزار می‌شود. انتخاب شخصیت‌های برجسته از جشنواره‌های جهانی هدفش نزدیک‌تر شدن به سطح فیلم‌های لبنانی است. وقتی آنها فیلمی را در محیط خود می‌بینند، ارتباط بهتری با موضوع آن برقرار می‌کنند.»
لحود در مورد سطح فیلم‌های جشنواره توضیح می‌دهد:
«اکثر فیلم‌ها فیلم‌های جوانانه‌ای هستند که با موضوعات متنوع و ایده‌های جسورانه به مسائل مختلف از جمله عدالت، جنگ‌ها و داستان‌های اجتماعی پرداخته‌اند. این فیلم‌های کوتاه از تکنیک‌های پیشرفته‌ای بهره می‌برند که با استانداردهای جهانی همخوانی دارد. همچنین همکاری‌هایی با برلین سینمایی داشته‌ایم و دو قسمت از روند برگزاری جشنواره سال گذشته را به نمایش خواهیم گذاشت و 12 فیلمی که در آن جشنواره شرکت داشتند، به نمایش درمی‌آیند.»


سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
TT

سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)

کمتر از دو ماه تا پایان سال جاری باقی مانده است، اما نتایج حاصل از فروش فیلم‌های سعودی در سال جاری، از موفقیت‌هایی بی‌سابقه سخن می‌گویند. «گیشه‌ی فروش» فیلم‌های سعودی از آغاز سال تا نیمه‌ی ماه گذشته، اکتبر، ۲۳ درصد از مجموع درآمد حاصل از همه‌ فیلم‌هایی را که در سالن‌های پادشاهی عربى سعودى به نمایش درآمده‌اند، به خود اختصاص داده است. این رقم چندان اندک نیست، همان‌گونه که ممکن است در ابتدا به نظر برسد، زیرا سهم فیلم‌های سعودی در مقایسه با کل فیلم‌های عربی و خارجی که در سالن‌های این کشور نمایش داده می‌شوند، از ۴ درصد فراتر نمی‌رود.
در واقع، بازار سینمای سعودى طی حدود پنج سال گذشته شاهد جهش چشمگیری در تعداد فیلم‌های تولیدشده در داخل کشور بوده است، فیلم‌هایی که راه خود را به آسانی به سالن‌های نمایش باز کرده‌اند.
این موفقیتی است که سعودى نه از نظر شمار فیلم‌سازان و نه از نظر تعداد تماشاگران انتظارش را نداشت، اما با شتابی چشمگیر به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل شده است.

فیلم «هوپال» (الشرق الأوسط)

پایه‌گذاری سینما

از سال ۲۰۱۸، هنگامی که عهد جدید توسعه و فرهنگ در سعودى پایه‌گذاری و اجرای آن آغاز شد، نتایج برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده در حوزه‌های گوناگون به‌روشنی پدیدار شد. هر زمینه‌ای را که بنگری، امروز بهتر از گذشته است: از توسعه‌ی اجتماعی و فرهنگی گرفته تا هنر، اقتصاد، علم و ابزارهای گوناگون دانش.
سینما نیز جایگاهی ویژه در توجه مسئولان یافت؛ مؤسسات حمایت و تولید و انجمن‌های سینمایی تأسیس شد، در حالی که سالن‌های سینما در شهرهای مختلف کشور گسترش یافتند. ناشران نیز توجه خود به انتشار کتاب‌های سینمایی را افزایش دادند. افزون بر این، دو جشنواره سینمایی نیز راه‌اندازی شد: یکی ویژه‌ فیلم‌های محلی و خلیجی (یعنی «جشنواره فیلم‌های سعودی») و دیگری با ابعاد جهانی («جشنواره بین‌المللی فیلم دریای سرخ»).
بخش بزرگی از این تلاش‌ها نتیجه‌ی تأسیس «هیئت فیلم‌های سعودی» به ریاست عبدالله آل‌عیاف است؛ کسی که از پیشینه‌ای سینمایی برخوردار است و فعالیتش از سال‌های نخستین این قرن آغاز شد. انتخاب او و نیز سایر رؤسا و مدیران بخش‌های مختلف، نه‌تنها از نظر گزینش اشخاص موفقیت‌آمیز بود، بلکه از نظر ایجاد و تضمین زیرساخت‌های هنری، تولیدی و فرهنگیِ لازم برای رشد سینمای بومی نیز بسیار مؤثر واقع شد.

پوستر فیلم سعودی «شباب البومب ۲» (الشرق الأوسط)

مقایسه‌ها

بر اساس بررسی‌های بی‌طرفانه و کارشناسانه، در جهان عرب (و حتی در بیشتر کشورهای جهان) تجربه‌ای مشابه با این میزان تلاش و دستیابی به نتایج در زمانی چنین کوتاه وجود ندارد. مؤسسات مشابهی در برخی کشورها تأسیس شده بودند، اما بسیاری از آن‌ها نتوانستند با انرژی و تداوم لازم ادامه دهند یا در فعالیت‌هایی تبلیغاتی برای منافع حاکمیت حل شدند.
آنچه در تجربه سعودى تحسین‌برانگیز است، گام‌های استوار، سنجیده و هدفمند آن در راه تحقق یک صنعت سینمایی جامع است.
اگر به اعداد بازگردیم، کافی است بگوییم که در سال گذشته، ۲۰۲۴، سهم درآمد فیلم‌های سعودی از بازار داخلی از ۸ درصد فراتر نرفت. این بدان معناست که آنچه در نه ماه و نیم نخست سال جاری به دست آمده، تقریباً سه برابر آن مقدار است.
ارزیابی فیلم‌هایی که این موفقیت را رقم زده‌اند، با دلایل موفقیت تجاری‌شان تفاوت دارد؛ برخی از فیلم‌های موفق از سطح هنری آگاهی‌بخشی برخوردارند، مانند «هوپال» که در میان فیلم‌های سعودی در رتبه‌ دوم قرار گرفت و ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار فروش داشت. برخی دیگر کاملاً عامه‌پسندند، مانند «شباب البومب ۲» به کارگردانی حازم فوده که با ۷ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار، از نظر فروش در رتبه‌ نخست ایستاد. این فیلم از نوع کاملاً تجاری و مردمی است.
نکته‌ جالب آن است که تقریباً تمام فیلم‌های سعودی تولیدشده در پنج سال اخیر (اگر نگوییم همه‌ آن‌ها) با دقت و برنامه‌ریزی ساخته شده‌اند و موضوعاتی را مطرح کرده‌اند که به فرد و جامعه مربوط است — خواه در قالب کمدی، خواه درام یا خیال‌پردازی. بنابراین، حتی آن دسته از فیلم‌هایی که بر پایه‌ی جذب مستقیم تماشاگران عام ساخته شده‌اند (مانند «آواز زاغ» از محمد السلمان و دو فیلم «شباب البومب») نیز با خواسته‌ها و علایق مخاطبان خود ارتباط برقرار کرده‌اند.
فیلم «هوپال» ساخته‌ عبدالعزیز الشلاحی و پیش از آن «نوره» اثر توفیق الزایدی، به عنوان نمونه، با نگاه به تاریخ پیش از سال ۲۰۱۸ آن را میراث و سنت تلقی کردند و بر همین اساس نیز در داخل و خارج از کشور با استقبال روبه‌رو شدند. برخی دیگر نیز از ژانر هیجان و تعلیق برای رساندن پیام خود بهره گرفتند، مانند آثار لعلی کلثمی.

جشنواره و همایش

این تمام ماجرا نیست. چند روز پیش، سومین دوره‌ «فروم فیلم سعودی» با موفقیتی چشمگیر به پایان رسید — نه فقط به این دلیل که جانی دپ از مهمانان دعوت‌شده برای سخن گفتن درباره‌ تجربه‌ بازیگری خود بود، بلکه به این خاطر که این فروم، با توجه به اهداف اعلام‌شده‌اش در زمینه‌ پیوند دادن سینمای سعودی به چرخه‌ اقتصادی و تجاری فیلم در جهان و جذب سرمایه‌ها و همکاری‌های بین‌المللی، ثابت کرد نماینده‌ای شایسته برای وضعیت کنونی و آرمان‌های سینمای سعودى است.
در روزهای آینده نیز، دوره‌ تازه‌ای از «همایش نقد سینمایی» برگزار خواهد شد که همه‌ جنبه‌های مربوط به زندگی نقد فیلم، پیوند آن با سینما، مخاطبان و نقش فرهنگی و روشنگرانه‌اش را بررسی می‌کند.
این مسیری است نسبتاً کوتاه، اما از نظر عملی سرشار از دستاورد؛ هرچند هنوز راهی طولانی برای تحقق اهداف در همه‌ زمینه‌های هنری و صنعتی سینما در پیش است.


«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
TT

«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)

بیش از ۸۰ رقصنده و رقصنده‌ـ‌هنرمند از فارغ‌التحصیلان مؤسسات هنری و از مناطق و اقوام گوناگون سوریه، خود را برای اجرای نخستین نمایشِ موزیکالِ صحنه‌ای پس از به‌دست گرفتن زمام قدرت توسط حاکمیت جدید در کشور آماده می‌کنند.
در این نمایش که بازیگر بزرگ سوری مونا واصف نقش اصلی آن را بر عهده دارد، هنرمند تئاتر نوار بُلبل، بازیگر برجسته ناهِد حَلَبی، بازیگر ولید دَبّس و گروهی دیگر نیز شرکت دارند. اجراهای این اثر از ۳ تا ۵ نوامبر در تالار اپرای دمشق برگزار می‌شود.

در همین زمینه، کارگردان اثر احمد زهیر گفت: نمایش «وردة إشبیلیة» یا «تاج‌العروس» اثری موسیقایی است که دو سال پیش در خارج از سوریه اجرا شده بود، اما این‌بار با دیدگاهی تازه آماده شده تا میان گذشته و حال پیوندی برقرار کند، آن‌گونه که خود گفت «پس از پیروزی سوری‌ها» نمایشی نو با شکلی متفاوت از نسخهٔ نخست پدید آمده است.

او در نشست خبریِ معرفی نمایش در دمشق توضیح داد که بازگشت اجراها به تالار اپرا «پیامی روشن دارد مبنی بر این‌که سوریه از نظر هنری و فرهنگی در حال بهبود است و دوباره نور می‌گیرد»، و تأکید کرد که «هنر توان آن را دارد که همگام با تحولات حرکت کند و در روند توسعه و بازسازی سهیم باشد».
تولیدکنندگان این نمایش قصد دارند گروهی دائمی برای نمایش‌های موزیکال و نمایشی در دمشق پایه‌گذاری کنند تا اجراهای هنری در سوریه و خارج از آن استمرار یابد.

یادِ اندلس بر صحنهٔ سوریه (پوستر رسمی)

نوار بُلبل در گفت‌وگو با الشرق الأوسط اظهار کرد: این نمایش «سفری هنری است که یاد دوران‌هایی را زنده می‌کند که در آن موسیقی، رقص و شعر بازتاب‌دهندهٔ هویت و زیبایی ما بود». او افزود که هدف نمایش، زنده‌کردن پیوند میان هنر و احساس و نیز اثبات حضور تئاتر سوری است.
این نمایش نخستین حضور بُلبل در سوریه پس از بیش از ده سال دوری است، و به گفتهٔ او این خود «نشانه‌ای از تداوم حیات هنر سوری، با وجود همهٔ چالش‌ها» به شمار می‌آید.
محمد عمر، نویسندهٔ متن نمایش، گفت این اثر «یادآور گذشتهٔ درخشانِ تمدن عربی و اسلامی در اندلس است»، اما در عین حال «تصویری زیباشناسانه از سوریهٔ نوین ارائه می‌دهد؛ سوریه‌ای دوست‌دار، فراتر از اختلافات، و در حال بازسازیِ خود در عرصه‌های هنری و فرهنگی»، سوریه‌ای که «دوباره پل‌های ارتباط را به سوی همه می‌گشاید».
ناهِد حَلَبی، بازیگر نامدار، نیز معتقد است که «امروز تماشاگر سوری بیش از هر زمان دیگری آماده و مشتاق چنین گونه‌ای از هنر است که برای نخستین بار در این ابعاد و با چنین حرفه‌ای‌گری در کشور اجرا می‌شود».

از نشست خبری نمایش «وردة إشبیلیة» (سانا)

دست‌اندرکاران نمایش امید دارند که موفقیت آن آغازگر مجموعه‌ای از اجراهای موزیکال در تالار اپرا باشد.
به گفتهٔ ولید دَبّس، «سرمایه‌گذاری در هنرها معیار رشد کشورها و نماد تصویر تمدنی آن‌هاست».
اجرای نمایش را مؤسسهٔ «موزاییک» پشتیبانی می‌کند؛ نهادی که بر اساس دیدگاه خود تأکید دارد: «هنر و موسیقی بخشی اصیل از تمدن کهن سوریه‌اند».
نمایندهٔ این مؤسسه رانیا قَطَف بر اهمیت تقویت حضور این هنرها در داخل کشور و تداوم همکاری‌های نهادی برای حمایت پایدار از آن‌ها تأکید کرد.