زندگینامه عاطفی شاتوبریان: آخرین آرزویم برای تو خواهد محبوب من

ژان دورمسون درباره رابطه عمیق بین ماجراجویی‌ها و دست‌آوردهای فکری و ادبی‌اش می‌نویسد

شاتوبریان 
شاتوبریان 
TT

زندگینامه عاطفی شاتوبریان: آخرین آرزویم برای تو خواهد محبوب من

شاتوبریان 
شاتوبریان 

آیا می‌توان دست‌آورد خلاقانه ادیبان بزرگ را از زندگی شخصی عاطفی -اگر نگوییم عاشقانه‌شان- جدا کرد؟ نویسنده مشهور فرانسوی ژان دورمسون به ما می‌گوید محال است. و معلوم است که او جداً شیفته سلف بزرگ خود شاتوبریان بوده. و شاید او را مهم‌ترین نویسنده زبان فرانسه به حساب می‌آورد. در هرحال اگر انگلیسی‌ها به شکسپیر، آلمان‌ها به گوته، اسپانیایی‌ها به سروانتس، ایتالیایی‌ها به دانته و عرب‌ها به المتنبی و المعری افتخار می‌کنند، فرانسوی‌ها به شاتوبریان افتخار می‌کنند که دوگل بارها در کنفرانس‌های مطبوعاتی خود از گفته‌هایش شاهد مثال آورد.
و بزرگ‌ترین دلیل برآن اینکه ویکتور هوگو که خود به اجماع افتخار فرانسه است، در آغاز زندگی ادبی خود فریاد کشید:« یا شاتوبریان یا هیچ»! و بود. و می‌دانیم شاتوبریان از میانه قرن هجدهم تا اواسط قرن نوزدهم زندگی کرد(1768-1848). بر دو کرانه دو قرن زندگی کرد: و میان آن دو زلزله انقلاب فرانسه قراردارد. شاتوبریان در آن دوره طوفانی تاریخ فرانسه زیست. و کتاب ژان دورمسون نیز درباره آن می‌گوید و نه تنها ماجراجویی‌های عاطفی و فتوحات عاشقانه‌اش می‌نویسد. کتاب حتی اهمیت خود را از گنجاندن این ماجراجویی‌ها در درون عصر و شرایط و فتوحات فکری، سیاسی و ادبی که فرانسه درآن دوره محقق ساخت می‌یابد. کتاب واقعاً آکنده و سرشار از اطلاعات و روشنگری‌ها درباره یکی از مهم‌ترین دوره‌های تاریخ فرانسه است. به هرحال رابطه محکمی بین فتوحات عاشقانه شاتوبریان و فتوحات فکری و ادبی‌اش وجود داشت. در هریک از مراحل زندگی‌اش بانویی ظاهر می‌شد و دل به او می‌داد و شاتوبریان هم عاشقش می‌شد و زیباترین متن‌ها را با او و برای او خلق می‌کرد.
ژان دورمسون موفق شد بین زندگی عاطفی شاتوبریان و زندگی سیاسی‌اش پیوند بزند چون او سیاست‌مداری بزرگ و حتی وزیر خارجه دوره لوئی هجدهم بود. غنا و ارزش حقیقی کتاب دراینجاست. به ما تصویری سرشار از اوضاع ادبی، فلسفی و سیاسی آن دوره سرنوشت ساز تاریخ فرانسه می‌بخشد.
ژان دورمسون به ما چنین می‌گوید: شاتو بریان بیش از هرفردی زندگی عاطفی خود را به زندگی ادبی و سیاسی‌اش پیوند زد. نمی‌توان این را از آن جدا ساخت. و روشن است که او چندین داستان عشق بزرگ پیاپی با شش بانوی را تجربه کرد. این جدای از همسر قانونی است که به حساب نمی‌آید و به نظرمی‌رسد تنها دکور یا فولکلور بود. و به هریک از آنها این جمله را می‌گفت:« آخرین رؤیاهای من برای تو خواهد بود عشق من»... از بانویی اشراف زاده به نام پاولین دوبومون یاد می‌کنیم.
به نظرمی‌رسد در دوره او طعم شکوه را برای اولین بار چشید. پیش ازآن هنوز نویسنده‌ای گمنام بود. یکی او را «عندلیب» شاتوبریان لقب داد. اولین الهام بخشش بود. نبوغش به دست این زن جاری شد. اما این زن به طور ناگهانی مریض شد و در اوج جوانی به شکلی تراژیک پایان یافت. در آغوشش مرد درحالی که سی و پنج سال بیشتر نداشت. با تلخکامی براو گریست و در دوره بیماری حتی لحظه‌ای از او جدا نشد. شنیدند در حالی که زن محتضر بود، دراتاق مجاورش سوزناک می‌گریست.
به صراحت دراینجا شاتوبریان برایم بزرگ شد و درنگاهم به طور کلی تغییریافت. گمان می‌کردم او فردی فرصت طلب خبیث است که دل بانوان را به بازی می‌گیرد و ناگهان فردی دیگر را می‌یابم که کاملاً متفاوت است. آیا نویسنده‌ای بزرگ می‌تواند شخصی حقیرباشد؟ آیا ممکن است سیراب از گرایش‌های عمیق انسانی نباشد؟ به نظر برخی اگر این ماجراجویی‌های پیاپی عاطفی نبود شاتوبریان بزرگ‌ترین نویسنده دوران خود نمی‌شد. عشق آتشین است که خلاقیت ادبی را زنده و تغذیه می‌کند. همچنین جدایی و دوری و هجران. چه کسی کتاب قطور هزار صفحه‌ای با عنوان:«درد فراق» بنویسد؟ کی وقت کنم تا آن را بخوانم؟ می‌توانم؟ واقعاً شک دارم. به هرحال نوشتن به تجربه‌های حیاتی سنگین نیاز دارد وگرنه نوشتنی درکار نخواهد بود.
از سخن ژان دورمسون می‌فهمیم که نویسندگان بزرگ برخرابه‌های عشق ویرانگر آتشین متولد می‌شوند. بعد از آن درباره شاهکار شاتوبریان می‌گوید که او را در سراسر دوره‌ها و زمان‌ها جاودان ساخت. منظور ما کتاب مشهورش با عنوان نبوغ‌آمیز:«خاطرات پس از مرگ» است. خاطراتی است که تنها پس از مرگش و بعد ازآنکه در قبر آرام گرفت منتشر شدند. به نظرمی‌رسد این کتاب ژان دورمسون را در طول زندگی شیفته خود ساخت. در تمام زندگی آن را با خود داشت و همراهش بود. زندگی بدون دهشت و شیفتگی چه معنایی دارد؟ او به ما می‌گوید این کتاب یکی از پنج یا شش شاهکار بزرگ همه ادبیات فرانسه است. و اگر زبان فرانسوی به چنین شهرت جهانی رسیده درآن مدیون نویسنده نابغه‌ بزرگی مانند شاتوبریان در میان دیگران است البته. بعد ژان دورمسون به سخن خود ادامه می‌دهد:« این کتاب بزرگ به سطح (الیاد و اودیسه)، کتاب(کمدی الهی) دانته، کتاب (دون کیشوت) سروانتس، کتاب(رنج‌های ورتر جوان) گوته و کتاب (جنگ و صلح) تولستوی می‌رسد».
بعد این فکر مهم را می‌افزاید: شکی نیست که هر اثرادبی به این یا آن شکل به تجربه شکست خورده در زندگی و انتقام از آن شکست ارتباط دارد. و هر چه بیشتر شکست بخوری ادبیاتت عظیم‌تر می‌شود. به معنایی دیگر، ادبیات بزرگ چیزی جز جبران شکست هولناک در زندگی نیست. و در نتیجه ای نویسندگان و شاعران، از شکست نترسید.
زندگی شکست خورده یا ناکام است که نویسندگان بزرگ را می‌سازد. همچنین تجربه‌های تلخ و حوادث بزرگ. برای نمونه به نیچه، داستایوفسکی یا بودلر نگاه کنید. و باز به المتنبی، المعری یا بدر شاکر السیاب در سمت ما نگاه کنید. آدم‌های موفق‌ در زندگی نیازی به نوشتن ادبی ندارند. اغنیا، ثروتمندها و فرزندان خانواده‌های صاحب نام نیازی ندارند که حتی یک حرف بنویسند. همین آنها را بس که با پول و وجوهات و مقام‌ها زندگی کنند و لذت ببرند.
اما مشکل این است که ژان دورمسو خود یک ثروتمند اشراف زاده مرفه درجه بالا بود. به قول ضرب‌المثل فرانسوی « وقتی چشم باز کرد، قاشق طلا در دهانش بود». در زندگی خود کاملاً موفق بود. ساکن کاخ‌های پاریس یا حومه بسیار مترقی بود. و با این حال به یک نویسنده بزرگ تبدیل شد. و در نتیجه استثناهایی وجود دارند. اما او با تمام فروتنی اعتراف می‌کند:« من درسطح شاتوبریان، فلوبر، بالزاک، استاندال یا پروست نیستم. امیدوار بودم که باشم. کاش می‌بودم، کاش می‌توانستم. با تمام توان تلاش کردم اما نتوانستم به سطح این قله‌ها برسم». براوو ژان دورمسون! سپاس از این همه صراحت، برای این همه فروتنی. و خدا رحمت کند کسی را که ارزش خود را دانست. اما آقا شما نویسنده بزرگی هستید. از خواندن نوشته‌هایت بسیار لذت بردم و می‌برم. تو خوب می‌دانی چطور با جادوی بیان به طرب وادرای. یک سروده از بودلر یا ورلین تو را گیج می‌کند و از خود بی‌خود می‌سازد. هرکسی ادبیات، شعر یا نثر را دوست داشته باشد استاد، آقا و معلم من است. من شاگرد کوچک محراب ادبیاتم.
و در پایان چنین می‌گویم: ژان دورمسون به مدت شصت سال پیوسته در قلب حکومت فرانسه و در مرکز حوادث قرارداشت. سردبیر روزنامه «فیگارو»، کارمند عالیرتبه بخش فرهنگی «یونسکو»، مشاور بزرگ ژیسکاردستن و ژاک شیراک بود. حرفش گوش شنوا داشت. در کنار ریمون آرون و برخی دیگر، یکی از نظریه پردازان فکری بزرگ راست معتدل فرانسه بود. فراموش نکنیم او عضو آکادمی فرانسه بود: قله قله‌ها. و به همین دلیل وقتی لحظه مرگش فرا رسید بسیار حسرت کشید و این جمله را گفت: چگونه فردی مانند من که بالاترین و خوشبخت‌ترین زندگی را در جهان داشته می‌میرد؟ چطور ممکن است همه این را رها می‌کند و از این زندگی می‌رود؟
به خدا مصیبت است! و ما به او می‌گوییم: اینجا و دقیقاً در این نقطه فقیر برغنی و بچه خیابانی بر بزرگ‌ترین اشراف‌زاده جهان تفوق می‌یابد ای ژان دورمسون. تنها در لحظه مرگ براو برتری می‌یابد. اگرعیب نبود می‌گفتم در ضربه نهایی براو پیروز می‌شود! او چیزی برای از دست دادن ندارد یا حسرتش را بکشد. او خوشبخت از این جهان می‌رود. او دراوج سعادت می‌رود. و شاید فریاد می‌کشد: خدایا شتاب کن، امانتت را بگیر و خلاصمان کن!



«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند
TT

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

«جشنواره فیلم‌های کوتاه بیروت»… فیلم‌های لبنانی و خارجی چشم به جهانی شدن دارند

جشنواره «فیلم‌های کوتاه بیروت» (Beirutshorts) سال به سال و در هر دوره تحولی چشمگیر را تجربه می‌کند. از آنجا که پیش از این حدود 1000 فیلم کوتاه برای شرکت در این جشنواره ارسال می‌شد، اکنون این تعداد به بیش از 3000 فیلم رسیده و افق‌های آن گسترش یافته است، به طوری که انتخاب‌های بیشتری از سراسر جهان را ارائه می‌دهد که سطح نمایش‌ها را هم از لحاظ عربی و جهانی ارتقا می‌دهد.
این جشنواره به عنوان چهارمین جشنواره مهم عربی پس از جشنواره‌های «قرطاج سینمایی»، «قاهره سینمایی» و «اسکندریه سینمایی» که شایستگی دریافت جایزه اسکار را دارند، شناخته می‌شود.
سام لحود، مدیر و سازمان‌دهنده جشنواره، اشاره می‌کند که این دسته‌بندی بالاترین سطح اعتبار جهانی برای جشنواره‌های سینمایی است. او به «الشرق الأوسط» گفت: «ما منتظر نتایج سه فیلم کوتاه لبنانی هستیم که امسال برای جایزه اسکار نامزد شده‌اند. همچنین در دوره فعلی، سه فیلم دیگر از میان فیلم‌های «حرفه‌ای» برای شرکت در مسابقه سال آینده انتخاب خواهند شد».

من الأفلام اللبنانية المشاركة «بلايندي» للطالب غي قسيس... (الجهة المنظمة)

این فیلم‌ها از سه مرحله برای رسیدن به اسکار عبور می‌کنند: ابتدا شایستگی کسب نامزدی را پیدا می‌کنند، سپس وارد فهرست کوتاه می‌شوند و در نهایت برای دریافت جایزه رقابت می‌کنند.
در دوره نوزدهم جشنواره که از 3 تا 7 نوامبر برگزار می‌شود، 85 فیلم کوتاه از لبنان و دیگر کشورهای جهان به نمایش گذاشته خواهد شد. این فیلم‌ها شامل آثار فارغ‌التحصیلان جدید و دانشجویان کارگردانی از لبنان هستند. لحود در این باره توضیح می‌دهد: «ما این فیلم‌ها را بر اساس استانداردهای بالایی انتخاب کرده‌ایم که شامل 13 فیلم به عنوان پروژه‌های فارغ‌التحصیلی و 15 فیلم از دانشجویان سال‌های دوم و سوم است. در مسابقه رسمی جشنواره، 41 فیلم از لبنان و دیگر کشورها حضور دارند. همچنین 8 فیلم از لبنان و دیگر کشورهای جهان در مسابقه «زمین، صلح و عدالت» شرکت دارند.»
فیلم‌های کوتاه در این جشنواره از ژانرهای مختلفی همچون داستانی، مستند، اجتماعی، تجربی و انیمیشن هستند. از جمله فیلم‌های لبنانی شرکت‌کننده می‌توان به «در جایی اما نه اینجا»، «این نافرمانی» و «نه تنها ترس دارم، بلکه غمگینم» اشاره کرد.
کشورهای مختلفی همچون مجارستان، اسپانیا، آمریکا، کرواتیا، سعودی، اتریش و برزیل نیز در جشنواره حضور دارند.
لحود در مورد جدیدترین ویژگی‌های این دوره، می‌گوید: «ما همیشه تلاش می‌کنیم که دوره‌های جشنواره را به روز و پیشرفته کنیم. هیئت داوری امسال شامل مدیران برنامه‌های جشنواره‌های رسمی از جشنواره‌های جهانی است. امسال ما میزبان مدیران از برلین سینمایی، لوکارنو و کلرمون-فیران هستیم. همچنین تعدادی از فیلم‌سازان لبنانی مانند کارولین لبکی و بازیگران مانند رودریگ سلیمان و السا زغیب نیز حضور دارند.»
جشنواره بیروت برای فیلم‌های کوتاه برای اولین بار با مؤسسه متروپولیس سینماتیک همکاری می‌کند و تمامی نمایش‌های جشنواره در این مؤسسه برگزار خواهد شد. لحود در این باره می‌گوید: «این اولین بار است که دو مؤسسه سینمایی در یک همکاری مشترک شرکت دارند. سازمان‌دهندگان این جشنواره (جامعه سینمایی بیروت) و متروپولیس دو نهاد پیشرو در برگزاری جشنواره‌های سینمایی در لبنان هستند. امیدواریم که این نوع همکاری‌ها با جشنواره‌های دیگر در آینده نیز گسترش یابد.»

تبرز مواهب إخراجية شبابية في «بيروت للأفلام القصيرة»... (الجهة المنظمة)

یکی از شگفتی‌های جشنواره امسال، اهدای جوایز مالی به ارزش تقریبی 3500 دلار است. همچنین فیلمی که جایزه تماشاگران را کسب کند، صاحب آن به فرانسه سفر کرده و در جشنواره کلرمون-فیران شرکت خواهد کرد.
لحود ادامه می‌دهد: «امسال فیلم‌های لبنانی را به جشنواره فرانسوی کلرمون-فیران خواهیم برد که از 30 ژانویه تا 8 فوریه برگزار می‌شود. انتخاب شخصیت‌های برجسته از جشنواره‌های جهانی هدفش نزدیک‌تر شدن به سطح فیلم‌های لبنانی است. وقتی آنها فیلمی را در محیط خود می‌بینند، ارتباط بهتری با موضوع آن برقرار می‌کنند.»
لحود در مورد سطح فیلم‌های جشنواره توضیح می‌دهد:
«اکثر فیلم‌ها فیلم‌های جوانانه‌ای هستند که با موضوعات متنوع و ایده‌های جسورانه به مسائل مختلف از جمله عدالت، جنگ‌ها و داستان‌های اجتماعی پرداخته‌اند. این فیلم‌های کوتاه از تکنیک‌های پیشرفته‌ای بهره می‌برند که با استانداردهای جهانی همخوانی دارد. همچنین همکاری‌هایی با برلین سینمایی داشته‌ایم و دو قسمت از روند برگزاری جشنواره سال گذشته را به نمایش خواهیم گذاشت و 12 فیلمی که در آن جشنواره شرکت داشتند، به نمایش درمی‌آیند.»


سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
TT

سینمای سعودى؛ دستاوردهای بزرگ در مدت زمانی بسیار کوتاه


«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)
«آواز كلاغ» (تلفويزيون 11)

کمتر از دو ماه تا پایان سال جاری باقی مانده است، اما نتایج حاصل از فروش فیلم‌های سعودی در سال جاری، از موفقیت‌هایی بی‌سابقه سخن می‌گویند. «گیشه‌ی فروش» فیلم‌های سعودی از آغاز سال تا نیمه‌ی ماه گذشته، اکتبر، ۲۳ درصد از مجموع درآمد حاصل از همه‌ فیلم‌هایی را که در سالن‌های پادشاهی عربى سعودى به نمایش درآمده‌اند، به خود اختصاص داده است. این رقم چندان اندک نیست، همان‌گونه که ممکن است در ابتدا به نظر برسد، زیرا سهم فیلم‌های سعودی در مقایسه با کل فیلم‌های عربی و خارجی که در سالن‌های این کشور نمایش داده می‌شوند، از ۴ درصد فراتر نمی‌رود.
در واقع، بازار سینمای سعودى طی حدود پنج سال گذشته شاهد جهش چشمگیری در تعداد فیلم‌های تولیدشده در داخل کشور بوده است، فیلم‌هایی که راه خود را به آسانی به سالن‌های نمایش باز کرده‌اند.
این موفقیتی است که سعودى نه از نظر شمار فیلم‌سازان و نه از نظر تعداد تماشاگران انتظارش را نداشت، اما با شتابی چشمگیر به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل شده است.

فیلم «هوپال» (الشرق الأوسط)

پایه‌گذاری سینما

از سال ۲۰۱۸، هنگامی که عهد جدید توسعه و فرهنگ در سعودى پایه‌گذاری و اجرای آن آغاز شد، نتایج برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده در حوزه‌های گوناگون به‌روشنی پدیدار شد. هر زمینه‌ای را که بنگری، امروز بهتر از گذشته است: از توسعه‌ی اجتماعی و فرهنگی گرفته تا هنر، اقتصاد، علم و ابزارهای گوناگون دانش.
سینما نیز جایگاهی ویژه در توجه مسئولان یافت؛ مؤسسات حمایت و تولید و انجمن‌های سینمایی تأسیس شد، در حالی که سالن‌های سینما در شهرهای مختلف کشور گسترش یافتند. ناشران نیز توجه خود به انتشار کتاب‌های سینمایی را افزایش دادند. افزون بر این، دو جشنواره سینمایی نیز راه‌اندازی شد: یکی ویژه‌ فیلم‌های محلی و خلیجی (یعنی «جشنواره فیلم‌های سعودی») و دیگری با ابعاد جهانی («جشنواره بین‌المللی فیلم دریای سرخ»).
بخش بزرگی از این تلاش‌ها نتیجه‌ی تأسیس «هیئت فیلم‌های سعودی» به ریاست عبدالله آل‌عیاف است؛ کسی که از پیشینه‌ای سینمایی برخوردار است و فعالیتش از سال‌های نخستین این قرن آغاز شد. انتخاب او و نیز سایر رؤسا و مدیران بخش‌های مختلف، نه‌تنها از نظر گزینش اشخاص موفقیت‌آمیز بود، بلکه از نظر ایجاد و تضمین زیرساخت‌های هنری، تولیدی و فرهنگیِ لازم برای رشد سینمای بومی نیز بسیار مؤثر واقع شد.

پوستر فیلم سعودی «شباب البومب ۲» (الشرق الأوسط)

مقایسه‌ها

بر اساس بررسی‌های بی‌طرفانه و کارشناسانه، در جهان عرب (و حتی در بیشتر کشورهای جهان) تجربه‌ای مشابه با این میزان تلاش و دستیابی به نتایج در زمانی چنین کوتاه وجود ندارد. مؤسسات مشابهی در برخی کشورها تأسیس شده بودند، اما بسیاری از آن‌ها نتوانستند با انرژی و تداوم لازم ادامه دهند یا در فعالیت‌هایی تبلیغاتی برای منافع حاکمیت حل شدند.
آنچه در تجربه سعودى تحسین‌برانگیز است، گام‌های استوار، سنجیده و هدفمند آن در راه تحقق یک صنعت سینمایی جامع است.
اگر به اعداد بازگردیم، کافی است بگوییم که در سال گذشته، ۲۰۲۴، سهم درآمد فیلم‌های سعودی از بازار داخلی از ۸ درصد فراتر نرفت. این بدان معناست که آنچه در نه ماه و نیم نخست سال جاری به دست آمده، تقریباً سه برابر آن مقدار است.
ارزیابی فیلم‌هایی که این موفقیت را رقم زده‌اند، با دلایل موفقیت تجاری‌شان تفاوت دارد؛ برخی از فیلم‌های موفق از سطح هنری آگاهی‌بخشی برخوردارند، مانند «هوپال» که در میان فیلم‌های سعودی در رتبه‌ دوم قرار گرفت و ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار فروش داشت. برخی دیگر کاملاً عامه‌پسندند، مانند «شباب البومب ۲» به کارگردانی حازم فوده که با ۷ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار، از نظر فروش در رتبه‌ نخست ایستاد. این فیلم از نوع کاملاً تجاری و مردمی است.
نکته‌ جالب آن است که تقریباً تمام فیلم‌های سعودی تولیدشده در پنج سال اخیر (اگر نگوییم همه‌ آن‌ها) با دقت و برنامه‌ریزی ساخته شده‌اند و موضوعاتی را مطرح کرده‌اند که به فرد و جامعه مربوط است — خواه در قالب کمدی، خواه درام یا خیال‌پردازی. بنابراین، حتی آن دسته از فیلم‌هایی که بر پایه‌ی جذب مستقیم تماشاگران عام ساخته شده‌اند (مانند «آواز زاغ» از محمد السلمان و دو فیلم «شباب البومب») نیز با خواسته‌ها و علایق مخاطبان خود ارتباط برقرار کرده‌اند.
فیلم «هوپال» ساخته‌ عبدالعزیز الشلاحی و پیش از آن «نوره» اثر توفیق الزایدی، به عنوان نمونه، با نگاه به تاریخ پیش از سال ۲۰۱۸ آن را میراث و سنت تلقی کردند و بر همین اساس نیز در داخل و خارج از کشور با استقبال روبه‌رو شدند. برخی دیگر نیز از ژانر هیجان و تعلیق برای رساندن پیام خود بهره گرفتند، مانند آثار لعلی کلثمی.

جشنواره و همایش

این تمام ماجرا نیست. چند روز پیش، سومین دوره‌ «فروم فیلم سعودی» با موفقیتی چشمگیر به پایان رسید — نه فقط به این دلیل که جانی دپ از مهمانان دعوت‌شده برای سخن گفتن درباره‌ تجربه‌ بازیگری خود بود، بلکه به این خاطر که این فروم، با توجه به اهداف اعلام‌شده‌اش در زمینه‌ پیوند دادن سینمای سعودی به چرخه‌ اقتصادی و تجاری فیلم در جهان و جذب سرمایه‌ها و همکاری‌های بین‌المللی، ثابت کرد نماینده‌ای شایسته برای وضعیت کنونی و آرمان‌های سینمای سعودى است.
در روزهای آینده نیز، دوره‌ تازه‌ای از «همایش نقد سینمایی» برگزار خواهد شد که همه‌ جنبه‌های مربوط به زندگی نقد فیلم، پیوند آن با سینما، مخاطبان و نقش فرهنگی و روشنگرانه‌اش را بررسی می‌کند.
این مسیری است نسبتاً کوتاه، اما از نظر عملی سرشار از دستاورد؛ هرچند هنوز راهی طولانی برای تحقق اهداف در همه‌ زمینه‌های هنری و صنعتی سینما در پیش است.


«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
TT

«گلِ اشبیلیه»… دمشق با اپرا نفس تازه می‌کشد

 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)
 «گل اشبیلیه» گلبرگ‌های خود را بر صحنهٔ اپرای دمشق می‌گشاید (سانا)

بیش از ۸۰ رقصنده و رقصنده‌ـ‌هنرمند از فارغ‌التحصیلان مؤسسات هنری و از مناطق و اقوام گوناگون سوریه، خود را برای اجرای نخستین نمایشِ موزیکالِ صحنه‌ای پس از به‌دست گرفتن زمام قدرت توسط حاکمیت جدید در کشور آماده می‌کنند.
در این نمایش که بازیگر بزرگ سوری مونا واصف نقش اصلی آن را بر عهده دارد، هنرمند تئاتر نوار بُلبل، بازیگر برجسته ناهِد حَلَبی، بازیگر ولید دَبّس و گروهی دیگر نیز شرکت دارند. اجراهای این اثر از ۳ تا ۵ نوامبر در تالار اپرای دمشق برگزار می‌شود.

در همین زمینه، کارگردان اثر احمد زهیر گفت: نمایش «وردة إشبیلیة» یا «تاج‌العروس» اثری موسیقایی است که دو سال پیش در خارج از سوریه اجرا شده بود، اما این‌بار با دیدگاهی تازه آماده شده تا میان گذشته و حال پیوندی برقرار کند، آن‌گونه که خود گفت «پس از پیروزی سوری‌ها» نمایشی نو با شکلی متفاوت از نسخهٔ نخست پدید آمده است.

او در نشست خبریِ معرفی نمایش در دمشق توضیح داد که بازگشت اجراها به تالار اپرا «پیامی روشن دارد مبنی بر این‌که سوریه از نظر هنری و فرهنگی در حال بهبود است و دوباره نور می‌گیرد»، و تأکید کرد که «هنر توان آن را دارد که همگام با تحولات حرکت کند و در روند توسعه و بازسازی سهیم باشد».
تولیدکنندگان این نمایش قصد دارند گروهی دائمی برای نمایش‌های موزیکال و نمایشی در دمشق پایه‌گذاری کنند تا اجراهای هنری در سوریه و خارج از آن استمرار یابد.

یادِ اندلس بر صحنهٔ سوریه (پوستر رسمی)

نوار بُلبل در گفت‌وگو با الشرق الأوسط اظهار کرد: این نمایش «سفری هنری است که یاد دوران‌هایی را زنده می‌کند که در آن موسیقی، رقص و شعر بازتاب‌دهندهٔ هویت و زیبایی ما بود». او افزود که هدف نمایش، زنده‌کردن پیوند میان هنر و احساس و نیز اثبات حضور تئاتر سوری است.
این نمایش نخستین حضور بُلبل در سوریه پس از بیش از ده سال دوری است، و به گفتهٔ او این خود «نشانه‌ای از تداوم حیات هنر سوری، با وجود همهٔ چالش‌ها» به شمار می‌آید.
محمد عمر، نویسندهٔ متن نمایش، گفت این اثر «یادآور گذشتهٔ درخشانِ تمدن عربی و اسلامی در اندلس است»، اما در عین حال «تصویری زیباشناسانه از سوریهٔ نوین ارائه می‌دهد؛ سوریه‌ای دوست‌دار، فراتر از اختلافات، و در حال بازسازیِ خود در عرصه‌های هنری و فرهنگی»، سوریه‌ای که «دوباره پل‌های ارتباط را به سوی همه می‌گشاید».
ناهِد حَلَبی، بازیگر نامدار، نیز معتقد است که «امروز تماشاگر سوری بیش از هر زمان دیگری آماده و مشتاق چنین گونه‌ای از هنر است که برای نخستین بار در این ابعاد و با چنین حرفه‌ای‌گری در کشور اجرا می‌شود».

از نشست خبری نمایش «وردة إشبیلیة» (سانا)

دست‌اندرکاران نمایش امید دارند که موفقیت آن آغازگر مجموعه‌ای از اجراهای موزیکال در تالار اپرا باشد.
به گفتهٔ ولید دَبّس، «سرمایه‌گذاری در هنرها معیار رشد کشورها و نماد تصویر تمدنی آن‌هاست».
اجرای نمایش را مؤسسهٔ «موزاییک» پشتیبانی می‌کند؛ نهادی که بر اساس دیدگاه خود تأکید دارد: «هنر و موسیقی بخشی اصیل از تمدن کهن سوریه‌اند».
نمایندهٔ این مؤسسه رانیا قَطَف بر اهمیت تقویت حضور این هنرها در داخل کشور و تداوم همکاری‌های نهادی برای حمایت پایدار از آن‌ها تأکید کرد.