در فیلم ترسناک هولوکاستی که اسرائیل بیش از دو سال است در غزه اجرا میکند، جهان تصویری از هزاران تصویر دیگر را دید؛ تصویری از یک کودک فلسطینی نحیف که گرسنگی او را از پای درآورده و مانند یک اسکلت به نظر میرسید. این دیگر یک صحنه استثنایی یا یک گزارش خبری منحصر به فرد نبود، بلکه تصویر کلی وضعیت فلسطینیها را نشان میداد، تصویری که توسط قاتلان بیرحم کودکان ترسیم شده است، انگار جهان شاهد هولوکاستی است که مقابل چشمانش به وقوع میپیوندد. همان هولوکاستی که سالها در وجدان غرب جا گرفته و اسرائیل از آن بهرهبرداری کرده است. غرب آن را به فرزندانش آموزش داده، آن را در موزههای خود جاودانه کرده و سالانه به یاد آن جشن گرفته است.
در میان این صحنههای خونین، نخستوزیر اسرائیل نتانیاهو با اصرار شدید تلاش میکند نه تنها مسئله فلسطین را پایان دهد، بلکه فلسطینیان را محو و نابود کند، در حالی که بیداری جهانی بیسابقهای برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین وجود دارد. بدین ترتیب او آشکارا اعلام میکند که علیه جهان است.
این موضوع باعث شد که رئیس دولت فلسطین محمود عباس بگوید، اسرائیل قصد «نابودی کامل فلسطین» را دارد، در حالی که او هر روز شاهد قتلهای بیشماری با انواع شکنجهها است که حتی وایکینگها هنگام هجوم به اروپا نیز چنین بیرحمی و خشونتی نداشتند.
خارج از غزه، وضعیت در دو مسیر موازی پیش میرود؛ اولی انسانی است، اما نخوت اسرائیل راهها را بسته و گرسنگی عمدی را وسیلهای برای نابودی فلسطینیها کرده است.
اسرائیل فکر میکند این اقدام وحشیانه و غیرانسانی مسیر دفاع از حقوق فلسطینی را تغییر خواهد داد، اما در واقع زبان بحث بینالمللی از «بحران» به سوی این جریان بیداری جهانی و حمایت از حقوق فلسطینی و حمله به اسرائیل تغییر کرده است. این موضوع حتی در خود آمریکا نیز واضح است؛ بر اساس نظرسنجی مرکز «پییو»، نظر عمومی نسبت به اسرائیل به میزان ۵۳ درصد منفی شده و تغییر مهمی است برای درک سیاست واشنگتن است. حتی رئیسجمهوری آمریکا، دونالد ترامپ، که از بزرگترین حامیان اسرائیل است، به صورت علنی از از دست دادن «جهان روابط عمومی» توسط اسرائیل سخن میگوید و میگوید اسرائیل در میدان جنگ پیروز است اما در عرصه افکار عمومی بینالمللی و به ویژه آمریکا شکست خورده است.
مسیر دوم، سیاسی است که توسط دیپلماسی سعودی، به عنوان «رهبر تثبیت» حقوق فلسطینی هدایت میشود؛ ریاض به همراه پاریس در ژوئیه گذشته کنفرانسی عالیرتبه برای فعال کردن راهحل دو کشور در نیویورک برگزار کرد. سعودی اینجا با فرمولی عمل میکند که مشروعیت بینالمللی را به واقعیت سیاسی تبدیل میکند، از همدلی به ابزار فشار، زمانبندی و جدول اجرا، و در این چارچوب شبکهای از مراجع و به رسمیت شناختنهای بینالمللی شکل میگیرد که همه به نفع فلسطین است.
خوانش پیشبینی شده هفته سازمان ملل در پایان سپتامبر جاری نیز دو مسیر موازی دارد؛ مسیر اول افزایش شناسایی بینالمللی است که شامل پایتختهای تأثیرگذار مانند پاریس، لندن، کانبرا و اتاوا با درجات مختلف شرط و تصحیح است، و مسیر دوم انسانی است با توصیههای شدیدتر. در هر دو حالت، «روایت تصویری» بر «بلاغت کلامی» پیشی میگیرد؛ تصویر کودک نحیف فلسطینی پیش از متنها میآید و بحث را بر محور بقای انسان و انسانیت و نه فقط بر نقشههای سیاست سامان میدهد.
پس آنچه شکل میگیرد، صحنهای برای تصفیه سیاسی است که در برابر آن موجی از تثبیت حقوق فلسطینی در مجامع بینالمللی قرار دارد. بین این دو، فاصلههایی معقول وجود دارد که هزینه تصویر اسرائیل را در محافل غربی افزایش میدهد. تعداد کشورهای به رسمیت شناس یا خواهان به رسمیت شناختن کشور فلسطین افزایش یافته و کمکهای انسانی و میدانی در غزه کاهش یافته که باعث شده حضور مسئله امدادی در پایتختهای تصمیمگیرنده بیشتر شود.
در این خلاصه، عبارت عباس «ویرانی کامل فلسطین» کلید خوانش است، نه فقط به دلیل وجود فاجعه، بلکه چون سیاست بینالملل برای اولین بار پس از سالها تمایل دارد این آگاهی را در سوابق به رسمیت شناختن و نمایندگی ثبت کند. در این نقطه دقیق، سؤال «سرنوشت مسئله» کمتر به اراده یک طرف وابسته است و بیشتر به حرکت بینالمللی تدریجی که در نیویورک و اروپا شکل میگیرد، متصل است. در حالی که غزه با تصاویر دردناک خود، نخ اصلی داستان است که روایت را دوباره تنظیم میکند. سؤال این است: آیا تصویر کودک نحیف و گرسنه فلسطینی در غزه به سطح تصویر هولوکاست در حافظه اخلاقی غرب و جهان رسیده است؟
TT
اسرائیل هولوکاست خود را در غزه تکرار میکند
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة