زید بن کمی
معاون مدیر کل شبکه‌های «العربیه» و «الحدث». او به‌عنوان معاون سردبیر روزنامه «الشرق الأوسط» فعالیت داشته و نزدیک به ۲۰ سال در این رسانه کار کرده است. همچنین به‌عنوان مدرس پاره‌وقت در رشته رسانه در دانشگاه امام محمد بن سعود در ریاض تدریس کرده است. او دارای مدرک کارشناسی روزنامه‌نگاری از دانشگاه ملک سعود و مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه کیل بریتانیا است.
TT

غزّه… مشکل ساخت و ساز

تصاویری که این هفته از غزّه توسط کانال «العربیه» منتشر شد، پس از آن که جنگ به پایان رسید، تمام صحنه را به‌طور خلاصه نشان می‌دهد... شهری ویران، بیشتر ساختمان‌ها و مؤسسات آن با خاک یکسان شده‌اند... ویرانی در همه جا، هر کجا که نگاه کنید... این شهر که یکی از شلوغ‌ترین شهرهای جهان بود، حالا به نظر می‌رسد که شهری ارواح شده است... کسانی که از کشتار وحشیانه جان به در بردند، به خانه‌هایشان برگشته‌اند تا ببینند که خانه‌هایشان به ویرانه و خرابه تبدیل شده است. تنها چهره‌های مات و مبهوت را می‌بینی که غرق در حیرت و بهت هستند. این تصاویر ترسناک و صحنه‌هایی به نظر می‌رسند که انگار از فیلم‌های علمی‌تخیلی هستند.
در سایه این تصاویر تراژیک، دیگر پرسش در مورد ۲۰ بندِ نقشه ترامپ مطرح نیست، بلکه سؤال بزرگ‌تر این است: چه کسی غزّه را خواهد ساخت و آباد خواهد کرد؟ و اصولاً این هزاران تن بتن و خرابه و ویرانی را کجا باید دفن کرد، در حالی که خود غزّه نیز همیشه از کمبود فضای کافی رنج می‌برد؟
آسان است که وعده داده شود، دفترهای کمک‌دهندگان باز و کنفرانس‌هایی تحت عنوان «بازسازی» برگزار شوند، اما اگر زیرساخت‌های سیاسی مستحکمی برای این بازسازی فراهم نشود، تمام میلیاردها دلار مانند آب بر روی شن‌ها خواهند ریخت، زیرا بازسازی غزّه ابتدا به مراقبت‌های سیاسی نیاز دارد که ریشه‌های بحران را قبل از حل مشکلات مالی، مورد توجه قرار دهد. همچنین باید به مسئله اشغال، انشقاق و فقدان مفهوم دولت پرداخته شود.
پس از امضای توافق‌نامه اسلو در سال ۱۹۹۳، بسیاری از کارآفرینان و شرکت‌ها به غزّه هجوم آوردند؛ به این امید که اوضاع برای اجرای پروژه‌ها، هتل‌ها و مناطق صنعتی مناسب باشد. آرزو این بود که غزّه تبدیل به شهری شود که به عنوان هسته‌ای برای یک دولت فلسطینی نویدبخش ساخته شود، اما این رویا به سرعت محو شد زمانی که نزاع‌ها از مواجهه با اشغال به رقابت بر سر قدرت تبدیل شد.
نگرانی گروه‌های مختلف در غزّه تنها حول محور «حکومت» متمرکز بود و این دغدغه اصلی آنها بود. آن‌ها به جای تمرکز بر اتحاد صفوف فلسطینی‌ها، تمام انرژی خود را صرف کنترل غزّه کردند. بدین ترتیب، پروژه‌ها در مرحله ابتدایی فروپاشید و این شهر در میانه اشغال و تفرقه باقی ماند.
امروز، پس از جنگی که دو سال به طول انجامید و همه چیز را ویران کرد، دوباره صحبت از بازسازی مطرح می‌شود، گویی که این کار به این سادگی‌هاست. و اگر وضعیت دوباره بحرانی شود و جنگ آغاز گردد، چه؟
این مسئله را به وضوح روزنامه «نیویورک تایمز» از زبان یکی از نویسندگان خود، هنری لوینستاین، مطرح کرده است و گفته: «بازسازی غزّه ده‌ها میلیارد دلار هزینه خواهد داشت، اما چه کسی در شهری که هیچ تضمینی برای عدم وقوع جنگ مجدد در آن وجود ندارد، سرمایه‌گذاری خواهد کرد؟» این سؤالی مشروع است، زیرا هرگونه بازسازی بدون تضمین سیاسی، پروژه‌ای است که ممکن است در هر لحظه منفجر شود و نشانه‌های آن نیز از جمله اظهارات برخی گروه‌ها در مورد «پیروزی» پس از توقف جنگ و شروع جنگ انتقام‌ها و درگیری‌های خیابانی در این شهر ویران، به چشم می‌خورد.
بازسازی غزّه نه یک پروژه مهندسی، بلکه یک پروژه سیاسی محض است. هیچ کشوری اعم از عربی یا غربی نمی‌تواند به جهان ثابت کند که ساخت شهری که احتمال وقوع جنگ دوباره در آن وجود دارد، معقول است، مگر اینکه این بازسازی همراه با یک راه‌حل سیاسی شفاف میان فلسطینی‌ها باشد. این تنها در صورتی ممکن است که فلسطینی‌ها بخواهند موفقیت تلاش‌های عربی و بین‌المللی برای پیشبرد راه‌حل تشکیل کشور فلسطینی مورد نظر را که بیش از ۱۶۰ کشور بر آن اتفاق نظر دارند، ببینند. این راه‌حل، تنها مسیر برای تحقق صلح واقعی است که امنیت فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها را به طور همزمان تضمین می‌کند و پایان‌بخش چرخه بی‌پایان بازسازی و ویرانی که از دهه‌ها پیش تکرار می‌شود، خواهد بود.
غزّه امروز تنها به پول‌های کمک‌کنندگان نیاز ندارد، بلکه به یک دیدگاه نیاز دارد که انسان را قبل از ساختمان بسازد و معنای سیاست را دوباره بازگرداند و جایگاه دولت را مشخص کند. زیرا ثبات، شرط اول برای بازسازی است و بدون یک راه‌حل سیاسی عادلانه، غزّه روی کاغذ ساخته خواهد شد... و دوباره بر روی زمین ویران خواهد شد.