بوکسور باکی از کبودیها ندارد. دردش میگیرد از اینکه زمین زده شود. میمیرد از اینکه بیرون رینگ پرت شود. برای بوکسور معتاد ابتدای بازنشستگی همان اول مرگ است. و تصویر میتوانست متفاوت باشد. که رأی دهندگان به او نارو بزنند. تا پس از جمع آوری رؤیاها و خیالاتش از دفاتر و راهروهایش، قصر وسیع را به سرعت ترک کند. میداند که منتظر بودند طناب انتخابات دور گردنش بپیچد تا اشتباهاتش را به ریسمان تاریخ بیاویزند. نه مخالفان رحم میکنند و نه مطبوعات ازیاد میبرند. او نمیتواند این و آن را تاب بیاورد. ترکیه عمیق او را از سرنوشت دردناکی نجات داد. هیچ وقت دشمنی ساده یا متحدی آسان نبود. در دشمنی شدید و در دوستی مطالبهگر. در انتخابهای خود سرسخت است، دیگرآنکه مخالفان و متحدان خود را با چرخشی ناگهانی که همیشه به آسانی برای حامیانش تبلیغ میکند، شوکه میکند. در مراسم باشکوه لبخند پیروزمند را برلب خود نشاند. او از حمله به مخالفان و آنچه که حسابهای کوچک مینامید غافل نشد. با این حال، وی برگشت و به وحدت دعوت و آغاز «قرن ترکیه» را اعلام کرد.
رأی دهندگان او را از سرنوشت بدی نجات دادند. اگر میباخت، حریفانش با قلمهای تیز، خنجرهای شماتت و داستانهای انتقامآمیز برسرش میریختند. انتظار میرفت تصویر او را به تصویر لیر ترکیه که در دوره اخیر به دلیل اصرار او بر پزشک شدن برای بیماریها و دردهای اقتصادی آسیب زیادی دیده است، مرتبط کنند. آنها همچنین از سرزنش او به دلیل واکنش باتأخیر در برابر تأثیرات زلزله ویرانگر که کشور را به خون کشید، درنگ نمیکنند. آنها میتوانند بگویند که ماجراجویی او در منطقه با یک شکست وحشتناک به پایان رسیده است. نه محمد مرسی یا کسی مانند او بر مصر حکومت میکند و نه بشار اسد مجبور به ترک کاخ ریاست جمهوری شد. «بهاری» که او برای تغییر ویژگیهای منطقه حمایت مالی کرد، به تهمتی تبدیل شده که دست اندرکاران آن را دنبال میکند. برخی از آنها بدون تردید مینوشتند تزار موفق شد ناخنهای سلطان را بچیند و او را به دربار خود کشاند و متقاعد کرد که موشکهای روسی را در باغ آتلانتیک بکارد. به احتمال زیاد آمریکا از شر این متحد خسته کننده راحت میشد و اروپا از نبود مردی که با خشونت در خانهاش را زد و سپس تهمت و بحرانها راه انداخت، خوشحال میشد.
داستان خاورمیانه در قرن حاضر را نمیتوان بدون درنگ بر نقش او نوشت. رجب طیب اردوغان بازیگری بزرگ و تاثیرگذار بود. میتوان گفت که او دست به ریسکهای بسیار خطرناکی زد. به پروژه ترسیم دوباره ویژگیهای جمهوری که آتاتورک مهندسی کرد راضی نبود، بلکه فراتر از آن تلاش کرد تا ویژگیهای کل منطقه را دوباره ترسیم کند. بادهای «بهار اخوانی» شدید و سوزان بود. این بادها دو شکست بزرگ را متحمل شدند، اولی در مصر و دومی در سوریه. ضربهها را میخورد و ضربههایی وارد میکند.
همه این دفترها باز میشد اگر او را مجبور میکردند در صندلی بازندهها بنشیند. این اتفاق نیفتاد و صندوقها فرصت و مأموریت جدیدی به او دادند. دوره سومی که قانون اساسی میگوید آخرین دوره است، اما ما فرزندان منطقهای هستیم که قانون اساسی دوست ندارد «مرد قوی» را اگر دوست داشت یک دوره اضافی بماند، عصبانی کنند. شکستن قلب قانون اساسی بهتر از شکستن قلب بوکسور بزرگ است.
اردوغان دو دهه است که داستان ترکیه را به سبکی نوشته است که شبیه هیچ یک از پیشینیان یا همسایگانش نیست. او از زمان تصدی مسئولیت، مانند یک جنگجوی زخمی رفتار کرده است. او جهان را به خاطر شادیهایش از آوارهای امپراتوری عثمانی نبخشید. آن را نبخشید که کشوری را که قدرت خود را بر زمینهای دیگران به نمایش میگذاشت، به نقشهای متواضعانه تبدیل کرد که باید توصیههای سفرای کشورهای بزرگ و گاه دستورات آنها را در نظر میگرفت. سه سال قبل از آزادی، روسیه خود را به دست یک مرد زخمی انداخت. ولادیمیر پوتین جهان را به خاطر آن جشنهایی که در روز فروریختن دیوار برلین و روزی که اتحاد جماهیر شوروی خودکشی کرد یا سلاخی شد را نخواهد بخشید. سلطان استانبول جهان را به تجزیه شکوه عثمانی متهم میکند و تزار مسکو جهان را به تجزیه امپراتوری شوروی. و تکه تکه شدن وحشتناک است، رگها را پاره میکند، به افتخارات اهانت میکند و یتیمان را به جستوجوی انتقام گیرنده، بوکسور بزرگ ترغیب میکند.
اردوغان دو دهه را بر آتش خاورمیانه افسرده سپری کرد. آتشها بسیار زیاد بود و عملاً با حمله آمریکا به عراق شروع شد، سپس دهه بعد بادهای اعتراض و مداخلات را به همراه داشت. اردوغان تنها کسی نبود که از مرزهای نقشه کشورش ناراضی بود. سردار قاسم سلیمانی با عنایات مقام معظم رهبری موفق شد به چندین نقشه نفوذ کند و ویژگیها و دادههای موجود در آنها را تغییر دهد. دهه دوم قرن حاضر در خاورمیانه پرآشوب بود و اردوغان با وجود گلهای زیادی که در استادیومهای مختلف از دست داد، بازیکنی فعال در آن بود.
اردوغان مجبور شد بیش از یک شوک را تجربه کند، که مهمترین آنها دیدن نیروهای پوتین در حال فرود آمدن در سوریه و بستن درها - با همکاری شبه نظامیان ایران - در مقابل بادهای کسانی بود که رؤیای سرنگونی رژیم سوریه را در سر میپرورانند. رد و بدل کردن مشت با تزار کار آسانی نبود. و بوکسور ترک کمی عقبنشینی میکند و تسلیم نمیشود. او خدماتی را به ارباب کرملین ارائه میدهد، اما پهپادهایش با اخلاص در ارتش زلنسکی خدمت میکنند.
این فضای تنگ پرتوافکنی بر نقاط عطف اصلی کار اردوغان را در خود جای نمیدهد و او مردی در نقطههای عطف، تصمیم گیریها و چرخشهاست. و اینک او دولت جدید خود را اعلام میکند. یک کشور نمیتواند اعتبار خود را حفظ کند اگر تحقیر لیرهاش ادامه یابد. او باید برای التیام زخمهای اقتصاد مصرف داروهای قدیمی را متوقف کند. اقتصاد به متخصص نیاز دارد نه بوکسور. اردوغان همچنین باید به شکاف عمیق در جامعه ترکیه که نتایج انتخابات نشان داد رسیدگی کند. همچنین نیاز به اتخاذ سیاستهایی دارد که سنگ بنای آن ترس از کردها یا اصرار بر تعقیب آنها نباشد. اردوغان یک مرد مورد اعتماد را برای سبد اقتصادی انتخاب کرد، محمد شیمشک. و رئیس اطلاعات، هاکان فیدان، «حافظ اسرار من و حافظ اسرار دولتی» را با انتصابش به عنوان وزیر امور خارجه پاداش داد.
از طوفانهای دهه آخر باید درس گرفت. دولت باید با تورم در اقتصاد مبارزه کند و تورم در رؤیاها را کنترل. ظهور قدرتهای منطقهای به معنای بازگرداندن اعتبار امپراتوریها نیست. در روابط بینالملل گاهی باید زهر نوشید. گواه این است که اردوغان روزی در جلسهای شرکت خواهد کرد که او، پوتین و بشار اسد را شامل میشود. این قانون بوکس است. ضربه میزنی و همان ضربات را دریافت می کنی، اما مهمترین چیز این است که در رینگ ایستاده بمانی و رأی دهندگان موفق نشوند تو را از آن بیرون کنند.
TT
بوکسور ترک
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة