خاورمیانه چندین دهه از زندگی مردم خود را تباه کرد، اگر نگوییم بیشتر. زمانی که اسیر سیاستهای حذف، کودتا، نفوذ و ترس شد، آنها را از بین برد. سیاستهایی که دغدغه پیروزی، انقیاد و تغییر ویژگیها دارند و به هزینهها و نیاز مبرم به ثبات توجهی ندارند. ثروتهایی از دست رفت و انقلابهایی به بیراهه کشید. رودخانههای خون جاری شد و نقشههایی ترک برداشت. نزاعهایی مزمن و نوظهور و خوانشهای انتقام جویانه از گذشتههای دور و نزدیک.
اغراق نیست اگر بگوییم بیشتر کشورهای منطقه از این خونریزی طولانی خسته شدهاند. نیازی به ردیف کردن اعداد و ارقام در مورد فقر افسارگسیخته و بیکاری نیست. از کاهش سطح آموزش و بهداشت. درباره این احساس ساکنان که ترکیب ستم و تاریکی نقشهها را به قفسهایی تبدیل کرده که چارهای جز فرار از آنها حتی در « قایقهای مرگ» نیست. تماشای بازی امواج با اجساد جوانان عرب که در ناامیدی بین فکهای امواج و دندانهای ماهیها افکنده شده بودند، خشم و وحشت را برمیانگیزد.
ترفندهای گذشته دیگر کارساز نیست. سرود ملی خلأ ایجاد شده از غیبت نان را پر نمیکند. بیدار کردن تعصبها، نیاز به دارو را از یاد بیمار نمیبرد. صحبت از توطئههای بیرونی دیگر کسانی را که خواستار زندگی عادی و کرامت انسانیاند فریب نمیدهد. شرایطی دردناک. کشورهایی در چنگال زرادخانهها و پهپادها زندگی میکنند و وقتی جنگلها یا خانهها آتش میگیرند، آمبولانس و ابزار امداد ندارند. خطرناکتر از همه موارد گفته شده احساس شهروندان است که هیچ راهی برای برگرداندن ورق دولتهای فاسد یا شکست خورده وجود ندارد. داشتن رؤیای برق در زمان هوش مصنوعی برای یک شهروند آسان نیست. و رؤیای یک قطره آب آشامیدنی در زمان انقلابهای متوالی تکنولوژیک. به هیچ وجه آسان نیست که نسلها در خیابانهای شهرهایی انباشته شوند که به ساکنان خود وعدهای جز فقر یا مهاجرت نمیدهند.
خاورمیانه به فضایی از ثبات نیاز دارد. عراق به آن نیاز دارد تا التیام زخمهای عمیق ناشی از جنگهای بسیار را کامل کند. یمن به آن نیاز دارد تا بخشهای خود را قادر سازد زیر یک سقف و بر اساس پذیرش دیگری جمع شوند و با هم فرمولی را جستوجو کنند که صفحه جنگ و تجزیه را ورق برگردانند. گفتوگویی برای جستوجوی یمنی که همه یمنیها را بدون اجبار و ستم در خود جای دهد. سوریه به فضایی از ثبات و گفتوگو نیاز دارد تا فرصتی را برای آغاز روند بازسازی فراهم کند تا دری را برای بازگشت سریع میلیونها سوری که در لبه نقشه کشورشان منتظرند، باز کند. لبنان به فضایی از ثبات نیاز دارد که لبنانیها را قادر میسازد تا ورق قلدری، شکستن ارادهها و تغییر اجباری لغت نامهها را از صاحبان خود برگرداند. نیاز به بازگشت به تبادل اعتراف متقابل بین اجزا و جستوجوی یک حد وسط برای فراهم کردن فرصتی برای بیرون آمدن از زیر آوار است. سودان به یک فضای تثبیت فوری نیاز دارد. هولناک است که میخوانیم سردخانهها غرق در سیل اجساد شدهاند و چارهای جز این ندارند که در نبود برق آنها را رها کنند تا بپوسند. خواندن اینکه بیمارستانهای خارطوم قادر به خدماتدهی نیستند و اینکه چندین اقلیم از سودان در کنارهگیری از نقشه کنونی تردیدی به خود راه نمیدهند، ترسناک است. جنگهای دارفور خبر از اوضاعی بدتر میدهند. لیبی برای اتصال مجدد این جزایر که بین دولتها، پارلمانها و شبه نظامیان تقسیم شدهاند، به یک قطره ثبات نیاز دارد. دیگر نمیتوان دردهای لیبی را به رختآویز سرهنگ فقید و اقدامات او آویخت.
ایده نیاز فوری منطقه به ثبات در حالی به ذهنم خطور کرد که مسیر سفر حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ایران به سعودی را دنبال میکردم که در دیدار با محمد بن سلمان ولیعهد سعودی به اوج خود رسید. این سفر این تصور را ایجاد کرد که قطاری که از بیانیه پکن با همکاری چینی خوب به راه افتاد، در حال حرکت است. در واقع، اصل بیانیه سه جانبه فراتر از موضوع احیای روابط دیپلماتیک بین دو کشور مهم منطقه است. اصل بیانیه مبتنی بر اصول حسن همجواری، احترام به حاکمیت کشورها و عدم مداخله در امور داخلی آنها است.
تعهد به حسن همجواری، احترام به حاکمیت دولتها و عدم مداخله در امور داخلی آنها، فرصتی واقعی برای قدرتهای متخاصم در کشورهای دچار گسست فراهم میکند، اگر بخواهند از آن استفاده کنند. توقف مداخلات ممکن است نیروهای متخاصم در این کشورها را در برابر نیاز به جستوجوی راه حلها به جای جستوجوی پیروزی که تنها به طولانی شدن درگیریها بینجامد، قرار دهد. شاید این نیروها از توافق سعودی و ایران درسی بیاموزند که ورق بیگانگی را برگردانند، زبان گفتوگو را اتخاذ کنند، توافقات قبلی را فعال کنند و درباره فرصتهای آینده بحث کنند. اختلافاتی که بین سعودی و ایران وجود داشت، اصلا ساده نیست و به دلیل تعلق دو کشور به دو فرهنگ لغت متفاوت در خوانش اوضاع منطقه و جهان، طی دههها انباشته شده است. با وجود این، باید تصمیمی مبنی بر فاصله گرفتن از روش تقابل، فرسایش و زبان زد و خورد و رفتن به مرحله ساختن پلهای همکاری و آرزوی سرمایهگذاری، شکوفایی و همزیستی مثبت، بدون نیاز به تغییر ویژگیها، گرفته میشد.
پنجره ثباتی که فرآیند مبتنی بر بیانیه پکن میگشاید، برای منطقه حیاتی است. اگر در نظر داشته باشیم که جهان به سمت سالهای سخت و حتی خطرناک پیش میرود، اهمیت آن بیشتر میشود. کافی است به تحولات جنگ روسیه در اوکراین و ناتوانی هر دو طرف در دستیابی به پیشرفت قاطع اشاره کنیم که درهای آتشبس را بازکند. میتوان گفت که پس از آنکه حملات پهپادهای اوکراینی به اهدافی در روسیه، از جمله مسکو، تقریباً روزمره شد، جنگ وارد مرحله جدیدی شده است. سخنان شورای امنیت روسیه مبنی بر اینکه شکست غرب در اوکراین اجتناب ناپذیر است، ابعاد و جدیت درگیری را تأیید میکند. همین امر را میتوان در مورد موافقت واشنگتن با دریافت جنگندههای «اف-16» آمریکایی از طریق کشورهای صاحب آن در زمان مناسب از سوی اوکراین بیان کرد. اگر شاهد جنگیدن هواپیماهای آمریکایی از این نوع با هواپیماهای روسی در آسمان اوکراین باشیم، صحنه ساده نخواهد بود. وضعیت در جبهه تایوان نیز خطرناک است، به ویژه پس از اجلاس سران به میزبانی جو بایدن در کمپ دیوید، که در آن رئیس جمهوری کره جنوبی و نخست وزیر ژاپن شرکت کردند، که این تصور چین را تقویت میکند که برای محاصرهاش تلاش میشود. همان کاری که ناتو با روسیه کرد.
رویدادها حاکی از آن است که جهان به سوی سالهای آتشین پیش میرود. این به نفع مردم خاورمیانه است که درگیر دوقطبی سازی گسترده و پرداخت هزینههای گزاف نشوند. روابط ایران و سعودی میتواند پنجرهای از ثبات منطقهای را در دریای طوفانی جهانی شکل دهد یا دستکم به محدود کردن آسیبها کمک کند.
TT
پنجرهای از ثبات در دریای طوفانی
مقالات بیشتر دیدگاه
لم تشترك بعد
انشئ حساباً خاصاً بك لتحصل على أخبار مخصصة لك ولتتمتع بخاصية حفظ المقالات وتتلقى نشراتنا البريدية المتنوعة